eitaa logo
آموزش منطق و فلسفه اسلامی
4.6هزار دنبال‌کننده
56 عکس
13 ویدیو
18 فایل
آموزش ساده اصطلاحات و لغات منطقی و فلسفی دانلود و دریافت اپلیکیشن منطق و فلسفه تنها از طریق این کانال جایز است موسسه مجازی نرم افزاری مرابیع @marabie پیشنهادات،انتقادات،تبادل @sarbbazzaman
مشاهده در ایتا
دانلود
⬅️کانال بانک صوت فلسفی تدریس صوتی دروس فلسفی حوزه توسط اساتید فلسفه آموزش فلسفه،بدایة الحکمة،نهایة الحکمة و ... http://eitaa.com/joinchat/1474297874C6c399b7e9e
Salaman-wa-Absal.mp3
13.09M
قصه سلامان و ابسال 👈محسن کدیور ⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈 @falsaf
4_5845956226550073350.mp3
43.2M
⬅️روش کلامی و قرآنی در بحث امامت 🗯آیت الله سید کمال حیدری ⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈 @falsaf
هدایت شده از بانک صوتی فلسفی
صوت تدریس استاد حشمت پور👇👇 کتاب شواهدالربوبیه ملاصدرا 👇👇👇👇 @falsafe2
⬅️برهان لمی 👈ضمن توضیح دو مقدمه: 1⃣واسطه در ثبوت یعنی این‌که حد وسط علت وجود اکبر برای اصغر است و با آمدن آن،اکبر برای اصغر تحقق پیدا می‌کند. 2⃣واسطه در اثبات یعنی تصدیق کنیم که اکبر برای اصغر اثبات شده است. ⬅️وساطت در ثبوت صبغه هستی‌شناختی دارد و وساطت در اثبات صبغه معرفت‌شناختی. 👈برهان لمی:هرگاه حد وسط هم علت برای ثبوت اکبر برای اصغر باشد و هم واسطه در اثبات، آن را "برهان لمی" می‌نامند. به طور کلی هرگاه حد وسط در چنین نقشی ظاهر شود که هم وجود اکبر برای اصغر را اثبات کند و هم موجب تصدیق گردد،در این صورت برهان لمّ(برهان لمّی) نامیده می‌شود. 🖊مثال:صغری:این آهن حرارتش بالا رفته است. کبری:هر آهنی‌که حرارتش بالا رود حجم آن افزوده ‌شده است. نتیجه:این آهن حجمش افزوده شده است. ⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈 @falsaf
⬅️برهان انّی 👈اگر حد وسط تنها واسطه در اثبات بود و در مقام ثبوت وساطتی نداشت، آنرا برهان انّ(برهان انی) می‌نامند.  مثال:صغری:این آهن حجمش افزایش یافته است. کبری:هر آهنی که حجمش افزایش یافته باشد،درجه حرارتش بالا رفته است. نتیجه:این آهن درجه حرارتش بالا رفته است. 👈چنان‌که ملاحظه می‌شود در این قیاس از افزایش حجم آهن که معلول است بر بالارفتن درجه حرارت که علت می‌باشد استدلال شده است. لذا از علم به معلول علم به علت حاصل شده است. در این صورت حد وسط تنها واسطه در اثبات است،در حالی‌که در مقام ثبوت و به لحاظ هستی شناختی، حرارت علت افزایش حجم است. ⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈 @falsaf
4_5976677541933483345.pdf
7.9M
⬅️المقرّر فی شرح منطق المظفر ⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈 @falsaf
⬅️ مرحوم شهید مطهری ✅ گفتیم كه فخر رازی قهرمان تشكیك است و این از باب این است كه ذهنش واقعاً جولان فوق العاده ای داشته است خیلی اشخاص خواسته اند به اصطلاح تشكیك كنند؛ ولی اینكه كسی در این حد تشكیك كند كه فلاسفه را به دست و پا بیندازد كار هركس نیست و فخر رازی واقعاً در این جهت فوق العاده بوده است و به فلسفه و به علم خدمت كرده است. 🔹 تبرهایی را برداشته و بی رحمانه از ریشه شروع به زدن كرده است و در این كار شجاع بوده است و حتی در تفسیر هم همین طور است. هیچ تفسیری به اندازه ی تفسیر كبیر فخر رازی راه را برای ذهن انسان باز نمی كند. البته این به حسب علم زمان خودش بوده است؛ اگر او در زمان ما هم می بود حتماً همین كار را می كرد. به حسب علم زمان خودش در هر آیه ای احتمالات بسیاری را بیان كرده و مسائل كلامی و فقهی را كه یك آیه كوچكترین ارتباطی با آنها می توانسته داشته باشد مطرح كرده است. 🔰 فخر رازی در تفسیر احیاناً نكاتی دارد ولی نه در كلام و نه در فلسفه یك كار مثبت قابل توجهی انجام نداده است. نتیجه این بوده است كه این آدم به دیگران خدمت كرده ولی به خودش نتوانسته خدمت كند، برای اینكه از ناحیه ی خودش همیشه تشكیك و ایراد شك بوده است. معروف است كه در اواخر عمر همیشه متأسف بود و در مسائل ایمانی هم این مرد به اطمینان و یقین نرسید. می گفته است مسئله ای كه پنجاه سال به آن معتقد بودم حال بطلانش برای من روشن شده است؛ از كجا معلوم كه تمام معتقدات من از همین قبیل نباشد؟ چرا اینچنین بوده است؟ ❇️ فیلسوفانی نظیر مرحوم آخوند نه تنها به دیگران خدمت مثبت كرده اند بلكه به خودشان هم خدمت مثبت كرده اند. اگر ما حاجی سبزواری را با فخر رازی مقایسه كنیم هرگز به اندازه ی فخر رازی توقّد ذهن ندارد. ولی حاجی سبزواری راههایی از ایمان و معنویت و از خلوص و صفا و از یقین طی كرده است كه یك هزارمش را هم فخر رازی نرفته است. از این جهت است كه امثال مرحوم آخوند معتقدند كه انسان اگر بخواهد در معارف الهی تنها تكیه اش به ذهن و استدلال باشد به جایی نمی رسد. كما اینكه اگر علم را كنار بگذارد و تكیه اش تنها بر صفای روح و تزكیه باشد، آن هم بی خطر نیست مگر اینكه زیر نظر اولیاء اللّه باشد كه آن حساب دیگری است. 💠 ولی اگر كسی خودش بخواهد كار كند، باید این دو بال را همراه یكدیگر داشته باشد و با این دو پا قدم بردارد؛ یعنی پای علم و فكر و پای عمل و تقوا هر دو باید باشد. یك شعر خوبی شیخ بهایی در نان و حلوا دارد كه از جنبه ی ادبی هم خیلی لطیف است. می گوید: - عزلت بی «عینِ» علم آن زلت است - ور بود بی «زای» زهد آن علت است 🔶 اگر «ع» را از عزلت بردارید، «زلت» یعنی لغزش باقی می ماند. می گوید اگر كسی بخواهد بدون علم، بدون فكر و بدون درس خواندن و فقط از راه عزلت و از راه خلوت به حقیقت برسد این لغزش است. 🔷 علم باید راهنمای انسان باشد. مرحوم آخوند تصریح می كند كه ما هیچ وقت نظریه ی عرفا را مادامی كه برهان آن را تأیید نكرده باشد نمی پذیریم ولو اینكه بزرگترین عرفای عالم باشند و آن نظریه مورد اجماع تمام عرفای عالم باشد و به هیچ برهانی هم مادامی كه با كشف به آن نرسیم اعتماد نمی كنیم. ✅اما اگر «عین» علم باشد، درس خواندن باشد، فخر رازی شدن باشد، ولی آن «ز» ی زهد نباشد، آن صفا و معنویت و آن تقوا نباشد در این صورت علم، «علت» یعنی بیماری خواهد بود. به جای آنكه شفا دهنده ی روح انسان باشد، خود به صورت یك بیماری برای روح انسان جلوه می كند. اساساً اسلام بر همین اساس است؛ از یك طرف بر عقل و بر علم تكیه ی فوق العاده دارد و از طرف دیگر تكیه ی فوق العاده بر اخلاص دارد. ♻️حدیثی نبوی است كه شیعه و سنی از حضرت رسول صلی الله علیه و آله روایت كرده اند و در كافی نیز از حضرت باقر علیه السلام به نقل از حضرت رسول صلی الله علیه و آله با اختلافی در عبارت آمده است: «من اخلص للّه اربعین صباحاً جرت ینابیع الحكمة من قلبه علی لسانه»  🌀 مكتب صدرالمتألهین مكتب توأم شدن عقل و قلب است. آقای طباطبایی می فرمودند من اوایل كه اسفار می خواندم خیلی كار می كردم و خیلی فكر می كردم و خیلی هم تجزیه و تحلیل می كردم. بعد كم كم در من این غرور پیدا شده بود كه خود آخوند هم اگر بیاید دیگر بهتر از این نمی تواند این مطالب را تجزیه و تحلیل كند. تا بعد می روند نزد استادشان مرحوم آقای قاضی كه استاد سیر و سلوك و معنویت بوده است. آقای طباطبایی می فرمودند وقتی كه ایشان وارد بحث مسائل وجود شد یكمرتبه معتقد شدم كه من تا به حال یك كلمه از اسفار نمی فهمیدم. اگر كسی بخواهد واقعاً حكمت متعالیه را بخواند باید زمینه ی قلبی و روحی و زمینه ی معنوی آنرا هم فراهم كند و الاّ «ظلمات بعضها فوق بعض» می شود. منبع : درس هایی از اسفار ج 1 ص 135 ⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈 @falsaf
👈زمستان بهار مؤمن است 🌺یلداتون مبارک🌺 ⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈 @falsaf
4_5776009995485186031.mp3
5.14M
⬅️ ماجرای نقد مقاله قبض و بسط تئوریک سروش توسط استاد ربانی گلپایگانی 🍃 درس خارج کلام / ۳۰ آذر ۹۸ ⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈 @falsaf
⚫️بسم رب الشهداء و الصدیقین 🔻شهادت سردار سرافراز اسلام و ولایت سپهبد قاسم سلیمانی به دست جنایتکاران مزدور دولت تروریست آمریکا را به محضر حضرت بقیه الله الاعطم، رهبر معظم انقلاب، ملت ایران و همه مجاهدان محور مقاومت تبریک و تسلیت عرض می‌کنیم ⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈 @falsaf
14.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅سلام من به مدینه 👌مداحی بسیار زیبا از حاج منصور ارضی ⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈 @falsaf
1_157044148.pdf
5.88M
✅مذاکرات و مکاتبات پروفسور هانری کربن با علامه طباطبایی ⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈 @falsaf
4_5823351555973187308.mp3
12.79M
✅با اکتفا به "اصول فقه" و "رجال"، نمی توان مجتهد شد. 👈علامه حیدری ⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈 @falsaf
4_5832714395699907178.pdf
229.7K
💢 فراخوان مقاله بیست و چهارمین همایش بزرگداشت با موضوع «فلسفه و هنر» منتشر شد. http://mullasadra.org/new_site/persian/Site%20News/Latest/Farakhan99.htm ⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈 @falsaf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ اسماء حضرت زهرا (سلام الله علیها)، یکی از راه های شناخت مقامات وجود مقدس ایشان ⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈 @falsaf
4_5859375233391134630.mp3
2.27M
✅ خاطره آیت الله حیدری از علامه حسن زاده آملی 👈 ناراحتیِ علامه حسن زاده آملی از غورِ زیاد در علوم رسمی و کم وقت گذاشتن درباره قرآن ⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈 @falsaf
👈اقسام کلی:کلی بر دو نوع است : 1️⃣کلی متواطی : مفهومی است که بصورت یکنواخت بر مصادیقش منطبق می شود مثل مفهوم اسب که تمام مصادیق مفهوم اسب در اسب بودن مشترک هستند. 2️⃣کلی مشکک: مفهومی که مصادیقش دارای شدت و ضعف باشند و یکسان نباشند مثل نزدیکی و دوری که می توان گفت نزدیکتر و دورتر و همچنین مفهوم نور که شدت و ضعف دارد. ⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈 @falsaf
⬅️خلاصه مقاله اول کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم ✅جمع آوری شده توسط یکی از دوستان عزیز و نتیجه مباحث گروه 👇👇👇👇👇👇👇👇👇
قسمت اول: ✅ فلسفه چیست ؟ استاد معتقد است که با دو ملاک باید دانشها و علوم را ارزش گذاری کرد: 1⃣هرچه یقینی تر باشند. 2⃣هرچه گستره ی بیشتری از حقایق را برای ما آشکار کند . 👈مسائل کلی عالم،مقتضای فطرت انسان است و توجه به مسائل کلّی از مهمترین مسائل فکری بشر است و این مسائل هم جزء مسائل فطری بشر است . 👈فطرت هم یعنی شاکله و ساختار وجودی موجود که در فرهنگهای مختلف و جغرافیاهای مختلف و زمانها و شرایط و جنسیتهای مختلف تغییر نمیکند . 👈مُشتهای عقل حقیقت و واقعیت است از آن جهت که واقعیت است و این مایز بین انسان و موجودات دیگر است . موجودات دیگر واقعیت را با یک رنگ و لونی و با یک قید و حیثیتی که نیازهای ویژه قوایشان را برآورده کند ،طلب می کنند. 👈گربه و سگ هرکدام در عالم خودشان زندگی میکنند و در عالمی که مناسب با دستگاه ادراکی آنهاست و دستگاه ادراکی آنها هم مناسب نیازهای آنهاست ولی این انسان است که در عالم واقعی زندگی میکند به شرطی که بکوشد عالم واقعی را بفهمد و آن منوط به این است که وارد ساحت عقل شود و لازمه ی آن رهایی از قوه ی خیال و شهوت و غضب است . ✅علامه می‌فرماید:در جهان هستی که دارای موجودات بسیار و پدیده های بیشمار بوده است و ما نیز جزئی از مجموعه ی آنها میباشیم بسیار میشود که چیزی را راست و پابرجا پنداشته و موجود می انگاریم و سپس بفهمیم که دروغ و بی پایه بوده است .لذا باید موجودات حقیقی و واقعی (حقایق به اصطلاح فلسفه ) را از موجودات پنداری (اعتباریات و وهمیات) تمیز دهیم.یعنی ما توی جهان واقعی زندگی نمی کنیم و یک عمر موجودات غیر حقیقی را حقیقی می پنداریم و یک عمر با این پندارها زندگی میکنیم و با همین پندارها می میریم . 👌حقایق یعنی مفاهیمی که در خارج مصداق واقعی دارند . 👌اعتباریات یعنی مفاهیمی که در خارج مصداق واقعی ندارند ولی عقل برای آنه مصداق اعتبار میکند چون در عرصه ی معرفت کار ما پیش نمیرود مگر اینکه از این مفاهیم استفاده کنیم مثل مفهوم ملکیت یا علیت . 👌وهمیات هم مانند اعتباریات مصداقی در خارج ندارند و باطل محض اند مثل سیمرغ و غول و امثالهم . ✅ فلسفه سعی میکند که با میزانهای دقیق این سه دسته را از هم جدا کند؛ اول حقایق را از اعتباریات و وهمیات جدا میکند و بعد اعتباریات را از وهمیات جدا میکند . ⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈 @falsaf
قسمت دوم: ✅علت نیازمندی به فلسفه 1⃣همانطور که بیان شد فلسفه یک خاستگاه فطری در بشر دارد و بشر از نظر کاوش غریزی ، طبعاً علاقه مند است که حقایق را از اوهام و امور واقعیت دار را از امور بی واقعیت تمیز دهد و لذا از این جهت نیازمند فلسفه است. 2⃣علامه میفرمایند:دست به هر رشته از رشته های گوناگون علوم بزنیم اثبات هر خاصه از خواص موجودات به موضوع خود،محتاج ثبوت قبلی آن موضوع می باشد. یعنی علوم که از کان ناقصه (خواص و احکام) موضوع خود بحث میکنند اول محتاج این هستند که وجود آن تصدیق شود (کان تامهّ) و این کار از خود علوم بر نمی آید بلکه کار علمی است که واقعیات را از غیر واقعیات جدا میکند و این علم فلسفه نام دارد . پس‌ فلسفه یک سلسله بحثهای برهانی و قیاس عقلی است که از مطلق وجود و احکام و عوارض آن گفتگو میکند و این فلسفه است که به ما اطمینان میدهد که قبل از اینکه پیرامون خواص و آثار چیزی سخن بگوئیم از وجود آن مطمئن شویم . 👌توی علوم اصلاً محمول موجودُُ بکار نمی رود بلکه محمولی که در علوم بکار میرود صفات و احکام و حالات موضوع است نه وجود آن . وجود آن باید در فلسفه اثبات شود . ✅حضرت علامه می فرمایند:هیچیک از این علوم نمی گوید که فلان موضوع موجود است یا وجودش چگونه وجودی است بلکه خواص و احکام موضوعِ مفروض الوجود را بیان کرده و وجود و چگونگی آن را به جای دیگر ( حس یا برهان فلسفی ) احاله مینماید . پس نخست باید وجود شی ء را اثبات کرد یا او را مفروض الوجود گرفت و سپس به خواص و احکامش پرداخت . 👈علوم از راه اثبات وجود موضوع به طور کلی نیازمند به فلسفه میباشند . ❓آیا فلسفه نیز به علوم نیازمند است ؟ علامه میفرماید : فلسفه نیز در پاره ای از مسائل متوقف به برخی از مسائل علوم میباشد که از نتایج آنها استفاده کرده و مسئله انتزاع نماید ‌. یعنی فلسفه صغرای استدلال خود را ممکن است از علوم بگیرد و یک مسئله علمی را صغرای قیاس فلسفی خود قرار دهد (نه کبری ) و از روی اصول کلی خود یک نتیجه ی فلسفی استنتاج کند. البته در جاهایی که مقدمات خود را از علوم میگیرد مانند فلکیات و جواهر و اعراض و بحثهای دیگر او نیز مانند علوم با تحول فرضیه ها متحول میشود . البته نیازمندی علوم به فلسفه منحصر به اثبات وجود موضوعاتشان توسط فلسفه نمی باشد بلکه جمیع قوانین کلی علمی ، قانون بودن و قطعی بودنشان متوقف به یک سلسله اصول کلی است که فقط فلسفه میتواند عهده دار صحت آن اصول باشد. ⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈 @falsaf
قسمت سوم: 👈ذکر چند نکته ضروری به نظر می رسد: 1⃣ سنخ بحث فلسفی با سنخ بحثهای علمی دو سنخ صددرصد مختلف می باشند.بحث فلسفی این است که چه وجود دارد و بحث علمی این است که فلان چیز چه خصوصیتی دارد . علامه میفرمایند:هرگونه بحث و کاوش فلسفی (الهی یا مادی ) از بحثهای علمی کنار میباشد و به روش خاصی که از بود و نبود سخن میگوید بحث خواهد نمود. لذا از اینجا بی پایگی پندارهای دانشمندان ماتریالیسم دیالکتیک به خوبی روشن میشود که میگویند فلسفه ی ماوراءالطبیعه تنها به یک رشته مقدمات عقلی و پندارهای ساده ی بی گواه متکی است و روش ما به علم تجربی مستند است و با پیشرفت علم پیش میرود . باید به این دانشمندان گفت که بحث فلسفی اصولاً از بحث علمی جداست. 💠علت عدم تحول فلسفه ماوراءالطبیعه این است که سایر علوم روی فرضیه کار میکنند که با پیشرفت و توسعه ی تجربه تحول پیدا میکند.فرضیه اصولی است که نه بیّن و بدیهی است،و نه مبیّن و اثبات شده،بلکه مفروض است؛ولی فلسفه روی بدیهیات کار میکند و نظر علمی ثابت نتیجه میدهد . 2⃣ فلسفه واقعیت مطلق را بررسی میکند و علوم واقعیتهای مقیّد را بررسی میکنند علوم اظهار نظرشان فقط در حیطه ی موضوعشان محترم است اینکه ادراک چیزی بیش از تحول مادی نیست این را دانشمند نمیتواند بگوید چون بیش از این را نمیتواند مطالعه بکند و فیلسوف هم نمی‌تواند به قضاوت او بسنده کند بلکه باید خودش پژوهشی جداگانه انجام دهد . 3⃣ افکاری که ناظر به واقعیت اند دو گونه اند: یا انکار واقعیت میکنند یا اذعان به واقعیت میکنند؛افکار دسته اول را سفسطه و افکار دسته دوم را فلسفه میگویند . و فلسفه هم دو گونه است: یا فلسفه ای است که وجود غیر مادّی را منکر است که فلسفه ی مادی (ماتریالیسم) نام دارد و یا به وجود غیر مادی اذعان دارد و آن را منکر نیست که فلسفه ی الهی یا ماوراءالطبیعه نام دارد . ⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈 @falsaf
4_5920440541534751040
485.8K
✅وصیت نامه شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی ⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈 @falsaf
🌺قال الإمامُ الصّادقُ (ع) لَمّا سَألَهُ مُعاوِيةُ بنُ وَهَبٍ عَنِ الخَبرِ الّذي رُوِيَ أنَّ رَسولَ اللّه ِ (ص) رَأى رَبَّهُ عَلى أيِّ صورَةٍ رَآهُ ؟ و أنَّ المُؤمِنينَ يَرَونَ رَبَّهُم في الجَنَّةِ عَلى أيِّ صورَةٍ يَرَونَهُ ؟ فتَبَسَّمَ و أجابَ (ع) : يا مُعاوِيةُ! ما أقبَحَ بِالرَّجُلِ يأتي عَلَيهِ سَبعونَ سَنَةً ، أو ثَمانونَ سَنَةً يَعيشُ في مُلكِ اللّه ِ و يَأكُلُ مِن نِعَمِهِ ثُمّ لا يَعرِف اللّه َ حَقَّ مَعرِفتِهِ !ثمّ قالَ:یا معاویةَ إنّ محمّداً لمْ یَرَ الرّبَّ تبارکَ و تعالی بِمُشاهدة العَیانِ،و إنَّ الرّؤیةَ علی وجهینِ:رؤیَة القَلبِ و رؤیة البصرِ،فَمنْ عنی برؤیةِ القَلْبِ فهو مصیبٌ،و منْ عنی برؤیةِ البَصَرِ فقد کذبَ و کَفَرَ باللّه و آیاته؛لقولِ رسول اللّه(ص)مَنْ شَبَّهَ اللّهُ بخَلقِه فقد کَفَرَ. ✅بحار الانوار، جلد 4، صفحه 55-54 ⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈 @falsaf
4_5780814427506868641.mp3
18.64M
✅آشنایی با آیت الله حیدری ✅مشکلات تفکر دینی در حوزه های علمیه و راه حل آن ⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈 @falsaf
✅علامه حسن زاده آملی می‌‌گوید: بنده حدود سی سال پیش صحبتی با یک ریاضیدان داشتم تا این که کلام کشید به این شَکل هندسی قطّاع. من از او، به خاطر غرض الهی که در نظرم داشتم، سؤال کردم: عزیز من! از این شکل چند حکم هندسی می‌توان استفاده کرد؟ گفت: شاید هفت تا ده تا حکم. گفتم: مثلاً بیست تا چطور؟ گفت: شاید. ممکن است. گفتم: دویست تا چطور؟ به من نگاه می‌کرد که آیا دویست حکم هندسی می‌توان از آن استنباط کرد و توقّف کرد. گفتم: دویست هزار چطور؟ خیال می‌کرد که من سر مطایبه و شوخی دارم و به مجاز حرف می‌زنم. 👈بعد به او گفتم: آقا! این خواجه نصیرالدّین طوسی کتابی دارد به نام «کشف القناع عن اسرار شّکل القَطّاع» و جناب خواجه از این شکل، چهارصد و نود و هفت هزار و ششصد و شصت و چهار حکم هندسی استنباط کرده؛ یعنی قریب نیم میلیون شَکل هَندسی قَطّاع؛ بعد به او گفتم: این خواجه نصیر طوسی که راجع به یک شکل هندسی، یک کتاب نوشته و قریب پانصد هزار حکم از آن استنباط کرده، شما آن کتاب و خود خواجه را می‌شناسی؟ گفت: نخیر 👈بعد راجع شخصیت خواجه صحبت کردیم و به او گفتیم: این خواجه وقتی که در بغداد حالش دگرگون شد و دید دارد از این نشانه به جوار الهی ارتحال می‌‌کند، وصیّت کرد: مرا از کنار امام هفتم، باب الحوائج الی الله، از این معقل و پناهگاه بیرون نبرید و در عیبه به خاک بسپارند و روی قبر در پیشگاه امام هفتم؛ مثلاً نوشته نشود، آیت الله، علاّمه. این (امام کاظم) امام است، حجت الله است، قرآن ناطق و امام ملک و ملکوت است. روی قبر من بنویسید: «وَ کَلبُهُم بَاسِطٌ ذِرَاعَیهِ بِالوَصِید» 👈و این عالمی است صاحب این همه کتاب در حکمت، فلسفه، عرفان، ریاضیات، فقه و اصول، علوم غریبه، معماری و مهندسی و بنا کننده رصدخانه مراغه و صاحب زیج ایلخانی و بالاخره خواجه نصیر الدّین طوسی و استاد بشر و استاد کلّ فی الکل امّا در پیشگاه امام هفتم این طور وصیّت می‌‌کند که روی قبرش بنویسند. 🌺روز بزرگداشت خواجه نصیر الدین طوسی گرامی باد🌺 ⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈 @falsaf
⬅️خلاصه مقاله دوم کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم ✅جمع آوری شده توسط یکی از دوستان عزیز و نتیجه مباحث گروه 👇👇👇👇👇👇👇👇👇
قسمت اول: ✅ فلسفه و سفسطه (رئالیسم و ایده آلیسم ) هر انسانی از نخستین روزی که دیدگان خود را به جهان می گشاید با دو امر فطری مواجه میشود : 1⃣ جهان خارج از خود را می یابد 2⃣ و در آن جهان براساس اراده تصرف می کند و کارهایی را انجام می دهد که این کار ارادی هم بدون علم و آگاهی ممکن نیست . 👈البته باید توجه داشت که در این مواجهه با خطاهایی هم روبرو میشود . 👈 و نکته ی دیگر اینکه یافتن جهان بیرون از خود و تصرف ارادی در آن جزء فطرت انسان است؛یعنی جزء ساختار وجودی اوست و از حقایق مسلمه ای است که همه ی اذهان در آن توافق دارند و برای احدی قابل تردید نیست و اگر به زبان انکار نماید عملا مورد قبول و پذیرش اوست. ✅ اما با وجود این معلوم فطری ، مردمانی هستند که واقعیت جهان هستی خارج از ما را قبول ندارند،البته اینان با سفسطه از مادر زاده نشده اند و فطرت ادراک و اراده انسانی را گم نکرده اند یعنی دارند با این فطرت زندگی میکنند چون به امور پیرامون زندگیشان عکس العمل نشان می دهند،وقتی گرسنه میشوند غذا میخورند،تشنه میشوند آب میخورند،در موقع شادی می خندند و خلاصه با نظام مخصوصی که در زندگی انسانی هست زندگی میکنند و افعال ارادی انجام میدهند،اما وقتی وارد ساحت نظر میشوند و در بحثهای نظری، ایده آلیسم و سفسطه را می پذیرند و میگویند "واقعیتی نیست". ⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈 @falsaf
قسمت دوم: ✅مراحل سفسطه 1⃣ مرحله ی اول این است که میگویند (واقعیتی نیست) ولی چون می بینند که در همین یک جمله واقعیتهای بسیاری را تصدیق کرده اند چون به هرحال حکمی داده اند و و جود خود و مخاطب را قبول کرده اند وارد مرحله ی بعدی سفسطه میشوند . 2⃣ شکل جمله قبل را تغییر داده و میگویند (علم به واقعیت نداریم ) چون اگر علم به واقعیت انکار شد راهی به واقعیت نخواهیم داشت؛ لذا رفتند سراغ علم و پروژه به علم منتقل شد خب با این جمله نیز انسان و علم او و فکرش را تصدیق کردند لذا وارد مرحله ی بعدی شدند . 3⃣ در این مرحله گفتند (واقعیتی خارج از خودمان نداریم) یعنی علم به واقعیت خودمان و فکر خودمان نداریم. 4⃣ جمعی گام فراتر نهاده و بجز خود و فکر خود همه چیز را منکر شدند . 5⃣ این گروه که خطرناکتر از قبلی ها هستند کسانی اند که مطلق واقعیت حتی واقعیت خود را منکر بوده و در همه چیز شک و تردید دارند و حتی در شک خود هم شک دارند،چون اگر بگوید که شک دارد شک او میشود مصداق واقعیت. راه گفتگوی نظری با این گروه بسته است و چاره این گروه این است که در ساحت عمل ، آنها را به تصدیقات عملی وادار کنیم تا در ساحت عمل واقعیت را بپذیرند . 👌 پس از موارد فوق روشن میشود که حقیقت سفسطه یعنی انکار علم (ادراک مطابق با واقع) و ادله ای هم که از این طائفه نقل شده، علم را هدف قرار می دهد. ⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈 @falsaf
قسمت سوم: ✅ فلسفه میگوید: 👈 اساس سفسطه مبنی بر اصل عدم تناقض است که امّ القضایا هست و اصل امتناع تناقض پایه ی جمیع علوم و ادراکات است. 👈 اگر از این یک اصل فکری صرف نظر شود هیچ علمی استقرار پیدا نخواهد کرد و با انکار این اصل هیچ حقیقتی را نمی توان اثبات کرد،چون در هر تصدیقی شما یک طرف قضیه را می گویید حق است و آن طرف قضیه را میگویید که باطل است؛یعنی هر تصدیقی در درون خودش تکذیب نقیض را هم دارد.علم موقعی علم است که یک طرف نقیض صادق و طرف دیگرِ نقیض کاذب باشد.در واقع نفی نقیض مساوی با اثبات اصل است.پس با پذیرش اصل عدم تناقض،واقعیت،یکی از دو طرف نقیض خواهد بود. 👌 علامه در متن می فرمایند : برای ابطال مذهب این طائفه و نقض ادله شان راههای بسیاری در دست داریم؛زیرا همین که آنان به سخن در آمده و شروع به تفهیم و تفهّم نمودند معلومات زیادی را بدون توجه تصدیق نمودند مثل: (متکلم هست ، مخاطب هست ، کلام هست ، دلالت هست ، اراده هست و ....بالاخره تاثیر هست ، علیت و معلولیت مطلق هست،چون خودش به عنوان فاعل ، علت سخن خویش است) که هریک از این موارد در الزام ایشان و روشن کردن حق کافی است. ⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈 @falsaf