eitaa logo
اشارات
1.4هزار دنبال‌کننده
12 عکس
4 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌕 هسته سخت نظام چه کسانی هستند؟ چه خواسته هایی دارند؟ 🔺کسانی که بیشترین کشته ها را دادند و با نیروی ایمان واقعی و‌‎ ‌‏اعتقاد راسخ؛ باعث پیروزی انقلاب شدند همان کسانی بودند که به هیچ وجه اشرافی و‌‎ ‌‏مرفه نبودند و از طبقۀ پابرهنه بودند.‏(صحیفه امام، ج ۶، ص:۲۹۷) پیدایش مفهوم هسته سخت در زمینه سیاسی و اجتماعی جامعه ایران که ادبیات رایج آن ارجاع به مفهوم مردم بوده است می توانست حداکثر یک نشانه باشد اما استفاده از مفهوم هسته سخت برای توجیه سیاست ها و طرح های خاص و چالش برانگیز حتما یک رویداد و اتفاق خطرناک است. اگرچه ارجاع به مردم و پیش بردن طرح مردم به عنوان حامیان و پشتیبانان اصلی برنامه ها و سیاست های نظام در واقعیت و عمل ممکن بود بر دوش گروهی از نیروهای مخلص جان برکف بوده باشد و مانند آنچه در دفاع مقدس رقم خورد جانفشانی های میدان عمل بر گرده آنها قرار گیرد و ما با مسامحه آنها را هسته سخت بخوانیم اما هویت و موجودیت هسته سخت در دل خواست مردم و با خواست مردم معنا داشت. این هسته سخت بود که می جنگید، شهید می داد، جانباز و اسیر می شد اما خواست یک ملت را محقق می کرد. به همین خاطر با پیروزی اش مردم خوشحال می شدند و با شکست اش ناراحت. هسته سخت بدون مردم معنا نداشت و به همین خاطر هم هیچگاه به صورت مستقل قابل طرح نبود چه برسد به این که بخواهد مبنای طرح ها و سیاست ها قرار گیرد. ظهور مفهوم هسته سخت به این خاطر نشانه بود که خبر از پیدا شدن اختلالی در طرح مردم می داد. موقعیتی که در آن هسته سخت به جای نماینده مردم بودن و به نمایندگی از اکثریت مردم عمل کردن تبدیل به هویت مستقل شده و مطالبه گر خواست ها، علائق و سلیقه های خود می شوند‌. در چنین وضعیتی طرح هسته سخت به جای مردم به عنوان نظریه بقای نظام سیاسی مطرح شده و با ارجاع به کنشگری و پیشرو بودن آنها در میدان وجود و رضایت آن را برای بقای نظام سیاسی کافی می داند غافل از این که هسته سخت بدون مردم تاب آوری بلند مدتی نخواهد داشت همان طور که مردم بدون هسته سخت سرباز در میدان نخواهند داشت. این دو نیرو لازم و ملزوم هم بوده و بدون هم معنای ندارند. طرح مفهوم هسته سخت به تنهایی می توانست تنها یک نشانه خطر باشد اما تبدیل آن به مبنای توجیهی طرح و برنامه های سیاسی رخ دادن خود خطر است. خطر تبدیل کردن انقلاب جهانی و شعارهای همیشه زنده به خواست های زمانی و مکانی محدود به سلیقه ها و گرایش های یک گروه خاص. اگر می خواهیم بدانیم مطالبات انقلاب اسلامی چه بود و چه هست یک راهش بازگشت به شعارهای انقلاب است. علاوه بر شعارهای مشهور استقلال آزادی جمهوری اسلامی و نه شرقی نه غربی، بیانیه گام دوم تاکید می کند "آزادی، اخلاق، معنویّت، عدالت، استقلال، عزّت، عقلانیّت، برادری" شعارهای جهانی، فطری، درخشان و همیشه‌زنده‌ی انقلاب اسلامی است. می توان اصول قانون اساسی را نیز راهنمای دیگری برای آنچه انقلاب اسلامی در پی آن بود در نظر گرفت و با تحلیل مفاد و محتوای این اصول پی به خواسته های بنیادی آن برد. محور قرار گرفتن مفهوم هسته سخت به عنوان نظریه بقا اما ما را در چه وضعیتی قرار داده است و طرح انقلاب اسلامی از آزادی، اخلاق، معنویّت، عدالت، استقلال، عزّت، عقلانیّت، برادری را به چه چیزی متمرکز ساخته است. آن چه وضعیت را سخت و پیچیده و صحنه را غبار آلود می سازد مشروعیت بخشی به کفایت نظری و عملی هسته سخت با ارجاع به ایده درست ضرورت اجرای احکام اسلامی است. در طرح مبتنی بر مردمی که انقلاب اسلامی ارائه می کرد اجرای احکام اسلامی معطوف به تحقق ارزش های آزادی، اخلاق، معنویّت، عدالت، استقلال، عزّت، عقلانیّت، برادری بود حال آنکه در طرح مفهوی هسته سخت خبری از چنین ارزش هایی نیست./۱ متن ادامه دارد.👇 @sinakallhor @esharat_57
