eitaa logo
زندگی برای ❞ علوم انسانی ❝
1.8هزار دنبال‌کننده
867 عکس
210 ویدیو
11 فایل
❞ فلسفه، علوم اجتماعی، شعر ❝ « یک نیمه من شعور افلاطون است یک نیمه دیگرم دل مجنون است » • گروه #شعر و هنر چامه : https://eitaa.com/joinchat/1530200446C77195466fb 👥 ارتباط: @taha_mojahed تبادل نداریم🙏
مشاهده در ایتا
دانلود
❖ بزرگ‌ترین آسیب در حال حاضر این است که دانشگاه ما بیشتر دانشگاه ناپلئونی است تا دانشگاه هومبولتی! در دانشگاه ناپلئونی بیشتر علوم عملیاتی آموزش داده می‌شود حال‌آنکه در دانشگاه هومبولتی، امر پژوهش و آموزش توأمان است. همان‌طور که می‌دانید، دانشگاه هومبولتی از طریق شلایر ماخر به دانشگاه دیالوگ محور ارتقا یافت. ازاین‌پس بود که علم نه مونولوگ بلکه به دیالوگ بدل شد. در چنین دانشگاهی بیشتر متن تولید می‌شود تا اینکه متن ترجمه یا مونتاژ شود. پرواضح است از دانشگاهی که امتحان ورودی آن با تست‌زنی باشد، نمی‌شود چنین توقعی داشت. آسیب‌های سامانه دانشگاهی ما باید مورد تأمل و تعمق هر چه بیشتر قرار گیرد و دانشگاهیان ما با پژوهش‌های بنیادین این آسیب‌ها را شناخته و مورد تأمل و باز‌اندیشی قرار دهند. از سوی دیگر، ریشه این آسیب‌ها را باید تا کودکستان و دبستان و دبیرستان دنبال کرد. اگر در دانشگاه در رشته‌های مختلف این مطلب دنبال و توضیح داده می‌شد که چر ا اندیشه انتقادی شکل نمی‌گیرد؟ آن‌وقت می‌توانستیم دریابیم که چرا با این اقبال گسترده به علم و دانش و تحصیلات تکمیلی، مشکلات ما در جهت طرح یا راه‌حل در چارچوب‌های مفهومی عرضه نمی‌شوند. ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
❖ زن را قبل از اسلام به سختی جزو انسان ها حساب میکردند. چه کسی میتواند از جنس زن دفاع کند؟ 📝 توضیح فلسفی از برابری زن و مرد • مشاهده و تجربه اين معنا را ثابت كرده كه مرد و زن دو فرد، از يك نوع و از يك جوهرند، جوهرى كه نامش انسان است، چون تمامى آثارى كه از انسانيت در صنف مرد مشاهده شده، در صنف زن نيز مشاهده شده است، (اگر در مرد فضائلى از قبيل سخاوت، شجاعت، علم خويشتن دارى و امثال آن ديده شده در صنف زن نيز ديده شده است) آنهم بدون هيچ تفاوت، بطور مسلم ظهور آثار نوع، دليل بر تحقق خود نوع است، پس صنف زن نيز انسان است، بله اين دو صنف در بعضى از آثار مشتركه (نه آثار مختصه از قبيل حامله شدن و امثال آن) از نظر شدت و ضعف اختلاف دارند ولى صرف شدت و ضعف در بعضى از صفات انسانيت، باعث آن نمى‏شود كه بگوئيم نوعيت در صنف ضعيف باطل شده و او ديگر انسان نيست. و با اين بيان روشن مى‏شود كه رسيدن به هر درجه از كمال كه براى يك صنف ميسر و مقدور است براى صنف ديگر نيز ميسور و ممكن است و يكى از مصاديق آن استكمالهاى معنوى، كمالاتى است كه از راه ايمان به خدا و اطاعت و تقرب به درگاه او حاصل مى‏شود، با اين بيان كاملا روشن مى‏شود كه در افاده اين بحث، بهترين