eitaa logo
مجله طب و تمدن اسلامی
16.2هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
1.8هزار ویدیو
121 فایل
#سبک_زندگی_اسلامی #طب_اسلامی #تمدن_اسلامی استاد ابن علیان فروشگاه و واحد آموزش: @esfteb ارتباط با ادمین: @ee1394 تبلیغ نداریم eslamteb.com
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از بسلام آمنين
۱٠ اسفند ۱۴٠۲/ سال سوم به خواهران و برادران تمدنی انتخابات: مرزهای فدک را فراموش نکنید! در این دوره یکی از بهترین انتخابات تاریخ انقلاب اسلامی را دیدیم. از این جهت که شاهد ظهور یک قدرتمند جدید، در کنار دوگانه قدیمی چپ و راست یا اصلاح طلب و اصولگرا بودیم. گفتمانی که سخن از راهکارهایی جدید، امید آفرین و مبتنی بر کتاب و سنت می زند. داعیه دار طرح هایی مانند قانون گرانقدر «احیای موات» است و «پیشگیری از بیماری به جای تمرکز بر درمان». برای ساخت دار برنامه دارد و به دنبال احیای مشاغل برتر اسلام است. بنابراین فارغ از نتیجه باید بگوییم که در این انتخابات، گفتمان تمدن نوین اسلامی خوش درخشید و در تراز گام دوم انقلاب ظاهر شد. اما نکته مهم این است که نزاع ما با تمدن ضد انسانی مدرن، بخشی و تک بعدی نیست. مرزهای ما به گستره تمام ابعاد زندگی انسانی است. پس بزرگترین اشتباه و خطر این است که مفهوم را به دست خودمان، تقلیل و محدود به یک یا چند عرصه کنیم. به تجربه هم دیده ایم که انقلابی های دغدغه مند، امضا کننده طرحهای کثیر توسعه ای مجالس شدند و برای طرحهای قلیل، بخشی و تک بعدی اسلامی شان هم نتوانستند کاری کنند. چرا که از ابتدا متوجه های مختلف درگیری نبودند. پیشنهاد تشکیل هیئت اندیشه ورز در قم، یکی از راهکارهای مناسب برای بعد از انتخابات است. هیئتی که وظیفه پشتیبانی فکری از نمایندگان تمدنی را دارد، تا شجره طیبه ، بیش از پیش تبیین و تکمیل شود. نتیجه اینکه با طرح های علمی جامع، رزمنده هایی در مجلس خواهیم داشت که توانایی درگیری همه جانبه با پیشنهادات ضاله توسعه را دارند. و إلّا نتیجه نبردی که از صد عرصه حمله می کنند و تنها در دو سه زمینه تصمیم به پاسخ دارید از ابتدا مشخص است. @besalamen_amenin
۱ خرداد ۱۴٠۳/ سال چهارم تعطیلی چهل ساله حساب صد، تا ایستگاه هشتم رئیسی! یکی از بنیادی ترین تصمیمات تمدنی امام راحل در کنار تاسیس کمیته امداد، نهضت سواد آموزی، جهاد سازندگی و کمیته های امنیتی محله محور، برای ساماندهی به مسئله حیاتی مسکن بود. امام خمینی رحمه الله علیه با تمام مسائل و مشکلات طاقت فرسا و کمرشکن ماههای اول انقلاب، ساماندهی به مسئله خانه و کاشانه مردم را تنها شصت روز پس از پیروزی قیامشان شروع کردند. به این سخنان کماکان زنده ۴۵ سال پیش امام توجه کنید: در رژیم منفور پهلوی، یکی از مصیبت ‏بارترین مشکلات اجتماعی مردم ما بود. بسیاری از مردم در تهیه یک قطعه زمین و داشتن یک لانه بودند، و چه بسا تمام عمرشان را زیر بار و و به سر می ‏بردند تا بتوانند پناهگاهی را برای خود و فرزندانشان دست و پا کنند. قشر عظیمی از مستضعفان جامعه هم به کلی از داشتن خانه محروم بودند و در زوایای بیغوله‏ ها و اتاقک های تنگ و تاریک و خرابه ‏ها به سر می‏ بردند؛ و چه بسا از درآمد ناچیزشان را بایستی برای‏ اجاره آن بپردازند... نظام اسلام چنین ظلم و تبعیضی را تحمل نخواهد کرد؛ و این از ‏ هر فرد است که باید مسکن داشته باشد. و همه بندگان محروم خدا باید از این موهبت الهی استفاده کنند. همه محرومان باید خانه داشته باشند. هیچ کسی در هیچ گوشه مملکت نباید از داشتن خانه محروم باشد. بر اسلامی است که برای این مسئله مهم چاره ‏ای بیندیشد، و بر همه است که در این مورد همکاری کنند...در این طرح به هیچ وجه نباید پولی در برابر خرید زمین پرداخت شود. ۲۱ فروردین ۱۳۵۸ نکته مهم و جذاب داستان، مدلی است که حضرت امام برای عملیاتی شدن این امر مهم پیشنهاد می کنند. راهکاری به محوریت ها، و حضور حداکثری مردم( آیه۲۵سوره حدید) در ساخت و حتی تامین مالی این طرح از طریق حساب شماره صد. محور اساسی این طرح تمدنی اسلامی، اعطای رایگان زمین به عنوان حق مردم و موهبت الهی است(تهذیب الاحکام ج۷ ص۱۵۲). حال چرا پس از حدود پنجاه سال از انقلاب، قریب چهل درصد مردم ایران مستاجرند و کماکان محروم از نعمت خانه؟ دلیل اصلی همان مواردی است که امام در پیامشان اشاره می کنند: که نانشان در کالا شدن، احتکار زمین و های آپارتمانی است. همینطور که از همان ابتدا هم و امام، نامشان را در کنار غارتگران طاغوتی ذکر می کند. واقعیت های میدانی نشان می دهد که جز در برهه هایی اندک، این طرح گرانقدر فقیه تمدنی شیعه، آنگونه که باید و شاید مورد اهتمام واقع نشد. حتی کار به جایی رسید که وزیر مسکن بی درد و دولت توسعه گرای روحانی، امثال چنین طرح هایی را به صراحت خواند. همه ی این مصائب ادامه پیدا کرد تا اینکه 🖤🖤 به عنوان هشتمین رئیس جمهور ایران انتخاب شد و مسئول اصلی اجرا و پیگیری طرح . او که سلام خدا بر او باد، با خستگی ناپذیری مثال زدنی خود، توانست در اولین گام از طرح ، واگذاری یک میلیون قطعه زمین رایگان به مردم را در دستور کار دولت خود قرار دهد. نام و راه ، تا ابد زنده و پر رهرو. ✅ نشر این پیام صدقه جاریه است 💠 مجله طب و تمدن اسلامی https://eitaa.com/joinchat/2237792257Cc6bced9763
