eitaa logo
سوال بارداری،،بانوی بهشتی
17.4هزار دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
3.3هزار ویدیو
67 فایل
مدیر @Yaasnabi تبادل نداریم اگر کانالو دوست دارید یه فاتحه برای مادر 🖤بنده بفرستید تا اطلاع ثانوی تبلیغ شخصی نداریم به آیدی بالا پیام ندید لطفا
مشاهده در ایتا
دانلود
🔵تست عجیب اضطراب وافسردگی🤯 ⛔️تصویر بالا برای شما متحرک است یا ثابت⁉️ 1⃣متحرک〰〰〰〰〰〰〰〰 2⃣ثابت ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 💯حتما جواب رو ببینید عالیه 😳😱😲👇 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌https://eitaa.com/joinchat/1370423431C4844273284 https://eitaa.com/joinchat/1370423431C4844273284 جوابش عالیه
هدایت شده از تبلیغات غذای خیابانی
😱مرگ ناگهانی 🔴با آشپزخونه؟!😳 🚱 اگه تو غذا از زردچوبه استفاده ميكنيد اين مطلب رو حتما بخونيد 😡 👇👇 🚷 https://eitaa.com/joinchat/2681733492C9c9624508a ❌زردچوبه های خطرناک را بشناسيد👆
هدایت شده از دوتا کافی نیست
یک دنیا آرامش.... از ۱۵ سالگی خواستگار زیادی داشتم و تا مدتها خانواده بهم نمی‌گفتن یا به راحتی خودشون رد می‌کردن و این باعث شد من به گناه هایی بیوفتم که فقط و فقط خدا میدونه که هنوزم بعد از سالها و بعد از توبه و انابه ی بسیار، نمیدونم توبه م پذیرفته شده یا نه. و حتی اگر پذیرفته شده آثار اون گناه و بار روانیش رو من هست. بعد از ورود به دانشگاه خودمو مشغول فعالیتهای بیرون کردم و مدام میومدم از دوستام که ازدواج کردن یا بچه دار شدن تعریف می‌کردم تا اینکه بعد از ۲۱ سالگی، پدر و مادرم تصمیم گرفتن حداقل خواستگارها رو راه بدن به خونه... بعد از اون هم سخت گیری های خانواده بود چه مالی چه ظاهری و چه اخلاقی و دینی... ولی خدا رو شاهد می‌گیرم که خودم هیچ وقت خواستگاری رو بخاطر ظاهرش یا شرایط مالیش رد نکردم و اتفاقا از طرف پسرها هم می‌دیدم که خانواده شون سخت گیری بیشتری دارن تا خود آقا پسر. برای نمونه خواستگاری که موضوع رو با استادم مطرح کرده بود و ایشون فضایی رو فراهم کردن ما توی دفتر کارشون یکی دو ساعت آشنایی داشتیم ولی خانواده اون پسر وقتی اومدن عیب‌هایی گذاشتن رو من و بعدها فهمیدم که اون آقا ازدواج کردن و در شرف طلاق بودن متاسفانه و در حسرت زندگی ای که فکر می‌کردن با حضور من میتونه به رشد و خوشبختی شون منجر بشه. و اما من هم در ۲۴ سالگی سال ۹۴ با همسرم آشنا شدم باز به واسطه همون استادم. همسرم شرایط اقتصادی خودشون و حتی خانواده شون سخته ولی بخاطر دین مداری و اخلاقشون یک دنیا آرامش داریم تو زندگی مون و من خودمو خوشبخت ترین زن دنیا میدونم... با حضور سه فرزند که خدا برکت بده بهشون😉 همسرم همیشه میگن کاش ما ١٠ سال زودتر با هم آشنا می‌شدیم و من حسرت ازدواج توی ۱۴-۱۵سالگی به دلم هست و کاش زودتر شروع میشد این زندگی شیرین و من هم دچار مشکلات خاص اون موقع نمیشدم. اون وقت تجربه زندگیم بیشتر می‌بود، انتخاب رشته م هدفندتر می‌بود، حوصله و نشاط بچه داریم بیشتر و در سن ۳۱ سالگی به جای ۳تا بچه، تعداد بیشتری بچه داشتم و در شرف مادر زن شدن😍 تو رو خدا به پدر و مادرا بگین خودشونو همه کاره فرزندانی که امانت الهی هستن در دستانشون ندونن و همون طور که برای رفع نیازهای مادی فرزندانشون تلاش میکنن، نیازهای عاطفی و جنسی شون رو هم به رسمیت بشناسن و با فراهم کردن به موقع شرایط، دین و ایمان و پاکی بچه هاشونو حفظ کنن. آدمها راه رفع نیازهاشونو یاد میگیرن... دختری که آشپزی بلد نیست یاد میگیره، پسری که تا حالا یه نونوایی نرفته، یاد میگیره چه خونه پدر چه خونه خودش...چیزای دیگه رم یاد میگیره متاسفانه چه خونه پدر، چه خونه خودش. الان هم که دیگه بعضی والدین راضی به ارتباط حرام فرزندانشون از همون سنین نوجوانی هستن ولی راضی نیستن بچه شون ازدواج کنه و با حلال خودش باشه. خدا راه برای گناه نکردن زیاد گذاشته ما با ندونم کاری هامون سدش می‌کنیم. اون قدری که مادرها برای درس و دانشگاه دخترشون حساسن به آموزش مهارتهای زندگی و همسرداری حساس نیستن... اون قدری که مادرها به درآمد و تیپ پسرشون و خوشگلی عروسشون اهمیت میدن به مهارتهای زندگی و همسرداری پسرهاشون اهمیت نمیدن. خدا توفیق بده ما تصمیم داریم بچه هامونو تو همون نوجوانی به لذت ارتباط با چهارچوب و شرعی با محرم خودشون تشویق کنیم و شرایط مناسبش رو هم فراهم کنیم به امید خدا. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
هدایت شده از آشپزی ونکات اسلامی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عمو میشه رون مرغ تام و جری درست کنی 😁😁 این کانال پر از دیدنی های آشپزی هست😂 آشپز های کوچولو که لذت میبری از آشپزیشون😍😍 سلطان چوب شور ایران رو گرفتن تو یکی از مدرسه ها خبر داری؟😂😂👇داستان سلطان چوب شور ایران👇 https://eitaa.com/joinchat/2522677948C7ff27c4cfd غذاهای کارتن ها و انیمه ها اینجا👆😋😋
لطفا و خواهشا فقط و فقط افرادی وارد کانال زیر شوند که از صمیم قلب تصمیم گرفتند زندگی خود را متحول کنند. (ورود افراد متفرقه ممنوع) اینجا خودت رو پیدا کن 👇🏻👇🏻👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2100035738C3405090fa4 https://eitaa.com/joinchat/2100035738C3405090fa4 5 دقیقه وقت بزار ☝️🏻 2 ویس آموزشی گوش کن
هدایت شده از تبلیغات شادی و نکات مومنانه
هدایت شده از دوتا کافی نیست
۶۲۳ من شش سال و نیم خوابگاهی بودم، کارشناسی در دانشگاه شهید بهشتی و کارشناسی ارشد در دانشگاه تهران. وقتی بعضی دوستان هم خوابگاهی ام رو می‌دیدم که فقط به خاطر مسائل مالی و سخت گیری خانواده هاشون، دوران عقدشون طولانی میشه و زندگی مشترک پر از عشقشون آسیب می بینه، خیلی ناراحت میشدم. و همین باعث شد دوست داشته باشم زندگی مشترکم رو ساده شروع کنم و به اندازه ی خودم بگم که ساده هم میشه. البته من کلا علاقه ای به مراسمات ازدواج نداشتم، و به کسی که علاقه داره حتما جشن عروسی رو تجربه کنه، فقط میگم ساده بگیره. اما من و همسرم هم، خانواده ها توافق کردند مثل خواهرم عقد در حرم امام رضا جان خونده بشه و به جای عروسی بریم کربلا. مرحله ی اول که هنوز با همسرم محرم نبودیم، یه کم کار سخت بود، تنهایی خانواده ام رو راضی کردم عقد در امام زاده ی زیبای شهرمون خونده بشه، کل هزینه اش شد یه جعبه شیرینی😊 اما برای جشن ازدواج، دیگه حمایت همسرم رو هم داشتم، علی‌رغم علاقه اش به سفر کربلا که تا اون روز نرفته بود، پشتم ایستاد و ... سفر عروسی مون شد یک سفر چند ساعته به قم، حرم زیبای حضرت معصومه و دعای توسل مسجد جمکران😍 و این بیت از آقای فاضل نظری، شد بیت عاشقانه ی زندگی ما: مستی نه از پیاله نه از خم شروع شد از جاده ی سه شنبه شب قم شروع شد❤ کلا اعتقاد دارم به هم رسیدن دو تا انسان اونقدر باشکوه هست که اصلا نیازی به ریخت و پاش نداره برای زیبا نشون دادنش. همه ی این صرفه جویی ها و ساده گرفتن ها به سود خودمون شد، همسرم که دانشجوی ترم آخر دوره دکترا بودن، اگه سخت گیری میکردیم، شاید نمیتونستن در کمتر از سه ماه پس از عقد، خونه بگیرن و ما زندگی مون رو شروع کنیم. بعد از دفاع همسرم هم ایشون تا مدتی کار ثابت نداشتن، کارهای پروژه ای انجام می‌دادند که بعضا به نتیجه می‌رسید ولی به پول نه😅 ولی چون زندگی رو سخت نمیگرفتیم، سخت نمی‌گذشت. برای ضرورت های یک زندگی خوب مشکلی نداشتیم و رزاقیت خدا رو می‌دیدیم، برای مستحبات هم صبر می کردیم. با اومدن پسرم به زندگی مون، لطف خدا بیشتر هم شد و شرایط اقتصادی و رفاهی مون خیلی بهتر شد. اونقدر که همیشه می گم یکی از دلایلی که دوست دارم خدا لطف کنه به ما باز هم بچه بده، اینه که مطمئنم باز هم وضعمون بهتر میشه😅 به زودی، وارد هفتمین سال زندگی مشترکمون میشیم، بالا و پایین کم نداشتیم، یه جاهایی هم فهمیدیم زندگی مشترک مهارتهایی داره که بلد نیستیم و باید یاد بگیریم تا تفاهم بیشتری داشته باشیم. اما چیزی که تغییر نکرده، اعتقاد من در مورد آسون گرفتنه، واقعا خانواده اونقدر چیز باشکوهیه که نباید رسم و رسوم غیر ضروری و دست و پا گیر، مانع تشکیل به موقعش بشه. مخصوصا من و همسرم که در شهرهای مختلف و دور از هم بودیم، دست پدرها و مادرهامون رو می بوسم که با ساده گرفتن موافقت کردند، چون با توجه به مسافت زیاد شهرهامون از هم، اگه عقدمون طولانی میشد، شاید سوءتفاهم ها اونقدر زیاد می شد که الان این زندگی زیبا رو کنار هم نداشتیم. راستی این هم بگم، ما عقد و عروسی نرفتیم مشهد و کربلا، ولی بعدا امام های عزیزمون به زیباترین شکل ممکن ما رو طلبیدند به زیارتشون😍 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ببین چقدر و تو لباسشوییم بود که ازش خبر نداشتم 😱 همین جرم‌ و قارچ‌ها باعث کلی میشه😢 باعث میشه لباسشویی لباس‌ها رو تمیز نشوره لباس و لباسشویی بوی بدی بگیره😷 همچنین خیلی زود لباسشویی خراب بشه https://eitaa.com/joinchat/2585526671C7870210c7a بیا بهت بگم چطوری لباسشوییمو کردم👆
هدایت شده از تبلیغات غذای خیابانی
ظروف تفلونت رو تو خونه با دوتا ماده دم دستی نو کن😍 کلی ظروف تفلون داری که خط و خش افتاده و موقع آشپزی و سرخ کردن، کتلت و کوکو بهش میچسبه؟😖 https://eitaa.com/joinchat/2585526671C7870210c7a بدون رفتن به تعمیرگاه ظروف تفلونت رو نو کن😁👆
هدایت شده از دوتا کافی نیست
۶۲۴ سال ۹۱ با یکی از پسرهای فامیل ازدواج کردم. مثل زندگی همه آدمها زندگی من هم فراز و نشیبهای فراوانی داشت، همه این مسیر سخت رو به تنهایی پشت سرگذاشتم و نتیجه اون روزای سخت شد یه آدم پخته و باتجربه و صبور☺️ همسرم سن کمی داشتن موقع ازدواج، کار مشخصی نداشتن و بدون هیچ پس اندازی بودن و خیلی بی تجربه و وابسته به پدر و مادر، در زمان نامزدی چیزی در مورد رفتار با همسر نمی دونستن و من خیلی آزرده شدم تا این دوران نامزدی به سر آمد و پدرهمسرم برامون عروسی مفصلی گرفتن به حساب ما😅 بدهیهای اون عروسی پای خودمون بود و تا مدتها بعد عروسی آب خوش از گلوی ما پایین نرفت، رفتیم طبقه بالای خونه پدرشوهرم، همسرم دوستم داشت ولی بعد از عروسی به خاطر رفتارهای نامناسب همسرم، دچار افسردگی شدم و فقط هر دوماه می‌تونستم برم و خانوادم رو ببینم.😔 من خیلی بچه دوست بودم اصلا فکر نمیکردم بعد از ازدواجم به بچه فکر نکنم ولی شرایط بدم باعث شد بی خیالش بشم، خلاصه بگم که کسی از مشکلاتم باخبر نبود تا اینکه به خواست خداوند دیگه همسرم خودشون متوجه سختیهای من شد و بعد از ۲ سال از این خونه رفتیم و من با ورود به منزل جدید و مستقل شدن، انگار که من یه نوعروسم و روز اول زندگی مشترک ماست ولی همچنان رفتارهای سرد و ناپخته همسرم اذیتم می کرد. یه روز تصمیم گرفتم تا جایی که میتونم برای تغییر شرایط زندگیم تلاش کنم و تا وضع زندگیم درست نشده دست از تلاش برندارم چون اصلا نیت جدا شدن از اون رو نداشتم و چون با تصمیم پدرو مادرم ازدواج کرده بودم نمی خواستم ناراحت بشن مجبور بودم یا درستش کنم یا تحمل کنم. بعد از رفتن به خونه جدید تصمیم به بچه دار شدن گرفتیم چند ماهی طول کشید تا خدای مهربون به ما لطف کردن و من باردار شدم هنوزم وضع مالیمون خوب نبود ولی همین که آرامش روانی داشتم برام کافی بود، ما حتی خودمون نتونستیم یه دست لباس بخریم برای بچه و زحمت وسیله هاشو مادرم کشيدن. بعد از اولین سونو دکتر گفتن که بچه دچار مشکل هست و ما را مجبور به انجام آزمایشات ژنتیک کردن بعد از کلی نگرانی و هزینه کردن که به زور جور می کردیم؛ نتیجه این شد که بچه سالمه سال ۹۴ بچه اولم به دنیا اوم ، خانواده همسرم به خاطر جدا شدن ما، خودشون به دیدن ما نیومدن و ما تنهایی ورود پسر نازمون رو جشن گرفتیم، پسرم خیلی گریه می کرد. بعد از ۱۰ روز تنها بودم، همسرم دیر به خونه بر می گشت، حتی بعد از تموم شدن کارش، سریع نمیومد خونه، من هم کم تجربه بودم و سخت می گذشت. بعد از ۳ سال، تصمیم گفتم دوباره باردار بشم، همسرم مخالف بود ولی من نه، ایندفعه خیلی زود جواب گرفتیم و خدا دوباره بهمون لطف کرد و نگهداری یه بنده دیگرش رو به ما سپرد، مهر این پسربچه ناز خیلی به دلم بود، وقتی پسرم ۱۸ ماهه بود متوجه شدم دوباره باردارم، تا سه روز با کسی حرف نمیزدم حتی با همسرم، خدا منو ببخشه که اول ناشکری کردم ولی خدا خودش شاهده که من فقط به خاطر همراهی نکردن همسرم ناراحت بودم. در بارداری دوم حتی کارای پسر بزرگم رو انجام نمی داد، دستشویی بردن، حمام بردن و... هرچقدر هم حالم بد میشد بازم به کارای خونه نمی رسید، با اینکه بارداری دومم سخت بود، اصلا حمایتم نمی کرد ماه آخر شبها به راحتی با دوستش می رفت بیرون تفریح حتی وقتی زایمان کردم بعد از ۵ روز مادرم رفتن و من دوباره تنها بودم، باز هم آخر شب منو تنها می‌ذاشت.😔 به خودشون گفتم به خاطر همه این رفتارهات الان ناراحتم که باردارم من نیاز به توجه دارم و تو با این کارات هم جسمی، هم روحی به من ضربه زدی و باعث شدی الان که خدا بهم دوباره بچه داده اینطور ناراحت باشم. ناراحتی ۳ روزه من و يادآوري همه رفتارهاش، باعث شد کمی یه خودش بیاد. یه کوچولو وضع مالیمون بهتر شده بود به برکت وجود ۲ پسر عزیزم، همسرم هم سعی میکرد چیزی کم نذاره برام. تا ماه ۶ به کسی نگفتم باردارم حتی خانواده خودم، از برخورد همه میترسیدم چون اونا بی تفاوتی همسرم و سختی کشیدن منو دیده بودن. بلاخره همه فهمیدن و ۹ ماه بارداری من تو کرونا به سختی گذشت تا بچه سوم هم متولد شد، الحمدالله بچه سوم هم روزی معنوی زیادی داشت وهم کار همسرم خیلی بهتر شد. درسته تو این چند سال که ۳تا زایمان داشتم سختی کشیدم با ۶ بار اسباب کشی با بچه های کوچیک ولی مثل شاهنامه آخر داستان ماهم خوش شد. بعد از بچه سوم علاقه همسرم به طور معجزه آسایی به من چند برابر شد و از نظر مالی مشکلی نداریم، خدا خودش حواسش به ما بود، بچه سوم خداخواسته بود و فرشته نجات ما شد😍 الان هر سه همبازی هستن و خیلی راضیم که فاصله سنی شون کمه خیلی راحت به کارام می رسم. به امید خدا تصمیم داریم بچه های زیادی داشته باشیم، خدا توفیق بده که بتونیم خوب هم تربیتشون کنیم کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فروش فوق العاده مستقیم از😍 ‼️محاله بیای تو کانال از🎁 ✅مدل های شیک با👌 ✅کفش های طبیِ سبکش😎 ✅کلی 🥰 ❤️‍🔥و های استثنایی مُتعجب نشی😳 ❤️‍🔥راستی از سایز ۳۵ تا ۴۲ موجوده👇 https://eitaa.com/joinchat/1356071116C01a80f4c93 ‼️اگه باور نداری بیا تو کانالمون خودت ببین👆
هدایت شده از تبلیغات غذای خیابانی
. ❌کفشای میلیونی در فقط👈 😱 نصف قیمت....😍 💥بی سابقه ترین رضایت مشتری در ایتا💥 ⬅️کیفیت تضمینی ⬅️ارسال رایگان 💯کاملا معتبر👌 اینم لینکش زود عضو بشید تا پاک نشده👇 https://eitaa.com/joinchat/1356071116C01a80f4c93
هدایت شده از دوتا کافی نیست
۶۲۵ من یه دختر ۱۵ ساله هستم. پدر و مادر من سنتی ازدواج کردن و بعد از ۲ سال، من بدنیا آمدم. نوه اول خانواده پدری هستم و نوه ۱۵ ام خانواده مادری.... خانواده مادرم پر جمعیت هستن و خانواده پدرم چهار فرزند، پدرم بچه اول خانواده ای پر از مشکلات اجتماعی بود که تمام بار زندگی مادر و خواهرش رو بدوش کشیده، حالا هم به بهونه ی اینکه همیشه یه کاری ازش میخوان، میگه پس من کی برای خودم باشم؟ و به این علت حاضر به آوردن بچه دوم، بعد از ۱۵ سال نیست. من ۴ ساله بودم که مادرم خیلی دوست داشت من طعم خواهر برادر داشتنو بچشم اما متاسفانه دخالت های خانواده پدریم این اجازه رو نداد، مادرم بسیار آدم مظلومیه و خب نمیتونست از خودش دفاع کنه، پدرمم همیشه وابسته به مامانی بود، هرچی که مادربزرگم میگفت، انجام می‌داد و خب تلاش هاشون بی نتیجه نموند و تونستن تا ۷ سالگی من دهان مامان بابای منو برای بچه دوم ببندن😐 من ۷ سالم شده بود رفته بودم مدرسه بچه ها وقتی جلسه اولیا مربیان بود خواهر و برادر های کوچیکشونو میاورن و تو حیاط بغلشون میکردن، منم همیشه جلسه اولیا مربیان که بود، یواشکی عروسک می‌بردم مدرسه و بغلش میکردم میگفتم این خواهر منه اسمش نازنینه 😂 خلاصه که خیلی غصه میخورم که اونا خواهر و برادر دارن، من ندارم. من تازه جمع تفریق که یاد گرفته بودم فقط و فقط با خواهر برادر میفهمیدم😂😂 یعنی مامانم میگفت دوتا شکلات داریم دوتا بهت بدم چقدر میشه از قصد پرت و پلا جواب میدادم که آخرش می‌رسید به خواهر و برادر که میگفت پنج تا خواهر داری، دو تا دیگه بدنیا بیاد چقدر میشه جواب میدادم 😂😢 کار به جایی رسیده بود که معلما هم به پدر و مادرم سفارش میکردن واسه این یه خواهر برادر بیارید. بعد معمولا بعضی از بچه هایی که کسی رو نمی شناسن، اون شخص ازشون سوالا ی شخصی کنه، اونا هم زندگی ای رو تعریف میکنن که دوست دارن. منم عمه بابام منو تا حالا ندیده بود و کلا با خانواده ما هم آشنا نبود، تا ازم پرسید چند تا خواهر برادر داری شروع کردم 😂 هرچی رویا و خیال داشتم گفتم. گفتم من سه تا خواهر بزرگ تر دارم، پنج تا کوچیک تر ما با هم بازی می‌کنیم وو......... بعدش که بابامو دیده بود بهش تیکه انداخت که دستگاه جوجه کشی راه انداختی منم چون فهمیدم الان دروغم بر ملا میشه رفتم تو کمد دیواری قایم شدم. توی همین سن ۷ سالگی بودم که وقتی می‌رفتیم پارک، میدیدم بچه ها دوچرخه سواری میکنن و هزار ادا اطورار در میارن باهاش، اسکوتر رو اینا دارن و کلی کارای هیجانی میکنن ( البته من دوچرخه داشتما فقط هیچ وقت بادش نمیکردن یه وقت نخورم زمین، منم تکیه اش میدادم به دیوار و فقط تصور می‌کردم اون کارای هیجانی رو😂 خلاصه که الانم به بابام میگم تو چرا دوچرخه منو باد نمی‌زدی، میگفت اگر میخوردی زمین سر و کله ات میشکست چی؟😐😂 ولی الانم هنوز معتقدم که اصلا ۹۰ درصدم مصدوم میشدم می‌ارزید البته خداروشکرا. یادمه خونه داییم بودیم، دختر داییم اسکوترشو میخواست بده دست من بازی کنم منم چون همیشه یه حس ترسی جلومو می‌گرفت موقع کارای هیجانی، به بهونه اینکه کفشم مناسب نیست😂 از سرم باز می‌کردم. یا وقتی میرفتیم پاساژ بچه ها رو میدیدم که هی از پله برقی میرفتن بالا و پایین بعد وقتی داشتیم وارد یه پاساژ با پله برقی می‌شدیم اینجا دیگه اجازه کارای هیجانی به خودم دادم و میخواستم بدوم برم پایین تند تند که بابا یهو منو گرفت از پشت بعد نمیدونم چی شد ول شدم از دستش که پرت شدم سمت پله اول که موقع فرود آمدن یه آقایی منو گرفت 😂🤦‍♀از اونجا فوبیا پله برقی برای من ایجاد شده میترسم ازش😏 خب دیگه حالا من شده بودم یه دختر ۹ ساله که کمی از موضوع اطرافش با خبر بود حالا دیگه جلوی خانواده ایستادگی میکردم با گریه و زور، چمیدونم فقط تو مغزم دنبال جواب قانع کننده برای مخالفان فرزندآوری بودم. خانواده پدریم تمرکزشونو گذاشتن رو من که منو قانع کنند با این جملات: اگر خواهر برادر داشته باشی، سر سفره یه نون بربری ام به تو نمیرسه، عروسکاتو میگیره، دفترتو پاره میکنه 😐 منم کم نمیوردم، میگفتم فدای یک تار موش☺️ 👈 ادامه در پست بعدی... کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرکی میاد خونتون برنج نذارید جلوش🤦‍♀ که 😉 دیشب برا جاریم اینا غذا پختم معرکه☺️ فکر کرد مثل خودشم،که یکم برنج هندی و مرغ ابپز جلو مهمونام بذارم😕 غذارو دید چشاش چارتا شد😳 شوهر و بچش با انگشت میخوردن🤣 https://eitaa.com/joinchat/139198864Cc255f799e7 ---------------------------------------------------- 🔥تبلیغات در مجموعه کانالهای کوثر😍
هدایت شده از تبلیغات غذای خیابانی
خسته شدی انقدر گاز سابیدی؟؟😩 هربار میخوام گاز و هود تمیز کنم انقدر چربیاش سخت پاک میشه که بیزار میشم😰 ✅باورت میشه چدن های گازمو تو ۲ دقیقه برق انداختم😁 فقط خانومایی که میخوان دست به سیاه و سفید نزنن خونه ی تمیز تحویل بگیرن بیان اینجا👇👇 https://eitaa.com/joinchat/139198864Cc255f799e7 ------------------------------------------------------ 🔥تبلیغات در مجموعه کانالهای کوثر😍
هدایت شده از دوتا کافی نیست
۶۲۵ ۱۰ ساله بودم دختر عمم بدنیا آمد و نوه دوم خانواده پدریم بود، عمم خیلی حساس بود بغلم نمیدادش در صورتی که من ۱۰ ساله بودم نوزاد ۳ ماهه خالمو با موفقیت برده بودم حموم😐 یادمه یبار گریه کردم، گفتم خواهر برادر می‌خوام، از اونجایی که امکان نداشت عمم، دختر عمه مو بده بغلم یه تبصره داشت، عمم بهم گفت در صورتی میدم بغلت که قول بدی تا آخر عمر نگی خواهر برادر😐 منم بهش گفتم منم اصلا دیگه نگاهش نمیکنم.😂 یه شب انقدر رو مغزشون راه رفتم، بابام گفت باشه سال دیگه خواهرت تو بغلته، خلاصه که الان ۱۵ سالمه و منتظرم خواهرم بغلم باشه.😢 اینم بگم همه ی بچه های تک فرزند از زمانی که متوجه فاجعه زندگیشون میشن یه ترس مشترک دارن😢اونم از دست دادن پدر و مادره😐😢😭 بخدا هیچ ظلمی بدتر از این نیست.😔 من به عنوان یک تک فرزند همیشه ترس از تنهایی دارم، از کارای هیجانی می‌ترسم چون هیچ وقت نذاشتن من زمین بخورم. تو رو خدا اینطوری پاستوریزه بار نیارید فرزندان تونو، من الان برای ارتباط برقرار کردن با اجتماع مشکل دارم و بعضیا میگن اتفاقا تک فرزندا اعتماد بنفس بیشتری دادن باید اینو بگم که تا یه سنی آره ولی از اونجا به بعد همش کاذبه همش حبابه، تک فرزند ها یا آدم خودخواهی میشن و یا آدم بی اعتماد بنفس😔😐 تعادل فقط با وجود بچه های دیگه ایجاد میشه. یادمه من با بقیه بچه ها به مشکل خوردم، مشاور مدرسمون گفتش چون تک فرزند بودی توانایی این که با اخلاق آدم های دیگه کنار بیای و بدونی چطور رفتار کنی نداری😔😒 و بچه هایی که توی خانواده پر جمعیت بدنیا میان اجتماعی ترن و با اخلاقای متفاوت آشنا میشن.👌 حالا هم از خدا و امامان معصوم میخواهم که بابام نظرش عوض بشه و یه خواهر و یه برادر بیارن برام😍البته اینم بگما پدر و مادرم آدمای خوبین فقط زیادی به حرف بقیه گوش میدن. ان شاءالله بچه های تک فرزند جمعیتشون کم بشه و همه بچه ها طعم خواهر و برادر داشتن رو بچشن😍🤲🤲🤲🤲 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 🔴فرصت دوباره برای معلمی در۱۴۰۳ آزمــون اســتخــدامی جــذب مــعــلم 😍 جزئیات آزمون ؛ منابع قبولی و شرایط رو فقط در لینک زیر میتونید ببینید👇 ⚡️https://eitaa.com/joinchat/585826589Cd0a274a826 اگر میخوایید معلم بشید روی لینک بالا بزنیدو بعدگزینه پیوستن رو بزنید☝️🔗 .
هدایت شده از تبلیغات غذای خیابانی
🔴آقای کاظمی وزیر آموزش و پرورش: آزمون جــدید برای جذب معلم و امســـال برگـــزار میگـــردد ✅ جزئیــات تکــمیلی خـبر و شــرایط آزمــون رو در لینک زیر ببینید👇 https://eitaa.com/joinchat/585826589Cd0a274a826 برنامه جدید مطالعاتی در حال آماده سازی هست ، جا نمونید 👆⚠️
هدایت شده از دوتا کافی نیست
📌از جمله مصیبت های ناشی از کم جمعیتی.... کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
هدایت شده از دوتا کافی نیست
خیلی خوب است... حضرت آقا در دیدارها، چند بار وقتی شنیدند بعضی همسران شهدا ازدواج کرده‌اند، فرمودند: "ازدواج می‌کنید، من خوشحال می‌شوم." شهید موسوی ناجی، طلبه بود. خانواده‌اش را بردیم خدمت آقا. همسر شهید به آقا گفت که «می‌خواهم با برادرشوهرم ازدواج کنم». آقا فرمودند: «خیلی خوب است». گفت «می‌شود شما عقدمان را بخوانید؟» آقا فرمودند «داماد کجاست؟» گفت «همین جا»؛ به عنوان برادر شهید دعوت شده بود. آقا فرمودند «مدتی‌ست به خاطر مشغله‌ی زیاد، دیگر عقد حضوری نمی‌خوانم؛ اما برای شما می‌خوانم». همان‌جا عقدشان را خواندند. ✍ علی شیرازی 📚 حاج قاسمی که من می‌شناسم کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
«﷽» 📖 آموزش قرآن در کمترین زمان📖 🔸از مبتدی تا حرفه ای🟢 🔸با اعطای مدرک 📃 🔸زیر نظر اساتید برجسته کشوری👨‍🏫 لینک کانال⬇️ ╔═.☘. ═════════╗ http://eitaa.com/joinchat/1073741843C3f5de7ddfd ╚═════════.☘. ═╝ ایدی ادمین جهت شرکت در کلاس ها🆔 @qurankarim114 ┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈ قرآن راه گشای زندگی
هدایت شده از تبلیغات غذای خیابانی
شاه‌کلید عجیب علامه‌قاضی برای بازشدن گره‌زندگی 🗝 حاج شیخ علامه انصاری لاهیجی از شاگردان مرحوم قاضی می‌گفت: روزی از ایشان پرسیدم که در مواقع اضطرار و گرفتاری چه در امور دنیوی و چه در امور اخروی، و در بن‌بست کارها به چه ذکر مشغول شوم تا گشایش یابم؟ در جواب فرمودند: «پس از پنج صلوات و آیةالکرسی، در دل خود بسیار این ذکر را بگو. جهت مشاهده ذکر کلیدها رو لمس کن 👇 🗝🗝🗝🗝🗝🗝🗝🗝🗝🗝 🗝🗝🗝🗝🗝🗝🗝🗝🗝🗝
هدایت شده از دوتا کافی نیست
۶۲۶ چقدر تجربه ی ۶۲۵ آشنا بود برام. یاد کودکی خودم افتادم که همیشه در حسرت خواهر یا برادر بودم، اون وقت بچه‌ها ی عمه ها و عموها کنار برادر و خواهرهاشون قشنگترین لحظه های کودکی و نوجوانی شون میگذروندن. حتی الانم که ازدواج کردن و خانم و آقایی شدن، بچه هاشون از نعمت عمه و خاله و عمو و دایی برخوردارن. اما من چی... یه گونی اسباب بازی و کاسه بشقاب و عروسک های مختلف که خودم براشون جای همه بودم. چشم باز می‌کردم، مشغول خاله بازی بودم تا شب که بین اونها بیهوش می‌شدم. اما چه فایده؟ یه گونی اسباب بازی و عروسک فقط غمی بود روی غمهام که مشخص بشه چقدر تنهام، وگرنه اونهایی که چندتا بچه هستن احتیاج به این حجم از اسباب بازی ندارن که تاریخ مصرف هرکدوم نهایت یک روز بعد تکراری میشه، اونها کنار هم از لحظه هاشون لذت میبرن. بدو بدو می‌کنند، قایم باشک، لی لی، انواع مسابقه.... اما من همیشه خودم بودم و یه عروسک تو بغل. الحمدلله تبلت و بازی رایانه ای های الانم خبری نبود تهش یه آتاری بود و یه ساعت برنامه کودک بعد از ظهر. تا اینکه خدا جواب اون همه دعاهای کودکانه ی منو داد و تو ده سالگی صاحب خواهر شدم. البته بیشتر براش مادر بودم تا دوتا خواهر همبازی... بازم حسرت همبازی کودکی برام موند تا اینکه تو ۱۸ سالگی خدا یه عروسک واقعی بهم داد بعدم نظر لطف خدا شامل حالم شدو عروسک‌ها شدن ۵تا ... الان که بازی بچه های خودمو می‌بینم تعجب می‌کنم از بازی‌های کودکی خودم، گاهی بهشون میگم یه کم بازی نشستنی بکنید، یه کم خاله بازی، من وقتی قد شما بودم صبح تا شب خاله بازی می‌کردم، اما میگن ما بلد نیستیم. نهایت بازی نشستنی شون مدلهای مختلف لگو و بازیهای اختراعی خودشون اونم ته تهش ده دقیقه یه ربع، آخرش یکی میگه حوصلم سر رفت، پاشید بریم، همه رو بلند میکنه... بعدم برای اینکه حوصلشون سر جاش بیاد مفصل همدیگر و سیر کتک میکنن 😬😁 ظاهرش بده ولی باطنش عالیه چون مثل ما تک فرزندها تا یه صدای داد بشنون، یا یکی یکم ناملایم باهاشون حرف بزنه، سریع فشارشون نمیفته و برن زیر سرم برعکس وایمیستن حقشون میگیرن حالا یا با جیغ و داد و گریه یا کاراته رفتن رو سر کله طرف... وقتی ناراحت هستن میشن مثل دوتا گنجشک باهم جیک جیک می‌کنن، وقتی شاد هستن همه باهم خوشحالی می‌کنن... تولد یکی شون که باشه باهم قرار میذارن و یواشکی براش کاردستی درست می‌کنند یا نقاشی می‌کشن، تازگی‌ها پول هاشون رو روهم میذارن و هدیه می‌خرن، هر چند هنوز کامل عقل رس نشدن و بعد از اولین کل کل میگن هدیه مون پس بده، خودمون خریدیم🤦🏻‍♀️🤣 تازه کلی هم ناراضی هستن چرا ما دخترخاله و پسرخاله نداریم، چرا خاله ازدواج نمی‌کنه، بچه‌ها ش دیگه بدردمون نمیخورن، چرا مامان داداش نداری ما دایی داشته باشیم! الان بیاد خونه مون؟ ببرتمون بیرون. تولدمون کادو بده. خوش بحال پسر عمه مون که دایی داره. باهاش بازی میکنن، پسر دایی و دختر دایی داره تو وسطی یار هم میشن. یه جوری مظلومانه این غم نامه رو می‌خونن انگار سالهای سال ما اجاق کور بودیم و یدونه بچه ان. انگار نه انگار، پدرشون، همون دایی پسرعمه جان هست و با خود همین جقله ها وسطی بازی می کنه. 😂 خلاصه فقط میتونم دعا کنم بحق این روزهای قشنگ تا میلاد حضرت زهرا سلام الله خدا دامن همه ی مادرهای مسلمان رو به داشتن چندتا جوجه قدونیم قدِ سالم و صالح سبز کنه و هیچ بچه ای تو تنهایی خودش بزرگ نشه. الهی آمین. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075