eitaa logo
مکتب خانه
319 دنبال‌کننده
781 عکس
327 ویدیو
264 فایل
نشر آثار صوتي و تصويري و مکتوب @roshd_harakat
مشاهده در ایتا
دانلود
👓 طلاب مثل آیت الله درس بخوانند! تواضع بی نظیر علامه مصباح در تعریف از هم حجره و رفیق قدیمی خود: 🔹 هنوز هم امثال مرحوم اصفهانى، بزرگان و شخصيت‌هايى در حوزه هستند كه بعضى از آنها را من خودم از نزديك شاهد برخى حالات و تلاش‌هايشان بوده‌ام. ‼️ از جمله مى‌توانم به حضرت آيت الله جوادى آملى ـ حفظهم الله تعالى ـ از اساتيد بزرگوار فعلى در حوزه علميه قم اشاره كنم. بنده با ايشان سال‌ها در مدرسه حجتيه بودم. ايشان هر شب پس از نماز مغرب و عشا، به جز چند دقيقه‌اى كه براى شام و اندكى استراحت صرف مى‌كردند، بقيه را تا نزديكى‌هاى مشغول مطالعه بودند. روزها هم من هيچ وقت ايشان را بيكار نديدم و مدام يا تدريس داشتند، يا مطالعه مى‌كردند، يا مشغول درس و مباحثه بودند، و خلاصه من به خاطر نمى‌آورم كه يك بار ديده باشم ايشان در مدرسه نيم ساعت نشسته باشند. ‼️ من آن روزها هم مثل الآن بودم!! وبه حال ايشان غبطه مى‌خوردم ولى ايشان ـ ماشاءالله ـ بسيار موفق بودند. آن روزها طلبه‌هاى درس‌خوان امثال حضرت آيت الله جوادى آملى كم نبودند، اما متأسفانه امروزه ظاهراً اين‌طور نيست. 💬 مرحوم علامه مصباح یزدی رحمه الله @HozeTwit
8.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👓 انتشار نخستین بار؛ دیدار و گفتگوی شهید حاج قاسم سلیمانی با مرحوم علامه مصباح یزدی 🔹 دعای علامه مصباح برای حاج قاسم 🌐 بیداری ملت @HozeTwit
🔺 از ویژگی‌های بارز آیت‌الله مصباح که همیشه برای من تعجب برانگیز بود، تواضع شدید ایشان بود. ⬅️ مستحضرید که در بین اهل علم، تعریف کردن از عالمِ هم‌ترازِ هم‌عصر واقعا چه هنر و تواضعی می‌خواهد! ببینید آیت‌الله مصباح که از بزرگان فلسفه در عصر حاضرند، با چه تعابیری درباره‌ی آیت‌الله جوادی صحبت می‌کنند: "واقعاً اصل در رياست فلسفه اسلام در اين عصر با آقای جوادی است والا اگر ما اينجا برای چند طلبه بحث فلسفی مطرح می ‌كنيم، معنايش اين نيست كه نام بنده در كنار حضرت آيت الله جوادی آملی برده شود..." 📽 فیلم زیر را ببینید که آیت‌الله مصباح در این سن و سال چطور خم می‌شوند و دست آیت‌الله شبیری زنجانی را می‌بوسند👇 https://eitaa.com/asnadkashkool/17 رحمت و رضوان الاهی به روح بزرگش... 💠به کشکول یک طلبه بپیوندید🔰🔰🔰 🆔 @KashkooleTalabeh
8.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 فیلم اقامه نماز رهبر انقلاب بر پیکر آیت‌الله مصباح یزدی. ۹۹/۱۰/۱۳ @almorsalaat
⬅️ مصباح، چراغی که خاموش نمی شود. 🔻یکی از علائم عدم فرهیختگی یک ملت عدم شناخت نخبگان خود و تجلیل از آنهاست. اگر چنین مشکلی در ملتی پدیدار شود این مسئله نه یک مشکل ساده بلکه یک نارسایی هویتی است. 👈 شاید بتوان آیت الله مصباح یزدی(ره) را طلایی ترین عنصر حوزه در ده های اخیر انقلاب دانست. ایشان مجمع کمالات متراکم بودند. این شخصیت بزرگ بیش از آنکه به تجلیل نیاز داشته باشد به تحلیل نیاز دارد. 🔸 عظمت ایشان را می توان در صف مخالفان درجه اول ایشان شناخت. ایشان با درجه عمیق جریان لیبرال کشور درگیری اندیشه ای نمود و الحق و الانصاف که به عنوان نماینده ای از جریان حوزه های علمیه، سربلند بیرون آمد. 🔸مواجه های گفتمانی ایشان با افرادی مانند دکتر سروش و شاگردانش بویژه در ایام اصلاحات از مهمترین برهه های تاریخ علمی ایشان محسوب می شود. ◽️اگر بگوییم با وفات آن استاد والا، حوزه علمیه، تمدنی ترین عنصر خود را از دست داد سخن گزافی نگفته ایم. او پیش از همه حوزویان به تشکیل زمینه های تخصصی علوم انسانی پرداخت و دست به تربیت شاگردانی زد که امروز هرکدام در گرایش های مختلف علوم انسانی از سرآمدان محسوب می شوند. 🔸 هرچند ایشان در فلسفه، کلام، معرفت شناسی، جامعه شناسی، عرفان اسلامی، حکومت اسلامی، اخلاق و فلسفه اخلاق و همچنین در فهم های فقهی سرآمد و صاحب نظریه بود ولی به همین سطح اکتفا نکردند و دست به شاگرد پروری گسترده زدند. توجه کنیم که شاگرد پروری با تدریس حوزوی تفاوت جدی دارد و به صبر و حوصله و زمان گذاری به مراتب بیشتری نیازمند است. شاگرد پروری ایشان نیز با شاگردپروری های مرسوم تفاوت جدی داشت و شکلی تشکیلاتی و سازماندهی شده به خود گرفته بود. به راستی در بین علمای حوزه امروز چند نفر سراغ داریم که اینگونه علاوه بر کار علمی، به صورت کاملا نظام مند دست به شاگرد پروری زده باشد؟ 🔸حضور ایشان در زمینه روشنفکری و تبیین نگاه اسلام از جمله کارهای کم نظیر ایشان بود. ایشان با روشنفکران بزرگ دنیا آشنایی داشت و غرب را به خوبی مطالعه کرده بود و تحلیل می کرد. بسیارند کسانی که با فضای روشنفکری آشنایی دارند ولی کسانی که این جرأت را به خود بدهند که در این فضا به هماورد طلبی و درگیری اندیشه ای بپردازند بسیار محدودند. چه بسا حوزویانی که در این فضا وارد شدند و نه تنها توفیقی نیافتند که خود نیز هضم این فضا گشتند. 🔸 درباره حضور تبلیغی ایشان نیز باید گفت: در شرایطی که معمولا علمای تراز اول، فرصتی برای حضور تبلیغی نمی یابند، آیت الله مصباح از منبری های ثابت برنامه مهم و مختلف بود. حضور دائم ایشان در جلسات هفتگی اخلاق، انواع محافل طلبگی و دانشجویی و حتی حضور گسترده تبلیغی بین الملل از ایشان شخصیتی کم نظیر ساخته بود. طرح ولایت ایشان طرحی منسجم و تشکیلاتی است که تا به امروز هیچی بدیلی در حوزه های علمیه برای ارتباط با خواص و نخبگان کشور ندارد. 🔸تمام این خدمات جدای از حضور سیاسی و با بصیرت ایشان در عرصه های مختلف ملی بود. سخنرانی های پیش از خطبه ایشان در ایام اصلاحات بود که بنیان اندیشه های غربی تهاجمی آن ایام را بر می افکند و کار را به جایی رساند که یکی از سران سازمان اطلاعاتی آمریکا، محمد تقی مصباح یزدی را تنها مانع بسط دموکراسی (بخوانید آمریکایی سازی) در ایران دانست و کار را به جایی رساندند که برای اولین بار در تاریخ رسانه ای ایران، به رسم کاریکاتور موهن در روزنامه های خود حقد و کینه خود را از ایشان بروز دادند. ✅ براستی اگر مدافعان حرم برای این اسلام و انقلاب جان دادند، می توان گفت آیت الله مصباح یزدی(ره) از کسانی است که برای این انقلاب آبرو داد و هرچه داشت فدای این ملت نمود. 🖋 سیدعلی موسوی 🆔@tahavol_howze
هدایت شده از  فلسفه و عرفان
هدایت شده از  فلسفه و عرفان
تعليقة على نهاية الحكمة - الشيخ محمد تقي مصباح اليزدي.pdf
13.08M
📝تعلیقه علی ✍آیت الله موضوع : فلسفه تعداد صفحات : ۴۰۰ صفحه ♦️کانال فلسفه و عرفان♦️👇 ‌ ‌https://eitaa.com/AGLOESHG
قاعده کل حادث مسبوق بقوة و مادة تحملها در توضیح استدلال بوعلی بر این قاعده می فرمایند: ✅ گفتیم برهانی که مرحوم آخوند در اینجا آورده‌اند برهانی است که بوعلی بیان کرده است. بوعلی به چه دلیل می‌گوید هر حادثی مسبوق به امکان قبلی و به ماده‌ای است که حامل آن امکان باشد؟ می‌گوید هر شی‏ء که حادث می‌شود، در زمان قبل از وجودش هم، ممکن است یعنی دارای امکان است، زیرا اگر در زمان قبل ممکن نباشد پس باید یا ممتنع باشد و یا واجب، چون شی‏ء یا ممکن است یا ممتنع و یا واجب. این امرِ حادث نمی‌شود در زمان قبل ممتنع باشد؛ اگر در زمان قبل ممتنع بود محال بود که در هیچ زمانی به وجود بیاید، پس چرا به وجود آمده است؟ این حادث در زمان قبل واجب هم نبوده است چون اگر واجب بود در همان زمان قبل و بلکه از ازل وجود داشت پس چرا در زمان قبل وجود نداشته است؟ پس شیئی که در یک زمان حادث می‌شود در زمان قبل هم باید ممکن و دارای امکان باشد. ✅ بعد می‌رود سراغ امکان. می‌گوید این امکان با «قدرت فاعل» اشتباه نشود. گاهی برخی امکان ممکن را با قدرت فاعل اشتباه می‌کنند که در عرف چنین است. مثلًا می‌گوییم این کار برای من ممکن است، یعنی من قدرت انجام آن را دارم یا می‌گوییم این کار برای من ممکن نیست یعنی من قدرت انجام آن را ندارم. این امری است که به فاعل مربوط است. فاعل قدرت داشته باشد یا نداشته باشد، قدرت فاعل غیرمتناهی باشد یا متناهی، در هرحال یک شی‏ء در ذات خود یا واجب است یا ممکن و یا ممتنع. پس این امکان، امکانی است که صفت شی‏ء است نه صفت فاعل. پس امکان یک حادث غیر از مسئله‌ قدرت فاعل است. ✅ حال که ثابت شد هر حادثی در زمان قبل از حدوثش هم دارای امکان بوده است، این امکان یا جوهر است یا عرض قار (که عرض قار در اینجا یعنی عرض غیر اضافه) و یا عرضی است از قبیل اضافه. بدون شک امکان وجود یک شی‏ء به صورت یک جوهر وجود ندارد. اگر می‌گوییم در دانه گندم امکان بوته گندم هست این‏طور نیست که بتوانیم در لابراتوار، گندم را تجزیه کنیم و امکان را از گندم جداکنیم. یا اگر می‌گوییم در نطفه انسان امکان وجود انسان هست نه این است که این امکان به صورت یک جوهر قائم به ذات وجود دارد، بلکه به صورت یک صفت برای یک جوهر وجود دارد. حال آیا این صفت، صفتی است که ماهیت آن غیر از اضافه و نسبت است یا جز اضافه و نسبت چیز دیگری نیست؟ در باب اعراض ثابت شده است که ما یک سلسله اعراض داریم که اصلًا ماهیت آنها ماهیت اضافه و نسبت است، مثل ابوّت و بنوّت. ✅ البته هر چیزی ممکن است دارای اضافه باشد و بلکه هیچ چیزی در عالم نیست که دارای اضافه نباشد ولی اینکه «چیزی دارای اضافه و نسبت است» یک مطلب است و خود «اضافه و نسبت» مطلب دیگری است. مثلًا زید چون برادر عمرو است با عمرو نسبتی دارد. در اینجا زید «ذات اضافه» [یعنی دارای نسبت اضافه‏[ است ولی خودِ برادری و اخوت یک نسبت است، نه شی‏ء دارای نسبت. همین‌طور است فوقیت و تحتیت. ✅ این فلاسفه می‌خواهند بگویند این چیزی که ما به نام امکان می‏نامیم- و مسئله‌ مهم هم همین است که بعد باید اثبات بشود- جز یک نسبت چیز دیگری نیست؛ ماهیتش ماهیت نسبت است. مثلًا امکان استعدادی نطفه برای انسان عبارت است از نسبتی میان نطفه و انسان. بعد آن اشکال در ذیل این فصل به وجود می‌آید که باید در مورد آن مفصل بحث کنیم که نسبت باید میان دو امر موجود باشد. آیا نطفه نسبت دارد با انسانی که بعد می‌خواهد به وجود بیاید و الآن معدوم است؟ چطور امکان استعدادی عبارت است از نسبت میان این و آن؟ اصلًا آنی وجود ندارد. چطور می‌شود میان موجود و معدوم نسبتی باشد؟ این اشکالی است که بعد درباره آن بحث می‌کنیم. ✅ البته برای این برهان که در آن می‌خواهیم امکان و ماده‌ای را که حامل امکان است اثبات کنیم فرق نمی‌کند که ماهیت آن اضافه باشد یا عرض دیگری باشد ولی این را طرداً للباب در اینجا ذکر کرده‌اند. ✅ پس خلاصه برهان فلاسفه برای آنکه اثبات کنند حادث بدون امکان قبلی و ماده قبلی نمی‌تواند پدید بیاید این است که حادث قبل از حدوثش واجب یا ممتنع نیست پس ممکن است. بنابراین امکانش در زمان قبل وجود داشته است. این امکان، جوهر که نمی‌تواند باشد پس عرض است. این عرض که در زمان قبل وجود داشته است معروض می‌خواهد و معروضش همان است که آن را ماده می‏نامیم چون تعریف ما از ماده در اینجا «حامل استعداد» است. پس بدین ترتیب اثبات شد که‏ «کل حادث مسبوق بقوة و مادة تحملها». استاد مطهری، درس‌های اسفار، ج 1، ص193 _ 195
مکتب خانه
#قواعد_فلسفی قاعده کل حادث مسبوق بقوة و مادة تحملها #استدلال #استاد_مطهری در توضیح استدلال بوعلی
مرحوم بوعلی در استدلال بر این قاعده می نویسد: «إشارة؛ كلُّ حادثٍ فقد كانَ قبلَ وجودِه ممكنَ الوجودِ فكان إمكانُ وجودِه حاصلاً؛ و ليس هو قدرة القادر عليه و إلاّ لكانَ إذا قيل في المحالِ: «إنّه غيرُ مقدورٍ عليه، لأنّه غير ممكن في نفسه» فقد قيل: «إنّه غير مقدور عليه، لأنّه غير مقدور عليه» أو «إنّه غير ممكن في نفسه، لأنّه غير ممكن في نفسه»! فبيّن إذن أنّ هذا الإمكانَ غيرُ كونِ القادرِ عليه قادراً عليه؛ و ليس شيئاً معقولاً بنفسه يكون وجوده لا في موضوعٍ بل هو إضافيٌّ؛ فيَفتَقِرُ إلى موضوعٍ. فالحادثُ تَتَقَدَّمُه قوّةُ وجودٍ و موضوع» ❇️ الإشارات و التنبیهات، نمط 5، ص ۲۸۴، چاپ ب‍وس‍ت‍ان‌ ک‍ت‍اب‌ ق‍م‌
مکتب خانه
#قواعد_فلسفی قاعده کل حادث مسبوق بقوة و مادة تحملها #استدلال #استاد_مطهری در توضیح استدلال بوعلی
مرحوم همین استدلال را در نهایه الحکمه، مرحله نهم، فصل 1 آورده و می نویسد: ✳️ الفصلُ الأولُ كلُّ حادثٍ زمانيٍّ فإنَّه مَسبُوقٌ بقُوَّةِ الوجودِ ✳️ ✅ و ذلك لأنَّه قبلَ تحقُّقِ وجودِه يَجِبُ أن يكونَ مُمكنَ الوجودِ جائزاً أن يَتَّصِفَ بالوجودِ و أن لا يَتَّصِفَ إذ لو لم يَكُن ممكناً قبلَ حدوثِه لكانَ إما ممتنعاً فاستحالَ تَحقُّقُه و قد فُرِضَ حادثاً زمانياً هذا خلفٌ و إما واجباً فكانَ موجوداً و استحالَ عدمُه لكنَّه ربما تَخَلَّفَ و لم يُوجَد ✅ و هذا الإمكانُ أمرٌ موجودٌ في الخارجِ و ليس اعتباراً عقلياً لاحقاً بماهيةِ الشي‏ءِ الممكنِ لأنَّه يَتَّصِفُ بالشدَّةِ و الضعفِ و القُربِ و البُعدِ فالنطفةُ التي فيها إمكانُ أن يَصيرَ إنساناً مثلاً أقربُ إلى الإنسانِ الممكنِ مِن الغذاءِ الذي يُمكِنُ أن يَتبَدَّلَ نطفةً ثم يَصيرَ إنساناً و الإمكانُ في النطفةِ أيضاً أشدُّ منه في الغذاءِ مثلاً ✅ ثم إنَّ هذا الإمكانَ الموجودَ في الخارج ليس جوهراً قائماً بذاته و هو ظاهرٌ بل هو عرضٌ قائمٌ بموضوعٍ يَحمِلُه فَلنُسمِّه قوةً و لَنُسَمِّ الموضوعَ الذي يَحمِلُه مادةً فإذن لكلِّ حادثٍ زمانيٍّ مادةٌ سابقةٌ عليه تَحمِلُ قُوَّةَ وجودِه و يَجبُ أن تكونَ المادةُ غيرَ ممتنعةٍ عن الاتحادِ بالفعليةِ التي تحمل إمكانها و إلا لم تحمل إمكانها فهي في ذاتها قوة الفعلية التي تحمل إمكانها إذ لو كانت ذات فعلية في نفسها لامتنعت عن قبولِ فعليةٍ أخری بل هي جوهر فعلية وجوده أنَّه قوةُ الأشياء لكنها لكونها جوهرا بالقوة قائمة بفعليةٍ أخری إذا حدث الممكن و هو الفعليةُ التي حملت المادةُ إمكانَها بَطَلَت الفعليةُ السابقةُ و قامَت الفعليةُ اللاحقةُ مقامَها كمادةِ الماء مثلاً تَحمِلُ قوةَ الهواءِ و هي قائمةٌ بعدُ بالصورةِ المائيةِ حتّی إذا تَبَدَّلَ هواءً بطلت الصورةُ المائيةُ و قامت الصورة الهوائية مقامها و تقومت المادة بها؛ و مادة الفعلية الجديدة الحادثة و الفعلية السابقة الزائلة واحدة و إلا كانت المادةُ حادثةً بِحُدُوثِ الفعلية الحادثةِ فاستلزمت إمكاناً آخَرَ و مادةً أخری و نَنقُلُ الكلامَ إليهما فكانت لحادثٍ واحدٍ إمكاناتٌ و موادٌّ غيرُ متناهيةٍ و هو محالٌ و نظيرُ الإشكالِ لازمٌ لو فُرِضَ للمادةِ حدوثٌ زمانيٌّ ...»