eitaa logo
تکلیف بزرگ
566 دنبال‌کننده
580 عکس
585 ویدیو
174 فایل
🔸ارتباط @alam_yalam_beanallaha_yara @ste_gonabad5 جهت #روشنگری واجب فراموش شده.و #مطالبه گری فهرست کلی: https://eitaa.com/fatemi5/2772
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 👈 کسی از شما سؤالی ميپرسد، جواب ندهيد، سه ثانيه مكث کرده، سپس جواب دهيد. 👈 خیلی خیلی گرسنه ايد، قبل از به دهان گذاشتن هر لقمه غذا، سه ثانيه كنيد. 👈 يا در ماشين نشسته ايد و خیلی هم داريد، قبل از روشن كردن ماشين، بر روی صندلی ماشین به آرامی، سه ثانيه مكث كنيد بعد ماشينتان را روشن كنيد. 👌 اين مكث های سه ثانيه باعث و شما شده و در نتیجه باعث ماندگاری و افزون شدن شما ميشود در اين كار ممارست بخرج دهيد تا اينكه ملكه ذهن شما شده و در حافظه تان ثبت گردد. 👈مهم ترين فايده مكث سه ثانيه جلوگیری از بروز و می باشد و به شما ترمزی ميدهد كه خودتان را کنید. ═══✼🍃🌹🍃✼══ 🍃❤️ @SabkeZendegi6
🔶پاسخ استاد علی اکبر حسینی به یک نامه در زمینه همسر عصبانی و پرخاشگر 🔹🔷ای وای از این اخلاق!!!🔷🔹 از بگو ‌مگوها جدا خودداری کنید... 🔴با هم بخونیم نامه یکی از برادران رو... 📮✉️ ...یک کمی زن زشت‌خو و طلب‌کار من رو نصیحت کنید، خدا نکنه که کسی مثل من گرفتار زن بد و پرتوقع و طلب کار بشه، که دنیا و آخرتش تباه خواهد شد... ♻️هرچه تلاش میکنم، زحمت میکشم، میکوشم تا وسائل زندگی و رفاه و آسایش او و بچه ها رو فراهم کنم و رضایت او رو بدست بیارم، ❌اما نمی‌شود که نمی‌شود❌ 💢بعد از همهٔ زحمت‌هایی که می‌کشم میگوید: «همهٔ این‌ها وظیفهٔ تو است... برای بچه‌هایت کردی، می‌خواستی نکنی!» ⁉️این‌ها وظیفهٔ من است، اما وظیفهٔ او چیست؟! ❇️اگر بگویم: خانم! یه کمی به وضع خونه برسید، آخر وقتی که مرد خسته به خونه میاد، میخواد خونه و زن و فرزندش رو آراسته و زیبا ببینه... فورا میگه: «مگه کلفت گرفتی؟!... بیشتر از این نمیتونم.» ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨ 📝پاسخ استاد ✅نخست از شما برادری که از پرتوقعی همسر خود گله کرده اید می‌پرسم: ⁉️آیا شما نسبت به همسر خودتون قدرشناس و سپاسگزارید؟! یا شما هم پرتوقع و طلب‌کارید؟! ⁉️آیا شما هم بجای اینکه از زحمت‌های اون تشکر کنید، مرتبا گله میکنید و بیشتر از قدرت و توانش از او توقع دارید؟!!! 💬ای کاش خانوم شما هم دربارهٔ رفتار و اخلاق شما چند جمله‌ای نوشته بود! 🔺چون معمولا تقصیرها یکطرفه نیست.❌ ✳️بنابراین خوبه که شما همین امشب قلمی🖊 بردارید و کمی رفتار خودتون رو تجزیه تحلیل کنید و خود رو حسابرسی کنید و بعد اون رو بخونید، 💭فکر کنید، و بین خود و خدا عذرخواهی کنید و جبران کنید، ⚜امید هست این اقدام که البته باید مکرر انجام بشه، موجب بهبود روابط اخلاقی در خانه و خانواده شما گردد. ✅مهم اینه که شما قدرشناسی رو عملا به همسر خود یاد بدید، در این صورت امید هست که او هم درس بگیرد و در بهبود رفتار و اخلاق خود بکوشد و به این ترتیب رضایت خدا و رضایت شوهرش رو تحصیل کند... ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨ @zendegiasheghaneh💞 ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
🔴 💠 درب دیگ زودپز به‌گونه‌ای است که وقتی بسته می‌شود منفذی برای خارج شدن حرارت و بخار در اطراف آن وجود ندارد امّا روی درب آن وجود دارد که برای جلوگیری از انفجار دیگ، در وقت لازم به کار می‌افتد و باعث خروج حرارت و بخار اضافه‌ی دیگ می‌شود. 💠 در زندگی مشترک، رفتارهایی وجود دارد که نقش دارند و اگر به موقع انجام نشوند باعث تشنّج شدید، فتنه‌‌، کینه‌های طولانی، و مشاجره‌ی جدّی بین زن و شوهر می‌گردد. 💠 به ویژه در حال و خشم همسر استفاده از رفتارهای سوپاپی ضروری است. به طور مثال استفاده از جملات مهربانانه، عذرخواهی، بگو مگو نکردن، گفتن چشم به همسر، به موقع، مقصّر دانستن خود ولو ظاهری، تشویق وی به بخشش و بزرگواری، ذکر این نکته که تو را می‌کنم، 👈 زبان تشکّر، محبّت کردن، تغییر موضوع دعوا و ایجاد گفتگوی ، توجّه به حسّاسیت‌های همسر و دهها رفتار دیگر که می‌تواند عصبانیّت همسر را به شدّت دهد تا از ایجاد سر و صدا، بددهنی و انفجار او جلوگیری گردد. @fatemi24
🔰در مـیان روزهـایی که اعمال آن‌ها انجام شد، 🔺یـکی از روزهـا بـرای من خاطره ساز شد. چون در آن وضــعیت، مــا بــه اعـمال آگـاه مـی‌شدیم . یــعنی اتــفاقات و عـلت بـرخی وقـایع را مـی‌فهمیدیم. چـیزی کـه امـروزه به اسم بیان مـی‌شود، اصـلاً آنـجا مـورد تـأیید نـبود، بـلکه تمام اتـفاقات زنـدگی به واسطه برخی رخ می‌داد. ⭕️روزی در دوران بـا اعـضای سـپاه بـه اردوی‌ رفـتیم. کـلاس‌های روزانه تمام شد و برنامه اردو بـه شـب رسـید، نـمی‌دانید کـه چقدر بچه‌های‌هـم دوره را کـردم. بیشتر نیروها بودند و داخـل خـوابیده بودند، من و یکی از رفقا مـی‌رفتیم و بـا کـردن ، آن‌ها را از خواب بیدار می‌کردیم! 🔹برای همین یک کوچک، به من و رفیقم دادند و ما را از جدا کردند. ➕شـب دوم اردو بـود کـه بـاز هـم بقیه را کردیم و سـریع بـرگشتیم خـودمان که بخوابیم. 🔹 البته بـگذریم از ایـنکه هرچه و اعمال خیر داشتم، به خــــــاطر ایـــــن کـــــارها از دادم! 🔹وقـتی در اواخر شب به چادر خودمان برگشتیم، دیدم‌ یــــک نــــفر ســــر مـــن خـــوابیده! مـن یک مخصوص برای خودم آورده بودم و با‌ دو عدد پتو، برای رختخواب قشنگ درست کرده بودم. 🔻چادر ما نداشت و متوجه نشدم چه کسی جای مـن خوابیده، فکر کردم‌ یکی از بچه‌ها می‌خواهد من را کـند، لـذا همینطور که پایم بود، جلو‌ آمـــدم و یـــک بــه شــخص خــواب زدم! 👈یـکباره دیـدم آقا... که امام جماعت اردوگاه بود از جا پرید و را گرفته و داد می‌زد: کی بود؟ چی شد؟ ➖وحـشت کـردم. سـریع از چـادر آمـدم بیرون. بعدها فهمیدم که حاج آقا جای خواب نداشته و بچه‌ها برای ایـنکه مـرا اذیت کنند، به آقا گفتند که این جای‌حــــــاضر و آمــــــاده بــــــرای شـــــماست! 👈امـا لـگد خیلی بدی زده بودم. بنده خدا یک دستش بــه قــلبش بــود و یــک دســتش بــه پـشتش! 🔺حـاج آقا آمد از چادر بیرون و با گفت: الهی بـشکنه، مـگه من چیکار کردم که اینجوری لگد زدی؟ جـلو رفـتم و گفتم: حاج آقا کردم. ببخشید. من بـا کسی دیگه شما را گرفتم. اصلاً حواسم نبود‌ که پوتین پایم کردم و ممکن است شدید شود. خـلاصه اون شـب خـیلی خواهی کردم. بعد بـه حـاج آقـا گفتم: شرمنده، شما بروید بخوابید، من تـو مـاشین مـی‌خوابم، فقط با اجازه خودم رو‌ برمی‌دارم. چـراغ بـرداشتم و رفتم توی چادر، همین که بالش رو‌ بـرداشتم، دیـدم یـک به بزرگی کف دست زیر بالش من قرار دارد! حـاج آقـا هـم داخـل شـد و هر طوری بود عقرب رو کـشتیم. 🔻حـاجی نـگاهی به من کرد و : جان مرا نـجات دادی، امـا لگدی زدی، هنوز درد دارم. من هـم رفـتم داخـل ماشین خوابیدم. روز بعد اردو تمام شد و برگشتیم. 🔺روز بـعد، مـن در حـین در باشگاه ورزش‌های‌رزمـی، پـایم شـکست. اما نکته جالب توجه این بود کـه مـاجرای آن روز در نامه عمل من، کامل و با شرح‌ نوشته شده بود. 🔺جوان پشت میز به من گفت: آن عقرب بود که تـو را بکشد، اما که آن روز دادی، تو را به عقب انداخت! 🔺هـمان لـحظه فـیلم مربوط به آن صدقه را دیدم. یام افتاد عصر همان روز، من زنگ زد و گفت: فلانی کـه هـمسایه ماست، خیلی مشکل مالی دارد. هیچی بـرای خـوردن نـدارند. اجازه دارم از پول‌هایی که کنار گذاشتی مبلغی به آن‌ها بدهم؟ 🔺 گفتم: آخه این پول‌ها بـرای خـرید اسـت. امـا عیب نداره. هر چقدر‌ مـی‌خواهی بـه آن‌هـا بـده. جوان گفت: ➖صدقه تـو را عـقب انـداخت. امـا آن روحانی که لگد خورد؛ ایـشان در آن روز کاری کرده بود که باید این ضربه را‌ مـی‌خورد. 🔺ولی به نفرین ایشان، پای تو هم شکست.بـعد به اهمیت صدقه دادن و خیرخواهی برای مردم اشاره کرد.(۱ الـبته ایـن نکته را باید ذکر کنم: «به من گفته شد که صـدقات، ، نـماز جماعت و اهل بیت عـلیه الـسلام و حـضور در جـلسات دینی و هر کاری‌کـه بـرای رضای خدا انجام دهی جزو مدت عـمرت حـساب نـشده و بـاعث طـولانی شـدن .» ۱. آیـه ۲۹ سـوره فـاطر مـی‌فرماید: 🔺«کسانی که کتاب الـهی را تـلاوت مـی‌کنند و نـماز را بر پا می‌دارند و از آنـچه بـه آن‌هـا روزی داده‌ایـم پنهان و آشکار انفاق مـی‌کنند، تجارت(پرسودی) را امید دارند که نابودی وکساد در آن نیست.» یـا حدیثی که امام باقر علیه السلام فرموده‌اند: صدقه دادن، بلا از بلاهای دنیا را دفع می‌کند و صدقه دهــــنده از مــــرگ بــــد رهــــایی مـــی‌یابد. @fatemi222 •┈••✾🍃💞🍃✾••┈•
بسم الله الرحمن الرحیم. ✍️موضوع: در کلام حضرت امام موسی کاظم علیه السلام 🔰حضرت امام کاظم علیه السلام، در روایتی می فرماید: لاَ تُذْهِبِ اَلْحِشْمَةَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَ أَخِیکَ وَ أَبْقِ مِنْهَا فَإِنَّ ذَهَابَهَا ذَهَابُ اَلْحَیَاءِ. ادب و حرمت میان خود و برادرت را از بین نبر و آن را نگه دار؛ زیرا با از بین رفتن ادب و حرمت، حیا نیز از میان مى رود. (وسائل الشیعة، ج‏12، ص: 146) 🔹یکی از عواملی که حرمتها را میان خانواده و اجتماع از بین می برد عصبانیت است و سوالی که در این زمینه مطرح می شود این است که اگر کسی در حال خشم و عصبانیت خسارتی به اموال دیگران وارد کند یا نذر یا عهد یا قسمی بخورد چه وظیفه ای دارد؟ 1. اگر کسی در حال عصبانیت به مال دیگران خسارت وارد کند یا به شخصی صدمه ای وارد کند که موجب دیه می شود مثلا بدنش سرخ شود باید خسارت و دیه را جبران کند و بدهکار است ، و در صورت توانایی باید فورا بدهی خودش را پرداخت کند؛ هر چند عصبانیتش به حدی بوده که متوجه نشده است. 2. اگر کسی در حال عصبانیت قسم یا عهدی یا نذری کند چنانچه عصبانیت او را کاملا از حال طبیعی خارج کرده است و اختیارش را از دست داده است؛ چنین عهد یا قسمی هر چند شرایط دیگر قسم را دارا باشد اعتباری ندارد. خداوند به حق باب الحوائج موسی بن جعفر علیهما السلام توفیق کنترل خشم به همه ما عنایت فرماید به برکت صلواتی بر محمد و ال محمد منبع:احکام حرم رضوی (ع)
🔰در مـیان روزهـایی که اعمال آن‌ها انجام شد، 🔺یـکی از روزهـا بـرای من خاطره ساز شد. چون در آن وضــعیت، مــا بــه اعـمال آگـاه مـی‌شدیم . یــعنی اتــفاقات و عـلت بـرخی وقـایع را مـی‌فهمیدیم. چـیزی کـه امـروزه به اسم بیان مـی‌شود، اصـلاً آنـجا مـورد تـأیید نـبود، بـلکه تمام اتـفاقات زنـدگی به واسطه برخی رخ می‌داد. ⭕️روزی در دوران بـا اعـضای سـپاه بـه اردوی‌ رفـتیم. کـلاس‌های روزانه تمام شد و برنامه اردو بـه شـب رسـید، نـمی‌دانید کـه چقدر بچه‌های‌هـم دوره را کـردم. بیشتر نیروها بودند و داخـل خـوابیده بودند، من و یکی از رفقا مـی‌رفتیم و بـا کـردن ، آن‌ها را از خواب بیدار می‌کردیم! 🔹برای همین یک کوچک، به من و رفیقم دادند و ما را از جدا کردند. ➕شـب دوم اردو بـود کـه بـاز هـم بقیه را کردیم و سـریع بـرگشتیم خـودمان که بخوابیم. 🔹 البته بـگذریم از ایـنکه هرچه و اعمال خیر داشتم، به خــــــاطر ایـــــن کـــــارها از دادم! 🔹وقـتی در اواخر شب به چادر خودمان برگشتیم، دیدم‌ یــــک نــــفر ســــر مـــن خـــوابیده! مـن یک مخصوص برای خودم آورده بودم و با‌ دو عدد پتو، برای رختخواب قشنگ درست کرده بودم. 🔻چادر ما نداشت و متوجه نشدم چه کسی جای مـن خوابیده، فکر کردم‌ یکی از بچه‌ها می‌خواهد من را کـند، لـذا همینطور که پایم بود، جلو‌ آمـــدم و یـــک بــه شــخص خــواب زدم! 👈یـکباره دیـدم آقا... که امام جماعت اردوگاه بود از جا پرید و را گرفته و داد می‌زد: کی بود؟ چی شد؟ ➖وحـشت کـردم. سـریع از چـادر آمـدم بیرون. بعدها فهمیدم که حاج آقا جای خواب نداشته و بچه‌ها برای ایـنکه مـرا اذیت کنند، به آقا گفتند که این جای‌حــــــاضر و آمــــــاده بــــــرای شـــــماست! 👈امـا لـگد خیلی بدی زده بودم. بنده خدا یک دستش بــه قــلبش بــود و یــک دســتش بــه پـشتش! 🔺حـاج آقا آمد از چادر بیرون و با گفت: الهی بـشکنه، مـگه من چیکار کردم که اینجوری لگد زدی؟ جـلو رفـتم و گفتم: حاج آقا کردم. ببخشید. من بـا کسی دیگه شما را گرفتم. اصلاً حواسم نبود‌ که پوتین پایم کردم و ممکن است شدید شود. خـلاصه اون شـب خـیلی خواهی کردم. بعد بـه حـاج آقـا گفتم: شرمنده، شما بروید بخوابید، من تـو مـاشین مـی‌خوابم، فقط با اجازه خودم رو‌ برمی‌دارم. چـراغ بـرداشتم و رفتم توی چادر، همین که بالش رو‌ بـرداشتم، دیـدم یـک به بزرگی کف دست زیر بالش من قرار دارد! حـاج آقـا هـم داخـل شـد و هر طوری بود عقرب رو کـشتیم. 🔻حـاجی نـگاهی به من کرد و : جان مرا نـجات دادی، امـا لگدی زدی، هنوز درد دارم. من هـم رفـتم داخـل ماشین خوابیدم. روز بعد اردو تمام شد و برگشتیم. 🔺روز بـعد، مـن در حـین در باشگاه ورزش‌های‌رزمـی، پـایم شـکست. اما نکته جالب توجه این بود کـه مـاجرای آن روز در نامه عمل من، کامل و با شرح‌ نوشته شده بود. 🔺جوان پشت میز به من گفت: آن عقرب بود که تـو را بکشد، اما که آن روز دادی، تو را به عقب انداخت! 🔺هـمان لـحظه فـیلم مربوط به آن صدقه را دیدم. یام افتاد عصر همان روز، من زنگ زد و گفت: فلانی کـه هـمسایه ماست، خیلی مشکل مالی دارد. هیچی بـرای خـوردن نـدارند. اجازه دارم از پول‌هایی که کنار گذاشتی مبلغی به آن‌ها بدهم؟ 🔺 گفتم: آخه این پول‌ها بـرای خـرید اسـت. امـا عیب نداره. هر چقدر‌ مـی‌خواهی بـه آن‌هـا بـده. جوان گفت: ➖صدقه تـو را عـقب انـداخت. امـا آن روحانی که لگد خورد؛ ایـشان در آن روز کاری کرده بود که باید این ضربه را‌ مـی‌خورد. 🔺ولی به نفرین ایشان، پای تو هم شکست.بـعد به اهمیت صدقه دادن و خیرخواهی برای مردم اشاره کرد.(۱ الـبته ایـن نکته را باید ذکر کنم: «به من گفته شد که صـدقات، ، نـماز جماعت و اهل بیت عـلیه الـسلام و حـضور در جـلسات دینی و هر کاری‌کـه بـرای رضای خدا انجام دهی جزو مدت عـمرت حـساب نـشده و بـاعث طـولانی شـدن .» ۱. آیـه ۲۹ سـوره فـاطر مـی‌فرماید: 🔺«کسانی که کتاب الـهی را تـلاوت مـی‌کنند و نـماز را بر پا می‌دارند و از آنـچه بـه آن‌هـا روزی داده‌ایـم پنهان و آشکار انفاق مـی‌کنند، تجارت(پرسودی) را امید دارند که نابودی وکساد در آن نیست.» یـا حدیثی که امام باقر علیه السلام فرموده‌اند: صدقه دادن، بلا از بلاهای دنیا را دفع می‌کند و صدقه دهــــنده از مــــرگ بــــد رهــــایی مـــی‌یابد. @fatemi222 •┈••✾🍃💞🍃✾••┈•