eitaa logo
🕊️عشـــ❤ـــق‌آسمانے🕊️
17.6هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
1.6هزار ویدیو
38 فایل
#اللهم‌بارک‌لمولانا‌صاحب‌الزمان💚 🔴در آخرالزمان همه هلاک میشوند مگر کسانی که برای تعجیل فرج دعاکنن🌷 #رفیق👈 هر کاری میکنی به نیابت از حضرت نذر سلامتی و فرج مولا کن❗ این‌کانال وقف امام زمان علیه السلامه و مطالب غیرمرتبط، تبلیغ‌ و‌تبادل گذاشته نمیشه❌
مشاهده در ایتا
دانلود
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° ✨﷽✨ ♥️ ✍ دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌ - درکت میکنم خیلی سخته! اما من دلم روشنه زهرا، به نظرم این علی آقا ازت دست برنمیداره، اون لحظه عصبی شده حرفایی زده مطمئنم الان پشیمونه. حالا ببین کی بهت گفتم این خط این نشون اگه عاشقت باشه هرطور شده برا رسیدن به تو تلاش میکنه آب بینیم رو بالا کشیدم و اشکم رو با پشت دست پاک کردم - دلم نمیخواد فعلا ببینمش، بدجور دلم رو سوزوند. - این وسط یه چیزی میمونه چرا دارن باهات این کارو میکنن؟ اصلا کی این کارو کرده مگه تو دشمنی داری؟ - خودمم نمیدونم، آخه من باهیچ کسی دشمنی ندارم، باور کن تا حالا به هیچ کس بی احترامی یا بدی نکردم. همیشه سعی کردم تو زندگیم دلی رو نشکنم و خدا رو تو همه ی زندگیم در نظر بگیرم. - پس دیروز سحر چی گفت که اونجوری گریه کرده بودی؟ - گفت علی آقا خیلی حالش بده و از اینکه گوشیش رو پس دادم ناراحت شده. گفته هر طور شده کسی که پشت این قضیه ست پیدا میکنم! - ایول مثل فیلم های عاشقانه، پسره برای اینکه به دختره برسه خودش رو به آب و آتیش میزنه تا عشقش رو ثابت کنه! - تو هم خیلی فیلم عاشقانه میبینی!! فقط،میترسم گلرخ اگه اون عکسا رو بخوان بفرستن به خونمون نمیدونم عکس العمل خانواده م چی میشه! - بیخودی ترس به دلت راه نده، دیگه خانواده ت تو رو میشناسن محاله باور کنن - اونا باور نمیکنن ولی داداشم روی من خیلی حساسه میترسم بره پیداشون کنه و دعوای بزرگی بشه. من که نمیدونم با چه قصدی اینکارو میکنن. آخه بابام رو همه میشناسن میترسم دست روی آبروی خانواده مون بذارن. سرم رو مابین دستهام گذاشتم، دلهره امونم رو بریده - یا صاحب الزمان، خودت آبرومون رو حفظ کن! گلرخ دست روی شونه م گذاشت - بیخودی نگران نباش مگه نمیگفتی همه چیز رو به خدا سپردی، مطمئن باش نمیذاره به هدفشون برسن. هرکی هست دستش به زودی رو میشه! میگما نکنه بابات تو محل کارش دشمن داره! یاد بابای مهربونم افتادم، محاله! - نه بابا محاله. بابام رو همه میشناسن، خیلی دست به خیره! خمیازه ای کشید و گفت - حالا خودت رو زیاد درگیرش نکن، بگیر بخواب تا بتونیم سحری بیدار شیم فقط دوساعت وقت خواب داریم هر دو دراز کشیدیم، گلرخ به محض اینکه سرش رو روی بالش گذاشت خوابید، برخلاف من که با یادآوری حرفایی که الان زدم دلشوره گرفتم. انگار دارن تو دلم رخت میشورن، چند باری نفس عمیق کشیدم و ذکر " الا بذکر الله تطمئن القلوب " گفتم. چشم هام رو بستم و تلاش کردم خوابم ببره. دوباره یادش افتادم، یاد نگاه هاش یاد لحظه ای که تو حرم حسش رو بهم گفت و نگرانیاش وقتی بیمارستان بودم، دلم بدجور گرفت کاش به مامان میگفتم گوشیش رو بده. اون لحظه اینقدر عصبی بودم که دلم میخواست این مدت بی گوشی باشم اما الان پشیمونم، حداقل میتونستم با سحر هر موقع دلم خواست حرف بزنم. گوشی خانم جونم نمیتونم پیش خودم نگه دارم تند تند بهش زنگ میزنن. کم کم چشم هام گرم شد و خوابیدم ✅رمان نذرعشق 1566 پارت هست در دو فصل 🔹فصل اول 866پارته، فصل دوم 700پارت ✅❤️به همراه اموزش 😊 🔴اگه میخوای زودتر از بقیه بخونی و تموم کنی، با پرداخت 40هزار عضو‌ vip شو😍😍 بزنید روی شماره کارت ذخیره میشه👇👇
6037701403767483
بانک کشاورزی مهاجری @Ad_nazreshg ❌❌مهمتر اینکه چه تو وی ای پی رمان رو بخونید یا تو‌کانال عشق اسمانی، اجازه کپی و انتشار و ارسال رمان جاهای دیگه رو ندارید❌❌ ♥️پارت‌اول‌رمان‌ ‌💕👇 https://eitaa.com/eshgheasemani/74667 .... 🚫 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @eshgheasemani •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه تکلیف سنگینی است... بلا تکلیفی... وقتیکه نمی‌دانم منتظر ماندم یا فقط خود را به انتظار زده‌ام آقا...🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 هنوز امام زمان رو نشناختیم... 💎یا رب محمد وآل محمد، صل علی محمد وآل محمد، وعجل فرج محمد وآل محمد"💎 🌹اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌹 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
🔸کیمیای صلوات سیری در فضائل بی‌انتهای ذکر شریف صلوات 🎧 قسمت بیست و چهارم👇 https://eitaa.com/elteja/6374 @Elteja
4_5794149549341676180.mp3
1.5M
🔸کیمیای صلوات سیری در فضائل بی‌انتهای ذکر شریف صلوات 🎧 قسمت بیست و چهارم @Elteja
درد ما را در جهان درمان نباشد بی شما....😭
سلام شبتون مهدوی 🌹14 صلوات🌹 برای سلامتی وظهور اقا بفرسین تا ان شاالله قسمت جدید رو بذارم😊
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° ✨﷽✨ ♥️ ✍ دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌ امروز صبح دایی مرتضی و خانومش برگشتن تهران، نگاهی به درخت های اطرافم کردم. چشم هام رو بستم تا صدای پرنده هایی که روی شاخه هاشون سر و صدا میکردن رو بشنوم. - زهرااااا....زهرااااا. با صدای گلرخ چشم هام رو باز کردم. گلرخ به سمتم با عجله میومد، دستم رو به تنه ی درخت گرفتم و بلند شدم - چی شده گلرخ؟ این همه عجله برا چیه؟ نفس نفس زنون بهم نزدیک شد، وقتی رسید خم شد و دست هاش رو روی زانوهاش گذاشت - وا.....ای نفـ....سم گـ....رفت. - خب مجبوری بدویی؟ من که فرار نمیکنم کمی که آروم شد و نفسش جا اومد گفت - امشب شب عیده مامان گفت فردا بعداز نماز عید فطر باهم میریم جنگل بلیرون. خنده م گرفت - خب این که عالیه! به خاطر این داشتی خودت رو به کشتن میدادی دختر! حالا دیگه کاملا آروم شده، ادامه داد - گفت بریم برا فردا وسایل بخریم، با ماشین دوتایی میریم هم میگردیم هم وسایل برای فردا میخریم!! - باشه گلی! تو یه نفسی بگیر، کم مونده بود هلاک بشی! درضمن با چه ماشینی میخوایم بریم؟ دستم رو گرفت و به سمتی از باغ برد، اشاره با ماشین ال نود کرد و گفت - با این میریم. ابروهام رو بالا دادم و گفتم - رانندگی بلدی؟ - اره بابا وقتی بابا مریض شد چون کسی نبود دکتر ببره رفتم شهر گواهینامه گرفتم خودم دکتر میبردمش. دست به فرمونم خوبه، فقط تا الان چند تا کشته دادم با خنده گفتم - کشته؟ - اره، چندباری باسرعت میرفتم، یه بار یه گربه رو زیر گرفتم، یه بارم داشتم راه خودم رو میرفتم یه سگ پرید جلوم، ولی خداییش خیلی عذاب وجدان گرفتم. خدا ببخشه! تومسیر برگشت به سمت کلبه با خوشحالی گفت - حالا اینو بهت بگم جایی تو جنگل بلیرون هست من خیلی دوستش دارم، رودخونه ی خیلی بزرگیه، اطرافشم جنگله کیف میده دوتایی بریم گم بشیم با خنده جواب دادم - ازدست تو گلرخ، هرکی با تو زندگی کنه محاله پیرشه با این زبونت چشم هاش برقی زد و گفت - پس بیا زود آماده شیم بریم بیرون باشه ای گفتم و به سمت کلبه رفتیم، به درخواست گلرخ ساکم رو داخل کلبه گذاشتیم تا بیشتر اونجا بمونیم. آماده شدیم کش چادرم رو روی مقنعه م تنظیم کردم و به سمت گلرخ برگشتم دیدم چادر سرش کرده، خوشحال از تیپی که زده بود گفتم - توچادری بودی و من نمیدونستم؟ نزدیکم شد و جلوی آینه همونطور که کش چادرش رو تنظیم میکرد گفت - نوچ!!! به خاطر تو سرمیکنم، دوست دارم باهم ست بشیم. البته اینم بگما بدون چادر من مانتوم تا زیر زانو میاد و یه روسری قواره بزرگ سر میکنم. در کل درسته چادر سر نمیکنم ولی حجابم کامله! نمیذارم یه تار مو بیرون بیاد، همیشه به خودم تشر میزنم که این حق الناسه بخوام موهام رو بذارم بیرون با تعجب گفتم - حق الناس؟؟ چادرش رو مرتب کرد و به سمتم برگشت - اره دیگه! به نظرم این موهارو فقط باید شوهر آدم ببینه حق اونه، نه مردای نامحرم کوچه و خیابون! بالاخره من باید امانتدار خوبی باشم درسته گلی؟ تا حالا از این زاویه نگاه نکرده بودم حرفش رو تأیید کردم - ترشی نخوری یه چیزی میشیا!!! به قول مامانت اگه یکم بگذره تموم هنرهات برام رو میشه! ✅رمان نذرعشق 1566 پارت هست در دو فصل 🔹فصل اول 866پارته، فصل دوم 700پارت ✅❤️به همراه اموزش 😊 🔴اگه میخوای زودتر از بقیه بخونی و تموم کنی، با پرداخت 40هزار عضو‌ vip شو😍😍 بزنید روی شماره کارت ذخیره میشه👇👇
6037701403767483
بانک کشاورزی مهاجری @Ad_nazreshg ❌❌مهمتر اینکه چه تو وی ای پی رمان رو بخونید یا تو‌کانال عشق اسمانی، اجازه کپی و انتشار و ارسال رمان جاهای دیگه رو ندارید❌❌ ♥️پارت‌اول‌رمان‌ ‌💕👇 https://eitaa.com/eshgheasemani/74667 .... 🚫 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @eshgheasemani •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹☘ 🟢 این استغفار امیرالمؤمنین علیه السلام هست که 70 بند میباشد و مولا آن را هر سحر بعد از نماز صبح میخواندند: ✅هر شب یک بند از استغفار هفتاد بندی امیرالمؤمنین علیه السلام در کانال گذاشته میشه 💠فراز 56 استغفار امیرالمؤمنین 🌸🌿 56- اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ يُوجِبُ سَوَادَ الْوُجُوهِ يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهُ أَوْلِيَائِكَ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهُ أَعْدَائِكِ إِذْ أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ يَتَلاوَمُونَ فَقِيلَ لَهُمْ لا تَخْتَصِمُوا لَدَيَّ وَ قَدْ قَدَّمْتُ إِلَيْكُمْ بِالْوَعِيدِ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِي يَا خَيْرَ الْغَافِرِينَ. بند 56: بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که باعث روسیاهی میشود در آن روزی که چهره ی دوستانت سفید و چهره دشمنانت سیاه میگردد، آن زمانی که گروهی یکدیگر را ملامت میکنند، پس گفته میشود که "نزد من با همدیگر مخاصمه نکنید، چه من پیش از این وعیدم را به شما رسانده" بودم؛ پس بر محمد و آل محمد درود فرست و این گونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان! 💎خدایا به حق حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها فرج مولامون تعجیل بفرما و مارو از خدمتگزاران وفادار مولا قرار بده 🤲 💎یا رب محمد وآل محمد، صل علی محمد وآل محمد، وعجل فرج محمد وآل محمد"💎 🌹اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌹 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ‍ ‍ ┄┅══🦋🦋﷽🦋🦋 🦋اولین ســـــلام تقـــدیم به ســـــاحت قدســـــے قطب عالــم امکان حضـــرت صاحـــب الـــزمان(عج) 🌹🍃اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا شَریکَ الْقُرْآنِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا قاطِعَ الْبُرْهانِ . اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلى آبائِکَ الطَّیِّبینَ ، وَأَجْدادِکَ الطَّاهِرینَ الْمَعْصُومینَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ 🌸🍃 الْسَلاٰمُ عَلَيْكَ يَا أبا عَبْدِ اللهِ وعلَى الأرواحِ الّتي حَلّتْ بِفِنائِكَ ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللهِ أبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ الليْلُ وَالنَّهارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ ،السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ. 🌼🍃اللهمَّ العن اولَ ظالم ظلمَ حقَّ محمد و ال محمد و اخِرَ تابِع له علی ذالکَ. اللهمَّ العنِ العصابةَ التی جاهدتِ الُحسین وَشایعتْ و بایَعتْ و تاب‍‍َعتْ علی قَتله اللهمَّ العنهم جمیعاً 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
AUD-20220329-WA0025.mp3
4.87M
____________________________ 🌼🍃 🍃 دعای زیبای ال یاسین🌼🍃 (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) در یکی از نامه هایی که به یاران با وفا خود فرستاده‌اند می‌فرمایند: « هر گاه خواستید به وسیله ما، به سوی خداوند توجه کنید، و به ما روی آورید، پس همان گونه که خداوند فرموده است بگویید: سلام علی آل یاسین …» 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
🌹لطفا به نیابت از امام زمان علیه السلام بخونید🌹 🌼🍃بسم الله الرحمن الرحیم اَلسَّلامُ عَلى‏ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ‏ وَآلِهِ الصَّادِقِ الْأَمینِ، اَلسَّلامُ عَلى‏ مَوْلانا اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ. اَلسَّلامُ‏ عَلَى الْأَئِمَّةِ الطَّاهِرینَ، الْحُجَجِ الْمَیامینِ، اَلسَّلامُ عَلى‏ والِدَةِ الْأِمامِ، وَالْمُودَعَةِ اَسْرارَ الْمَلِکِ الْعَلاَّمِ، وَالْحامِلَةِ لِأَشْرَفِ الْأَنامِ اَلسَّلامُ‏عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الصِّدّیقَةُ الْمَرضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا شَبیهَةَ اُمِّ مُوسى‏وَابْنَةَ حَوارِىِّ عیسى‏، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا التَّقِیَّةُ النَّقِیَّةُ اَلسَّلامُ‏ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا اْلمَنْعُوتَةُ فِى‏ الْأِنْجیلِ، الْمَخْطُوبَةُ مِنْ رُوحِ اللَّهِ الْأَمینِ، وَمَنْ رَغِبَ فى‏ وُصْلَتِها مُحَمَّدٌ سَیِّدُ الْمُرْسَلینَ، وَالْمُسْتَوْدَعَةُ اَسْرارَ رَبِّ الْعالَمینَ. اَلسَّلامُ‏عَلَیْکِ وَعَلى‏ آبآئِکِ الْحَوارِیّینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ وَعَلى‏ بَعْلِکِ وَوَلَدِکِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ وَعَلى‏ رُوحِکِ وَبَدَنِکِ الطَّاهِرِ، اَشْهَدُ اَنَّکِ اَحْسَنْتِ‏الْکَِفالَةَ، وَاَدَّیْتِ الْأَمانَةَ، وَاجْتَهَدْتِ فى‏ مَرْضاتِ اللَّهِ، وَصَبَرْتِ فى‏ذاتِ اللَّهِ، وَحَفِظْتِ سِرَّ اللَّهِ، وَحَمَلْتِ وَلِىَّ اللَّهِ، وَبالَغْتِ فى‏ حِفْظِ حُجَّةِ‏ اللَّهِ، وَرَغِبْتِ فى‏ وُصْلَةِ اَبْنآءِ رَسُولِ اللَّهِ، عارِفَةً بِحَقِّهِمْ، مُؤْمِنَةً بِصِدْقِهِمْ، مُعْتَرِفَةً بِمَنْزِلَتِهِمْ، مُسْتَبْصِرَةً بِاَمْرِهِمْ مُشْفِقَةً عَلَیْهِمْ، مُؤْثِرَةً‏ هَواهُمْ، وَاَشْهَدُ اَنَّکِ مَضَیْتِ عَلى‏ بَصیرَةٍ مِنْ اَمْرِکِ، مُقْتَدِیَةًبِالصَّالِحینَ، راضِیَةً مَرْضِیَّةً، تَقِیَّةً نَقِیَّةً زَکِیَّةً، فَرَضِىَ اللَّهُ عَنْکِ‏وَاَرْضاکِ، وَجَعَلَ اْلجَنَّةَ مَنْزِلَکِ وَمَاْویکِ، فَلَقَدْ اَوْلاکِ مِنَ الْخَیْراتِ ما اَوْلاکِ، وَاَعْطاکِ مِنَ الشَّرَفِ ما بِهِ اَغْناکِ، فَهَنَّاکِ اللَّهُ بِما مَنَحَکِ مِنَ‏ الْکَرامَةِ وَاَمْرَاَکِ. پس بالا مى‏کنى سر خود را و مى‏گوئى اَللّهُمَّ اِیَّاکَ اعْتَمَدْتُ، وَلِرِضاکَ طَلَبْتُ، وَبِاَوْلِیآئِکَ اِلَیْکَ تَوَسَّلْتُ، وَعَلى‏ غُفْرانِکَ وَحِلْمِکَ‏ اتَّکَلْتُ، وَبِکَ اعْتَصَمْتُ، وَبِقَبْرِ اُمِّ وَلِیِّکَ لُذْتُ، فَصَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَآلِ‏ مُحَمَّدٍ، وَانْفَعْنى‏ بِزِیارَتِها، وَثَبِّتْنى‏ عَلى‏ مَحَبَّتِها، وَلا تَحْرِمْنى‏ شَفاعَتَها وَشَفاعَةَ وَلَدِها، وَارْزُقْنى‏ مُرافَقَتَها وَاحْشُرْنى‏ مَعَها وَمَعَ‏ وَلَدِها، کَما وَفَّقْتَنى‏ لِزِیارَةِ وَلَدِها وَزِیارَتِها، اَللّهُمَّ اِنّى‏ اَتَوَجَّهُ اِلَیْکَ‏ بِالْأَئِمَّةِ الطَّاهِرینَ، وَاَتَوَسَّلُ اِلَیْکَ بِالْحُجَجِ الْمَیامینِ مِنْ آلِ طه‏ وَیس‏، اَنْ تُصَلِّىَ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ الطَّیِّبینَ، وَاَنْ تَجْعَلَنى‏ مِنَ‏ الْمُطْمَئِنّینَ الْفآئِزینَ الْفَرِحینَ الْمُسْتَبْشِرینَ، الَّذینَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ‏ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ، وَاجْعَلْنى‏ مِمَّنْ قَبِلْتَ سَعْیَهُ، وَیَسَّرْتَ اَمْرَهُ، وَکَشَفْتَ‏ ضُرَّهُ، وَآمَنْتَ خَوْفَهُ، اَللّهُمَّ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَلا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِیارَتى‏ اِیَّاها، وَاْرزُقْنى‏ الْعَوْدَ اِلَیْها اَبَداً ما اَبْقَیْتَنى‏، وَاِذا تَوَفَّیْتَنى‏ فَاحْشُرْنى‏ فى‏ زُمْرَتِها، وَاَدْخِلْنى‏ فى‏ شَفاعَةِ وَلَدِها وَشَفَاعَتِها، وَاغْفِرْ لى‏ وَلِوالِدَىَ‏ وَلِلْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ، وَآتِنا فِى الدُّنْیا حَسَنَةً وَفِى الْأخِرَةِ حَسَنَةً، وَقِنا بِرَحْمَتِکَ عَذابَ النَّارِ، وَالسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا ساداتى‏ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
zyarat_narjes khaton_dar_samera.mp3
3.33M
________________________________ 🌸🍃 🍃 زیارت حضرت نرجس خاتون🌼🍃 اگر حاجتی دارید بـه حضرت نرجس خاتون، مادر امام زمان(ع) متوسّل شوید. ایشان چون مادر ولیّ وقـت ما هستند، به فـرزندشان مـی فرمایند که: پسرم! این شخص به من متوسّل شده. خواسته اش را بده. 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام روزتون مهدوی 🌹14 صلوات🌹 برای سلامتی وظهور اقا بفرسین تا ان شاالله قسمت جدید رو بذارم😊
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° ✨﷽✨ ♥️ ✍ دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌ بعداز خداحافظی از خانم جون و سکینه خانم به سمت خروجی باغ حرکت کردیم، رضا خواهر زاده ی گلرخ با دیدنمون خودش رو جلوی ماشین انداخت، گلرخ شیشه رو پایین داد پرسید - چیه رضا؟ - خاله منم باهات میام دور دور!.. از حرفش خنده م گرفت، احتمالا گلرخ زیاد بیرون میبره. گلرخ با مهربونی گفت - رضاجونم امروز نمیشه خاله! با دوستم دوتایی میخوایم بریم تو دیگه بزرگ شدی خوب نیست تو جمع خانوما باشی عزیزم. باشه خاله؟ رضا با التماس گفت - خاله بذار بیام دیگه، چرا قبلا میذاشتی! قول میدم اذیتت نکنم - نه خاله! برو اونور کلی کار داریم. عوضش قول میدم برات یه تیرکمون از اونایی که دوست داری بخرم تا فردا که جنگل رفتیم بازی کنی باشه؟ انگار حرفهای گلرخ تأثیر داشت، خیلی زود قبول کرد و از کنار ماشین دور شد. وارد خیابون که شدیم. تقریبا از خونه دور شدیم. گلرخ با شوخی هاش باعث شد از فکر علی آقا و اتفاقاتی که افتاده بیرون بیام. سه تا مرغ بزرگ به همراه ذغال خرید. کمی تخمه و خوراکی برداشت و همه رو حساب کرد. تقریبا تمام وسایل هارو خریدیم، موقع برگشت یه تیرو کمون هم برای رضا خرید. همه وسایل هارو صندوق عقب گذاشتیم، سرعت گلرخ خیلی زیاد بود، دستم رو روی داشبورد گذاشتم و با ترس گفتم - گلرخ خیلی داری تند میری! من دلم نمیخواد به این زودی ناکام از دنیا برم خندید و کمی از سرعتش رو کم کرد - راست میگی یادم نبود مجنون خان بفهمه لیلیش رو اذیت کردم سر از تنم جدا میکنه! هر دو خندیدیم، اما ته دلم بغض دارم - باز که که رفتی تو فکر! بیخیال بابا به قول بچه های خودمون با خودش میاد یا بوی جورابش! البته یادم نبود باید میگفتم یا خودش میاد یا بوی عطرش!!! گلرخ واقعا تو حرف زدن کم نمیاره. بقیه ی مسیر رو با شوخیهای گاه و بی گاه گلرخ ادامه دادیم. اطرافم رو که نگاه کردم درختای سربه فلک کشیده که تو شهر ما خیلی کم دیده میشه اما اینجا هر طرف نگاه کنی پر درخته! هوا کم کم داره ابری میشه روبه گلرخ گفتم - میگما به نظرت فردا میباره؟ - فکر نکنم، گول این ابرارو نخور، حال و هوای شمال کلا اینجوریه. میبینی چند روز ابریه ولی خبری از بارون نیست، ولی اگه بخواد بباره دیگه تعارف نداره یک ریز میباره. به خونه که رسیدیم رضا جلوی در منتظر بود با دیدنمون سمتمون اومد و گفت. - خاله برام تیرکمون خریدی؟. - اره خاله جون، در رو باز کن ماشین رو ببرم تو بهت میدم. رضا کاری رو که میخواست انجام داد و بعداز پارک ماشین، تیرو کمونش رو داد تشکری کرد و با خوشحالی رفت. ذغال ها داخل ماشین موند و بقیه ی وسایل رو داخل بردیم، با دیدن کفش های زنونه ای رو به گلرخ گفتم - مهمون دارین؟ گلرخ با دیدن کفش ها ذوق زده گفت - گلنار اینجاست، چه عجب وارد خونه شدم، با صدای گریه ی بچه گلرخ سریع وسایلها رو زمین گذاشت و با عجله به اتاق رفت. پشت سرش وارد شدم، گلنار با دیدنمون خواست بلند شه که مانعش شدم - بشین عزیزم بچه بغلته. عذرخواهی کرد و همونطور که نشسته بود سلام و احوالپرسی کرد. نگاهم سمت نوزادی که بغلش بود کشیده شد، کلاه سفید رنگی روی سرش گذاشته بودو ازپشت چند تار موی مشکی از زیر کلاه زده بود بیرون، خیلی دلم میخواد بغلش کنم. گلرخ بچه رو بغل کرد و قربون صدقه ش رفت. ✅رمان نذرعشق 1566 پارت هست در دو فصل 🔹فصل اول 866پارته، فصل دوم 700پارت ✅❤️به همراه اموزش 😊 🔴اگه میخوای زودتر از بقیه بخونی و تموم کنی، با پرداخت 40هزار عضو‌ vip شو😍😍 بزنید روی شماره کارت ذخیره میشه👇👇
6037701403767483
بانک کشاورزی مهاجری @Ad_nazreshg ❌❌مهمتر اینکه چه تو وی ای پی رمان رو بخونید یا تو‌کانال عشق اسمانی، اجازه کپی و انتشار و ارسال رمان جاهای دیگه رو ندارید❌❌ ♥️پارت‌اول‌رمان‌ ‌💕👇 https://eitaa.com/eshgheasemani/74667 .... 🚫 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @eshgheasemani •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۵ ماه رمضان سالروز شهادت آیت الله سید محمد تقی موسوی اصفهانی صاحب کتاب شریف مکیال المکارم
🌱 نحوه شهادت صاحب کتاب مکیال المکارم 🌱 آیت الله شهید سید محمد تقی موسوی اصفهانی معروف به فقیه احمدآبادی در رمضان المبارک ۱۳۴۸ به علت کسالت در بیمارستان عیسی بن مریم علیهما السلام اصفهان بستری شد. شب ۲۵ ماه مبارک متصدی بیمارستان که از سران فرقه ضاله بهاییت بود و «سرالله خان» نام داشت، همه بستگان و اطرافیان آن مرحوم را از اتاق بیرون کرده و سمی را که در استکان داشته به ایشان می‌خوراند، اطرافیان و دامادهایش در آن لحظه آخر شنیده اند که آن سید بزرگوار پیوسته صدا می‌زده: " حبیبی یا حسین! " از داماد ایشان «مرحوم آیت ‌الله سید مرتضی موحد ابطحی» منقول است که سید شهید در حالی که در بیمارستان بستری بودند، می‌فرمودند: "بناست حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام تشریف بیاورند." فرزندش آیت الله سید محمد موسوی اصفهانی نیز در مقدمه کتاب نور الأبصار در این باره آورده‌: او ستاره‌ای درخشنده بود که با طلوع خود دل‌ها را مجذوب خویش نمود، ولی افسوس که زود غروب نمود و سرانجام با توطئه دشمنان دین و نوشیدن زهر کین به وسیله یکی از اعضای فرقه ضاله به شهادت رسید و در ماه مهمانی پروردگار به ضیافت الهی نائل گشت. قبر این فقیه بزرگوار در قبرستان تخت فولاد اصفهان است. 📗زندگانی حکیم قشقایی ص۱۸۰ 📗نورالابصار ص۱۰