eitaa logo
زندگی برای ❞ علوم انسانی ❝
1.7هزار دنبال‌کننده
836 عکس
197 ویدیو
10 فایل
❞ فلسفه، علوم اجتماعی، شعر ❝ « یک نیمه من شعور افلاطون است یک نیمه دیگرم دل مجنون است» • گروه #شعر و هنر ما : https://eitaa.com/joinchat/1530200446C77195466fb 👥 ارتباط: @taha_mojahed https://virasty.com/Taha_mojahed
مشاهده در ایتا
دانلود
من هرگز از پیدایش افراد شکاک در اجتماع که علیه اسلام سخنرانی کنند و مقاله بنویسند، متاثر نمی‌شوم و بلکه خوشحال هم می‌شوم. دینی که منطقش براساس فکر، عقل، فلسفه و مصالح است، از این جهت نگرانی ندارد. وجود افراد شکاک، وقتی خطرناک است که حامیان دین آنقدر مرده و بی‌روح باشند که در مقام جواب برنیایند. ، کتاب آینده انقلاب اسلامی ___ زندگی برای علوم انسانی ✅ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
♦️ مانند عوام فکر نمیکنم که هرکس در طبقه مراجع قرار گرفت مورد عنایت خاص امام زمان است و مصون از خطا و گناه و فسق است. ____ 💠 @ensani_islami | زندگی برای علوم انسانی
راز دل‌زدگی چیست؟ و حال اینکه [آن نعمت جاویدان] یک امر غیرعادی و غیرطبیعی نیست. اگر چیزی مقتضای طبیعت انسان است، وقتی به آن رسید، چنانچه تا ابد هم آنجا باشد، نسبت به چیزی که مطابق اقتضای طبیعت است نباید تنفر پیدا شود. چرا یک چیزی که مطابق اقتضای طبیعت است، طبیعت بعد از اینکه به او می‌رسد پس از مدتی حالت انزجار پیدا می‌کند؛ یعنی یک امری که جاذبه دارد، بعد از رسیدن، مدتی که ادامه پیدا می‌کند تدریجاً جاذبه تبدیل به دافعه می‌شود. این برخلاف قانون طبیعت است. قانون طبیعت این است که آنچه نسبت به چیزی جاذبه دارد همیشه جاذبه دارد، و اگر دافعه دارد همیشه دافعه دارد؛ ولی اینکه یک شئ چیزی را جذب کند، بعد همان چیز مایه دفع شود [غیرطبیعی به نظر می‌رسد.] می‌گویند: سرّش آن فطرت عجیب انسان است. انسان در عمق فطرت خودش لایتناهی‏ را می‌خواهد، خدا را می‌خواهد و با هر چیزی که انسان ابتدا عشق می‌‏ورزد خیال می‌کند آن معشوق حقیقی خودش را پیدا کرده است ولی مدتی که با او سرگرم می‌شود و یک تجربه واقعی روحی روی او انجام می‌دهد، خود روح به او می‌گوید: این او نیست. «این او نیست» همان است که ما بیزاری، خستگی، کسالت‌‏آوری می‏‌نامیم. وقتی ما می‌بینیم چیزی که این همه آرزویش را داریم به آن می‌رسیم بعد تدریجاً خستگی و کسالت پیدا می‌کنیم و بعد یک وقت می‌بینیم به تنفر کشید، این در اثر تجربه‌‏ای است که فطرت ما روی آن شئ انجام می‌دهد، بعد از مدتی او به زبان بی‏‌زبانی به ما می‌گوید: بلند شویم برویم، این او نیست؛ باید برویم جای دیگر تا خودش را پیدا کنیم. 📚 استاد مطهری، آشنایی با قرآن، ج 8، ص60 ___ ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ @ensani_islami
📝 تقریبا کل اسلام را به صورت وارونه فهمیده ایم... ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ @ensani_islami
♦️ عاطفه اجتماعی و نوع دوستی در میان مردم ما بیشتر به دلیل "خود پرستی" است و این نوع اظهار عواطف نوعی تظاهر و دروغ است. 🔸معروف در ميان ما اين است كه مى‏گوييم فرق ما شرقيها و بالاخص ايرانيها با غربيها به اين است كه ما اهل عاطفه هستيم و آنها اهل نظم و منطق، و حال آنكه اگر ما اهل عاطفه مى‏بوديم حداقل اين بود كه مرتبه دوم را حفظ مى‏كرديم، زيرا حداقل عاطفه اجتماعى اين است كه آزار شخص به ديگران نرسد و حال‏ آنكه تمام زندگى ما پر است از انواع آزارها به خاطر جلب منافع شخصى و بلكه دچار ساديسم مى‏باشيم و از نفس آزار ديگران لذت مى‏بريم و يك نوع خبث طينت داريم. حقيقت اين است كه آنچه در ميان ما هست چيز ديگرى است. در ميان ما افرادى احياناً پيدا مى‏شوند كه داراى عواطف عالى اجتماعى مى‏باشند و اهل فضل و ايثار مى‏باشند و اين شكاف بين افراد اجتماع ما هست كه بعضى اهل تجاوزند و بعضى اهل ايثار، برخلاف غربيها كه يكدست مى‏باشند و همه اهل عدل و متوسطند. 🔸ديگر آنكه عواطفى كه در ميان عموم ما هست يك نوع حالتى است كه نمى‏شود اسم آن را انسان دوستى گذاشت؛ عادتى است در ما كه بيش از آنكه در آن غيردوستى دخالت داشته باشد، خودپرستى دخالت دارد كه براى اينكه مثل اعراب جاهليت صلاى كرم داده باشيم در مواقعى مهمانيها و خرجها مى‏كنيم و لهذا در همان حال بر زيردستان از زن و نوكر ظلم مى‏كنيم. 🔹بعلاوه اينكه ما مردمى هستيم كه عادت كرده‏ايم به يكديگر دروغ بگوييم و دروغ بشنويم. همان طورى كه از گفتن دروغ لذت مى‏بريم از شنيدن و ديدن دروغ و از تعارفهاى لفظى و عملى دروغين به يكديگر لذت مى‏بريم. عواطف ما يك نوع تظاهرات و تعارفات دروغينى است كه به آنها عادت كرده‏ايم، نه اينكه حقيقتاً انسان دوستى و مهربانى و صفا و يكرنگى باشد. به اضافه همه اينها وضع غربيها نشان مى‏دهد كه همه افراد آنها هدف اجتماعى دارند و آن نظم و عواطف اجتماعى را به خاطر هدف اجتماعى در خود به وجود آورده و تكميل و تربيت كرده‏اند ولى از خصوصيات ما مردم، بى هدفى است و اگر هم فرضاً هدفى داشته باشيم هدف فردى است نه اجتماعى‏. 📚 يادداشتهاى استاد مطهرى، ج‏6، ص: 152 ____ _ ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ @ensani_islami
📝 آیا راست است که زن وفا ندارد؟ پیمان محبت زن سست است؟ به عشق زن نباید اعتماد کرد؟. این، هم راست است و هم دروغ. راست است اگر عشق از زن شروع شود. اگر زنی ابتدا عاشق مردی بشود و به او دل ببندد آتشش زود سرد می‌شود. به چنین عشقی نباید اعتماد کرد. اما دروغ است در صورتی که عشق آتشین زن به صورت عکس العملی از عشق صادقانه مردی و به عنوان پاسخگویی به عشق راستین پیدا شده باشد. اینچنین عشقی عملاً مستبعد است که فسخ بشود، مگر آنکه عشق مرد به سردی بگراید و البته در این صورت عشق زن تمام می‌شود. عشق فطری زن همین نوع از عشق است. شهرت زن به بی‌وفایی در عشقهای نوع اول است و ستایشهایی که از وفاداری زن شده مربوط به عشقهای نوع دوم است. جامعه اگر بخواهد پیوندهای زناشویی استحکام پیدا کند، چاره‌ای ندارد از اینکه از همان راهی برود که قرآن رفته است؛ یعنی‌ قوانین فطرت را رعایت کند و از آن جمله نقش خاص هر یک از زن و مرد را در مسئله‌ عشق در نظر بگیرد. قانون مهر هماهنگی با طبیعت است از این رو که نشانه و زمینه آن است که عشق از ناحیه مرد آغاز شده و زن پاسخگوی عشق اوست و مرد به احترام او هدیه‌ای نثار او می‌کند. از این رو نباید قانون مهر- که یک ماده از یک اساسنامه کلی است و به دست طراح طبیعت تدوین شده- به نام تساوی حقوق زن و مرد ملغی‌ گردد. 📚 استاد مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، ص194 ____ ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ @ensani_islami
تنها راه خروج حوزه از وضعیت حقارت آمیز علمی فعلی. ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
❖ آقای بروجردی صد سال دیگر فراموش میشود، اما اهمیت کار علامه طباطبایی تازه فهمیده خواهد شد. 📝 از سختی ها و گمنامی های استاد خود به خاطر عمل به تکلیف می گوید. ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
اشکالی که دکتر مصلح نسبت به خوانش شهید مطهری از هگل داشته اند را دو گونه میشود پاسخ داد: _ یک بار دغدغه فیلسوف اسلامی حل کردن مسئله ای است که در جامعه او جریان ساز شده و یا در صدد تبدیل شدن به جریان است. در این صورت آنچه برای نقد مسئله مهم است خوانش موجود در جامعه از آن مسئله است و نقد و فهم منابع اصلی لزوما کمکی برای حل مسئله موجود جامعه نمیکند. یعنی اینکه هگل در کتاب اصلی خود چه بیانی را داشته در این فرض مهم نیست بلکه آنچه مهم است بیانی است که در جامعه ایرانی اسلامی شکل گرفته و تبدیل به شبهه شده است. _ اما در صورتی که رویکرد فیلسوف اسلامی در صدد نقد اصل مبنای علمی متفکر دیگر باشد فارغ از اینکه جریان اجتماعی موجود در اطراف زندگی او چنین مسئله ای را دارا هست یا خیر در این مورد رجوع به اصل متن متفکر مورد نظر ضروری است. _ گرچه اکنون نسبت به اوایل انقلاب اسلامی به سبب ترجمه های دقیق تر و همچنین تربیت اساتید قوی تر در حوزه فلسفه غرب خوانش های عمیق تری از مسئله فلسفه غرب شکل گرفته اما این شرایط اجتماعی موجود در اوایل انقلاب وجود نداشت بلکه به خاطر دغدغه شکل گیری اصل حکومت اسلامی آنچه برای یک فیلسوف ایرانی اسلامی از جمله شهید مطهری مهم بود جلوگیری از انحرافات فکری اجتماعی با خوانش های ناقص غیر اسلامی بود. _ اما مسئله تقدم معرفت شناسی بر وجود شناسی در هندسه فکری شهید مطهری نه به معنی اصالت یافتن وجود ذهنی است که این افتادن در دام دگماتیسم غرب است. بلکه پررنگ کردن مسائل معرفتی برای حل مسائل عینی اجتماعی است. در صورتی که قرائت علامه طباطبایی یعنی استاد شهید مطهری را نسبت به تقدم معرفت شناسی صحیح بدانیم مقدم بودن این علم نسبت به وجود شناسی به هیچ وجه با بیان غربی آن سازگار نیست و اساسا امکان تقدم معرفت بر وجود در فلسفه اسلامی وجود ندارد بلکه آنچه دغدغه فیلوسفان ما بوده است حل کردن شبهات معرفتی برای شکل گیری بهتر گفتگو پیرامون مسئله وجود است. یعنی فیلسوف اسلامی همواره دنبال معلوم بود که علم به دست آورد و فیلسوف غرب دنبال علم بود که هیچ نیافت برای همین هرگز نمیشود معرفت را به معنی وجود ذهنی آن بر وجود مقدم کرد. _ علاوه بر این تاریخی نبودن علم و تاثیر گذار نبودن مسائل اجتماعی در فهم بشر و همچنین مسئله معرفت یکی دیگر از دلایلی است که شهید مطهری حاضر به پذیرفتن مبنای مورد ادعا از سمت دکتر مصلح نبود. یعنی اساسا قرائتی که دکتر مصلح از معنی علم در کلام شهید مطهری دارد با هندسه فکری فلسفه اسلامی بیگانه است. ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
