گوید این خاقانی دریامثابت خود منم!
خویشتن همنام خاقانی شمارند از سخن
پارگین را ابر نیسانی شمارند از سخا
نی همه یک نام دارد در نیستانها ولیک
از یکی نی قند خیزد و ز دگر نی بوریا
دانم از اهل سخن هرکهاین فصاحت بشنود
در میان منکر افتد خاطرش، یعنی خطا
گوید این خاقانی دریامثابت خود منم
خوانمش خاقانی امّا از میان افتاده «قا»
تخلّص شعری برای شاعران قدیم از نان شب واجبتر بوده و شاعران گاه بر سر تخلّصهاي بامفهوم و خوشآهنگ كه بهراحتي در اوزان مختلف بگنجد رقابت داشتند. مشهورترينِ اين نزاعها مربوط به نظيري نيشابوري است كه گفتهاند براي ازخودكردن حرف «ی» در تخلّص نظيري كه لابد در آن روزگار براي خود نوعي «برند» (ويژند) به حساب ميآمده، مبلغ كلاني به «نظيري مشهدي» پرداخت تا قانع شود به تخلّص «نظیر» قناعت کند. نظير اين رقابت را در بين شاعراني چون نظاماي شيرازي و ناظم يزدي بر سر تخلّص «ناظم» و دعواي لطفعليبيك چركس با نورمحمّد كاشي بر سر تخلّص «نجيب» و... گزارش كردهاند. به دليل ازدحام شاعران بر سر القاب و تخلّصات معتبر شاهد وجود شاعران متعددي با تخلّصهاي عطّار و نظامي و حافظ و... و گاه تداخل اشعار آنها با هم در جُنگها و تذكرهها هستيم. [براي تفصيل و منابع بحث← مقالۀ ممتّع شفيعي كدكني« روانشناسي اجتماعي شعر فارسي (در نگاهي به تخلّصها)»]
ابیاتی که از خاقانی آوردیم مربوط به قصیدهای است با مطلع:
نیست اقلیم سخن را بهتر از من پادشا
در جهان ملک سخنراندن مسلّم شد مرا
قصیده از سرودههای آغاز جوانی خاقانی است. او در این چکامه در برابر حاسدان و مدّعیان، خصوصاً شاعری که بر سر عنوان «خاقانی» با او نزاع داشته، از حیثیّت شعری و عنوان خودش دفاع میکند. در اين ابيات ما شاهد يكي از اوّلين نمونههاي اين نزاع شاعرانه بر سر تخلّص هستيم. خاقاني در پاسخ میگوید اینکه این شخص خود را همنام خاقانی میخواند، شبیه است به همنام خواندن پارگین (گنداب) با ابر نیسان که زلالترین بارانها از آن فرومیریزد. همنام بودن کافی نیست، زیرا به نیِ بوریا و نیِ شکر هر دو «نی» میگویند، امّا این کجا و آن کجا؟! او به شاعر مدّعی حق میدهد دچار توهّم شود و خود را همنام و همردیف خاقانی بلکه «خاقانی دریامثابت» بپندارد، زیرا معمولاً شاعران وقتی ابیات درخشان و فصیح را میخوانند یا میشنوند، در وهلۀ اوّل با خود میگویند: چرا این مضمون به ذهن خودم نرسید؟! و خیال میکنند سرودن چنان ابیاتی ساده است، امّا وقتی قصد سرودن میکنند درمیمانند و به خطایشان پی میبرند و میفهمند سرودن چنان شعری ناممکن است. به همین دلیل اشعاری که در اوج فصاحت قرار دارند «سهلِ ممتنع» نامیده میشوند.
خاقانی در بیت آخر با ریشخند ميگويد: باشد؛او هم «خاقاني» است، ولي «خاقاني» بدون «قا»، یعنی «خانی» كه به معني «چشمه» است. بدینترتیب خاقانی شاعر رقیب را با تشبیه به چشمه در برابر دریا تحقیر میکند!
طبیعی است که آن شاعر مدّعی بعد از دریافت این پاسخ محکم از خیر این تخلّص گذشته و به سراغ نام شعری دیگری رفته باشد!
#محمدرضا_ترکی
#محمد_رضا_ترکی
#خاقانی
#خاقانی_شروانی
#مفاخرات_خاقانی
@faslefaaseleh
نفّری، ادونیس، رویایی
ماجرای تکاندهندهای که در قرن چهارم بر حسین منصور حلاج گذشت، باعث شد کمابیش دیگر عارفان به نهانگرایی و تقیّه روی بیاورند و البتّه عظمت فاجعه آنقدر بود که نگاهها را به طرف حلاج منعطف کرد و باعث شد در آن هیاهو، بسیاری از بزرگان تصوّف، آنچنان که بودند، دیده نشوند و عظمت آنان به چشم نیاید.
یکی از بزرگترین و اصیلترین عارفان آن روزگار، و در عین حال متفاوتترین آنها، محمّدبن عبدالجبّار النّفّری است. نفّری شخصیت بسیار مبهمی دارد. نام و زادگاه و تاریخ درگذشت و سوانح زندگی او بهدرستی دانسته نیست. حاجی خلیفه او را درگذشته به سال 354 ق دانسته. زادگاه او گویا در نزدیکی کوفه یا بصره بوده است. مذهب فقهی و کلامیش را به قرینه زادگاه و بخشهایی از کتاب المواقف او تشیّع دانستهاند. ابن عربی نیز چندبار در فتوحات مکّیه از او نام برده است.
کتاب المواقف نثری ناب و متفاوت و خیالانگیز و تاویلپذیر دارد. این اثر را آربری به سال 1934 م برای اولینبار چاپ کرده و پس از آن بارها به همراه کتاب المخاطبات او به چاپ رسیده است. شخصیت و زبان متفاوت و درونمایه شگفتانگیز نوشتههای او در سالهای اخیر در جهان عرب شهرت یافته است . منتقدان و روشنفکرانی از قبیل ادونیس مجذوب او و زبان آثارش شدهاند. بهگونهای که شهرت نفّری اینک در میان منتقدان ادبی عرب بسی بیشتر از شهرت او در میان اصحاب کلام و تصوّف است. همین جناب ادونیس به افتخار نام نفّری مجله مشهور ادبیش را "المواقف" نامیده است.
در سالهای اخیر برخی از جملات نفّری درکشورهای عربی و بین اهل فرهنگ، حکم مثل رایج را یافته و به مناسبتهای مختلف در نشریات و کتابها و گفتارها به کار میرود، ازجمله این عبارت:
«کلّما اتّسعت الرّویا ضاقت العباره».
مفهوم اجمالی این است که هرچه معنا افزون شود و دیدار ما از حقیقت گسترش یابد، زبان و عبارت به تنگنا دچار می آید.
نظیر این مضمون را شیخ محمود شبستری در این ابیات سروده است:
معانی هرگز اندر حرف ناید
که بحر قلزم اندر ظرف ناید
چو ما از حرف خود در تنگناییم
چرا چیزی دگر بر او فزاییم
شهرت نفّری و سخن او چند سالی است به ادبیات معاصر فارسی نیز رسیده و خواص اهل شعر به او توجه نشان میدهند. از جمله روشنفکران ایرانی که به نفّری ارادتی نشان می دهند، میتوان به شاعر جریانساز روزگار ما یدالله رویایی اشاره کرد. او رویکرد به” حجم” و انتزاع را با توجه به سخن نفّری ، نوعی “گسترش رویا” می شمارد که ایجاز و ابهام و “تنگنای عبارات شعری” را در پی خواهد داشت. او – بهسان برخی منتقدان عرب – عکس قضیه بیانشده در سخن نفّری را نیز صادق می داند و می نویسد:
به بیان دیگر، پرهیز از انتزاع وگریز از آبستراکسیون، زندگی زبانی و زبانشناختی ِقطعه شعر را (یعنی میدان تجربه را) محدود میكند. چنین چیزی مرا به یاد جمله قصار هزارسالهای از فرزانه بزرگ، شاعر بصره، عبّاس نفری میاندازد: « هر آنچه به رؤیا وسعت میدهد عبارت را تنگ می كند». روی دیگر این سخن به ما میگوید: آدم بی رؤیا پر حرف میشود.
#محمدرضا_ترکی
#محمد_رضا_ترکی
#نفری
#عبدالجبار_نفری
#المواقف
#ادونیس
#یدالله_رویایی
@faslefaaseleh
جوگیر
یکی بر سر شاخه بن میبرید
یکی باغ خود را به آتش کشید
یکی را چنان جوّ مستی گرفت
که لاجرعه جام جنون سرکشید
یکی دوست را کرد دشمن خطاب
یکی دشمن خویش را دوست دید
یکی کورکورانه آتش گرفت
چو در کوره خشم و آتش دمید
امید رهایی و بهبود هست
کسی را که سگ پای او را گزید
ولی آنکه جوگیر شد بیجهت
نجات از بلای بلاهت ندید
#محمدرضا_ترکی
#محمد_رضا_ترکی
@faslefaaseleh
تو را رسول و نبیّ و شفیع میخوانند
فروغبخش سپهر رفیع میخوانند
چه در زمین و چه منظومههای دور تو را
یگانهشمسة بام مَنیع میخوانند
تو آن سخنور نغزی که مبدعان بیان
همه معانی او را بدیع میخوانند
تو را نه لطف خداوند بر مسلمانان
که نور رحمت حق بر جمیع میخوانند
به نام نامی تو ابرها بهاران را
به دشتهای صبور و وسیع میخوانند
کنار مرقد تو یک بهشت نورانیست
که اهل معرفت آن را بقیع میخوانند
به یُمن و برکت میلاد توست در تقویم
که ماهِ بعدِ صَفَر را ربیع میخوانند
#محمدرضا_ترکی
#محمد_رضا_ترکی
#میلاد_رسول_الله_پیشاپیش_مبارک
#حلول_ربیع_الاول
@faslefaaseleh
این وطن خواهد ماند
این جهان جدول لاینحلی از مسئلههاست
آدمیزاده چه پرت از همة مرحلههاست
خفته بر بستری از غفلت خود آسوده
بر زمینی که به روی گسل زلزلههاست
پشت آرامش این تیرهشب فرسوده
هرکجا هلهلهای هست و بهپا ولولههاست
زیر خاکستر این آتش افسرده ببین
گرم و افروخته از جنگ بسی مشعلههاست
لنگر افکنده به هر بندر، صد کشتی درد
بار رنج است که خالی شده در اسکلههاست
این شب اینبار بهجز فتنه نخواهد زایید
بِشِنو پچپچههایی به لب قابلههاست...
بگذارید که آسوده بماند ایران
در جهانی که چنین دستخوش غائلههاست
این وطن در دل طوفان بلا خواهد ماند
گرچه هرلحظه تنش زخمخور حرملههاست
پیش رو سبزبهاریست که خواهد آمد
"بالش من پُر آواز پَرِ چلچلههاست"
#محمدرضا_ترکی
#محمد_رضا_ترکی
#ایران
#وطن
#بحران_های_جهانی
#خطر_جنگ_جهانی
@faslefaaseleh
وادی امن
ایران چه پرشکوه و سرافراز بارهایست
بنیاد آن برآمده بر کوه خارهایست
سرویست دیرساله، ولیکن جوان و سبز
مبهوت در تناوریش هر نظارهایست
چون ماهتاب روشن و چون مهر پرفروغ
خاموش در درخشش او هر ستارهایست
مظلوم پرصلابت من، ای نهاد عشق!
گنگ از بیان رفعت تو هر گزارهایست
در این جهان که دستخوش التهابهاست
وز هر طرف بهپا شده در آن شرارهایست،
در این جهان که سیل حوادث کشیده است
در کام خویش هر طرف و هر کنارهایست،
پاس وطن بدار که وادیّ امن توست
بر این وطن بچسب اگر تختهپارهایست
هرکس که اقتدار وطن را نداشت پاس
رجّالهای، سیاهدلی، هیچکارهایست
#محمدرضا_ترکی
#محمد_رضا_ترکی
#ایران
#وطن
#بحران_های_جهانی
@faslefaaseleh
دیکتاتور کوچک
لهلهزنان، گشوده دهان، فحش میدهد
یکریز بر زمین و زمان فحش میدهد
پایان گفتوگوست سرآغاز فحش پیر
منطق که ته کشید، جوان فحش میدهد
دیکتاتوریست کوچک، انسان بددهن
فحش است گونهای خفقان، فحش میدهد
هرکس که حرمتی نشناسد برای خویش
حرمت نمینهد به کسان، فحش میدهد
اهل نماز نیست، ولی تا اذان صبح
مانند جغد نعرهزنان فحش میدهد
تیرش به سنگ خورده دوباره ز بخت بد
بر هرچه تیر و سنگ و کمان فحش میدهد
دق میکند اگر ندهد فحش، لاجَرَم
تا حفظ جان کند به جهان فحش میدهد
با فحش فکر کرده به جایی توان رسید
ناچار با تمام توان فحش میدهد
خشمی گلوی هستی او را گرفته است
با خشمی از نهایت جان فحش میدهد
آزادی زبان، نه بیان، میکند طلب
تا بشکند حصار زبان فحش میدهد
ما راستی کجا قدمی کج نهادهایم
کاینگونه پارة تنمان فحش میدهد؟!
پر کردهایم سینة او را ز کینهها
انبار نفرت است، از آن فحش میدهد
او را به یاس و نفرت و عصیان رساندهاند
زینروی آشکار و نهان فحش میدهد
ما را ادب نکرد زمانه، سزای ماست
هرکس به ما چنینوچنان فحش میدهد
#محمدرضا_ترکی
#محمد_رضا_ترکی
#فحش
#اخلاق_اجتماعی
#اخلاق_سیاسی
#نفرت_پراکنی
#امنیت_روانی_جامعه
#دهه_هشتادی_ها
@faslefaaseleh
هدایت شده از علی محمد مودب (اشعار و آثار
یا حق
سخن چون از سر درد است باری دردسر دارد
خوشا مردی کزینسان دردسرها زیر سر دارد
تو ایران، مسجد شیراوژنان و رادمردانی
بگو با این و آن نام تو را بردن خطر دارد
ز اشک مادرانت موجهای خون خروشیدند
زن این خاک، عزم و هیبت از زینب مگر دارد
به اهواز تو دلگرم است کردستان زیبایت
بلوچ و ترک و لر سوی خراسانت سفر دارد
درخشد بر جهان تا هست خورشید خراسانت
جهان را حضرت سیمرغ حُسنت زیر پر دارد
اگر دردی است یا حرفی، شفای ابنسینا هست
که منت تا ابد بر خاور و بر باختر دارد
به درمان خود اندیشیم و در درمان خود کوشیم
کماکان نسخه فارابی و طوسی اثر دارد
تو را چون جان شیرین خاک میهن دوست میداریم
که هر خار و گلت در سرنوشت ما اثر دارد
نبیند کاخ دشمن، ذلت کوخ و کلوخت را
که از خاک تو جانهامان طپش دارد اگر دارد
دماوندا عزیزا ! ای نماز مادر میهن
کجا کس میتواند چادر از دوش تو بردارد؟
#علیمحمد_مودب
هدایت شده از 🚩 هی هات | جهاندار
🚩 آزادی
سهراب! شدی تهْمتن اما به چه قیمت
دشمنشکن و صفشکن اما به چه قیمت
زیباست تماشای نبرد دو دلاور
در معرکهای تنبهتن اما به چه قیمت
آلوده به خون گاهی و آلوده به تهمت
معروف شد این پیرهن اما به چه قیمت
آزادی گلهای چمن حرف قشنگی است
پرپر شدن نسترن اما به چه قیمت
ای آینه همرنگ جماعت شو و خوش باش
همرنگ جماعت شدن اما به چه قیمت...
#مهدی_جهاندار
@mehdi_jahandar
🌐 ما فقط یک ملتایم: ایرانی
👈🏿 با اقوام و زبانها و گویشهای مختلف
ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ
💠 در سرزمین پهناور ایران و حوزه فرهنگی و تمدنیمان، ما یک ملتایم: ایرانی . . . چیزی به نام ملت مازندرانی، ملت گیلک، ملت بلوچ، ملت کرد، ملت لر، و . . . وجود ندارد.
💠 این ادعا را نهتنها مطالعات تاریخی، بلکه حتی پژوهشهای زبانشناختی نیز تأیید میکند. زبانهای ایرانی، به شاخه زبانهای هندوایرانی تعلق دارند که خود عضوی از خانواده زبانهای هندواروپایی است.
💠 بنابراین، همه زبانها و گویشهایی که در ذیل شاخه زبانهای ایرانی قرار میگیرند، با هم خویشاوند هستند و به یک خانواده واحد تعلق دارند.
💠 تقسیمبندی خانواده زبانهای ایرانی اینگونه است. البته، این خانواده چنان بزرگ و پرشمار است که در هر زیرشاخه، فقط چند نمونه محدود را آوردهام. بقیه را میتوانید خودتان از منابع معتبر پیدا کنید.
ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ
💠 شاخه شمال غربی:
مانند: دیلمی، گیلکی، مازندرانی، تالشی، کردی، گورانی، زازاکی، بلوچی (تعجب نکنید).
💠 شاخه جنوب غربی:
مانند: لری، بختیاری، کُمزاری، دری، فارسی، تاتی، تاجیکی، هزارگی.
💠 شاخه شمال شرقی:
مانند: خوارزمی، یغنابی، سکایی، آسی، سُغدی.
💠 شاخه جنوب شرقی:
مانند: تخاری، هفتالی، بلخی، پشتو، وزیری، شُغنی، روشانی، یزغلامی، یدغا.
ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ
💠 و اما چند نکته قابل توجه:
▫️آیا میدانستید ما ایرانیان چنین تنوع قوم و خویشی داریم؟ آیا تاکنون نام سریکلی، یعنی شرقیترین زبان ایرانی که در ترکستان چین بدان سخن میگویند، به گوشتان خورده بود؟
▫️آیا برایتان جالب نیست که بلوچی، زبان قوم عزیز بلوچ، جزء زبانهای شاخه شمال غربی است، اما این قوم دلاور امروزه در جنوب شرقی ایران ساکناند؟
▫️آیا جالب نیست که حتی پشتو هم از زبانهای ایرانی است؟ طالبان تلاش میکند که فارسی را از افغانستان کنار بگذارد و پشتو را رواج دهد؛ اما طفلکیها نمیدانند که باز هم دارند به یک زبان ایرانی سخن میگویند!
▫️آیا میدانستید که خود کردی دارای چند زیرشاخه است (از جمله کرمانجی و سورانی) و گاهی از یک شهر به شهر دیگر، چنان این شاخه متنوع است که تفاوتهای چشمگیری دارند؟
▫️آیا میدانستید مازندرانی از شرق به غرب چنان تنوعی دارد که اگر مثلاً روزی مازندرانیها ادعا کنند که میخواهند در مدارس، به زبان مادری خود تدریس کنند، باید برای سارویها و کلاردشتیها و رامسریها و . . . کتابهای درسی جداگانه تدوین کرد؟
ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ
💠 ما ملت بزرگی هستیم، با تنوع قومی و زبانی شگفتانگیز. ایران سرزمین ماست، و فارسی چونان چسبی است که برای همه اقوام ایرانی امکان گفتوشنود را فراهم میآورد.
💠 دشمنان ما این انسجام ملی و هویت دیرپا (ملیت ایرانی) و این امکان تفاهم دوسویه (زبان فارسی) را هدف گرفتهاند تا یک بلوچ نتواند در دانشگاه کردستان درس بخواند، یک تبریزی موفق نشود در شرکت نفت آبادان شغلی بیابد و یک گیلک از ازدواج با همدانشگاهی بختیاری خود بازبماند.
💠 . . . و آن وقت است که این ملت یکپارچه فروخواهد ریخت؛ گرچه دشمنان ایران و تمدن آن، هزاران سال است که این آرزو را به گور بردهاند و خواهند برد و نه سرزمین استوار ایران، بیدی است که با نسیمی بلرزد، نه غنای ادبی و فرهنگی زبان فارسی به دشمنانش امکان حذف آن را میدهد.
👈🏿 راستی، برادر و خواهر عزیزم، شما که توانستهاید در مرزهای ایران پهناور و در فراسوی آن، این متن فارسی را بخوانید، اهل کدام قوم و تبارید؟! من که ایرانیام و به آن میبالم.
@virafic
وطن، عشق، آینده
(نامهای به جوانان وطن)
امیدم به این شوروحال شماست
به فردای فرخندهفال شماست
همهشادی و شور و سرزندگیست
نشاطی که در قیلوقال شماست
پر از جستوجویید و زاینده است
جوابی که در هر سوال شماست
دلیرید و شیرید و چشمان ما
ثناگوی بازو و یال شماست
من از منظر چشمتان دیدهام
چه در خوابها و خیال شماست
تنم گرچه فرسوده، دارم دلی
که همقدّ و همسنّوسال شماست
افقهای آینده تا بیکران
در این سرزمین زیر بال شماست
من و نسل من میرویم از جهان
وطن، عشق، آینده مال شماست
مجال من و ما گذر میکند
پس از چند روزی مجال شماست
که گفتهست خامان ناپختهاید
که آغاز اوج و کمال شماست
ولی جهد بیگانگان مدّتیست
در این عرصه جنگ و جدال شماست
اگر رستم زال باشید او
همیشه به فکر زوال شماست
به دنبال نابودی این وطن
جنوب شما و شمال شماست
بدون وطن عشق و آزادگی
خیالی خوش، امّا مُحال شماست
امانت به دست شما این وطن
که باغی سراسر نهال شماست
به خون حفظ کردیم این خاک را
که مال شما و منال شماست
کنون پاس داریدش از جان و دل
که او پاسدار جلال شماست
اگر پاس دارید این باغ را
همه شیر مادر حلال شماست
وطن چشم امیدش ای سروها
به آگاهی و اعتدال شماست
#محمدرضا_ترکی
#محمد_رضا_ترکی
#وطن
#ایران
#جوانان_وطن
@faslefaaseleh
سه چلچراغ
افروختیم تا که در این خانه ما چراغ
آشفت خواب ظلمت دیرینه را چراغ
چشمان ما به ظلمت شب خوگرفته بود
دخمه کجا، سپیده کجا و کجا چراغ؟
اینجا سه چلچراغ به ما نور میدهند:
شمسالشّموس و حضرت معصومه، شاچراغ
معصومه شمع و احمد موسی فروغ او
در تنگنای ظلمت شبها رضا چراغ
خاموش کی شود به هیاهوی بادها
وقتی که روشن است به نور خدا چراغ
هرقدر ظلمت شب یلدا غلیظتر
تابد فزون به وسعت آیینهها چراغ
وقتی که بستهای دل و دیده به روی نور
دیگر مپرس در دل ظلمت چرا چراغ...؟
هرگز نبیند این وطن آسیب از بلا
تا روشن است در دلش از کربلا چراغ
#محمدرضا_ترکی
#محمد_رضا_ترکی
#امام_رضا_ع
#حضرت_معصومه_ع
#شاهچراغ_ع
#ایران
@faslefaaseleh
جنگ روایتها
اینجا نزاع بین حکایتهاست
این جنگ جنگ گرم روایتهاست
اینجا به جای توپ، به جای تانک
جنگ دروغها و هدایتهاست
بر دوش هر رسانه در این میدان
از آنتن، از مخابره، رایتهاست
نامش مجازی است جهانی که
دنیای شکوهها و شکایتهاست
دنیای رنگ و جلوه و سرگرمی
دنیای خشمها و رضایتهاست
در این سراب بیسروسامانی
هر نقطهای شروع بدایتهاست
هک کرده ذهن مردم دنیا را
شیطان که رهنمای جنایتهاست
یک عدّه در ولایت شیطاناند
در عرصهای که جنگ ولایتهاست
بر این رسانه چیرهشدن سهل است
امّا نیازمند درایتهاست
امّا چقدر یاوه و بیهودهست
چون در کف بدون کفایتهاست!
#محمدرضا_ترکی
#محمد_رضا_ترکی
#رسانه
#سواد_رسانهای
#جنگ_روایتها
@faslefaaseleh
ایران سرافراز
دشنام بده هر شب و هر روز به الوند
نفرین بفرست از دل پرکینه به اروند
پاک است و سرافراز و غباری ننشیند
از پوز کثیف تو به دامان دماوند!
#محمدرضا_ترکی
#محمد_رضا_ترکی
#رباعی
#ایران
#وطن
@faslefaaseleh
باطلالسّحر
ماهیست در آسمان که کامل شده است
پیروزی تازهای که حاصل شده است
هفتاد شبانهروز جادو کردند
جادوی سیاه خصم باطل شده است
#محمدرضا_ترکی
#محمد_رضا_ترکی
#رباعی
#ایران
#وطن
#جنگ_رسانه
#جادوی_رسانه
@faslefaaseleh
خائن
عصر
هلهلهکنان
گوسفند و میش خویش را
وقت پیشواز تانک اجنبی
سربرید
شب که شد
صاحباختیار خانهاش،
دخترش، زنش نبود
مالک گلولهای که ذوب شد
در تنش نبود
او
هیچچیز و هیچکس
غیر خائنی به میهنش نبود!
#محمدرضا_ترکی
#محمد_رضا_ترکی
#ایران
#وطن
@faslefaaseleh
خیال خام
سرگشتة سراب به آبی نمیرسد
در وادی عطش به شرابی نمیرسد
رویایتان تجسّم کابوس وحشت است
این وحشت عمیق به خوابی نمیرسد
ایران تکّهتکّه چو انجیر زهرناک
هرگز به حلق هیچ غرابی نمیرسد
بویی شنیدهاید از این باغ و باطل است
خر داغ میکنند؛ کبابی نمیرسد
چون از دعای گربة کور و سیاهتان
در آسمان تشنه سحابی نمیرسد
بار کجی به دوش کشیدید و بار کج
سالم به دوش هیچ دوابی نمیرسد
همچون سوالهای "زنون"* پرسش شما
هرچند بنگری به جوابی نمیرسد
این خانه را خراب مکن، خانة خراب
هرگز به هیچ خانهخرابی نمیرسد
*زنون: فیلسوف یونانی که پارادوکسهایش مشهور است.
#محمدرضا_ترکی
#محمدرضا_ترکی
#ایران
#وطن
#نتانیاهو
#بایدن
@faslefaaseleh
یلدا
یلدا برای بچّهها آجیل و طعم هندونهس
امّا برا بزگترا، یه خاطره، یه نشونهس
یلدا شب ولادته؛ اینجوره تو نوشتهها
خورشیدو دنیا میآرن، تو دل شب فرشتهها
فرشتههای مهربون، فرشتههای نازنین
از اوج اوج آسمون، میان پایین، روی زمین
شبیه دونههای برف، روی درختا میشینن
تا خورشیدو بغل کنن، تا صب یه وختا میشینن
قصّه میگن برای هم؛ گرچه شبیه قصّه نیس
قصّۀ اونها مثل ما، نون و پنیر وّپسه نیس
میگن: یهشب از آسمون پولک آبی میباره
تا دمدمای صُب بشه برف حسابی میباره
وقتی گمون نمیکنی، ستارهای پر میزنه
یه آفتاب مهربون، از تو افق سر میزنه
یهشب تو اوج تیرگی، ستاره رو نشون میدن
تو دل شب، شب سیا، صُب میشه و اذون میدن
میادو مرهم میذاره به ساقۀ ملخزده
نماز حاجت بخونید، مردم شهر یخزده!
#محمدرضا_ترکی
#محمد_رضا_ترکی
#یلدا
@faslefaaseleh
هدایت شده از وقایع اتفاقیه
فوائد بحرالعلوم سیّدمهدی نجفی را خریدم به پول ۳ ماه نماز استیجاری. و منِ محزون، شهابالدّین حسینی #مرعشی_نجفی هستم. و این حروف را در حال گرسنگی مینویسم! یک روز و شب به دلیل نداری، چیزی نخوردهام! امیدوارم بتوانم به برکت اجدادم بر این سختیها صبر نمایم.
۱۳۴۱ مدرسه قوام - نجف أشرف
هدایت شده از M.A I.R.I
🔳 شکاریم یکسر همه پیش مرگ
با اندوه بسیار، باخبر شدیم پژوهشگر توانای تاریخ ایران و ادب فارسی، شاهنامهپژوه برجسته و عضو هیئتعلمی بازنشستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی، زندهیاد دکتر ابوالفضل خطیبی پس از تحمّل دورهای بیماری، چشم از جهان فروبست.
روابطعمومی فرهنگستان زبان و ادب فارسی، با تجلیل از خدمات ماندگار علمی و فرهنگی این محقّق نکتهسنج و ایراندوست، درگذشت خسارتبار وی را به جامعۀ علمی کشور، همکاران فرهنگستان، بازماندگان آن زندهیاد، بهویژه همسر داغدار ایشان و همکار گرامیمان در گروه دانشنامۀ زبان و ادب فارسی در شبهقاره، سرکار خانم دکتر فریبا شکوهی تسلیت میگوید.
یادش گرامی و روانش شاد
مارپیچ سکوت!
نبود حاصل فریاد غیرِ هیچِ سکوت
چه درّههای عمیقیست پشت پیچ سکوت
سکوت میکنی از ترس آبروی خودت
و مرگ چیست؟! مگر هیچ؟! غیر هیچ سکوت؟!
در اوج خشم و هیاهو به خویش میپیچد
همیشه مار خطرناک مارپیچ سکوت
#محمدرضا_ترکی
#محمد_رضا_ترکی
#قطعه
#مارپیچ_سکوت
#فضای_مجازی
@faslefaaseleh
کرسی
تاچند در انتظار کرسی
دلها شده بیقرار کرسی
داری تو سراغ هیچجایی
دلچسبتر از کنار کرسی
در سردی روزهای برفی
گرم است چه کاروبار کرسی!
شومینه کجا رسد به پای
گرمای بهاروار کرسی
بیهوده گمان مکن که طی شد
دوران پرافتخار کرسی
ایرانی و سنّتیست برخیز
باید بشویم یار کرسی
با گرمی عشق بینیازیم
هرچندکه از شرار کرسی،
ایکاش تو باشی و من و عشق
بیواسطه در حصار کرسی
#محمدرضا_ترکی
#محمد_رضا_ترکی
#کرسی
#فرهنگ_ایرانی
#صرفه_جویی_در_انرژی
#طنز
@faslefaaseleh
قلمرو مردان عاشق
ایران ما فریفتة شو نمیشود
جوگیر هر هیاهو و هر هو نمیشود
در فکر گاو شیردهاند و خر خراس
یک شیرشرزه لحظهای این دو نمیشود
این لقمه صعب و سمّی و سخت است و هیچگاه
مقهور آروارة گاندو نمیشود
شاید شرنگ گردد و در کامتان چکد
امّا شراب حاصل این مو نمیشود
تهران دمشق نیست که ویرانهاش کنید
این سرزمین به سعی تو کنگو نمیشود
برخی به ساز اجنبیان رقص میکنند
هر رقص بیاصول که تانگو نمیشود
دیسک کمر گرفتهای از رقص بیحساب
دیسک کمر برای تو دیسکو نمیشود
ایران ما قلمرو مردان عاشق است
هرگز برای خصم قلمرو نمیشود
کنگو:جمهوری فقیر افریقایی که سالهای طولانی درگیر جنگهای داخلی است.
#محمدرضا_ترکی
#محمد_رضا_ترکی
#غزل
#ایران
#وطن
#وحدت_ملی
@faslefaaseleh
پاییز سهمگین
طوفانی از دروغ به هرجا گرفته بود
کار فریب و توطئه بالا گرفته بود
مِه مثل وهم، مبهم و سنگین، به هر طرف
بر چشم ماه راه تماشا گرفته بود
در موجخیز وهم و هیاهوی جاشوان
کشتیّ فتنه جانب دریا گرفته بود
تهمت در آسمان و زمین بود منتشر
غربت تمام آینهها را گرفته بود
شیشه شکسته بود و رها گشته بود از آن
اهریمنی که در دل آن جا گرفته بود
گویی که دیو در شب تردید و سرکشی
با خیل فتنه راه اهورا گرفته بود
امروز در دوراهی تاریخ مانده بود
دیروزِ رفته راه به فردا گرفته بود
پاییز سهمگینی از این سرزمین گذشت
آتش به جان جنگل افرا گرفته بود
دستی وزید و در دل کابوس محو شد
آن سایهها که در دل شب پا گرفته بود
دست تو بود آنکه به یاری ما شتافت
وقتی شرر به دامن دنیا گرفته بود
#محمدرضا_ترکی
#محمد_رضا_ترکی
#غزل
#خورشید_پشت_ابر
#مهدی_ع
#مکروا_و_مکر_الله
@faslefaaseleh