eitaa logo
مکتب خانه
316 دنبال‌کننده
776 عکس
322 ویدیو
262 فایل
نشر آثار صوتي و تصويري و مکتوب @roshd_harakat
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از  فلسفه و عرفان
4_6032739367796082557.mp3
17.84M
🌀سخنرانی بسیار شنیدنی آیت‌الله شهید در این سخنرانی از نسبت علوم انسانی و اسلام بحث می شود. در جمع طلاب و اساتید مدرسه حقانی در سال ١٣۵۶ ایراد شده است. 👈👈کانال فلسفه و عرفان👇 ‌ ‌https://eitaa.com/AGLOESHG
در بحث ✅ آثار قدما 1. الهیات شفا، مقاله 6 2. مباحث مشرقیه، ج 1، فن رابع، ص 458 – 548 3. شرح تجرید، فصل 3، مقصد 2 4. اسفار، ج 2، ص 126 به بعد 5. شرح منظومه، ج 2، ص 406 – 456 6. الشواهد الربوبیه، مشهد اول، شاهد 4، اشراق 4 7. اشارات و تنبیهات، نمط 4 و 5 ✅ آثار معاصرین 8. اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج3، ص 191 – 270 9. مجموعه آثار شهید مطهری، ج7 (شرح الهیات شفا)، ص 319 - 458 10. شرح مختصر منظومه، شهید مطهری، ص 221 – 290 11. اصل علیت در فلسفه و کلام، محمد حسن قدردان قراملکی 12. رحیق مختوم، از ج 7، ص 309 تا آخر و ج 8 و 9 و 10 13. جستارهایی در فلسفه اسلامی استاد فیاضی، ج 3، ص 121 - 220 14. حکمت مشاء، استاد فیروزجائی، ص 209 - 250 15. نوآوری های فلسفه اسلامی در مابعدالطبیعه به روایت ابن سینا، استاد فیروزجائی، ص 301- 398 16. حکمت عرفانی، استاد امینی نژاد، ص 513 - 534 (بحث تجدد امثال) ص 308 (قاعده الواحد و نفس رحمانی) 17. نهایه الحکمه، مرحله 8 18. بدائه الحکمه، مرحله 7 19. آموزش فلسفه، استاد مصباح یزدی، ج 2، دروس 31 – 40 @esra_rasane
◼️ در حوزه ع و تاریخ ولادت و شهادت و ... این ذوات مقدس ع را یاد نمی دهد. شاید تصور شده همه طلبه ها آنها را بلد هستند. ◼️ بارها طلبه ها در روایات با کنیه این ذوات مقدس ع مواجه می شوند، اما آنها را نمی شناسند. این عیب بزرگ قابل گذشت نیست. 🖋تکمله : ۱. ابوابراهیم و ابوالحسن ماضی از کنیه های وجود مقدس امام کاظم ع است. ۲. ابوالحسن ثانی به وجود مقدس امام رضا ع و ابوالحسن ثالث به وجود مقدس امام هادی ع اطلاق می شود. ۳. ابوجعفر ثانی به وجود مقدس امام جواد ع اطلاق می شود. ۴. ابواسحاق از کنیه های وجود مقدس امام صادق ع است. 🆔https://eitaa.com/yaddashhayetalabegi
هدایت شده از محسن قنبریان
🚦عدالت خواهی: الهیاتی یا حقوقی؟! 1⃣ ▫️گاهی عدالتخواهی ای به یک قانون مصوّب و مُمضای شورای نگهبان یا حکم قضائی دادگاه صالحه اصابت می کند. بدون مناقشه در مثال از ده ونک تا آسیه پناهی و روستای ابالفضل و برخی محکومیت های قضائی در بدو امر اینگونه به نظر می رسد! ❓در این موارد چه باید کرد؟! جلوی قانون و حکم ج.ا.ا ایستاد و کماکان با ادبیات الهیاتی عدالتخواهی کرد؟! آن قانون را هم زیر سؤال برد و ظلم مضاعف خواند؟! یا به عدالتخواهی حقوقی تنزّل کرد؟! یعنی به قانون و حکم تمکین کرد و آن پرونده را از دور خارج نمود؟! 🔸چالش این سالهای جوانان انقلابی، یکی همین تقاطع بوده است: 🔺عده ای "عدالتخواهی حقوقی" را ترجیح داده اند. صرفاً در چارچوب قوانین و احکام موجود، "مطالبه گری" می کنند. برخی تئوریسین های این بخش از نیروهای انقلاب برای برتری مفهوم مطالبه گری نسبت به مفهوم عدالتخواهی، وجوهی برشمردند. عنوان "جنبش مطالبه گری" بجای "جنبش عدالتخواهی" نیز تفنن در عبارت نیست؛ عقبه تئوریک دارد. فرق اساسی "مطالبه گری" با "عدالتخواهی" در این است که : مطالبه گری، متاخر از امر (قانون، حکم، فرامین) است؛ اما عدالتخواهی، مقدم بر آن(البته در الهیات عدلیه نه اشاعره). به بیان دیگر، تا امری، قانونی، حُکمی نباشد؛ مطالبه معنا نمی یابد. لکن عدالت، عارض بر همان امر و قانون و حکم هم می شود. شهید مطهری دراینباره دارند:《فقهای ما توجه ندارند که اصل "اِنَّ اللهَ یَامُرُ بِالعَدلِ وَ الاِحسانِ"، به منزله روح و مشخص سایر مقررات حقوق اسلامی است و لهذا بر ظواهر و قوالب، جمود می کنند و روح را از دست می دهند.》(۱) 🔻عده ای دیگر از اینسو عدالت خواهیِ الهیاتی را ترجیح داده و از چند و چون قوانین و احکام هم پرسش می کنند. طیفی از این دسته نه فقط در "نظر" بلکه در "عمل" هم تمکین به قانون و حکمی -که ناعادلانه می شمارند- نمی کنند. در مقابل اجرای آن مقاومت کرده، برچسب آنارشیست برخود هموار کرده اند! 🔘نمونه ای از عدالت خواهی الهیاتی پیش از انقلاب در کلام رهبران انقلاب: 《اگر چنانچه قائل به باشی در جامعه اختلاف طبقاتی و تبعیض معنی ندارد. آن جامعه ای که سری و تَهی دارد، بالایی و پایینی دارد آن جامعه، "جامعه توحیدی" نیست》.《در یک کلمه قیافه و اندام جامعه توحیدی، با قیافه و اندام جامعه غیرتوحیدی متفاوت است. این جور نیست که اگر در یک جامعه توحیدی یک قانونی اجرا می شود، آن قانون یا ده تا مثل آن قانون در یک جامعه غیر توحیدی اجرا شد، آن هم توحیدی است؛ نه. قواره جامعه توحیدی، شکل قرار گرفتن اجزای یک جامعه، اندام عمومی اجتماعی که براساس توحید و یکتاپرستی و یکتا گرایی است، با غیر این چنین جامعه ای به کلی متفاوت است. در یک کلمه آنچه امروز به آن می گویند: نظام اجتماعی. نظم اجتماعی و سیستم اجتماعی و شکل اجتماعیِ جامعه توحیدی یک چیزی است به کلی مغایر و مباین و احیاناً متعارض و متضاد با جامعه غیر توحیدی》. این ادبیات الهیاتی، "قانون" را هم می گرفت:《بنابراصل توحید، انسانها حق ندارند هیچ کس و هیچ چیز جز خدا را عبودیت و اطاعت کنند》.《از جمله چیزهایی که اگر پیروی اش کردی عبادت آن را کردی، "قانون" است...پس به کدام قانون عمل کنیم؟ آیا به قانون عمل نکنیم؟ از نظمی و نظامی پیروی نکنیم؟ چرا. لکن سعی کن این همه، خدایی باشد تا تو در حال اطاعت، در حال تبعیت، بنده خدا و مشغول عبادت خدا باشی》. حتی "تفسیر از دین" را هم با همان الهیات، مورد ارزیابی قرار می داد:《اگر دینی دیدی که در جهت عکس فلسفه ادیان[اقامه قسط] حرکت می کند، بدان یا الهی نیست یا خرابش کردند》(۲) ❓آیا چنین سطحی از عدالتخواهی و ارزش گذاری فقط در دستگاه جور و حکومت طاغوت، درست است؟! به حکومت اسلامی که رسید، دیگر هم در "نظر" و هم در "عمل"، قانون اسلامی فصل الخطاب است؟! ❗️برخی دوستان انقلابی بدین نظر مایلند (تقریرشان بیان خواهد شد) ❓از سوی دیگر آیا هیچ فرقی در حکومت اسلامی و ولیّ مشروع با حکومت طاغوت در مواجهه با قانون و اجرا وجود ندارد؟! اگر قانونی ناعادلانه تشخیص داده شد، مجوز ایستادگی در مقابل آن، صادر است؟! برخی عدالتخواهان نیز بدین مایلند.(تقریرشان خواهد آمد) ⬅️ آنچه درست بنظر می رسد حد وسط بین آندوست: در حکومت ولیّ مشروع، التزام "عملی" به قانون، همزمان با مطالبه تصحیح حکم و قانون با عدالتخواهیِ الهیاتی و بسنده نکردن به مطالبه گری در حد قوانین موجود (توضیحش خواهد آمد). * حوصله کنید و همراه بمانید! .................................... ۱.یادداشتها ج۳ص۲۷۱ ۲.طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن آیت الله خامنه ای به ترتیب صفحات: ۲۰۷و۲۲۹و۲۲۹و۲۵۲و۲۰۷ 📝 محسن قنبریان ۹۹/۸/۴ ☑️ @m_ghanbarian
✅ جمع‌بندی نقد دیدگاه حجة الاسلام و المسلمین آقای امینی نژاد 🔷بخش نهایی مسئله امتداد حکمت از منظر آقای امینی‌نژاد نتیجه محصلی نیافت، زیرا؛ 1⃣اولاً؛ ایشان تلقی درستی از منزلت و جایگاه در تمدن اسلامی ندارند. کاملاً برخلاف مقام معظم رهبری که تمدن اسلامی را معرفی می‌کنند، ایشان چنین جایگاهی را برای حکمت در نظر می‌گیرند و همین تلقی غلط سبب می‌گردد که نتوانند برای امتداد حکمت نیز تصویر معقولی به دست آورند. اینگونه نیست که، تمدن اسلامی براساس حکمت اسلامی طرح‌ریزی شود و اینگونه هم نیست که حکمت اسلامی بیرون از تمدن اسلامی بماند، اما جایگاهش کجاست؟ در کلام ایشان روشن نمی‌شود و چون چنین است نمی‌توانند تناسبات میان منابع وحیانی با حکمت از یک سو، تناسبات میان حکمت با سایرعلوم دینیه از جمله فقه را روشن نمایند و چون چنین است نمی‌تواند امتداد حکمت را تعریف نماید. یعنی هنوز برایشان روشن نیست که در مسئله امتداد حکمت از حکمت چه می‌خواهند. مصاحبه‌هایی که ایشان انجام داده‌اند نشان از آن دارد که این مصاحبه‌ها در انفعال از گفتمان حکمت انجام می‌شود نه آنکه چنین دغدغه‌ای بالاستقلال در نظر ایشان باشد و برای آن تفکری و تأملی صورت گرفته باشد. 2⃣ثانیاً؛ به دلیل آنکه منزلت حکمت در نسبت با وحی و علوم دینیه روشن نمی‌شود، پس در کامل درباره امتداد حکمت بحث می‌کند. مقصود از انتزاع کامل این است که، فقط به ویژگی‌های حکمت توجه می‌شود و تأثیر منابع وحیانی و علوم دینیه بر حکمت و تأثیر حکمت بر آنها تفسیر نمی‌شود. ندیدن این روابط حقیقی میان حکمت با سایر منابع اندیشه دینی، نقصی است که بر دامن این مصاحبه‌ها می‌نشیند. از دیگر سو، این طرز تفکر بسیار است و تفسیری که از عینیت ارائه می‌کند، عینیت متقوم به کمیت‌ها و مقدارها و اندازه‌ها نیست و چون چنین است، ذهنی‌زده است و امتداد را متناسب با فضای ذهن تعریف می‌کند. ایشان تا زمانی که تعریفی صحیح از به دست ندهند و مختصات عینیت را شرح ندهند نمی‌توانند از امتداد حکمت در عینیت سخن بگویند. زیرا بسته به اینکه چه تلقی از عینیت دارند، امتداد در عینیت را معنا خواهند کرد. و این یکی از مبهمات اندیشه ایشان است. 3⃣ثالثاً؛ این مصاحبه‌ها مملو از مدعیات است. ادعای اینکه، فلسفه اسلامی می‌تواند امتداد پیدا کند باید مقرون به این باشد که، از این امتداد ارائه نمایند. یعنی بتوانند امتداد اصالت وجود را شرح فلسفی بدهند. و این امر نیازمند آن است که، مقصود خویش را از امتداد روشن نمایند و آن را در اصالت وجود تطبیق نمایند. قطعاً آنچه متوقع است این است که، اصالت وجود بتواند امتداد عینی یا اجتماعی و سیاسی پیدا کند. این ادعا نیاز به شرح فلسفی دارد و به نظر می‌رسد الآن دوره طرح همین شرح فلسفی است و باید از ادعا عبور نمود. این شرح باید بگونه‌ای باشد که، اصالت وجود بتواند در قواره‌های یک حکومت امتداد یابد. یعنی بتواند توضیح بدهد که چگونه می‌تواند تبیینی فلسفی از به عنوان مصداق اتم عینیت سیاسی یا از ارائه نماید. تبیینی که بتواند مصداق حقیقی امتداد حکمت باشد. @monir_ol_din
📱 نرم‌افزار جامع دروس حوزوی بروزرسانی شد + دانلود ⬇️ hawzahnews.com/x9ShV
می توان موجودات عالم را از حیث بساطت و ترکیب، به چهار دسته، دسته بندی نمود: 1. بسیط محض 2. مرکب تحلیلی، بسیط خارجی و عقلی 3. مرکب تحلیلی، بسیط خارجی و مرکب عقلی 4. تحلیلی و خارجی و عقلی
📝بازی کثیف امنیتی روی اختلافات همیشگی 🔹باور احمقانه‌ای ساخته‌اند که تا حل نشود نمی‌توانیم را برطرف کنیم و هیچ کس هم پاسخ نمی‌دهد که اصلا چه ربطی دارد و چطور و با چه ساز و کاری قرار است این اتفاق بیافتد؟ فقط چون واژه زیبا است و خود نظام هم شعارش را می‌دهد را چماق کرده‌اند که اول به خواسته‌های حداکثری ما جواب بدهید بعد مشکلات خود به خود حل می‌شوند و حتی در هم دست بالا را می‌گیریم. مثلا اوباما متنبه می‌شود و سرمان کلاه نمی‌گذارد یا ترامپ احساساتش رقیق خواهد شد و درخواست کلاه گشادتری نمی‌کند! 🔸این در واقع یک است که از یک طرف را تشدید می‌کنند و از طرف دیگر مسیر حل همه مشکلات را به گره می‌زنند. کل ماجرا هم نتیجه‌ای ندارد جز برگرداندن رویکرد کشور به داخل و تلف کردن نیرویش در دعواهای درونی. خودشان در کشور چاله و چاه می‌کنند و همزمان به می‌گویند وظیفه تو پر کردن است و تا پر نکنی به کارهای دیگرت نمی‌رسی. همزمان که ما داریم خاک برمی‌داریم تو باید خاک بریزی، باید دنبال ما بیافتی ‌و کاری جز باج دادن و سهم دادن برای ترمیم شکاف‌هایی که ما دامن زده‌ایم برای خودت تعریف نکنی. 🔹خیلی از کشورها و تضادهای اجتماعی یا قومی و فرهنگی دارند اما خودشان را معطل از بین بردن اختلافاتی که همیشگی شده نمی‌کنند. مثل گیر و گورهای کشتی در حال حرکت است، هیچ کس نمی‌گوید اول کشتی را متوقف کنیم و هر وقت همه چیز عالی شد حرکت می‌کنیم! پیشروی کشتی و تعمیرش دو حرکت همزمان و دایمی هستند. از قدرت‌هایی مثل روسیه و چین گرفته تا انگلیس و آمریکا که گاهی شدیدترین دوگانگی‌های اجتماعی و سیاسی را تجربه می‌کنند تا کشورهایی مثل ترکیه و مالزی و اندونزی تقریبا همه تضادهای دورنی دارند اما در همین حال جلو می‌روند. 🔸 ویژگی پایدار در است و ایران هم از این قاعده مستثنی نیست. ما از زمان مشروطه دودستگی شدید داشته‌ایم و دیگر شکاف چپ و راست یا سکولار و دینمدار به واقعیت اجتماعی‌مان تبدیل شده. مشکل آنجا است که عده‌ای سرمایه سیاسی‌شان را روی تضادهای اجتماعی بنا می‌کنند. چون هدف‌شان بودن‌ِ خودشان در قدرت است همه پرسش‌ها را با یک آدرس غلط و تکراری پاسخ می‌دهند که راه حل در اقتصاد و دیپلماسی و... دادن آزادی اجتماعی و سهام سیاسی به ماست! تا ندهید اتحاد نمی‌کنیم و تا متحد نشویم مشکلات حل نخواهد شد. در واقع شعار وحدت نظام را به نفع خودشان گروگان می‌گیرند. 🔹وقتی ها روی تکیه می‌کنند و مسیر هر معضلی را می‌دانند به تعبیری می‌شود گفت از توانایی خودشان برای راه انداختن فتنه و نزاع مثل سلاح و ابزار تهدید استفاده می‌کنند؛ که اگر قدرت دست ما نباشد و جلوی خواسته‌هایمان کوتاه نیایید از داخل بنیان ساختار را به خطر می‌اندازیم. اگر بدون ما جلو بروید از پشت بهتان خنجر می‌زنیم، اگر کار دست ما نباشد در داخل زمینگیر و پیش خارجی‌ها بی‌آبرویتان می‌کنیم (مثل ۸۸). کار باید دست ما باشد و شما هم دائم در حال مقصر دیدن خودتان در به نتیجه نرسیدن شعارهای ما و البته: در حال کوتاه آمدن بیشتر. 🔸« » از رقیب داخلی چکیده سیاست ها است که کاملا همسو با دشمن خارجی انجام می‌شود. هم دوگانه‌های سیاه و سفید می‌سازند و مردم را با ترس‌های کودکانه از رقیب به وحشت می‌اندازند و هم برای فشارهای حقوق بشری و رسانه‌ای خوراک می‌سازند و خارجی‌ها را خواسته و ناخواسته با داد و هوارشان به کمک می‌طلبند. این سیاست در درازمدت نتیجه‌ای ندارد جز اینکه راه جنگ را هموارتر می‌کند. حتی قهرمان دیپلماسی‌شان هم از همین شگرد یعنی لجن پاشیدن به رقیب داخلی و ایجاد ترس از یک نیروی طالبانی وحشتناک (شیرین کردن خودشان برای غربی‌ها) استفاده می‌کند. 🔹فضای متشنج در مجازی که همیشه آماده جنجال و حمله نگه‌ش می‌دارند بخش مهمی از این بازی کثیف است. اگر مثلا از جایی بدون اراده‌ای برای اختلاف اشتباهی سر بزند اینها با قصد و عمد آن را بزرگنمایی و به عامل شکاف بدلش می‌کنند و مصیبتی معادل فشارهای خارجی ازش می‌سازند. کلیشه تندروهای داخل و خارج را انقدر تکرار می‌کنند تا شکست برجام و دلار ۳۰ هزار تومانی کوچک و آن اشتباه عامل بدبختی و سیاه‌روزی مردم به نظر برسد. همه چیز برای سیاه کردن رقیب و وادار کردنش به عقب‌نشینی دومرحله‌ای است؛ جلوی آنها عقب بنشیند و بهشان راه بدهد تا آنها با نفوذ بیشتری که پیدا می‌کنند جلوی غربی‌ها بیشتر عقب بنشینند. @maktubat
📝 آیا حضرت علی علیه السلام خواهان عزل و استیضاح عثمان بودند؟ 🔸آیت‌الله خامنه‌ای در کتاب منشور حکومت علوی که شرحی‌ست بر نهج البلاغه در سالهای ؛ درباره موضع گیری امیرالمومنین هنگام شورش مردم بر ضد عثمان نکات بسیار جالبی را مطرح می‌کنند... 🗨آیت الله خامنه ای در این کتاب میگویند: کسی مثل علی علیه السلام به هیچ وجه_نه خود و نه انصارش_حتی با خطبه خواندن و نهی زبانی از کشتار عثمان جلوگیری نکرده‌اند و فقط تنها دفاع‌شان از عثمان در قضیه بستن آب به روی اهل منزل او بوده است و بس. 🔹 در ادامه با فضیلت ندانستن دفاع از عثمان(که بنی امیه به آن افتخار و آن را "پیراهن عثمان" کرده بودند)؛ دفاع از او را دفاع از ظلم؛ قتل و همه‌ مفاسدی که عثمان بر سر جامعه اسلامی آورده بود میدانند. 🔸سپس نهیب میزنند که: چرا باید از کسی که مانع اجرای احکام اسلامی در زندگی مردم و متن اجتماع و جامعه بشری است دفاع کرد؟ او مجرم و ظالم و ضد اسلام است و اسلام خصم و قرآن مخالف اوست. 🔹تیر خلاص ایشان در آخر این جمله است که: وقتی قرآن و اسلام با کسی؛ گروهی؛ قدرتی مخالف بودند؛ اگر مردم مسلمان با آن شخص و قدرت مخالف نباشند؛ مسلمان نیستند. مردم مسلمانی که پیرو قرآن و اسلامند، بنا نبوده از دفاع بکنند، [چون رویه] عثمان برخلاف قرآن و اسلام است. ✍️پ ن : این مطالب در صفحات ۲۱۴ تا ۲۱۸ کتاب آمده است: https://t.me/maktubaat/21425 @maktubaat