كلام و جامع‏ترين و در عين حال كوتاه‏ترين كلام همين عبارت:" أَنِّي لا أُضِيعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‏ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ" است و اگر خواننده محترم اين كلام را با كلامى كه در تورات در اين باره وارد شده مقايسه كند برايش روشن مى‏گردد كه قرآن كريم در چه سطحى است و تورات در چه افقى! • در سفر جامعه تورات آمده: من و دلم بسيار گشتيم (من با كمال توجه بسيار گشتم) تا بدانم از نظر حكمت و عقل جرثومه شر يعنى جهالت و حماقت و جنون چيست، و كجا است؟ديدم از مرگ بدتر و تلخ‏تر زن است كه خودش دام و قلبش طناب دام است و دستهايش قيد و زنجير است تا آنجا كه مى‏گويد من در ميان هزار نفر مرد يك انسان پيدا مى‏كنم، اما ميان هزار نفر زن يك انسان پيدا نمى‏كنم. • بيشتر امتهاى قديم نيز معتقد بودند كه عبادت و عمل صالح زن در درگاه خداى تعالى پذيرفته نيست، در يونان قديم زن را پليد و دست‏پرورده شيطان مى‏دانستند، و روميان و بعضى از يونانيان معتقد بودند كه زن داراى نفس مجرد انسانى نيست و مرد داراى آن هست و حتى در سال 586 ميلادى در فرانسه كنگره‏اى تشكيل شد تا در مورد زن و اينكه آيا زن انسان است يا خير بحث كنند!، بعد از بگومگوها و جر و بحثهاى بسيار، به اين نتيجه رسيدند كه بله زن نيز انسان است اما نه چون مرد انسانى مستقل، بلكه انسانى است مخصوص خدمت كردن بر مردان، و نيز در انگلستان تا حدود صد سال قبل زن جزء مجتمع انسانى شمرده نمى‏شد، و خواننده عزيز اگر در اين باب به كتابهايى كه در باره آراء و عقايد و آداب ملت‏ها نوشته شده مراجعه كند به عقايدى عجيب بر مى‏خورد. ترجمه تفسير الميزان، ج‏۴، ص: ۱۴۱ ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
❖ فلسفه کانت 📝 • تمام همّ كانت درنقداول، ارائه ي روشي متقن براي شناخت است. به همين جهت فيشته و هگل تأكيد داشتندكه كانت، سيستمي معرفتي بنانكرده است. نقداول، دوبخشِ كلي دارد؛ تعليم عناصراستعلايي و تعليم روش استعلايي. بخش اول، مقدمه اي است براي بخش دوم كه ذي المقدمه محسوب مي شود. • آنچه درفلسفه ي كانت اهميت دارد، ارائه ي متد است و نه ترسيمِ دستگاه معرفتي. بخش اول به دو بخشِ حسيات استعلايي و منطق استعلايي تقسيم مي شود. درحسيات استعلايي به دو عنصر زمان و مكان، با شرح متافيزيكي و استعلايي مي پردازد. منطق استعلايي هم دوبخش دارد؛ تحليل استعلايي و ديالكتيك استعلايي. در تحليل استعلايي، بحث از مقولات و استنتاج استعلايي مطرح است و در ديالكتيك استعلايي، به متافيزيك و موضوع آن ضمن سه ايده ي خدا، نفس و جهان مي پردازد. • اما بخش دوم كتاب، چهاربخش دارد؛ انضباط عقل ناب كه وجه نگاتيفِ فلسفه رو بخث مي كند و اين بخش براي كانت كليدي است. بخش دوم، كانون و يا قانون عقل ناب است و بحث از فلسفه به نحو پوزيتيف. بخش سوم، معماري يا ساختمان عقل ناب است