eitaa logo
فانوس | پژوهش‌های کلامی
470 دنبال‌کننده
200 عکس
99 ویدیو
177 فایل
مقالات و پژوهش‌های مرتبط با رشته کلام و فلسفه دین ارتباط با ما: @HeshamebnHakam
مشاهده در ایتا
دانلود
فانوس | پژوهش‌های کلامی
🌟سِفر پیدایش؛ باب9🌟 🔰پیمان خداوند با نوح 1 خدا نوح و پسرانش را برکت داد و فرمود: «بارور و کثیر ش
🌟تورات؛ سِفر پیدایش، باب 10🌟 🔰انشعاب ملل جهان 1 اینها هستند نسل‌ سام‌ و حام‌ و یافث‌، پسران‌ نوح‌، که‌ بعد از طوفان‌ متولد شدند: 🔰نسل یافث 2 پسران‌ یافث‌ عبارت‌ بودند از: جومر، ماجوج‌، مادای‌، یاوان‌، توبال‌، ماشَک‌ و تیراس‌. 3 پسران‌ جومر: اَشکناز، ریفات‌ و توجَرمِه‌. 4 پسران‌ یاوان‌: الیشه‌، ترشیش‌، کتیم‌ و رودانیم‌. 5 فرزندان‌ این‌ افراد بتدریج‌ در سواحل‌ و جزایردنیاپخش‌ شدند و اقوامی‌ را با زبانهای‌ گوناگون‌ به‌ وجود آوردند. 🔰نسل حام 6 پسران‌ حام‌ عبارت‌ بودند از: کوش‌، مصرایم‌، فوط‌ و کنعان‌. 7 پسران‌ کوش‌: سبا، حویله‌، سبته‌، رعمه‌ و سبتکا. پسران‌ رعمه‌: شبا و ددان‌. 8 یکی‌ از فرزندان‌ کوش‌، شخصی‌ بود به‌ نام‌ نمروُد که‌ در دنیا، دلاوری‌ بزرگ‌ و معروف‌ گشت‌. 9 او با قدرتی‌ که‌ خداوند به‌ وی‌ داده‌ بود، تیرانداز ماهری‌ شد؛ از این‌ جهت‌، وقتی‌ می‌خواهند از مهارتِ تیراندازی کسی‌ تعریف‌ کنند، می‌گویند: «خداوند تو را در تیراندازی‌ مانند نمرود گرداند.» 10 قلمرو فرمانروایی‌ او ابتدا شامل‌ بابل‌، ارک‌، اکدوکلنه‌ در سرزمین‌ شنعار بود. 11 ولی‌ بعد کشور آشور را نیز به‌ قلمرو خود در آورد 12 و نینوا، رحوبوت‌ عیر، کالح‌ و ریسن‌ را (واقع‌ در بین‌ نینوا و کالح‌) که‌ با هم‌ شهر بزرگی‌ را تشکیل‌ می‌دادند، در آن‌ کشور بنا کرد. 13 مصرایم‌، جد اقوام‌ زیر بود: 14 لودی‌ها، عنامیها، لهابیها، نفتوحیها، فتروسیها، کسلوحیها (که‌ فلسطینیها از این‌ قوم‌ به‌ وجود آمدند) و کفتوریها. 15 صیدون‌ پسر ارشد کنعان‌ بود و از کنعان‌ اقوام‌ زیر به‌ وجود آمدند: 16 حیتّی‌ها، یبوسی‌ها، اموری‌ها، جرجاشی‌ها، حوّی‌ها، عرقی‌ها، سینی‌ها، اروادی‌ها، صماری‌ها و حماتی‌ها. 17 فرزندان‌ کنعان‌ از سرزمین‌ صیدون‌ 18 بسمت‌ جرار تا غزه‌ و بطرف‌ سدوم‌ و عموره‌ 19 و ادمه‌ و صبوئیم‌ تا به‌ لاشع‌ پراکنده‌ شدند. 20 اینها نسل‌ حام‌ بودند که‌ در قبایل‌ و سرزمینهای‌ خود زندگی‌ می‌کردند و هر یک‌ زبان‌ خاص‌ خود را داشتند. 🔰نسل سام 21 از نسل‌ سام‌، که‌ برادر بزرگ‌ یافث‌ بود، عابر به‌ وجودآمد (عابر جد عبرانیان‌ است‌). 22 این‌ است‌ اسامی‌ پسران‌ سام‌: عیلام‌، آشور، ارفکشاد، لود و ارام‌. 23 اینانند پسران‌ ارام‌: عوص‌، حول‌، جاتر و ماشک‌. 24 ارفکشاد پدر شالح‌، و شالح‌ پدر عابر بود. 25 عابر صاحب‌ دو پسر شد به‌ نامهای‌: فالح‌ (یعنی‌ «تفرقه‌» زیرا در زمان‌ او بود که‌ مردم‌ دنیا متفرق‌ شدند) و یقطان‌. 26 الموداد، شالف‌، حضرموت‌، یارح‌، هدورام‌، 27 اوزال‌، دقله‌، عوبال‌، ابیمائیل‌، شبا، 28 اوفیر، حویله‌ و یوباب‌ پسران‌ یقطان‌ بودند. 29 ایشان‌ از نواحی‌ میشا تا کوهستانهای‌ شرقی‌ سفاره‌ پراکنده‌ بودند 30 و در آنجا زندگی‌ می‌کردند. 31 اینها بودند فرزندان‌ سام‌ که‌ در قبایل‌ و سرزمینهای‌ خود زندگی‌ می‌کردند و هر یک‌ زبان‌ خاص‌ خود را داشتند. 32 همه‌ افرادی‌ که‌ در بالا نام‌ برده‌ شدند، از نسل‌ نوح‌ بودند که‌ بعد از طوفان‌، در دنیا پخش‌ شدند و ملل‌ گوناگون‌ را به‌ وجود آوردند. 📌کتاب مقدس، ترجمه تفسیری #️⃣ 📮┏━━⊰✾✿✾⊱━━━─━━━━┓ https://eitaa.com/Faanoos14 ┗━━━─━━━⊰✾✿✾⊱━━━┛
فانوس | پژوهش‌های کلامی
🖊دین پژوهی و رشته های آن (6) 🗞روانشناسی دین 🔰کتاب «کلام جدید»؛ عبدالحسین خسروپناه، ص6 #دین_پژوهی #ر
🖊دین پژوهی و رشته های آن (7) 🗞جامعه شناسی دین 🔰کتاب «کلام جدید»؛ عبدالحسین خسروپناه، ص6 📮┏━━⊰✾✿✾⊱━━━─━━━━┓ https://eitaa.com/Faanoos14 ┗━━━─━━━⊰✾✿✾⊱━━━┛
فانوس | پژوهش‌های کلامی
