eitaa logo
کانال فلسفه علویه
102 دنبال‌کننده
167 عکس
143 ویدیو
10 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
️ ♋️ تغییر در زمان و مکان مخلوقات پرسش: چرا هر انسانی در زمان و مکان و...کاملا مشخص و‌متعین به وجود اومدن و طور دیگه یا در شرایط دیگه خلق نشدن؟؟ پاسخ: 🔴 بر اساس نگاه فلسفه مشاء: در نظام علی و معلولی بر اساس نگاه مشاء خداوند در مقام علت العلل و در انتهای سلسله علت و معلولی است و از آنجا که در این دستگاه قاعده الواحد حاکم است نظام طولی علل شکل خواهد گرفت تا فلک دهم که از آن عالم کثرات به وجود می آید. در این نظام فکری برای شکل گیری افراد باید در عالم ماده علت مادی و صوری و علت غایی و علت فاعلی برای تحقق یابد تا فرد شکل گیری پیدا کند. ↩️ علت فاعلی: هستی خداوند است البته در انتهای سلسله علل که در این صورت بین خدا و خلق علل طولی واسطه وجود دارد. ↩️ علت صوری: در نگاه ارسطو ناشی از عقل فعال است و در نگاه بو علی مفارق از انسان است. ↩️ علت مادی: نیز ماده ای است که شی از ان ساخته شده و از شی دیگر به شی جدید عطا میشود. ↩️ علت غایی: نیز در نگاه ارسطو ایجاد شوق می کند در شی برای حرکت به سوی کمال و در نگاه بوعلی سینا همان واجب الوجود است که به سبب خلاقیت دائمی شی به سوی او در حرکت تکاملی است 🔰 از این رو تغییر هرکدام پارامترهای زمانی و مکانی موجب تغییر دست کم علل صوری و مادی میشود و تغییر این علل موجب تغییر معلول خواهد شد و ممکن نیست فرد الف که با علل صوری و مادی الف شکل گرفته با تغییر علل صوری و مادی از الف به ب شکل گیرد. 🔵 دیدگاه فلاسفه تشکیک وجودی در تشکیک وجود نیز نظام طولی علیت قابل تصور است و در این نظام نیز قاعده الواحد حاکم و وجود هستی بخش وجودی است شدید الوجود که هیچ هیچ ضعفی در آن متصور نیست و از این رو فاقد هر گونه نقصی است و در انتهای سلسله علل وجودی قرار دارد در این نظام نیز برای شکل گیری شی در عالم ماده یک علت وجود دهنده به صورت علت العلل تصور میشود و سایر موجودات به صورت وجود معلول از وجود شدید در مرتبه والاتر تصور میشود زیرا حقیقت هر علتی کامل‌تر از واقعیت معلولش است و معلول ناقص‌تر از علتش است؛ به عبارت دیگر واقعیت علت و معلول واقعیات متکثری‌اند که در حقیقت واحد و یکی‌اند و تمایز آنها به میزان محدودیت و عدم محدودیت آنهاست؛ یعنی واقعیت معلول محدود به واقعیت علتش است و وجود معلول مرتبه نازل وجود علت است؛ پس کثرت حاصل از رابطه علی و معلولی، کثرتی تشکیکی است در این نظام نیز علل اربعه قابل تصور است ↩️ علت مادی: در وجود علت اشرف از وجود معلول به دست می دهد. ↩️ علت صوری: این علت نیز بر آمده از علت مافوق است ↩️ علت فاعلی: نیز علت مافوق است و در انتهای این سلسه علت علل است. ↩️ علت غایی: نیز علل العلل است. 🔰 در این نظام وجود سلسله علل به صورت طولی در وجود علل العلل متصور میشود تغییر در مکان و زمان یعنی تغییر در شی چرا که خود شی مکان و زمان است و در نتیجه تغییر زمان و مکان یعنی باید علل وجودی ان تغییر کند چراکه زمان و مکان شی بر آمده از علت اشرف است و تغییر در علت یعنی تغییر در شی و تغییر در علت بنا بر قاعده الواحد معلولی تفاوت نتیجه میدهد. 🟢 بر اساس دیدگاه وحدت شخصی وجود: در وحدت شخصی وحدت در وجود است و در مورد تشکیک در این نظریه دو دیدگاه وجود دارد: 🅰 از انجا که وحدت در وجود است اگر تشکیکی باشد تشکیک در مظاهر است در این نگاه دو دیدگاه وجود دارد 1⃣ امام خمینی: در وحدت شخصی نظام علیت ملغی است و نظام مظاهر پا برجاست. زیرا هیچ وجودی مفروض نیست نه وجود استقلای نه ربطی تا بتوان معلول را تصور نمود. 2⃣ یک علت در هستی قابل تصور است و آن وجود واحد احدی است و قاعده الواحد در آن تنها در رابطه بین جلوات قابل بحث است ولی واسطه ای میان خلق و حق متصور نیست. و رابطه میان جلوات و ذات مستقیم و بی واسطه است اما تشکیک در مظاهر یعنی تشکیک در شدت وضعف جلوه و رابطه این جلوات به صورت کثرت و وحدت است به این معنا که هرچه جلوه به ذات نزدیکتر باشد در وحدت بیشتر و هرچه جلوه از ذات دور شود دارای کثرت بیشتر است که جلوات اشد بطن جلوات ظاهره خواهد بود از این رو جلوات ظاهره در جلوه وابسطه به جلوات اشد خواهند بود. اما زمان و مکان در این نگاه از ویژگی های جلوات متکثره است و تغییر زمان و مکان یعنی تغییر جلوه و تغییر در جلوه در ان مرتبه از جلوات یعنی تغییر نظام جلوات که محال است. 🅱 تشکیکی در جلوات ممکن نیست زیزا تشکیک در جلوات یعنی واسطه شدن جلوات و ذات که با فرض تشکیک دروجود در تعارض است و رابطه هر جلوه با ذات اقدس مستقیم است و به این معنا که هر جلوه من حیث هی هی عدم است و در رابطه با ذات اقدس متصف به وجود می شود. هر جلوه ظهور اسمی از اسما ذات است و تغییر در جلوه یعنی تغییر در اسم که این محال است. 🔺 🔺 🔺 🔺 ✍️میرزا محمد رضا صفائی تخته فولادی 💢@falsafeh_alaveyeh
♏️ معنای اتصاف ذهنی در معقولات کلی پرسش: آیا همین که در معقولات اتصاف را خارجی عنوان کرده‌اند. آیا مفهوم ذهنی می‌تواند اتصافش خارجی باشد یا شاید در اینجا از مفهوم چیز دیگری را قصد کرده‌اند؟ ♨️ مقدمه پاسخ: مفاهیم کلی که در علوم عقلی از آنها استفاده می‌شود، به سه دسته تقسیم می‌گردند: ۱. مفاهیم ماهوی یا معقولات اولی که به نام حقیقی نیز معروف است؛ مانند مفهوم انسان و مفهوم سفیدی؛ ۲. مفاهیم فلسفی یا معقولات ثانیه فلسفی مانند مفهوم علت؛ ۳. مفهوم معلول و مفاهیم منطقی یا معقولات ثانیه منطقی مانند مفهوم عکس مستوی و مفهوم عکس نقیض. 🔰 پاسخ ها: 1⃣ مفهوم کلی تنها امر ذهنی است و در خارج امر کلی نداریم و قسیم تقسیم معقولات مفهوم کلی است پس منظور از مفهوم امر ذهنی است. 2⃣ ویژگی مفهوم انتزاعی و کلی بودن آن است که البته منشا انتزاع آن منفاوت است. فلاسفه ما در معرفت شناسی قایل به نظریه مطابقت هستند پس وجود را دو نوع می کنند وجود خارجی و وجود ذهنی. وجود ذهنی همان مصداق بالعرض شی خارجی است. ↩️ حالا اگر از این مصداق بالعرض یک تصور کلی استخراج شود که چیستی آن را نشان دهد میشود مفهوم کلی ماهوی یا اولی. ↩️ اگر از این مفهوم ذهنی مفهوم کلی دیگری انتزاع شود میشود مفهوم ثانوی که بنا به نظر حکمای اختلاف است: 🔰 حکمای مشا از معقول ثانی فراتر نرفته اند ولی در نامگذاری انواع آن اختلاف کرده اند. 🔰 مشهور حکمای حکمت متعالیه عنوان می کنند معقول ثانی فلسفی خودش دو نوع است: 🅰 منشا انتزاع آن فقط مصداق ذهنی است میشود مفهوم ثانی منطقی 🅱 اگر منشا انتزاع مصداق خارجی باشد میشود مفهوم ثانی فلسفی. ↩️با توجه به این دو مهم مقصود از اتصاف در نظر مشهور حکما همان انتزاع است، زیرا معیار تفاوت بین معقولات ثانی منشا انتزاع آنها است و وجه شباهتشان در این است که هر دو ویژگی وجود را بحث می کنند. 🔰 برخی حکما معقول ثانی را دو نوع میدانن ولی انفکاک با توجه به محمولی که عارض موضوعی میشود و موضوع متصف به آن محمول میگردد تعیین میشود 🔙 در این حالت دو نسبت متصور است: یکی عروض محمول بر موضوع، و یکی اتصاف موضوع به محمول. 🔚 در اینجا، چهار حالت قابل تصور است: 🔹عروض عارض بر معروض خودش و اتصاف آن معروض به عارض هر دو در خارج است؛ مانند اینکه میگوییم: «مهدی آمد». 🔹عروض عارض بر معروض خودش و اتصاف آن معروض به عارض هر دو در ذهن است؛ مانند اینکه میگوییم: «انسان، کلی است». 🔹 ظروف عروض عارض بر معروض «ذهن» و ظرف اتصاف معروض به عارض «خارج» است؛ مانند اینکه میگوییم: «انسان، ممکن است» یا «انسان، واحد است.» 🔹ظرف عروض عارض بر معروض، «خارج» و ظرف اتصاف معروض به عارض، «ذهن» است. ⭕️ در اینجا مقصود از ظرف عروض و ظرف اتصاف چیست؟ ۱-حمل و عارض شدن محمول بر موضوع: عروض نام دارد 2- دارا شدن متصف شدن موضوع به محمول: اتصاف نام دارد. شهید مطهری ره در بیان تفاوت این دو می گوید: 🔻مقصود از «اتصاف» وجود رابط است. 🔻مقصود از «عروض» وجود محمولی است. ↩️وجود محمولی وجودی است كه خودش استقلال دارد. وجودی است كه به یك ماهیتی تعلق دارد یا اگر هم به ماهیتی تعلق ندارد به هر حال خودش اصالتی دارد. ↩️ وجود ربطی رابط میان موضوع و محمول است. ♦️ در این نگرش به معقولات ثانی فلسفی نیز مقصود از اتصاف باز به انتزاع بازگشت دارد زیرا در این تعریف مفاهیم ثانوی مفاهیمی هستند كه از خود ما بازائی جدا از موضوع ندارند؛ یعنی همان شیئی كه مصداق موضوع است مصداق محمول است پس محمول، مفهومی است كه از حاقّ ذات موضوع انتزاع شده است و در ذهن بر موضوع حمل میشود. ⭕️ نکته ای که باید توجه داشت در فلسفه اسلامی مصداق ذهنی عین مصداق خارجی است با این تفاوت که فاقد اثر است در این حالت انتزاع مفهوم کلی از آن معقول است چون عین شی دانسته میشود پس وجود آن حضوری در نزد ذهن است که نتیجه آن اتحاد علم و عالم و معلوم است. 🔺 🔺 🔺 ✍️میرزا محمد رضا صفائی تخته فولادی 💢@falsafeh_alaveyeh
رابطه صفات انسان با اسماء الهی پرسش: لذت جویی ناشی از کدام اسم الهی هست؟ حب به فضائل اخلاقی ناشی از کدام اسم الهی هست؟ منفعت طلبی رو میشه بگید؟ پاسخ: این پرسش بر اساس مبانی مختلف متفاوت تعبیر میشود: 🔰 برخی متکلیمین هر فعل الهی را ناشی از ظهور اسم مشیت الهی می داند در نتیجه انسان و صفات وی به عنوان فعلی از افعال خداوند تلقی می کند. در این نگاه رابطه بین خالق و مخلوق رابطه صانع و مصنوع است و خداوند به عنوان سازنده از لا من شی انسان را با ویژگی های خاص خوش شکل می دهند مانند بنایی که خانه می سازد با این تفاوت که خلق خدا از لا من شی است و خدا در ماده وجودی مخلوق نیز موثر است اما این تاثیر به صورت صانع و علت فاعلی است نه به معنای وجود ربطی از این رو رابطه ای بین اسما الهی و صفات انسانی نیست. این دیدکاه به دیدگاه تباین میان خالق و مخلوق معروف است. 🔰 برخی از اهل حدیث درباره رابطه خداوند و خلق بر این باورند که وجود خلق همه منسوب به خالق است اما کیفیت آن مجهول است. 🔰بر اساس دیدگاه تشکیک وجودی هر فعل انسان را باید تضعیف شده صفت کمالی الهی دانست. در این صورت نیز صفات انسانی به صورت مستقیم به خداوند منسوب نیست بلکه به صورت مستقیم به علت قریب منسوب است و خداوند علت ابعد خواهد بود در این صورت صفات به خداوند منسوب است به صورت طولی. 🔰در نگاه وحدت شخصی دو دیدگاه است: ↩️ در نگاه قائلین به تشکیک مظاهر، صفات انسان به مظهر افضل منسوب است و البته در این نگاه علیت ملغی است و رابطه جلوات رابطه معدوم بالذات با معدم بالذات است یعنی مظهر وجود مستقل و غیر مستقل ندارد تا وجود دیگری منسوب شود و جلوه دانی جلوه عالی تر است که خود آن جلوه اعلی است و جلوه ذات است در نگاه نیز جلوات به جلوه واحد بازگشت می کند. ↩️ در دیدگاه عدم تشکیک در مظاهر صفات انسان نه به صورت ابعد که مستقیم به خدا منسوب است اما نه به اسما بلکه به خود ذات چون در این نگاه اعتبارات و حیثیات برای وجود مفروض نیست بلکه وجود واحد به تمام معنا بسیط و مطلق است و باید به ذات به نحو تنزیهی از هر قید از جمله انتساب اسما و صفات نگاه کرد اما جلوات نیز رابطه طولی با هم نخواهند داشت. چون تشکیکی در جلوات مفروض نیست. 🔻نتیجه: 1⃣ بر اساس دیدگاه متکلمین انتساب صفات انسانی به اسما منتفی است. 2⃣ بر اساس نگاه برخی اهل حدیث همه صفات انسان منسوب به خداوند است اما کیفیت آن مجهول است. 3⃣ بر اساس نگاه تشکیکی صفات انسانی منسب به وجود شدیدتر است و در نهایت به وجود اشد منسوب است از این رو لذت جویی منسوب است به لذت جویی خداوند که تفاوت انسان و خداوند در متعلق لذت است یعنی خداوند لذت جویی به حب ذات اکمل خودش بازگشت دارد ولی انسان به جهت نقص های بیشمار به لذات مادی و معنوی مختلف برای استکمال متمایل میشود. 4⃣ بر اساس نگاه وحدت شخصی ↩️ نگاه تشکیک در جلوات انتساب صفت به جلوه شریف تر و در نهایت به اسما الهی خواهد بود در این صورت لذت طلبی ناشی از اسم محب است. ↩️ در نگاه عدم تشکیک در جلوات صفت حب لذت به رابطه حب ذات بازگشت دارد که ناشی از رابطه فقر محض جلوه با ذات است. 🔺 🔺 ✍️میرزا محمد رضا صفائی تخته فولادی 💢@falsafeh_alaveyeh
پرسش: با توجه به جمله: «عارف از اول پایان را می بیند»، پس از اول رسیده بوده پس به نظرم سیر و سلوک دیگه معنایی ندارد؟ پاسخ: 1⃣ علم به نتیجه مستلزم حضور در واقعه نیست. مانند مهدنسی که پیش از ساخته شدن ساختمان علم دارد که نتیجه چه میشود. 2⃣ علم به نتیجه میتواند بر اساس علم به علت باشد اگر مبنای هستی شناسی: ↩️ اصالت ماهیت باشد: بر این اساس رابطه علت و معلول رابطه علت فاعلی است؛ اما اصالت ماهیت دو نگرش را ارائه میدهد 🔹 ماهیات با هم متباین هستند: در این صورت. علت تنها صانع معلول است مثل بنا که ساختمان را میسازد و علم به علت فاعلی یعنی تصوری که بر اساس ان علت به معلول شکل میدهد. 🔹ماهیات مشکک باشند: در این صورت وجه اشتراک بین علت و معلول باید در نوع مشترک انها باشد و تفاوت انها باید بر اساس عوارض انها باشد و در این صورت علم به علت یعنی علم به نوع کامل معلول بدون نقصی که در معلول وجود دارد. پس علم عارف به علت خودش به صورت نوع تکامل یافته است که میتواند حضور در نزد علت باشد میتواند صورت علت را درک کند. ↩️ وحدت تشکیکی باشد: در این صورت رابطه علت و معلول رابطه موجود شدید و ضعیف است در نتیجه علم عارف به علت مستلزم درک وجود شدیده خودش است. ↩️ وحدت شخصی وجود: که خود دو قسم دارد: 🔹 وحدت شخصی-تشکیک در جلوه علیت ملغی است و علم از طریق علیت منتفی است 🔹 وحدت شخصی بدون تشکیک در جلوه: علم به علت در اینجا یعنی رسیدن به مقام عدم تعین در این مقام عارف در حال در آینده و گذشته است زیرا فاقد تعین میگردد. و حالو اینده و گذشته برای او یکی است
بسم الله الرحمن الرحیم خداوند فیّاض استاد مطهری: لازمه اينكه خداوند فيّاض بالذّات و قديم‏الاحسان است، اين است كه تا خدا بوده، مخلوقات هم داشته. مجموعه آثار شهيد مطهري (نبرد حق و باطل، فطرت، توحيد)، ج‏4، ص: 36 ودر جای دیگر میگوید: حکمای الهی معتقدند که عالم قدیم است یعنی اصول و ارکان عالم ازلی است و از لحاظ زمان هر اندازه به عقب برگردیم به مبدأ و آغاز شروعی نمى‏رسیم. آثار شهيد مطهري (شرح منظومه)، ج‏5، ص: 378 اقول: اولا اندیشه جبر در فرمایش اول استاد کاملا مشهود است، گویا در نزد ایشان مسلم است که اگر هیچ محذوری ومانعی در احسان وجود نداشته باشد، (اصطلاحا قابلیت قابل تمام باشد) باید خداوند احسان کند، زیرا که او تام الفاعلیة است، ومنتظر دستور کسی نیست، ولی توجه نفرمودند که حکم جزمی به صدور فیض متفرع بر نظریه جبر است، زیرا که فاعل مختار وجهی برای لزوم صدور فعل از خودش را ندارد. اشکال: افعال خداوند تابع مصالح است، پس اگر مصلحت فعل کامل باشد، وقابل تام القابلیة وفاعل تام الفاعلیة باشند، وجهی برای عدم صدور فعل باقی نمی ماند. جواب: آنچه مسلم است این است که خداوند کار عبث وبیهوده انجام نمیدهد، پس همه افعال خداوند دارای مصالح است، ولی این که "هر چه مصلحت باشد باید خداوند انجام دهد"، دلیلی ندارد، پس آنچه دلیل بر آن اقامه شده تلازم بین فعل خداوند ومصلحت است، نه بین مصلحت وفعل خداوند، ولذا نمیتوان از وجود مصلحت در خلقت، نتیجه گرفت که خلقت انجام شده است. وبه عبارت دیگر: استدلال به فیاضیت خداوند بر قدیم بودن خلقت عالم، در صورتی تمام میشود که عدم صدور فعل خداوند را هم تابع مصالح بدانیم، وبگوئیم در فرض وجود مصلحت در خلقت عالم، نمیتواند ترک این کار دارای مصلحت باشد، پس لزوما باید خداوند عالم را ایجاد نماید. پس تنها توجیه برای کلام استاد مطهری این است که ایشان همانند سائر فلاسفه قاعده ضرورت علّی را بر خداوند منطبق میداند، ولذاست که میفرمایند چون مصلحت در خلق ازلی عالم بوده، پس نمیتواند خداوند از این مصلحت تخلف نماید، ونتیجه میگیرند که عالم قدیم است. متاسفانه بی توجهی به ادله حدوث عالم شبهه جبر را در نظر آقایان تقویت کرده است، وبه فرموده متکلم خبیر مرحوم خواجه نصیر طوسی: "وجود العالم بعد عدمه ينفي الإيجاب" (توجه به حدوث عالم نافی جبر است) ثانیا: از کجا معلوم که خلقت ازلی عالم، دارای مصلحت بوده است؟ مگر ما به همه مصالح ومفاسد عالم آشنا هستیم؟ شاید خداوند دیده که اگر عالم ازلی باشد مفاسدی بر آن مترتب میشود ولذا برای جلوگیری از آن مفاسد، عالم را حادث آفرید، پس نمیتوان از صرف فیاض بودن خداوند متعال، قدیم بودن عالم را استنتاج نمود. ثالثا: عبارت استاد مطهری نشان میدهد که ایشان خداوند را داخل زمان میداند، ولذا میفرماید "تا خدا بوده مخلوقات هم داشته"، وقدیم بودن عالَم را لازمه فیاض بودن خداوند دانسته است، ولی طبق برهان عقلی ومفاد قطعی روایات وآیات، خداوند متعال خارج از زمان است، پس اگر مثلا خداوند یک میلیارد سال پیش عالم را آفریده باشد، (وعالم قدیم نباشد) شروع زمان هم از آن موقع بوده است، نتیجتا هیچ گونه قطع فیضی صورت نگرفته است. وبه عبارت دیگر: "فیض" صفت فعل خداوند است، که در بستر زمان انجام میشود، پس اگر خداوند را خارج از زمان بدانیم، نمیتوان از دائم الفیض بودن خداوند قدیم بودن عالم را فهمید، زیرا که با خلقت عالم، زمان هم خلق میگردد ودیگر شائبه قطع فیضی وجود ندارد، تا گفته شود که برای دور کردن خداوند از محذور قطع فیض، بایستی عالم را قدیم بدانیم. نکته: 1- صفت "فیاض" برای خداوند متعال، در هیچ متنی از متون دینی، یافت نشد. 2- ادله اثبات حدوث عالم واستحاله نامتناهی، در جای خود بیان شده، وبحث فعلی منحصر در اشکال به استدلال به فیاضیت خداوند بر قدم عالم، بود.
در پاسخ به فروسته بالا باید عنوان نمود: 1⃣ هر اندیشه جبری قبیح نیست بلکه جبری که منجر به لوازم غیر عقلانی شود قبیح است از جمله جبری که سبب سلب اختیار از واجب میشود قبیح است اما جبر در حیطه امور محال بلا مانع است. به این معنا که جبر در فیاض بودن به معنی سلب اختیار یا تقیید اطلاق قدرت نیست. 2⃣ اشکال دیگر عدم توجه به معنای فیض در نگاه حکما است نویسنده توجه نداشته است فیض در نگاه حکما فعل در نظر گرفته نمیشود بلکه اثر ذاتی است چنان که خورشید نور افشانی می کند به صورت ذاتی خداوند نیز فیاض است به صورت ذاتی نه به صورت فعل اختیاری و از این رو عدم فیاضیت یعنی تحول در ذات که این محال است. 3⃣ و از آنجا که عدم فیاضیت خداوند محال است و امر محال متعلق قدرت قرار نمیگیرد. لازمه فیاضیت دائمی الهی محدودیت قدرت الهی و جبر فاعل مختار نیست. 4⃣ احکام الهی تابع مصالح و مفاسد است نه افعال الهی. که این یعنی خلط بین مقام تکوین و تشریع است. البته احکام نیز به صورت مطلق تابع مصالح و مفاسد نیست بلکه در مورد احکام آزمایشی مثل ذبح اسماعیل فعل مامور به واجد مصلحت نیست بلکه صرف اراده و امتثال مد نظر است نه مامور به. 5⃣ در نگاه حکما فعل الهی دارای غایت حکمت است و نه صرف مصلحت غایت افعال باشد در واقع مصلحت چنان که گذشت بحث تشریعی است و بحث فعل الهی بحث تکوینی است. هرچند بحث از غایت بودن مصلحت برای افعال الهی بحث از اساس درباره فیاضیت سالبه به انتفاع موضوع است زیرا فیض فعل نیست. 6⃣ حکما در اثبات فیاضیت استدلال نکرده اند که افعال الهی تابع مصالح است تا مستشکل اشکال کند وقتی این استدلال کامل است که عدم صدور فعل هم تابع مصالح باشد. 7⃣ بحث ضرورت علی ارتباطی با بحث مصلحت ندارد. ضرورت علی به معنای آن است که دو اصطلاح معلول و علت متلازمین هستند یعنی با وجود علت تامه لازم است ضرورتامعلول تحقق یابد و این به جهت مصلحت نیست بلکه بحث تکوینی است و در این مورد نیز نویسنده بحث اثر ذاتی را با فعل اختیاری خلط نموده است. 8⃣ حکما عالم را حادث ذاتی میدانند و قدیم زمانی میدانند. و ادله مذکور از خواجه ره خود تحصیل حاصل است زیرا محل بحث حدوث زمانی عالم است. و هنوز اثبات نشده عالم به تمام وجودش حادث زمانی است که خلق بعد از عدمش دلیل بر حدوثش باشد. پس این دلیل نفی قدیم زمانی نیست. 9⃣ به طور کل نویسنده پیش فرض خود یعنی خلقت عالم بر اساس مصلحت را مبنای حکما قرار داده است و اشکال می کند که حکما به مصلحت عالم علم ندارند. در صورتی که اساسا حکما چنین تقریری ندارند. 🔟 عالم ازلی است به دلیل آنکه ذات الهی همواره متصف است به صفت خلاقیت است و عدم خلاقیت خداوند یعنی انفکاک صفت کمالی از ذات واجب که محال است و خداوند محال است صفتی را از ذات خود منفک کند. 1⃣1⃣ بيشتر متکلّمان شيعه بر این عقيده اند که اراده الهي عبارت از علم خداوند متعال، به صلاحِ نهفته در امور است. اما حکماي الهي بر اين معنا تصريح کرده و گفته اند که اراده حق تعالي، عين علم او به نظام احسن است و اين علم، منشأ آفرينش جهان به شمار مي رود از آنجا که علم صفت ذات است منشا خلقت ذات واجب است. 2⃣1⃣ متن شهید ناظر به قدم زمانی است به عبارت دیگر این عبارت الاخری قدم زمانی است نه انکه خداوند محدود به زمان باشد بلکه بیان عرفی برای قدیم زمانی است. 3⃣1⃣ در نظر حکما خلقت خداوند محدود به عالم ماده نیست که فیض الهی در بستر زمان انجام شود و به تصریح حکما عالم مجردات فاقد زمان است چون طبق نظر حکما زمان بعد چهارم مکان یا منتزع از حرکت شی است که در عالم مجردات منتفی است و فیاضیت را هم قدیم می دانند نه زمان مند. 4⃣1⃣ فیاضیت از خلاقیت گرفته شده خلاق صفت مشبهه است و دائمی میباشد و از نظر حکما هر صفت کمالی متعلق به ذات واجب است چه منصوص باشد چه نباشد پس اشکالی بر فقدان نص وجود ندارد و حکما صفات الهی را توقیفی نمیدانند. 🔺 🔺 💢@falsafeh_alaveyeh
دانشمندان از سلول‌های ریه انسان ربات ساختند!🫁 ▪️دانشمندان آمریکایی از ابداع ربات‌های کوچکی خبر داده‌اند که از سلول‌های ریه انسان ساخته شده‌اند و می‌توانند در ترمیم بافت آسیب‌دیده و درمان بیماری‌ها موثر باشند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️پدرخوانده هوش مصنوعی: نمی‌دانیم هوش مصنوعی دقیقا چگونه کار می‌کند ‌ 🧶 جفری هینتون، به عنوان «پدرخوانده هوش مصنوعی» شناخته می‌شود. در مصاحبه‌ای با شبکه CBS گفته است که ما به‌طور دقیق نمی‌دانیم هوش مصنوعی چگونه کار می‌کند؟! 🧶 در سال ۲۰۲۳ از گوگل استعفا داد تا بتواند در مورد خطرات ناشی از هوش مصنوعی هشدار بدهد. 🔺 🔺 🔺 💢@falsafeh_alaveyeh
سلام علیکم پرسش🚨 اثبات کنید که هدف خدا از خلقت هستی سرگرمی نبوده؟ سرگرمی به معنای بی هدف بودن نیست سرگرمی خودش یک هدف است مثل سرگرمی برای انسان پاسخ: تعریف سرگرمی یعنی: «اموری که غایت آن گذران وقت است» و ویژگی این امور لذت بخشی ان ها است خواه از نوع لذت مادی یا معنوی. اما اصولا پدیده زمان برای فعل الهی بی معنا است و وی در حیطه زمان قرار نمی گیرد تا برای غایت گذران وقت فعلی را انجام دهد. زیرا زمان بعد چهارم یا امر منتزع از حرکت شی است و این دو ویژگی ماده است و ویژگی مادی برای خدا بی معنا است در نتیجه غایت سرگرمی برای خدا محال است. 🔺 🔺 💢@falsafeh_alaveyeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تشکر روباه از مزرعه دارد. این هم نمونه دیگری از عقل و فهم در حیوانات که نشان میدهد بر خلاف تصور ما انها هم عقل دارند. و این نگاه در مبنای وحدت تشکیکی وجود عنوان شده است. 🔺 🔺 🔺 💢@falsafeh_alaveyeh
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
مسجد جامع هفت شویه اصفهان ▪️مسجد در روستای هفت شویه از توابع خوراسگان در شمال شرقی اصفهان واقع شده است که یک مسجد دو ایوانی سلجوقی از نوع کلاسیک است و در قرن پنجم هجری بنیان نهاده شده است. مهمترین بخش مسجد جامع هفت شویه محراب آن است که در حدود هفت قرن از عمر آن می‌گذرد که برخلاف بقیه قسمت‌های مسجد سالم مانده است. در نوار دور محراب به خط ثلث آیت الکرسی و اطراف اسپر محراب به خط کوفی، سوره فاتحه و به خط کوفی بنایی آیات 51 و 52 سوره القلم گچ‌بری شده است. 🔺 🔺 🔺 💢@falsafeh_alaveyeh
🔴: « العارف هو من رأی النهایة منذ البدایة» با توجه به جمله بالا که : «عارف از اول پایان را می بیند»، پس عارف از اول رسیده بوده ، به نظر سیر و سلوک دیگر معنایی ندارد⁉️️ 🔴: 1⃣ علم به نتیجه مستلزم حضور در واقعه نیست. مانند مهندسی که پیش از ساخته شدن ساختمان علم دارد که نتیجه چه میشود. 2⃣ علم به نتیجه میتواند بر اساس علم به علت باشد اگر مبنای هستی شناسی: ↩️ اصالت ماهیت باشد: بر این اساس رابطه علت و معلول رابطه علت فاعلی است؛ اما اصالت ماهیت دو نگرش را ارائه میدهد 🔹 ماهیات با هم متباین هستند: در این صورت. علت تنها صانع معلول است مثل بنا که ساختمان را میسازد و علم به علت فاعلی یعنی تصوری که بر اساس ان علت به معلول شکل میدهد. 🔹ماهیات مشکک باشند: در این صورت وجه اشتراک بین علت و معلول باید در نوع مشترک انها باشد و تفاوت انها باید بر اساس عوارض انها باشد و در این صورت علم به علت یعنی علم به نوع کامل معلول بدون نقصی که در معلول وجود دارد. پس علم عارف به علت خودش به صورت نوع تکامل یافته است که میتواند حضور در نزد علت باشد میتواند صورت علت را درک کند. ↩️ وحدت تشکیکی باشد: در این صورت رابطه علت و معلول رابطه موجود شدید و ضعیف است در نتیجه علم عارف به علت مستلزم درک وجود شدیده خودش است. ↩️ وحدت شخصی وجود: که خود دو قسم دارد: 🔹 وحدت شخصی-تشکیک در جلوه علیت ملغی است و علم از طریق علیت منتفی است 🔹 وحدت شخصی بدون تشکیک در جلوه: علم به علت در اینجا یعنی رسیدن به مقام عدم تعین در این مقام عارف در حال در آینده و گذشته است زیرا فاقد تعین میگردد. “ و حال و اینده و گذشته برای او یکی است” . 🔺 ✍🏻 میرزا محمد رضا صفائی تخته فولاد 💢@falsafeh_alaveyeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕯پس از مرگ زنبور ماده جفتش (همسرش) برايش قبر حفر ميكند جنازه را زير بالهايش حمل ميكند و با احترام دفن ⚰ميكند!!! ♨️ پرسش: چه نيرويی به اين حشره وادار به این کار کرده است؟ و چه کسی به او آموزش داده است؟ برخی ماتریالیستها و ظاهرگرایان میگویند حیوانات فاقد فهم و شعور هستند؟! ولی این دست مشاهدات خلاف این مطلب را اثبات می کند. 🔰همه موجودات دارای شعور و عقل هستند و وحدت تشکیکی وجود این معنا را می رساند. 🔰 مسلما اموزش این موجودات از طریق وحی بوده است: «وَأَوْحَىٰ رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا يَعْرِشُونَ» 🔺 🔺 🔺 💢@falsafeh_alaveyeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚛ اگر با سرعت نور به دور زمین بچرخید این چیزی‌ است که خواهید دید...😵‍💫 🔰 جالبه بدونید نور در هر ثانیه می‌تواند هفت و نیم بار به دور زمین بچرخد این سرعت برای ما که حیاتمان به زندگی در زمین محدود است واقعا زیاد است. 🔰 اما در مقیاس کیهانی نو در واقع بسیار کند است و آن را باید ثابت در نظر انگاشت. 🔰 آنگاه معنای آیه: «‌ در روزى که مقدار آن برابر با هزار سال از سال‌هایى است که شما مى‌شمارید» مشخص میشود که درصدد است مسافت طولانی کیهان را نشان دهد که طی کردن یک روز در این مسیر کیهانی با سرعت نور گویی هزار سال زمینی است. که خود زمین با سرعت ۱۱۰ هزار کیلومتر بر ساعت به دور خورشید می چرخد و زمین و خورشید با سرعت ۷۲۰ هزار کیلومتر بر ساعت به دور کهکشان راه شیری. همچنین تمام کهکشان راه‌شیری توسط سایر ساختارهای عظیم مانند کهکشان‌های دیگر و خوشه‌های کهکشانی در جهات مختلف کشیده و با سرعتی حدود ۶۳۰ کیلومتر بر ثانیه حرکت می کند. اما همه این سرعت ها در مقیاس کیهانی بسیار کند است و انها را به شکل ثابت میبینیم. 🔰 حال فرض کنید خداوند بر کل هستی بی نهایت احاطه قیومی دارد. در این صورت کل حرکات هستی از منظر خداوند سکون است چرا که وی ابتدا و انتهای حرکت را احاطه دارد و برای او در واقع حرکتی نیست و فقدان حرکت یعنی فقدان زمان مندی عالم از منظر الهی که همان تجرید زمان و حرکت از علم به ماده در مرتبه علم الهی است. 🔺 🔺 🔺 💢@falsafeh_alaveyeh
اگر تمامی اعشارهای عدد پی را پیدا کنیم آنوقت اتفاقات عجیبی رخ خواهد داد! وقتی به پی فکر میکنیم اولین چیزی که به ذهنمون میاد 3.14 هست اما این عدد چیزی بیشتر از دو رقم اعشار است. ما تابحال تونستیم تا 100تریلیون رقم برای این عدد پیدا کنیم که این محاسبه توسط گوگل انجام شده. با اینحال مهندسان ایستگاه فضایی برای محاسباتشون تا 15 رقم رو استفاده میکنن. جالبه بدونید اگه ما تا 40 رقم رو استفاده کنیم، اونوقت میتونیم محیط جهان قابل مشاهده با شعاع 46.5 میلیارد سال نوری رو با دقتی معادل قطر یک اتم هیدروژن محاسبه کنیم! اما اگه تمامی اعشارهای عدد پی پیدا بشن چی میشه؟ این به این معنی خواهد بود که هیچ جسم گردی در جهان وجود نداره و منحنی‌های ظاهراً گرد از تعدا بسیار زیادی خط مستقیم تشکیل شدن! بنظر شما آیا عدد پی بینهایته یا اینکه باید با دایره‌ها خداحافظی کرد؟!
🛢 منابع اخلاق 🅰 تعریف منابع: منابع یعنی آن دسته از اموری که احکام اخلاقی را تولید می کند. 🅱 تعریف اخلاق: در اینجا منظور از اخلاق گزاره هایی است که باید و نباید رفتاری انسان را تعیین می کند. ♨️ پرسش: منابع به دست آوردن گزاره های اخلاقی چیست؟ 🔰 پاسخ: در این جا چند دیدگاه وجود دارد: 1⃣ خواست و هوای نفس: هر فرد معیار اخلاقی یا غیر اخلاقی بودن رفتار است. ↩️ نقد: این نگاه دو اشکال دارد: ▫️سلب مسئولیت از فرد ▪️نسبی گرایی در اخلاق 2⃣ فرهنگ و عرف: در این صورت مبنای اخلاق حسن و قبح عرفی یا فرهنگی است خواه فرهنگ خرد باشد مثل خانواده یا اصناف یا فرهنگ گسترده باشد. ↩️ نقد: این مفاهیم نسبی و متغییر است و در تعارض فرهنگی معیاری برای ترجیح یک فرهنگ بر فرهنگ دیگری به دست نمیدهد به عنوان نمونه اگر فرهنگ خانواده با فرهنگ شغلی تعارض نمود چه باید کرد؟ اینجا فرهنگ کمی نمیکند. 3⃣ عقل: در اینجا عقل به معنای خردی است که مورد تفاهم جمعی قرار دارد و مبنای آن گزاره های عقلی بدیهی محض است که خود سه مکتب دارد: 💰سودگرایان: انچه برای نوع انسان یا فرد انسان سودمند باشد اخلاقی است. 🏅 فضیلت گرایان: آنچه که انسان باید باشد فضیلت و اخلاقی است. 🔖 وظیفه گرایان: صرف انجام مسئولیت فعل اخلاقی است به هر کیفیتی که باشد. ↩️ اینکه عقل میتواند معیار فعل اخلاقی باشد بسته به پاسخ به دو سوال دارد که مشخص شود ▫️ آیا افعال دارای حسن و قبح ذاتی هستند: یعنی افعال در ذات خودشان بدون در نظر گرفتن جهتی خاص حسن هستند یا قبیح؟ ▪️ بر فرض وجود حسن و قبح ذاتی آیا عقل توانایی شناخت این حسن و قبح را دارد یا نه؟ 🔻برای پاسخ به پرسش اول باید گفت بر اساس قانون اثر و موثر هر فعلی دارای یک اثر ذاتی است پس بدون شک یک فعل اثر ذاتی دارد. اما این اثر آیا به حسن و قبح ذاتی متصف میشود؟ 🔻 هر فعل در کمال و نقص انسان اثر دارد پس هر فعلی واجد اثر از نظر انسان ذاتا حسن یا قبیح است. پس در خارج افعال واجد حسن و قبح ذاتی هستند. 🔻اما در پاسخ به پرسش دوم باید حیطه ادراکی عقل مشخص شود. برای این مهم باید دانست: ◀️ امپریست ها: عقل فاقد قدرت تحلیل مستقل است و تنها به صورت ابزاری برای قیاس تجربیات است. ◀️ راسیونالیستها: عقل مدرک همه امور است و میتواند همه امور را مستقل درک کند. ◀️ فلسفه استعلایی کانت: کانت بر این باور است واقعیت بر اساس رابطه عقل و ظهور اشیاست ولی عقل به هیچ وجه نمیتواند ذات اشیا را درک کند ◀️ فلسفه اسلامی: عقل میتواند ذات اشیا را درک کند اما به صورت کلی نه به همه جوانب ذات. ☑️بر این اساس فلسفه تجربی عقل را به عنوان منبع نمیداند. زیرا تنها ادراک حقیقی تجربه است پس حسن و قبح ذاتی تنها با تجربه قابل درکاست. ☑️ بر خلاف راسیونالیست ها که همه چیز را مدرک عقل میدانند پس عقل حسن و قبح ذاتی را به تنهایی میتواند درک کند. ☑️ کانت نیز فهم ذات را محال می داند ولی واقعیت را همان ادراک ظاهر شی میداند پس درک حسن قبح ذاتی در نگاه وی محال است. ☑️ اما فلسفه اسلامی عقل را مدرک کلیات میداند در این صورت عقل تنها حسن و قبح ذاتی کلی اشیا را درک کند ولی پیدا کردن جزئیات برای وی ممکن نیست. ✍️ میرزا محمد رضا صفایی تخته فولادی 🔺 🔺 🔺 🔺 💢@falsafeh_alaveyeh
♋️ رابطه عقل و اخلاق 🅰تعریف عقل: منظور از عقل قوه ای در انساناست که مفاهیم کلی را درک می کند و برخی از موضوعات را بر مفاهیم کلی منطبق میکند. 🅱 تعریف اخلاق: در اینجا منظور از اخلاق گزاره هایی است که باید و نباید رفتاری انسان را تعیین می کند و در اصطلاح اعم از فقه و اخلاق اسلامی است. 🔰 باتوجه به اینکه گفته شد عقل در فلسفه های مختلف معنای مختلفی دارد نقش عقل در اجتماع و قوانین اجتماعی بر اساس هر نگرش چیست؟ 1⃣ در فلسفه غربی عقل به عنوان منبعی مستقل در برخی دیدگاه ها مانند فضیلت گرایانی مثل افلاطون.. سودگرایان مثل جرمی بنتام و وظیفه گرایانی مثل کانت مطرح شد. بر این اساس در تمام رفتارهای اجتماعی و فردی این عقل است که تصمیم می گیرید از این فلسفه غربی به عنوان یک نظام کلی در همه امور اجتماعی و فردی دخیل شده است با همه رویکردهایی که دارد. 2⃣ در فلسفه اسلامی گفته شد عقل به عنوان منبع تنها مدرک کلیات است و به صورت ابزاری مصادیق را بر مفاهیم کلی منطبق می سازد تنها در حیطه امور کلی میتواند به قضاوت امور بپردازد و در امور جزیی توانایی حکم دادن را ندارد. از این رو عقل در گزاره های کلی مثل: ۱-حسن عدل و قبح ظلم ۲-قبح ضرر ۳-حسن دفع ضرر محتمل ۴-قبح عقاب بلا بیان ۵-قبح ترجیح بلا مرجح میتواند نظر دهد ولی در حسن و قبح امور جزیی به دو علت نا کار آمد است 1⃣ عقل توان درک امور متافیزیکی را ندارد و در نتیجه در قضاوت امور تنها به ظاهر مادی آن حکم می دهد مانند قبح شراب که برخی پزشکان به حسن ان حکم میدهندبدون توجه به اثرات متافیزیکی آن. 2⃣ عقل در امور جزی توانایی درک همه امور موثر و تاثیر گذار را ندارد و در واقع احاطه علمی به همه امور مادی نیز ندارد چنان که در گذشته سیگار را خوب تلقی میشد و امروزه قبیح 3⃣ در تطبیق مصادیق نیز اشتباه می کند چنان که در نگاه مادی سود مالی به هر نحو حسن است ولی در نگاه اسلامی ربا که نوعی سود است قبیح است. 4⃣ کاربران عقل دچار تعارض منافع هستند و چه بسا منفعت شخصی و گروهی به عنوان حکم عقل تلقی شود در حالی که حسن ذاتی مد نظر است نه حسن فردی و گروهی ↩️ بر این اساس در نگاه اسلامی تنها عقل به صورت کلی حکم میدهد و نمیتواند به تنهایی در امور اجتماعی نظر دهد و برای نتیجه گیری نیازمند امر معرفتی بالاتری است از این رو فلسفه به تنهایی نمیتوان حاکم مسائل اجتماعی باشد به خلاف فلسفه غربی اما در نظام سازی بین امور این عقل است که راهگشا است از این رو فلسفه جایگاه خود را به عنوان نظام ساز در اجتماع دارد ولی قواعد جزیی را باید از منبع وحی دریافت کند. ✍️ میرزا محمد رضا صفایی تخته فولادی 🔺 🔺 🔺 💢@falsafeh_alaveyeh
🎷 دانشمندا متوجه شدن که از ۳۰ سالگی به بعد علاقه موسیقی ما پارالایز یا فلج میشه. البته این یک فرایند یک‌شبه نیست و آهسته‌ست. 🪕 اوج‌ دریافت و شکل‌گیری سلیقه موسیقی ما حدود‌ ده دوازده سالگیه. از اواسط بیست سالگی این دکلاین یا شیب نزولی شروع میشه و یواش یواش تو اوایل سی‌سالگی به انتهاش میرسه. از اون به بعد به ندرت پیش میاد بتونید از آهنگهای جدید لذت ببرید یا به سبک‌های نو خو بگیرید. 🎺 البته دانشمندا این رو نقطه ضعف نمیدونن، میگن دلیلش یا بلوغ روانی‌ اجتماعیه. یعنی ما چون مسئولیت‌های بزرگتری داریم، بطور ناخودآگاه مغز تمرکزش رو روی مسائل مهمتر میذاره و اولویت پایینتری رو به موسیقی و احساسات اینچنینی اختصاص میده. 🔰 این تحقیق نشان میدهد به طور طبیعی موسیقی از نگاه مغز امری با اولویت پایین است و اصولا کسی که بلوغ عقلی کمتری دارد به سمت آن متمایل میشود. 🔰 این یکی از شواهد لغو بودن موسیقی است که خود طبیعت آن را نشان میدهد چنان که امامین صادقین (علیهما السلام) دربارۀ آیه: "بعضی از مردم سخنان بیهوده را می خرند تا مردم را از روی نادانی از راه خدا گمراه سازند ... "، فرمودند: "منظور از سخنان بیهوده، غنا🎼🚴‍♂ است. 🔺 🔺 💢@falsafeh_alaveyeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ پرسش: چه نيرويی به اين حیووان وادار به این کار کرده است؟ و چه کسی به او آموزش داده است؟ برخی ماتریالیستها و ظاهرگرایان میگویند حیوانات فاقد فهم و شعور هستند؟! ولی این دست مشاهدات خلاف این مطلب را اثبات می کند. 🔰همه موجودات دارای شعور و عقل هستند و وحدت تشکیکی وجود این معنا را می رساند. 🔰 مسلما اموزش این موجودات از طریق وحی بوده است: «وَأَوْحَىٰ رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ ...» 🔺 🔺 🔺 💢@falsafeh_alaveyeh
دروغ گفتن چه بلایی بر سر بدن ما می آورد! نوع واکنش بدن شما به دروغ گفتن، بستگی به نوع دروغ دارد. مثلا این که مجبور به دروغ گفتن شوید یا داوطلبانه دروغ بگویید. همانطور که دکتر Leanne Brinke در مطالعه ای که در سال ۲۰۱۵ در دانشگاه هاروارد انجام شد، توضیح داد، دروغ گفتن منجر به ناراحتی های متعددی به این شرح می شود: اختلالات گوارشی افزایش ضربان قلب سردرد بی‌خوابی ناراحتی و گرفتگی عضلانی 🔺 🔺 💢@falsafeh_alaveyeh
نام آیت الله العظمی جوادی آملی در فهرست پانصد مسلمان تأثیرگذار جهان (سال 2024 میلادی) نام آیت الله العظمی جوادی آملی در فهرست پانصد مسلمان تأثیرگذار جهان؛ در گزارش امسال نیز مثل سالهای قبل نام آیت‌الله جوادی آملی صدر نشین بخش دوم شخصیت‌های ویژه جهان اسلام است فهرست پانصد مسلمان تأثیرگذار جهان، همه ساله در اوایل دسامبر (آذر) منتشر می شود که به معرفی نخبگان جهان اسلام بر طبق شاخصه‌های مرکز سلطنتی تحقیقات راهبردی اسلام/The Royal Islamic Strategic Studies Centre و مؤسسه آل البیت الملکیه للفکر الاسلامی/The Royal Aal al-Bayt Institute for Islamic Thought :RABIIT در اَمان پایتخت اُردن با مشارکت «دانشگاه جورج تاون» ایالت واشنگتن دی. سی آمریکا می‌پردازد. این لیست با معرفی مؤثرین افراد جهان اسلام در دو دسته پنجاه نفر برتر و بخش چهارصد و پنجاه نفر بعدی تقسیم بندی شده است. بنابر اساسنامه و فهرست این مؤسسه که در وب سایت رسمی آن منتشر شد؛ هدف از انتشار آن را آشنایی با فعّالان و کشف نخبگان جهان اسلام معرفی و هر مسلمانی که بیشترین تأثیر بر کشور خود، جهان اسلام و عالم بشریت بگذارد در آن لیست جای خواهد داشت. در گزارش امسال نیز مثل سالهای قبل نام آیت‌الله العظمی جوادی آملی صدر نشین بخش دوم شخصیت‌های ویژه جهان اسلام است و پس از ایشان آیت‌الله محمداسحاق فیاض حائز رتبه ۵۳ این رنکینگ شده است. کشو: ایران متولد: 1933 (90 سالگی) حضرت آیت الله آملی، متکلم و مفسر برجسته قرآن است. شهرت او بیشتر به خاطر تفسیر قرآن کریم با عنوان تفسیر تسنیم است. 🔺 🔺 🔺 💢@falsafeh_alaveyeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻حاج قاسم سلیمانی خطاب به سیدحسن نصرالله: اگر میخواهید نیروها در مسیر بمانند آنها را به علامه مصباح وصل کنید 🔹سومین سالگرد ارتحال علامه مصباح یزدی 🔺 🔺 🔺 💢@falsafeh_alaveyeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مامور CIA: آیت‌الله مصباح بزرگترین دشمن ماست! رائول مارک مأمور سابق CIA: "بگذارید راحتتان کنم، تنها مانع ما برای ایجاد دموکراسی (آمریکایی سازی)، آیت الله مصباح یزدی ست، فقط آیت الله مصباح یزدی! او تنها کسی است که دموکراسی (آمریکایی) را به چالش کشیده است." خداوندا ما را نیز چنین بگردان 🔺 🔺 🔺 💢@falsafeh_alaveyeh