و بحث ازاينكه چگونه شناختِ متعارف به شناختِ علمي منتهي مي شود و درنهايت تاريخِ عقل ناب كه ديدگاه تجربه گرايان و عقل گرايان را در باب ابژه، روش و موضوع، مقايسه مي كند. • آهنگ كانت در نقد اول، ارائه ي متدي است كه امكان بناء متافيزيك را فراهم مي آورد. به همين جهت، بخش دومِ كتاب نقداول، محور مباحثات كانت در تمام دوره ي نقادي است كه اگر اين بخش فهم نشود، فلسفه ي كانت و دستاورد آن، مغفول مي ماند. طرفه آنكه درمقدمه نقداول، كانت خود به اين مهم توجه مي دهد. اما آنچه درميان ما به غلط شهرت يافته و بعنوان فلسفه ي كانت معرفي شده و مي شود، قسمتهايي از بخشِ اول است. بدتر آنكه اساتيد فلسفه كانت در تقسيم كتاب، از دوبخش ياد مي كنند(حسيات استعلايي و منطق استعلايي) !!!! همين شيوه ي تقسيم كتاب، نشان مي دهد كه ما حتا فهرستِ كتاب نقد اول را نگاه نكرده ايم. درسگفتار کانت ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
مطرح شدن فوکو به عنوان فیلسوف در ایران حاصل یک جو سازی رسانه ای هست. ❖ می توان فلاسفه اصلی غرب را به سه درجه تقسیم کرد. 📝 • من شش فیلسوف را در تمدن غرب مهم می‌دانم که عبارت‌اند از: افلاطون، ارسطو، آگوستین، کانت، هگل و هایدگر • دکارت، لابنیتس، هابس، هیوم و شوپنهاور فلاسفه طراز دوم‌اند و هوسرل، دیلتای، فیشته، شلینگ، کی‌یرکه‌گارد، مارکس و فویرباخ فلاسفه طراز سوم. اگر حقیقت امر را بخواهید، فوکو واقعا در سطح چهار هم نیست، چرا که کسانی چون ارنست بلوخ، هانس بلومنبرگ و حتی ژیل دلوز از او خیلی تئوریک‌تر و فلسفی‌تر هستند. فوکو مباحثی را که از دیگران گرفته، بیشتر در دو کتاب خودش «مراقبت و تنبیه» و «تاریخ جنسیت» پیاده کرده است. • علاقه‌مندان فلسفه و نباید چندان به فضاهای ای در جهان توجه کنند، چرا که روزگاری دیگر هم خیلی کسان دیگر سر زبان بودند. در عصر ما بشر به سوی سطحی شدن پیش می‌رود، برای همین فوکو که خیلی پیچیده نمی‌نویسد، ورد زبان همه است. بیشتر این تحت تأثیر غلبه فرهنگ زبان انگلیسی است که همه چیز را در سطح حرکت می‌دهد، برای همین فوکو باب شده است. . . . چ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
❖ جرات دفن پیکر امام جواد را هم نداشتند. ❖پیکر مطهر امام جواد علیه السلام را چند روزی در کوچه رها کردند تا بوی تعفن بدهد. ✎ • [ در بین خلفا ] معتصم به شکل دیگری موجبات آزار امام را فراهم کرد، تا بالاخره سبب شد که همسر امام یعنی امّ الفضل امام را مسموم کرد، آن هم با یک وضع خیلی ناراحت کننده‌ای. و چون برای همه مسموم کننده‌ها معلوم و محرز بود که دستور خلیفه بوده، جرأت این که بدن امام را دفن کنند، نداشتند. • حتی معتصم دستور داد: بدنش را بیندازید در کوچه. دو سه روز بدن امام در میان کوچه افتاده بود. بعد به معتصم خبر دادند که یک وضع خارق‌العاده‌ای پیش آمده. هر میتی اگر سه چهار روز روی زمین افتاده