۲۹ مرداد ۱۴۰۰ آقای پناهیان اینطرف هم هنوز انقلاب نشده!! خاطرم هست چند سال پیش استاد پناهیان عزیز در مقام نقد سینما "وَما يَتَعَلّقُ بِه" می‌گفتند: این طرف هنوز انقلاب نشده! یعنی از لحاظ محتوا، شکل و قالب فیلم‌ها، انگار در سینمای دهه ی چهل شمسی سیر می کنیم. این چند شب که در و در چهار مجلس از بزرگترین مجالس محرم این شهر حضور پیدا کردم، حقيقتا فهمیدم که اینطرف هم هنوز انقلاب نشده! و اتفاقا چون اینجا انقلاب نشده، هنوز در سینمای دهه ی چهل نفس می کشیم. مهم ترین مجالس قم یعنی مهمترین مجالس شیعه در جهان. درحالیکه للأسف، هنوز هم محور اصلی این سخنرانی ها همان خرده رفتارهای فردی است و "خواهرم گیسو بر باد مده تا ندهی بر بادم"! اصلا انگار نه انگار که بعد چهارده قرن خون دل خوردن و دعوت، چهل و پنج سال از لبیک انقلاب می گذرد و معارف شیعی صاحب حاکمیت و قدرت اجرایی شده و از حاشیه به متن آمده. تقریبا در ۹۵ درصد منابر سخن از دعوت مردم به تقواست اما کجاست یک که از نسبت میان نظام اقتصادی موجود و تقوا سخن بگوید، یا از تاثیر مستقیم اصول حاکم بر نظام تغذیه ی کشور و صالح شدن مردم خطبه بخواند. آنگاه پس از ده شب سخنرانی، مجموعه ای از اقدامات کاربردی جایگزین و استنباط شده از معارف شیعه را به حکومت پیشنهاد دهد، تا در اثر اجرای آن راه حل های دینی، مردم شیعه شوند و پیرو مولا. سیل بنیان کن آپارتمان سازی ضد حیا و خانواده را رها کرده ایم، گردباد مسموم نظام تعلیم و تربیت سکولار را وانهاده ایم، نظام تغذیه محرک شهوت را نمی بینیم و کماکان در خواهرم گیسوانت و برادرم چشمانت سیر می کنیم. البته که این موضوعات هم پر اهمیت است اما سخن در اولویت ها و علاج سرچشمه های آلوده و زیرساخت هاست. 💠 مجله طب و تمدن اسلامی https://eitaa.com/joinchat/2237792257Cc6bced9763
هدایت شده از بسلام آمنين
۱۹ مرداد ۱۴٠۳/ سال چهارم من و مشروب خواران اتاق حجامت!!!!! چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما؟ حدودا دو ماه پیش بود که گچکاری کوچیکی تو خونمون داشتیم. دو نفر اومدن، اوستا و شاگرد. ی نیم ساعتی که شروع به کار کردن، شاگرد خیلی طبیعی و عادی پرسید: ؟!؟!؟! اشاره کرد به دو سه بطری کنار پنجره و دوباره خیلی عادی پرسید: مشروبه؟! یک حس مخلوط از تعجب، خجالت، حزن و عصبانیت سراغم اومده بود و ی لحظه جا خوردم و اصلا نمی دونستم چی بگم..... گذشت تا حدودای س چهار هفته پیش. شنیدم یکی از جوونایی که باهاش آشنا بودم، زده تو کار تولید مشروب از ! به پدر مادرش گفته بود: شما عقب افتاده هستین و الان رو سفره ی خیلیا ازینا هست! باز گذشت تا اینکه دیروز رفتم . کنارم چهارتا جوان تقریبا زیر سی سال نشسته بودن. دقیقا به راحتی داشتن از عرق خوریشون می گفتن. سکوت کرده بودم و داشتم گوش می دادم. بیشتر ازین می سوختم که چقدر جوونهای رشید و داش مشتی بودن. حرفهای این آل محمد سلام الله علیه که تموم شد گفتم: ببخشید برادرا می تونم ی نکته ای عرض کنم؟ گفتن بگو. گفتم داداش: هر سالی تو دنیا حداقل دو میلیون نفر به خاطر مشروب خوری می میرن و بیش از دویست میلیون نفر هم گرفتار مریضی های دیگه میشن(اینجا). خدایی که آدم رو درست کرده و بندش رو بی نهایت دوست داره، گفته ازینا نخورین. بیماری سراغتون میاد، عقلتون رو از دست میدین و ممکنه تو عالم مستی کارایی کنید که ی عمر بسوزین و آبروی کل ایل و تبار و ناموستون رو ببرین. علاوه بر اینا، به مرور دندوناتون خراب و پوسیده میشه و دهنتون بدبو. داشتن دقیق گوش می دادن. اما نکته اصلی داستان ازینجا به بعد شروع میشد. گفتم حالا به جاش چی بخوریم؟ که هم لذت داشته باشه، هم هیچکدوم از ضررای مشروب رو نداشته باشه و کلی بهمون فایده بده؟ گفتم که نوشیدنی همه پیغمبرا بوده از بهترین های مشروبه. از بهترین داروها برای سلامت قلبه، عقل رو زیاد میکنه، لثه تون رو محکم و انگل های بدنتون رو هم دفع میکنه(المحاسن ج ۲ص۴۸۵). البته سرکه ای که خودتون درست کنید و تا حد ممکن هم به انگورش سَم نزده باشن، نه این سرکه های کارخونه ای. خود منم درست میکنم و همین الان چند بطری کنار پنجره مون گذاشتم!! اینارو نگفتم که بگم همه جوونا از دست رفتن. گفتم که بدونیم کم نیستن کسانی که گرفتار این چیزان و دلیلشم واضحه. هرچقدر بسترهای زندگی حلال، دیریاب تر و سخت تر بشه، احتمال اسارت در محرمات الهی هم بیشتر میشه. نمونه واضحشم . هرچقدر ازدواج سخت تر بشه، روابط نامشروع و... بیشتر میشه. اینجام به میزانی که بسته نوشیدنی های حلال از جمله رو رواج بدیم، برای مردم از فوایدش بگیم و مضرات مسکرات حرام رو تبیین کنیم، می تونیم مردم بویژه جوونارو از حرکت توی این ریلهای نجس مضر نجات بدیم. مطالعه بیشتر: بسته فقهی ارزیابی غذا @besalamen_amenin
هدایت شده از بسلام آمنين
۱۲ مهر ۱۴٠۳/سال چهارم همین؟!؟! مگر اسرائیل در تامین اف۳۵ مشکل داشت؟ بهتر است قبل از اینکه حرفم را با شما خواهران و برادران عزیز در میان بگذارم بگویم: بنده هم مثل میلیونها انسان آزاده در سراسر جهان افتخار می کنم. افتخار به اینکه در کشوری زندگی می کنم که در طرف یاری مظلومان، کودکان و مادران بی پناه و فلسطین ایستاده. اما مگر نه این است که خداوند متعال می فرماید: اگر از _که مصداق اَتَم آن قرآن است_ روی بگردانید، باید آماده زندگی سخت و دشوار شوید؟(طه۱۲۴). و مگر نه اینکه قاعده انتقام می فرماید: در همان سطحی که ضربه خوردید باید پاسخ دهید؟(بقره۱۹۴). فی المثل پاسخ واقعی شهادت حاج قاسم به عنوان فرمانده بین المللی اسلام، کشتن فرمانده وقت سنتکام آمریکا بود. با این وصف می شود بفرمایید در وعده صادق۲، دقیقا پاسخ کدام ضربه را داده ایم؟ آنهم بعد از دو ماه تلخ و زهرآگین. اینکه بعد این مدت، تنها سه چهار پایگاه نظامی را بزنیم و ژست انسانیت بگیریم که بله ما زیرساختها را نزدیم، دستاورد خیلی مهمی است؟ مگر اسرائیل مشکل تامین دارد که این فرصت تاریخی بسیار بسیار بی نظیر را تنها صرف آن کردید؟ دیروز در صفحه اینستاگرام شبکه اماراتی خواندم، که بلافاصله بعد عملیات موشکی ایران، آمریکا با سه فروند هواپیمای باری جنگی، یک بسته جدید از پیشرفته ترین امکانات را به اسرائیل فرستاده. یا سه چهار روز پیش نوشته بود: تمام هزینه جنگ یکساله برای اسرائیل، تنها چهل میلیارد دلار بوده. آیا برای آمریکا با بودجه نظامی حدود ۸۶٠ میلیارد دلار، تامین چهل میلیارد در سال کار سختی است؟ دلارهای بی نهایت شرکت سعودی هم به کنار. اینکه بگویید اگر اسرائیل غلط دیگری بکند چنین و چنان می کنیم... می شود بفرمایید سگ هار صهیون، دقیقا باید چه غلط دیگری بکند؟ در کمتر از پنج ماه، چند نفر از سرلشگران نظامی ما را که شهید کرده، وزیر ما را همچنین، رئیس جمهور بی نظیرمان را به آن شکل و مهمان عزیزمان را نیز. انسانهای اسطوره ای مانند و که جانشینان خلف بودند و ده فرمانده ارشد دیگرمان را، تنها در دو هفته به شهادت رسانده. نهایتا را و آه از داغ سوزان آن ولی الهی. در چنین شرایطی سخن از غلط دیگر می کنید؟!؟ تنها یک غلط مانده که پناه بر خدا از آن یک غلط. بله به عنوان کسی که هر روز مهم ترین خبرگزاری های دنیا را رصد می کنم، از وضعیت خراب اقتصادی اسرائیل مطلعم. البته که این وضعیت طبیعی همه جنگهاست. مگر سایر کشورهای درگیر جنگ، به لحاظ اقتصادی شکوفا می شوند که به وضع نابسامان اقتصادی صهیونها دل بسته اید؟ وعده صادق۲ می توانست کار را برای همیشه تمام کند که ظاهرا عزیزان منتظر حوادث دیگری اند. اگر به هر دلیلی توان به درک واصل کردن صهیونی را ندارید، چرا بهترین فرصت برای ویران کردن و فلج کردن مردمی دشمن را، به زدن چند پایگاه نظامی و امنیتی تقلیل دادید؟ کاش حداقل تاسیسات برقی و مخابراتی شان را نابود می کردید. در اینصورت پانصد هزارنفری که هرچند روز در اعتراض به نتانیاهو بیرون می آیند، به چند میلیون نفر تبدیل می شدند. مگر نتانیاهو بدون پشتیبانی مردمش چقدر می توانست ادامه دهد؟ بهترین راه برای زمین گیر کردن ماشین ترور و انسان کشی یهود، ایجاد است و بهترین راه آن، نابودی زیرساخت های زندگی مستعمره نشینان که متاسفانه از دست رفت. بله بنده هم مثل شما از همراهی نکردنهای بعضی ها مطلعم. بنده هم می دانم که عزیز در وصیت نامه اش می گوید: آیه الله خامنه ای را خیلی مظلوم و تنها می بینم. به همین دلیل اینها را می نویسم برای ، برای همانهایی که در آخرین پیام، مورد خطاب رهبری قرار گرفتند. مردم عزیز: باید به مطالبه گری و تبیین ادامه دهیم. تصور نکنیم که کار تمام شده. پناه بر خد از روزی که و قتال با دشمنان خدا، اولویت اول زندگی ما نباشد(۲۴ توبه). @besalamen_amenin
۱۸ بهمن ماه ۱۴٠۳/ سال چهارم داستان جالب من و آن پیرمرد کنار جاده😊😊حتما حتما بخوانید امروز داشتم از روستا برمی گشتم که دیدم یک سید حدودا هفتاد ساله کنار جاده ایستاده و دست بلند کرده. نگه داشتم. +قوچان میری؟ *بفرمایید. نشستُ بعد از یک خوشامد گویی، دوباره به سخنرانی ای که درباره بود گوش دادم. بعد چند ثانیه حاج آقا سید گفت: زمان ما که می گفتن شیش تا علم داریم، الان نمیدونم چقد شده🤔😊. به خودم گفتم حالا بنده خدا ی چیزی گفتُ به گوش دادن سخنرانی ادامه دادم. + در کتاب کشکول میگه: شیش تا علم داریم و همه رو توضیح میده: کیمیا، لیمیا، سیمیا، هیمیا و.... 😳🤔😳. دیدم داستان داره جدی میشه گفتم: حاج آقا ی لحظه صبر کنید اینو قطع کنم😊 اینم بگم که از زمان آشنا شدن با بحثهای ، سعی می کنم با هر پیرمردُ پیرزنی مواجه می شم، به صورت مسئله محور و با تکنیک ، اونو تخلیه اطلاعات کنم😊. *حاج آقا یادتونه مدارس جدید چه زمانی اومد تو روستای شما؟ +حدودا اوایل دهه چهل بود. *مردم چی می گفتن درباره این مدرسه ها؟ +مردم چون سواد نداشتن می گفتن: هرکی بره تو این مدارس بی دین میشه😊😊. (اینم بگم چون تو این مدل گفت وگوها از تکنیک قرآنی بودن استفاده میکنم و سراپا گوش میشمُ می شنوم، وارد مناقشه نشدمُ چیزی نگفتم. اما بنده خدا نمی دونست که اتفاقا این حرف مردم، کاملا درست بوده و اصلُ اساس تو ایران، همین مدارس جدیدن. تو این زمینه میگن: اصلا این مدارس جدید رو با هدف بی دین کردن مردم وارد ایران کردن و...). *حاج آقا نظافت و حمام مردم چطور بود تو روستا؟ *حمام روستا هنوزم هست و می تونید ببینید. یک خزینه بود تو حمام، زیرش رو با یک دو در یک و با درست کرده بودن. چون اون موقع هنوز نبود. اونو گرم می کردن و مردم می رفتن داخل . ولی اون آخرا آبش کثیف میشد. برای همین آبو روز بعد خالی و دوباره پُر، گرم و آماده می کردن. الان اگر ما بریم داخل اون آب مریض میشیم چون کثیف می شد. *مردم روستا هم مریض میشدن به خاطر اون آب؟؟ +نه اصلا😊 *به نظرتون چرا؟ +فکر کنم مردم کلا قوی بودن و اصلا مریض نمی شدن. * پس چرا الان اینقدر مریض میشن با اینکه همه چیز مثلا بهداشتیه؟ +نمیدونم فکر کنم به خاطر تغذیه باشه. *اون موقع مردم چیزی نداشتنُ گندم کم بود، برای همین، همه می خوردن.(پیرمرد نمی دونست که اتفاقا در روایات، اهل بیت علیهم السلام فرمودند: فضل و برتری نان جو به گندم، عین فضل و برتری ما اهل بیت به مردم عادیه). *پس سطح عمومی سلامت مردم خوب بود؟ +بله. شاید بعضی وقتها هم مریض می شدن ولی استفاده می کردن. *یعنی دکتر داشتین تو روستا؟ +نه مادرم خودش بلد بود❤😊. مثلا یک گُل زرد اینجا داریم که مادرم اونو با ، جمع و بعدش خشک و پودر می کرد. هر وقت مریض می شدیم ازون پودرا می جوشوند و بلافاصله خوبمون می کرد. یا خودم ی بار زمان بچگی روی گلوم ی غذه بزرگ درومد. الان فکر کنم بگن . مادرم رفت چندتا گل رو جمع کردُ جوشونده درست کرد. بعد با یک چیز دیگه که یادم نیست، مثل پماد درست کردُ شب موقع خواب گذاشت روی اون غده. صبح که بیدار شدیم، اصلا انگار که هیچ غده ای اینجا نبوده. الان هرچی فکر می کنم که اون چه درمانی بود که مادرم درست کرد یادم نمیاد. اگر یادم بود به دکترا می گفتم که باهاش سرطان رو درمان کنن😊❤😊.(حاجی سلیم القلب ما نمی دونست که اتفاقا دنبال اینه که تا جاییکه میتونه، این مدل داروها و مروجینش رو نابود کنه). *حاج آقا هم داشتین؟ +خیلی کم. بیشتر پیرمردها حجامت می کردن. البته بعضی وقتها بویژه بچه ها که می خواستن بمیرن، مردم می رفتن پیش سلمانی که پشت لاله گوش بچه رو تیغ بزنه. *خب بعد چی میشد؟ +همین که دو سه قطره خون میومد، بچه ای که داشت می مُرد خوب خوب می شد😊😊 *یا مثلا مردم نداشتن. ما خودمون گوشتای گوسفند پروارمون رو با روغن، می کردیم. یعنی گوشتها رو خشک می کردیم و کم کم استفاده می کردیم. *گوشت سالم می موند؟ +بله کاملا😊😊 *سرکه چی حاج آقا؟ مردم می خوردن؟ سرکه انگور فراوان داشتن و درست می کردن. دیگه داشتیم به قوچان می رسیدیم و باید ازین گنجینه متحرک😊 خداحافظی می کردم. گفتم حاج آقا هم دارین؟ گفت بله تا ۲۵ نسل قبل مشخصه، ولی بعد از اون تا به امام موسی کاظم علیه السلام برسه پاک شده و معلوم نیست. پ. ن: قطعا نمی خوام از هرچی در گذشته بوده دفاع کنم. اما قطعا می خوام بگم: ما (معماری، مشاغل، تعلیم، ازدواج و طلاق، سلامت، تغذیه و...) قبل از خیلی بهتر و بسیار نزدیک تر به قرآن و روایات بوده. @besalamen_amenin
۱۳ اسفند ماه ۱۴٠۳/ سال چهارم به هرجا بنگرُم، کوهُ درُ دشت نشان از قامت نحس تو بینُم!!!! حضرت پدر علیه السلام در دعای کمیل می فرمایند: لأَيِّ الاُمورِ إلَيكَ أشكو؟ خدایا برای کدام مسئله به تو شکایت کنم؟ الحق که حال ما، مدرنیته و این عقب افتاده غربی چنین است. کجایش را درست کنیمُ بر کجایش شکایت بریم؟ چندی پیش گذرم به شهرمان افتاد. وقت غروب بود که به لحاظ سرد است. به همین دلیل در ادبیات طبی و حکیمانه فارسی به آن دلگیر می گویند. چرا که مزاج دل یا قلب انسان گرم است، و به میزان قرین بودن با چیزهای ، گرفتهُ ناخوش می شود و بالعکس. بعد از ورود به بیمارستان، با صحنه ای مواجه شدم که حقیقتا برای افسرده و مریض کردن هر انسان دلگرمی کفایت می کرد. مجموعه ای از زشت، سرد مزاج، خشک، زمخت و بی خیرُ برکت. آنقدر بی برکت که به دلیل مواد سمی کاج، تمام محوطه زیر درختان هم خشک می شودُ برهوت. درخت بی ثمری که از یادگاران وارداتی دوران نحس به این مملکت پر ثمر است. و ما پس از نیم قرن، کماکان بر عهدی که با درخت محبوب محمدرضاپهلوی بسته بودیم هستیم!!! درخت مخربی که این روزها بدون هیچ اغراقی در همه جا، حتی در بعضی های اهل بیت علیهم السلام و مساجد هم کاشته می شود! کاج درختی غفلت زاست! چرا که همیشه سبز است. حال آنکه انسان باید زمستان و را به چشم ببیند. اتفاقا زیبایی زمستان الهی در همین مرگ طبیعت است که یکی از زیرساختهای یادکرد قیامت است(آیه۹سوره فاطر). اما بدتر از خود کاج، قدرت عجیب این درخت، در جذب حیوان سرد مزاج است. کلاغی که همْ رنگ سیاهش سرد است، هم صدایش. شاید صدها کلاغ در آن غروب دلگیر، قار قاری روی کاجها به راه انداخته بودند که بیا و ببین! دلم حقیقتا برای بیماران این بیمارستان سوخت که به دلیل پزشکی مدرن، همه جوره در محاصره سردی ها قرار گرفته بودند. جالب اینکه خداوند متعال هم نام کلاغ را با غم، اندوه و ، که آنهم به لحاظ مزاج شناسی سرد است گره زده(آیه۳۱مائده). حال بیایبد نگاهی بسیار کوتاه به جایگاه شگفت انگیز درخت در قرآن بیاندازیم. که اگر دستمان خالی بود، اینقدر غصهُ اندوه از این مسائل نداشتیم! ، اولین بازیگر جدی و همراه سرنوشت انسان، حتی پیش از هبوط به زمین است(آیه۳۵بقره). به گزارش قرآن، درخت تنها موجودی است که خداوند متعال از درون آن با یکی از پیامبران اولوالعزمش سخن گفته(آیه۳٠قصص). جایگاه درخت در خلقت الهی، آنقدر عظیم الشان و محوری است که خداوند متعال، برای توصیف جریان کلی حقُ باطل تاریخ از آن استفاده می کند. اصطلاحات و خبیثه در قرآن، دلالت بر همین موضوع دارند(آیات۲۴تا۲۶سوره ابراهیم). همین طور می توان به آیات ۲۸و۲۹ سوره رعد اشاره کرد. ، پاداش نهایی کسانی است که به قلب مطمئن رسیده، ایمان آورده و عمل صالح انجام داده اند. و طوبی است که اصل آن در خانه حضرت نبی الله و آقا امیرالمؤمنین علیهما السلام است، و هیچ یک از منازل اهل بهشت نیست، مگر اینکه شاخه ای از طوبی در خانه آنهاست(ر.ک به روایات ذیل آیه) اما شاید مهم تر از همه مطالب مذکور، بررسی جایگاه صفت ، در کلام الله زندگی باشد. از میان تماااااااام مخلوقات الهی، خداوند متعال تنها ۹ شیء را مفتخر به مبارک بودن کرده، که یکی از آنها خود است(آیه۹۲انعام/آیه۵٠انبیاء). دقت کنیم که قرآن، محل چشمه ها و دریاهای دانش الهی است(نهج البلاغه خطبه۱۸۹). خدایی که چنین قرآنی را مبارک می خواند، در عین حال یک درخت را هم به نشان برکت مفتخر می کند!!! و روغنش که با استثنایی ترین و بلندترین تعابیر در قرآن کریم توصیف شده است(آیه۳۵نور/آیه۲٠مؤمنون). آهااااای وزارت جهاد کشاورزی، اداره حفظ محیط زیست، مردم عزیز، دغدغه مندان سلامتی، برنامه ریزان ، چرا از کنار درخت مبارک قرآن به راحتی می گذرید «وَ تَشْتَرُونَ بِآياتِ اللَّـهِ ثَمَناً قَلِيلاً؟»(آیه۱۹۹آل عمران). همه چیز جامعه ی اسلامی از جمله درختانش، باید برگرفته و برآمده از قرآن باشد. موجودات مثمر و پربرکتی مانند زیتون، انگور، انجیر، ، نخل و سدر در قرآن. همین طور درختانی که در روایات عظیم الشان ما ذکر شده مانند: عناب، ، سیب، گلابی، بادام، گردو و گل محمدی. سخن پایانی اینکه در قرآن تنها یکبار از کلمه استفاده شده که آنهم درباره درختان است. خداوند متعال می فرماید: ما برای شما آفریدیم! یعنی باغهایی که دیدنش موجب نشاطُ سرور شماست(آیه۶٠ سوره نمل). امید که در پرتو معارف پیشرفته قرآن، از کاجستان هایی که به معنای حقیقی کلمه، « » است نجات یابیم! مطالعه بیشتر: کتاب باغ میوه قرآنی @besalamen_amenin @eslamteb
هدایت شده از بسلام آمنين
۲۱ اسفند ماه ۱۴٠۳/سال چهارم حدیث خوانی در باشگاه کیوکوشین!! این تلخ ترین یادداشت عمر من است!! تابستان سال ۸۶ بودُ نوبت کنکور ما که از بچه های بودیم. برهه ای که طرح صهیونیستی ، دکتر مرندی و ولایتی، هنوز کمر جمعیت ایران عزیز را نشکسته بود. به همین دلیل رشته انسانی ۵٠۲ هزار نفر متقاضی داشت. رتبه من ۵۷۶ شد و روزانه دانشگاه دولتی مازندران و شهر بابلسر قسمت ما. ولی بعد از اتمام کارشناسی و به شرحی که اینجا نوشته ام، تصمیم گرفتم به بیایم. تمام خانوادهُ فامیلُ درُ همسایه مخالف بودند. ولی نوری که در دلم روشن بود، جوشش عشقی عمیق به بود. خاطرم هست همان سالِ پیش دانشگاهی، ماهیانه به زیارت حضرت آقا امام رضا علیه السلام مشرف می شدم. در این سفرها کتابی خریده بودم به اسم ، که مجموعه ای از احادیث نبوی بود. خواندن فرمایشات سراسر نور حضرت نبی الله الاعظم، آنقدر برایم شیرین بود که حد نداشت. القصه اینکه سی شهریور ۱۳۹٠ وارد تهران شدم. بماند که چه داستانهای تلخی برای ثبت نامم پیش آوردند. فی المثل خاطرم هست تابستان بودُ ماه مبارک رمضان و اوج کارهای کشاورزی ما که زنگ زدند. از مرکز مدیریت که در روند ثبت نامتان مشکلی ایجاد شده! در آن وضعیت روحی منهدم با خود می گفتم: یعنی چه کار مهمی پیش آمده که مرا از هزار کیلومتر آنطرف تر فرا خوانده اند؟ وقتی رسیدم، تست شخصیت شناسی ریموند کَتِل، روانشناس آمریکایی را به من دادندُ گفتند: چند سؤال را پاسخ نداده اید، آنها را تکمیل کنیدُ به سلامت!!! به هر حال دنیای علم بودُ مگر می شد برای شاگردی علیه السلام، از فیلتر شخصیت شناسی کافر گذر نکنی؟!؟!؟! دیگران را نمی دانم ولی من، آمده بودم که را بنوشم و را مشق عشق کنم. آمده بودم که جوانی ام را خرج کنم. اما وقتی وارد حوزه شدیمُ شروع کردیم، هرچه بیشتر می رفتیم کمتر می رسیدیم! سه سال نخست که به جای قرآن، مشغول سنگین ترین و پیچیده ترین کتابهای صرفُ نحو اعراب شدیم که اکثرشان را اهل سنت نوشته بودند! بویژه کتاب که بیشتر به چیستانی سراسر ابهام می مانست تا کتاب درسی! ذوب شدن حسُ و دغدغه های علمی ام را مثل روز روشن نظاره گر بودم. فصل امتحانات که میشد، دو جزوه ی بیست سی صفحه ای تحویلمان می دادند. یکی تفسیر فلان سوره، دیگری تاریخ زندگی فلان امام معصوم! و این تمام جایگاه ثقلین در سه سال اول حوزه بود. یکی دو ساعت وقت می گذاشتیم جزوه ها را میخواندیمُ تمام. سال ششم حوزه تصمیم گرفتم در یک باشگاه کاراته ثبت نام کنم. استاد گفتند: شما که طلبه هستید، برای هر جلسه یک حدیث آماده کنیدُ آخر باشگاه بخوانید. خدا میداند که پس از شش سال طلبگی، اولین باری بود که از من می خواستند در قالب یک برنامه منظم حدیث بخوانم! همین الان هم می توانید طلبه هایی که ده سال است دروس حوزه را می خوانند امتحان کنید. ببینید چند آیه قرآن را می دانندُ چند روایت را؟ ببینید اصلا نام چند را بلدند! یا تمام اطلاعاتشان از زندگی ائمه علیهم السلام به چند صفحه می رسد؟! اگر طلبه ای معلوماتی دارد، ثمره تلاشهای شخصی خود اوست، نه حاصل ساختار عمومی حوزه. بعدها شنیدم که گفته اند: دروس حوزه به گونه ای تنظیم شده که می توانید در تمامی آنها مجتهد شوید، بدون اینکه حتی یکبار نیاز به مراجعه قرآن داشته باشید!!!!(تفسیر المیزان ج۵ ص۲۷۶). غرض اینکه روز به روز افسرده تر میشدم. کم نبودند دوستانی که حوزه را ترک کردندُ رفتند. استعدادهای گرانقدری که هر کدام می توانست نوری باشد و گرمایی در ظلمات سرد زمانه ی اکنون! گذشتُ تا به لطف خدا پس از حدود هفت سال سرگردانی در طلبگی، با مباحث تمدنی الگوی پیشرفت آشنا شدم. مجموعه مباحثی که بر محور ناب، به ارائه راه حل مشکلات جامعه می پرداخت. لبیکی به فرمایش رهبر عزیز انقلاب که «طراحی الگوی پیشرفت اسلامی، دستور کار قطعی نظام است». و این همان چیزی بود که سالها به دنبالش بودم. با همه این تلخی ها، امروز بیش از پیش معتقدم که تنها راه حل سعادت دنیوی بشریت، باز هم از همین می گذرد. به شرطی که علوم قرآنُ حدیث را(طب، معماری، نجوم و...) احتکار ساختاری نکنند! آتش قلبم از سر دلسوزی و حسرتی همیشگی است. برای جوانیِ بی بازگشتی که در غیاب قرآن و حدیث آقا امیرالمومنین علیه السلام گذشت. این را خطاب به مدیران حوزه نوشتم که بگویم: طلبه ها بزرگترین سرمایه های این نظامند و خدا می داند که ، تاکنون نعمت و فرصتی مانند این نظام به خود ندیده. از ما که گذشت، فکری به حال دیگران کنید! به بهانه سخنان اخیر امام خامنه ای درباره در حوزه های علمیه! @besalamen_amenin
هدایت شده از بسلام آمنين
۲۷ اسفند ۱۴٠۳/ سال پنجم روغنهای قرآن، حیوانات خانگی قرآنی و بی برنامگی محفل! اولا این را بگویم که بنده از طرفداران جدی برنامه خوب و جریانساز محفل هستم. هر روز بخشهایی از این برنامه را دیده ام، با بسیاری از صحنه هایش گریسته و دلم برای عظمت پر کشیده. اما سخن در این است که چگونه قرآن را وارد لایه های عمیق تر زندگی کنیم؟ گنجینه ای که حضرت آقا امیرالمؤمنین علیه السلام درباره آن فرموده اند: وَ بُحُورُه: کتاب چشمه ها و دریاهای دانش(خطبه ۱۸۷ نهج البلاغه شریف) می توان گفت بهترین راه برای آموزش و استفاده از دریاهای دانش قرآن، است. یعنی مسائل و مشکلات مان را به محضر قرآن ببریم و پاسخ بگیریم. حضرت ، امام باقر علیه السلام فرموده اند: آیات قرآن، مخازن علم، و کلید آن است(الکافی ج۲ص۶٠۹/ الخصال ج۱ص۲۴۴). در واقع انسانی که بدون پرسش به محضر قرآن رسد، به صیادی ماند که بدون قلابْ ماهیگیری کند! جلسات قرآنی با این مبنا، باید محفل گفت و گو از بشریت، و راه حل های کتاب خدا باشد. اساسا در این منظر است که بودن کلام الله معنا می شود(آیه۸۲ إسراء/آیه ۴۴ فصلت). اگر دردی و مشکلی در این سوی نباشد، چگونه قرآن می تواند گره گشایی کندُ شفا باشد؟ حال تنها چیزی که با این توضیحات باقی مانده، تهیه است. در واقع به میزانی که این نقشه، جامع تر و به مشکلاتی بزرگ تر بپردازد، قرآن را کمّاً و کیفاً وارد زندگی اصناف بیشتری از مردم می کند. در اینجا و از باب نمونه به چند مورد از مسائل بنیادین عصرمان اشاره می کنم. ۱. : برنامه و طراحی خالق انسان برای معیشت برترین مخلوق چیست؟ در این زمینه حداقل ده سرفصل وجود دارد که یکی از گرانقدر ترین آن رهنمودها، است. این آیه در تضاد بنیادین با تمامی ارکان نظام ظالمانه است و می فرماید: ثروت نباید در دست اغنیاء در تداول و گردش باشد!(اینجا) ۲. : تمدن مدرن، یک سبک زندگی زباله ساز را به بشر تحمیل کرده(اینجا). راهکار آیات قرآن برای حفظ آیات طبیعت خدا چیست؟ در این زمینه هم بحثهای فراوانی در کتاب الهی موجود است. مثلا چه خوب بود اگر پانزدهم اسفند و ، برنامه محفل به محوریت معرفی برگزار می شد(اینجا). آنهم وقتی قرار است که یک میلیارد درخت در ایران عزیز کاشته شود. ۳. بشر مدرن یک موجود مریض است. انسان بی پناهی که اسیر شده. و چه غوغایی در قرآن خدا برای مسئله سلامت برپاست. در این زمینه یکی از دهها سرفصل بسیار جذاب دریای دانش وحی، موضوع است: روغن زیتون عظیم الشان، روغن شحم گاو و روغن دنبه گوسفند که در صریح آیات الهی معرفی شده(اینجا). ۴. : یکی دیگر از بحثهای جذاب و داغ دنیا، موضوع همزیستی انسانُ حیوان است. حیوانات خانگی هم یکی از مهم ترین ابعاد این مسئله هستند. چقدر می توانست جذاب، نو و مفید باشد، اگر دو سه روز را در محفل، به قرائت و بررسی آیات قرآن در این زمینه اختصاص می دادند. حیوانات بسیار پربرکتی مانند گاو، اسب، شتر، بز، بلدرچین، گوسفند و (آیه۵نحل/۶۶نحل/۲۱مؤمنون/ کتاب شریف کافی ج۱۳ باب الدواجن). وقتی این حیوانات بسیار پر خیرُ برکت را به مردم معرفی نمی کنیم، عده ای گمان می کنند که جز انتخاب دیگری ندارند! به این فهرست می توان مسائل متعددی را افزود. مثلا مشاغل برتر در قرآن، و آینده بشریت، مقایسه تاریخ بشری در قرآن به محوریت انبیاء علیهم السلام، با قرائت نادرست کنونی از تاریخ به محوریت پادشاهان، شاخصه های خوشبختی در قرآن با تمرکز بر اصطلاح ، در مقایسه با شاخصه های ناقص توسعه انسانی سازمان ملل، زمین و مالکیت آن+ احکام گرانقدر ، پول در قرآن و دیگر موضوعات. اگر محفل این سرفصل ها را طرح کند، قرآن را در جایگاه حقیقی خود، وارد یک خواهد کرد. تازه در آن زمان است که فریاد قارون ها و جریانهای داخلُ خارج، از دست قرآن بلند خواهد شد. در حال حاضر اما اینگونه نیست. چرا که تمرکز اصلی محفل بر مباحث اخلاقی است، آنهم از نوع فردی و بریده از زیرساختهای اجتماعی. قرائتی از قرآن که ، ترامپ ها و قارونها مشکل چندانی با آن ندارند، و این برای من بسیار تلخ است. محفل باید کارشناسانی که نگاه تمدنی دارند را جذب و از تعداد قُرّاء بکاهد. همینطور در شاخصه های انتخاب میهمان برنامه هم تجدیدنظر کند. فی المثل در کنار مهمانان کنونی، کسانی که به صورت خُرد _نه کارخانه ای_ در کار تولید و سلامتْ آفرین حیوانی هستند هم، می توانند یک مهمان قرآنی عالیُ جذاب باشند و قص علی هذا. @besalamen_amenin
هدایت شده از بسلام آمنين
۹ فروردین ۱۴٠۴/سال پنجم سلام من به توووووووو یار قدییییییییییییمی منم همون هوااااااااااااااادار قدییییییییییمی!!!! چقد بلند! از کجا میاد خدایا؟ برگشتمُ دنبال صدا رو گرفتم تا رسیدم به آقا جعفر، شاطر محل. بنده خدا ی لحظه پیکان قدیمی شو روشن کردُ ضبطشم باهاش خوند. بعدشم سریع خاموش کردُ برگشت تو نونوایی. رفتم سمتشُ همینکه منو دید، با لبخند همیشگی گفت: سلام حاج آقااا خیلی مخلصیم😊! بعدشم سریع به شاگردش گفت: ازون نون خوبا به حاج آقا بده🥰! داستان رفاقت ما با آقا جعفر، به همیشگی من یعنی برمیگرده😍. ی روز صبح زود رفته بودم نون داغ بخرم برا صبحونه. طبق معمول اولین نفر بودمُ کسی تو صف نبود! خیلی گرررررم و بلند سلامُ احوالپرسی کردم. بین منُ تنور نونوایی، پنج شیش متر فاصله بود. برا اولین بار دیدم آقاجعفر منو خطاب قرار دادُ گفت: ببخشید حاج آقا این چه عطریه میزنید؟ جالبه با اینکه خیلی وقتا ندارم، اما همه میفهمن طلبه هستم🤔🤦‍♂️😅. منم حُسن سوءاستفاده رو کردمُ ی منبر مفصل درباره جایگاه مهم عطر براش رفتم. اینکه عطر زدن از اخلاق همه انبیای پیشرفته الهی بوده. عطر یکی از بهترین داروها برا سلامت و آرامش . اینکه پیامبر عظیم الشأن ما، پولی که برا عطر هزینه میکردن، بیشتر از پول غذاشون بوده. یا اینکه ایشون اووووونقدر معطر و خوشبو بودن که بوی خوبشون، تا دو سه روز از جاهایی که رد میشدن باقی می مونده(مکارم الاخلاق الباب الثانی فی التنظیف و مایتعلق به ص۴۸). البته منظورم عطرای طبیعیه که خداوند مهربان برامون خلق کرده ها، نه مضر! عطرایی مثل گل محمدی، گل نرگس، زعفران، مشک، عنبر، عطر شکوفه سنجد، عطر گل یاس، بهارنارنج و... حرفام که تموم شد، شیشه عطرمو درآوردم و گفتم ببخشید ی خُردشو استفاده کردم. ممنون میشم به عنوان ازم قبول کنید! اول که گفت نههههه حاج آقا فقط ی سؤال کردم. گفتم نه دیگه! این مال شماست. خیلی خوشحال شد، عطرُ گرفت و خیلی هم تشکر کرد. ازون به بعد جوری با من رفتار میکنه انگار چه کار بزرگی براش انجام دادم. فکر کنم که این تحقق وعده پیامبر سلام الله علیه باشه که فرمودن: ، تَهادُوا فإنَّها تَذهَبُ بِالضَّغائنِ: به هم هدیه بدین تا همدیگرو دوست داشته باشین، هدیه بدین چرا که کینه هارو میبره(الکافی ج۵ص۱۴۳) از آقاجعفر خداحافظی کردمُ رفتم میوه فروشی. سلاااااااام آقا داود عزیز، خوبستیییییین؟؟ الحمدالله خداروشکر.... حاج آقا کی بیام برا ؟ اتفاقا الان بهترین وقتشه! خبرتون میکنم ان شاءلله. از میوه فروشی اومدم بیرون ولی تو ذهنم، خاطرات تلخ حجامت رو مرور میکردم. بلایی که سر این یادگار گرانقدر رسول الله آوُرد(الخصال ج۲ص۶۱۲). حبس شش ماهه حکیم سر این داستان، حجامت کردن حضرت آقا به وسیله ی ایشون(اینجا). اینکه تا همین اواخر دهه هفتاد، وزارت بهداشت حجامت رو ممنوع کرده بود(اینجا)!! بعد ی سی ثانیه به خشکبار آقا امیر رسیدم. اساسا مزیت اینه که میتونی نیازهای اساسی زندگی رو به راحتی اونجا تامین کنی. چیزی که تو ای مثل تهران، به دلیل مبنا بودن نظریات آمریکایی کلا از بین رفته، و صدها مشکل به زندگی مردم تحمیل کرده(مطالعه بیشتر).وارد خشکبار فروشی که شدم، دیدم که بله اینجام بساطی به پاست🤦‍♂️: بااااااااااااز ای الااااهه ی ناااااااااااز سلااااااام آقای امیر😊خوب هستین ان شاءلله؟ به به حاج آقاااااا در خدمتیم. آقای امیر: ، گُل ختمی و سدر میخوام. خودِ سدر ها نه شامپو صدر صحت😂 بعد خرید خواستم بیام بیرون که آقا امیر گفتن: حاج آقا پس کی عطر میاری برامون؟ میای اینجا هی دل ما به این عطرا میره😍. ان شاءلله میارم براتون. ی ده تایی بیارید حاج آقا! خواستم ازش خداحافظی کنم گفتم: البته آقای امیر عزیز، میشه به جای این آهنگا بزاریا، خیلی فایدش بیشتره. بازم هرجور که صلاح میدونید! لبخندی زدُ گفت: حق با شماست! واقعا اینا فقط آدمو ناراحت میکنه. چند وقت قبل که رفتم ماشینو درست کنم، مکانیکه میگفت: حاج آقا اینقدر بوی خوبی میدین، دوست دارم همش پیش شما باشم💐😍 به خودم میگم خدایا: وقتی با یک تکنیک ساده که یادگار الهیه، اینقدر راحت میشه با مردم ارتباط گرفت، اگر عامل به همه چیزایی باشیم که از به ما رسیده، یقین دارم که هیچ کدوم از جذابیتها و زرقُ برقای پوشالی دنیای مدرن، نمیتونه جای رو تو قلب مردم بگیره(مطالعه بیشتر). به شرطی که اسلام رو فقط تو نماز روزه خلاصه نکنیم! الانم تو هیئت نوجوانان که ترجیح میدم اونو یک کوچیک خطاب کنم، هرکسی که بپرسه، بهش عطر هدیه میدم. البته الان عطرام تموم شده و باید در اسرع وقت بخرم😅😅 @besalamen_amenin
۳٠ فروردین ۱۴٠۴/سال پنجم چوپانی و ما أدراک ما چوپانی؟!؟ یک سوم پول نفت ایران را صرف خرید علف می کنیم!! یکی از مؤثرترین عوامل ضلالت ابنای بشر، موضوع نظام مشاغل است. و از کارهای بسیار مورد تاکید بسته شغلی قرآن، مشغولیت شریف . خداوند متعال حداقل پنجاه بار به این شغل شریف اشاره کرده!! چه آنجا که به صراحت می فرماید: كُلُوا وَ أَنْعامَكُمْ، از گیاهان زمین استفاده کنید و حیوانات خود را بچرانید( آیه۵٠ سوره طه). چه وقتی که خدا را به آدمیزادگان معرفی می کند، و در بیانی شگفت انگیز می فرماید: خدا همان کسی است که چراگاه را آفریده(مطالعه بیشتر). افسوس می خورم که اولین مواجهه ی ما بچه های با نظام مشاغل، از تحقیر این کار گرانمایه شروع شد. سال دوم دبستان و درس ! البته که انتظار داشتن از محتوای آموزشُ پرورشی که به تصریح ، برای بی دین کردن مردم به این سرزمین آمده ناصحیح است(اینجا). اما می پذیرم که نقطه زنی بی نظیری بود. تحقیر شغلی که اتفاقا، پیشه پیشرفته ترین و مفیدترین انسان های تاریخ، یعنی علیهم السلام بوده(علل الشرایع ج۱ص۳۲) این موضوع آنقدر مهم است که اسوه بشریت، وقتی مسئولیت انسان ها نسبت به هم را تبیین می کنند، از چوپانی مدد گرفته می فرمایند: وَ كُلُّكُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِه. همه شما چوپانید و همگی مسئول زیردستان خود(ارشاد القلوب ج۱ص۱۸۴). اما به راستی دلیل اهمیت این شغل بی بدیل در چیست؟ برای فهم جایگاه استثنایی چوپانی، ابتدا باید مسئله را درک کنیم. به بیان دیگر، تا زمانیکه ارزش حیواناتی مانند گاو، گوسفند، شتر و بز، در سبک زندگی هدایت محور مشخص نشود، چوپانی هم در جایگاه واقعی اش نخواهد نشست. چرا که این پیشه مقدس، شغل نگهداری، پرورش و مدیریت این حیوانات پر فایده است. از این منظر، هرجا که خداوند متعال از راهبرد گرانمایه ی سخن گفته(۳۳ بار در قرآن)، در واقع به ذکر چوپانُ چوپانی هم پرداخته. همانطور که می دانید: شتر، گاو و گوسفند از اقلام اصلی زکاتند. اما نکته مهم اینجاست که حیوانات مذکور، باید باشند تا مشمول زکات شوند. یعنی تمام سال را در مراتع چرانده شوند. به همین دلیل نمی توان را، به عنوان مدل مطلوب اسلام پذیرفت. اولا به دلیل حذف مسئله سُوْم و چریدن در مرتع، به نوعی دور زدن حکم پر فایده زکاتند. ثانیا نگهداری متمرکز و بی تحرک این حیوانات و محروم کردن آنها از مراتع، مضرات فراوانی بر سلامت خود دام و انسانی که از آن تغذیه می کند دارد. از همه مهم تر، حذف پیشه شریف چوپانی به واسطه دامداری های صنعتی کلان، نیازمند تامین کلان است. این روضه را باورتان می شود که یک سوم پول نفت ایران، برای واردات علوفه صرف می شود(اینجا). یعنی روزی یک میلیون بشکه نفت می دهیم برای تامین علوفه دامداری ها (اینجا). می دانید چرا در علوفه نداریم، تا جاییکه هفتادُ پنج درصد نهاده های دامی کشورمان وارداتی است؟ به این دلیل که هشتاد درصد از زمینها و مراتع کشور را به اسم حصارکشی کرده و اجازه چرای دام نمی دهیم(مطالعه بیشتر). جدای ازینها، برنامه ریزی برای رشد چوپانی و دامداری پیشرفته غیر صنعتی، علاوه بر اینکه کشور را از واردات چند میلیون دلاری نهاده های دامی بی نیاز میکند، بسترساز بسیاری از ابعاد سبک زندگی قرآنی است. فی المثل در جامعه ای که زمینه های آموزشی پرورشی و قانونی آن، مهیای چوپانی باشد، فراوانی تولید و در دسترس خواهد بود. طیباتی که در ۲۱ آیه قرآن بر آن تاکید شده و ، از مهم ترین مصادیق آن است(المحاسن ج۲ص۴۵۲/ الکافی ج۶ص۳٠۸). توسعه چوپانی به صورت مردمی، زیرساخت تولید انبوه گرانقدر، سلامت آفرین و رشد صنعت پارچه بافی کشور است(آیه۵ و۸٠ سوره نحل). در روایات اهل بیت علیهم السلام، نسبت مستقیمی میان تعادل اخلاقی انسانها و خوردن گوشت گوسفند وجود دارد. بنابراین رشد چوپانی و دامپروری مردمی، باعث رشد اخلاقی هم می شود. علاوه بر اینها مسئله چَرا و چریدن، راه و رایگان به مراتع است. همینطور باعث حفظ محیط زیست از آتش سوزیهای فراوان. متاسفانه در حال حاضر، مراتع کشور به دلیل عدم استفاده حیوانات، خشک شده و با اندک جرقه ای تبدیل به آتش سوزی می شود. توسعه چوپانی، زیرساخت امنیت غذایی کشور است. همینطور راهکاری برای حل مصیبت . چرا که خیلی از اینها را می توان به عنوان سگ گله استفاده نمود. زیرساخت رفع فقر و ثروتمند شدن افراد جامعه است(الکافی ج۶ص۵۴۴). و دهها فایده بنیادین دیگر... ضمنا، نگارنده سالهای مدیدی از عمر را مشغول پیشه مقدس چوپانی بوده. یادداشت مرتبط: نگاه شگفت انگیز امام خمینی به زندگی عشایری @besalamen_amenin