مکتب خانه
#فلسفه_غرب
#فلسفه_کانت
#معرفی _کتاب
کتابی فوق العاده روان و خوش خوان برای آشنایی با #فلسفه_کانت
آقای حداد عادل در مقاله« #فلسفه_کانت؛ دستمایه ای برای فلسفه تطبیقی» می نویسد:
نقد و بررسی معرفت شناسی #کانت
برای گشودن میدان #فلسفه_تطبیقی هیچ فلسفه دیگری به اندازه #فلسفه_کانت اقتضا و استعداد ندارد.
#فلسفه_کانت برای ورود در فلسفه تطبیقی و به میدان آوردن و به چالش کشیدن #فلسفه_اسلامی بسیار فلسفه مناسبی است.
اگر تدریس #فلسفه_کانت در حوزه های علمیه ما جدی گرفته شود به این نحو که مقدم بر #فلسفه_کانت با #فلسفه_هیوم آشنایی حاصل شود و پس از آن #فلسفه_کانت به تفصیل در حوزه ها و در محافل تخصصی خوانده شود، آن وقت برای پژوهشگران #فلسفه_اسلامی ده ها سوال اساسی ایجاد می شود که می تواند مقدمه خوض و غور در #فلسفه_اسلامی گردد. @esra_rasane
مبانی و مستندات قانون اساسی.pdf
4.29M
#مقاله مبانی و مستندات قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ؛ آقای جواد ورعی @esra_rasane
هدایت شده از جمعیازطلاب حوزههای علمیه 🇮🇷
#تمدید_شد
🌺 ویژه برادران و خواهران طلبه 🌺
پذیرش دانشجوی دکتری دانشگاه معارف اسلامی وابسته به نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها
#تحصیل_رایگان
مهلت ثبتنام 2 اردیبهشت 99
ثبت نام و اطلاعات بیشتر :
taklink.in/maaref
-------------------
🇮🇷 کانال حوزههای علميه
📡 @Howzehaa
جلال پیامبر!
✍️استاد شهید مرتضی مطهری
✅به قدري پيغمبر اکرم از اين جلال و حشمت ها تنفر داشت که سراسر زندگي او پر از اين قضيه است. اگر يک جا ميخواست راه بيفتد، چنانچه عدهاي ميخواستند پشت سرش حرکت کنند اجازه نميداد. اگر سواره بود و يک پياده ميخواست با او بيايد ميگفت برادر! يکي از اين کارها را بايد انتخاب کني: يا تو جلو برو من از پشت سرت ميآيم، يا من ميروم تو بعد بيا. يا احياناً اگر ممکن بود که دو نفري سوار بشوند ميفرمود: بيا دو نفري با همديگر سوار ميشويم؛ من سواره باشم تو پياده، اينجور در نميآيد. "محال بود اجازه بدهد او سواره حرکت کند و يک نفر پياده."
✅در مجلس که مينشست ميگفت [به شکل] حلقه بنشينيم که مجلس ما بالا و پايين نداشته باشد؛ اگر من در صدر مجلس بنشينم و شما در اطراف، شما ميشويد جزء جلال و دبدبه من، و من چنين چيزي را نميخواهم.
✅پيامبر تا زنده بود از اين اصل تجاوز نکرد، مخصوصاً از يک نظر اين را براي يک رهبر ضروري و لازم ميدانست. و لهذا ما ميبينيم علي عليه السلام هم در زمان خلافت خودش، در نهايت درجه اين اصل را رعايت ميکند. يک رهبر- مخصوصاً اگر جنبه معنوي و روحاني هم داشته باشد- هرگز اسلام به او اجازه نميدهد که براي خودش جلال و جبروت قائل بشود؛ اصلًا جلال و جبروتش در همان معنويتش است.
✅وقتي که حضرت امیر (ع) وارد سرزمين ايران شدند و ايراني ها خبردار شدند که علي عليه السلام ميآيد، يک عده از دهاقين، عدهاي از سران کشاورزان آمدند به استقبال حضرت و شروع کردند در جلوي ايشان دويدن.
حضرت صدايشان کرد و فرمود: چکار ميکنيد؟ گفتند: اين احترامي است که ما براي بزرگان خود بجا ميآوريم که در رکابش در جلويش ميدويم. به احترام شما چنين کاري ميکنيم. فرمود: شما با اين کارتان خودتان را حقير و پست ميکنيد، به آن بزرگ هم يک ذره سود نميرسد.
✅اين کارها چيست؟! من از اين تشريفات بري و مبرّا هستم. انسان هستيد و آزاد. من بشری هستم، شما هم بشری.
@yaser_arab57
📚سیره در سیره نبوی ص۹۸
مصلح شهید استاد مرتضی مطهری
💠 دستورالعملی از امام زمان علیهالسلام برای رفع گرفتاری در حال اضطرار
❖از بیانات آیتاللهالعظمی شبیری زنجانی: 🔻
📝 یک وقتی برای من مشکلی پیش آمد که در عمرم تاکنون چنین مشکلی پیش نیامده است و به گونهای بود که به تلف شدنم منتهی میشد. کاملاً مضطر شده بودم. این دستورالعمل را انجام دادم همزمان با تمام شدن آن، مشکلم حل شد. مشکل من بهگونهای بود که به حساب اسباب عادی اصلاً قابل حلّ نبود ولی جای شگفتی بود که با این عمل مشکل حل شد.
🔸درباره کیفیت آن #دستورالعمل، در دارالسلام عراقی چنین نقل شده است:
یک وقت ابن ابی البغل کاتب مورد غضب ابومنصورِ وزیر قرار گرفت بهگونهای که از ترس وزیر خود را مخفی کرد. وزیر به دنبال او بود و او هراسان و گریزان. شبی به کاظمین رفت و از کلیددار حرم خواهش کرد که شب را اجازه دهد تا در حرم بماند. او هم موافقت کرد. ابن ابی البغل شب در حرم مشغول توسّل و تضرّع بود. با اینکه درهای حرم بسته بود، ناگهان میبیند کسی وارد شد و مشغول زیارت حضرت کاظم و حضرت جواد علیهما السلام شد و شروع کرد به انبیاء اولوالعزم و ائمه علیهم السلام سلام داد. ولی در خطابات خود به حضرت ولی عصر علیه السلام سلام نداد. با خود گفت: شاید نام حضرت را فراموش کرده است یا از فرقههای منحرفی است که حضرت ولی عصر علیه السلام را قبول ندارند.
آن شخص ناشناس فرمود: چرا از دعای فرج غافلی؟ سپس این عمل را به او تعلیم داد. ابن ابیالبغل هم مشغول انجام عمل شد. آن مرد هم رفت. ابن ابیالبغل، خادم حرم را صدا زد. خادم از دارالزیت بیرون آمد. از او پرسید: مگر شما درها را نبسته بودید؟ خادم پاسخ مثبت داد. پرسید: پس آن شخصی که داخل روضه آمد، چه کسی بود و چگونه آمد؟ خادم گفت: او مولای ما صاحب الزمان علیه السلام است و او را بارها در مثل این شب در اوقات خلوت دیدهام.
هنوز آفتاب نزده بود که از حرم خارج شد و به مخفیگاه خود رفت. هنوز آفتاب بلند نشده در زده شد. در را باز کرد، عدّهای از طرف وزیر پشت در بودند و اماننامهای از طرف وزیر دادند و گفتند که وزیر تو را میخواهد. آیساً من الحیات نزد وزیر رفت. تا وارد شد، وزیر با قیافهای بشّاش با وی برخورد کرد و گفت: رفتهای و شکایت مرا به حضرت ولی عصر علیه السلام کردهای؟ سپس تعریف کرد که شب گذشته در خواب صاحب الزمان علیه السلام را دیده که مرا به ملاطفت با تو امر نموده است. ابن ابیالبغل نیز حکایت تشرّف شب گذشته را برای وزیر بازگو کرد. وزیر از گناه ابن ابیالبغل گذشت و او را از مقرّبین خودش قرار داد.
❖در کیفیت آن ختم در نقل دارالسلام عراقی اغلاطی وجود دارد که باید با نقل بحارالأنوار و دلائل الإمامة مقابله و تصحیح شود. من هم در موقع انجام دستورالعمل، دعا را با هر دو کتاب مقابله کردم و هر جا نیاز بود، مطابق احتیاط عمل کردم.
🔸کیفیت عمل مطابق نقل بحارالأنوار از این قرار است:
دو رکعت نماز بگذار و بعد از آن این دعا را بخوان:
«يَا مَنْ أَظْهَرَ الْجَمِيلَ وَ سَتَرَ الْقَبِيحَ يَا مَنْ لَمْ يُؤَاخِذْ بِالْجَرِيرَةِ وَ لَمْ يَهْتِكِ السِّتْرَ يَا عَظِيمَ الْمَنِّ يَا كَرِيمَ الصَّفْحِ يَا حَسَنَ التَّجَاوُزِ يَا وَاسِعَ الْمَغْفِرَةِ يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالرَّحْمَةِ يَا مُنْتَهَى كُلِّ نَجْوَى وَ يَا غَايَةَ كُلِّ شَكْوَى يَا عَوْنَ كُلِّ مُسْتَعِينٍ يَا مُبْتَدِئاً بِالنِّعَمِ قَبْلَ اسْتِحْقَاقِهَا»
ده مرتبه بگو: یا رَبّاهُ، ده مرتبه بگو: یا سَیّداهُ، ده مرتبه بگو: يَا مَوْلَيَاه، ده مرتبه بگو: یا غایتاهُ، و ده مرتبه بگو: یا مُنْتَهی غایةِ رَغْبَتاهُ.
سپس بگو: «أَسْأَلُكَ بِحَقِّ هَذِهِ الْأَسْمَاءِ وَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ ع إِلَّا مَا كَشَفْتَ كَرْبِي وَ نَفَّسْتَ هَمِّي وَ فَرَّجْتَ غَمِّي وَ أَصْلَحْتَ حَالِي»
سپس حاجت خود را از خدا بخواه.
سپس گونه راست خود را بر زمین بگذار و صد مرتبه بگو: «َ يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ يَا عَلِيُّ يَا مُحَمَّدُ اكْفِيَانِي فَإِنَّكُمَا كَافِيَايَ وَ انْصُرَانِي فَإِنَّكُمَا نَاصِرَاي»، بعد از آن گونه چپ خود را بر زمین بگذار و صد مرتبه بگو: «أَدْرِکْنی» و این را بسیار تکرار کن. سپس آن قدر بگو: «اَلْغَوْثَ، اَلْغَوْثَ» تا نفس قطع گردد.
بعد از آن سر بردار که خداوند به کرم خود حاجت تو را برآورده میکند، انشاءالله
#امام_زمان #نیمه_شعبان
t.me/shobeiryzanjan
هدایت شده از امتداد حکمت و فلسفه
فلسفه در مواجهه با فضای مجازی.pdf
958.1K
🔹چکیده مقالات برگزیده همایش #فلسفهدرمواجههبافضایمجازی
🔹بنیاد حکمت اسلامی صدرا- ۱۳۹۶
@monir_ol_din
مهدی نصیری:
در نظام آموزشی حوزههای علمیه، یک متن صد صفحهای درباره مهمترین تحول تمدنی چند قرن اخیر (مدرنیته) تدریس نمیشه اما شعار و بحث پیرامون تمدنسازی اسلامی در محافل انقلابی داغ است. این تصور که صرف عبارتپردازی و بلیغگویی، پیشبرندۀ امور و حلال مشکلات است، اصل غالب بر حکمرانی ماست.
🌐 twitter.com/Mnasiri1342/status/1251771877980135424?s=19
هدایت شده از فلسفه و عرفان
رساله_تشویق_السالکین_ملا_محمدتقی.pdf
5.18M
#رساله
#تشویق_السالکین
نوشته #ملامحمدتقی_مجلسی
در دفاع از #صوفیه
#مجلسی_اول در این رساله می فرماید:اقرب طرق به معرفة الله طریقه حقه رضویه #ذهبیه معروفه مرتضوی است که طریق تصوف و حقیقتش نیز خوانند....
کانال فلسفه و عرفان 👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEoynX4984BHbIWGow
هدایت شده از فلسفه و عرفان
#معرفی_سایت
✅ مهمترین پایگاه های سرچ مقاله (داخلی)
رایگان👇
🔺 sid.ir
🔺 ensani.ir
نیاز به عضویت و پرداخت هزینه👇
🔺 magiran.com
🔺 noormags.ir
🔺 civilica.com
کانال فلسفه و عرفان(ارسال فقط با لینک)
در ایتا وتلگرام👈 @AGLOESHG
هدایت شده از امتداد حکمت و فلسفه
#پرونده_علمی_6
#فلسفهفضایمجازی
#بررسیدیدگاهها_3
✅ فیلسوف فضای مجازی
🔹شاید تنها استادی را که بتوان صاحب اندیشه و تأمل در فضای مجازی دانست، استاد #رضاداوریاردکانی باشد. پیشتر در یادداشتی، بخشی از دیدگاه او گزارش شد و خدمت عزیزان پیشنهاد میکنم حتماً سخنرانی کوتاه ایشان را پیرامون فضای مجازی با دقت مطالعه نمایند.
http://www.ias.ac.ir/index.php/2016-04-19-10-01-24/902-2017-05-27-04-12-29
البته ناگفته پیداست که توفیق ایشان در تبیین بهتر فضای مجازی، ریشه در اندیشهورزی پیرامون #تکنولوژی و ماهیت آن را دارد. ایشان از کسانی است که فیلسوفانه با این موضوع مواجهه کرده و تهیأ لازم برای پرداختن به موضوع فضای مجازی را داشت.
🔹بخشی از سخنرانی ایشان در تحلیل ماهیت فضای مجازی را گزارش میکنم:
«....از جمله اوصاف اصلی فضای مجازی اینست که #استبداد خود را آشکار نمیسازد و راه ورود بر هیچ چیز را نمیبندد و با هیچ چیز مخالفت نمیکند و میان چیزها تفاوت نمیگذارد. هنر و دین و سیاست و علم همه میتوانند در این عالم وارد شوند و کم و بیش وارد شدهاند اما آنها هر چه باشد با ورود در این عالم جزئی از #جهانمجازیووهمی میشوند. حتی چنانکه گفته شد درس دین و عرفان و فلسفه را هم میتوان در این فضا آموخت اما باید تحقیق کرد که فلسفه مثلاً در این فضا چه وضع و صورتی پیدا میکند و مخاطبش کیست و چه میتواند بکند؟ برای پاسخ دادن به این پرسش باید پرسید که فضای مجازی چیست. از جمله صاحبنظران معاصر که در این پرسش تأمل کرده اند، #بودریار فیلسوف و جامعهشناس فرانسوی است. به نظر او زمانی بود که علم، علم جهان فینفسه بود و در دوره مدرن علم به گزارش واقعیت مبدل شد اما در زمان ما که همان زمان فضای مجازی است هر چه هست گزارشها و رمزها و کدها است. این کدها و رمزها هیچ مرجعی ندارند و با میزانی سنجیده نمیشوند یعنی اگر در گذشته امور خیالی و وهمی مرجعی در مراتب وجود داشتند در فضای مجازی خیال و وهم اموری در برابر حقیقت و وجود نیستند و به چیزی که موجود باشد باز نمیگردند بلکه عدمند. فضای مجازی سراسر روی زمین را به جهان خیالها و اوهام بدون مرجع و بی پشتوانه مبدل کرده است. بودریار گفته است که اکنون به جای اینکه مثل #لایبنیتس بپرسیم موجودات چرا هستند و عدم نیستند باید بپرسیم چرا هیچ چیز نیست و همه چیز سراسر عدم است و عجیب اینکه او این عدم را واقعیت و موجودیت شدید میدانست. این صورتی از فلسفه جهان مجازی است و پیداست که چنین رأی و نظری جز در فضای مجازی نمیتوانست به وجود آید....»
✅متن سخنرانی در همایش فلسفه در مواجهه با فضای مجازی، 31 اردیبهشت 1396
🔹استاد داوری در مبنای فکری خود، به درستی عمل کرده است و آنچه را که در مواجهه با فضای مجازی میگوید تراویده از سالها اندیشه فلسفی اوست، و بسیار جای تأسف دارد که برخی اساتید، به جای فلسفهورزی پیرامون فضای مجازی و استفاده از انبان اندیشههای فلسفی خود، در توصیف این موضوع ادبیاتی را از جای دیگری وام میگیرند و بحث فلسفی را به صورت #استقراضی انجام میدهند. فیلسوف باید جلودار اندیشه باشد نه #مقلد دیگران.
🔹در ادامه گزارشها به تحقیقات و پژوهشهای فلسفی صورت گرفته در #غرب پیرامون فضای مجازی خواهم پرداخت. بعونه تبارک و تعالی.
@monir_ol_din
#استاد_یزدانپناه
• طینت پاک
میرزا جواد ملکی تبریزی دستوری را از استادشان ملّاحسینقلی همدانی گرفته بودند و انجام میدادند، ولی به جایی نمیرسیدند.
❓به استاد گفتند مشکل چیست که من اینجوری هستم؟!
‼️استاد متوجّه بیماری درونی او شد. به او گفت که کینهای در دل داری، نمیگذارد. آن حالتی که نسبت به پسرعموهایت داری و دعواهایی که شد و قهری که کردید و کینهای که در دلت هست نمیگذارد بالا بروی.
❓او گفت نمیشود کینه را خارج کنم. چاره چه هست؟ جناب ملاحسینقلی همدانی گفت چارهاش این هست که بروی به نحوی این مسأله را التیام بدهی و مشکل را حل کنی.
🌴میگویند آمیرزا جواد ملکی به مسجد میرفت، وقتی پسرعموها میآمدند، کفشِ تمامِ پسرعموها را به احترامشان جفت میکرد که این کینه از دل برود و بعدش درست شد.
✅یعنی بیماریها نه این که نیست، گوشههای جانِ ما هست! ما متوجّه نیستیم.
#جلسات_لغت_موران
#کلاس_درس_استاد_یزدانپناه
@kelaseostadyazdanpanah
#منطق
مغالطه ی ذوالوجهین جعلی:
"پروتاگوراس" سوفیست و خطیب یونانی تصمیم گرفت به دانشجوی فقیری درس حقوق بدهد و همچنین راه و رسم سخن وری و مغالطه را به او بیاموزد و مقرر شد در ازای تعلیم مورد نظر، دانشجو نه در آغاز، بلکه در پایان تحصیل حق الزحمه ی پروتاگوراس را بپردازد؛
مشروط بر اینکه شاگرد برای اولین بار در جلسه ی دادگاه بر طرف مقابل خود پیروز شود...
پس از اتمام تحصیل، مدت ها برای شاگرد پرونده ای پیش نیامد که به دادگاه برود. در نتیجه شاگرد بر اساس توافق اولیه از پرداخت اجرت یاد شده سرباز می زد.
پروتاگوراس برای گرفتن حق الزحمهی خویش حیله ای اندیشید و از شاگرد به دادگاه شکایت کرد. جلسه ی دادگاه برای حل و فصل دعوا تشکیل شد.
پروتاگوراس در صحن دادگاه رو به جمعیت کرد و گفت:
«اگر دادگاه به نفع من حکم دهد من پیروز می شوم و شاگرد باید طبق حکم دادگاه دستمزد مرا بپردازد. »
أما اگر شاگرد پیروز شود؛ چون این اولین جلسه ای است که او در دادگاه پیروز شده، طبق توافق اولیه باید دستمزد مرا پرداخت کند. در هر دو حال چه شکست بخورم و چه پیروز شوم؛ شاگرد باید دستمزد مرا بپردازد"!
حضار از زیرکی پروتاگوراس و از نحوه استدلال او به شگفت آمدند. حال نوبت به شاگرد بود که از خود دفاع کند.
وی گفت:
"اگر دادگاه به نفع من حکم کند و من پیروز شوم نباید پولی به پروتاگوراس بپردازم. و اگر من مغلوب شوم و أو پیروز شود طبق قول و قرار قبلی، نباید اجرتی بپردازم. پس در هر دو حالت نباید پولی به پروتاگوراس بپردازم"
حاضرین در جلسه ی دادگاه، اینبار بیش از پیش شگفت زده شدند.
مغالطه ای که پروتاگوراس و شاگردش با زیرکی انجام دادند "مغالطه ی ذوالوجهین جعلی" نام دارد.
مغالطه ی ذوالوجهین جعلی از لحاظ "صورت منطقی" درست أما از لحاظ "محتوای منطقی" غلط، کاذب است.
صورت منطقی قیاس ذوالوجهین به شکل زیر است:
مقدمه ي اول: اگر A آنگاه B و اگر C آنگاه D
مقدمه ي دوم: یا A یا C
نتیجه: یا B یا C
اگر استدلالی ارائه شود که به لحاظ صورت، همانند صورت فوق باشد به نحوی که در مواجهه اولیه ذهن آن را بپذیرد ، اما مقدمه ی اول یا دوم آن مخدوش باشد، "مغالطه ی ذوالوجهین" رخ می دهد.
مثال:
در افسانه ای می گویند وقتی سپاه مسلمین به ایران حمله کرد؛ با کتابخانه های بزرگی مواجه شد. سربازان از فرمانده شان پرسیدند با کتاب های درون کتابخانه چه کار کنیم؟
فرمانده در پاسخ گفت: "آن کتاب ها یا در راستای کتاب خدا هستند یا در راستای کتاب خدا نیستند.
اگر در راستای کتاب خدا باشند؛ به آن کتاب ها نیازی نیست چون در کتاب خدا آن حرف ها به صورت کامل تر وجود دارد و اگر آن کتاب ها، در راستای کتاب خدا نیستند؛ باز نیازی به آن ها نیست. پس کتاب ها را بسوزانید"!!!
هدایت شده از فلسفه و عرفان
مجموعه مقالاتی از دکتر محمدحسن قدردانقراملکی.zip
14.97M
مجموعه ۳۰ مقاله از دکتر محمدحسن #قدردان قراملکی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
عناوین مقالات:
1.جایگاه مصلحت در تشریع احکام اجتماعی اسلام
2.امامت علی و توجیه های مخالفان
3.نقش پیامبر در وحی
4.تاملی در ادله عقلی بهاییت
5.جایگاه انسانی زن
6.پلورالیزم دینی ناسازگار با قرآن
7.تناسخ و شبهات دینی آن
8.نگاهی نو به معاد جسمانی
9.اختیار، قانون علیت و دترمینیسم
10.شر ادراکی از دیدگاه صدرالمتالهین
11.امکان تعریف و توصیف خدا
12.تاملی در ادله منکران علم پیشین خدا
13.تاملی در نظریه آفرینش از عدم
14.مبانی کلامی پیشرفت
15.تاملی در ادله عقلی نظریه کسب
16.تاملی در ازلیت فعل الهی
17.توحید وجودی و نظریه وحدت وجود
18.دیدگاه متکلمان در حدوث جهان و نقد آن
19.نقش علم الهی در آفرینش جهان
20.مسأله شر از دیدگاه متکلمان
21.قرآن و پلورالیزم
22.جامعه مدنی، سکولار یا دینی؟
23.نگاهی به یک بیت حافظ در مسأله شر (پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت/آفرین بر نظر پاک خطا پوشش باد)
24.اسلام،قرائت ها و امام خمینی
25.نقد نظری برهان ناپذیری خداوند
26.تبکيت در تبکيت - پاسخ نقد نظريه برهان ناپذيري گزاره ضروری ازلي
27.نگاه اقبال و شریعتی به خاتمیت،صواب یا ناصواب؟
28.اثبات خدا در قرآن کریم
29.جایگاه مصلحت در سیره نظری و عملی معصومان
30.کاوشی در کیفر های اخروی
کانال فلسفه و عرفان 👇
https://eitaa.com/joinchat/1963720741C05b59f4cf3
🔷 از چه ارتفاعی نگاه میکنیم؟!
✅ پیشترها از ارتفاع فقط ایناش را میفهمیدیم که همه چیز در آن پائین کوچک به نظرمان میآمد؛ مثلاً آدمها میشدند قدِّ یک مورچه و ماشینها میشدند اندازهی یک حبّه قند!
✅ جوری که ما الآن پدیدههای اطرافمان را معنا میکنیم گویی خیلی بالاییم! همهچیز برایمان کوچک شده است. عنوانهایی چون "استاد حوزه و دانشگاه" و "آیتالله" به آن بزرگی برایمان آنقدر کوچک شدهاند که به هر طلبهای که گذرش به تلویزیون بیافتد نسبت میدهیم. آنقدر بالا رفتهایم که تویوتا را پراید میبینیم و پول آن را به این میدهیم؛ دستگاه پیشرفتهی ویروس یاب را درِ قابلمه میبینیم. ما آنقدر بالانشین شدهایم که پدیدههایی چون فقر، بیکاری، و تورّم کُشنده به چشممان نمیآیند. خودکشی، تنفروشی از سرِ فقر، و تبعیض که هیچ به چشممان نمیآیند! آنقدر بالا بالا رفتهایم که خطاهایمان به چشممان نمیآیند و اشتباه خود را انکار میکنیم و گردن این و آن میاندازیم.
✅ پیشترها سانحه عبارت بود از برخورد یک ماشین با دوچرخه و یا افتادن یک آجر از دست بنا و یا پیچ خوردن پا در بازی لِیلِی؛ حالا ما از چه ارتفاعی به زمین نگاه میکنیم که شهادت ۱۹ نفر از سربازانمان در یک مانور نظامی به چشممان "سانحه" میآید؟
#شهادت_سربازان_ارتش
مهراب صادقنیا
۹۹/۲/۲۲
@sadeghniamehrab
🔰در ماه رمضان چه اعمالی را بجا آوریم ؟
🔷🔹بايد ماه رمضانشان را تقسيم كنند:
🔹در يك مرحله نياز انسان اين است
كه تمام ماه رمضان را
شب و روزش را
در كنار بزرگى باشد،
كه هم سؤال از او بشود
و هم سؤال بكند و ببيند
كه چه هست و چه بايد بكند؟
🔹 و در يك مرحله
به حدى مى رسد كه بايد شب و روزش در تنهايى و در محاسبه هاى خودش باشد،
شب هايش را با محاسبه همراه كند
و ببيند كه تا حالا چه كرده
و با چه كسى بوده است؟
🔹و در يك مرحله هم وقتى كه محاسبه ها تمام شد،
ديگر بايد حركت كند،
بايد پولى به دست بياورد و خرج كند تا بخلش برود
و يا بارى بكشد تا كهولت اش برود.
و در يك لحظه هايى از شب هم كه بايد با او باشد،
كه توجه و محاسبه اى باشد
و يا نجوا و گفت و گويى و
يا عمل و حركتى، نمازى، ذكرى، توجهى.
🔹بايد ببيند به چه چيزى نياز دارد و خودش را عادتى بار نياورد.
🔹گاهى مى بيند به جز قرآن، هر آنچه كه بخواند غلط است؛
چون كه كسرى و كمبود او عدم تسلط بر قرآن است،
لذا بايد همين را تأمين كند.
🔹 گاهى هم براى آزاد شدن خودش بايد قدمى بردارد.
مى بيند كه آزادى اش در ضربه خوردنها است،
بايد ضربه ها را طلب كند و رنجها را بخواهد تا بندها پاره بشود
و بخواهد كه:
«اللّهُمَّ إِنّى أَسْئَلُكَ أَنْتَقْطَعَ عَنَّى كُلَّمَا يَقْطَعُنِى عَنْكَ».
📝 استاد علی صفایی حائری
📚بهار رویش، ص ۱۱۲
▶️ @einsad
🛒 www.zekraa.ir
▶️https://instagram.com/ali.safaeihaeri
مکتب خانه
#خلاصه #دسته_بندی_مغالطات
در این فایل، دروس مغالطه شناسی کتاب تفکر نقدی آقای خواص، در قالب چند جدول همراه با یک مثال، خلاصه شده
امید است برای دوستان مفید باشه
فایل پی دی اف
نواقص و اشتباهات احتمالی رو تذکر بدید تا رفع بشه
ممنون
هدایت شده از دروس
مغالطهای که بارها قالب رسانهای، و محتوای آرمانها را در جنگ نرم به آن باختهایم و درس عبرت هم نمیشود
گفتگو پیرامون آن در توییتر:
https://twitter.com/samiee_ir/status/1261210628276006912?s=19
🆔 @dph110
🔻شباهت حکومت امیرالمومنین(ع) در صدر اسلام با انقلاب اسلامی
❓سه جبهه دشمن مقابل امام خمینی چه کسانی بودند؟
🔷صدر اسلام و دورهی خلافت امام علی(ع) :
🔹قاسطین یعنی دشمنان بنیادین حکومت امیرالمؤمنین
🔹ناکثین یعنی دشمنان سستبنیادی که بیعت را زیر پا گذاشتند بهخاطر آلودگی دنیوی و تعلقات مادی
🔹مارقین کجفهمها و نادانها و جاهلهایی که به خیال تبعیت از قرآن در مقابل قرآن مجسم که امیرالمؤمنین علیهالسلام بود ایستادند.
🔷 صدر انقلاب اسلامی و عصر امام:
🔹قاسطین: آمریکا، رژیم صهیونیستی و وابستگان آنها که با اصل حکومت جمهوری اسلامی و نظام اسلامی و حاکمیت انسانی مثل امام بزرگوار مخالف بودند.
🔹ناکثین: بیعتشکنان، همان همرهان سستکمربند بودند؛ وای از این همرهان سست کمربند!
🔹مارقین: کسانی که موقعیت کشور و انقلاب و موقعیت ملت ایران را نفهمیدند، جبههبندی دشمنان را نشناختند، شیوههای دشمنی دشمنان را درک نکردند، به چیزهای کوچک سرگرم شدند و عظمت حرکت امام را نتوانستند تشخیص بدهند.
🔸امام خامنهای - ۹۷/۳/۱۴
♦️دشمنشاد♦️
(چرا حاکمان وقوع اشتباهات کوچک را هم نمیپذیرند؟)
▪️یکی از دوستان تعریف میکرد که چند وقت پیش، یکی از آشنایانش به خاطر اشتباهی، مشکلی مالی برایش پیش آمد. کار بیخ پیدا کرد. ناچاراً با شکایت طلبکاران به زندان رفت. خانوادهی او میتوانست با کمک گرفتن از چند نفر از اعضای پولدارتر خانواده که از ماجرا اطلاعی نداشتند، او را آزاد کند. اما "برای حفظ آبرو"، حاضر شدند فرزندشان مدتی نسبتاً طولانی در زندان بماند اما به آن بخش از اقوامشان اطلاع ندهند. صبر کردند و رنج کشیدند و نگفتند. "حفظ آبرو" مهمتر بود.
▪️شاید برای یک نفر خارج از فرهنگ ایرانی (و شاید جوامعی شبیه به جامعهی ما)، باور کردن این ماجرا سخت باشد. اما ما همه در زندگی روزمرهمان مثالهای آشنای فراوانی برایش داریم: "این غلط رو کرد، چرا گذاشت بقیه بفهمن؟"، "تو برام آبرو نذاشتی!"، "خدانبخشتت که دشمن شادم کردی!"، "پنجاه سال صورتم رو با سیلی سرخ نگه داشتم اما تو یه روزه آبروم رو بردی"، ... . اینها برای مای ایرانی، جملاتی کاملاً آشنا هستند. این یک ارزش است که هر مشکل و اشتباه و کم و کسری، باید در میان اعضایی محدود و در خانواده باقی بماند. "دیگران" نامحرماند. گرفتاریها، رازند. باید سوخت و ساخت. هر کس بیشتر "خودداری" کند، هر خانوادهای که بیشتر صورتش را با سیلی سرخ نگه دارد، "آبرودارتر" است. شاید برای هیچ فرد یا خانوادهی ایرانی، لحظهی سختتری از "هویدا شدن مشکلات و اشتباهات" نباشد. به هر قیمتی، ولو با دروغ، با انکار، با لاپوشانی، با قناعت، با استغنا، با پرهیز، باید مسائل داخل خانواده را به صورت اسرار نگه داشت. «رسوایی» کمر شکن است.
▪️هر چه خانوادهها سنتیتر باشند، پایبندی به این ارزش اهمیت بیشتری دارد. در طبقات نوگراتر اجتماعی یا طبقات متوسط جدید، این حساسیت کمتر است. گویی آنها با تکیه بر ارزشهای مدرنتری نظیر "فردگرایی" یا "احترام به تصمیم شخصی"، آگاهی دیگران از اشتباهات و تصمیمات نامتعارف را عادیتر تلقی میکنند.
▪️من احساس میکنم این ارزش اجتماعی برآمده از سنت، خود را در "شیوه حکمرانی" چهل سال اخیر نیز به وضوح نشان داده است: حاکمان نیز گویی به شدت چنین باور و روحیهای دارند: هر چه که هست، باید بین خودمان باشد. این خودمان، یعنی مسوولین. یعنی جمع بستهی تصمیمگیران. یعنی خودیها. یعنی محرمانه. هر خطایی هم رخ داده، حتی اگر خود حاکمان هم به خطا بودن ش باور دارند، حتی اگر مقصرین را پیگرد و مجازات هم میکنند، باز هم دلیلی ندارد که "دیگران" از آن مطلع شوند. به دیگران ربطی ندارد. تنبیه هم باید در سکوت انجام شود. هر چه دایرهی کسانی که از خطای رخ داده مطلع میشوند کمتر باشد، بهتر است. مطلع شدن دیگران، "شفافیت" نیست؛ "رسوایی" است! بیآبرو شدن است. "دشمنشاد شدن" نظام است.
▪️شاید دلیل بسیاری از مسکوت ماندن اشتباهات رخ داده، همین روحیهی حاکمان باشد. روحیهای که بخشی از آن از فرهنگ سنتی رسوخ کرده در اقشار سنتی ما ریشه دارد. حکمرانی طبقاتی از جامعه که تربیتی سنتی داشتهاند و این تربیت سنتی را با خود به لایههای بالای تصمیمگیری حکومتی بردند.
▪️شاید به همین دلیل است که امروز میبینیم حتی اعلام عمومی و پذیرش خطای احتمالی فاجعهبار یک واحد انتظامی کوچک در مرز علیه مهاجران افغانستانی، اینقدر برای حکمرانان سطوح عالی سخت میآید. پذیرش خطای سقوط هواپیما، پذیرش خطای زدن ناو نظامی خودی، پذیرش قانونشکنی دردناک برخی افراد در اسیدپاشی اصفهان و صدها مثال آشنای دیگر. مواردی که اگر بههنگام اعلام میشدند، اگر به موقع پذیرفته میشدند، اگر مقصریناش معرفی میشدند، آن وقت تحملش برای جامعه و هزینههای برای حاکمان بسیار کمتر بود. اما گویی تربیت ِ نهادینهشدهی تبدیل به روال شدهی "ترس از دشمنشاد شدن"، پرداخت تمام این هزینهها را قابل قبول میکند.
▪️این یک "خانوادهی کوچک" نیست. این یک جامعهی بزرگ است. یک جامعهی جهانی است. قاعدهها در اینجا متفاوتاند. این "دشمنشاد شدن" نیست. این شفافیت است. شفافیت، در اینجا، شفاست.
پ.ن: یادم آمد برادرم محسن حسام مظاهری هم چندی قبل، همین مسأله را در قالب مفهومی تحت عنوان «نهانروشی سیستماتیک» به خوبی شرح دادهبود.
اینکُجا
@inkojaa
ایدهنوشتهای مهدی سلیمانیه
#نقد_حاکمیت_توسط_جامعه
#جامعه