باشد بدنش عفونت پیدا می‌کند و بدن این مرد روز به روز بر بوی خوشش افزوده می‌شود، و اگر مردم این موضوع را بفهمند اوضاع خیلی بد می‌شود. این بود که خودش زودتر اجازه داد بدن امام را دفن کنند. وجود مقدسش را در کنار جدش موسی بن جعفر در همین محل یعنی کاظمین (علیهما السلام) دفن کردند. و حالت ایشان از این جهت، تأسّی داشت به جدّ بزرگوارشان (ع) که فرمود: مُلْقاً ثَلاثاً بِلا غُسْلٍ وَ لا کفَنٍ. ❐ مطهری، آشنایی با قرآن، ج۱۲، ص۳۲ . . . . . . ای خوش آن جود که از خِجلت وضعِ سائل لَب به اظهار نیارند و به ایما بخشند... شهادت امام جواد(ع) تسلییت باد 🖤 ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
❖ حضرت معصومه برای حضرت رضا از جنس همان کاری را کرد که حضرت فاطمه برای حضرت علی کرده بود. 📝 تحلیلی بر دلیل بزرگی شخصیت سلام الله علیها • یکی از سوال هایی که از سال ها قبل ذهن من رو مشغول کرده بود این بود که با وجود امام زاده های زیادی که ما داریم چرا مقام هیچ کدوم مثل حضرت معصومه بلند مرتبه نیست؟ ما نسبت به حضرت معصومه همیشه یک توضیح دخترانه فانتزی در ایام مناسبتی یا بزرگداشت ها بازگو میکنیم یا وقتی میخوایم عظمت ایشون رو بگیم استناد به احادیثی میکنیم که مثلا زیارت همراه با معرفت ایشون رو منجر به پاداش بهشت قرار داده اند. یا مثلا جنبه خواهر امام رضا بودن ایشون رو پررنگ میکنیم و ناخودآگاه تعصبات فضای خانوادگی و طایفه ای رو به مقام عصمت نسبت میدیم. اما سوال اینکه معرفت حضرت معصومه به چه معنی هست؟ یعنی تا ایشون رو نشناسیم خوب زیارت هم بکنیم اون پاداش وعده داده شده برای ما نصیب نمیشه و طبیعتا بیان حدیث در دلیل بزرگی شخصیتشون نیست بلکه در نتیجه بزرگی شخصیت ایشون هست و سوال ما در دلیل هست. • منظور از معرفت یک بار مقام تکوینی اون حضرت هست که فهم و درک امثال بنده از جایگاه رفیع اون بزرگوار عاجز هست اما یک بار بررسی سیره عملی زندگی ایشون در حیات مبارکشون هست که منجر به معرفت ما نسبت به ایشون میشه ، بدیهی هست که رابطه قوم و خویشی مثل خواهر امام رضا بودن یا ... در عقیده شیعه منجر به هیچگونه برتری ای نیست پس نمیشه گفت به صرف رابطه خویشاوندی ایشون چنین مقامی داره که اهل بیت خویشاوندان بسیار زیادی داشتن که حتی مورد لعن و نفرینشون هم واقع شدند. • من اینجا نمیتونم به صورت مفصل شواهد تاریخی رو خدمت شما مخاطبان عزیز بنویسیم صرفا نتیجه تحلیلم رو به صورت خلاصه میگم تا شاید مورد استفاده برای کسی باشه... • اون چیزی که از قطعیات تاریخی دوران زندگی حضرت رضا به دست ما رسیده اینکه شیوه مامون بر خلاف خلفای دیگه در مدافع امامت نشون دادن خودش بود از اصرار مامون برای اینکه رابطه خویشاوندی با حضرت رضا داشته باشه تا دادن مقام ولیعهدی به ایشون و کار های دیگه فضای رسانه ای زمان حضرت رو طوری کرده بود که کمتر کسی در اون جامعه متوجه