دو مرگ بود آنچه مرا پیر کرد و کشت
بیداد عشق بود و بلای معلّمی
#حمیدی_شیرازی
#روز_معلم
کتاب غایت ابداع (منشآت عربی خاقانی شروانی) با مقدمه و تصحیح و تعلیقات محمّدرضا ترکی در جایزۀ کتاب اصفهان شایستۀ تقدیر شناخته شد.
#غایت_ابداع
#منشآت_عربی_خاقانی
#خاقانی_شروانی
#محمدرضا_ترکی
@faslefaaseleh
#باغ_وحش_تهران
شهر شهر کلاغ و گربه شده
موشهایش ببین چه فربه شده
موش نه موشک است انگاری
بسکه سرحال و ضدّضربه شده
چنگ و منقار آن کلاغ سیاه
تیز و برّنده مثل حربه شده
از کنارم گذشت روباهی
رام و آرام همچو گربه شده
سگ ولگرد کوچه میغرّد
از هیاهوش گوش کر بشده!
#محمدرضا_ترکی
#طنز
#حیوانات_شهری
#بهداشت_شهر
#تهران
@faslefaaseleh
#اعتیاد_به_گوشی
راه میجوییّ و او راه تو نیست
همنوای جان آگاه تو نیست
تا کجا در آن فروخواهیشدن
او بغیر از چاله یا چاه تو نیست
در شب تاریکِ درخودگمشدن
هرچه باشد پرتو ماه تو نیست
عمر تو کوتاه و او جز آفتی
بر نهال عمر کوتاه تو نیست
تو رفیقی بیکلک میخواستی
لیکن او جز آب در کاه تو نیست
اعتیاد تو به گوشی ای عزیز
چارۀ غمهای جانکاه تو نیست
او تو را افسرده کرد و گوشهگیر
لاجرم او یار دلخواه تو نیست
از علامتهای این افسردگی
اضطراب گاه و بیگاه تو نیست؟!
گوشی تو قبلهگاه تو شدهست
نام او "همراه" و همراه تو نیست!
#محمدرضا_ترکی
#اعتیاد_به_فضای_مجازی
#تلفن_همراه
#موبایل
@faslefaaseleh
#زبان_فارسی
از من پرسیدند "چرا زبان فارسی را دوست دارم؟" پاسخ فیالبداهۀ من این بود:
چرا آسمان را
چرا وسعت آبی بیکران را
چرا ارغوان را
چرا نغمۀ آبهای روان را
چرا اصفهان را و نقش جهان را
چرا شهر شیراز و آن سروهای کهنسال، امّا جوان را
چرا سعدی و بوستان را
چرا حافظ نغمهخوان را
چرا طوس و تبریز یا زاهدان را...
چرا حکمت و دانش و معرفت را
هنر، این گرامیترین موهبت را
چرا عشق را مثل خون در رگ و پوست دارم؟!
چرا دوست را دوست دارم؟!
وطن، این گل اطلسی را چرا دوست دارم؟!
من این فارسی را چرا دوست دارم؟!
#محمدرضا_ترکی
#زبان_فارسی
#زبان_حکمت_و_عرفان_و_معرفت
#زبان_عشق
#ایران_عزیز
@faslefaaseleh
#بار_تن
خستهام، خستۀ احوالِ بدم
گوییا طی شده صدسال بدم
آمده حوصلۀ روح بهسر
دیگر از پوچی اعمال بدم
شوق پرواز ندارد دیگر
روح با بالوپر کالبدم
بار هستی سبک است، امّا هست
بار تن سنگین از حال بدم
گذر عمر شتابآلودهست
تا کجا میبرد اقبال بدم
یک طرف روحِ سبکبال رها
یک طرف جسمِ لگدمال بدم
روح آیا بَرَدم سوی فلاح
یا کشد جسم بهدنبال بدم؟!
#محمدرضا_ترکی
#دوگانه_جان_و_تن
#کشاکش_جان_و_تن
#بار_وجود
@faslefaaseleh
#معرّفی_یک_شاعر_نوپا
دوست عزیز من احسان اولیایی از هوش مصنوعی درخواست کرده شعری به زبان فارسی درمورد امید بگوید. هوش مصنوعی این درخواست را اجابت کرده و فیالبداهه شعری در این زمینه سرودهاست! شعر ماشینی تولیدشده از بسیاری اشعاری که سرایندگان تازهکار سرهممیکنند چیزی کم ندارد!
آقای اولیایی سپس از هوش مصنوعی خواسته که شعرش را با وزن مستفعلن (بحر رجز) بگوید. پاسخ هوش مصنوعی نشان میدهد که عروض ایشان هنوز قوی نیست ولی احتمالا" با گذراندن چند واحد عروض در این زمینه هم توانمند خواهد شد!
آقای اولیایی سپس درخواست کرده هوش مصنوعی شعری به سبک خیّام بگوید. نتیجه، فارغ از وزن، ازلحاظ معنایی از سبک حکیم خیّام چندان دور نیست.
جناب اولیایی که لابد قصد سربهسرنهادن با هوش مصنوعی را داشته از او خواسته شعری هم به سبک عبید زاکانی بگوید. حاصل کار اگرچه در وادی طنز چندان موفقیّتآمیز نیست، امّا دست کم مودّبانه است!
در مجموع سرودههای این هوش مصنوعی که ما تا حالا او را در حدّ یک موش مصنوعی خیال میکردیم نشان میدهد با یک ناظم تازهکار، امّا مستعد، در وادی ادبیّات روبهروییم که سطح کارش باتوجّه به فرصت و مقدار تجربۀ او قابل تامّل است و اگر پشتکار داشته باشد تا مدّتی بعد ابیاتی به سبکی نزدیک به خاقانی و بیدل هم خواهد سرود و شاید بتواند در شعر، مثل برخی شاعران عزیز معاصر، دکّان دونبشی، به نام "شعر ماشینی" تاسیس کند!
نمونۀ سرودههای هوش مصنوعی را با اجازۀ احسان عزیز در تصاویر پیوست منتشر میکنم.
#محمدرضا_ترکی
#احسان_اولیایی
#طنز
#هوش_مصنوعی
#هوش_مصنوعی_و_شعر
#شعر_ماشینی
#chatgpt
@faslefaaseleh
#بحث_ادبی_با_هوش_مصنوعی
احسان عزیز باز هم سربهسر هوش مصنوعی گذاشته و از او خواسته مقالهای درمورد یکی از اشعار تازهمنتشرشدۀ من " چرا آسمان را/ چرا وسعت آبی بیکران را..." https://eitaa.com/faslefaaseleh/697
که اخیرا" در همین صفحه خواندهاید، بنویسد، آن را تحلیل کند، شبیهش را بگوید و آن را ترجمه کند، براساسش فیلمنامه بنویسد و.... پاسخها مبهوتکنندهاست! عجیبتر اینکه دست آخر از او پرسیده این شعر که درمورد عشق به ایران و زبان فارسی و فرهنگ ایرانی است از کیست؟ هوش مصنوعی جواب عجیبی داده که در ویدیوی پایین صفحه آن را مشاهده بفرمایید!👇👇
به نظرم این اعجوبه را اصلا" نباید دست کم گرفت!
#محمدرضا_ترکی
#احسان_اولیایی
#هوش_مصنوعی
#چرا_آسمان_را
@faslefaaseleh
#فیلمنامه_چرا_آسمان_را
این هم فیلمنامهای است که هوش مصنوعی، براساس شعر "چرا آسمان را..."
https://eitaa.com/faslefaaseleh/697
در کسری از ثانیه نوشتهاست.
شگفت نیست بگوییم که هوش مصنوعی میتواند با تمهیداتی این فیلمنامه را به تولید هم برساند!
تردیدی نکنید که این هوش سیاه در آیندۀ نزدیک میتواند با سرعت و کمترین هزینه رسانهها و هنر سینما را در دست بگیرد و عنان اختیار این رسانهها را که اصلیترین ابزارهای حکومت بر جهان است، در اختیار صاحبان خود، یعنی قدرتهای جهانی و سرمایهداری بگذارد و شعور و هنر انسانی را پس بزند. شاید ما واپسین نسلها از شاعران و نویسندگان و هنرمندان جهان، قبل از غلبۀ هوش مصنوعی باشیم!
____________________________
بالاتر از این آسمان
فیلمنامه
صحنۀ ۱: محوطهٔ باز در زمینی وسیع، نیمهشب. آسمانی آبی بیکران، پر از ستارهها. یک شخص در وسط صحنه ایستاده است، به آسمان خیره شده و به سوالاتی در ذهنش فکر میکند.
شخص:
(با نگرانی و تعجّب)
چرا آسمان را؟ چرا وسعت آبی بیکران را؟
صحنۀ ۲: دستهای از آبهای روان، مثل رودخانهها و آبشارها، در حرکت هستند. شخص به سمت آنها حرکت میکند و طوفانی از نغمههای آبهای جاری را در گوشش میشنود.
شخص:
(با شگفتی)
چرا نغمههای آبهای روان را؟
صحنۀ ۳: شهر اصفهان با خیابانهای خزانهدار و معماری زیبا. شخص در خیابانی میچرخد و نقش جهان را در این شهر میبیند.
شخص:
(با احساس تعلّق)
چرا اصفهان را و نقش جهان را؟
صحنۀ ۴: باغهای پر از سروهای کهنسال در شیراز. شخص در یکی از باغها قدم میگذارد و زیبایی و زندگی جوانی سروها را درک میکند.
شخص:
(با لذت)
چرا شیراز و آن سروهای کهنسال، امّا جوان را؟
صحنۀ ۵: باغی با گلهای رنگارنگ و شکوفههای زیبا. شخص در باغی نشسته و به گلها و نسیمی که آنها را میلرزاند، نگاه میکند.
شخص:
(با تعجب و تأمّل)
چرا گلها را و بوستان را؟
صحنۀ ۶: شخص درِ یک کتابخانه باز است
و دست به دست کتابها میچرخاند. دستی از بین کتابها، دیوان حافظ را برمیدارد و نغمههای آن را خواندنی میشنود.
شخص:
(با ذهنیّت معنوی)
چرا حافظ نغمهخوان را؟
صحنۀ ۷: صحنههایی از شهرهای طوس، تبریز و زاهدان. شخص در هر شهر قدم میگذارد و جاذبهها و فرهنگ آنها را میبیند.
شخص:
(با احساس تعجّب و آرزو)
چرا طوس و تبریز و زاهدان را؟
صحنۀ ۸: دستهای از مردم در حال مطالعه و تحقیق در حوزههای حکمت، دانش و معرفت. شخص در میان آنها قرار میگیرد و در کنارشان میایستد.
شخص:
(با تعجّب و تحسین)
چرا حکمت و دانش و معرفت را؟
صحنۀ ۹: گالری هنر با تابلوها و آثار هنری زیبا. شخص در میان آنها قدم میگذارد و جلوهها و ارزش هنر را درک میکند.
شخص:
(با شور و شوق)
چرا هنر را، این موهبتی گرانبها را؟
صحنۀ ۱۰: صحنههای عشق و دوستی، نمایش داده میشود. شخص در آغوش عشق و دوستی است و این احساسات برایش به شکل خون در رگها جریان دارند.
شخص:
(با عشق و ارتباط عمیق)
چرا عشق را مثل خون در رگ و پوست دارم؟
چرا دوست را دوست دارم؟
صحنۀ ۱۱: صحنههای مختلف از وطن و زیباییهای آن. طبیعتی زیبا، مناظر شهری، مردم و فرهنگ وطن را نشان میدهد.
شخص:
(با احساس انتما و وفاداری)
چرا وطن را این گل اطلسی را دوست دارم؟
من این فارسی را چرا دوست دارم؟!
صحنۀ ۱۲: شخص در وسط صحنه ایستاده و به آسمان نگریسته است. نگاهش با شگفتی و احترامی به آسمان میباشد.
شخص:
(با احساس شگفتی و ارتباط عمیق)
چرا آسمان را؟
پایان فیلمنامه.
این فیلمنامه، با نمایش سوالات و تعجبات شخصی که به دنبال معنای عمیق و احساسی زندگی است، بهتدریج ماجراجویی او را در جستجوی هویّت و ارتباط با مفاهیم مختلف، از جمله آسمان، آبها، شهرها، شاعران و فرهنگ، عشق و دوستی، وطن و زبان فارسی نشان میدهد. این فیلمنامه قصد دارد تا با استفاده از تصاویر و صحنهها، احساسات و تفکّرات شخص را به تماشاگر منتقل کند و او را به تأمّل در معنای زندگی و ارتباط با مفاهیم عمیقتر دعوت کند.
#محمدرضا_ترکی
#احسان_اولیایی
#هوش_مصنوعی
#نمایشنامه
#شعر_چرا_آسمان_را
#هیولای_هوش_مصنوعی
#سینما_و_هوش_مصنوعی
#رسانه_و_هوش_مصنوعی
@faslefaaseleh
#توبه
به اوج خود رسانیدی کرم را
بهلطفت عفو کردی بیشوکم را
در این پرونده نادیده گرفتی
اقاریر صریح متّهم را
#نیایش
به ما شادیّ و بهروزی ببخشا
بهلطف خویش پیروزی ببخشا
بخیلی میکند با ما زمینت
به ما از آسمان روزی ببخشا
#محمدرضا_ترکی
#یعفو_عن_کثیر
#فی_السماء_رزقکم
#انزل_علینا_مائده_من_السماء
@faslefaaseleh
#حجاب_حسن
شب پشت سراپردۀ نور است نهان
می در پس جامی از بلور است نهان
هر حُسن که بنگری حجابی دارد
زن در پس پردۀ غرور است نهان
✍✍
حسنی که نگشت مبتذل خوبتر است
چونانکه شراب ناب مرغوبتر است
پوشیدگی و جمال نسبت دارند
محبوبتر است آنکه محجوبتر است
✍✍
ای دوست، زمان، زمان هشیاری توست
فردا که شود شامِ گرفتاری توست
غافل چه نشستهای که خواهد آمد
روزی که کفن حجاب اجباری توست!
✍✍
این غفلت ناصواب خواب من و توست
تعبیر چنین خواب عذاب من و توست
کس نیست که بیحجاب از اینجا برود
این خاک سرانجام حجاب من و توست!
✍✍
ای شاهد بزم عاشقان عریان شو
در رقص درآ و بیگمان عریان شو
عریانشدن از حجاب تن نیست هنر
همّت کن و از حجاب جان عریان شو!
✍✍
نشنیدهام از هرآنچه آن عریانتر،
از راز نهان عاشقان عریانتر
هر چیز عیانتر است در پردهتر است
زیبایی در پردهنهان عریانتر!
✍✍
این قُدّی و قلدری چه معنی دارد
اینقدر بهادری چه معنی دارد
وقتی که چنین خدای خوبی داریم
در محضر او کُری چه معنی دارد!
#محمدرضا_ترکی
#رباعیات
#کرامت_زن
@faslefaaseleh
#ساعت_شنی_زمان
در زیر فشار زندگی خاکت کرد
زنده به مزار زندگی خاکت کرد
این ساعت بیرحم شنی هرلحظه
در زیر غبار زندگی خاکت کرد!
#محمدرضا_ترکی
#رباعی
@faslefaaseleh
#بار_هستی
تا آمدهام سوی دیار هستی
بنشسته به جان من غبار هستی
افتاده به روی شانۀ لرزانم
سنگینی بیامان بار هستی
#محمدرضا_ترکی
#رباعی
@faslefaaseleh
#سیب_تو
بااینکه در اینجهان هزاران نکته
ناگفته و ناشنیده و شیرین هست،
بااینکه حکایتی به شیرینی عشق
این قصّۀ نامکرّر دیرین نیست،
من معتقدم که هیچ شهدی اینجا
چون گاززدن به سیب تو شیرین نیست!
#محمدرضا_ترکی
@faslefaaseleh
#رنج_هستی
آیینۀ آه و حسرت و غم شدهاست
چیزی که در آسمان مجسّم شدهاست
سنگینی بار هستی است این نه زمان
کز آن کمر پیر و جوان خم شدهاست!
#محمدرضا_ترکی
#رباعی
@faslefaaseleh
#زن_و_طبیعت_و_شعر
زن روح طبیعت است و زیبایی آن
مانند نسیمهای صحرایی آن
انگار دمیدهاست از دیدۀ او
خورشید و تبسّم اهورایی آن
موزونی شعر جلوه در او کردهست
آنگونه که نغمه و خوشآوایی آن
زن خواهر موسیقی و شعر است و هنر
همجنس طبیعت است و زایایی آن
الهامدهندۀ هنر نیز زن است
آنگونه که رازورمز رعنایی آن
با عشق مراعات نظیر است که هست
یادآور شوروحال و شیدایی آن
همجنس ظرافت و دلاویزی عشق
همسنخ عطوفت است و والایی آن
باید زن و شعر عاقبت برگردند
روزی به طبیعت و شکوفایی آن
آنجا که تصنّع است زیبایی نیست
در پشت تجمّل مقوّایی آن
آنجا که طبیعت است زیبایی هست
چون سادگی است راز زیبایی آن
از رنگ و جمال واقعی بیگانهست
آرایش و جلوههای رویایی آن
زیبایی مصنوعی زن بیهودهست
چون شعر تصنّعیّ و گویایی آن
یک شعر تصنّعی زنی هرجاییست
اغواگری است در خودآرایی آن
#محمدرضا_ترکی
#زن
#شعر
#هنر
#طبیعت
#زیبایی_طبیعی
#زیبایی_تصنعی
#زیبایی_در_سادگی_است
@faslefaaseleh
جواد وندنوروز در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) با بیان اینکه فرارسیدن زادروز محمدرضا ترکی، شاعر، نویسنده، مترجم و محقق ادبی کشورمان فرصتی برای قدردانی از خدمات فرهنگی وی است، عنوان کرد: ترکی جزو معدود اساتید دانشگاه است که علاوه بر تحقیق کلی در حوزه زبان و ادبیات فارسی، فعالیت رسانهای نیز داشته است. این استاد دانشگاه تهران در سالهای 1372 تا 1377 دبیر تحریریه فصلنامه «وقف، میراث جاودان» بود.
وی با اشاره به اینکه محمدرضا ترکی سال 1341 در آبادان به دنیا آمد، افزود: وی پس از دریافت مدرک دیپلم برای ادامه تحصیل راهی تهران شد و مدرک دکترای رشته زبان و ادبیات فارسی را از دانشگاه تهران اخذ کرد.
رئیس بنیاد فرهنگی مقبرهالشعرای استاد شهریار در معرفی کتابهای محمدرضا ترکی به آثاری از جمله «پارسای پارسی»، «از واژه تا صدا»، «فصل فاصله»، «هنوز اول عشق است»، «خاکستر آینه» و «بغض در نواحی لبخند» اشاره کرد و گفت: این شاعر توانمند در کنار تدریس و تحقیق در دانشگاه تهران از شاعران موردپسند جوانان و عامه است که در شعرش مسائل جامعه را رصد میکند و دارای صلابت هنری است. استاد ترکی فردی اجتماعی و دارای شم فرهنگی قوی است که به زیبایی آدرس دقیق پرتگاههای مختلف را نشان میدهد.
وی تأکید کرد: رمز دلنشینی اشعار محمدرضا ترکی بیان اعتقادات واقعی وی و تجربههای زیسته است. اگر درباره عشق مینویسد خود معنای آن را درک کرده است:
از دست رفتنهای من دست خودم نیست
مگذار آن را پای من، دست خودم نیست
دنیای من در دستهایت بود و گم شد
حس میکنم دنیای من دست خودم نیست
یک باره دیدم دست من لرزید و تب کرد
دیدم که دستم، وای من! دست خودم نیست
یک در میان میزد نمیدانم کجا رفت
دیگر دل شیدای من دست خودم نیست
از دست وقتی میرود گرمای دستت
سرمای جانفرسای من دست خودم نیست
پروا مکن از دستهای عاشق من
دستان بیپروای من دست خودم نیست
از دست تو من سر به صحرا میگذارم
باور کن ای لیلای من! دست خودم نیست
رئیس بنیاد فرهنگی مقبرهالشعرای استاد شهریار عنوان کرد: ترکی در تمام مجموعه اشعار منتشر شده خود شامل فصل فاصله، هنوز اولِ عشق است، خاکستر آیینه، بغض در نواحی لبخند، بیا پایین و سالهای بیترانگی به زیبایی با مخاطبان خود ارتباط برقرار کرده و شعرش زیبا و دارای فصاحت و بلاغت است. وی همچنین از خاقانیشناسان عالم کشورمان است که ناگفتههایی را درباره اشعار این شاعر بزرگ کشف و بیان کرده است.
وی تاکید کرد: محمدرضا ترکی از چهرههای ادبی پرکار کشورمان است که همچون غواصی توانمند تلاش میکند با شعر و آثار پژوهشی خود به فرهنگ و ادبیات کشور خدمت کند. باید قدردان امثال ترکی باشیم.
۱۷خرداد۱۴۰۲
#ایبنا
#جواد_وندنوروز
#محمدرضا_ترکی
#مصاحبه
@faslefaaseleh
محمدرضا ترکی در شصتویکمین زادروز خود در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به اثر در دست انتشار خود اشاره و عنوان کرد: پیش از این دو جلد از کتاب «سرّ سخنان نغز خاقانی» را که شامل مباحثی در زمینه زندگی، شخصیت و شعر خاقانی بود در سال 1398 منتشر کرده بودم. این اثر خوشبختانه با استقبال خوب اهل فرهنگ، بهویژه استادان و محققان ادبیات روبهرو شد و نسخههایش به فروش رفت. این اثر در جشنواره شعر فجر هم به عنوان کتاب سال برگزیده شد. در همان سال دوجلد بعدی این اثر آماده انتشار بود، اما ترجیح دادم انتشار بخشهای بعدی با تامل بیشتری انجام شود.
این استاد زبان و ادبیات فارسی ادامه داد: از سال1389 این فرصت برایم فراهم شد که علاوه بر دو جلد منتشر نشده، دو جلد منتشرشده را هم بازنگری کنم. امروز اگر دوجلد پیشین منتشر شود، خوانندگان متوجه خواهند شد که ویراسته جدید گستردهتر و دقیقتر است. در ویرایش جدید از جلدهای اول و دوم بخشهایی را حذف و قسمتهایی را افزودهام؛ بهگونهای که ویراسته جدید نه همان است که بود. امیدوارم خوانندگان هم با من همداستان باشند.
ترکی با اشاره به اینکه بهزودی دوجلد منتشرشده قبلی و دوجلد منتشرنشده را در قالب دوجلد مفصلتر، هرکدام در حدود 1000 صفحه منتشر خواهد کرد، گفت: در چاپ تازه هم نکات تازه و دقیقی در زمینه شعر خاقانی، این شاعر شگفتیساز، مطرح شده که چهبسا موجب شگفتی خوانندگان شود.
وی همچنین خبر داد: اثر دیگری که با همکاری سیدمحسن حسینی وردنجانی در دست انتشار دارم، نسخه عکسی دیوان خاقانی متعلق به کتابخانه لالااسماعیل است. این نسخه کاملترین و دقیقترین دستنویس موجود از دیوان خاقانی است و انتشار این نسخه همراه با مقدمهای مبسوط و نمایههای لازم میتواند تا زمان انتشار یک تصحیح منقح از دیوان خاقانی نیاز محققان را برطرف کند. بسیاری از مشکلات موجود در روایت و درک و شرح ابیات خاقانی با انتشار این نسخه از میان خواهد رفت.
این عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی همچنین به ارائه پیشنهاد نامگذاری اول بهمن ماه به نام "روز خاقانی" اشاره کرد و گفت: براساس تحقیقات دقیق میدانیم که خاقانی در روز بیستویکم شوال سال 581 قمری در تبریز روی در نقاب خاک کشیدهاست. این تاریخ معادل 21 ژانویه 1186 میلادی و 21 اسفند 554 یزدگردی و 7 بهمن سال 107 جلالی مطابق با یکم بهمن ماه در تقویم رسمی هجری شمسی در ایران است. ما در فرهنگستان زبان و ادب فارسی همین روز را به شورای فرهنگ عمومی کشور بهعنوان روز خاقانی پیشنهاد کردیم تا به همین عنوان در تقویم کشور گنجانده شود. خوشبختانه این پیشنهاد در شورای فرهنگ عمومی مراحل تصویب را میگذراند و امیدواریم بهزودی تصویب و اعلام شود.
وی تأکید کرد: خاقانی شاعر بسیار بزرگی است و یکی از ارکان زبان فارسی بهشمار میآید و جای آن است که تا مدعیان وی را هم مصادره نکردهاند، مورد توجه بیشتری قرار بگیرد. اعلام روزی به نام خاقانی شروانی میتواند اقدامی مثبت، و البته مقدماتی، برای معرفی بیشتر این حکیم فارسیزبان باشد.
#ایبنا
#مصاحبه_با_ایبنا
#محمدرضا_ترکی
#سر_سخنان_نغز_خاقانی
#خاقانی
#خاقانی_شروانی
#روز_خاقانی
@faslefaaseleh