🔰اصطلاح شناسی 📌"أنصار" ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰اصطلاح شناسی 📌بنی قریظة ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ➕بنی قریظه نام یکی از قبیله های یهود مدینه بود. نام یکی از غزوات پیغمبر اسلام هم بود که به نام این قبیله خوانده شد. ➖پیغمبر اسلام موقعی که به مدینه وارد شدند با این قبیله پیمان دوستی بستند، اما با حمله احزاب به مدینه در سال پنجم هجری قمری، کعب بن اسد که پیشوای این قبیله بود، تحث تأثیر یکی از بزرگان قبیله "بنی نضیر" (که بعد از اینکه قومش تبعید به شام شدند و خودش به مکه رهسپار شده بود) پیمان خود را با حضرت محمد و مسلمانان شکست و به قریش و هم پیمانان آنها پیوست. ➕پیغمبر (ص)، سعدبن عباده رئیس قبیله خزرج را به همراه دو نفر دیگر نزد قبیله بنی قریظه فرستاد تا در این مورد به تحقیق و صحت بپردازند. سعد با کعب بن اسد، صحبت کرد. بعد از اینکه قبایل عرب از محاصره مدینه دست کشیدند، پیغمبر به مسلمانان خبر داد که برای جنگ با قبیله "بنی قریظه" آماده شوند و آنوقت پرچم خود را به دست علی بن ابیطالب (ع) داد و او را با گروهی فرستاد. ➖محاصره قبیله بنی قریظه بین 25 تا 30 روز طول کشید اما سرانجام آن یهودیان ابوالعباس را پیش پیغمبر فرستادند و درخواست صلح کردند. ابوالعباس هم ضمن گفتگو به آنان فهمانده بود که حکم پیامبر بر کشتن است. ➕یهودیان پیشنهاد دادند که به آنها اجازه داده شود که اموال خود را بگذارند و به شام بروند. اما پیامبر فرمودند که باید تسلیم شوند. بالاخره یهودیان بنی قریظه بعد از اینکه محاصره شدند، تسلیم شدند و قرار شد یکنفر از قبیله اوس که از قبیله انصار بود، حکم شود، لذا سعدبن معاذ، رئیس قبیله (اوس) قبول کرد که حکمیت کند، او هم حکم کرد که مردان بنی قریظه باید کشته شوند، اموال آنها باید میان مسلمانان تقسیم شود و زنان و کودکانشان هم اسیر شوند. آنگاه این حکم به اجرا در آمد. ➖البته این حکم که کیفری سخت و شدید بود، در همان قرارداد و پیمان اول که پیامبر با این قبیله بسته بودند، امضا شده بود و جزو اساس نامه پیمان که به طور مکتوب بین پیغمبر با این قبیله یهود بسته شده بود، بود، به این شکل که: «هرگاه یهودیان از این معاهده سرپیچی کنند، بر رسول خداست که آنان را به قتل برساند، فرزندان و زنانشان را اسیر کند و اموالشان را مصادره نماید». 📓رفیع الدین اسحاق بن محمد همدانی- سیرت رسول الله- ج2 صفحه 749 📓حامد منتظری مقدم- بررسی تاریخی صلح های پیامبر 📮┏━━⊰✾✿✾⊱━━━─━━━━┓ https://eitaa.com/Faanoos14 ┗━━━─━━━⊰✾✿✾⊱━━━┛
فانوس | پژوهش‌های کلامی
🌟تورات؛ سِفر پیدایش، باب 10🌟 🔰انشعاب ملل جهان 1 اینها هستند نسل‌ سام‌ و حام‌ و یافث‌، پسران‌ نوح
🌟تورات؛ سِفر پیدایش، باب 11🌟 🔰برج بابل 1 در آن‌ روزگار همه‌ مردم‌ جهان‌ به‌ یک‌ زبان‌ سخن‌ می‌گفتند. 2 جمعیت‌ دنیا رفته‌رفته‌ زیاد می‌شد و مردم‌ بطرف‌ شرق‌ کوچ‌ می‌کردند. آنها سرانجام‌ به‌ دشتی‌ وسیع‌ و پهناور در بابل‌ رسیدند و در آنجا سکنی‌ گزیدند. 3 مردمی‌ که‌ در آنجا می‌زیستند با هم‌ مشورت‌ کرده‌، گفتند: «بیایید شهری‌ بزرگ‌ بنا کنیم‌ و برجی‌ بلند در آن‌ بسازیم‌ که‌ سرش‌ به‌ آسمان‌ برسد تا نامی‌ برای‌ خود پیدا کنیم‌. 4 بنای‌ این‌ شهر و برج‌ مانع‌ پراکندگی‌ ما خواهد شد.» برای‌ بنای‌ شهر و برج‌ آن‌ خشتهای‌ پخته‌ تهیه‌ نمودند. از این‌ خشتها بجای‌ سنگ‌ و از قیر بجای‌ گچ‌ استفاده‌ کردند. 5 اما هنگامی‌ که‌ خداوند به‌ شهر و برجی‌ که‌ در حال‌ بنا شدن‌ بود نظر انداخت‌، گفت‌: «زبان‌ همه‌ مردم‌ یکی‌است‌ و متحد شده‌، این‌ کار را شروع‌ کرده‌اند. 6 اگر اکنون‌ از کار آنها جلوگیری‌ نکنیم‌، در آینده‌ هر کاری‌ بخواهند انجام‌ خواهند داد. 7 پس‌ زبان‌ آنها را تغییر خواهیم‌ داد تا سخن‌ یکدیگر را نفهمند.» 8 این‌ اختلافِ زبان‌ موجب‌ شد که‌ آنها از بنای‌ شهر دست‌ بردارند؛ و به‌ این‌ ترتیب‌ خداوند ایشان‌ را روی‌ زمین‌ پراکنده‌ ساخت‌. 9 از این‌ سبب‌ آنجا را بابل‌ (یعنی‌ «اختلاف‌») نامیدند، چون‌ در آنجا بود که‌ خداوند در زبان‌ آنها اختلاف‌ ایجاد کرد و ایشان‌ را روی‌ زمین‌ پراکنده‌ ساخت‌. 