اشارات
🌕 هسته سخت نظام چه کسانی هستند؟ چه خواسته هایی دارند؟ #سینا_کلهر 🔺کسانی که بیشترین کشته ها را دادند
بخش دوم از یادداشت: 🌕 هسته سخت نظام چه کسانی هستند؟ چه خواسته هایی دارند؟ / چگونه و چه جریانی تلاش کردند تا مطالبه اجرای احکام را به تنها عنصر هویت و ماهیت و اسلامیت نظام تبدیل کرده و آن را مساوی با حفظ هویت دینی نظام بدانند که در صورتی که در جایی در خصوص حکم خاصی در اجرا چالشی پیش آمد به معنای از دست رفتن اسلامیت نظام باشد در حالی که چنین حسی در خصوص عدالت، معنویت، آزادی و...که شعارهای جهانی و همیشگی انقلاب اسلامی به تعبیر بیانیه گام دوم هستند وجود ندارد؟ چگونه به جای ذهنیت و نگرشی که در زمان انقلاب اسلامی ساختار اساسی آن بر محور مطالبه آزادی، اخلاق، معنویّت، عدالت، استقلال، عزّت، عقلانیّت، برادری شکل گرفته و ذیل چنین گفتمان و ساختاری مطالبه اجرای احکام نیز طرح می شد و اجرا نشدن همه این ها با هم آسیب به هویت دینی نظام بود ذهنیت و ساختاری شکل گرفت که هم و غم و مطالبه اش را اجرای یک حکم معین و مشخص ساخته است؟ تاب آوری هسته سخت بدون مردم چگونه تضمین می شود و همراه سازی و اقناع عمومی چگونه ممکن است؟ برای همه آنهایی که به جای مفهوم مردم، هسته سخت را مبنای نظریه پردازی خود قرار می دهند، پاسخ به این پرسش ها ضروری است. @sinakallhor @esharat_57
🌕 تعارض منافع موتور تولید فساد و نابرابری در ایران (به بهانه تصویب تشکیل ستاد سلامت شورای‌عالی انقلاب فرهنگی در فرهنگستان علوم پزشکی) 🔺تا وقتی مساله تعارض منافع در کشور حل نشود دم زدن از مبارزه با و رفع فساد و تبعیض بی‌حاصل و خلاصه بی‌مایه فتیر است. متن یادداشت: https://eitaa.com/esharat_57/27 @esharat_57
🌕 تعارض منافع موتور تولید فساد و نابرابری در ایران (به بهانه تصویب تشکیل ستاد سلامت شورای‌عالی انقلاب فرهنگی در فرهنگستان علوم پزشکی) 🔺تا وقتی مساله تعارض منافع در کشور حل نشود دم زدن از مبارزه با و رفع فساد و تبعیض بی‌حاصل و خلاصه بی‌مایه فتیر است. دهه‌هاست که از آموزش پرورش تا قوه قضاییه تا راهنمایی رانندگی تا وزارت صمت تا.... بخش‌های مختلف به شدت درگیر تعارض منافع و در نتیجه زمینه ساز فساد و نابرابری‌اند: مسئولان آموزش و پرورش دولتی که خود مدارس غیرانتفاعی دایر کرده‌اند؛ شهرداری، راهنمایی رانندگی و قوه قضاییه‌ای که از تخلف مردم در قالب جریمه منتفع‌اند؛ مدیران وزارت صمتی که سهامدار شرکت‌های خصوصی ارز ترجیحی بگیرند؛ مدیران وزارت مسکنی که خود سهامدار شرکت های ساختمانی اند و... یکی از اصلی‌ترین تجلیات تعارض منافع در حکمرانی، نظام سلامت ماست که باید آن را ماحصل تفوق صنف پزشکان بر سیاستگذاری سلامت در کشور (‌از کمیسیون بهداشت مجلس تا فرهنگستان علوم پزشکی) و مدیریت اجرایی نظام سلامت ( وزارت بهداشت) دانست. این تفوق باعث شده که نظام سلامت ما از پیشگیری محوری و مقوله سلامت اجتماعی و فرهنگی به سمت درمان محوری سوق پیدا کند و فسادی چندلایه در این حوزه شکل بگیرد. مثلا: ۱. علیرغم اینکه از زمان دولت احمدی نژاد زیرساخت‌های اجرای نظام ارجاع و پزشک خانواده فراهم شده اما هربار وزرای مربوطه از اجرای آن سر باز می‌زنند. ۲. سالهاست که زیرساخت‌های فنی پرونده الکترونیک سلامت فراهم است و در حالیکه ۴ وزیر قبلی قول‌داده بودند که آن را به شکل نهایی اجرا کنند اما هنوز این مساله به سرانجام نرسیده است. ۳. جالب است بدانید تنها در ایران و یکی دو کشور دیگر در جهان سیاستگذاری و مدیریت آموزش پزشکی و پیراپزشکی آن نیز به عهده خود پزشکان است و به بهانه‌های مختلف با محدود کردن ورودی آن بازار خود را گرم نگه می‌دارند. ۴. در هیچ کشور به اصطلاح توسعه یافته یا در حال توسعه‌ ای مدیریت نظام سلامت بر عهده پزشکان گذاشته نمی‌ شود چرا که مساله سلامت شامل ابعاد اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی است و مثلا پزشک متخصص چشم و یا قلب هیچ تخصصی در این حوزه‌ها ندارد. ۵. مهمترین وجه این تعارض منافع اینست که از زمان دولت یازدهم و با واگذاری مدیریت بیمه سلامت از تامین اجتماعی به وزارت بهداشت، اینک سالهاست این وزارتخانه خود هم خدمات ارائه می‌دهد، هم خود از طریق بیمه این خدمت می‌خرد و البته نظارت بر این فرایند هم به عهده خودش و صنف پزشکان است. ۶. تنها یکی از کژکاردهای چنین تعارض منافعی این بود که کمتر از حدود۳۰درصد از چندین هزارمیلیارد تومانی که در طرح تحول سلامت از منابع هدفمندی یارانه‌ها ( بخوانید حق مردم) به نظام سلامت تزریق شد به مردم عادی و زیرساخت‌های نظام سلامت رسید و بقیه به جیب پزشکان متخصصی سرازیر شد که درآمد‌های میلیاردی و زیرمیزی‌های میلیونی آن‌ها زبانزد عام و خاص‌ است. ۷. حالا یک پزشک در مسند ریاست جمهوری نشسته و رئیس سابق صنف نظام پزشکی وزیر بهداشت اوست. نتیجه اینکه وزیر محترم بهداشت و درمان ( بهتر است بگوییم وزیر درمان) در شورایعالی انقلاب فرهنگی در تلاش برای لغو مصوبه سه سال قبل شورای عالی انقلاب فرهنگی (در رابطه با متناسب سازی ظرفیت پزشکی با نیازهای جامعه) و کاهش مجدد سهمیه پذیرش و جذب پزشکی است. همچنین ایشان موفق شد با انتقال تصمیم سازی (شما بخوانید تصمیم‌ گیری‌) های شورای‌ عالی انقلاب فرهنگی به صنف پزشکان (با پوشش استقرار ستاد سلامت شورا در فرهنگستان علوم پزشکی که متاسفانه اعضای آن همه پزشک و پیراپزشکند) یک میخ دیگر بر تابوت اصلاح نظام سلامت بکوبد و تنها نهاد موثر در سیاستگذاری سلامت و آموزش پزشکی که ملک طلق صنف پزشکان نبود نیز توسط آنان فتح شد. @esharat_57
🌕 آبان ۹۸ حادثه نبود چند نکته درباره‌ی ابعاد سیاسیِ تحلیل‌ها و تجویزهای اقتصادی این روزها 🔺 سرمقاله‌ی ارگان بازارگرایانِ افراطی، همان‌ها که قهرمان‌شان خاویر میلیِ جانی است، دیروز با تشبیه مقامات کشور به موجوداتی سرمازده و به خواب رفته در دامنه کوه، از لزوم تصمیم‌های «سخت، مهم و تلخ» سخن گفته است. متن یادداشت: @esharat_57
🌕 آبان ۹۸ حادثه نبود چند نکته درباره‌ی ابعاد سیاسیِ تحلیل‌ها و تجویزهای اقتصادی این روزها 🔺 سرمقاله‌ی ارگان بازارگرایانِ افراطی، همان‌ها که قهرمان‌شان خاویر میلیِ جانی است، دیروز با تشبیه مقامات کشور به موجوداتی سرمازده و به خواب رفته در دامنه کوه، از لزوم تصمیم‌های «سخت، مهم و تلخ» سخن گفته است. چند روز قبل هم یکی از فعالان اقتصادی و رسانه‌ای نزدیک به وزیر اقتصاد از فوائد شوک درمانی و افزایش ناگهانی قیمت‌ها سخن گفته بود و نمونه‌های موفقی از اجرای آن در کشورهای مختلف را برشمرده بود. نکته مهم این بود که او تاکید کرده بود این کشورها بعضاً حسب ضرورت از «کشتار مردم» هم در اجرای برنامه‌های اقتصادی خود استفاده کرده بودند. خط اصلی را همان استاد بازارگرایان افراطی و نویسنده‌ی سرمقاله‌ی فوق چند ماه قبل داده بود: ۱) با حجاب و فیلترینگ طبقات متوسط و مرفه را سرگرم کنید؛ ۲) در روابط خارجی پرچم سفید تکان دهید؛ ۳) آن‌گاه تیغ بر کشید و به مأموریت اصلی (جراحی اقتصادی) بپردازید. این یعنی ذبح طبقات محروم به پای ایدئولوژی نئولیبرالیسم. نکته جالب این است که این نسخه به عنوان «طرح نجات ایران» فروخته می‌شود در حالی که نتیجه‌ی محتوم آن «فروپاشی» است. ذبح طبقات محروم که حامی و پشتیبان اصلی نظام در این ۴۵ سال بوده‌اند، راه را برای انحلال جمهوری اسلامی در نظام سرمایه‌داری جهانی فراهم می‌کند. و مگر نئولیبرال‌ها جز این رؤیایی در سر دارند؟ برای سرکوب مستضعفین کدام چماق و کدام گلوله نزد نئولیبرال‌ها بهتر از چماق بسیج و گلوله‌ی نیروی انتظامی؟ هم فال است و هم تماشا. مگر پس از ارتکاب آبان ۹۸ قاه قاه نخندیدند؟ مگر نگفتند ما هم صبح جمعه فهمیدیم؟ مسببان اصلی آبان ۹۸ اگر به دار آویخته شده بودند امروز دوباره همان سناریوها برای اجرا روی میز مقامات دولت قرار نمی‌گرفت. جالب اینکه همزمان با تحولات فوق، یک «قهرمان پرتاب میکروفون» هم دیروز با افتخار فاش کرد که برنامه‌ این است که ایران هم مثل شیخ‌نشین‌ها بشود «گاو شیرده غرب». حتما ایشان مطلع است که ویژگی مطلوب شیخ‌نشین‌های منطقه برای غرب، غیر از توان شیردهی، این است که بهره‌مند از خشن‌ترین ابزار سرکوب طبقات مستضعف و محروم هستند؛ مجهز به آخرین فناوری‌های ارّه. فی‌الواقع استاد جامعه‌شناسی مملکت می‌فرمایند یک‌دست ارّه برقی و یک دست شیر نفت، رقصی چنین در آغوش ترامپم آرزوست! چماق سوریه‌‌هراسی و هویج کشف حجاب و رفع فیلترینگ همه بهانه بود برای صاف کردن جاده‌ی استعلا و استیلای دلار. به نظر می‌رسد طراحان پشت صحنه قضایای این روزها همه را به حجاب و فیلترینگ سرگرم کردند تا چوب حراج به وجه رایج مملکت بزنند و جاده را برای استیلای دلار در اقتصاد ایران صاف کنند. هرگز کسی اینگونه فجیع به کشتن پول ملی خود برنخاسته بود. آنها که عهده‌دار امنیت جمهوری اسلامی هستند اگر امروز هشیار نباشند، فردا که ایران جولانگاه جولانی‌ها شود کارشان سخت‌تر خواهد بود. ای‌کاش رئیس‌جمهورِ نهج‌البلاغه خوانِ ما، فراموش نکنند که بر اساس آمار و داده‌های انتخابات، مهمترین نقش را در پیروزی نهایی ایشان بر رقیب، رای سه دهک محروم جامعه و رای روستاییان ایفا کرد. اینکه بعد از چند ماه دستاورد دولت بشود آزادسازی واردات آیفون ۱۶، حاکی از انحراف و جابجایی اولویت‌ها است. ظاهراً برای برخی عناصر دولت پیگیری مطالبات آنها که در انتخابات شرکت نکردند مهم‌تر از پیگیری مطالبات کسانی است که در انتخابات شرکت کردند. آقای رئیس‌جمهور نباید اجازه دهند اقشار و گروه‌های خاصی دولت را گروگان بگیرند و به سمت مقاصد و منافع خاص خود هدایت کنند و در این میان طبقات محروم و اقشار مستضعف ذبح شوند. همان‌گونه که دولت اصلاحات توسط یک تیم بحران‌ساز گروگان گرفته شد و پایگاه مردمی‌اش از دست رفت و در آزادترین انتخابات با سنگین‌ترین شکست مواجه شد. ما موفقیت رییس‌جمهور را موفقیت خودمان می‌دانیم. این نقدهای خیرخواهانه هم از این روست که نمی‌خواهیم بازارگرایان افراطی و سرنگونی طالبان حکومتی که در روزنامه‌هایشان در وصف «بهار دمشق» غزل‌سرایی می‌کنند با طرح‌های تسلیم‌طلبانه‌ سقوط دولت دکتر پزشکیان را تسهیل و تسریع کنند. @esharat_57
18.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌕 نیروی انقلابی باید کنشگر فعال وفاق درست و منتقد زد و بند باشد. مصاحبه با فرهیختگان 🔻نیروی انقلابی باید باید مراقب باشد که این «وفاق» تبدیل به زد و بند نشود! این به معنای نفی وفاق نیست. وفاق درست آن چیزی است که این لحظه سیاسی ما به آن نیاز دارد و نیروی انقلابی اتفاقاً باید کنشگر فعال وفاق درست باشد. کنشگر فعال این است که نقد کند تا وفاق تبدیل به زد و بند نشود. باید باب اینکه کسی در نظام صاحب منصب باشد و علیه آن توییت بزند بسته شود. سکانداری برخی افراد در این دوره نشانه وفاق نیست، این اسمش گاوبندی است. اما اینکه این‌ها دارند گاوبندی می‌کنند نباید باعث این شود که نیروی انقلاب بگوید پس من با هر چه وفاق است ستیزه دارم. نیروی انقلابی باید نیرویی باشد که در عین حالی که نمی‌گذارد جمهوری اسلامی در نظم جهانی ادغام شود، در عین حال نباید تبدیل به یک نیروی کور تثبیت ناشده و بیرون‌‌افتاده بشود. چنانچه عدالتخواهان دچار این عارضه شدند. همان‌طور که رهبری در بیانیه گام دوم گفتند نیروی «نظم انقلابی» باید باشد یعنی جمع بین شور انقلابی و معقولیت ساختاری. @esharat_57
رویدادی درباره گذشته و آینده نزدیک اقتصاد ایران 🔺در آخرین سالهای چشم‌انداز بیست‌ساله کشور هستیم. بیست سالی که دو سوم آن هم‌زمان با تحریم‌های ظالمانه علیه ایران بود. چند سال پس از شروع چشم‌انداز و آغاز رشد چشمگیر شاخص‌های اقتصادی در ایران در دهه ۸۰، روند تقابل با خواست و اراده ملت ایران برای پیشرفت وارد فاز جدیدی شد و مسیری که می‌توانست امروز به لحاظ شاخص‌ها، ایران را در رتبه کشورهای برتر منطقه و شاید پیش از آنها قرار دهد، تغییر کرد. اما در دو نقطه این سراشیبی دوباره به سمت صعود رفت! 🔺کلیت آنچه در سیزده سال گذشته رخ داد را سید احسان خاندوزی روایت خواهد کرد... ▫️موضوع: اقتصاد ایران در دوره ۱۳ ساله تحریم‌ها ارائه و به همراه پرسش و پاسخ ▫️مهمان برنامه دکتر وزیر سابق اقتصاد و دارایی 🔺چهارشنبه ۱۲ دی‌ماه ۱۴۰۳ از ساعت ۱۴:۳۰ تا ۱۷ ▫️میزبان 🔺برای ثبت‌نام از طریق لینک زیر اقدام کنید: https://survey.porsline.ir/s/6NP7UPgO @esharat_57
🌕 اندر خانه تاریک بازارگرایان افراطی 🔺مولانا در داستان «فیل اندر خانه تاریک» به ما نشان می‌دهد که چگونه بخشی‌نگری و عقل جزئی باعث می‌شود تا افراد موجودی با جثه فیل را باد بزن، تخت، ستون و.. ببیند. آن یکی را کف به خرطوم اوفتاد گفت همچون ناودانست این نهاد همچنین هر یک به جزوی که رسید فهم آن می‌کرد هر جا می‌شنید کارشناسان اقتصادی که این روزها برای حکمرانی نظام نسخه می‌پیچند همان مَثل «فیل اندر خانه تاریک» است که همه راه‌هایشان به گران‌کردن و بازار می‌رسد، عجیب‌تر آن که آنها از بقای جامعه سخن می‌گویند. لکن پیرامون عدالت اجتماعی و شکاف طبقاتی و وضعیت فقر سخنی مطرح نمی‌کنند و درباره انسداد چرخش نخبگان در سپهر سیاسی و ضعیف و نحیف‌شدن دولت در نتیجه خصوصی‌سازی‌ها غفلت می‌کنند. چرا که همه چیز را از منظر اقتصاد می‌بینند و برای‌آنها تنها رشد اقتصادی اهمیت دارد نه میلیون‌ها نفری که ممکن است در این راه فقیر شوند یا ماهیت مردم سالاری حکمرانی صدمه ببیند. با همین روش تعدیل اقتصادی را به دولت مرحوم هاشمی تحمیل کردند و آشوب های سال ۷۴ را رقم زدند، در دولت های خاتمی، احمدی نژاد، روحانی و شهید رئیسی نیز با همین ادبیات