قتلِ عام نوزادانِ پسر،بر اساس منافع شخصی فرعون وضع شد و باز بر پایه ی امید به منافع آینده در مورد نوزاد آب آورده (حضرت موسی)همین قانون لغو گردید.) «لا تَقْتُلُوهُ عَسی أَنْ یَنْفَعَنا»
10- برخی انسان ها در ظاهر بسیار بلند پروازند،ولی در#باطن اسیر نیازهای درونی خویش هستند.فرعون که ادّعا می کرد: «أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلی» سرانجام می پذیرد که ممکن است یک نوزاد آب آورده برای او #سودمند واقع شود.
«عَسی أَنْ یَنْفَعَنا»
11- فرعون از فرزند پسر محروم بود.لذا با پذیرش نوزاد از آب آورده،به حقارت و #عجز خود بیشتر پی برد. «نَتَّخِذَهُ وَلَداً»
12- گاه ایجاد علاقه و محبّت میان افراد بر اساس یک خط #غیبی است که خود طرفین نیز از آن غافلند. «وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ»
وَ أَصْبَحَ فُؤادُ أُمِّ مُوسی فارِغاً إِنْ کادَتْ لَتُبْدِی بِهِ لَوْ لا أَنْ رَبَطْنا عَلی قَلْبِها لِتَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ«10»
ودل مادر موسی(از هر چیز،جز فکر فرزند)تهی شد(و)اگر قلب او را استوار نساخته بودیم تا از ایمان آورندگان(به وعده ی ما باقی)بماند، همانا نزدیک بود که(به واسطه جزع وفزع)آن(راز)را افشا کند.
وَ قالَتْ لِأُخْتِهِ قُصِّیهِ فَبَصُرَتْ بِهِ عَنْ جُنُبٍ وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ«11»
و(مادر موسی)به خواهر او گفت:(صندوق حامل موسی را)دنبال کن پس او از دور وی را زیر نظر داشت،در حالی که(دشمنان)متوجّه نبودند(که آنکه او را تعقیب می کند خواهر موسی است و از این تعقیب،چه هدفی دارد).
نکته ها:
*تفسیر المیزان،آیه ی «وَ أَصْبَحَ فُؤادُ أُمِّ مُوسی فارِغاً» را با توجّه به سیاق و ظاهر آیات :دلِ مادر موسی به واسطه ی وحی الهی #آرام گرفت و دیگر خوف و ترسی نداشت و اگر آن وعده ی الهی نبود،مادر موسی به سبب شدّت اضطراب،آن راز را #افشا می کرد.
*مادر موسی بعد از آنکه فرزندش را در صندوقی گذارده و در دریا انداخت،به خواهر موسی مأموریّت داد تا مخفیانه این جریان را پیگیری کند.او نیز به دور از #چشم مأموران حکومتی، صندوق را دنبال کرد تا این که از دریا نجات یافت و در دامان همسر فرعون قرار گرفت.او همچنان موسی را زیر نظر داشت تا این که متوجّه شد درباریان فرعون به دنبال دایگانی برای شیردادن به کودک هستند؛امّا موسی هیچ سینه ای را نمی پذیرد،سرانجام خواهر موسی با طرح پیشنهاد دایگی مادرش و پذیرش دربار،مأموریّتش خاتمه یافت.
پیام ها:
1- افشای #اسرار از نشانه های سستی و #ضعف ایمان است. «لَتُبْدِی بِهِ لَوْ لا أَنْ رَبَطْنا عَلی قَلْبِها»
2- آرامش دل ها به دست خداست. «رَبَطْنا عَلی قَلْبِها»
3- از نشانه های ایمان،آرامش #خاطر ودل آرام است. رَبَطْنا ... لِتَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ
4- آنچه در نظر الهی مهمّ است،ایمان است و زن و مرد تفاوتی ندارند. «لِتَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ» در صورتی که باید می فرمود: «مِنَ الْمُؤْمِناتِ»
5-زنان ودختران نیز باید از #تدبیرهای لازم در مسائل اجتماعی برخوردار باشند.
«قالَتْ لِأُخْتِهِ قُصِّیهِ»
6- در امور حساسیّت برانگیز،کارها را به دیگران #واگذار کنیم. «لِأُخْتِهِ» در ماجرای موسی علیه السلام حساسیّت بر روی مادر بیشتر بود و امکان داشت که مطلب افشا گردد.
7- توکّل به خدا به معنای بی تفاوتی در مسائل نیست.با این که مادر موسی زن باایمانی بود،ولی باز هم دخترش را برای تعقیب ماجرا فرستاد. «مِنَ الْمُؤْمِنِینَ ، قالَتْ لِأُخْتِهِ قُصِّیهِ»
8-در برخورد با نظام های طاغوتی و خفقان آور،تعقیب و#مراقبت امری ضروری است. «قُصِّیهِ»
9- برای حفظ اسرار،عادّی سازی در رفتار یک امر لازم است. «عَنْ جُنُبٍ» (خواهرموسی از دور صندوق برادر را زیر نظر داشت،تا این مراقبت بسیار عادّی باشد وسبب حساسیّت وتحریک دشمن نشود.)
10- مؤمن،مأموریّت خود را به دور از #توجّه دشمن به انجام می رساند. «وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ»
وَ حَرَّمْنا عَلَیْهِ الْمَراضِعَ مِنْ قَبْلُ فَقالَتْ هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلی أَهْلِ بَیْتٍ یَکْفُلُونَهُ لَکُمْ وَ هُمْ لَهُ ناصِحُونَ«12»
و ما(به دهان گرفتن سینه ی)زنان شیرده را از پیش بر او ممنوع کردیم، پس(خواهر موسی که مأموران را در جستجوی دایه دید)گفت:آیا می خواهید شما را بر خانواده ای راهنمایی کنم که سرپرستی او را برای شما بپذیرند و برای او خیرخواه باشند؟
پیام ها:
1- اگر خداوند نخواهد،تشکیلات عریض و #طویلی همچون دستگاه فرعون نیز از تأمین غذای یک کودک عاجز می ماند. «حَرَّمْنا»
2- ابتدایی ترین کارها مثل #مکیدن نوزاد نیز با اراده ی الهی است و اگر او نخواهد، اتّفاق نخواهد افتاد. «حَرَّمْنا»
3- رضاع و سپردن نوزاد به دایه برای شیردادن،سابقه ای تاریخی و طولانی دارد.
«الْمَراضِعَ»
4- وقتی سر انسان متکبّر به سنگ خورد،راهنمایی و پیشنهاد دیگران،حتّی یک فرد ناشناس را نیز به راحتی می پذیرد. «
3⃣✅فتح الفتوح امام حسین ع در #عاشورا
•
🔰عمل امام حسین ع هم در #نهایت تحول افرین بود. اگرچه #ظاهر قیام اباعبدالله الحسین ع، #شکست بود؛
👈اما #باطن قیام که به سرعت در ظاهر هم رخ نمایی کرد، #پیروزی بود.
👌بلافاصله #بعد از کربلا تا کوفه و شام نرسیده ورق برگشت.# آنقدر #ورق برگشت که یزید نتوانست اهلبیت را در قالب اسارت به مدینه بفرستد.
👌حضرت زینب س، در کاخ یزید
#نتیجه را سه هیچ به نفع اباعبدالله اعلام کرد.
❇️فتح الفتوح امام حسین ع در عاشورا چه بود؟
👈آن فتح الفتوح و #پیروزی که اباعبدالله با قیامش انجام داد، تحول #روحی هست که حضرت در #افراد ایجاد کرد و تا #قیامت این
خط تحول روحی ادامه دارد.
👌 شهادت امام حسین ع تحول افرین بود و هست. فرمودکامل الزیارات، ص
(» بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیكَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الضَّلالَةِ وَ الَْْجهَالَة «
228 (.
این بیداری یک جلوه از آن تحول روحی هست. بله اباعبدالله نتوانست تحول
سیاسی ایجاد کند.
🔆هرچند پایه های #حکومت اموی را سست کرد. بلکه نابود کرد
همانطور امام باقر ع فرمود هر ظالمی خونی از ما اهلبیت بریزد حکومت خودش را نابود کرد.
✳️قیامهای بعد از شهادت اباعبدالله پدید آمد.
👌 عقیله بنیهاشم فرمود:
كِدْ كَيْدَكَ وَ اجْهَدْ جُهْدَكَ فَوَ الَّذِي شَرَّفَنَا بِالْوَحْيِ وَ الْكِتَابِ وَ النُّبُوَّةِ وَ الِانْتِجَابِ لَا تُدْرِكُ أَمَدَنَا وَ لَا تَبْلُغُ غَايَتَنَا وَ لَا تَمْحُو ذِكْرَنَا
👈 ای یزید! هر چه میخواهی نقشه بکش و هر چه میتوانی انجام بده؛ سوگند به آن خدایی که ما را به وحی و کتاب و نبوت شرافت داد و ما را برگزید، هرگز از بین رفتن ما را نخواهی دید؛ هرگز نخواهی توانست کار ما را به پایان برسانی؛ و هرگز نخواهی توانست نام و یاد ما را محوکنی.
https://eitaa.com/fatemi222/1217
4⃣✅تحول افرینی خون شهید
•
👌اصلا خون شهید چنین #خاصیت تحول افرینی روحی دارد.
شما دید خون شهید #سلیمانی چه تحول روحی در آدمها پدید آورد.
👈آدمهای که به #ظاهر دیندار نیستند ولی در #باطن عمیقا ا علاقۀ به دین دارند، با شهید سلیمانی #ارتباط روحی و قلبی برقرار کردند.
👈یا وقتی شما نگاهی به #اردوهای راهیان نور میکنید، اسنادش هست چقدر #دخترخانمهایی که #محجبه شدند تصمیم گرفتند #سبک زندگی خودشان را #عوض کنند.
این اثر خون شهید هست.
✳️تحول روحی، #تجلی حقیقت عاشورا در اربعین
•
اما #حقیقت عاشورا را شما در اربعین میبینید که چه تحول روحی در آدمها پدید آو رده است.
💠آنوقت میگویند امام حسین ع #زنده نیست!
👌امام حسین زنده نیست؟ کدام زنده را سراغ دارید، بعد از 1400 سال هنوز اثرگذار هست، تحول افرین هست.
• ◀️ #آمارهای اربعین عجیب وغریب هست. در جهان چنین #مهمانخانهای عظیمی وجود ندارد.
👈تمام هستی خودش را لب جاده به عشق اباعبدالله آورده است. آن موکب دار اربعین میگفت در اینجا رسم هست که ما ماهیانه هرچه درمیآوریم نصفش را خودمان خرج میکنیم نصفش را کنار میگذاریم با عشق برای اربعین.
•⬅️ کسی با اباعبدالله الحسین ع، تحول روحی برایش پدید نیاید آدم نیست. به قول قرآن:
إِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَىٰ وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ نمل 80
مرده ای بیش نیست
مُدْبِرینَ ؛
👌 مسلما تو نمیتوانی سخنت را به گوش مردگان برسانی و نمیتوانی کران را
هنگامی که روی برمیگردانند و پشت میکنند.
✅چه تحولی در عالم ببخشید مهمتر از عالم، آدمها هستند، چه تحولی در آدمها پدید آورده است؟
♻️ این قابل #اندازه گیری هست؟ شخصی آمد گفت برادرم آدم ناجوری هست اهل همه جور #خلافی هست، آن عالم گفت او را #ببر کربلا اگر قرار هست آدم شود،
آنجا #آدمش میکنند.
گفت تا رفتیم کربلا حالش عوض شد، از کربلا برگشتیم یک آدم دیگری شد.
https://eitaa.com/fatemi222/1218
6️⃣احدی
👈احدی را نبیند مگر اینکه ببیند او از من #بهتر است. .» أَتْقى
• آقا من چه #جوری آخر بگویم همه از ما بهتر هستند؟! واّلا! خیلیها از ما بهتر نیستند،
آقا گیر دادی شما!
هی اصرار میکنی من بگویم همه از ما بهتر هستند.
حضرت دلیل
رَجُلٌ خَيّْ مِنْهُ وَ أَتْقَى
✅مردم دو #جور هستند » إِنَّمَا النَّاسُ رَجُلانِ « . میفرمایند
شما باید بگویی که همه از من بهتر هستند.
چه جوری این را .» رَجُلٌ شَرٌّ مِنْهُ وَ أَدْنَى
بگویی؟ آقا میفرماید خب مردم دو گروه هستند؛ یا از تو بهتر هستند یا از تو #بدتر هستند
؛⭕️»فَإِذَا لَقِیَ الَّذِی شَرٌّ مِنْهُ وَ أَدْنَى قَالَ: لَعَلَّ خَیْرَ هَذَا بَاطِنٌ وَ هُوَ خَیْرٌ لَهُ وَ خَیْرِی ظَاهِرٌ وَ هُوَ شَرٌّ لِی،
➕ دیگر. خب، اویی که از تو بدتر است چی باید بگویی وقتی که ملاقات کرد با یک آدمی که از او بدتر است.
72
• قَالَ لَعَلَّ خَيّْ هَذَا بَاطِنٌ وَ هُوَ
خب این چه جوری بگوید که این از من بهتر است شاید این خوبیاش #باطن اش است و خیرش این بوده که #ظاهرش شر باشد. ؛» خَيّْ لَهُ
وَ إِذَا رَأَى الَّذِی هُوَ خَیْرٌ مِنْهُ وَ أَتْقَى تَوَاضَعَ لَهُ لِیَلْحَقَ بِهِ،
فَإِذَا فَعَلَ ذَلِکَ فَقَدْ عَلَا مَجْدُهُ وَ طَابَ خَیْرُهُ وَ حَسُنَ ذِکْرُهُ وَ سَادَ أَهْلَ زَمَانِهِ.
✖️کارهای خوَبش پاکیزه میشود! مگر کار »!
شرافت اش بالا میرود
این حالا خوبیهایی که ازش دیده تازه ؛»
طَابَ خَيّْهُ « ! خوب نجس هم داریم؟! بله
دیگر ذکرش باقی میمی ماند »
شسته رفته میشود
آقای زمانۀ خودش میشود. کمکم خودش میشود ولیّ ای برای خودش.
آیا ما » زَمَانِهِ
میتوانیم هرکسی را میبینیم بگویم او از ما بهتر هست؟
هرکس بدحجاب، بی نماز؟
• ➕خدا بدجور #باد غرور خوبان را خالی میکند. طوری امتحان میگیرد . حالا چهارتا خوبی داری برای #بدها قیافه میگیری؟
🙂امتحانی از تو بگیرم که از بدها چنین امتحانی نگرفتم.
امتحانی از تو بگیرم و رسوایی برات پدید میآید که قیامت آرزو میکنی ایکاش #شرابخوار بودم و گنهکار اما روی خوبیهای خودم حساب باز نمیکردم غرور بگیرم
https://eitaa.com/fatemi5/1278
🔹از آنجا که خدا از خودمان به خودمان #نزدیکتر است(ق، آیه 16) به طور #طبیعی نه تنها از آشکار ما بلکه سرّ و #خفیات و اخفی نیز خبر دارد که جزو ضمیرناخودآگاه ما است و خودمان نیز از آن #خبر نداریم.(طه، آیه 7) از همین رو به انسان #هشدار میدهد که از خدا بر#حذر باشند و هرکاری را #فکر یا عمل نکنند:
وَ اعْلَمُوا اَنَّ الله یَعْلَمُ مَا فِی اَنْفُسِکُمْ فَاحْذَرُوهُ؛ بدانید که خدا آنچه در نفسهای شما است میداند، پس از خدا حذر کنید. (بقره، آیه 235)
🔹کسی که نیت #گناه دارد، نشان میدهد که دارای #خباثت باطن است. به طور طبیعی بخشی از #شخصیت انسان همان #باطن اوست، چنانکه بخشی از آن در عمل نیز خودش را نشان میدهد.
البته عمل تنها فعل #خارجی و بدنی نیست، بلکه نیت و ایمان و امور باطنی نیز #عمل است. بر همین اساس این #خباثت باطن در قیامت و دنیا خودش را نشان میدهد و خدا نیز شخص را بدان #محاسبه میکند؛
⬅️چنانکه اگر #باطن طیب باشد محاسبه نیز #مثبت خواهد شد. خدا میفرماید :
وَوُضِعَ الْكِتَابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَيَقُولُونَ يَا وَيْلَتَنَا مَالِ هَٰذَا الْكِتَابِ لَا يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا ۚ وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا ۗ وَلَا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدً
و کتاب [= کتابی که نامه اعمال همه انسانهاست] در آنجا گذارده میشود، پس گنهکاران را میبینی که از آنچه در آن است، ترسان و #هراسانند و میگویند:ای وای بر ما! این #چه کتابی است که هیچ عمل کوچک و بزرگی را فرونگذاشته مگر اینکه آن را به شمار آورده است؟! و (این در حالی است که) #همه اعمال خود را حاضر میبینند و پروردگارت به هیچ کس ستم نمیکند..(کهف، آیه 49)
🔰در مـیان روزهـایی که #بررسی اعمال آنها انجام شد،
🔺یـکی از روزهـا بـرای من خاطره ساز شد. چون در آن وضــعیت، مــا بــه #بـاطن اعـمال آگـاه مـیشدیم
.
یــعنی #مــاهیت اتــفاقات و عـلت بـرخی وقـایع را
مـیفهمیدیم.
چـیزی کـه امـروزه به اسم #شانس بیان
مـیشود، اصـلاً آنـجا مـورد تـأیید نـبود، بـلکه تمام
اتـفاقات زنـدگی به واسطه برخی #علتها رخ میداد.
روزی در دوران #جــوانی بـا اعـضای سـپاه بـه اردوی
#آمـوزشی رفـتیم. کـلاسهای روزانه تمام شد و برنامه اردو بـه شـب رسـید، نـمیدانید کـه چقدر بچههای
هـم دوره را #اذیـت کـردم. بیشتر نیروها #خسته بودند
و داخـل #چـادرها خـوابیده بودند، من و یکی از رفقا
مـیرفتیم و بـا #اذیـت کـردن ، آنها را از خواب بیدار میکردیم!
برای همین یک #چادر کوچک، به من و رفیقم دادند و
ما را از #بقیه جدا کردند.
➕شـب دوم اردو بـود کـه بـاز هـم بقیه را #اذیت کردیم
و سـریع بـرگشتیم #چـادر خـودمان که بخوابیم. البته
➖بـگذریم از ایـنکه هرچه #ثواب و اعمال خیر داشتم، به خــــــاطر ایـــــن کـــــارها از #دســـــت دادم!
وقـتی در اواخر شب به چادر خودمان برگشتیم، دیدم
یــــک نــــفر ســــر #جــــای مـــن خـــوابیده!
مـن یک #بالش مخصوص برای خودم آورده بودم و با
دو عدد پتو، برای #خودمیک رختخواب قشنگ درست کرده بودم.
🔻چادر ما #چراغ نداشت و متوجه نشدم چه کسی جای
مـن خوابیده، فکر کردمیکی از بچهها میخواهد من
را #اذیـت کـند، لـذا همینطور که #پوتین پایم بود، جلو
آمـــدم و یـــک #لــگد بــه شــخص خــواب زدم!
یـکباره دیـدم #حاج آقا... که امام جماعت اردوگاه بود
از جا پرید و #قلبش را گرفته و داد میزد: کی بود؟ چی شد؟
➖وحـشت کـردم. سـریع از چـادر آمـدم بیرون. بعدها
فهمیدم که حاج آقا جای خواب نداشته و بچهها برای ایـنکه مـرا اذیت کنند، به #حاج آقا گفتند که این جای
🔻حــــــاضر و آمــــــاده بــــــرای شـــــماست!
امـا لـگد خیلی بدی زده بودم.
بنده خدا یک دستش بــه قــلبش بــود و یــک دســتش بــه پـشتش!
🔺حـاج آقا آمد از چادر بیرون و با#عصبانیت گفت: الهی #پـات بـشکنه، مـگه من چیکار کردم که اینجوری لگد زدی؟
جـلو رفـتم و گفتم: حاج آقا #غلط کردم. ببخشید. من
بـا کسی دیگه شما را #اشتباه گرفتم. اصلاً حواسم نبود
که پوتین پایم کردم و ممکن است #ضربه شدید شود.
خـلاصه اون شـب خـیلی #معذرت خواهی کردم. بعد
بـه حـاج آقـا گفتم: شرمنده، شما بروید بخوابید، من
تـو مـاشین مـیخوابم، فقط با اجازه #بالش خودم رو
برمیدارم.
چـراغ بـرداشتم و رفتم توی چادر، همین که بالش رو
بـرداشتم، دیـدم یـک #عـقرب به بزرگی کف دست زیر بالش من قرار دارد!
حـاج آقـا هـم داخـل شـد و هر طوری بود عقرب رو
کـشتیم.
🔻حـاجی نـگاهی به من کرد و #گفت: جان مرا
نـجات دادی، امـا #بد لگدی زدی، هنوز درد دارم. من
هـم رفـتم داخـل ماشین خوابیدم. روز بعد اردو تمام
شد و برگشتیم.
🔺روز بـعد، مـن در حـین #تـمرین در باشگاه ورزشهای
رزمـی، پـایم شـکست. اما نکته جالب توجه این بود
کـه مـاجرای آن روز در نامه عمل من، کامل و با شرح
#جزئیات نوشته شده بود.
🔺جوان پشت میز به من گفت: آن عقرب #مأمور بود که
تـو را بکشد، اما #صدقهای که آن روز دادی، #مرگ تو را به عقب انداخت!
🔺هـمان لـحظه فـیلم مربوط به آن صدقه را دیدم. یام
افتاد عصر همان روز، #خانم من زنگ زد و گفت: فلانی کـه هـمسایه ماست، خیلی مشکل مالی دارد. هیچی بـرای خـوردن نـدارند. اجازه دارم از پولهایی که کنار
🔺گذاشتی مبلغی به آنها بدهم؟ گفتم: آخه این پولها
بـرای خـرید #مـوتور اسـت. امـا عیب نداره. هر چقدر
مـیخواهی بـه آنهـا بـده. جوان گفت:
➖صدقه #مرگ تـو را عـقب انـداخت. امـا آن روحانی که لگد خورد؛
ایـشان در آن روز کاری کرده بود که باید این ضربه را
مـیخورد.
🔺ولی به نفرین ایشان، پای تو هم شکست.
بـعد به اهمیت صدقه دادن و خیرخواهی برای مردم
اشاره کرد.(۱)
الـبته ایـن نکته را باید ذکر کنم: «به من گفته شد که
صـدقات، #صـلهرحم، نـماز جماعت و #زیارت اهل بیت
عـلیه الـسلام و حـضور در جـلسات دینی و هر کاری
کـه #خـالصانه بـرای رضای خدا انجام دهی جزو مدت
عـمرت حـساب نـشده و بـاعث طـولانی شـدن #عمر
میگردد.»
۱. آیـه ۲۹ سـوره فـاطر مـیفرماید:
🔺«کسانی که کتاب الـهی را تـلاوت مـیکنند و نـماز را بر پا میدارند و از
آنـچه بـه آنهـا روزی دادهایـم پنهان و آشکار انفاق
مـیکنند، تجارت(پرسودی) را امید دارند که نابودی و
کساد در آن نیست.»
یـا حدیثی که امام باقر علیه السلام فرمودهاند: صدقه
دادن، #هفتاد بلا از بلاهای دنیا را دفع میکند و صدقه
دهــــنده از مــــرگ بــــد رهــــایی مـــییابد
•┈••✾🍃💞🍃✾••┈•
#منبرک_فاطمی
@fatemi222
•┈••✾🍃💞🍃✾••┈•
🌸🍃﷽🌸🍃
✋نقش نیت در زندگی
🔹از آنجا که خدا از خودمان به خودمان #نزدیکتر است(ق، آیه 16) 👈به طور #طبیعی نه تنها از آشکار ما بلکه سرّ و #خفیات و اخفی نیز خبر دارد که جزو ضمیرناخودآگاه ما است و خودمان نیز از آن #خبر نداریم.(طه، آیه 7)
🙃 از همین رو به انسان #هشدار میدهد که از خدا بر#حذر باشند و هرکاری را #فکر یا عمل نکنند:
🔆وَ اعْلَمُوا اَنَّ الله یَعْلَمُ مَا فِی اَنْفُسِکُمْ فَاحْذَرُوهُ؛
🌀بدانید که خدا آنچه در نفسهای شما است میداند، پس از خدا حذر کنید. (بقره، آیه 235)
🔹کسی که نیت #گناه دارد، نشان میدهد که دارای #خباثت باطن است. به طور طبیعی بخشی از #شخصیت انسان همان #باطن اوست، چنانکه بخشی از آن در عمل نیز خودش را نشان میدهد.
✴️ البته عمل تنها فعل #خارجی و بدنی نیست، بلکه نیت و ایمان و امور باطنی نیز #عمل است.
⭕️بر همین اساس این #خباثت باطن در قیامت و دنیا خودش را نشان میدهد و خدا نیز شخص را بدان #محاسبه میکند؛
⬅️چنانکه اگر #باطن طیب باشد محاسبه نیز #مثبت خواهد شد. خدا میفرماید :
💢وَوُضِعَ الْكِتَابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَيَقُولُونَ يَا وَيْلَتَنَا مَالِ هَٰذَا الْكِتَابِ لَا يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا ۚ وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا ۗ وَلَا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدً
💢و کتاب [= کتابی که نامه اعمال همه انسانهاست] در آنجا گذارده میشود، پس گنهکاران را میبینی که از آنچه در آن است، ترسان و #هراسانند و میگویند:
⭕️ای وای بر ما! این #چه کتابی است که هیچ عمل کوچک و بزرگی را فرونگذاشته مگر اینکه آن را به شمار آورده است؟!
💢و (این در حالی است که) #همه اعمال خود را حاضر میبینند و پروردگارت به هیچ کس ستم نمیکند..(کهف، آیه 49)
🌹ناشر معارف باشیم
@fatemi222
🔰در مـیان روزهـایی که #بررسی اعمال آنها انجام شد،
🔺یـکی از روزهـا بـرای من خاطره ساز شد. چون در آن وضــعیت، مــا بــه #بـاطن اعـمال آگـاه مـیشدیم
.
یــعنی #مــاهیت اتــفاقات و عـلت بـرخی وقـایع را مـیفهمیدیم.
چـیزی کـه امـروزه به اسم #شانس بیان
مـیشود، اصـلاً آنـجا مـورد تـأیید نـبود، بـلکه تمام اتـفاقات زنـدگی به واسطه برخی #علتها رخ میداد.
⭕️روزی در دوران #جــوانی بـا اعـضای سـپاه بـه اردوی #آمـوزشی رفـتیم.
کـلاسهای روزانه تمام شد و برنامه اردو بـه شـب رسـید، نـمیدانید کـه چقدر بچههایهـم دوره را #اذیـت کـردم. بیشتر نیروها #خسته بودند
و داخـل #چـادرها خـوابیده بودند، من و یکی از رفقا مـیرفتیم و بـا #اذیـت کـردن ، آنها را از خواب بیدار میکردیم!
🔹برای همین یک #چادر کوچک، به من و رفیقم دادند و ما را از #بقیه جدا کردند.
➕شـب دوم اردو بـود کـه بـاز هـم بقیه را #اذیت کردیم و سـریع بـرگشتیم #چـادر خـودمان که بخوابیم.
🔹 البته بـگذریم از ایـنکه هرچه #ثواب و اعمال خیر داشتم، به خــــــاطر ایـــــن کـــــارها از #دســـــت دادم!
🔹وقـتی در اواخر شب به چادر خودمان برگشتیم، دیدم یــــک نــــفر ســــر #جــــای مـــن خـــوابیده!
مـن یک #بالش مخصوص برای خودم آورده بودم و با دو عدد پتو، برای #خودمیک رختخواب قشنگ درست کرده بودم.
🔻چادر ما #چراغ نداشت و متوجه نشدم چه کسی جای مـن خوابیده، فکر کردم یکی از بچهها میخواهد من
را #اذیـت کـند، لـذا همینطور که #پوتین پایم بود، جلو آمـــدم و یـــک #لــگد بــه شــخص خــواب زدم!
👈یـکباره دیـدم #حاج آقا... که امام جماعت اردوگاه بود از جا پرید و #قلبش را گرفته و داد میزد: کی بود؟ چی شد؟
➖وحـشت کـردم. سـریع از چـادر آمـدم بیرون. بعدها فهمیدم که حاج آقا جای خواب نداشته و بچهها برای ایـنکه مـرا اذیت کنند، به #حاج آقا گفتند که این جایحــــــاضر و آمــــــاده بــــــرای شـــــماست!
👈امـا لـگد خیلی بدی زده بودم.
بنده خدا یک دستش بــه قــلبش بــود و یــک دســتش بــه پـشتش!
🔺حـاج آقا آمد از چادر بیرون و با#عصبانیت گفت: الهی #پـات بـشکنه، مـگه من چیکار کردم که اینجوری لگد زدی؟
جـلو رفـتم و گفتم: حاج آقا #غلط کردم. ببخشید. من بـا کسی دیگه شما را #اشتباه گرفتم.
اصلاً حواسم نبود که پوتین پایم کردم و ممکن است #ضربه شدید شود.
خـلاصه اون شـب خـیلی #معذرت خواهی کردم. بعد بـه حـاج آقـا گفتم: شرمنده، شما بروید بخوابید، من
تـو مـاشین مـیخوابم، فقط با اجازه #بالش خودم رو برمیدارم.
چـراغ بـرداشتم و رفتم توی چادر، همین که بالش رو بـرداشتم، دیـدم یـک #عـقرب به بزرگی کف دست زیر بالش من قرار دارد!
حـاج آقـا هـم داخـل شـد و هر طوری بود عقرب رو کـشتیم.
🔻حـاجی نـگاهی به من کرد و #گفت: جان مرا نـجات دادی، امـا #بد لگدی زدی، هنوز درد دارم.
من هـم رفـتم داخـل ماشین خوابیدم. روز بعد اردو تمام شد و برگشتیم.
🔺روز بـعد، مـن در حـین #تـمرین در باشگاه ورزشهایرزمـی، پـایم شـکست. اما نکته جالب توجه این بود
کـه مـاجرای آن روز در نامه عمل من، کامل و با شرح #جزئیات نوشته شده بود.
🔺جوان پشت میز به من گفت: آن عقرب #مأمور بود که تـو را بکشد، اما #صدقهای که آن روز دادی، #مرگ تو را به عقب انداخت!
🔺هـمان لـحظه فـیلم مربوط به آن صدقه را دیدم. یام افتاد عصر همان روز، #خانم من زنگ زد و گفت: فلانی کـه هـمسایه ماست، خیلی مشکل مالی دارد. هیچی بـرای خـوردن نـدارند. اجازه دارم از پولهایی که کنار گذاشتی مبلغی به آنها بدهم؟
🔺 گفتم: آخه این پولها بـرای خـرید #مـوتور اسـت.
امـا عیب نداره. هر چقدر مـیخواهی بـه آنهـا بـده. جوان گفت:
➖صدقه #مرگ تـو را عـقب انـداخت. امـا آن روحانی که لگد خورد؛
ایـشان در آن روز کاری کرده بود که باید این ضربه را مـیخورد.
🔺ولی به نفرین ایشان، پای تو هم شکست.بـعد به اهمیت صدقه دادن و خیرخواهی برای مردم اشاره کرد.(۱
الـبته ایـن نکته را باید ذکر کنم: «به من گفته شد که صـدقات، #صـلهرحم، نـماز جماعت و #زیارت اهل بیت
عـلیه الـسلام و حـضور در جـلسات دینی و هر کاریکـه #خـالصانه بـرای رضای خدا انجام دهی جزو مدت
عـمرت حـساب نـشده و بـاعث طـولانی شـدن #عمرمیگردد.»
۱. آیـه ۲۹ سـوره فـاطر مـیفرماید:
🔺«کسانی که کتاب الـهی را تـلاوت مـیکنند و نـماز را بر پا میدارند و از
آنـچه بـه آنهـا روزی دادهایـم پنهان و آشکار انفاق
مـیکنند، تجارت(پرسودی) را امید دارند که نابودی وکساد در آن نیست.»
یـا حدیثی که امام باقر علیه السلام فرمودهاند: صدقه دادن، #هفتاد بلا از بلاهای دنیا را دفع میکند و صدقه
دهــــنده از مــــرگ بــــد رهــــایی مـــییابد.
#منبرک_فاطمی
@fatemi222
•┈••✾🍃💞🍃✾••┈•
🔰در مـیان روزهـایی که #بررسی اعمال آنها انجام شد،
🔺یـکی از روزهـا بـرای من خاطره ساز شد. چون در آن وضــعیت، مــا بــه #بـاطن اعـمال آگـاه مـیشدیم
.
یــعنی #مــاهیت اتــفاقات و عـلت بـرخی وقـایع را
مـیفهمیدیم.
چـیزی کـه امـروزه به اسم #شانس بیان
مـیشود، اصـلاً آنـجا مـورد تـأیید نـبود، بـلکه تمام
اتـفاقات زنـدگی به واسطه برخی #علتها رخ میداد.
روزی در دوران #جــوانی بـا اعـضای سـپاه بـه اردوی
#آمـوزشی رفـتیم. کـلاسهای روزانه تمام شد و برنامه اردو بـه شـب رسـید، نـمیدانید کـه چقدر بچههای
هـم دوره را #اذیـت کـردم. بیشتر نیروها #خسته بودند
و داخـل #چـادرها خـوابیده بودند، من و یکی از رفقا
مـیرفتیم و بـا #اذیـت کـردن ، آنها را از خواب بیدار میکردیم!
برای همین یک #چادر کوچک، به من و رفیقم دادند و
ما را از #بقیه جدا کردند.
➕شـب دوم اردو بـود کـه بـاز هـم بقیه را #اذیت کردیم
و سـریع بـرگشتیم #چـادر خـودمان که بخوابیم. البته
➖بـگذریم از ایـنکه هرچه #ثواب و اعمال خیر داشتم، به خــــــاطر ایـــــن کـــــارها از #دســـــت دادم!
وقـتی در اواخر شب به چادر خودمان برگشتیم، دیدم
یــــک نــــفر ســــر #جــــای مـــن خـــوابیده!
مـن یک #بالش مخصوص برای خودم آورده بودم و با
دو عدد پتو، برای #خودمیک رختخواب قشنگ درست کرده بودم.
🔻چادر ما #چراغ نداشت و متوجه نشدم چه کسی جای
مـن خوابیده، فکر کردمیکی از بچهها میخواهد من
را #اذیـت کـند، لـذا همینطور که #پوتین پایم بود، جلو
آمـــدم و یـــک #لــگد بــه شــخص خــواب زدم!
یـکباره دیـدم #حاج آقا... که امام جماعت اردوگاه بود
از جا پرید و #قلبش را گرفته و داد میزد: کی بود؟ چی شد؟
➖وحـشت کـردم. سـریع از چـادر آمـدم بیرون. بعدها
فهمیدم که حاج آقا جای خواب نداشته و بچهها برای ایـنکه مـرا اذیت کنند، به #حاج آقا گفتند که این جای
🔻حــــــاضر و آمــــــاده بــــــرای شـــــماست!
امـا لـگد خیلی بدی زده بودم.
بنده خدا یک دستش بــه قــلبش بــود و یــک دســتش بــه پـشتش!
🔺حـاج آقا آمد از چادر بیرون و با#عصبانیت گفت: الهی #پـات بـشکنه، مـگه من چیکار کردم که اینجوری لگد زدی؟
جـلو رفـتم و گفتم: حاج آقا #غلط کردم. ببخشید. من
بـا کسی دیگه شما را #اشتباه گرفتم. اصلاً حواسم نبود
که پوتین پایم کردم و ممکن است #ضربه شدید شود.
خـلاصه اون شـب خـیلی #معذرت خواهی کردم. بعد
بـه حـاج آقـا گفتم: شرمنده، شما بروید بخوابید، من
تـو مـاشین مـیخوابم، فقط با اجازه #بالش خودم رو
برمیدارم.
چـراغ بـرداشتم و رفتم توی چادر، همین که بالش رو
بـرداشتم، دیـدم یـک #عـقرب به بزرگی کف دست زیر بالش من قرار دارد!
حـاج آقـا هـم داخـل شـد و هر طوری بود عقرب رو
کـشتیم.
🔻حـاجی نـگاهی به من کرد و #گفت: جان مرا
نـجات دادی، امـا #بد لگدی زدی، هنوز درد دارم. من
هـم رفـتم داخـل ماشین خوابیدم. روز بعد اردو تمام
شد و برگشتیم.
🔺روز بـعد، مـن در حـین #تـمرین در باشگاه ورزشهای
رزمـی، پـایم شـکست. اما نکته جالب توجه این بود
کـه مـاجرای آن روز در نامه عمل من، کامل و با شرح
#جزئیات نوشته شده بود.
🔺جوان پشت میز به من گفت: آن عقرب #مأمور بود که
تـو را بکشد، اما #صدقهای که آن روز دادی، #مرگ تو را به عقب انداخت!
🔺هـمان لـحظه فـیلم مربوط به آن صدقه را دیدم. یام
افتاد عصر همان روز، #خانم من زنگ زد و گفت: فلانی کـه هـمسایه ماست، خیلی مشکل مالی دارد. هیچی بـرای خـوردن نـدارند. اجازه دارم از پولهایی که کنار
🔺گذاشتی مبلغی به آنها بدهم؟ گفتم: آخه این پولها
بـرای خـرید #مـوتور اسـت. امـا عیب نداره. هر چقدر
مـیخواهی بـه آنهـا بـده. جوان گفت:
➖صدقه #مرگ تـو را عـقب انـداخت. امـا آن روحانی که لگد خورد؛
ایـشان در آن روز کاری کرده بود که باید این ضربه را
مـیخورد.
🔺ولی به نفرین ایشان، پای تو هم شکست.
بـعد به اهمیت صدقه دادن و خیرخواهی برای مردم
اشاره کرد.(۱)
الـبته ایـن نکته را باید ذکر کنم: «به من گفته شد که
صـدقات، #صـلهرحم، نـماز جماعت و #زیارت اهل بیت
عـلیه الـسلام و حـضور در جـلسات دینی و هر کاری
کـه #خـالصانه بـرای رضای خدا انجام دهی جزو مدت
عـمرت حـساب نـشده و بـاعث طـولانی شـدن #عمر
میگردد.»
۱. آیـه ۲۹ سـوره فـاطر مـیفرماید:
🔺«کسانی که کتاب الـهی را تـلاوت مـیکنند و نـماز را بر پا میدارند و از
آنـچه بـه آنهـا روزی دادهایـم پنهان و آشکار انفاق
مـیکنند، تجارت(پرسودی) را امید دارند که نابودی و
کساد در آن نیست.»
یـا حدیثی که امام باقر علیه السلام فرمودهاند: صدقه
دادن، #هفتاد بلا از بلاهای دنیا را دفع میکند و صدقه
دهــــنده از مــــرگ بــــد رهــــایی مـــییابد
•┈••✾🍃💞🍃✾••┈•
#منبرک_فاطمی
@fatemi222
•┈••✾🍃💞🍃✾••┈•