🔰از سام تا ابرام 10 این‌ است‌ نسل‌ سام‌: دو سال‌ بعد از طوفان‌، وقتی‌ سام‌ صد ساله‌ بود، پسرش‌ ارفکشاد به‌ دنیا آمد. 11 پس‌ از آن‌ سام‌ پانصد سال‌ دیگر زندگی‌ کرد و صاحب‌ پسران‌ و دختران‌ شد. 12 وقتی‌ ارفکشاد سی‌ و پنج‌ ساله‌ بود، پسرش‌ شالح‌ متولد شد و پس‌ از آن‌، 13 ارفکشاد چهارصد و سه سال‌ دیگر زندگی‌ کرد و صاحب‌ پسران‌ و دختران‌ شد. 14 وقتی‌ شالح‌ سی‌ ساله‌ بود، پسرش‌ عابر متولد شد. 15 بعد از آن‌ شالح‌ چهارصد و سه سال‌ دیگر زندگی‌ کرد و صاحب‌ پسران‌ و دختران‌ شد. 16 وقتی‌ عابرسی‌ و چهار ساله‌ بود، پسرش‌ فالج‌ متولد شد. 17 پس‌ از آن‌، عابر چهارصد و سی سال‌ دیگر زندگی‌ کرد و صاحب‌ پسران‌ و دختران‌ شد. 18 فالج‌ سی‌ ساله‌ بود که‌ پسرش‌ رعو متولد شد. 19 پس‌ از آن‌، او دویست و نه سال‌ دیگر زندگی‌ کرد و صاحب‌ پسران‌ و دختران‌ شد. 20 وقتی‌ رعو سی‌ و دوساله‌ بود، پسرش‌ سروج‌ متولد شد. 21 پس‌ از آن‌، رعو دویست و هفت سال‌ دیگر زندگی‌ کرد و صاحب‌ پسران‌ و دختران‌ شد. 22 وقتی‌ سروج‌ سی‌ ساله‌ بود، پسرش‌ ناحور به‌دنیا آمد. 23 پس‌ از آن‌ سروج‌ دویست سال‌ دیگر زندگی‌ کرد و صاحب‌ پسران‌ و دختران‌ شد. 24 ناحور در موقع‌ تولدِ پسرش‌ تارح‌، بیست‌ و نه‌ سال‌ داشت‌، 25 و صد و نوزده سال‌ دیگر زندگی‌ کرد و صاحب‌ پسران‌ و دختران‌ شد. 26 تارح‌ پس‌ از هفتاد سالگی‌ صاحب‌ سه‌ پسر شد به‌ نامهای‌ ابرام‌، ناحور و هاران‌. 27 هاران‌ پسری‌ داشت‌ به‌ نام‌ لوط‌. 28 هاران‌ در همانجایی‌ که‌ به‌ دنیا آمده‌ بود (یعنی‌ اور کلدانیان‌) در برابر چشمان‌ پدرش‌ در سن‌ جوانی‌ درگذشت‌. 29 ابرام‌ با خواهر ناتنی‌ خود سارای‌، و ناحور با برادرزاده‌ خویش‌ مِلکه‌ ازدواج‌ کردند. (مِلکه‌ دختر هاران‌ بود و برادرش‌ یسکا نام‌ داشت‌.) 30 سارای‌ نازا بود و فرزندی‌ نداشت‌. 31 تارح‌ پسرش‌ ابرام‌، نوه‌اش‌ لوط‌ و عروسش‌ سارای‌ را با خود برداشت‌ و اورکلدانیان‌ را به‌ قصد کنعان‌ ترک‌ گفت‌. اما وقتی‌ آنها به‌ شهر حران‌ رسیدند در آنجا ماندند. 32 تارح‌ در سن‌ دویست و پنج سالگی‌ در حران‌ درگذشت‌. 📌کتاب مقدس، ترجمه تفسیری #️⃣ 📮┏━━⊰✾✿✾⊱━━━─━━━━┓ https://eitaa.com/Faanoos14 ┗━━━─━━━⊰✾✿✾⊱━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🟡فاطمه زهرا؛ نمونه آرمانی زن در اسلام 🖊احمدحسین شریفی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ هر بعدی از ابعاد زندگی سلام الله علیها را مطالعه کنیم، با یک بانوی اعجاب‌انگیز مواجهه خواهیم شد: یک. از نظر عبادت و معنویت، یکی از عابدترین و زاهدترین انسان‌های همه روزگاران بود: آنقدر در حال ایستاده به دعا و عبادت به درگاه خدا مشغول بود که «تورّم قدماها؛ ساق‌های پایش ورم کرده بود» دو. از نظر فصاحت و بلاغت، خطبه فدکیه، که آن ارتجالاً در مسجد النبی ایراد فرمود، بدون تردید در سطح فصیح‌ترین و بلیغترین خطبه‌های امیرمؤمنان، امیر بیان، است. علامه مجلسی درباره خطبه فدکیه می‌گوید: «بزرگان فصحا و بلغا و دانشمندان باید بنشینند کلمات و عبارات آن را معنا کنند.» این خطبه هم از لحاظ زیبایی‌های ادبی و هم از حیث محتوا همچون زیباترین و پرمغزترین خطبه‌های نهج البلاغه است. درسنامه‌ خداشناسی و پیامبرشناسی و شریعت‌شناسی و سیاست اسلامی است. سه. از نظر معرفت و دانش، سخنان و خطبه‌های برجای مانده از او نشان می‌دهد که در بالاترین درجات معرفت و دانش اسلامی بود. چهار. از نظر هوشمندی و حکمت سیاسی و اجتماعی، رفتارها و عملکرد او، از جمله وصیت‌نامه بسیار هوشمندانه او، نشان می‌دهد که یکی از حکیم‌ترین، سیاستمدارترین و هوشمندترین زنان عالم بوده است. پنج. از جهت رفتار همسرانگی، الگوی همسرداری مجاهدانه بود. امیرمؤمنان می‌فرماید: «ما اغضبنی و لا خرج من امری؛ در طول مدت زندگی مشترک، هرگز مرا به خشم نیاورد و هرگز از خواسته من سرپیچی نکرد. شش. از جهت مادرانگی و تربیت فرزند، فرزندانی مثل امام حسن و امام حسین و زینب کبری علیهم‌السلام را تربیت کرد. هفت. از جهت خانه‌داری، محیط خانه را برای رشد و تعالی فرزندان و همچنین برای آرامش و آسایش همسر جهادگر خود، علی‌ابن ابی‌طالب، به بهترین وجه ممکن مدیریت می‌کرد. هشت. از حیث وظیفه‌شناسی اجتماعی و موقعیت‌سنجی سیاسی، محور دفاع از ولایت و مبارزه با غصب حکومت اسلامی بود. نه. از جهت عفت و عصمت و طهارت، چنان عظمتی داشت که به خودی خود چشم و نظر هرزه افراد بیگانه را دفع می‌کرد. 🔸او حقیقتاً یک شخصیت جامع‌الاطرف بود. او نمونه آرمانی زن طراز اسلام است. @Ahmadhoseinsharifi 🌹
🖊دین پژوهی و رشته های آن (8) 🗞پدیدارشناسی دین 🔰کتاب «کلام جدید»؛ عبدالحسین خسروپناه، ص7 📮┏━━⊰✾✿✾⊱━━━─━━━━┓ https://eitaa.com/Faanoos14 ┗━━━─━━━⊰✾✿✾⊱━━━┛
فانوس | پژوهش‌های کلامی
🔰اصطلاح شناسی 📌بنی قریظة ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰اصطلاح شناسی 📌"بنی هاشم" 1️⃣قسمت اول ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ➕تیره ای از قبیله معروف «قریش» منسوب به هاشم بن عبدمناف بن قصی بن کلاب .... که در میان عرب، به نجابت و شرافت مشهور و مورد احترام قبایل دیگر بودند. قصی، از نوادگان حضرت اسماعیل بن ابراهیم پیغمبر، که حدود یک قرن قبل از تولد پیغمبر اسلام می زیسته و بزرگ قریش بود. ➖قریش نیز به نسبت سایر قبیله ها، قبل از اسلام از موقعیت اجتماعی بالاتری برخوردار بود و بعد از اسلام به اقتضای فرهنگ قبیله ای جزیرة العرب، در عرصه سیاسی و فرهنگی ایفای نقش کرده و در بین مسلمانان، جایگاه ویژه ای یافت. ❇️هاشم کیست؟ ➕هاشم، جد دوم پیغمبر بود که از طرف پدرش "عبدمناف" دو منصب «سقایت و رفادت» یعنی میزبانی حاجیان در مکه را به ارث برده بود. وی به دلیل فتوت و ایثارش در زمان قحطی در میان قریش و نیز اقدامات کارآمدش در گسترش تجارت قریش از مکه تا شام و انجام کارهای عام المنفعه از جمله: حفر چاه زمزم، احترام و شأن و محبوبیت خاصی در بین مردم مکه پیدا کرد و «ریاست قریش» برای او تثبیت و به خاطر علو مرتبه و مقامش به "عمرو العلا" موسوم و "سیدالبطحاء" نیز به او می گفتند. وی در جوانی درگذشت. ➖بعد از هاشم برادرش "مطلب" منصب او را گرفت و سپس "عبدالمطلب" فرزند هاشم جانشین او شد که نسب بنی هاشم به او می پیوندد. بعد از عبدالمطلب، فرزندانشان به عنوان "بنی هاشم" و بنی عبدالمطلب معروف شدند. ➕از افتخارات بزرگ بنی هاشم، وجود مبارک پیغمبر اسلام حضرت "محمد (ص)" و امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع) و خاندان پیامبر (اهل بیت) علیهم السلام است. همین افتخارات باعث شد که بنی هاشم مورد حسادت و دشمنی شدید پسرعموهای خود (بنی امیه) قرار گیرند که از قبل نیز بنی امیه، به دیده حسادت و رقابت به آنها می نگریست. 📓«دانشنامه جهان اسلام / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / دائرة المعارف تشیع / فروغ ابدیت» 📮┏━━⊰✾✿✾⊱━━━─━━━━┓ https://eitaa.com/Faanoos14 ┗━━━─━━━⊰✾✿✾⊱━━━┛
فانوس | پژوهش‌های کلامی
🌟تورات؛ سِفر پیدایش، باب 11🌟 🔰برج بابل 1 در آن‌ روزگار همه‌ مردم‌ جهان‌ به‌ یک‌ زبان‌ سخن‌ می‌گ
🌟تورات؛ سِفر پیدایش، باب 12🌟 🔰دعوت خدا از ابرام 1 خداوند به‌ ابرام‌ فرمود: «ولایت‌، خانه‌ پدری‌ و خویشاوندان‌ خود را رها کن‌ و به‌ سرزمینی‌ که‌ من‌ تو را بدانجا هدایت‌ خواهم‌ نمود برو. 2 من‌ تو را پدر امت‌ بزرگی‌ می‌گردانم‌. تو را برکت‌ می‌دهم‌ و نامت‌ را بزرگ‌ می‌سازم‌ و تو مایه‌ برکت‌ خواهی‌ بود. 3 آنانی‌ را که‌ به‌ تو خوبی‌ کنند برکت‌ می‌دهم‌، و آنانی‌ را که‌ به‌ تو بدی‌ نمایند لعنت‌ می‌کنم‌. همه‌ مردم‌ دنیا از تو برکت‌ خواهند یافت‌.» 4 پس‌ ابرام‌ طبق‌ دستور خداوند، روانه‌ شد و لوط‌ نیز همراه‌ او رفت‌. ابرام‌ هفتاد و پنج‌ ساله‌ بود که‌ حران‌ را ترک‌ گفت‌. 5 او همسرش‌ سارای‌ و برادرزاده‌اش‌ لوط‌، غلامان‌ و تمامی‌ دارایی‌ خود را که‌ در حران‌ به‌ دست‌ آورده‌ بود، برداشت‌ و به‌ کنعان‌ کوچ‌ کرد. 6 وقتی‌ به‌ کنعان‌ رسیدند، در کنار بلوطِ موره‌ واقع‌ در شکیم‌ خیمه‌ زدند. در آن‌ زمان‌ کنعانی‌ها در آن‌سرزمین‌ ساکن‌ بودند، 7 اما خداوند بر ابرام‌ ظاهر شده‌، فرمود: «من‌ این‌ سرزمین‌ را به‌ نسل‌ تو خواهم‌ بخشید.» پس‌ ابرام‌ در آنجا قربانگاهی‌ برای‌ خداوند که‌ بر او ظاهر شده‌ بود، بنا کرد. 8 سپس‌ از آنجا کوچ‌ کرده‌، به‌ سرزمین‌ کوهستانی‌ که‌ از طرف‌ غرب‌ به‌ بیت‌ئیل‌ و از طرف‌ شرق‌ به‌ عای‌ ختم‌ می‌شد، رفت‌. ابرام‌ در آن‌ محل‌ خیمه‌ زد و قربانگاهی‌ برای‌ خداوند بنا کرده‌، او را پرستش‌ نمود. 9 بدین‌ طریق‌ ابرام‌ با توقفهای‌ پی‌درپی‌ بسمت‌ جنوبِ کنعان‌ کوچ‌ کرد. 🔰ابرام در مصر 10 ولی‌ درآن‌ سرزمین‌ قحطی‌ شد، پس‌ ابرام‌ به‌ مصر رفت‌ تا در آنجا زندگی‌ کند. 11 وقتی‌ به‌ مرز سرزمین‌ مصر رسید به‌ سارای‌ گفت‌: «تو زن‌ زیبایی‌ هستی‌ 12 و اگر مردم‌ مصر بفهمند که‌ من‌ شوهر تو هستم‌، برای‌ تصاحب‌ تو، مرا خواهند کُشت‌؛ 13 اما اگر بگویی‌ خواهر من‌ هستی‌، بخاطر تو با من‌ به‌ مهربانی‌ رفتار خواهند کرد و جانم‌ در امان‌ خواهد بود.» 14 وقتی‌ وارد مصر شدند، مردم‌ آنجا دیدند که‌ سارای‌ زن‌ زیبایی‌ است‌. 15 عده‌ای‌ از درباریانِ فرعون‌، سارای‌ را دیدند و در حضور فرعون‌ از زیبایی‌ او بسیار تعریف‌ کردند. فرعون‌ دستور داد تا او را به‌ قصرش‌ ببرند. 16 آنگاه‌ فرعون‌ بخاطر سارای‌، هدایای‌ فراوانی‌ از قبیل‌ گوسفند و گاو و شتر و الاغ‌ و غلامان‌ و کنیزان‌ به‌ ابرام‌ بخشید. 17 اما خداوند، فرعون‌ و تمام‌ افراد قصر او را به‌ بلای‌ سختی‌ مبتلا کرد، زیرا سارای‌، زن‌ ابرام‌ را به‌ قصر خود برده‌ بود. 18 فرعونْ ابرام‌ را به‌ نزد خود فرا خواند و به‌ او گفت‌: «این‌ چه‌ کاری‌ بود که‌ با من‌ کردی‌؟ چرا به‌ من‌ نگفتی‌ که‌ سارای‌ زن‌ توست‌؟ 19 چرا او را خواهر خود معرفی‌ کردی‌ تا او را به‌ زنی‌ بگیرم‌؟ حال‌ او را بردار و از اینجا برو.» 20 آنگاه‌ فرعون‌ به‌ مأموران‌ خود دستور داد تا ابرام‌ و همسرش‌ را با نوکران‌ و کنیزان‌ و هر آنچه‌ داشتند روانه‌ کنند. 📌کتاب مقدس، ترجمه تفسیری #️⃣ 📮┏━━⊰✾✿✾⊱━━━─━━━━┓ https://eitaa.com/Faanoos14 ┗━━━─━━━⊰✾✿✾⊱━━━┛
🔰«شبهة آکل و مأکول» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ آكل و مأكول: خورنده و خورده‌شده. 🔶يكى از مسائل مهم در فلسفۀ اسلامى شبهۀ آكل و مأكول است. و بيان آن است كه برمبناى معاد جسمانى شبهه شده است كه هرگاه انسانى مأكول انسانى ديگر واقع شود و صورت انسان اول را رها و صورتى ديگر بخود گيرد آيا كداميك از آنها محشور در روز قيامت مى‌شوند؟ و چنانكه انسانى طعمه حيوان درنده‌اى شود و صورت سبعى به خود گرفت در قيامت آن انسان مأكول به صورت حيوان آكل زنده مى‌شود يا نه‌؟ و بالأخره اجزاء انسان كه فانى و متلاشى مى‌شود و در طى زمانهاى مختلف صور مختلف بخود گيرد آيا به صورت انسان زنده مى‌شود و يا با يكى از صور ديگر؟ 🔷 و از فروع اين مسأله است كه انسان به حكم اصل ضرورى بدل ما يتحلل از ابتدا تا آخر عمر مرتب در تحليل و تحول است و اجزاء آن در حال تبدلند آيا با صورت آخر عمر زنده مى‌شوند يا با صورت اول‌؟ 🟢در پاسخ همۀ اين اشكالات فلاسفه گويند صور اصلى و نوعى به يكديگر تبديل نمى‌شوند و آنچه تبديل و تحول مى‌يابد ماده است كه هر آن صورتى را رها كرده صورتى ديگر به خود مى‌گيرد و گويند صورت اصلى و فصل اخير و صورت نوعيه در وعاء دهر محفوظ مى‌ماند. 📚منابع 1) منظومه، حاج ملا هادى، ص 320-348 2) رسالۀ عرشيه، ملا صدرا ضميمۀ مشاعر، ص 16 3) فرهنگ علوم فلسفی و کلامی، ص845. 📮┏━━⊰✾✿✾⊱━━━─━━━━┓ https://eitaa.com/Faanoos14 ┗━━━─━━━⊰✾✿✾⊱━━━┛
فانوس | پژوهش‌های کلامی
🔰اصطلاح شناسی 📌"بنی هاشم" 1️⃣قسمت اول ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰اصطلاح شناسی 📌"بنی هاشم" 2️⃣قسمت دوم ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ❇️حامی پیغمبر 1️⃣بنی هاشم، حامی و مدافع پیامبر اسلام که از آغاز دعوت آشکار حضرت اسلام بعد از نزول آیه «و انذر عشیرتک الاقربین؛ و خويشان نزديكت را هشدار ده.» (شعراء/ 214) مورد توجه قرار گرفتند و اگر چه بسیاری از آنان بعد از فتح مکه، ایمان آوردند ولی همه به استثنای "ابولهب" عموی پیغمبر در برابر واکنش های منفی بزرگان قریش و دشمنان پیغمبر (ص) و آزار های مکیان به آن حضرت و مسلمانان، هرگونه حمایتی را از حضرت دریغ نکرده و جوانان آنها، حضرت را از هر گونه آسیب حفظ می کردند. 2️⃣در هجرت مسلمانان به حبشه، به دستور پیامبر اکرم و حمایت پادشاه آنجا (نجاشی) از مهاجرین و شکست نمایندگان قریش در مقابله با این اقدام و در پی گرایش زیاد مردم از قبایل مختلف به اسلام، سران قریش در یک پیمان نامه رسمی، بنی هاشم را تحریم اقتصادی و اجتماعی کردند، تا شاید آنها دست از حمایت پیغمبر بردارند، ولی بنی هاشم در پاسخ به این تحریم با ابوطالب عموی پیغمبر که آن زمان، بزرگ بنی هاشم بود به «شعب ابی طالب» رفته و مدت 3 سال در آنجا سخت ترین دوران را گذراندند. 3️⃣بعد از هجرت پیامبر اکرم افراد بنی هاشم با هجرت به مدینه و با فداکاریهای خود و شرکت در غزوه ها برای استقرار اسلام از هرگونه جانفشانی دریغ نکردند. آن تعداد از بنی هاشم که به علت ممانعت کفار قریش از هجرت آنان به مدینه مجبور به اقامت خود در مکه بودند، غالبا از همراهی با نقشه های مشرکین مکه برای جنگ با مسلمانان امتناع کردند. 4️⃣در جریان نهضت حسینی، حضرت امام حسین (ع)، زمانی که به سوی مکه حرکت کرد، نامه ای به برادرش محمدبن حنفیه و سایر بنی هاشم به این مضمون نوشت که: «از حسین بن علی بن ابیطالب به بنی هاشم: پس هرکس از شما در این سفر به من بپیوندد، به شهادت میرسد و هر کس خودداری کند، به پیروزی نخواهد رسید.» پایداری و حمایت بنی هاشم از "امام حسین (ع)" تا آنجا پیش رفت که در آن واقعه خونین عاشورای سال 61 هـ ق، سی نفر از بنی هاشم در رکاب حسین بن علی بن ابیطالب به شهادت رسیدند. 📓«دانشنامه جهان اسلام / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / دائرة المعارف تشیع / فروغ ابدیت» 📮┏━━⊰✾✿✾⊱━━━─━━━━┓ https://eitaa.com/Faanoos14 ┗━━━─━━━⊰✾✿✾⊱━━━┛
فانوس | پژوهش‌های کلامی
🌟تورات؛ سِفر پیدایش، باب 12🌟 🔰دعوت خدا از ابرام 1 خداوند به‌ ابرام‌ فرمود: «ولایت‌، خانه‌ پدری‌
📚تورات 📖سفر پیدایش 📝باب 13 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔰جدا شدن لوط از ابرام 1 ابرام‌ با زن‌ خود سارای‌ و لوط‌ و هر آنچه‌ که‌ داشت‌ به‌ جنوبِ کنعان‌ کوچ‌ کرد. 2 ابرام‌ بسیار ثروتمند بود. او طلا و نقره‌ و گله‌های‌ فراوانی‌ داشت‌. 3 ابرام‌ و همراهانش‌ به‌ سفر خود بسوی‌ شمال‌ و بطرف‌ بیت‌ئیل‌ ادامه‌ دادند و به‌ جایی‌ رسیدند که‌ قبلاً ابرام‌ در آنجا خیمه‌ زده‌، قربانگاهی‌ بنا کرده‌ بود. 4 آن‌ مکان‌ درمیان‌ بیت‌ئیل‌ و عای‌ قرار داشت‌. او در آنجا بار دیگر خداوند را عبادت‌ نمود. 5 لوط‌ نیز گاوان‌ و گوسفندان‌ و غلامان‌ زیادی‌ داشت‌. 6 ابرام‌ و لوط‌ بعلت‌ داشتن‌ گله‌های‌ بزرگ‌ نمی‌توانستند با هم‌ در یکجا ساکن‌ شوند، زیرا برای‌ گله‌هایشان‌ چراگاه‌ کافی‌ وجود نداشت‌ 7 و بین‌ چوپانان‌ ابرام‌ و لوط‌ نزاع‌ در می‌گرفت‌. (در آن‌ زمان‌ کنعانی‌ها و فرّزی‌ها نیز در آن‌ سرزمین‌ ساکن‌ بودند.) 8 پس‌ ابرام‌ به‌ لوط‌ گفت‌: «ما قوم‌ و خویش‌ هستیم‌، و چوپانان‌ ما نباید با یکدیگر نزاع‌ کنند. 9 مصلحت‌ در این‌ است‌ که‌ از هم‌ جدا شویم‌. اینک‌ دشتی‌ وسیع‌ پیش‌ روی‌ ماست‌. هر سمتی‌ را که‌ می‌خواهی‌ انتخاب‌ کن‌ و من‌ هم‌ بسمت‌ مقابل‌ تو خواهم‌ رفت‌. اگر بطرف‌ چپ‌ بروی‌، من‌ بطرف‌ راست‌ می‌روم‌ و اگر طرف‌ راست‌ را انتخاب‌ کنی‌، من‌ بسمت‌ چپ‌ می‌روم‌.» 10 آنگاه‌ لوط‌ نگاهی‌ به‌ اطراف‌ انداخت‌ و تمام‌ دره‌ رود اردن‌ را از نظر گذراند. همه‌ آن‌ سرزمین‌ تا صوغر، چون‌ باغ‌ عدن‌ و مصر سر سبز بود. (هنوز خداوند شهرهای‌ سدوم‌ و عموره‌ را از بین‌ نبرده‌ بود.) 11 لوط‌ تمام‌ دره‌ اردن‌ را برگزید و بطرف‌ شرق‌ کوچ‌ کرد. بدین‌ طریق‌ او و ابرام‌ از یکدیگر جدا شدند. 12 پس‌ ابرام‌ در زمین‌ کنعان‌ ماند و لوط‌ بطرف‌ شهرهای‌ دره‌ اردن‌ رفت‌ و در نزدیکی‌ سدوم‌ ساکن‌ شد. 13 مردمان‌ شهر سدوم‌ بسیار فاسد بودند و نسبت‌ به‌ خداوند گناه‌ می‌ورزیدند. 14 بعد از جدا شدن‌ لوط‌ از ابرام‌، خداوند به‌ ابرام‌ فرمود: «با دقت‌ به‌ اطراف‌ خود نگاه‌ کن‌! 15 تمام‌ این‌ سرزمین‌ را که‌ می‌بینی‌، تا ابد به‌ تو و نسل‌ تو می‌بخشم. 16 نسل‌ تو را مانند غبار زمین‌ بی‌شمار می‌گردانم‌. 17 برخیز و در سراسر این‌ سرزمین‌ که‌ آن‌ را به‌ تومی‌بخشم‌، بگرد.» 18 آنگاه‌ ابرام‌ برخاست‌ و خیمه‌ خود را جمع‌ کرده‌، به‌ بلوطستانِ ممری‌ که‌ در حبرون‌ است‌ کوچ‌ نمود. در آنجا ابرام‌ برای‌ خداوند قربانگاهی‌ ساخت‌. 📌کتاب مقدس، ترجمه تفسیری #️⃣ 📮┏━━⊰✾✿✾⊱━━━─━━━━┓ https://eitaa.com/Faanoos14 ┗━━━─━━━⊰✾✿✾⊱━━━┛
فانوس | پژوهش‌های کلامی
🖊دین پژوهی و رشته های آن (8) 🗞پدیدارشناسی دین 🔰کتاب «کلام جدید»؛ عبدالحسین خسروپناه، ص7 #دین_پژوهی
🖊دین پژوهی و رشته های آن (9-10-11-12) 🗞ادبیات و هنر دینی؛ اسطوره شناسی دین؛ تاریخ ادیان؛ معرفت شناسی دینی 🔰کتاب «کلام جدید»؛ عبدالحسین خسروپناه، ص7 📮┏━━⊰✾✿✾⊱━━━─━━━━┓ https://eitaa.com/Faanoos14 ┗━━━─━━━⊰✾✿✾⊱━━━┛
فانوس | پژوهش‌های کلامی
🔰«شبهة آکل و مأکول» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ آ
🔰اصطلاح شناسی 📌«أبدان أخروی» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اين اصطلاح را فلاسفه اسلامى در باب حشر و معاد انسانها در روز رستاخيز بكار برده‌اند، بعد از بيان اين معنى كه اعاده معدوم بعينه محال است، بحث بدين‌سان مورد توجه واقع شده است: 👁‍🗨حال كه اعادۀ معدوم به عينه ممتنع است و از سوئى جزء اصول اعتقادات اسلامى حشر اجساد و انسانهاست، در روز بازپسين جمع بين اين دو امر چگونه امكان‌پذير است.⁉️ ✅بعضى از فلاسفه گويند: آنچه در روز رستاخيز محشور مى‌شود عينا اين اجساد دنيوى نمى‌باشد و ابدانى كه در روز رستاخيز حشر مى‌شود مناسب با روز رستاخيز است و ابدانى است غير از اين ابدان و در عين حال بسان همين ابدان است. اين ابدان را ابدان اخروى يعنى مناسب با آن دنيا دانسته‌اند. ✳️صدر الدين شيرازى كه در اين باب صراحت دارد مى‌گويد: اجساد به اين معنى كه انسان مادى جسمانى با همين جسد دنيوى كه مركب از ماده و صورت و اخلاط اربعه بوده و در معرض تحول و تغيير و تبدّل و تبديل است و متمكن در مكان و واقع در زمان بوده و او را عوارض و لواحق جسميه و بالأخره محدود به حدود است محشور در آخرت باشد نزد اكثر فلاسفه مردود است، بلكه ارواح و نفوس انسانى در ابدان ديگرى كه آنها را ابدان اخروى ناميده‌اند محشور مى‌شوند. ❎و ميان ابدان دنيوى و اخروى فرقهايى گذارده‌اند از جمله اينكه: 1️⃣اولا، تمام اجساد و ابدان در آخرت صاحب روح و حيات مى‌باشند درصورتى‌كه اجساد دنيوى بعضى ذو روح و حياتند و بعضى داراى حيات و شعور نمى‌باشند. 2️⃣دوم اينكه اجساد اخروى حى بالذات‌اند و در ابدان و اجساد دنيوى حيات عارض و زائد بر آنهاست. 3️⃣سوم آنكه، اجساد و اجسام اين عالم بر سبيل استعداد قابل نفوس‌اند و نفوس در آخرت فاعل بر سبيل ايجاب‌اند. 4️⃣چهارم آنكه، قوت در اين عالم مقدم بر فعل است زمانا و فعل مقدم بر قوت است ذاتا و در آخرت قوت مقدم است بر فعل ذاتا و وجودا. 5️⃣پنجم آنكه، فعل در اين عالم اشرف از قوت است از جهت آنكه غايت قوت است و در آخرت قوت اشرف از فعل است از جهت آنكه فاعل است. 6️⃣ششم آنكه، ابدان اخروى و اجرام آنها غير متناهى‌اند برحسب اعداد تصورات نفوس و ادراكات آنها. 7️⃣هفتم آنكه، ابدان اخروى متوسط ميان تجرد و تجسم‌اند و اكثر لوازم و عوارض ابدان دنيوى را فاقدند. 📓«فرهنگ علوم فلسفی و کلامی» 📮┏━━⊰✾✿✾⊱━━━─━━━━┓ https://eitaa.com/Faanoos14 ┗━━━─━━━⊰✾✿✾⊱━━━┛
فانوس | پژوهش‌های کلامی
📚تورات 📖سفر پیدایش 📝باب 13 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📚تورات 📖سفر پیدایش 📝باب 14 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔰ابرام لوط را می رهاند 1 در آن‌ زمان‌ امرافل‌ پادشاه‌ بابل‌، اریوک‌ پادشاه‌ الاسار، کَدُرلاعُمَر پادشاه‌ عیلام‌ و تدعال‌ پادشاه‌ قوئیم‌، با پادشاهان‌ زیر وارد جنگ‌ شدند: 2 بارع‌ پادشاه‌ سدوم‌، برشاع‌ پادشاه‌ عموره‌، شنعاب‌ پادشاه‌ ادمه‌، شم‌ئیبر پادشاه‌ صبوئیم‌، و پادشاه‌ بالع‌ (بالع‌ همان‌ صوغر است‌). 3 پس‌ پادشاهان‌ سدوم‌، عموره‌، ادمه‌، صبوئیم‌ و بالع‌ باهم‌ متحد شده‌، لشکرهای‌ خود را در دره‌ سدّیم‌ بسیج‌ نمودند. (دره‌ سدّیم‌ بعداً به‌ «دریای‌ مُرده‌» تبدیل‌ شد.) 4 ایشان‌ دوازده‌ سال‌ زیر سلطه‌ کدرلاعمر بودند. اما در سال‌ سیزدهم‌ شورش‌ نمودند و از فرمان‌ وی‌ سرپیچی‌ کردند. 5 در سال‌ چهاردهم‌، کدرلاعمر با پادشاهان‌ هم‌پیمانش‌ به‌ قبایل‌ زیر حمله‌ برده‌، آنها را شکست‌ داد: 6 رفائیها در زمین‌ عشتروت‌ قرنین‌، زوزی‌ها در هام‌، ایمی‌ها در دشت‌ قریتین‌، حوری‌ها در کوه‌ سعیر تا ایل‌ فاران‌ واقع‌ در حاشیه‌ صحرا. 7 سپس‌ به‌ عین‌ مشفاط‌ (که‌ بعداً قادش‌ نامیده‌ شد) رفتند و عمالیقی‌ها و همچنین‌ اموری‌ها را که‌ در حَصّون‌ تامار ساکن‌ بودند، شکست‌ دادند. 8 آنگاه‌ لشکریان‌ پادشاهان‌ سدوم‌، عموره‌، ادمه‌، صبوئیم‌ و بالع‌ (صوغر) به‌ جنگ‌ با کدرلاعمر و پادشاهان‌ هم‌پیمان‌ او، 9 تدعال‌ و امرافل‌ واریوک‌ که‌ در دره‌ سدّیم‌ مستقر شده‌ بودند، برخاستند؛ چهار پادشاه‌ علیه‌ پنج‌ پادشاه‌. 10 دره‌ سدّیم‌ پُر از چاه‌های‌قیر طبیعی‌ بود. وقتی‌ پادشاهان‌ سدوم‌ و عموره‌ می‌گریختند، به‌ داخل‌ چاه‌های‌ قیر افتادند، اما سه‌ پادشاه‌ دیگر به‌ کوهستان‌ فرار کردند. 11 پس‌ پادشاهان‌ فاتح‌، شهرهای‌ سدوم‌ و عموره‌ را غارت‌ کردند و همه‌ اموال‌ و مواد غذایی‌ آنها را بردند. 12 آنها لوط‌، برادرزاده‌ ابرام‌ را نیز که‌ در سدوم‌ ساکن‌ بود، با تمام‌ اموالش‌ با خود بردند. 13 یکی‌ از مردانی‌ که‌ از چنگ‌ دشمن‌ گریخته‌ بود، این‌ خبر را به‌ ابرامِ عبرانی‌ رساند. در این‌ موقع‌ ابرام‌ در بلوطستانِ ممری اموری‌ زندگی‌ می‌کرد. (ممری‌ اموری‌ برادر اشکول‌ و عانر بود که‌ با ابرام‌ هم‌پیمان‌ بودند). 14 چون‌ ابرام‌ از اسیری‌ برادرزاده‌اش‌ لوط‌ آگاهی‌ یافت‌، سیصد و هجده نفر از افراد کارآزموده‌ خود را آماده‌ کرد و سپاه‌ دشمن‌ را تا دان‌ تعقیب‌ نمود. 15 شبانگاه‌ ابرام‌ همراهان‌ خود را به‌ چند گروه‌ تقسیم‌ کرده‌، بر دشمن‌ حمله‌ برد و ایشان‌ را تارومار کرد و تا حوبَه‌ که‌ در شمالِ دمشق‌ واقع‌ شده‌ است‌، تعقیب‌ نمود. 16 ابرام‌، برادرزاده‌اش‌ لوط‌ و زنان‌ و مردانی‌ را که‌ اسیر شده‌ بودند، با همه‌ اموالِ غارت‌ شده‌ پس‌ گرفت‌. 17 هنگامی‌ که‌ ابرام‌ کدرلاعمر و پادشاهان‌ هم‌پیمان‌ او را شکست‌ داده‌، مراجعت‌ می‌نمود، پادشاه‌ سدوم‌ تا دره‌ شاوه‌ (که‌ بعدها دره‌ پادشاه‌ نامیده‌ شد) به‌ استقبال‌ ابرام‌ آمد. 18 همچنین‌ مَلک‌ صادق‌، پادشاه‌ سالیم‌ (اورشلیم‌) که‌ کاهن‌ خدای‌ متعال‌ هم‌ بود، برای‌ ابرام‌ نان‌ و شراب‌ آورد. 19 آنگاه‌ مَلک‌ صادق‌، ابرام‌ را برکت‌ داد و چنین‌ گفت‌: «سپاس‌ بر خدای‌ متعال‌، خالق‌ آسمان‌ و زمین‌ که‌ تو را بر دشمن‌ پیروز گردانید. 20 او تو را برکت‌ دهد.» سپس‌ ابرام‌ یک‌ دهم‌ از غنایم‌ جنگی‌ را به‌ مَلک‌ صادق‌ داد. 21 پادشاه‌ سدوم‌ به‌ ابرام‌ گفت‌: «مردمِ مرا به‌ من‌ واگذار، ولی‌ اموال‌ را برای‌ خود نگاهدار.» 22 ابرام‌ در جواب‌ گفت‌: «قسم‌ به‌ خداوند، خدای‌ متعال‌، خالق‌ آسمان‌ و زمین‌، 23 که‌ حتی‌ یک‌ سر سوزن‌ از اموال‌ تو را برنمی‌دارم‌، مبادا بگویی‌ من‌ ابرام‌ را ثروتمند ساختم‌. 24 تنها چیزی‌ که‌ می‌پذیرم‌، خوراکی‌ است‌ که‌ افراد من‌ خورده‌اند؛ اما سهم‌ عانر و اشکول‌ و ممری‌را که‌ همراه‌ من‌ با دشمن‌ جنگیدند، به‌ ایشان‌ بده‌.» 🗞کتاب مقدس، ترجمه تفسیری #️⃣ 📮┏━━⊰✾✿✾⊱━━━─━━━━┓ https://eitaa.com/Faanoos14 ┗━━━─━━━⊰✾✿✾⊱━━━┛
🔸از روشني طلعت رخشنده باقر 🔸شد نور علوم نبوي بر همه ظاهر 🔸در اوّل ماه رجب از مشرق اعجاز 🔸گرديد عيان ماه تمام از رخ باقر 🌸🍃ولادت با سعادت حضرت امام محمد باقر علیه السلام و حلول ماه رجب مبارک باد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥یادتان می‌آید او اینجا نشست/ ساحلی در محضر دریا نشست ▪️ بازنشر شعرخوانی محمد رسولی در محضر رهبرانقلاب درباره سردار شهید حاج قاسم سلیمانی (رضوان الله علیه)
فانوس | پژوهش‌های کلامی
🖊دین پژوهی و رشته های آن (9-10-11-12) 🗞ادبیات و هنر دینی؛ اسطوره شناسی دین؛ تاریخ ادیان؛ معرفت شناس
🟢چيستى كلام جديد 🖊عبدالحسین خسروپناه 🔖قسمت اول ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔸امروزه گرچه كلام جديد مورد اقبال فراوان قرار گرفته، ولى هم چنان مفهوم تجدد پذيرى و جديد بودن اين دانش، در ابهام و اجمال باقى مانده است. اين اصطلاح، اوّلين بار در فرهنگ اسلامى، توسط شبلى نعمانى (1273 ـ 1332 هـ. ق) با نگارش تاريخ كلام جديد مطرح گرديد و سپس استاد شهيد مطهرى در مباحث كلامى خود در دانشگاه تهران بر آن تأكيد ورزيد. درباره چيستى كلام جديد شش ديدگاه مختلف وجود دارد: 1️⃣ديدگاه اول 💭ديدگاه كسانى كه «ميان كلام جديد و قديم، تنها به اشتراك لفظى در عنوان كلام معتقدند و بر اين باورند كه ميان اين دو، تفاوت جوهرى وجود دارد». ✅براى اين كه فضاى تفكّر به طور كلى در اين روزگار تغيير كرده و جازميّت علمى و فلسفى رخت بر بسته است، اثبات عقلى و يقينى عقايد حقّه كه هدف كلام سنّتى به شمار مى رفت، ناممكن گشته است و در يك كلام، سؤال ها و پرسش هاى جديد و روش ها و مبانى و مبادى و فضاى ديگرى حاكم شده است; بنا بر اين، به ناچار بايد به شيوه ى ديگرى از خدا و نبّوت و انسان و معاد و وحى سخن گفته شود. ❎اين رویکرد، گرفتار نوعى سنت ستيزى و اسير تحولات غربى شده است و با متأثر شدن از فلسفه ى نقادى كانت و نسبيت انگارى جديد و مبانى هرمنوتيكى هايدگر و گادامر، تلقى خاصى از وحى و كلام پيدا كرده است. ✳️علاوه بر اين كه با توجه به رویكردهاى مختلف انديشمندان غربى در باب روش شناختى و نسبى انگارى، رویکرد نخست مشخص نساخته است كه در كلام جديد، خواهان كدام رویكرد غربى است. آيا رویكرد شلايرماخر در كلام جديد را مى پذيرد يا ديدگاه آلستون و يا رهيافت شخصيت ديگرى را؟ هر كدام از اين ها در شناخت كلام جديد تأثير به سزايى دارند. 📚کلام جدید؛ ص7-8 📮┏━━⊰✾✿✾⊱━━━─━━━━┓ https://eitaa.com/Faanoos14 ┗━━━─━━━⊰✾✿✾⊱━━━┛
▪️با توسل به تو مشمولِ عنایت شده ایم ▪️ما به دستِ كلماتِ تو هدایت شده ایم ▪️ای به مانند علی جاذبه و دافعه ات ▪️چارده آینه جمع آمده در جامعه ات 🏴شهادت جانسوز حضرت امام هادی علیه السلام تسلیت باد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا