eitaa logo
سوال بارداری،،بانوی بهشتی
17.8هزار دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
3.2هزار ویدیو
66 فایل
مدیر @Yaasnabi تبادل نداریم اگر کانالو دوست دارید یه فاتحه برای مادر 🖤بنده بفرستید تا اطلاع ثانوی تبلیغ شخصی نداریم به آیدی بالا پیام ندید لطفا
مشاهده در ایتا
دانلود
۴۵۶ ما سال ۹۴ ازدواج کردیم و فرزند اولمون سال ۹۵ به دنیا آمد. با اینکه دکتر بهم گفته بود ممکنه بچه دار نشی. ولی خداوند و امام رضا علیه السلام عنایت کردند و دخترم به جمع ما اضافه شد. سال ۹۶ پسرم به دنیا آمد. وقتی همه شنیدن که دومی رو باردار هستم سرزنش ها و تمسخرها شروع شد. فقط در جمع دوستان حزب الهی تبریک و تحسین میشدیم. تحمل شرایط سخت بارداری خودش به کنار، تحمل حرف های منفی دیگران یک طرف دیگر... ولی باز خداروشکر پسرمم صحیح و سالم به دنیا آمد. همه میگفتن دیگه مواظب باش بچه دار نشی و کلی حرف شنیدیم. وقتی بچه سوم را باردار شدم، جرات نمیکردم به هیچ کس بگم حتی پدر و مادر خودم. اما سر بچه سوم یاد گرفتم برای حرف دیگران زیاد خودم را ناراحت نکنم. و طوری رفتار کنم که به خودشون اجازه ندن در مسائل خصوصی ما دخالت کنند. از دکتر عزیزم سرکار خانم دکتر کرمانی (بیمارستان نجمیه) کمال تشکر رو داشته باشم. دکتر بسیار خووب و درجه یک و مذهبی هستن. ایشون الگوی بنده هستن. خودشون ۵ تا بچه دارن. و خیییلی به من روحیه میدن. تازه سه تا بچه آخرشونم مثل من پشت سر هم هستش. هیچ وقت منو سرزنش نکردن و همیشه هر وقت بارداری بهم فشار می آورد بهم روحیه هم میدادن. به همه عزیزان توصیه میکنم محکم و مقاوم باشن تو این مسیر... ما سر هر بچه مون خداوند عنایت و لطف خاص و ویژه ای رو بهمون عنایت کردند. رزق هر بچه جلو جلو قبل خودش می اومد. خداروشکر تو این شرایط اقتصادی لنگ نموندیم. تازه روابط و همکاری بین من و همسرم هم خییییلی بیشتر از قبل شده. یک صحبتی هم با آقایون محترمی داشتم که دوست دارند بچه زیاد داشته باشند. اگر در منزل همکاری بیشتری با همسر داشته باشند این مسئله خیلی راحت تر برای مادر پیش میره. بنده خودم در شرایط سخت باردار شدم با ویار و شرایط سخت بارداری. با بچه هایی که سر از شیر گرفتن و دیگر مسائل خیلی اذیت کردن. اما همه این مشکلات و سختی ها رو تونستم پشت سر بذارم چون همسرم خداروشکر کنارم بودن و کمکم کردن. در زمینه خوابوندن بچه ها ، حمام بردنشون، عوض کردن شون، غذا دادن و حتی کمک تو کارهای خونه. تازه کار همسر من طوری هست که صبح تا شب خونه نیستن و فقط جمعه ها منزل هستن و گهگاهی هم پنجشنبه ها. برای یه خانم مهم این هست که تنها نمونن و همسرشون کنارشون باشن. چون واقعا بزرگ کردن بچه های پشت هم و حتی فاصله سنی مناسب، کار آسونی نیست. الان همسرم طوری شرایط آرامش منو فراهم کردن که زبان زد اقوام و خانواده خودم شدن. برای رفاه حال من یه ماشین به قسط و قرض تهیه کردند که بتونم بچه ها رو بیرون ببرم و مجبور نباشم همه اش خونه باشم. و ارزش این کارشون برای من خیییلی بالاست. سعی میکنن وقتی منزل هستن من برم تو اتاق استراحت کنم ولو برای یک ساعت و خودشون دو تا بچه دیگر رو مدیریت میکنن. در زمینه مرتبی خونه یا پخت غذا بهم سخت نمیگیرن و از این لحاظ ها تحت فشار نیستم. چون تا بچه ها بزرگتر بشن نیاز هست آقایون توقعات خودشونو در این زمینه ها کم کنن. با اینکه ما جز افراد متوسط و رو به پایین جامعه هستیم ولی تلاششون رو میکنن هر وقت من لازم داشتم، هزینه کنند و نیروی خدماتی برای کمک به من به منزل بیان تا من کمی کارهایم سبک تر بشود. حقیقتا میگم خودم فکر میکردم با بچه زیاد شرایط سخت میشه و از همسرم دورتر میشم و کلی مشکلات دیگه. اما الان وقتی روابط خودمونو با بقیه زن و شوهرهای فامیل و بستگان مقایسه میکنم بیشتر از بقیه احساس خوشبختی میکنم. هر جفت مون تو این مسیر رشد کردیم و منیت هامون رو کنار گذاشتیم ، صبرمون بیشتر شده و همچنین توکلمون. بچه داری به نظر من سخت ترین کار دنیاست و واقعا جهاد بزرگیه. از خداوند منان میخوام به واسطه ی این فرشته های کوچیک از گناهان ما بگذره و همه ما رو با صالحان و نیکان درگاهش محشور بفرماید. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
۲۵۴ من مادر پنج فرزندم، وقتی مطالب دوستان رو مطالعه میکنم، خیلی دلگرم میشم و انرژی میگیرم. متاسفانه اطرافیان اکثرا انرژی منفی منتقل می کنن و مذهبی و غیرمذهبی فرزندآوری رو محکوم میکنن... با تفکرات غلطشون سن ازدواج رو بالا بردن و دیگه خانم ها خیلی زمان برای فرزندآوری ندارن و اکثرا هم فرزند را مانع پیشرفت میدانن. من دوران بارداری سختی داشتم از روز اول تا اخرین روز بارداری حالم بده. اما به مدد الهی تونستم در سخت ترین شرایط پنج فرزندم بدنیا بیارم. البته اگر کمک و یاری بی دریغ همسرم نبود شاید از عهده این کار برنمی آمدم. بین تولد فرزند اول و دومم هفت سال فاصله افتاد، اونم به دلیل بیماری سختی که دچارش شدم و حتی پزشکا بهم گفتن امکان باردار شدنت کم هست، اما با توسل به اهل بیت علیهم السلام فرزند دومم متولد شد، یه دختر ناز و در عین حال فوق العاده بیقرار. تا دوسالگیش تقریبا من و همسرم خواب و استراحت نداشتیم. ولی در عین حال من درسم رو بدون مرخصی ادامه دادم . بیقراریهای دخترم طوری بود که اطرافیان میگفتن ما میترسیم بچه دار بشیم. اما به حول و قوه الهی و بخاطر امر اقا و رهبرم فرزند سوم و چهارم و پنجمم رو با فاصله های کم بدنیا آوردم. نمیگم آسون بود با توجه به ویار سخت و فرزندان کوچک اما رسیدن به اهداف بزرگ سختی هم داره... به دلیل بارداریهای پشت هم و بیماری سختی که دچارش هستم و ضعف بدنی پزشکم توصیه کردن دیگه باردار نشم. نمیگم بچه سختی نداره که داره ولی هر کار و هدفی سختیهای خودش رو داره... شرایط اقتصادی موجود و رفاه زدگی که بین مردم باب شده، این شرایط رو سخت تر هم کرده... تجربه ی دیگه ای که از زندگیم دوست دارم به دوستان دیگه هم بگم اینکه، دختر اولم در سن هجده سالگی چند ماه پیش ازدواج کرد و الان مشغول ادامه تحصیل هم هست. به نظرم پدرومادرهای این دوره، دو جا به بچه‌هاشون ظلم میکنن، یکجا وقتی که لذت داشتن خواهر و برادر رو ازشون میگیرن و دوم زمانی که شرایط ازدواج رو براشون فراهم نمیکنن. از شما عزیزان می خوام برام دعا کنید که بتونم در مسیری که هستم، پیش برم و خداوند صبر و توان بیشتری بهم بده. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
هدایت شده از دوتا کافی نیست
#پیام_مخاطبین #قدردان_همسرم_هستم... کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
هدایت شده از دوتا کافی نیست
۲۵۱ متاسفانه با اینکه چندسالی از صحبت ها و بیانات مقام معظم رهبری میگذره در خصوص فرزند آوری اما باز هم تو جمع خانواده ها حتی مذهبی ها هم این فرهنگ جا نیفتاده... ما سال ۹۴ ازدواج کردیم و فرزند اولمون سال ۹۵ به دنیا آمد. با اینکه دکتر بهم گفته بود ممکنه بچه دار نشی. ولی خداوند و امام رضا علیه السلام عنایت کردند و دخترم به جمع ما اضافه شد. سال ۹۶ پسرم به دنیا آمد. وقتی همه شنیدن که دومی رو باردار هستم سرزنش ها و تمسخرها شروع شد. فقط در جمع دوستان حزب الهی تبریک و تحسین میشدیم. تحمل شرایط سخت بارداری خودش به کنار، تحمل حرف های منفی دیگران یک طرف دیگر... ولی باز خداروشکر پسرمم صحیح و سالم به دنیا آمد. همه میگفتن دیگه مواظب باش بچه دار نشی و کلی حرف شنیدیم. وقتی بچه سوم را باردار شدم، جرات نمیکردم به هیچ کس بگم حتی پدر و مادر خودم. اما سر بچه سوم یاد گرفتم برای حرف دیگران زیاد خودم را ناراحت نکنم. و طوری رفتار کنم که به خودشون اجازه ندن در مسائل خصوصی ما دخالت کنند. راستی میخواستم از دکتر عزیزم سرکار خانم کرمانی (بیمارستان نجمیه) کمال تشکر رو داشته باشم. دکتر بسیار خووب و درجه یک و مذهبی هستن. ایشون الگوی بنده هستن. خودشون ۵ تا بچه دارن. و خیییلی به من روحیه میدن. تازه سه تا بچه آخرشونم مثل من پشت سر هم هستش. هیچ وقت منو سرزنش نکردن و همیشه هر وقت بارداری بهم فشار می آورد بهم روحیه هم میدادن. به همه عزیزان توصیه میکنم محکم و مقاوم باشن تو این مسیر... ما سر هر بچه مون خداوند عنایت و لطف خاص و ویژه ای رو بهمون عنایت کردند. رزق هر بچه جلو جلو قبل خودش می اومد. خداروشکر تو این شرایط اقتصادی لنگ نموندیم. تازه روابط و همکاری بین من و همسرم هم خییییلی بیشتر از قبل شده. یک صحبتی هم با آقایون محترمی داشتم که دوست دارند بچه زیاد داشته باشند. اگر در منزل همکاری بیشتری با همسر داشته باشند این مسئله خیلی راحت تر برای مادر پیش میره. بنده خودم در شرایط سخت باردار شدم با ویار و شرایط سخت بارداری. با بچه هایی که سر از شیر گرفتن و دیگر مسائل خیلی اذیت کردن. اما همه این مشکلات و سختی ها رو تونستم پشت سر بذارم چون همسرم خداروشکر کنارم بودن و کمکم کردن. در زمینه خوابوندن بچه ها ، حمام بردنشون، عوض کردن شون، غذا دادن و حتی کمک تو کارهای خونه. تازه کار همسر من طوری هست که صبح تا شب خونه نیستن و فقط جمعه ها منزل هستن و گهگاهی هم پنجشنبه ها. برای یه خانم مهم این هست که تنها نمونن و همسرشون کنارشون باشن. چون واقعا بزرگ کردن بچه های پشت هم و حتی فاصله سنی مناسب، کار آسونی نیست. الان همسرم طوری شرایط آرامش منو فراهم کردن که زبان زد اقوام و خانواده خودم شدن. برای رفاه حال من یه ماشین به قسط و قرض تهیه کردند که بتونم بچه ها رو بیرون ببرم و مجبور نباشم همه اش خونه باشم. و ارزش این کارشون برای من خیییلی بالاست. سعی میکنن وقتی منزل هستن من برم تو اتاق استراحت کنم ولو برای یک ساعت و خودشون دو تا بچه دیگر رو مدیریت میکنن. در زمینه مرتبی خونه یا پخت غذا بهم سخت نمیگیرن و از این لحاظ ها تحت فشار نیستم. چون تا بچه ها بزرگتر بشن نیاز هست آقایون توقعات خودشونو در این زمینه ها کم کنن. با اینکه ما جز افراد متوسط و رو به پایین جامعه هستیم ولی تلاششون رو میکنن هر وقت من لازم داشتم، هزینه کنند و نیروی خدماتی برای کمک به من به منزل بیان تا من کمی کارهایم سبک تر بشود. حقیقتا میگم خودم فکر میکردم با بچه زیاد شرایط سخت میشه و از همسرم دورتر میشم و کلی مشکلات دیگه. اما الان وقتی روابط خودمونو با بقیه زن و شوهرهای فامیل و بستگان مقایسه میکنم بیشتر از بقیه احساس خوشبختی میکنم. هر جفت مون تو این مسیر رشد کردیم و منیت هامون رو کنار گذاشتیم ، صبرمون بیشتر شده و همچنین توکلمون. بچه داری به نظر من سخت ترین کار دنیاست و واقعا جهاد بزرگیه. از خداوند منان میخوام به واسطه ی این فرشته های کوچیک از گناهان ما بگذره و همه ما رو با صالحان و نیکان درگاهش محشور بفرماید. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
هدایت شده از دوتا کافی نیست
سلام الان که این پیام رو براتون میفرستم من و پسر کوچولوم عمود 828 موکب صاحب الزمان هستیم. آخرین باری که تونستم برم پیاده روی اربعین حدود ۴ سال پیش بود که بچه ها کوچیک بودن ولی خب هرچی بچه ها بزرگتر میشدن امکان رفتن به این سفر مهم برای من دورتر میشد، مخصوصا بخاطر سقط و حاملگی خيلي سریع بعدش امکان نبود که منم با خانواده برم اربعین و هر سال تنها با بچه ها می موندم. ولی امسال همسر مهربانم از خودگذشتگی بزرگی کرد و گفتن که این چند روز از دوتا فرزند دیگرم که ۶ ساله و ۵ ساله هستند، نگهداری میکنن تا من و پسر کوچولو مون بیاییم پیاده روی اربعین و من واقعا بخاطر این لطف و محبتشون ازشون ممنون هستم... مخاطب حرفم پدرها هستن، درسته که تربیت و پرورش فرزندان بیشتر به مادر مربوط میشه ولی پدرها هم میتونن با همراهی کردن همسرشون، شرایط رو برای مادرها بهتر بکنن و هم خودشون در ثوابش شریک باشن. اینم بگم که بعضی از دوستان همسرم که متوجه شدن ایشون امسال بخاطر من نرفتن اربعین، خیلی تعجب کردن و البته در کنارش مسخره هم کرده بودن که مونده خونه مثل زنها بچه داری بکنه و... کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
هدایت شده از دوتا کافی نیست
من ۲۴۴ من مادر چهار فرزند هستم. سه دختر و یک پسر. سال ۸۳ ازدواج کردم و تازه دوره کارشناسی رو تموم کرده بودم. همون سال که ازدواج کردیم خدا دختر اولمون رو بهمون هدیه داد. البته خیلی به نظرمون زود بود. چون اون موقع هنوز در حال و هوای تبلیغات «دو تا کافیه» بودیم. اما خدا برای ما جور دیگه ای میخواست. اولش خیلی خوشحال نبودم. چون قصد ادامه تحصیل داشتم و فکر میکردم اینجوری دیگه نمیتونم به هدفم برسم. اما همسرم خوشحال بودن. خلاصه دختر کوچولوی ما خیلی زود خانواده ما رو سه نفره کرد. البته بعد از بارداری مشکلات زیادی داشتم و بالاخره بعد از یک ماه و نیم اومدیم خونه خودمون. تا چند سال به خاطر ترس از سختی های بعد از بارداریم و ادامه تحصیل در دوره کارشناسی ارشد اصلا به فکر بچه دوم هم نبودیم تا اینکه حضرت آقا مسئله جمعیت رو به هممون گوشزد کردن 😔 و من انگار که از خواب بیدار شده باشم تازه متوجه شدم که اصل ماموریتم چیه؟! ولی اینو بگم که تبلیغاتی که در زمینه کنترل جمعیت شد و هنوز هم نه به اون شدت ولی بازم میشه، برخلاف تذکرات حضرت آقا، خیلی تو فرزندآوری خانواده ها موثر بود. من خودم یکی از کسانی بودم که به شدت به این مسئله معتقد بودم و با صحبت های امام خامنه ای عزیزمون هوشیار شدم. اواخر دوره ارشد دختر دومم به دنیا اومد. یعنی ۲۰ روز بعد از آخرین جلسه کلاسهام😁 از مرخصی ۴ ترمی زایمان هم استفاده کردم و پایان نامه رو گذاشتم برای وقتی که دخترم از آب و گل در بیاد و من بتونم دو سال اول رو با خیال راحت به اون و خواهرش برسم. کارهای پایان نامه رو که انجام میدادم، خدا سومین فرزندمون رو بهمون هدیه داد و اوایل بارداریم پایان نامه رو هم الحمدلله دفاع کردم. از رزاقیت و جلوتر اومدن رزق فرزندان هم براتون بگم که تا تصمیم به آوردن هر فرزند میگرفتیم خدا رزقش رو جلوتر میداد و منزل ما با ورود هر فرزند بزرگتر شد و روزیمون هم بیشتر... پسر کوچولومون رو هم البته بگم از حضرت علی علیه السلام هدیه گرفتیم. چون چندین ماه انتظار میکشیدیم اما خبری نبود و تازه اونجا بود که طعم تلخ انتظار رو چشیدم و یاد اونهایی افتادم که سالیان سال چشم اتتظار داشتن فرزند هستن😔 و با خودم فکر کردم که چه بسیار مادرایی که به راحتی مادر میشن و قدر این نعمت رو نمیدونن و احیانا ناشکری میکنن و... ولی الحمدلله خدا به واسطه آقا علی ابن ابی طالب(ع)، علی کوچولو رو به ما هدیه داد. 💝 در گیر و دار اسباب کشی به منزل جدید بودیم و علی کوچولو هشت ماهه که متوجه حضور یه هدیه دیگه شدیم یعنی یه دختر کوچولوی دیگه. 😊 و باز هم ما متوجه شدیم که خدا روزی بچه ها رو جلو جلو میده. خدا رو بسیار شاکرم و به خاطر همه ناشکری هام به درگاهش توبه میکنم و ازش میخوام که باز هم در رحمتش رو به روی ما باز کنه و در تربیت این هدیه ها به ما کمک کنه. اینم بگم که بعد از ورود کوچولوی آخریمون تازه متوجه شدیم که چقدر فاصله کم بچه ها خوبه. البته سختی داره ولی هم بازی و همدم همدیگه میشن و خیلی بهشون خوش میگذره. و فاصله زیاد بچه ها چقدر بد و ظلم به اونهاست. دختر اول و دوم ما ۶ سال تفاوت سنی دارن که بسیار زیاده و خودم رو به خاطر این مسئله سرزنش میکنم. دختر بزرگم وارد سن نوجوانی با دنیایی متفاوت از خواهرش هست و در واقع همبازی هم نیستن. ای کاش زودتر متوجه مسائل میشدیم. ای کاش کسانی که تجربیات دیگران رو میخونن و میشنون توی تصمیمات خودشون تجدیدنظر کنن. و این رو هم بگم که بچه داری واقعا سخت ترین کار دنیاست و حقیقتا جهاد در راه خداست. حوصله و صبر زیادی میخواد که باید اون رو در خودمون ایجاد کنیم و ای کاش کسانی که میتونن با حرفها و دلگرمی هاشون، و حتی کوچکترین کمک هاشون، مادرها رو تو این مسیر یاری بدن. از یاری فرشتگان الهی هم غافل نشیم. با ذکر صلوات و خواندن حدیث کسا در منزل، که انشاالله خدا و فرشتگانش به یاری مادرها و به خصوص مادرهای دست تنها بیان🦋 فرزند اولم ۱۳ساله، دوم ۷ ساله، سومی ۳ سال ونیم و چهارمی ۲ سال و ۴ ماهه هستن. برای همه اونهایی که در انتظار فرزند هستن دعا میکنم. شیرین ترین هدیه خدا بعد از همسر خوب، فرزندان هستن. از همسر مهربانم هم بسیار سپاسگزارم که بزرگترین یار و یاور من توی این سال ها بودن و هستن🌷 کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
هدایت شده از دوتا کافی نیست
به نظر من چیزی که زندگی رو برای همه مون سخت کرده، توجه به چیدمان و ظواهری هست که اصلا هیچ ریشه و بنیاد قابل قبولی نداره، نه از نظر روانشناسی نه از نظر علمی و نه از نظر اسلامی... اصلی که لازمه انسان بودن است، جذب و تخلیه انرژی و رسیدن به انسانیت و تلاش در جهت تعالی و رشد هستش. من و همسری در خانه سبزی میکاریم وسایل قدیمیمون رو تعمیر میکنیم با خلاقیت و ابتکار و کمک بچه ها دکوراسیون منزل رو جوری طراحی کردیم که کمتر به بچه ها سخت بگیریم.( دست نزن، نکن، بشین و... نداریم.) امسال به لطف خدا خونه ی کوچکی خریدیم، داخل این خانه ی کوچک وسایل و ابزاری که برای یک زندگی ساده لازمه وجود داره. کتابخانه شخصی اصلی ترین و مهم ترین دکوری پذیرایی ماست که به خانه، نمای زیبایی داده است. اسباب بازی فرزندانم زیاد نیست چرا که انقدر اونها با همدیگه سرگرمند که وقت بازی کردن با اسباب بازی و یا گوشی و تبلت ندارند. بچه ها در خانه اجازه درست کردن هر کاردستی با مواد بازیافتی و نقاشی و رنگ آمیزی رو دارند و من اصلا جلودار آزمون وخطاشون نمیشم. دختر بزرگم ۹ سالش هست وامسال روزه اولی است و دو ساله که دوره دوم تربیتش را شروع کردم و الحمد لله خوب پیش میره. پسرم باهوش و پر جنب و جوش است و حس میکنم مسیر دور و درازی با او در پیش دارم، چون در باره همه چیز کنجکاوه. از نظر اقتصادی من اوضاع را عالی میبینم چون قدیم به مراتب سخت تر از الان بوده و مردم انقدر گلایه نمیکردند. به نظر من الان مردم زندگی کردن بلد نیستند برای همین دل به تغییر و عوض کردن دکوراسیون و تنوع زیاد در خوراک و پوشاک بستند وگرنه اگر زندگی کردن به معنای واقعی رو بلد باشن هیچکدام از این تجملات و حاشیه ها توجهشون رو جلب نمیکنه، چون در طی طریق لحظه هاشون سعی میکنن تا جایی که میشه از اصل زندگی لذت ببرن. من برای خانواده در حدی که بتونم و با کمی عیب و ایراد البته لباس هم می دوزم و بچه ها هم میپوشن و برای همه جا افتاده که لباس تو خونه ای هامون کار خودمه. بافندگی هم میکنم و چقدر روحیه میگیرم قربون پیامبر برم که اینقدر ریسندگی و بافندگی رو به خانومها سفارش کردن به خدا همین معصومین علیهم السلام نکات روانشناسی رو هزاران بار ساده تر از دکتر و روانشناس های امروزی بیان کرده اند و چقدر آرامش و لذت در زندگی به سیره ی این عزیزان موج میزنه، شما رو هم دعوت میکنم به این سادگی و سبک زندگی آرام و بی دغدغه... در آخر اینکه: در حال حاضر مادر ۴ فرزند هستم. شغل اصلیم همسرداریه یه شغل دیگه هم که باهاش خیلی بهم خوش میگذره، فرزندپروریه😁 یعنی کلا تا شب که آقایی از سر کار میاد دیگه خونه رو هواست خودمم با بچه ها میرم تو حال و هوای بچگی خنده و شادی و قهر و دعوا و بیا و ببین... شغل سومم خیاطی و بافندگیه البته خیاطی فقط در حد خانواده خودم ولی بافندگی رو برای بیرون هم انجام میدم. همه وقتی میان خونمون میگن تو چجوری به کارات میرسی و این باعث میشه من قویتر بشم چون حس میکنم یه نیرویی دارم که از پس کارام برمیام و اون نیرو بدون شک عشق امام عصرمونه که همدم همیشه و روز و شبمه سرتون رو درد نیارم ما خانوما ظرفیت خیلی زیادی خداجون بهمون داده و بی شک گناهه اگه بخوایم این چند صباح عمر رو به تنبلی و بیکاری بگذرونیم. همسرم برای هممون خیلی قابل احترام هستند. و انشالله همیشه سایه شون رو سرمون باشه. با قناعت و ساده زیستی بهمون خیلی خوش میگذره والحمد لله دستمون جلو کسی دراز نیست. امیدوارم صحبتهام باعث بشه که بعضی از عزیزان برنامه زندگیشون رو عوض کنن و فرزند آوری رو مایه برکت و سلامت خانواده بدونن🌷🌷🌷 کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1