مخالفت و نارضایتی حضرت با سیره خلیفه وقت میشد یعنی بزرگترین جهاد زمانه برای حضرت رضا این بود که یک نفر بتونه فضای رسانه ای موجود جامعه رو که بر علیه واقعیت پشت پرده ایجاد شده بود رو از بین ببره و دروغ گویی مامون رو نشون بده. • حضرت معصومه با توجه به منزلتی که به جهت فقاهت و عدالتش در بین مسلمین در زمان پدر بزرگوارشون پیدا کرده بود در جامعه به عنوان یک فرد تابع حقانیت شناخته شده بود و از موقعیت اجتماعی بالایی هم برخوردار بود. مهاجرت ایشون به مشهد در واقع یک در کل جامعه اسلامی زمان خودش برای نشان دادن غصب حکومت از سمت خلیفه و ناراضیتی برادرش حضرت رضا از وضعیت موجود بود. • یعنی حضرت معصومه مهاجرتی که انجام دادن و ظاهرا منجر به شهادتشون شد نه یک عمل برادرانه و خویشاوندی که این توهین به شخصیت اون بزرگوار هست بلکه یک بزرگ برای از هم پاشوندن جو رسانه ای موجود نسبت به برادر خودش بود در واقع مهاجرت ایشون در حکم جهاد برای احیای مقام سیاسی ولایت بود که منجر به چنین منزلت و مقامی شد. • بله حیا و و هر فضیلت اخلاقی دیگه ای که ایشون داشتن در جای خودش صحیح هست اما وجه بودن یا بزرگی شخصیت ایشون نسبت به بقیه امام زاده ها زمان شناسی و جهاد سیاسی عظیمی بود که در راستای تحکیم امامت برادرشون به صورت وسیع انجام دادن. • خلاصه کردن شخصیت ایشون در یک بانوی جوان تابع به احکام فردی شخصی برای نسل جوان جامعه عدم معرفت در حق رسالت و سیره زندگی ایشون هست. • زمانی بانوی مسلمان میتونه در نقش تبعیت از حضرت معصومه قدم بر داره که حقیقتا منطبق بر سیره ایشون که یک زندگی حماسی سیاسی و مجاهدانه بود عمل کنه. . . . ‌. . ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
نداشتن خروجی عینی کوتاه مدت چالش پژوهشگر حوزه علوم اجتماعی • یکی از موانع اساسی که برای پژوهشگر حوزه علوم اجتماعی وجود داره این هست که ما انسان ها چون اکثرا موجودات عینی و ظاهر بین هستیم تا وقتی که نتیجه کارمون رو به صورت عینی مقابل چشممون نبینیم احساس کارآمدی نمیکنیم. • مثلا فردی که میره یه روستایی تبلیغی انجام میده یا یک کار رسانه ای و... انجام میده به تناسب فعالیتی که میکنه داره نتیجه کارش رو هم هرلحظه جلوی چشمش مشاهده میکنه اما فعالیت در عرصه علوم اجتماعی اینطور نیست یعنی اولا سنخ تحول در عرصه علوم انسان طوری هست که نمیشه براش زمان مشخص کرد که آیا اصلا ما در طول مدت عمرمون نتیجه کارمون رو قرار هست مشاهده کنیم؟ ثانیا به خاطر ماهیت علوم اجتماعی که از جنس فرهنگی هستنند و عینی نیستن مثل ساختن یک ساختمان نمیشه تولید یک علم رو در خارج به کسی نشون داد و بگیم این سازه ای هست که من چهل ساله دارم میسازمش. • به خاطر این مسئله که کار اساسی در زمینه علوم انسانی به شدت زمان بر هست و نتیجه عینی لزوما در طول مدت زندگی ما نداره پژوهشگر حوزه علوم اجتماعی بعد از یه مدت فعالیت چون خسته میشه میره به سراغ کارای ژورنالیستی و رسانه ای که تهش میشه خروجی های فعلی ما... یعنی کمتر آدمی وجود داره که حوصله چنین کاری رو داشته باشه و واقعا تابع تکلیفش باشه. (البته که به نظرم راهکار هایی برای هرچه کمتر آسیب زدن این مشکل هست ) • فشار های خانوادگی یا اجتماعی خاص عصر ما هم که طبیعتا طوری هست که تحمل چنین شرایطی رو برای ما سخت تر میکنه البته که راه رسیدن به تحول علوم اجتماعی یک راه ضروری هست و هیچکدوم از این موانع باعث نمیشه انسان هایی که مجنون وار دنبال یک تحول عظیم و کار بزرگ هستن از این کار منصرف بشن منتهی باید واقع بینانه آسیب هارو مورد بررسی قرار بدیم تا هرچه بهتر بتونیم برنامه ریزی کنیم و تصمیم بگیریم. . . . . . . ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
📝ذاتی یا اعتباری بودن منزلت ایام در بیان : (زمان مطالعه: 3 دقیقه) - در موضوع نحوست ایام دو مسئله‌ است. • یک مسئله‌ این است که: - ما برخی روزهای سال را مبارک می‌شماریم و برخی را نحس و شوم، به اعتبار حادثه‌ای که در آن روز واقع شده؛ و مقصود ما این نیست که این روز از آن جهت که این روز است مبارک است یا این روز از آن جهت که این روز است شوم است، بلکه مقصود ما این است که این روز برای ما یادآور حادثه پربرکتی است یا این روز برای ما یادآور حادثه شومی است. مثلًا ما روز را روز مبارک می‌دانیم ولی نه به اعتبار اینکه هجدهم ذی‏الحجه [است، که‏ چون ماه، ماه ذی‏الحجه است و این روز هجدهمین روز ماه ذی‏الحجه است مبارک است اعمّ از اینکه در این روز حادثه‌ای واقع شده باشد یا نشده باشد، اعم از اینکه در این روز پیغمبر صلی الله علیه و آله علی علیه السلام را به خلافت نصب کرده باشد یا نکرده باشد؛ این روز، روز مبارک است و چون این روز مبارک بود پیغمبر صلی الله علیه و آله علی علیه السلام را در این روز به خلافت کرد؛ یعنی بخت حادثه یوم الغدیر بلند بوده که در این روز واقع شده است؛ این روز از قدیم الایام و قبل از این هم روز مبارکی بوده، از اوّلی که این آسمان و زمین درست شده روز هجدهم ذی‏الحجه روز مبارکی بوده و حادثه غدیر در روزی که خودش مبارک بود واقع شد. - این طرز فکر، اساسی نمی‌تواند داشته باشد. نه عقل می‌تواند آن را قبول کند و نه از نظر نقل ما می‌توانیم تأییدی برای آن بیاوریم. •• ولی یک وقت به آن معنای دوم است: - هجدهم ذی‏الحجه، چون در این روز برای ما حادثه مبارکی رخ داده است ما این روز را مبارک می‌شماریم. هجده ذی‏الحجه مبارکی خودش را از حادثه غدیر دارد نه حادثه غدیر از هجدهم ذی‏الحجه. دهم محرم شومی خودش را (نه اینکه بالذات شوم است) از شهادت امام حسین دارد نه کشته شدن و قتل امام حسین شومی خودش را از دهم محرم دارد. - نظیر لفظ و معنا می‌شود. الفاظ از نظر اینکه الفاظند یعنی حروف الفبا هستند ترکیب می‌شوند از الف و ب و پ و ت و ث و ج تا آخر. هیچ لفظی با هیچ لفظ دیگری فرق نمی‌کند. ولی الفاظ برای معانی مختلفی می‌شوند، بعضی الفاظ برای معانی بسیار عالی و لطیف وضع می‌شوند، مثل اینکه ما از الف و دو تا لام مشدّد و یک الف دیگر و یک «ه» لفظ «الله» را ساخته‌ایم که نام خداوند است. چون معنا مبارک است لفظ هم برای ما لفظی است مبارک، حتی احترام دارد و وقتی که به صورت کتبی درمی‌آید دست بی ‏وضو هم به آن نمی‏زنیم. لفظ، بالذات قبحی ندارد، قبح از معناست، لفظ به تبع معنا و چون نام این معناست قبیح شمرده می‌شود. - آشنایی با قرآن، ج ۵، ص۲۴۴ ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
زندگی برای ❞ علوم انسانی ❝
❖ من بعد از عمری تحقیق در فلسفه و منطق هنوز ادعای فهم بوعلی سینا را ندارم. 📝 #شهید_مطهری ... اين ب
❖ نمیتوان بین بزرگی شخصیت بوعلی سینا و ابوریحان قضاوتی کرد چرا که کسی در طول تاریخ این دو را نشناخته است. 📝 • برخى از شرق شناسان ابو ريحان را بزرگ‏ترين شخصيت علمى جهان اسلام و لااقل بزرگ‏ترين شخصيت علمى عصر خودش مى‏دانند و او را بر بو على مقدم مى‏شمارند. مقايسه ميان اين دو شخصيت بزرگ كار آسانى و بلكه كار صحيحى نيست زيرا اين دو شخصيت در يك ميدان مركب نرانده ‏اند، رشته تخصصى هر يك با ديگرى متفاوت است. • بعلاوه، مقايسه ميان اين‏چنين دو شخصيت، موقوف به اين است كه مقايسه كننده هم ابو ريحان را به درستى بشناسد و هم بو على را. من گمان نمى‏كنم چنين شخصى وجود داشته باشد. در گذشته نيز شايد افراد معدودى نظير خواجه نصير الدين طوسى بوده ‏اند كه واقعاً می توانسته ‏اند هم ابو ريحان را به درستى بشناسند و هم بو على را، هم به افكار و انديشه ‏هاى ابو ريحان احاطه يابند و هم به انديشه ‏هاى بو على؛ اما اينكه آنها عملًا روى هر دو نفر كار كرده‏اند يا نه، محل ترديد است. كسانى كه امروز مقايسه مى‏كنند، يا ابو ريحان را نمى‏شناسند و يا بو على را و يا هيچكدام را. • غالباً می پندارند كه اگر ابو ريحان ناشناخته است بو على كه اين همه بر سر زبانها بوده و كنگره ‏ها برايش تشكيل داده ‏اند ديگر نقطه ناشناخته ندارد، در صورتى كه بو على نيز ناشناخته است. اين بنده كه يك كار عمده‏اش تحقيق در منطق و فلسفه بو على است، مجهولاتى در منطق و فلسفه بو على دارد، اگر كسى را بيابد كه واقعاً منطق و فلسفه بو على را مى‏شناسد حاضر است با نهايت فروتنى از محضرش بهره‏مند گردد مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (مقالات فلسفى)، ج‏13، ص: 84 . . . . . . ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
• تعدد قرائت علمی اگر خروجی تفکر باشد یک امر کاملا طبیعی و مطلوب هست که خود این اختلاف آرا باعث تولید فکر میشود، اما در حال حاضر تعدد قرائات علمی و برداشت ها غالبا حاصل تساهل فکر و نتیجه قرائت های سرسری و پروژه ای است که امکان گفتگوی جدی را با خطر مواجه کرده است.
زندگی برای ❞ علوم انسانی ❝
❖ اگر اعتقاد داریم خدا از امام حسین سخت گیر تر هدایت و شفاعت میکند ما یک #بت_پرستیم! 📝 #شهید_مطهری
❖ باید معنی شفاعت درست و غلط را بدانیم تا دچار گناه و اشتباه در هنگام توسل نشویم. 📝 - کدام شفیع است که به خود اجازه بدهد یک کلمه بر خلاف رضای خدا درباره کسی حرف بزند؟! پس آن شفاعتی که شفاعت مردود و شفاعت منفی است [آن است که برای شفیع ‏ قائل باشیم.] مخصوصاً تکرار می‌کنم: ما هر دو را باید بدانیم، هم آن [شفاعتی‏] که نیست، تا یک وقت از راهی وارد نشویم که غیر از اینکه کار بی‌فایده‌ای کرده‌ایم گناهی هم مرتکب شده‌ایم، و هم آن که هست، چون واقعاً هست و ما باید هر چیزی را آنچنان که هست بدانیم. - امام حسین درِ دیگری باز نکرده غیر از در خانه خدا که بگوییم از در خانه خدا نمی‌رویم، از در خانه امام حسین می‌رویم! اگر دری غیر از در خانه خدا باز کرده باشد که او امام حسین نیست. - شفاعت همان مغفرت الهی است که وقتی به خدا نسبت می‌دهیم اسمش می‌شود «مغفرت»، وقتی به وسائلی که خدا برای مغفرت خودش برانگیخته است نسبت می‌دهیم اسمش می‌شود «شفاعت». •• استاد مطهری، آشنایی با قرآن، ج ۵ ، ص۹۸ ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
❖ «عقل فقهی» در سیره امام حسین 📝به قلم حجت الاسلام : • نگاه به فقه و احکام شرعی و قوانین اسلامی به ویژه تکالیف اجتماعی ، بر دو گونه می باشد : نگاه سطحی و نگاه متعالی . • تفاوت این دو گونه نگاه در موضوع بسیار ارزشمند «تزاحم» میان تکالیف شرعی و پدید آمدن «عذرهای شرعی» ، هویدا می گردد . راهکار دانشمندان فقه در این موضوع ، عمل به اهم است که تشخیص اهم از مهم و ارزش گذاری عذر را به عقل سپرده اند . اما پرسش بنیادین در اینجا ، این است : کدام عقل ؟؟؟ • عقل ظاهر بین و منفعت طلب و عافیت طلب و محافظه کار یا عقل آرمان گرا و عاشق و جهادگر و پیشرو ؟ «عقل فقهی» کدام است ؟   • در مقام پاسخ سزاوار است به تحلیل سیره امام حسین علیه السلام در قیام کربلا بپردازیم تا بتوان پاسخ را یافت . امام در نهضت خود در عاشورا ، با تزاحم ها و عذرهای شرعی فراوانی روبرو گردید که هر یک می توانست هر انسان ظاهر بینی را از ادامه راه منصرف کند . برخی از اشخاص سرشناس هم در طول حرکت امام ، بارها نسبت به آن عذرهای به ظاهر موجه مانند همراهی نکردن مردم ، به امام تذکر می دادند و تلاش می کردند ، امام را به بیعت با یزید قانع سازند . • در صحرای کربلا نیز عذرهای به ظاهر موجهی در برابر قیام امام حسین پدید آمد که هر یک به تنهایی ، می توانست تکلیف را بردارد . امام می توانست بگوید زن و بچه ها در این صحرای سوزان با وجود تشنگی طاقت ندارند ، لذا باید تسلیم شد ، یا در روز عاشورا پس از شهادت اصحاب که عرصه بیشتر تنگ شده بود ، به جهت عذر کمبود امکانات ، امام می توانست دست از راه خود بردارد . یا هنگامی که امام تنها ماند و می دانست پس از شهادت ، اهل بیت توسط مردان بی سر و پایی به اسارت برده می شوند (مساله ناموس مطرح بود) ، در آن موقعیت ، می توانست تکلیف را ساقط بداند و عقب نشیند . اما پای امام حسین هرگز نلرزید و بی توجه به این عذرها ، به مسیر خود ادامه داد . اما چرا ؟؟؟ • امام حسین در بُعد نظری به آرمان های مقدس در جهان بینی توحیدی توجه داشت و تکلیفی به نام حفظ اسلام و مبارزه با دستگاه ظلم و فساد در رساله عملیه اش نمایان گشت که اهم از هر واجب دیگری مانند حفظ جان و آبرو و مال بود . لذا «عقل فقهی» امام ، آرمان گرا بود نه ظاهر بین • امام حسین در بُعد عملی نیز تنها «توحید» را می دید که از راه مبارزه با دستگاه ظلم و ایجاد عدالت بدست می آید و در این راه تسلیم هیچ عذری حتی شکست ظاهری نشد . بنابراین ، «عقل فقهی» امام عاشق توحید و جهاد گر در عرصه عدالت بود نه عافیت طلب و منفعت طلب .  - به نقل از کانال المحکمات ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef