🟡🔵 2️⃣ از 6️⃣
در هیاهوهای سیاسی عصر خاتمی به بعد، یک گروه خیلی به چشم آمدند و هر روز به یک نام خوانده شدند:
لباسشخصی، گروه فشار، تندرو، عناصر خودسر، ارزشی/ عرزشی ...
ویژگیهای مهم این گروه عبارت است از:
1️⃣ توهم قداست
معمولا گمان میکنند چون ما خدا و مقدسات را دوست داریم، پس آنها هم ما را دوست دارند؛ پس ما هم مقدسیم. از عصمت معصوم(ع) به عصمت خودشان میرسند! و صدالبته که حرف درست یکی بیشتر نیست؛ پس چون ما برحقیم، همۀ دیگران باطلند.
2️⃣ فحاشی و تندی در گفتار
کوچکترین اخمی به خود را تحمل نمیکنند و از بدترین تهمتها و ناسزاها دریغ ندارند. هر موقع که زورشان برسد، بگیر و ببند و کتک و ترور را در دستور کار دارند و هر موقع که در موضع ضعف باشند، فقط فحش میدهند.
3️⃣ خود برتر بینی شگفتانگیز
اگر سرحال باشند، دیگران را گوسفندانی میبینند که خداوند وظیفۀ چوپانی و هدایتشان را به آنها سپرده است؛
اگر بدخلق باشند، دیگران را احمقهایی میبینند که جز فحش و مرگ سزایشان نیست و اصلا کسر شأن آنهاست که با آن نادانها حرف بزنند.
4️⃣ مردمگریزی و انزوا
نه آنها حوصلۀ مردم را دارند نه مردم با آنها کاری دارند. خودشان محترمانه به کنج عزلت میخزند و فقط در محافل تیمی خودشان حاضر میشوند و حرف میزنند. اگر به میان مردم بروند، مخفیانه و برای عملیات چریکی است. امروزه در فضای مجازی، ویژگی مشترک اینان بینام و نشان بودن است. اکانتهایشان نام و نشانی از خودشان ندارد؛ نهایتا عکسی از یک شخصیت محترم (گنبد یک حرم مقدس، رهبر، حاج قاسم، شهید رئیسی، ...) میگذارند و نامی در حد سه نقطه و سرباز بیپلاک و ... .
5️⃣ شبه علم و شبه استدلال
برای خودشان فلسفهبافیهایی دارند و گمان میکنند مو لای درز استدلالهایشان نمیرود؛ ولی مباحث آنها هم در مقدمات و هم نتایج اشکال جدی دارد؛ چون فکر کردن بلد نیستند. از آنجا که در جمع محدود خودشان هستند و با کسی مباحثه نمیکنند (بلکه فقط حرف خودشان را فریاد میزنند و بعد میدان را خالی میکنند)، گمان میکنند کسی جوابی برای حرفهایشان ندارد.
🟢🔵🔴🟡
فهام: فرهنگ. هنر. ادبیات. مذهب
@fahhaam
🟡🔵 3️⃣ از 6️⃣
تاریخ هیچ وقت از این موجودات خالی نبوده؛ حالا کمی شدت و ضعف داشتهاند؛ ولی همیشه بودهاند؛ ویژگی بنیادین اینها ضعف قوۀ تفکر و استدلال است که همیشه در جوامع به فراوانی یافت شده.
در عصر خودمان تکفیریهای داعش را دیدهایم؛ اول انقلاب گروه فرقان و مجاهدین خلق را داشتیم؛ یک زمان حسن صباح و دار و دستۀ تروریستش بودهاند؛ در صدر اسلام خوارج بودهاند ...
اما امروز میخواهم یک نمونۀ فرهیخته از این طیف را معرفی کنم: #ناصرخسرو !
یک آدم درباری عیاش نسبتا باسواد که وقتی توبه کرد، تبدیل شد به یک نیروی ارزشی تمام عیار.
تاکنون هرچه شنیدهایم از بزرگی و فضل این مرد حکیم بوده؛ وقایع را هم از زاویۀ دید او دیدهایم؛ چون قلم در دست او بوده و گزارشهای او را خواندهایم؛ اما بدون هیچ حرف اضافهای، شما را دعوت میکنم که این قصیدۀ او را با من بخوانید. بعد از هرچند بیت، توضیحات کوتاهی دادهام.
🟢🔵🔴🟡
فهام: فرهنگ. هنر. ادبیات. مذهب
@fahhaam
🟡🔵 4️⃣ از 6️⃣
ناصرخسرو به عنوان شیعۀ اسماعیلی قصاید متعددی در اثبات حقانیت امیرالمؤمنین(ع) سروده است. او به آیات و احادیث بسیاری استناد جسته تا با لحنی کلامی، برتری و امامت علی(ع) را ثابت کند. زبان ناصرخسرو نسبت به مخالفان امام تند است. او از «بت»هایی که حق اهل بیت(ع) را غصب کردهاند و آنان را به شهادت رساندهاند تبری میجوید:
لعنت کنم بر آن بت کو کرد و شیعت او
حلق حسین تشنه در خون خضاب و رنگین
پیش تواند حاضر اهل جفا و لعنت
لعنت چرا فرستی خیره به چین و ماچین (دیوان:410)
ناصر که شیعۀ اسماعیلی است، 9 بار واژۀ غدیر را به کار برده که 4 بارش به عنوان «عهد غدیر» است. او به شیوۀ اهل کلام به غدیر استدلال میکند و کسانی که عهد غدیر را نپذیرفتند، اهل غدر میداند (دیوان: 402) و از زن ابولهب پستتر میداند؛ چون او عهدی نبسته بود که بشکند:
تبت یدا امامک روزی هزار بار
کاین فعل کز وی آمد نامد ز بولهب
عهد غدیر خمّ زن بولهب نداشت
در گردن شماست شده سخت چون کَنَب (دیوان: 208)
یکی از ویژگیهای برجستۀ ناصرخسرو لجاج و مجادله است. او با زبانی تند و با استدلالهایی گاه قوی و گاه سست مخالف خود را به چالش میکشد. از دیدگاه ناصر، سنی حنفی و شافعی، ناصبیاند! ناصبی یعنی کسی که با اهل بیت(ع) به جنگ برمیخیزد: «نَصَبَ لَکَ الحَرب». واضح است که حنفیها و شافعیها دشمن اهل بیت(ع) نیستند؛ بلکه به آنان احترام میگذارند و البته آنان را امام مفترض الطاعه نمیدانند. این ابیات را ببینید:
نیست جز بهر ابوبکر و عمر با من تو را
نه لجاج و نه مری نه خار خار ای ناصبی ...
... از علی مشکل نماند اندر کتاب حق مرا
علم بوبکر و عمر پیش من آر ای ناصبی
ای دریغا چونکه نامد سوی بوبکر و عمر
زاسمان صمصام تیز و ذوالفقار ای ناصبی
روز خیبر چونکه بوبکر و عمر آن در نکند
تا علی کند آن قوی در زان حصار ای ناصبی ...
بوحنیفه و شافعی را بر حسین و بر حسن
چون گزیدی همچو بر شکر شخار؟ ای ناصبی ... (دیوان: 536)
🟢🔵🔴🟡
فهام: فرهنگ. هنر. ادبیات. مذهب
@fahhaam
🟡🔵 5️⃣ از 6️⃣
یک قصیدۀ کامل را از او نقل میکنم و پس از هر بخش شعر توضیح کوتاهی میآورم تا روحیات او را بر اساس متن نشان دهم:
گشتن این گنبد نیلوفری
گر نه همی خواهد گشت اسپری
هیچ عجب نیست ازیرا که هست
گشتن او عنصری و جوهری
چند اصطلاح فلسفی مختصر برای اثبات فضل خود. ناصر بر خلاف دیگر شاعران روزگار شعرش را با تغزل و تشبیب شروع نمیکند.
هست شگفت آنکه همی ناصبی
سیر نخواهد شدن از کافری
نیست عجب کافری از ناصبی
زانکه نباشد عجب از خر خری
او مکرر دشمنانش را «خر» مینامد و خود را به «خرد» میستاید. بیراه نیست اگر دو تا از کلیدواژههای اصلی دیوان او را «خر» و «خرد» بدانیم.
ناصبی، ای خر، سوی نار سقر
چند روی براثر سامری؟
در سپه سامری از بهر چیست
بر تن تو جوشن پیغمبری؟
جوشن پیغمبری اسلام توست
زنده بدین جوشن و این مغفری
فایده زین جوشن و مغفر تو را
نیست مگر خواب و خورِ ایدری
مغفر پیغمبری اندر سقر
ای خر بدبخت، چگونه بری؟
اتهام میزند. اثبات نمیکند و بر اساس همان اتهام بیاثبات، حکم صادر میکند.
نام مسلمانی بس کردهای
نیستی آگه که به چاه اندری
نحس همی بارد بر تو زحل
نام چه سود است تو را مشتری؟
راهبر تو چو یکی گمره است
از تو نخواهد دگری رهبری
چون که نشوئی سلب چربخویش
گر تو چنین سخت و سره گازری؟
من پس تو سنبل خوش چون چرم
گر تو همی گوز فگنده چری؟
از خرافه و روزمره و تمثیل ساختۀ خویش، برای فروکوفتن حریف استفاده میکند.
دین تو به تقلید پذیرفتهای
دینِ به تقلید بود سرسری
لاجرم از بیم که رسوا شوی
هیچ نیاری که به من بگذری
چون سوی صراف شوی با پشیز
مانده شوی و خجلی برسری
به حریف تهمت میزند که دینش تقلیدی است. به مفاخره میگوید که حریف جرأت مواجهه با او را ندارد.
خمر مثلهای کتاب خدای
گرت بجای است خرد، چون خوری؟
خمر حرام است، بسوزد خدای
آن دل و جان را که بدو پروری
باز هم تمثیل خودساخته و اتهام. او مثلهای قرآن را شراب میداند! منظورش این است که اگر به ظاهر کلام توجه کنی گمراه می شوی و باید به مفاهیم باطنی توجه کنی! ناصرخسرو شیعۀ اسماعیلی است؛ آنها را باطنی مینامیدند؛ چون به ظاهر بها نمیدادند و تأویلهای شگفت میکردند.
گرت بپرسد کسی از مشکلی
داوری و مشغله پیش آوری
بانگ کنی کاین سخن رافضی است
جهل بپوشی به زبانآوری
حجت پیش آور و برهان مرا
جنگ چه پیش آری و مستکبری
من به مثل در سپه دین حق
حیدرم، ار تو به مثل عنتری
خود را به پیشوایش مانند میکند (بیدلیل) و حریف را به پیشوایش (ابوبکر) منسوب نمیکند؛ بلکه به یکی از کافران کشتهشده به شمشیر امیرالمؤمنین(ع) تشبیه میکند. جالب آنکه عنترة بن شداد از شاعران و پهلوانان جاهلی بود که در همان جنگهای جاهلیت مرد و اسلام را درک نکرد. در بین حریفان نامدار امیرالمؤمنین(ع) در جنگها هیچکس با نام عنتر دیده نمیشود. عمرو و عنتر دو نام پر تکرار در زبان مردم آن روزگار است که به شعر ناصرخسرو هم راه یافته.عمرو همان عمرو بن عبدود است که در احزاب به دست امیرالمؤمنین(ع) کشته شد؛ اما عنتر ظاهرا وجود خارجی ندارد.
🟢🔵🔴🟡
فهام: فرهنگ. هنر. ادبیات. مذهب
@fahhaam
🟡🔵 6️⃣ از 6️⃣
تا ندهی بیضۀ عنبر مرا
خیره نگویم که تو بوالعنبری
خیز بینداز به یک سو پشیز
تا بدلت زر بدهم جعفری
تا تو ز دینار ندانی پشیز،
نه بشناسی غل از انگشتری،
هیچ نیاری که ز بیم پشیز
سوی زر جعفریام بنگری
چند زنی طعنۀ باطل که تو
مرتبت یاران را منکری
با تو من ار چند به یک دین درم
تو ز ره من به رهی دیگری
لاجرم آن روز به پیش خدای
تو عمری باشی و من حیدری
فاطمیام فاطمیام فاطمی
تا تو بدرّی ز غم ای ظاهری
بر اساس این ابیات، اتهام سنی به شیعه این است که «مرتبت یاران را منکر» است؛ یعنی فضل صحابه را پاس نمیدارد. ناصر این اتهام را میپذیرد که با بعضی از صحابه، یعنی خلفا و وابستگان و دلبستگانشان، دشمن است و در مقابل خودش حیدری و فاطمی است. فاطمی در این بیت ایهام دارد؛ هم منسوب به فاطمۀ زهرا(س) است هم خلفای فاطمی که پیشوایان مذهب اسماعیلیاند. فرقۀ اسماعیلیه خود را باطنی میخواندند و دیگر فرق را ظاهری. در خصوص باطنی و ظاهری سرفصلی را پس از این شعر خواهم آورد.
فاطمه را عایشه مارندر است
پس تو مرا شیعت مارندری
شیعت مارندری ای بدنشان
شاید اگر دشمن دختندری
این که در مقایسۀ مذهب فاطمه(س) و عایشه به همین اکتفا شود که عایشه نامادری فاطمه(س) است و فاطمه(س) دختر شوهر عایشه است، از عجایب است. چون چنین چیزی اساسا فضیلت یا رذیلت محسوب نمیشود.
من نبرم نام تو، نامم مبر
من بریام از تو، تو از من بری
گرچه مرا اصل خراسانی است
از پس پیری و مهی و سری
دوستی عترت و خانۀ رسول
کرد مرا یمگی و مازندری
ناسازگاریاش با دیگران در بیت 34اول این بخش مشهود است. دو بیت بعدی آوارگی او پس از تغییر مذهب را نشان میدهد.
مر عقلا را به خراسان منم
بر سفها حجت مستنصری
تعبیر دیگری از خر و خرد؛ سفها و عقلا. مستنصر نام خلیفۀ فاطمی است.
حکمت دینی به سخنهای من
شد چو به قطر سحری گل طری
ننگرد اندر سخن هرمسی
هر که ببیند سخن ناصری
مقصود از سخن هرمسی، فلسفۀ یونانی است. سخن ناصری همان حکمت دینی است که ما به آن علم کلام میگوییم.
گرچه به یمگان شده متواریام
زین بفزوده است مرا برتری
گرچه نهان شد پری از چشم ما
زین نکند عیب کسی بر پری
خوب سخن جوی چه جویی ز مرد
نیکوی و فربهی و لاغری؟
نیست جمال و شرف شوشتر
جز به بهاگیر و نکو ششتری
چون شکر عسکری آور سخن
شاید اگر تو نبوی عسکری
فخر چه داری به غزلهای نغز
در صفت روی بت سعتری؟
این نبود فضل و، نیابی بدین
جز که فرومایگی و چاکری
فخر بدان است بدانی که چیست
علت این گنبد نیلوفری
واب درو و آتش و خاک و هوا
از چه فتادند در این داوری
هر که از این راز خبر یافته است
گوی ربوده است به نیک اختری
آغاز شعر هم با اشاره به همین علوم بود.
مدح و دبیری و غزل را نگر
علم نخوانی و هنر نشمری
دفتر بفگن که سوی مرد علم
بیخطر است آن سخن دفتری
این دو بیت به علوم ناصر پیش از آغاز سفر اشاره دارد. الآن میگوید که دیگران به چنین علومی دل خوش کردهاند؛ در حالی که اینها مهم نیستند.
حجتِ حجت به جز این صدق نیست
با تو ورا نیست بدین داوری
شعر تمام شد و همانطور که دیدید، حجت و استدلال محکمی در آن نبود؛ سراسر لجاج و تعصب، «تا تو بدرّی ز هم ای ظاهری»!
🟢🔵🔴🟡
فهام: فرهنگ. هنر. ادبیات. مذهب
@fahhaam
به یاری خدا عازم شیرازم؛ شب شعر عاشورایی شیراز
این شب شعر قدیمیترین و جدیترین رویداد ادبی کشور است که به شکل کاملا مردمی شکل گرفته و ماندگار شده است.
در سالهای اخیر، شعرخوانیها پخش زندۀ تلویزیونی داشته که ساعت و کانال و لینک اینترنتیاش را برایتان خواهم گذاشت.
در حاشیۀ این شب شعر، چند نشست تخصصی هم برگزار میشود. قرار است پنجشنبه صبح دربارۀ #نشانه_شناسی حرف بزنم. خودم که خیلی هیجان دارم. امیدوارم بحث کاربردی و مفیدی از آب در بیاید.
یک نمونه از شعرخوانیهای پارسال را ببینید. پیشنهاد میکنم در کانال آپارات شب شعر عاشورایی شیراز عضو شوید.
https://www.aparat.com/v/f1512ht
📣 کارگاه «منبعشناسی تاریخ عاشورا»
(آشنایی با مهمترین مقاتل و دیگر منابع تاریخ عاشورا)
با تدریس دکتر “سعید طاوسی مسرور”
🔷 سرفصل کارگاه:
▪ آشنایی با کهنترین مقاتل
▪ منابع تاریخ عاشورا تا پایان قرن پنجم
▪ منابع تاریخ عاشورا از قرن ششم تا پیش از ظهور صفویه
▪ منابع تاریخ عاشورا در عصر صفوی
▪ منابع تاریخ عاشورا در عصر قاجار
▪ آثار عاشورایی معاصر
لینک ثبتنام و جزئیات
⚠️ این کارگاه همزمان حضوری و آنلاینه ⚠️
📆 چهارشنبهها
⏰ ۲ جلسه از ساعت ۱۷:۳۰ تا ۲۰:۳۰
📌 شروع از ۱۷ مرداد
@zeitoon_academy