نجات ایران و رونق اقتصادی بانک‌های خصوصی را در کشور تأسیس کردند، هزاران میلیارد تومان از اموال دولت را خصولتی کردند و باز هم سخن از نجات ایران می‌زنند بدون آنکه حداقل بپذیرند اگر امروز خطری ایران را تهدید می‌کند بخشی به خاطر سیاست های توصیه شده آنهاست. حتی آشوب های آبان ۹۸ را هم که حاصل سیاست مستقیم آن‌ها در گران کردن بنزین بود گردن نمی‌گیرند. عجیب‌تر آنکه مهم ترین مراکز دولتی سیاست گذاری اقتصادی از سازمان برنامه گرفته تا بانک مرکزی و وزارت اقتصاد بعد از انقلاب در اختیار این جریان بوده و برنامه های توسعه کشور را اغلب همین افراد تدوین کرده‌اند. البته مانند طرفداران متعصب همه تئوری‌ها آنها جواب خواهند داد سیاست‌های پیشنهادی ما درست اجرا نشد که اگر درست اجرا شده بود چنین نمی‌شد! (ارجاع به مصاحبه‌های اخیر روغنی زنجانی) در آخرین نمونه دکتر نیلی نیز در قالب سه نشست علمی در رسانه دنیای اقتصاد و همچنین در مقاله «خطر سرمازدگی حکمرانان» به صراحت گفته‌اند که ما باید به نظام حکمرانی کشور بقبولانیم که مسائلی که ما می‌گوییم مسائل اصلی است و سیستم باید تصمیم های سخت بگیرد. البته دکتر نیلی اشاره می‌کنند که نظام مسائل را پذیرفته و راه حل‌ها را می‌داند اما نمی‌تواند تصمیم بگیرد و باید نظام را هُل داد و وادار به تصمیم‌گیری کرد. در دیدگاه دکتر نیلی تصمیم‌های سخت نظام البته تنها مذاکره با آمریکا در قالب بهبود روابط خارجی یا آزادی های اجتماعی و فرهنگی همچون مسأله حجاب و فیلترینگ نیست این تصمیم های سخت تنها مقدمه و زمینه ساز تصمیم سخت بزرگ‌تر است در زمینه حل ناترازی های اقتصادی که با «آزادسازی قیمت‌ها» ممکن می شود. البته دکتر نیلی این قسمت را برخلاف دو قسمت دیگر یعنی مذاکره با آمریکا و آزادی های اجتماعی به صراحت نمی‌گویند که آن دو را برای این می‌خواهند که بتوانند پروژه آزادسازی و گران‌سازی انرژی و خدمات را در کشور راحت‌تر اجرا کنند . اگر برخی از مردم طرفدار مذاکره و آزادی‌های اجتماعی هستند به این خاطر است که گمان می‌کنند زندگی آسان‌تر و ارزان‌تری خواهند داشت اما برخی کارشناسان اقتصادی از این علاقه مردم به ارزانی برای گران‌سازی زندگی استفاده می‌کنند. در واقع یک سویه کلام نشست‌ها و مقاله‌های بازارگرایان افراطی این هست که دیگر امکان ارائه خدمات ارزان به مردم وجود ندارد و چون سرمایه اجتماعی کافی برای گران‌سازی وجود ندارد باید با بهبود رابطه با غرب و آزادی‌های اجتماعی مقبولیت کسب کرد تا زمینه گران‌کردن و حل ناترازی‌های اقتصادی فراهم شود. به همین خاطر هم در مسائل اولویت‌داری که آنها بیان می‌کنند خبری از فاصله طبقاتی، گسترش فقر، بیکاری، حاشیه‌نشینی و چرخش نخبگانی در سیاست، نیست چرا که نسخه همان نسخه قدیمی رشد اقتصادی است و بهای آن را هم باید طبقات و گروه‌های ضعیف جامعه بپردازند. گویی اقتصاددان رشدگرا خلف راستین همان تاجری شده است که در دوگانه سلسله زندیه و قاجار، تنها مسأله‌اش این بود که کدام سلسله بیشتر و بهتر می‌تواند رشد اقتصادی را تامین کند. @sinakallhor @esharat_57
🌕 آیا یهود دیگر از خون نمی‌ترسد؟! مروری بر سیاست رسانه‌ای رژیم صهیونیستی در ۱۵ ماه اخیر 🔺بسیاری از تحلیلگران معتقدند طی 15 ماه اخیر پس از طوفان الاقصی به مرور با چهره جدیدی از صهیونیسم و یهود مواجه بوده ایم. صهیونیسم، فرقه‌ای است که با نظامی‌گری و خشونت پیوند خورده است و از طریق تثبیت یک ترس فراگیر از مرگ پس از هولوکاست توانسته یک دولت جعلی را در جغرافیای دینی-اسطوره ای فلسطین شکل دهد. تشکیل اسرائیل یک اتفاق رسانه‌ای (media event) است اما اکنون میتوان گفت بقای اسرائیل هم بر اساس اتفاقات رسانه‌ای پیگیری میشود. یهود و صهیونیسم برای سالها به عنوان فرقه‌ای به شدت حساس نسبت به "خون و مرگ" شناخته شده است. به کنایه گفته می‌شد اگر بند انگشت یک اسرائیلی در جنگی قطع شود و در خاک دشمنش باقی بماند، دولت یهودی برای پس گرفتنش مذاکره خواهد کرد. گفته میشد اسرائیل توان جنگهای طولانی را ندارد و زمانی‌که که تعداد کشته‌هایش بیشتر از انتظار باشد یا حتی دو نفر از نیروهای نظامی‌اش به اسارت درآیند، عقب نشینی میکند و به آتش بس و مذاکره رو می‌آورد. اما طی این 15 ماه گویی چهره جدیدی از موجودیت خبیث صهیونیسم به نمایش درآمده. براستی چه چیزی این امکان را به نتانیاهو میدهد تا جنگی چنین پر هزینه را ادامه دهد و علیرغم اینکه ده ها نفر گروگان در اختیار حماس است و ده‌ها هزار صهیونیست آواره‌اند، محبوبیت و مقبولیتش در داخل سرزمین های اشغالی همچنان باقی باشد؟ مانوئل کاستلز در کتاب مهمش «قدرت ارتباطات» به سراغ بررسی مکانیسم اثر ارتباطات از طریق تصویرسازی ذهنی میرود. او با استفاده از پژوهشهای عصب‌شناختی نشان میدهد که قدرت، حاصل دستکاری تصاویر ذهنی مخاطبان و ساخت معناست. مهمترین مصداق مورد اشاره کاستلز سیاست رسانه‌ای جرج بوش در جنگ 2003 در عراق است. کاستلز نشان میدهد که چگونه رسانه‌های آمریکا توانستند با اطلاعات غلط احساسات مردم آمریکا به خصوص «ترس از مرگ» را تحت تاثیر قرار دهد و به آنها ثابت کند که حمله به عراق ترس از مواجهه با مرگ را کاهش داده است! اقرار مکرر نتانیاهو و رسانه‌های رسمی رژیم به دشواری این برهه‌ی زمانی و سختی جنگ، مصرفی داخلی داشت. این سیاست رسانه‌ای در واقع نوعی مدیریت هیجانات عمومی در نسبت با اقدامات خشونت بار ارتش اسرائیل بود. نتانیاهو طی ماه‌های اخیر بارها تاکید کرد که «این جنگ یک جنگ وجودی است» و هست و نیست اسرائیل را به آن گره زد. به نظر میرسد کاهش اعتراضات داخلی و افزایش حمایت صهیونیستها از اقدامات او نشان دهنده موفقیت این سیاست رسانه ایست. او توانسته خشونت بی‌ملاحظه در بمباران غزه و لبنان را به عنوان تنها امکان بقا به کاهش احساس ترس از مرگ در داخل تبدیل کند. به عبارت دیگر سیاست رسانه‌ای بوش در جنگ 2003 و نتانیاهو در جنگ اکنون برخلاف آنچه انتظار میرود، بر حفظ امنیت روانی مردم از طریق دور نشان دادن سایه جنگ و برجسته کردن توان نظامی داخل نبوده بلکه از طریق برجسته کردن تهدید قریب الوقوع و جلب موافقت برای بهترین و سخت ترین اقدام علیه آن بوده است. نتانیاهو به جای صادر کردن این پیام که «مردم! این جنگ جنگ ما نیست، شما راحت بخوابید، دشمن کوچک است و ما براحتی خطر را دفع خواهیم کرد»،‌ پیام هشدار مرگ و زندگی را صادر کرد و تمام هیجانات ضد جنگ را به نوعی حمایتگری از جنگ تمام عیار خود به عنوان «جنگ تک تک صهیونیستها و حتی یهود در سراسر جهان»،‌ تبدیل کرد. @yaminpour @esharat_57
🌕 جنگ بزرگ یا صلح بزرگ؟ یادداشتی به بهانه سقوط سوریه و انتظار تغییر در ایران در دو بخش: https://eitaa.com/esharat_57/35 https://eitaa.com/esharat_57/36 @esharat_57
🌕 جنگ بزرگ یا صلح بزرگ؟ یادداشتی به بهانه سقوط سوریه و انتظار تغییر در ایران بخش اول 🔺طلا و دلار رو نگه داریم یا بفروشیم؟ اوضاع ملک و خودرو چطور میشه؟ چون ملک و خودرو همپای دلار رشد نکردن، انفجاری بالا می‌رن یا با توافق سقوط سنگین می‌کنن؟ اگه حباب سکه منفجر بشه، تا کجا ریزش می‌کنه؟ بورس چی میشه؟ باز رکورد می‌زنه؟ اینها سوالات بخشی از جامعه درباره آینده است و پاسخ این سوالات به جنگ بزرگ یا صلح بزرگ وابسته است! حالا سوالات بخشی دیگر از جامعه امروز ایران را درباره گذشته نزدیک و آینده نزدیک مرور کنیم؛ طوفان الاقصی واقعا تله بود یا فتح‌الفتوح؟ وضعیت چند ماه بعد عراق و یمن و ایران چطور میشه؟ واقعا اون حمله اساسی به تاسیسات رو که درباره‌ش حرف می‌زنن رو انجام میدن؟ عراق تو فشار می‌ره زیر بلیط آمریکا و اسرائیل و عربستان؟ بعد از آتش‌بس، حزب‌الله رو خلع سلاح می‌کنن و‌ حماس رو‌ محو می‌کنن؟ پاسخ این سوالات هم وابسته به دوگانه جنگ بزرگ یا صلح بزرگ است؟ دوگانه‌ای که عده‌ای در حال طراحی و خلق آن هستند و قصد دارند با تمرکز و تاکید روی این دوگانه، جامعه ایران و مسئولان و نخبگان ایرانی را در موقعیت انتخاب بین این دو مسیر قرار دهند. دو مسیر که هر کدام اتفاق بیفتد برای آمریکا و اسراییل و یاران آنها نتیجه یکسان است و قرار است آنها در هر صورت، برنده باشند. اگر صلح بزرگ با آمدن ترامپ رخ دهد، او ناجی جهان خواهد شد و خاورمیانه جدید را پس از یکسال خونریزی نتانیاهو شکل خواهد داد و ایرانِ توافق کرده با ترامپ، دیگر اعتباری برای سخن گفتن از مقاومت و مبارزه با استکبار جهانی ندارد و طرح ابراهیم رژیم صهیونسیتی که نیمه تمام مانده بود، به سرانجام می‌رسد و به جای محور مقاومت، محور سازشی از ترکیه تا عربستان و امارات و اردن و کویت و عمان و حتی سوریه و عراق برای زایش خاورمیانه جدید شکل خواهد گرفت! حالا فرض کنید که گزینه دوم یعنی جنگ بزرگ رخ دهد، چه خواهد شد؟ عراق همراه شده و یمن زخمی خواهد شد تا ایرانِ تنها مانده با حمله چندجانبه نظامی و تحرکات گروه های معاند مسلح داخلی ایران و آشوب های شهری در نهایت سقوط کند! اینها روایت‌هایی از آینده نزدیک ایران است که هر روزه به زبان‌های مختلف در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی با تکرار بسیار بیان می‌شود تا ذهن‌ها همسو و آماده شوند! دشمنان ایران با تکرار این دوگانه جنگ بزرگ و صلح بزرگ در حال خلع سلاح روانی جامعه و حاکمیت هستند که از ترس یکی و شوق دیگری تصمیم بزرگی بگیرند. دشمنان قسم خورده ایران دوست دارند که اگر شد بدون خونریزی این کارزار نابرابر را تمام کنند و اگر لازم به جنگ بود، ذهنیت‌های داخلی و افکار عمومی جهان را برای چنین حمله‌ای فراهم کنند! اما مسئله اینجاست که آیا این دوگانه اساساً واقعیت دارد و یا استراتژیستها در کنار رسانه‌ها به کمک مسئولان سیاسی و نظامی آمریکا و اسراییل و یاران آنها آمده‌اند و در حال برساخت و واقع نمایی این وضعیت بحرانی برای ایران هستند؟! قدرت مفهوم را اینجا می‌شود درک کرد. توانی که در روایت و گفتمان و خلق تصویر از آینده نهفته است، مهم‌تر از توان نظامی و ادوات جنگی است. دشمنان ملت ایران امیدوارند که این دوگانه تقلبّی به قلب ایرانیان نفوذ کند و از آنجا به فکر عمومی تبدیل شده و رفتار مردم را بسازد و مردم ایران و منطقه منتظر یکی از آن دو آینده‌ای باشند که بالاتر بیان شد. برآورد احتمالی دشمنان این است که ایرانیان در چنین شرایطی به طور طبیعی منفعل خواهند شد تا ایران به سرنوشت طراحی شده توسط آنها گرفتار شود! در مقابل به نظر می‌رسد که روایت رهبری از وضع موجود بسیار متفاوت از این دوگانه دروغین است!/ ادامه دارد @esharat_57