eitaa logo
کانال فلسفه علویه
102 دنبال‌کننده
167 عکس
144 ویدیو
10 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلم | رواق بزرگ امیرالمومنین علیه السلام چگونه ساخته می‌شود؟ 🔹تصاویر سه بعدی از عملیات بزرگ عمرانی در صحن جمهوری اسلامی حرم مطهر رضوی. 🔺 🔺 🔺 💢@falsafeh_alaveyeh
ریچارد سوین برن متولد 26 دسامبر 1934. فیلسوف انگلیسی و استاد برجسته دانشگاه آکسفورد است. 🔰او برای تحصیل در کالج Exeter ، آکسفورد، یک بورس تحصیلی آزاد دریافت کرد و در نهایت با لیسانس کلاس اول در فلسفه، سیاست و اقتصاد فارغ التحصیل شد. 🔰 در طول 50 سال گذشته یکی از طرفداران تأثیرگذار براهین فلسفی برای وجود خدا بوده است. بحث فلسفی او در درجه اول در فلسفه دین و فلسفه علم است. 🔰 وی با کارهای اولیه خود در فلسفه دین سه گانه ای متشکل از "انسجام الهیات" ، "وجود خدا" ، و "ایمان و عقل" بحث های زیادی را برانگیخت. 🔰سوین برن از سال 1972 تا 1985 در دانشگاه Keele تدریس کرد. وی در طی بخشی از این مدت ، از سال 1982 تا 1984 به سخنرانی های گیفورد در آبردین پرداخت و نتیجه آن كتاب The Evolution of Soul بود. 🔰از سال 1985 تا زمان بازنشستگی در سال 2002 ، او استاد فلسفه دین مسیحی در دانشگاه آکسفورد بود. وی از زمان بازنشستگی همچنان به طور مرتب کتاب منتشر کرده است. 🔰 سوین برن در طول حرفه خود نویسنده فعال بوده است و هر دو یا سه سال یک کتاب منتشر می کند. وی نقش مهمی در بحث و گفتگوهای اخیر درباره مسئله ذهن و بدن داشته است و از یک دوگانگی ماده ای که کار رنه دکارت را از جنبه های مهم یادآوری می کند ، دفاع کرده است. 🔰 کتابهای او در درجه اول آثار بسیار فنی فلسفه دانشگاهی هستند ، اما وی در سطح عامه نیز نگاشته است. از بین کارهای غیر فنی ، کتاب وجود خدا با خلاصه کردن استدلال ها فهمی عام دارد. 🔺 🔺 🔺 💢@falsafeh_alaveyeh
دکتر جورجیا پردوم اسنادی را منتشر کرده که از لحاظ ژنتیکی وجود آدم و حوا را ثابت میکند! او مدعی است كه DNA تمام انسان ها به یک انسان واحد میرسد که حدود ۱۳۵ هزار سال پیش زندگی میکرده است! 💢‌‌‎‌‎@falsafeh_alaveyeh
اخیرا در یکی از کانال های از جناب استاذنا آیت الله شبیری زنجانی مطلبی تامل برانگیز نقل شده که به شرح ذیل است: «اخیرا کتابی در شرح احوال آقا محمد بیدآبادی برای من آوردند تا اگر مطلبی به نظرم رسید، در حاشیه بنویسم. در آن کتاب نوشته: «در اواخر صفویه فلسفه و حکمت بر اثر فشار قِشریون رو به ضعف نهاده بود». فارغ از اینکه نفس این تعبیر "قشریون" اهانت به فقهاء است، اصل این مطلب نیز نادرست است، بلکه عکس این مطلب را از افراد موثق شنیده‌ام» 🔘 پرسش: این افراد موثق چه کسی هستند؟ ⭕️ ایشان پاسخ میدهند: "در اواخر صفویه، فقاهت و حدیث بسیار تنزل کرد و طلّاب به فلسفه و عرفان اهمّیّت می‌دادند. در آن زمان مدرسه چهار باغ اصفهان را شاه سلطان حسین در سال ۱۱۲۱ یا ۱۱۲۲ ساخته بود و حجراتش تقسیم شده بود. شخصی که یکی از بستگانش از دنیا رفته بود، به مدرسه چهار باغ رفت تا یکی از طلّاب را برای نماز میّت ببرد ولی سراغ هر طلبه‌ای رفت، نماز میّت را بلد نبود. به استادشان شکایت می‌کند و استاد هم طلّاب مدرسه را توبیخ می‌کند که چرا از فقه و احکام شرع دور هستید و خودش برای خواندن نماز میّت می‌رود و چون خودش نیز بلد نبود، دو رکعت نماز صبح بر میّت می‌خواند!" این قضیه را آقای امام سدهی از آسید ابوتراب نقل کرد. من یکی دو سال بعد مرحوم آقای علم الهدی اهوازی پدر حاج آقا مصطفی را - که در مقبره آقای داماد در حرم مطهر حضرت معصومه دفن شده است در منزل مرحوم آقای والد دیدم و این دو قصه را برای ایشان نقل کردم آقای علم الهدی شاگرد آسید ابوتراب بود. ایشان گفت: من هم هر دو قصه را از آسید ابوتراب شنیدم»۱. 🔴 نقد و نظر: 1⃣ جناب استاد متولد ۱۳۰۶ شمسی هستند، زمان ساخت مدرسه چهار باغ ۱۰۹۲ است در این بین با ارفاق ۲۱۴ سال فاصله است بر اساس مبنای خود رجالیون هر طبقه از روات اگر چهل سال در نظر گرفته شود باید پنج طبقه راوی بین ایشان و سال ساخت مدرسه در نظر گرفت، سوال بنده از ایشان این است آیا آسید ابوتراب که برای ما مجهول و برای ایشان موثق است، متصل به زمان صفویه بوده است؟ چگونه؟ 2⃣ اگر نبوده به چه طریقی این خبر را می دهد؟ با سلسله روات موثق یا شنیده های کوچه بازاری یا امر دیگر؟ 3⃣ آیا اگر سلسله روات دارد افراد آن موثق هستند؟ ضابط و حافظ هستند؟ 4⃣ بر فرض صحت اتصال ایشان به عهد صفویه با یک خبر واحد میتواند درباره ویژگی یک عصر خبر تاریخی داد؟ 5⃣ با یک خبر از یک مدرسه میتوان ویژگی تمام مدارس اصفهان که در آن زمان قطب علمی تشیع بود را سنجید؟ 6⃣ بر فرض فقر فقاهت طلاب این امر ناشی از توجه به فلسفه است یا رواج اخباریگری؟ 7⃣ سلطان حسین در ذیحجه ۱۱۱۸ محمدباقر خاتون آبادی را به مدرّسی مدرسه چهارباغ برگزید، آیا پذیرفته است در محضر چنین عالمی که شیخ الاسلامی آن زمان به وی پیشنهاد شده و نپذیرفته یک استاد که نماز میت بخواند رشد نکرده؟!! باشد.. 8⃣ از جمله اساتید مدرسه چهارباغ: میر محمدباقر خاتون آبادی، میرمعصوم خاتون‌ آبادی، میرابوالقاسم مدرّس خاتون‌آبادی، سید محمدباقر شفتی، شیخ ابوالقاسم نورائی سدهی، آقا محمدرضا قمشه‌ای، شیخ اسداللّه قمشه‌ای و میرعبدالحسین خاتون آبادی بوده‌اند. بر اساس این نقل چنین اساتیدی نماز میت نمیدانسته اند. 9⃣سلطان حسین همچنین از خاتون آبادی خواست تا به عنوان مدرّس مدرسه، نخستین درس را آغاز کند، اما وی برای احترام و رعایت مقام علمی آقاجمال الدین خوانساری از او خواست که اولین درس را بگوید و سپس خود برخی کتاب‌های فقه و اصول را تدریس کرد. بر اساس این نقل باید پرسید مرحوم خاتون آبادی که خود فقیه است و درس فقه و اصول داشته چه درس میداده است که در مدرسه یک نفر نماز میت بلد نبوده است. 🔰 نتیجه با خواننده محترم که آیا این نقل از جناب استاذنا پذیرفته است یا خیر؟ «۱» جرعه‌ای از دریا؛ آیت الله شبیری زنجانی، ج ۴ ص ۳۹۷ ✍️میرزا محمد رضا صفائی تخته فولادی 🔺 🔺 🔺 💢@falsafeh_alaveyeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در این فیلم ایت الله شاهرودی به نقل از. سید ابو الحسن اصفهانی از؟.. مشخص نیست. عنوان می کنند: «من شهریه را حرام کردم بر طلبه‌ای که در حوزه غیر از فقه و اصول بخواند!» در ذیل این فیلم یکی از کانالهای ضد فلسفه نوشته: «دیدگاه مرحوم آیت الله سیدابوالحسن اصفهانی درباره حرمت شهریه برای محصّلین فلسفه و عرفان است». 1⃣ بر فرض صحت این انتساب که بعید است و خلاف سیره فقیه بزرگوار سید ابوالحسن اصفهانی. دیدگاه انتسابی در زمان ما نظرشان فاقد حجیت است. چرا که اگر کسی فلسفه اسلامی و غرب را نخواند چگونه پاسخ های شبهات تمدنی غرب را دهد؟ این یک ضرورت بدیهی است. 2⃣ بنا به مدعای خود گوینده شهریه طلاب از مال خود سید پرداخت میشده پس حق تصرف در مال خودشان را داشته اند نه انکه حکم به حرمت شهریه بتوانند بدهند. 3⃣ جهت حرام کردم مال خودشان برای طلاب دیگر رشته ها نه صرفا عرفان و فلسفه مشخص نیست چگونه منتسب می کنند به مخالفت ایشان با فلسفه. 4⃣ نتیجه این تفکر تمرکز فقه و اصولی منجر شد به از بین رفتن مرکزیت علمی حوزه در سایر علوم و نتیجه آن غلبه علمی دانشگاه های سکولار در جامعه شد. 5⃣ از میان همه استادان سید ابو الحسن در حوزه اصفهان، تنها شخصیتی که خود ایشان به نام و نشان از او یاد کرده، آخوند ملامحمد کاشانی است. که از مروجین فلسفه صدرا است و عجیب است از ناقلین این اخبار که به سیره خود ایشان در تکریم استاد فلسفی خود توجه ندارند و مطلبی خلاف سیره را نقل می کنند. ✍️میرزا محمد رضا صفائی تخته فولادی 🔺 🔺 🔺 💢@falsafeh_alaveyeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♋️ فیزیکدانان هندسه کیهان را اینگونه توصیف می کنند بی کرانه ولی نه بینهایت! یعنی لبه و ساحلی ندارد از این رو هیچ جستجوگری نیز نمی تواند به انتهای کیهان برسد. چرا که به نقطه ی آغازین حرکت خود می رسد. ✍️ این در واقع یعنی دور، و دور نیز خور نود نوعی تسلسل است. اشکالی که این تفکر دارد آن است که فضا را غیر عالم تصور می کند و کیهان را عالم در حالی که در فلسفه دو نوع مکان وجود دارد مکان متحیز و مکان غیر متحیز و فضا مکان غیر متحیز است و خود قسمتی از وجود و عالم ماده که بی نهایت است و فضا را نمی تواند بی کران محدود دانست طبق این تحلیل ♋️ در عالم ماده از فضا-زمان گریزی نیست مگر میانبری به ابعاد بالاتر که هنوز ثابت نشده است. ♋️ به این دست هندسه، اشکال یک رویه می گویند که تنها یک سطح دارد مانند بطری کلاین، نوار موبیوس و مثلث پنروز شما تنها روی یک سطح حرکت می کنید و با اینحال می توانید تمام مسیر را بدون تغییر جهت طی کنید. 🔺 🔺 🔺 💢@falsafeh_alaveyeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظه ای خاص و شگفت انگیز سلول وقتی متوجه میشه دیگه برای بدن مفید نیست اینجور خودش رو از بین میبره +آپوپتوز روندی فیزیولوژیک و زیستی برای نمو فعّال و طبیعی و همچنین حفظ هموستازی می‌باشد. در مواردی که زنده ماندن یک سلول، موجودیّت موجود زنده را به خطر بیندازد، سلول با تصمیم خود خود کشی می‌کند. ✍️ وقتی عنوان میشود. سلول با تصمیم خود خودتخریبی انجام میدهد به واقع این موجود را باید واجد اختیار و تفکر دانست. این یعنی نفی انتخاب طبیعی و غریزه که به غلط در ادبیات اسلامی هم وارد شده است. چیزی به نام غریزه وجود ندارد بلکه شعور و درک است که موجودات دارا هستند و از همین باب این موجود برای بقای انسان خود را فدا می کند. 🔺 🔺 🔺 💢@falsafeh_alaveyeh
ماده‌ای در بین کهکشان‌ها!💫 🎆اگر به تصاویر تهیه شده توسط تلسکوپ هابل🔭 نگاه کنید، منظره‌ای جذاب از فضای بی‌کران را می‌بینید که نقاطی نورانی در آن شناور هستند. 🎇 به گفته محققان دانشگاه واترلو (Waterloo) در کانادا، کل ماجرا در همینجا خلاصه نمی‌شود. این گروه از دانشمندان، موفق به ثبت تصویری از ماده تاریک شده‌اند که مسبب اتصال کهکشان‌ها به همدیگر است؛ ماده‌ای که تا پیش از این، کسی موفق به دیدن یا شناسایی آن نشده بود. ✍️ این نشان میدهد این تفکر که فضا خلا است اشتباه است و فضا نیز دارای تحیز ذاتی است و خودش مکان است. این نشان میدهد نگاه حکمای اسلامی که ویژگی جهان مادی را مکانمندی می دانسته اند صحیح است و عالم ماده دارای تحیز است است چه این تحیز ذاتی باشد و چه این تحیز عارضی باشد. هرچند در تعریف جسم طبیعی میان حکما اختلاف وجود دارد. ولی مکانمندی بدون شک از ویژگی عالم ماده و موجودات مادی است. این قید وجه افتراق میان مجرد و مادی است و میتوان متافیزیک را بر این اساس عالم فاقد مکان در نظر آورد که تصور آن برای انسان بسیار دشوار است. زیرا ذهن انسان به مکان خو گرفته است اما مفاهیم ذهنی نمونه های مناسبی برای امور مجرد فاقد مکان است به عنوان نمونه مفهوم بزرگتر و کوچکتر که از مفاهیم ثانی منطقی است مکان در ان بی معناست و تصوری به فرد نمی دهد 🔺 🔺 🔺 💢@falsafeh_alaveyeh
منطق فازی ♋️ 🔢 این نوع منطق نخستین بار توسط لطفعلی عسکرزاده (لطفی زاده)؛ اندیشمند ایرانی تبار مطرح شد. او این ایده را در مقالۀ ای تحت عنوان مجموعه هایِ فازی، که سال: 1965 میلادی نوشت ارائه و تبیین نمود. 🔢 برمبنایِ اصول و قواعد منطقی؛ ما می آموزیم که چگونه تشخیص دهیم گزارۀ در باب حقایقِ عینی یا واقعیتهای علمی درست و صادق و یا نادرست و کاذب است؟ 🔢 دانش منطق سابقۀ بیش از دو هزار سال دارد. از نظر مشهور بنیانگذار آن نیز ارسطو، فیلسوف یونانی است که در واکنش به سوفسطائیان، قواعد ذهن آدمی را بازشناسی و تدوین کرد و نام آن را نیز منطق گذاشت. 🔡 منطق ارسطویی بر منبای دسته بندی واقعیتهای جهان به مقولات نُه گانه جواهر و اعراض و معیار دو ارزشی(تقسیم ثنایی) «این» یا «آن»، خط کشیِ منظمی از جهان عینی و علمی ارائه کرد که تا قرن بیستم معیار و ملاک سنجش و ارزیابیِ حوزه های گوناگون دانش و اندیشه بود. 🔢 در قرن بیستم امّا با بیان پارادوکسهایِ خود مرجع و سلسه وار و نیز اصل عدم قطعیت هایزنبرگ؛ منطق ارسطویی با چالشهای جدّی رو برو گشت: ♋️بر مبنایِ پارادوکسهایِ سلسله وار، منطق ارسطویی از تبیین تاسی سرِ فردی که چندین مو بر سر دارد عاجز می ماند، چون در عین حالیکه تاس هست مو نیز دارد. به گونۀ که نه میتواند بگوید فرد مورد نظر تاس است، چرا که چندین مو در سر دارد و نه میتواند بگوید که تاس نیست چون به میزان لازم مو، ندارد. ♌️ همچنین بر مبنای اصل عدم قطعیت هایزنبرگ مشخص شد که جهان مملو از عدم قطعیت ها است که نمی توان بر اساس منطق دو وجهی ارسطویی آن را خط کشی کرد. با رشد فیزیک کوانتوم، تقریبا منطق ارسطویی کارآیی خودش را از دست داد. حدود چهار دهه پس از اکتشافات هایزنبرگ، پروفسور لطفی زاده منطق فازی را برای جبران کاستی های منطق ارسطویی مطرح کرد. ↩️ازآنجا که نقطۀ کورِ منطق ارسطویی؛ عرصه های حقایق مبهم، بود نام منطق جایگزین، فازی یعنی مبهم و نامعلوم گذاشته شد. از اینرو میتوان گفت منطق فازی؛ با حقایقِ مبهم و نادقیق سرو کار دارد. مشیرِ به حدودِ سیّال و درجات تشکیکیِ واقعیت است. در منطق فازی به جای حکمِ «این» یا «آنِ» منطق ارسطویی حکم «این» یا غیر «این»، معیار سنجش قرار میگیرد. به عنوان مثال برمبنای تقسیم ثنایی ارسطویی لحظۀ خاصی از شبانه روز یا «شب» است و یا «روز». نمیتواند نه «شب» باشد و نه «روز». چنانکه نمیتواند هم «شب» باشد و هم «روز». اما بر مبنای منطق فازی؛ لحظاتی در شبانه روز وجود دارد که نه «شب» است و نه «روز» بلکه در مرز «شب» و «روز» قرار دارد: لحظه های غروب و سحرگاهان. منطق دو وجهی ارسطویی، در تبیین واقعیت ها از «سور»های همچون: همه و هیچ بهره میگیرد اما در منطق فازی از «سور»های همچون: «کمتر»، «بیشتر»، «اندک» و «بسیار» بهره گرفته میشود. سورهایِ که عدم قطعیت و ابهام را بیشتر مورد توجه قرار میدهد تا قطعیت ها و واقعیتهای مشخص و خط کشیده شده را. به عبارتی دیگر؛ در منطق دو وجهی گزاره ها، یا ارزشی، برابر با صدق دارند که «یک» به شمار می آید و یا ارزشی برابر با کذب دارند که «صفر» به شمار می آید. یعنی یک گزاره دو ارزش دارد: یک یا صفر. در منطق فازی اما یک گزاره به جز صدق و کذب واجد ارزشهایِ چندگانۀ سیّال و میانی نیز هست که نه برابری با صدق میکند و نه با کذب. بلکه هم درجاتی از صدق را با خود حمل میکند و هم به میزانی کاذب است، از اینرو از اعداد کسری و اعشاری میان صفر و یک بهره میگیرد. به عنوان مثال کسی را در نظر بگیریم که تارمویی برسر داشته باشد، حال اگر بپرسیم این فردرا چه میتوان نامید؟ نمیتوان با قطعیت گفت تاس. حال اگردو تارمو داشته باشدچه؟ این بار به میزان بیشتری نمیوان حکم به تاس بودنش کرد. حال اگر چندین مو داشته باشد چه، باز میتوان گفت تاس است؟ هراندازه که موهای بیشتری بر سر داشته باشد میزانی کمتری از تاسی را دارا است. بنا بر این فرد مورد نظر به میزانی در عِداد مجموعۀ تاسها قرارمیگیرد و به میزانی هم از مجوعۀ تاس ها بیرون می شود. درهمین نقاط کور و مبهم است که منطق فازی واردعرصۀ علم می شود. 🔰 نظریۀ مجموعه هایِ فازی پروفسور لطفیزاده بیانگرِ همین نقاط کور و مبهم است که بعدها ساحاتی زیادی از دانش را در بر گرفته و کاربردهای فراوانی پیدا میکند. ساده ترین نمونه آن، کاربرد در مورد عملکرد یک سیستم کنترل دمایا ترموستات است. مهمترین کاربرد آن در مورد پدیده های هوشمند است که نشان میدهد ساختار تصمیم گیری دراین موجودات چگونه اند. و برهمین پایه؛ در راستایِ هوشمند سازیِ پدیده هایِ نرم افزاری وایجاد هوش مصنوعی نیز از منطق فازی استفاده می شود. 🔺 🔺 🔺 💢@falsafeh_alaveyeh
تصویری شگفت انگیز از خانه آقازاده ابرکوه ، تنها بادگیر دو طبقه جهان و اهمیت آن به قدر زیاد است که عکس آن بر روی اسکناس ۲۰۰۰هزار تومانی کشور چاپ شده خانه آقازاده و بادگیر آن مربوط به دوره قاجار است و در ابرکوه، محله دروازه، میدان ابرقو واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۴ بهمن ۱۳۷۵ با شمارهٔ ثبت ۱۸۳۸ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده‌است.
دعایی🤲 برای رشد عقل🧠 در کتاب «مستدرک الوسائل» به نقل از «مزار قدیم» نقل کرده است: که از مولای ما امام باقر(علیه‌السلام) روایت شده: با پدرم به زیارت قبر جدّم امیر‌المؤمنین در نجف رفتیم، پدرم نزد قبر مطهّر ایستاد و گریست و گفت: السَّلامُ عَلَىٰ أَبِي الْأَئِمَّةِ وَخَلِيلِ النُّبُوَّةِ وَالْمَخْصُوصِ بِالْأُخُوَّةِ، السَّلامُ عَلَىٰ يَعْسُوبِ الْإِيمانِ وَمِيزانِ الْأَعْمالِ وَسَيْفِ ذِي الْجَلالِ، السَّلامُ عَلَىٰ صالِحِ الْمُؤْمِنِينَ وَوارِثِ عِلْمِ النَّبِيِّينَ الْحاكِمِ فِي يَوْمِ الدِّينِ، السَّلامُ عَلَىٰ شَجَرَةِ التَّقْوىٰ، السَّلامُ عَلَىٰ حُجَّةِ اللّٰهِ الْبالِغَةِ وَ نِعْمَتِهِ السَّابِغَةِ وَ نِقْمَتِهِ الدَّامِغَةِ، السَّلامُ عَلَى الصِّراطِ الْواضِحِ وَالنَّجْمِ اللَّائِحِ وَالْإِمامِ النَّاصِحِ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ. آنگاه گفت: أَنْتَ وَسِيلَتِي إِلَى اللّٰهِ وَذَرِيعَتِي وَلِي حَقُّ مُوالاتِي وَتَأْمِيلِي، فَكُنْ شَفِيعِي إِلَى اللّٰهِ عَزَّوَجَلَّ فِي الْوُقُوفِ عَلَىٰ قَضاءِ حاجَتِي وَهِيَ فَكاكُ رَقَبَتِي مِنَ النَّارِ، وَاصْرِفْنِي فِي مَوْقِفِي هٰذَا بِالنُّجْحِ وَ بِمَا سَأَلْتُهُ كُلَّهُ بِرَحْمَتِهِ وَقُدْرَتِهِ. اللّٰهُمَّ ارْزُقْنِي عَقْلاً كامِلاً، وَلُبّاً راجِحاً، وَقَلْباً زَكِيّاً، وَعَمَلاً كَثِيراً، وَأَدَباً بارِعاً، وَاجْعَلْ ذٰلِكَ كُلَّهُ لِي، وَلَا تَجْعَلْهُ عَلَيَّ، بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ. ✍️ بر اساس نظام هستی شناسی اسلامی انسان کامل، واجد عقل کامل در هستی است و رشد عقلی نیز در هستی به مدد وی و فیض الهی ممکن است. 🔺 🔺 🔺 💢@falsafeh_alaveyeh
امام سجاد علیه السلام إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَیبَتِهِ الْقَائِلُونَ بِإِمَامَتِهِ الْمُنْتَظِرُونَ لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ أَهْلِ کلِّ زَمَانٍ لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَی ذِکرُهُ أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَیبَةُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ وَ جَعَلَهُمْ فِی ذَلِک الزَّمَانِ بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِینَ بَینَ یدَی رَسُولِ اللَّهِ ص بِالسَّیفِ أُولَئِک الْمُخْلَصُونَ حَقّاً وَ شِیعَتُنَا صِدْقاً وَ الدُّعَاةُ إِلَی دِینِ اللَّهِ سِرّاً وَ جَهْراً وَ قَالَ ع انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنْ أَعْظَمِ الْفَرَج. ابی حمزه ثمالی از ابو خالد کابلی روایت می کند که امام زین العابدین علیه السّلام فرمودند: غیبت بوسیله دوازدهمین از جانشینان رسول خدا و امامان بعد از او ممتد می شود. ای ابو خالد مردم زمان او که معتقد به امامت وی می باشند و منتظر ظهور او هستند، از مردم تمام زمان ها بهترند، زیرا خداوند عقل و فهمی به آنها داده که غیبت در نزد آنها حکم مشاهده را دارد! خداوند آنها را در آن زمان مثل کسانی می داند که با شمشیر در پیش روی پیغمبر -علیه دشمنان دین- پیکار کرده اند، آنها مخلصان حقیقی و شیعیان راستگوی ما هستند که مردم را به طور آشکار و نهان بدین خدا می خوانند. و فرمود: انتظار فرج بزرگ ترین فرج است. 🔺 🔺 🔺 💢@falsafeh_alaveyeh
سوال: آیا برای اعتقاد دینی نیاز به برهان هست یا نه؟ پاسخ: دو دیدگاه وجود دارد: 1⃣ فیلسوفان قرینه گرا: باور بدون دلیل مخدوش و معیوب است. 2⃣ فیلسوفان معاصر: خود باور به خدا یک امر بدیهی است و نیاز به علت ندارد. 🔰 در غرب براهین اثبات خدا به هشت دسته تقسیم می‌شوند که عبارتند از: براهین وجودی، براهین جهان‌شناختی، برهان‌های غایت‌شناختی، براهین درجات کمال، براهین اجماع عام، براهین اخلاقی، برهان‌های تجربه دینی و برهان‌های عرف پسند ولی این تقسیمی استقرایی است و میتوان آن را کاهش یا گسترش داد: 1⃣ ادله جهانشناسانه: که به بررسی موجودی می پردازد که شرط وجود دیگران است. خود براهین جهانشناسانه به چند دسته تقسیم میشود: ۱-برهان‌های انی تجربی: که از راه مشاهده آثار و آیات الهی در جهان اقامه می‌شود، همچون برهان نظم. ۲-برهانی انی عقلی و حسی: که از راه نیازمندی جهان، وجود خدای بی‌نیاز را اثبات می‌کنند مانند برهان حدوث و برهان حرکت. ۳-براهین لمی: از مقدمات عقلی محض تشکیل شده‌اند، مانند برهان امکان و وجوب و برهان صدیقین. 2⃣ ادله غایت شناسانه: با توضیح صانعی عاقل برای عالم تبیین میشود. 3⃣ ادله وجود شناسانه: به بررسی وجود کامل در هستی می پردازد. 4⃣ ادله اخلاقی: به بررسی ضمانت اجرایی فضائل اخلاقی می پردازد. 5⃣ ادله تجربه دینی: به بررسی رابطه تجربه دینی و وجود متعلق فرا دینی می پردازد. 6⃣ ادله سلبی: فلوطين، فيلسوفي الهي است كه برخلاف ساير الهي‌دانان به طريق سلبي در پي اثبات وجود خداوند است. كتاب «الهيات سلبي فلوطين» به شرح اين مباحث مي‌پردازد. 🔺 🔺 🔺 💢@falsafeh_alaveyeh
📜ادله جهانشناسانه اثبات خدا برهان حرکت به همراه برهان علیت، برهان حدوث و برهان امکان و وجوب، «براهین جهان‌شناختی» نامیده می‌شوند. 1⃣ برهان حرکت افلاطون افلاطون در اثبات خداوند چنین استدلال می کند: 🅰 انکارحقایق الهی جنایت علیه نظام اجتماعی است. 🅱 جنایت علیه نظام اجتماعی قبیح است. 🆎 پس انکار حقایق الهی قبیح است. 🔘 برای اثبات حقایق الهی باید وجود خدا را اثبات کرد و برای اثبات خدا چنین استدلال میکند: 🅰 هستی در حال حرکت است. 🅱 هر حرکتی نیازمند متحرک است. 🆎 پس هستی نیازمند متحرک است. 🔘 در ادامه وی عنوان می کند: 🅰 هستی نیازمند متحرک است. 🅱 هر نیازمند به متحرَک متحرِک بالغیر است. 🆎 هستی متحرِک بالغیر است. 🔘 در نتیجه 🅰 هستی متحرک بالغیر است. 🅱 متحرک بالغیر نیازمند متحرَک بنفسه است. 🆎 پس هستی نیازمند متحرک بنفسه است. 🔻 نکات: 🔘 متحرَک بنفسه یعنی موجودی که حرکت دادن اقتضای نفس آن است. افلاطون این متحرَک را روح یا نفس یا به یونانی پسوخه «Psyche» میداند. وی پسوخه را جوهر یک شخص می‌دانست، یعنی چیزی که تصمیم می‌گیرد چگونه رفتار کنند. افلاطون این جوهر را ساکن غیر جسمانی و ابدی وجود شخص می دانست. 🔘 افلاطون در صدد اثبات متحرک واحد برای حرکت نبوده است. بلکه فقط امر الهی را اثبات می کند. 🔘 وی درصدد اثبات ثنویت بوده است که دو روح خیر و شر متحرک عالم هستند و یکی متحرک خیر است و دیگری متحرک شر. 🔘 در دیدگاه وی روح خیر برتر از روح شر است. ✍️ پر واضح است خدایی که افلاطون اثبات می کند، خدای ادیان نیست، زیرا این خدا خالق نیست بلکه حرکت دهنده است و در نگاه یونانی چون پسوخه ابدی است، نیازی به خالق وجود ندارد بلکه نیاز به فاعل حرکت دهنده وجود دارد. در این استدلال متحرک افلاطونی با متحرک ارسطویی متفاوت است زیرا متحرک افلاطونی، حقیقت عینی است که صورت به جهان می دهد ولی چنان که بیان میشود متحرک ارسطویی غایت حرکت است. 🔺 🔺 🔺 💢@falsafeh_alaveyeh
2⃣ برهان ارسطو ارسطو در برهان خود از زمان شروع می کند. صغری۱: زمان ضرورتا سرمدی است. دلیل: برهان خلف 🅰 اگر زمان حادث باشد: باید زمانی قبل از آن فرض شود. 🅱 اگر زمان معدوم باشد: باید زمانی پس از آن فرض شود. 🆎 زمانی قبل از زمان حادث و زمان بعد از زمان معدوم دو حالت دارد: 🅰 غیر زمان اول است: تغییر در ذات زمان لازم می آید=محال است. 🅱 عین زمان اول است: ↩️تسلسل زمانی را لازم است=محال ↩️ سرمدی باشد. کبری۱: زمان همواره در حال حرکت است. نتیجه۱: حرکت سرمدی است. صغری۲: حرکت سرمدی است. کبری۲: وجود حرکت مستلزم وجود جوهر است. زیرا حرکت کیف است و کیف عرض و عرض نیازمند جوهر است. نتیجه۲: پس وجود سرمدی حرکت مستلزم وجود جوهری سرمدی است. 🔻 برهان فعلیت جوهر سرمدی متلازم با حرکت: 🅰 مقدم: اگر همه جواهر فساد پذیر باشند. 🅱 تالی: پس امکان بالقوه اعدام آنها وجود دارد. 🆎 لکن فرض امکان اعدام بالقوه آنها به معنی عدم وجود جوهر سرمدی در هستی است که نقیض فرض ضرورت وجود جوهر سرمدی متلازم با حرکت است. پس از نقض تالی به نقض مقدم میرسیم در نتیجه دست کم یک جوهر سرمدی بالفعل در عالم وجود دارد. 🔻برهان برای اثبات عدم تحرک جوهر سرمدی متلازم با حرکت 🅰 جوهر سرمدی بالفعل است. 🅱 هر آنچه بالفعل باشد حرکت ندارد. 🆎 پس جوهر سرمدی متحرک نیست. یعنی محرک لا یتحرک است، به یونانی: «ὃ οὐ κινούμενον κινεῖ، هُو او کینومِنٌن کینِی» 🔻اثبات غیر مادی بودن جوهر سرمدی متلازم با حرکت 🅰 جوهر سرمدی بالفعل است. 🅱 هر انچه مادی است بالقوه است. 🆎 پس جوهر سرمدی مادی نیست. 🔻نکات: 1⃣ در نگاه ارسطو محرک لا یتحرک علت غایی است. 2⃣ محرک لا یتحرک با جهان رابطه علّی ندارد. پس خالق نیست. ✍️ نقد: علت غایی بودن محرک لایتحرک با استدلالی که برای اثبات آن بیان شد همخوانی ندارد چرا که لازمه سرمدی بودن زمان، سرمدی بودن حرکت انگاشته شد و لازمه سرمدی بودن حرکت وجود جوهر سرمدی بالفعل در نظر گرفته شد. چرا که حرکت کیف دانسته شد پس قوام حرکت سرمدی به جوهر سرمدی است. این یعنی قوام عالم ماده به جوهر سرمدی است. زیرا حرکت ویژگی انحصاری ماده است. 🔺 🔺 🔺 💢@falsafeh_alaveyeh
3⃣ براهین توماس آکوئینی ✝ آکوئیناس (۱۲۲۵-۱۲۷۴م) معروف به حکیم آسمانی، فیلسوف ایتالیایی و متالِّه مسیحی و شاگرد آلبرت کبیر بود. او سعی داشت فلسفه ارسطو را با مسیحیت تلفیق کند. توماس با قائل شدن به تمایز وجود از ماهیت نزد مخلوقات یا ممکن الوجودها در وجودشناسی راه ابن سینا را ادامه داد. ✝ پنج تقریر مختلف از برهان‌های اثبات خدا بیان می‌کند که عموماً به نام براهین پنجگانه (به انگلیسی: Quinque viae) شناخته می‌شوند. از این میان: ↩️ برهان برهان محرک اول، برهان علت اول یا وجود غیر معطل‌، برهان امکان و وجوب. برهان نظم از براهین جهانشناسانه به شمار می روند. ↩️ برهان درجات کمال نوعی مستقل است. ✝ برهان محرک لایتحرک 🅰در دنیا، می‌توانیم ببینیم که حداقل برخی چیزها در حال تغییر هستند. 🅱 هر چیزی که در حال تغییر است به وسیله چیز دیگری تغییر می کند. 🆎 تغییر امور متغیر در عالم معلول محرک دیگری است. محرک دو حالت دارد: 🅰 تغییر نمی کند: اثبات محرک لا یتحرک و مطلوب. 🅱 خودش تغییر می کند، پس آن نیز به وسیله چیز دیگری تغییر می کند. در این حالت دو صورت قابل تصور است: ↩️ این زنجیره بی نهایت طولانی باشد، چون تسلسل لازم است محال است. ↩️ زنجیره به محرکی که بدون تغییر خود باعث تغییر شود. منتهی میشود. که همان متحرک لا یتحرک و مطلوب است. ✍️ نقد: پر واضح است این برهان برای اثبات خدا نا کار آمد است، زیرا: 🔘 خود اعتراف می کند برخی از امور متحرک هستند و این احتمال وجود دارد امر نا متحرک در عالم وجود داشته باشد پس از نظر شکلی قیاس جزیی است و نمیتوان حکم کلی از آن استخراج نمود. یعنی در نهایت به یک محرک لایتحرک منتهی میشود که محرک برخی امور خواهد بود. 🔘 به علاوه محرک لا یتحرک می تواند غیر از خدا باشد چرا که تلازمی بین لایتحرک بودن با خدا بودن وجود ندارد و امور مجرد نیز که فعلیت محض دارند میتوانند محرک لا یتحرک باشند و از این رو محرک های لا یتحرک متعددی نیز میتوان تصور نمود. 🔘 همچنین این محرک لا یتحرک فقط عامل حرکت یعنی تبدیل قوه به فعل است نه خدای خالق. 🔺 🔺 🔺 💢@falsafeh_alaveyeh