❖ جرات دفن پیکر امام جواد را هم نداشتند. ❖پیکر مطهر امام جواد علیه السلام را چند روزی در کوچه رها کردند تا بوی تعفن بدهد. ✎ • [ در بین خلفا ] معتصم به شکل دیگری موجبات آزار امام را فراهم کرد، تا بالاخره سبب شد که همسر امام یعنی امّ الفضل امام را مسموم کرد، آن هم با یک وضع خیلی ناراحت کننده‌ای. و چون برای همه مسموم کننده‌ها معلوم و محرز بود که دستور خلیفه بوده، جرأت این که بدن امام را دفن کنند، نداشتند. • حتی معتصم دستور داد: بدنش را بیندازید در کوچه. دو سه روز بدن امام در میان کوچه افتاده بود. بعد به معتصم خبر دادند که یک وضع خارق‌العاده‌ای پیش آمده. هر میتی اگر سه چهار روز روی زمین افتاده باشد بدنش عفونت پیدا می‌کند و بدن این مرد روز به روز بر بوی خوشش افزوده می‌شود، و اگر مردم این موضوع را بفهمند اوضاع خیلی بد می‌شود. این بود که خودش زودتر اجازه داد بدن امام را دفن کنند. وجود مقدسش را در کنار جدش موسی بن جعفر در همین محل یعنی کاظمین (علیهما السلام) دفن کردند. و حالت ایشان از این جهت، تأسّی داشت به جدّ بزرگوارشان (ع) که فرمود: مُلْقاً ثَلاثاً بِلا غُسْلٍ وَ لا کفَنٍ. ❐ مطهری، آشنایی با قرآن، ج۱۲، ص۳۲ . . . . . . ای خوش آن جود که از خِجلت وضعِ سائل لَب به اظهار نیارند و به ایما بخشند... شهادت امام جواد(ع) تسلییت باد 🖤 ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
❖ یک روز، گرمی هوای تابستان شدت کرده بود. آفتاب بر مدینه و باغات و مزارع اطراف مدینه به شدت می‏تابید. در همین حال یکی از این طبقه اتفاقاً به نواحی بیرون مدینه آمده بود. ناگهان چشمش افتاد به مرد فربه و درشت اندامی که معلوم بود در این وقت برای سرکشی به مزارع خود بیرون آمده و به واسطه فربهی و خستگی به کمک چند نفر که از کسان خودش بودند راه می‌رفت. آن مرد زاهدمسلک با خود اندیشید که این مرد فربه کیست که به خاطر مال دنیا در این هوای گرم بیرون آمده است؟ نزدیکتر شد، دید این مرد فربه محمّد بن علی بن الحسین یعنی است. مرد زاهدمسلک به خیال خود خواست امام را مورد ملامت قرار دهد. نزدیک آمد و سلام کرد و جواب سلام گرفت. بعد گفت: آیا سزاوار است کسی مثل تو دنبال کار دنیا بیرون رود؟ اگر در همین حالت اجلت فرا رسد جواب خدا را چه می‌دهی؟ امام خود را به دیوار تکیه داد و فرمود: اگر در همین حال اجل من برسد خوشوقتم که در حال عبادت از دنیا رفته‌ام. من آدمی هستم عیالمند، زندگی و خرج دارم، اگر زحمت نکشم و کار نکنم باید دست حاجت پیش تو و امثال تو دراز کنم. استاد ، حکمت‌ها و اندرزها، ج 1، ص179 ___ شهادت حضرت باقر علیه السلام تسلیت باد 🖤 ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
❖ ناشناخته قرن ما، جاودانه تاریخ است. 📝 • ...آقای بروجردی مسلّماً صد سال دیگر فراموش می‌شود ولی آقای صد سال دیگر خیلی اهمیت بیشتری از حالا خواهد داشت، چون اثری به وجود آورده است که او را زنده نگه می‏دارد... . . ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
• علامه طباطبایی خودش را به خاطر عمل به تکلیف قربانی کرد و ناشناخته ماند اما برخی از مراجع و بزرگان این کار را نتوانستند بکنند. 📝 - ایشان احساس کرد که ما از نظر تفسیر خیلی جای خالی داریم و در این زمینه احتیاج داریم. ولی تفسیر یک علمی است که اگر کسی چهل سال هم روی آن کار کند هیچ وقت اجتماع برایش قدری قائل نیست. ایشان بیست سال تمام زحمت کشید تا اینکه این‏ تفسیر المیزان‏ را در بیست جلد نوشت. در مورد وضع مالی ایشان در جوانی، چون الحمدللَّه‏ فعلًا مستغنی است‏ می‌گویم که در سالهای اوّلی که من به تهران آمده بودم ایشان گاهی از من پنج یا شش تومان پول قرض می‏‌گرفت. حالا چنان که گفتم الحمدللَّه ‏مستغنی است و خیال هم نمی‌کنم در همه ایام سال پیش بیاید که یک نفر هدیه‌ای به منزل این مرد ببرد. - ولی خدمتی کرده که گرچه الآن تا حدودی شناخته شده است و از ایشان تقدیر می‌شود ولی تدریجاً بهتر شناخته خواهد شد. - آقای بروجردی مسلّماً صد سال دیگر فراموش می‌شود ولی آقای طباطبایی صد سال دیگر خیلی اهمیت بیشتری از حالا خواهد داشت، چون اثری به وجود آورده است که او را زنده نگه می‏دارد. - همین حضرت آقای خویی که الآن مرجع تقلید هستند، ایشان مدتی در نجف درس تفسیر شروع کردند و یک جلدش هم از چاپ بیرون آمده به نام‏ البیان‏ که یک مقدمه‌ای است. این کتاب نشان می‌دهد این مرد چقدر در این کار استعداد دارد، ولی ای کاش ادامه می‌دادند، ولی ادامه ندادند. - در یک سخنرانی گفته‌ام که یکی از علمای تهران وقتی با ایشان صحبت کرده بود، گفته بود: دیگر نمی‌توانم، دارم از بین می‌روم. طلبه‏‌های فاضلی که تا دیروز به درس من می‌آمدند دیگر نمی‌آیند. از ایشان پرسیده بود پس آقای چطور در قم این کار را کردند؟ ایشان پاسخ داده بود: ایشان تضحیه کردند یعنی خودشان را قربانی کردند. استاد مطهری، آشنایی با قرآن، ج ۷، ص۱۵ ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
📝ذاتی یا اعتباری بودن منزلت ایام در بیان : (زمان مطالعه: 3 دقیقه) - در موضوع نحوست ایام دو مسئله‌ است. • یک مسئله‌ این است که: - ما برخی روزهای سال را مبارک می‌شماریم و برخی را نحس و شوم، به اعتبار حادثه‌ای که در آن روز واقع شده؛ و مقصود ما این نیست که این روز از آن جهت که این روز است مبارک است یا این روز از آن جهت که این روز است شوم است، بلکه مقصود ما این است که این روز برای ما یادآور حادثه پربرکتی است یا این روز برای ما یادآور حادثه شومی است. مثلًا ما روز را روز مبارک می‌دانیم ولی نه به اعتبار اینکه هجدهم ذی‏الحجه [است، که‏ چون ماه، ماه ذی‏الحجه است و این روز هجدهمین روز ماه ذی‏الحجه است مبارک است اعمّ از اینکه در این روز حادثه‌ای واقع شده باشد یا نشده باشد، اعم از اینکه در این روز پیغمبر صلی الله علیه و آله علی علیه السلام را به خلافت نصب کرده باشد یا نکرده باشد؛ این روز، روز مبارک است و چون این روز مبارک بود پیغمبر صلی الله علیه و آله علی علیه السلام را در این روز به خلافت کرد؛ یعنی بخت حادثه یوم الغدیر بلند بوده که در این روز واقع شده است؛ این روز از قدیم الایام و قبل از این هم روز مبارکی بوده، از اوّلی که این آسمان و زمین درست شده روز هجدهم ذی‏الحجه روز مبارکی بوده و حادثه غدیر در روزی که خودش مبارک بود واقع شد. - این طرز فکر، اساسی نمی‌تواند داشته باشد. نه عقل می‌تواند آن را قبول کند و نه از نظر نقل ما می‌توانیم تأییدی برای آن بیاوریم. •• ولی یک وقت به آن معنای دوم است: - هجدهم ذی‏الحجه، چون در این روز برای ما حادثه مبارکی رخ داده است ما این روز را مبارک می‌شماریم. هجده ذی‏الحجه مبارکی خودش را از حادثه غدیر دارد نه حادثه غدیر از هجدهم ذی‏الحجه. دهم محرم شومی خودش را (نه اینکه بالذات شوم است) از شهادت امام حسین دارد نه کشته شدن و قتل امام حسین شومی خودش را از دهم محرم دارد. - نظیر لفظ و معنا می‌شود. الفاظ از نظر اینکه الفاظند یعنی حروف الفبا هستند ترکیب می‌شوند از الف و ب و پ و ت و ث و ج تا آخر. هیچ لفظی با هیچ لفظ دیگری فرق نمی‌کند. ولی الفاظ برای معانی مختلفی می‌شوند، بعضی الفاظ برای معانی بسیار عالی و لطیف وضع می‌شوند، مثل اینکه ما از الف و دو تا لام مشدّد و یک الف دیگر و یک «ه» لفظ «الله» را ساخته‌ایم که نام خداوند است. چون معنا مبارک است لفظ هم برای ما لفظی است مبارک، حتی احترام دارد و وقتی که به صورت کتبی درمی‌آید دست بی ‏وضو هم به آن نمی‏زنیم. لفظ، بالذات قبحی ندارد، قبح از معناست، لفظ به تبع معنا و چون نام این معناست قبیح شمرده می‌شود. - آشنایی با قرآن، ج ۵، ص۲۴۴ ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
❖ من بعد از عمری تحقیق در فلسفه و منطق هنوز ادعای فهم بوعلی سینا را ندارم. 📝 ... اين بنده كه يك كار عمده‏اش تحقيق در منطق و فلسفه بو على است، مجهولاتى در منطق و فلسفه بو على دارد، اگر كسى را بيابد كه واقعاً منطق و فلسفه بو على را مى‏شناسد حاضر است با نهايت از محضرش بهره‏مند گردد... . . . . . . ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
❖ نمیتوان بین بزرگی شخصیت بوعلی سینا و ابوریحان قضاوتی کرد چرا که کسی در طول تاریخ این دو را نشناخته است. 📝 • برخى از شرق شناسان ابو ريحان را بزرگ‏ترين شخصيت علمى جهان اسلام و لااقل بزرگ‏ترين شخصيت علمى عصر خودش مى‏دانند و او را بر بو على مقدم مى‏شمارند. مقايسه ميان اين دو شخصيت بزرگ كار آسانى و بلكه كار صحيحى نيست زيرا اين دو شخصيت در يك ميدان مركب نرانده ‏اند، رشته تخصصى هر يك با ديگرى متفاوت است. • بعلاوه، مقايسه ميان اين‏چنين دو شخصيت، موقوف به اين است كه مقايسه كننده هم ابو ريحان را به درستى بشناسد و هم بو على را. من گمان نمى‏كنم چنين شخصى وجود داشته باشد. در گذشته نيز شايد افراد معدودى نظير خواجه نصير الدين طوسى بوده ‏اند كه واقعاً می توانسته ‏اند هم ابو ريحان را به درستى بشناسند و هم بو على را، هم به افكار و انديشه ‏هاى ابو ريحان احاطه يابند و هم به انديشه ‏هاى بو على؛ اما اينكه آنها عملًا روى هر دو نفر كار كرده‏اند يا نه، محل ترديد است. كسانى كه امروز مقايسه مى‏كنند، يا ابو ريحان را نمى‏شناسند و يا بو على را و يا هيچكدام را. • غالباً می پندارند كه اگر ابو ريحان ناشناخته است بو على كه اين همه بر سر زبانها بوده و كنگره ‏ها برايش تشكيل داده ‏اند ديگر نقطه ناشناخته ندارد، در صورتى كه بو على نيز ناشناخته است. اين بنده كه يك كار عمده‏اش تحقيق در منطق و فلسفه بو على است، مجهولاتى در منطق و فلسفه بو على دارد، اگر كسى را بيابد كه واقعاً منطق و فلسفه بو على را مى‏شناسد حاضر است با نهايت فروتنى از محضرش بهره‏مند گردد مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (مقالات فلسفى)، ج‏13، ص: 84 . . . . . . ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
❖ کتاب های تبلیغی و دینی معاصر ما اغلب زیانشان از منافعشان بیشتر است. 📝 • هرکس که از مادر خود قهر کرده هوس کرده در دفاع از اسلام کتاب بنویسد و این تقصیر بی نظمی سازمان روحانیت است. . . . . . . ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
❖ اگر اعتقاد داریم خدا از امام حسین سخت گیر تر هدایت و شفاعت میکند ما یک ! 📝 • [ فکر میکنیم با ] امام حسین با یک روضه ای گرفتن و یک دانه اشکی ریختن و چندتا سینه زدن و خلاصه در چند روز دهه عاشورا سهل و ساده می شود همه قضایا را صاف کرد؛ ما به جای اینکه از در خدا وارد شویم که در خیلی سخت و مشکلی هست از در امام حسین وارد میشویم... این بت پرستی است!!! . . . . . . زندگی برای ❞ علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
❖ باید معنی شفاعت درست و غلط را بدانیم تا دچار گناه و اشتباه در هنگام توسل نشویم. 📝 - کدام شفیع است که به خود اجازه بدهد یک کلمه بر خلاف رضای خدا درباره کسی حرف بزند؟! پس آن شفاعتی که شفاعت مردود و شفاعت منفی است [آن است که برای شفیع ‏ قائل باشیم.] مخصوصاً تکرار می‌کنم: ما هر دو را باید بدانیم، هم آن [شفاعتی‏] که نیست، تا یک وقت از راهی وارد نشویم که غیر از اینکه کار بی‌فایده‌ای کرده‌ایم گناهی هم مرتکب شده‌ایم، و هم آن که هست، چون واقعاً هست و ما باید هر چیزی را آنچنان که هست بدانیم. - امام حسین درِ دیگری باز نکرده غیر از در خانه خدا که بگوییم از در خانه خدا نمی‌رویم، از در خانه امام حسین می‌رویم! اگر دری غیر از در خانه خدا باز کرده باشد که او امام حسین نیست. - شفاعت همان مغفرت الهی است که وقتی به خدا نسبت می‌دهیم اسمش می‌شود «مغفرت»، وقتی به وسائلی که خدا برای مغفرت خودش برانگیخته است نسبت می‌دهیم اسمش می‌شود «شفاعت». •• استاد مطهری، آشنایی با قرآن، ج ۵ ، ص۹۸ ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
❖امروز اگر کسی بخواهد بگرید، اگر کسی بخواهد ذکر مصیبت کند، بر مصائب جدیده اباعبدالله باید بگرید، بر این دروغهایی که به اباعبدالله علیه السلام نسبت داده می‌شود. 📝 • آن چیزی که بیشتر دل انسان را به درد می‌آورد این است که اتفاقاً در میان وقایع تاریخی، کمتر واقعه‌‏ای است که از نظر نقلهای معتبر به اندازه حادثه کربلا غنی باشد. • من در سابق خیال می‌کردم که اساساً علت اینکه این همه دروغ اینجا پیدا شده است این بوده که وقایع راستین را کسی نمی‌داند چه بوده است؟ بعد که مطالعه کردم، دیدم اتفاقاً هیچ قضیه‏‌ای در تاریخ- در تاریخهای دور دست مربوط به مثلاً سیزده یا چهارده قرن پیش- به اندازه حادثه کربلا تاریخ معتبر ندارد. معتبرین مورخین اسلامی از همان قرن اول و دوم قضایا را با سندهای معتبر نقل کردند و این نقلها با یکدیگر انطباق دارد و به هم نزدیک است؛ و قضایایی در کار بوده است که سبب شده است جزئیات این تاریخ بماند استاد مطهری، حماسه حسینی، ج ۱، ص۶۸ . . . . . . ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
📚 حتی انکار فلسفه هم نوعی تایید آن است. چاره ای غیر از آموختن فلسفه نیست... __ __ 💠 @ensani_islami | زندگی برای علوم انسانی
بايد بگويم كه فلسفه ملا صدرا را هيچ كس بدون ده پانزده سال مطالعه نمى‏تواند در آن نظر دهد، زيرا در حدود پنجاه و پنج شصت سال ملا صدرا روى فلسفه‏ اش كار كرده است؛ البته يك مقدار اجمالى و كم مى‏شود با آن آشنا شد. ج 13 ص 280 ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
- حتی بوعلی سینا هم با آن استعداد عظیم به دلیل پراکنده کاری در موضوعات مختلف علمی بود که نتوانست برخی مسائل مهم فلسفه اسلامی را حل کند. - کسی که استعداد دارد نباید در طب و ریاضی و... وقت صرف کند 📝 • در - ابتکارات فلسفی صدرا - غیر این چند قسمت ( فلسفه کلی و الهیات به معنی اخص و علم النفس و تا اندازه‌ای شامل منطق ) نه نظر خاصی از صدرا دیده شده و نه خود او مدعی تخصص و تبحر در آنهاست بلکه عقیده دارد اگر خداوند به کسی قریحه و ذکائی فوق‌العاده عنایت بفرماید آن طور که به بوعلی عنایت فرموده بود، باید همّ خود را مصروف این مسائل کند و سایر مسائل را به دیگران واگذار کند • و به عقیده صدرا علت اینکه بوعلی با آن قوّت ذکاء و فرط فطانت از حل بسیاری از مسائل الهی عاجز مانده است این بوده که وقت خود را بیشتر صرف طب و ریاضی و احیاناً لغت و امثال اینها کرده است‏. 📙 مقالات فلسفی ص ۳۰۵ ___ زندگی برای علوم انسانی https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
آقایانی که میگویند عمل کلید شناخت است فقط به عمل عینی توجه دارند و متوجه به عمل ذهنی که شناخت است نیستند. شناخت خود نوعی عمل است!! مى‌گويند عمل كليد شناخت است. آيا اين حرف درست است يا درست نيست‌؟ اين حرف البته درست است اما احتياج به توضيح و تفسير دارد. «عمل كليد شناخت است» يعنى اگر انسان وارد هيچ گونه عملى نشود، در خانۀ خود بنشيند و درها را به روى خويش ببندد، بعد بخواهد جهان را بشناسد، ابدا نمى‌تواند جهان را بشناسد، امكان ندارد. ....اما آيا عمل، تنها كليد شناخت است‌؟ نه، عمل كليد اول شناخت است؛ با عمل، ما يك در از درهاى شناخت را به روى خودمان باز مى‌كنيم و به يك سلسله مسائل دست مى‌يابيم. بعد نوبت در دوم مى‌رسد، در دوم را بايد با كليد ديگرى باز كنيم. با كليد دوم شناخت، به شناخت بالاتر مى‌رسيم. ...اگر عمل را شامل تفكر و تعقّل هم بدانيم، عمل هميشه كليد شناخت است. ولى اشتباه اين است كه وقتى مى‌گويند «عمل كليد شناخت است» عمل را منحصر به «عمل عينى» مى‌كنند كه همان مشاهده و بررسى باشد. نه، عمل عينى (مشاهده و بررسى) كليد اول شناخت است؛ عمل دوم - كه اگر اسمش را عمل بگذاريم مانعى ندارد - يك نوع عمل ذهنى است كه مرحلۀ دوم شناخت يعنى مرحلۀ منطقى شناخت را با آن انجام مى‌دهيم. ولى آقايانى كه مى‌گويند «عمل كليد شناخت است» فقط به عمل عينى توجه دارند و هيچ توجهى به عمل ذهنى ندارند، در صورتى كه عمل عينى يعنى «مشاهده» را حيوانات هم انجام مى‌دهند: مرغهايى كه در هوا پرواز مى‌كنند دائما مشاهده مى‌كنند، اسبها و گوسفندها هم مشاهده مى‌كنند. اين هم يك مسئله بود كه به همين اختصار قناعت مى‌كنم. مجموعه آثار شهید مطهری، ج13، ص 490 ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
برخی فقط کار و عمل را سازنده تاریخ و افریننده میدانند. [برخی ] مى‌گويند: عمل (يعنى كار) نه تنها معيار شناخت است، نه تنها كليد شناخت است و نه تنها عمل بايد عمل اجتماعى باشد، بلكه اساساً «كار» آفريننده است، خلاّق است؛ كار است كه انسان را مى‌سازد و ساخته است، و كار است كه تاريخ را ساخته و به وجود آورده است. مقصود اينها از «كار» كار عملى و كار اجتماعى عينى است. چه چيز انسان را انسان كرده است‌؟ مى‌گويند: «كار». انسان با كار خودش انسان شد نه با چيز ديگر. تاريخ را چه چيز به وجود آورده است‌؟ كار. ابزار توليد را [چه چيز به وجود آورده است‌؟] ابزار توليد همان كار است كه تجسّم يافته است. اين در مقابل چه انديشه‌اى است‌؟ ديگران در اينجا چه فكرى دارند؟ ديگران مى‌گويند اين مطلب كه كار سازندۀ انسان است در حدّ زيادى درست است ولى اينكه انسان همه چيز خودش را از كار دارد و حتى تمام «وجدان انسان» ساختۀ كار است، درست نيست. مجموعه آثار شهید مطهری، ج13، ص 491 ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef