eitaa logo
شعر مداحی و مرثیه اهلبیت
1.5هزار دنبال‌کننده
21 عکس
12 ویدیو
29 فایل
فهرست https://eitaa.com/fatemi8/100 محرم https://eitaa.com/fatemi8/484 فهرست روضه ومداحی کانال اصلی https://eitaa.com/fatemi222/6620 اشعارویژه سفر عتبات https://eitaa.com/fatemi414/277
مشاهده در ایتا
دانلود
مداحی و روضه های امام باقر علیه السلام 👇👇 پیش تو ای که شکافنده دانشهایی https://eitaa.com/fatemi8/335 ذکر من سلام من کیست حضرت باقر https://eitaa.com/fatemi8/336 هجوم موج بلا را به چشم خود دیدم https://eitaa.com/fatemi8/336 عاقبت آه کشیدم نفس آخر رو https://eitaa.com/fatemi8/338
پیش تو ای که شکافنده دانشهایی زیر و رو کردن این دل که ندارد کاری به نگاهی بشکافد دل شاعر که ندید بهتر از بیت شما، در دو جهان درباری به فدای تو و آن جد غریب تو: حسین به فدای تو و آن جد کریم تو: حسن تو کریم ابن کریمی، تو غریب ابن غریب ماه سجاد، شده برکه‌ی عشقت، دل من نه کمیتم، که به زیبایی بیتم بخری نه فرزدق، که شوم مرثیه‌خوان غم تو با کدامین قلم، از داغ تو فریاد کشم؟ ای که پنجاه و سه سال اشک، نشد مرهم تو تا که بی‌تاب شود، هر دل عاشورایی از زبان تو سخن گفت، خداوند حسین شرحه شرحه، غم تو شرح زیارت‌نامه ست دید آن روز چه‌ها، چشم تو؟ فرزند حسین! با نگاهی پر از امید به دستان عمو شاهد بدرقه‌ی آخر سقا بودی فقط این روضه برای غم عمری کافی‌ست: بی عمو، جد تو می‌آمد و آنجا بودی @hosenih از غم و رنج اسیری، سفر کوفه و شام خون اگر از دل هر سنگ نجوشد، چه کند؟ بعد از این کرببلایی که شدی راوی آن عالمی رخت عزا، با تو نپوشد، چه کند؟ باز هم پر زد و آمد که سلامی بدهد زائر چشم تو شد، چون دل جابر، دل من هست همنام تو، آن ماه و برایش چقدر، چقدر تنگ شده، حضرت باقر، دل من شاعر: https://eitaa.com/fatemi8
۱ 🔸ذکرِ من سلام من کیست حضرت باقر 🔸حجِّ من قیام من کیست حضرت باقر 🔸اسوه‌یِ تمام من کیست حضرت باقر 🔸زمزمُ و مقامِ من کیست حضرت باقر ایامِ شهادتِ یادگارِ کربلا... امام باقرِ ... ‌ امشب از همین جا... یک کاروانِ دل بریم مدینه... کنار قبر بی شمعُ و چراغِ امام باقر... 🔸یا باقر از فَرطِ غَمت افسُرده گشتیم 🔸از غُصّه جانسوزِ تو پژمرده گشتیم 🔸پنجُم امامُ و هفتمین معصوم هستى 🔸جانم فدایت پَس چِرا مَسموم هستى 🔸جسم شَریفت از چِه كم كم آب گشته 🔸بنگر كه صادِق از غَمت بى تاب گشته ایام یتیمیِ امام صادقِ... خیلی به امام صادق سخت گذشت... اما شیعیان نگذاشتند حضرت تنها بمونه... مدینه یک پارچه ضَجّه و ماتَم شد... همه به امام صادق سَر سَلامتی میدادند... میخوام بگم دلها بسوزه برای امام سجّاد... ای کاش یک نَفر با امام سجّاد همدردی میکرد... به جای اینکه بهش تسلیت بگن... غُلِ جامِعِه آوردند... دستهاش رو به گردن بَستند... پاها رو زیر شکم شتر... 🔸پایِ تو را به ناقِه‌یِ رَم کرده بَست شمر 🔸از کربلا به کوفه تَن ات زین عذاب سُوخت یک نگاه کرد به سمتِ بدنِ بابای غریبش حسین... نزدیک بود از شدّت غم و اندوه جان بده... یکوقت بی‌بی زینب عرضه داشت: مَالي أرَاكَ‌ تَجُودُ بِنَفْسِكَ يا بَقِیَّةَ المَاضِين چیکار داری با خودت میکنی ای یادگارِ گذشتگان... میبینم داری جان میدی عزیز برادرم... فرمود عمه جان: ببین اینها بدنهایِ نحسِ خودشون رو دَفن کردند‌... اما بدن بابای غریبم حسین... عریان و بی‌کفن رویِ زمین کربلا... حسین... 🔸کفَنی داشت زِ خاک و کفنی داشت ز خون 🔸تا نگویند حُسینِ بنِ علی، بی کفن است 🔸استخوانی اگر از سینۀ او باقی ماند 🔸آن هم از ضرب سمِّ اسب، شکن در شکن است https://eitaa.com/fatemi8
متن روضه ۲ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ بَاقِرِ الْعِلْمِ وَ إِمَامِ الْهُدَى وَ قَائِدِ أَهْلِ التَّقْوَى وَ الْمُنْتَجَبِ مِنْ عِبَادِكَ... 🔸هجوم موجِ بلا را به چشمِ خود دیدم 🔸غروبِ کرببلا را به چشم خود دیدم 🔸به سر زنان پیِ عمّه به روی تل رفتم 🔸ذبیحِ دشتِ منا را به چشمِ خود دیدم 🔸عمو که خورد زمین رویِ حرمله واشد 🔸تمام واقعه ها را به چشم خود دیدم مصیبت امام باقر... مصیبت کربلاست... آخه این آقا یادگار دشت بلاست... همه مصیبتهای کربلا رو دیده امام باقر... 🔸زمان حملۀ آن ده سوارِ تازه نفس 🔸غبارِ رویِ هوا را به چشم خود دیدم 🔸سلام بر بدنِ بی سری که عریان شد 🔸تنِ به خاک، رها را، به چشم خود دیدم خودم‌ دیدم... بدنِ جدِ غریبم حسین... رویِ زمین کربلا... حسین... 🔸فرارِ دختری آتش گرفته در صحرا 🔸میانِ هلهله ها را به چشم خود دیدم خودم دیدم اون لحظه ای رو که... خیمه هامون رو آتیش زدند... عُلیا مخدّره زینب... اومد خیمه آقا زین العابدین... صدا زد عزیزِ برادرم... دارن خیمه هامون رو آتیش میزنند... ای ولیّ خدا چه کنیم... فرمود‌ عمه جان..‌. عَلَیکُنَّ بِالفِرار 🔸با چشم اشک بار علَیکُنَّ بِالفِرار 🔸با قلب داغ دار علَیکُنَّ بِالفِرار 🔸وقتی کمان حرمله شلاق دست شد 🔸پنهان و آشکار علَیکُنَّ بِالفِرار امان از اون لحظه ای که... این زن و بچه ها با پای برهنه... توی بیابون ها فرار میکردند... انقدر این بچه ها وحشت کرده بودند... همدیگه رو از ترس در آغوش می گرفتند... 🔸بار بلا به شانه کشیدم به کودکی 🔸از صبح تا به عصر چه دیدم به کودکی 🔸از خیمه گاه تا ته گودال قتلگاه 🔸دنبالِ عمّه هام دویدم به کودکی هیچوقت یادم نمیره... 🔸آن شب که در مقابل من عمّه را زدند 🔸فریاد الفِرار شنیدم به کودکی 🔸عمه اگرچه در همه جا سپر شد ولی 🔸من ضربِ دستِ شمر چشیدم به کودکی حسین... بیت آخرم باشه... یاصاحب الزمان منو ببخشید‌... 🔸با کعبِ نی لباس همه پاره پاره شد 🔸بدتر ز اهلِ شام ندیدم به کودکی (: قاسم_نعمتی) https://eitaa.com/fatemi8
🔲◾️▪️شهادت امام باقر(علیه السلام) تسلیت باد ▪️عاقبت آه کشیدم نفسِ آخـر را نفسِ سوخته از خاطره ای پرپر را ▪️روضه خوانیِ مرا گرم نمودی امشب روضه یِ آن همه گُل،آن همه نیلوفر را ▪️آخرین حلقه یِ شب هایِ محرّم هستم شُکر اِی زَهر ندیدم سحری دیگر را ▪️باورم نیست هنوز آنچه دو چشمم دیده است باورم نیست تماشای تَنی بی سر را ▪️باورم نیست غروب و حرم و آتش و دود دیدنِ ســوختنِ چـارقَــدِ دخــتر را ▪️غارتِ خود و عَلَم،غارتِ گهواره و مَشک غـارتِ پیرهــن و غـارتِ انگشتر را ▪️ذوالجَناحی که زِ یالَش به زمین خون می ریخت نیـزه هایی که رُبـودند سَــرِ اکبر را ▪️آه در گوشه ی ویرانه که دِق مرگ شدیم تا کـه همبـازیِ من زد نفسِ آخـر را ▪️کمکِ عمّه شدم تا بدنَش خاک کنیم بیـن زنجیر نهـان کرد تَنی لاغــر را ▪️چنگ بر خاک زدم تا که به رویش ریزم سرخ دیدم بدنش،تکّه ای از معجر را حسن لطفی 🆔 @fatemi222
من کوفه را چون مردگان بی‌درد دیدم نـامردهاشان را بـه شکل مـرد دیـدم ایـن نـاسپاسان جمـله اشبـاه‌الرجالند خصم رسـول و حیـدر و قـرآن و آلند اینان به آن دستی که بـا من عهد بستند عهـد مـن و فـرق مـرا با هم شکستند تنهـا نـه در کوفـه مـرا آواره کردنـد قـلبم دریدنـد و لبـم را پـاره کردنـد این شهر را پیوسته نـامردی بـه من بود این قوم تنها مـردشان یـک پیرزن بود زن‌هـا ز نـامردان کوفـه وانماندنـد از بام‌ها بر فرق من آتش فشاندنـد مـن جـان نثار عترت خیرالانـامم صید بـه خـون غلطیده‌ی بـالای بامم وقتی که خود را از عطش بیتاب دیدم عکس لب خشک تـو را در آب دیدم در موج خون دریای لارا دیدم امروز از بـام کوفـه کربلا را دیـدم امروز انگـار می‌بینم جراحـات تنـت را خونین به چنگ گرگ‌ها پیراهنت را انگـار ‌بینـم لاله‌های پـرپـرت را پاشیده از هم عضوعضوِ اکـبرت را انگار می‌بینم که بعد از قتـل یـاران هم تیرباران می‌شوی، هم سنگ باران انگـار مـی‌بینم ذبیـح کـوچکت را زخم گلوی شیرخواره کودکت را انگار می‌بینم که با اشک دو دیـده داری به روی دست خود دست بریده انگار بینم غرق خـون آیینه‌ات را جای سم اسبان و زخم سینه‌ات را انگار بینم شمـر مـی‌آید بـه گودال انگار بینم می‌زنی در خون پر و بال ...انگار دیدم جان شیـرینت فـدا شد زهرا نگه کرد و سرت از تن جدا شد من بهترین مهمان شهـر کوفـه هستم مهمـان قصابـان شهـر کـوفـه هستم لب تشنـه از پیکر جـدا گردد سر من آویـزه گـردد بـر قنـاره پیکـر من تنهـا نـه ایـن نامرد مردم می‌کُشندم در کـوچه‌های شهر کوفه می‌کِشندم «میثم» شرار از نظم جانسوزت فشاندی بس کن که دل‌ها را به بحر خون نشاندی ✍️استاد 🆔 @fatemi222
↩️هوادار تو هستم. من کوفه را چون مردگان بی‌درد دیدم https://eitaa.com/fatemi8/339 🔹روضه حضرت مسلم https://eitaa.com/fatemi222/4025 🔹شباهت حضرت مسلم با امام حسین https://eitaa.com/fatemi222/181 🔹روضه مسلم https://eitaa.com/fatemi222/178 🔹سختیها و مشقات تحول افرینی مسلم https://eitaa.com/fatemi222/1224 🔹کوفه لبریز بلا گشته میا کوفه حسین https://eitaa.com/fatemi8/341 🔹کوفه لبریز بلا گشته میا کوفه حسین https://eitaa.com/fatemi8/343 🔹ای خدا شب شده و من چه کنم https://eitaa.com/fatemi8/346 🔹بر سینۀ خود می‌فشارم زانوی غم را https://eitaa.com/fatemi8/482 🔹کوفه پُر است از مردم نامَرد، برگرد https://eitaa.com/fatemi8/483 🔹روضه:ای یار که در راهی و زینجا خبرت نیست https://eitaa.com/fatemi8/1356 طفلان https://eitaa.com/fatemi8/1099
مناجات 3 🔸جانم فدای تو یا صاحب الزمان یابن الحسن... 🔸قربان آن مقام تو یا صاحب الزمان امام زمان... آقای خوبم... 🔸جان می دهم به خاطر یک لحظه دیدنت ببین حرف دلت هست یانه... 🔸دل عاشق سلام تو یا صاحب الزمان کجایی آقا جانم... امام زمان... یعنی میشه وقتی شما میآیید... من زنده باشم... درمقابل شما بایستم... دست ادب روی سینه بگذارم ... بگم السلام علیک یا بقیه الله... 🔸دل عاشق سلام تو یا صاحب الزمان 🔸ما منتظر به راه قدوم تو مانده ایم یواش یواش دلتونو آماده کنید... 🔸ما منتظر به راه قدوم تو مانده ایم 🔸کی می رسد قیام تو یا صاحب الزمان آقا... کی میشه شما بیایید... انتقام جد غریبتون حسین رو بگیرید.. شب اول محرم دلت رو کجا ببرم... بذار اینطوری بگم... آقا... کی میشه بیای... انتقام غریب کوفه (مسلم بن عقیل) رو بگیری... بمیرم چه کردند با آقامون مسلم بن عقیل... https://eitaa.com/fatemi8 👇👇👇
متن روضه 1 🔸کوفه لبریز بلا گشته میا کوفه حسین 🔸قسمتم سنگ جفا گشته میا کوفه حسین شب اول محرم... بریم در خانه ی غریب کوفه... آقامون.. مسلم بن عقیل... (ببین چطوری با اربابش حسین داره درد دل میکنه...) 🔸کوفه ای که پدرت حاکم آن بود قدیم 🔸عاری از شرم و حیا گشته میا کوفه حسین غریب و تنها... توی کوچه های شهر کوفه... داره با اربابش ابی عبدالله... درد دل میکنه... حسین جان ...آقا 🔸نگران گلوی طفل توام چون اینجا آقای من... 🔸نگران گلوی طفل توام چون اینجا 🔸مملواز حرمله ها گشته میاکوفه حسین تنها و غریب در کوچه های شهر کوفه... اومد کنار یک خونه ای ایستاد... تکیه داد به دیوار غریبی... یه پیره زنی در رو باز کرد.. صدازد.. آقا...چرا اینجا ایستادید؟ مگه خبر ندارید شهر امنیت نداره... اول آقا مسلم بن عقیل صدا زد... خانوم... میشه برام آبی بیاری... (قربون لبهای تشنه ات برم اقاجونم) این پیرزن رفت و برا آقا آب آورد... وقتی حضرت آب رو نوشیدند... دوباره این پیر زن صدا زد... آقا این روزها شهر امنیت نداره... برای چی هنوز ایستادید... یه دفعه آقا مسلم بن عقیل فرمودند... کجا برم... من تو این شهر خونه ای ندارم... من توی این شهر غریبم... پیر زن به سیمای نورانی اقا مسلم بن عقیل نگاهی کرد... عرضه داشت... آقا جان... مگه شما کی هستید حضرت فرمودند... من مسلم بن عقیلم... سفیر ابی عبد الله ام... تا پیر زن فهمید این آقا فرستاده ی حسینه... صدا زد... آقا... جانم به فدای شما... این خانه... خانه ی شماست... منم کنیز شمام... ای کاش مردم کوفه.. به اندازه این پیر زن معرفت میداشتند... هر طوری بود... نانجیبها خبردار شدند... نزدیکی های صبح... خونه ی پیرزن رو محاصره کردند... مسلم از خانه بیرون اومد... جنگ نمایانی کرد... خیلی از این نانجیبها رو به درک واصل کرد... اما بلاخره آقا رو با مکر و حیله گرفتار کردند... بردن بالای دار الإماره... حالا میخواهی گریه کنی بسم الله... مردم کوفه دارن نگاه میکنند... هر کسی یه حرفی میزنه... یکی میگه حتما آقا رو آزاد میکنند... یکی میگه نه... دیگه آقا رو به شهادت میرسونند... همه دارن نگاه میکنند... یه دفعه دیدن سر از تن آقا جدا کردند... ای وای... ای وای... غریبانه... بدن بی جان مسلم را... از بالای دارالإماره به زمین انداختند... یاصاحب الزمان... میخوام بگم اینجا... سر از تن آقا مسلم بن عقیل جدا کردن... بدن نازنینش رو غریبانه از بالای بام به زمین انداختند... اما... دیگه زن و بچه مسلم نبودن ببینن... دیگه دختر بچه اش نبود ببینه... بمیرم... برات حسین.... جلو چشمان زینب... جلو چشمان بچه های حسین.. صدا زدند... اسبهاتون رو نعل تازه بزنید... آنقدر بر روی بدن عزیز زهرا... اسب دواندند... تمام استخوان ها شکست... 🔸دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد 🔸آره آن جلوه که فانی نشود نور خداست (و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ. سوره: شعراء آیه: 227) https://eitaa.com/fatemi8
متن روضه 2 🔸ای خدا شب شده و من چه کنم شب اول محرم... بریم در خانه نائب الحسين... آقا و مولامون مسلم بن عقیل... 🔸ای خدا شب شده و من چه کنم 🔸یک تن و این همه دشمن چه کنم نمیدونم تا حالا تو یه شهری غریب بودید یانه... تا حالا براتون اتفاق افتاده تو یه شهری... بی کس و تنها باشید... احساس غربت کنید... خیلی سخته... اما... میخام بگم اگر هم تو شهری غریب بودید شاید دیگه دشمن نداشتید... قربون غریبیت برم آقا یا مسلم بن عقیل... غریب و تنها توی شهر کوفه... هی صدا میزد... 🔸یک تن و این همه دشمن چه کنم 🔸اهل کوفه همه پیمان شکنند 🔸خود نمک خوار و نمکدان شکنند 18 هزار نفر با مسلم... بیعت کردند خوشحال شد نامه نوشت گفت حسین جان مردم کوفه منتظر تو هستند... آقا زودتر بیا... اما یک لحظه ای هم رسید بالای دارالاماره... دید تنهای تنها مانده... از همون بالای بام صدا زد... السلام علیک یا ابا عبدالله... آقای من...مولا... کوفه نیا... (شب اول محرم دیگه کسی آروم نباشه...) 🔸حسین میا به کوفه، کوفه وفا ندارد 🔸کوفی بی مروّت شرم و حیا ندارد هی میگفت یه نفر نامه بنویسه... بگه آقا کوفه نیا... 🔸میون شهر کینه غصه زده شکوفه 🔸خیری تو این سفر نیست حسین میا به کوفه ای وای... ای وای 🔸ز اوج بی وفایی دلم گرفته امشب 🔸شور میزنه دل من برای قلب زینب آقا... اگه میخواهی بیای... دیگه خانم زینب رو با خودت نیار... 🔸دارم نصیحتی من برات با قلب محزون 🔸سپیدی گلوی اصغرت رو بپوشون آقا اینجا حرمله ها... منتظر علی اصغرت نشستند... بیت آخرم باشه... منو ببخشید یاصاحب الزمان... 🔸قول داده مرد کوفی به دخترش بیاره 🔸ز کربلا به سوقات براش یه گوشواره حسین جان... اینها تازیانه هاشون رو آماده کردند جان زهرا مادرت... اگه میای... رقیه رو با خودت نیار... (و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ. سوره: شعراء آیه: 227) https://eitaa.com/fatemi8
حرفی که دارم با شما گفتن ندارد این حرف های بی صدا گفتن ندارد این دردها درمان ندارد غیر وصلت این غصّه ی بی انتها گفتن ندارد چشم گنهکار من و دیدار رویت دردی که باشد بی دوا گفتن ندارد هر بار توبه کردم و هر بار ... بگذر این ماجرای توبه ها گفتن ندارد آقا اگر کاری برایت کرده باشم باشم اگر بی ادعا، گفتن ندارد هر صبح و شب گریان غمهایت نبودیم حال دل این بی وفا گفتن ندارد آقا خودت یک کربلا روزی من کن اصلاً فراق کربلا گفتن ندارد
خواستم نزدیک تر باشم به آقایم نشد تا بگیرم دامن لطف تو مولایم نشد خواستم از معصیت دوری کنم، آدم شوم بند ها را وا کنم از دست و پاهایم نشد ندبه های جمعه را هی خواب می مانم ببخش سر به زیرم که میان روضه پیدایم نشد ظاهراً ذکر تو را می گویم اما باطناً در میان عاشقانت باز هم جایم نشد راه دیدار تو اینبار از حرم شد باز، حیف خواستم تا محضر تو با سرم آیم نشد گفتمت یک بار در خوابم بیا، جانِ حسن سر به خاک مقدمت ای یار می سایم، نشد دائماً می چرخم آقا جان به دور معصیت از دو چشم خیس تو هربار، پروایم نشد کربلایم دیر شد، دارم خجالت می کشم آه آقا جان بگو که وقت امضایم نشد؟ وحید محمدی
🔸🔶《اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمَنِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا شَریکَ الْقُرْآنِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلى آبائِکَ الطَّیِّبینَ الطَّاهِرینَ الْمَعْصُومینَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ》🔶🔸 ✅حسن بن بشیر، از ابی الجارود، روایت کرده که می گوید : از امام باقر(ع) سوال کردم؛ 📋《سَأَلْتُهُ، مَتَى يَقُومُ قَائِمُكُمْ؟》 ♦️قائم شما چه زمانی قیام می فرماید؟ حضرت(ع) فرمود : 📋《يَا أَبَا الْجَارُودِ! لَا تُدْرِكُونَ!》 ♦️ای ابا جارود! شما آن زمان را نخواهید دید. 📋《فَقُلْتُ: أَهْلَ زَمَانِهِ》 ♦️عرض کردم اهل زمانش چطور؟ حضرت(ع) فرمود : 📋《وَ لَنْ تُدْرِكَ أَهْلَ زَمَانِهِ، يَقُومُ قَائِمُنَا بِالْحَقِّ بَعْدَ إِيَاسٍ مِنَ الشِّيعَةِ، يَدْعُو النَّاسَ ثَلَاثاً فَلَا يُجِيبُهُ أَحَدٌ، فَإِذَا كَانَ الْيَوْمُ الرَّابِعُ تَعَلَّقَ بِأَسْتَارِ الْكَعْبَةِ》 ♦️اهل زمانش را هم نمی بینید، قائم ما بعد از مأیوس شدن و نا امید گشتن شیعیان قیام می کند و مردم را سه بار دعوت می کند و به کمک می طلبد ولی هیچکس پاسخ او را نمی دهد ، تا آنکه روز چهارم به پرده کعبه تکیه می دهد.(۱) در روایتی دیگر آمده است که؛ در این هنگام، پنج مرتبه ندا سر می‌دهد و می‌فرماید : 📋《أَلَا! يَا أَهلَ الْعَالَمِ!》 ♦️ای عالمیان! آگاه و بیدار باشید! و پنج ندا سر می دهد به اهل عالَم، بدون هیچ دستگاهی، و این ندای او به همه می‌رسد؛ به هر کسی و به لغت و زبان خودش! 📋《أَلَا يَا أَهلَ الْعَالَمِ! اَنَا الاِمَامُ القَائِمُ، أَلَا يَا أَهلَ الْعَالَمِ! اَنَا الصَّمصَامُ الْمُنْتَقِم، أَلَا يَا أَهلَ الْعَالَمِ! اِنَّ جَدِّيَ الحُسَينِ(ع) قَتَلُوهُ عَطشَانَاً، أَلَا يَا أَهلَ الْعَالَمِ! اِنَّ جَدِّيَ الحُسَينِ(ع) طَرَحُوهُ عُريَانَاً، أَلَا يَا أَهلَ الْعَالَمِ! اِنَّ جَدِّيَ الحُسَينِ(ع) سَحَقُوهُ عُدوَانَاً》 ♦️آگاه باشید! ای جهانیان که منم امام قائم! آگاه باشید ای اهل عالم که منم شمشیر انتقام گیرنده! بیدار باشید ای اهل عالم که جدّ من حسین(ع) را تشنه کام کشتند! بیدار باشید ای اهل عالم که جدّ من حسین(ع) را عریان روی خاک افکندند. آگاه باشید ای جهانیان که جدّ من حسین(ع) را از روی کینه توزی پایمال کردند.(۲) 📋《[ثُمَّ] يَسِيرُ إِلَى الْمَدِينَةِ، فَیَسِیرُ النَّاسُ [مَعَهُ]》 ♦️سپس از آنجا روانه ی مدینه می شود و مردم نیز با او همراه می شوند. 📋《ثُمَّ يَدْخُلُ الْمَسْجِدَ فَيَنْقُضُ الْحَائِطَ حَتَّى يَضَعَهُ إِلَى الْأَرْضِ، ثُمَّ يُخْرِجُ الْأَزْرَقَ وَ زُرَيْقَ غَضَّيْنِ طَرِيَّيْنِ، يُكَلِّمُهُمَا فَيُجِيبَانِهِ، فَيَرْتَابُ عِنْدَ ذَلِكَ الْمُبْطِلُونَ! فَيَقُولُونَ: يُكَلِّمُ الْمَوْتَى؟! فَيَقْتُلُ مِنْهُمْ خَمْسَمِائَةِ مُرْتَابٍ فِي جَوْفِ الْمَسْجِدِ، ثُمَّ يُحْرِقُهُمَا بِالْحَطَبِ الَّذِي جَمَعَاهُ لِيُحْرِقَا بِهِ عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ(عَلَيْهِمُ السَّلَامُ)؛ وَ ذَلِكَ الْحَطَبُ عِنْدَنَا نَتَوَارَثُهُ》 ♦️سپس وارد مسجد النبی(ص) می شود و دیوار آن را می شکند و بر زمین می ریزد و بعد، ازرق(ابوبکر) ، وزریق(عُمر) دو تن از دشمنان اهل بیت(ع)، را از قبر بیرون کشیده و با آنها صحبت کرده و آنها هم پاسخ می دهند. دشمنان و اهل باطل در اینجا به تردید افتاده و تعجب می کنند که حضرت(ع) با مردگان می تواند صحبت کند. آنگاه حضرت(ع) پانصد تن از آن اهل باطل را در داخل مسجد کشته سپس آن دو تن را که از قبر بیرون کشیده آتش می زند و می سوزاند. آنها را با همان هیزم هائی که می خواستند با آن، علی و فاطمه و حسن وحسین(علیهم السلام) را آتش بزنند می سوزاند، و آن هیزمهای ماست و ما اهل بیت(ع) آن را به یکدیگر ارث می دهیم. 📋《[ثُمَّ] يَسِيرُ إِلَى الْكُوفَةِ》 ♦️سپس از آنجا روانه کوفه می شود.(۳) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : ای آفتاب زهرا عَجّل علی ظهورک تنهای شهر و صحرا، عجّل علی ظهورک گم گشته وجودی، هم غیب و هم شهودی در دیده و دل ما، عجّل علی ظهورک بی تو غریب، قرآن، بی تو اسیر، عترت بی تو علی است، تنها، عجّل علی ظهورک نه طاقتی نه صبری، تا چند پشت ابری؟ ای مهر عالم آرا عجّل علی ظهورک دنیا در انتظار است، خون قلب روزگار است پا در رکاب بنما، عجّل علی ظهورک حیدر کند دعایت، زهرا زند صدایت الغوث یابن زهرا! عجّل علی ظهورک زخمِ به خون نشسته، پیشانیِ شکسته دارند با تو نجوا، عجّل علی ظهورک 👤سازگار 📚منابع : ۱)دلائل الإمامة طبری شیعی، ص۴۵۵ ۲)إلزام الناصب یزدی حائری، ج‏۲، ص۲۳۳ ۳)دلائل الإمامة طبری شیعی، ص۴۵۶
یا ابن الحسن کجایی ای داد از این جدایی من آمدم بسویت لطفی بمن نمایی (یا ابن الحسن کجایی کی میشود بیایی) ای غایب از نظرها کی میشود بیایی پرده ز رخ بگیری صورت به ما نمایی (یا ابن الحسن کجایی کی میشود بیایی) در مکه یا مدینه یا شهر کاظمینی یا مشهد مقدس یا دشت کربلایی (یا ابن الحسن کجایی کی میشود بیایی) جانم شود فدایت چون بشنوم صدایت دائم زنم ندایت یا ابن الحسن کجایی (یا ابن الحسن کجایی کی میشود بیایی) ******** هر یرده اولسان آقا سن مایه ی صفاسن اورک لره امید سن لطف و مهر و وفا سن ********* گوز آختارار جمالین گورسین او مه مثالین چخماز منیم یادیمدان هیچ وقت سنین خیالین ********* سن حجت خداسن آیات کبریاسن پیغمبرین یرینده سن نور مصطفی سن ********* یا ابن الحسن ظهور اد باشلا او شورشینی آل انتقام یزید دن امداد ایله حسینی ********* (یا ابن الحسن کجایی کی میشود بیایی)
الا ای يوسف زهرا كجايی اميد و دلبر جانها كجايی همه روز و شب از هجرت غمينم دگر كی مي شود جانا بيايی چه می شد ای اميد عالمينم ز پشت پرده غيبت درآيی الاخورشيد پنهانم كجایی كه مردم زين غم سرد جدايی هزار آدينه من در انتظارم كدامين جمعه آخر تو می آيی
مناجات 1 🔸ای روح دین! حقیقت ایمان! بیا، بیا 🔸ای جان جان و مصلح کل جهان! بیا 🔸تنها امید عترت و قرآن، بیا، بیا 🔸خورشید، تا به کی، در پس ابرها، نهان؟ 🔸«عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان» یابن الحسن... شب دوم محرم... کجا شال عزا به گردن انداختی آقا... کجا برا جد غریبت عزاداری میکنی... 🔸ای پر ز اشک چشم تو صحرا، بیا، بیا 🔸ای سینه سوز ناله زهرا، بیا، بیا 🔸ای آرزوی زینب کبری، بیا، بیا 🔸تا چند سرو قامت دخت علی، کمان؟ 🔸«عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان» آقا این روزها... همه دارن شما رو صدا میزنند.. امام زمان... 🔸مولا، کنار چاه، صدا میزند تو را 🔸زهرا، به سوز و آه، صدا میزند تو را اگه الان گوش دل باز کنیم... صدای آقامون امیرالمؤمنین به گوش می رسه... صدای ناله ی مادرمون زهرا به گوش می رسه... هی صدا میزنه... پسرم مهدی کجایی... یا بن الحسن... 🔸زینب به قتلگاه، صدا می زند تو را از فردا وقتی کاروان ابی عبدالله وارد کربلا میشه... دیگه گریه های خانم زینب کبری هم شروع ميشه 🔸زینب به قتلگاه، صدا می زند تو را 🔸زخم عزیز فاطمه گوید به صد زبان 🔸«عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان» (شاعر: غلامرضا سازگار_میثم) صدات رو آزاد کن... هر کجای این مجلس نشستی... زن و مرد... پیر و جوان... ما هم امام زمانمون رو صدا بزنیم... (یا صاحب الزمان....) -
مناجات 2 🔸سحر خیز مدینه کی می آیی یا بن الحسن ... ای پسر فاطمه ... 🔸سحر خیز مدینه کی می آیی 🔸الا ای بی قرینه کی می آیی 🔸قلوب شیعیان دریای خون است آقا برامون خیلی سخته... برا همه ی شیعیان شما سخته تنها عزاداری کنن... مجلس عزای جد غریبت رو برپا کنن... برا جد غریبت اشک بریزن... اما شما نباشی امام زمان... 🔸قلوب شیعیان دریای خون است 🔸جهان پرشد زکینه کی می آیی آقای خوبم ... امشب چطوری قسمت بدم امام زمان... 🔸عزیزم مادرت چشم انتظار است امشب میخواهیم شما رو به مادرتون زهرا قسم بدیم آقا... 🔸عزیزم مادرت چشم انتظار است 🔸دوای زخم سینه کی می آیی آقا جانم... امام زمان... هر کجای عالم هستی پسر فاطمه... میدونم احترام خاصی ب مادرت زهرا داری... آقا بخاطر مادرت زهرا یک سرم به مجلس ما بزن...‌‌ 🔸دوای زخم سینه کی می آیی هرکجا نشستی... امام زمانت رو دعوت کن ... یا بن الحسن ... -
مناجات 3 🔸چرا ز یوسف زهرا خبر نمی آید یابن الحسن... آقا جانم... 🔸چرا ز یوسف زهرا خبر نمی آید 🔸چرا شب غم ما را سحر نمی آید امام زمان... آقاجانم... امسال هم یه محرم دیگه رسید و... عزاخانه های جد غریبت حسین برپا شد... اما... بازم شما نیومدید... آقای من .. مولای من... 🔸چرا شب غم ما را سحر نمی آید چرا آقای ما نمیاد...‌ چرا امام زمان ما نمیاد... 🔸عزیز فاطمه مهدی بیا به مجلس ما امشب میخواهیم خدا رو به مادرت زهرا قسم بدیم آقا... یوسف گم شده ی فاطمه... 🔸عزیز فاطمه مهدی بیا به مجلس ما 🔸مگر به مجلس مادر پسر نمی آید امشب میخواهیم روضه ی مادر پهلو شکسته ات رو بخونیم...آقا... هرکجای عالم هستی یه سرم بیا به مجلس ما... پسر فاطمه.... 🔸مگر به مجلس مادر پسر نمی آید هرکجای این مجلس نشستی... اگه با امام زمانت کار داری صداش بزن... همه با هم ... یا صاحب الزمان... -
مناجات 1 🔸ای داغدار اصلی این روضه ها بیا 🔸صاحب عزای ماتم کرب و بلا بیا صاحب عزا کجایی... یا بن الحسن... 🔸تنها امید خلق جهان یابن فاطمه 🔸ای منتهای آرزوی اولیاء بیا ای آقایی که آمدنت آرزوی همه عالمه... آرزوی همه اولیاء خداست... امام صادق فرمودند: لَوْ أَدْرَکْتُهُ لَخَدَمْتُهُ أَیامَ حَیاتِی (منبع: الغیبة النعمانی، ص 246) اگه پسرم مهدی رو درک کنم تمام عمرم بهش خدمت میکنم... ولی امام صادق این تعبیر رو داره... من چی بگم آقا... 🔸بالا گرفته ایم برایت دو دست را 🔸ای مرد مستجاب قنوت و دعا بیا کی میای آقای خوبم... میترسم اون روزی که شما میای... دیگه من زنده نباشم... زیر خاکها باشم... 🔸هفته به هفته می گذرد با خیال تو 🔸پس لا اقل به حرمت خون خدا بیا آقا جانم... امام زمان... امشبم اومدیم خدا رو به ابی عبدالله قسم بدیم... فرج شما رو نزدیک کنه یا صاحب الزمان... -
# مناجات ۳_ متن روضه ۳ 🔸بیا تا کی نهادی سر به صحرا یااباصالح 🔸بتاب ای آفتاب عالم آرا یااباصالح ای خورشید پشت ابرها... ببین عالم با مصیبت مادرت تاریک شده... بیا و عالم رو روشن کن امام زمان... 🔸صدای غربت مولا ز چاه کوفه می آید 🔸علی تنهاست ای تنهای تنها یااباصالح امام زمان... 🔸بیا ای وارث حیدر که زخم پهلوی زهرا 🔸به شمشیر تو می گردد مداوا یااباصالح ای یادگار علی... بیا انتقام مادر رو بگیر... خدا میدونه با کشتن مادرمون... یک داغی به دلمون گذاشتند... تا شما نیایید... داغ دل ما مرهمی نداره... آقا جان ما دیگه طاقت نداریم... 🔸بیا از قنفذ کافر غلاف تیغ را بستان 🔸که جایش مانده بر بازوی زهرا یااباصالح _______________________ ث متن روضه ۳👇 امام صادق فرمودند... ِ وَ کانَ سَبَبُ وَفاتِها أنَّ قُنْفُذاً مَوْلی عُمَرَ لَکَزَها بِنَعْلِ السَیفِ بِأمْرِه (سند:دلائل الامامه ص134) سبب شهادت مادرمون زهرا... ضرباتی بود که قنفذ ملعون زد... بزار این عبارت امام صادق رو ترجمه کنم... بدونی با مادرمون چه کردند... لَکَزَها به ضربه محکمی میگن که به بدن اصابت کنه... نَعْلِ السیْف هم به اون قطعه آهن سنگینی میگن که... ته غلاف شمشیر قرار داره... حالا میخوام تصور کنی... یک خانم بارداری که... خودش به سختی راه میره... آیا طاقت غلاف شمشیر رو داره یا نه؟؟😭 آی غیرتی ها... وقتی نانجیب دومی اشاره کرد... گفت قنفذ... بزن زهرا رو... قنفذ بی حیا... چنان با غلاف شمشیر، مادرمون رو زد که... امام صادق میفرماید... فَأسْقَطَتْ مُحسناً وَ مَرِضَتْ مِنْ ذلِکَ مَرَضاً شَدیداً محسنش کشته شد و... از اون به بعد ديگه مادر توی بستر بیماری افتاد... 🔸يکبار، فشار در و ديوار مرا کشت زبانحال مادرمون... 🔸يکبار، فشار در و ديوار مرا کشت 🔸قنفذ بخدا باعث قتل دگرم بود اما آی کربلایی ها... آماده اید بریم کربلا... ناله داری بسم الله... اگه تو مدینه... نانجیب اشاره کرد... گفت قنفذ دست زهرا رو کوتاه کن... بزن زهرا رو... کربلا هم عمر سعد ملعون... اشاره کرد... گفت حرمله چرا آروم نشستی... مگه سفیدی زیر گلوی علی رو نمیبینی... بزن داغش رو به دل حسین بزار... یا زهرا... یکدفعه ابی عبدالله نگاه کرد... دید علی اصغرش... داره بین زمین و آسمان... دست و پا میزنه... تسلای دل امام زمان بگو یاحسین. 🔸کوفیان! این قصد جنگیدن نداشت 🔸این گلوی تشنه بُبریدن نداشت 🔸لاله‌چینان دستتان بُبریده باد 🔸غنچهٔ پژمرده‌ام چیدن نداشت 🔸با سه‌شعبه غرقِ خونش کرده‌اید 🔸گرچه حتی تاب بوسیدن نداشت 🔸گریه‌ام دیدید و خندیدید، وای! 🔸کشتن شش‌ماهه خندیدن نداشت
بسم الله الرحمن الرحيم... یا رحمن یا رحیم... 🔸ای خوش آنروز که آن دلبر زیبا آید یا بن الحسن... خوش بحال اون کسی که... روز آمدن مهدی فاطمه رو ببینه... 🔸ای خوش آنروز که آن دلبر زیبا آید 🔸روح غایب زنظرها به تن ما آید بلاخره مهدی فاطمه بیاد... بلاخره آقامون بیاد... 🔸کاش با اينهمه گل، قافله سالار بهار میگن فصل بهار رسیده... هر کجا نگاه میکنیم... گلها شکوفه زدند... 🔸کاش با اينهمه گل، قافله سالار بهار 🔸آن گل اندام و گل افکار و گل آرا آید ای کاش بجای اینهمه گل... گل فاطمه میومد... من این گلهایی که پژمرده میشه نمیخوام... من این بهاری که بعدش زمستان میاد نمیخوام... ای کاش بهار فاطمه میومد... یا بن الحسن کجایی آقا... اگر بهار فاطمه بیاد... دیگه زمستانی نداریم... 🔸همه گویند که عید آمده اما کو عید 🔸عید روزیست که از ره، گل زهرا آید عید ما شیعیان... روزیه که پسر فاطمه بیاد... عید ما روزیه که... صدای مهدی فاطمه... از کنار خانه خدا بلند بشه... انا المهدی... آی شیعیان... یه عمر منتظر امام زمان بودید... انا المهدي... حالا هر کجا نشستی آقات رو صدا بزن... یا بن الحسن... -
مناجات 1 🔸آفتابا بسکه پیدائی نمیدانم کجائی 🔸دور از مائی و با مائی نمی‌دانم کجائی امام زمان... این روزها همه جا صدای یا بن الحسن بلنده... همه دارن شما رو صدا میزنند... ای منتقم کجایی... 🔸هر طرف رو آورم روی دل آرای تو بینم 🔸جلوه گر از بس بهر جائی نمیدانم کجایی عزیز فاطمه... ما منتظر اون روزی هستیم... که صدای شما از کنار خانه خدا بلند ميشه: « ألا یا أهل العالم أنا بقیه الله» 🔸کعبه‌ای یا کربلا یا در نجف یا کاظمینی 🔸یا کنار قبر زهرایی نميدانم کجایی امشب.. کجا زانوی غم به بغل گرفتی... کجا برا جد غریبت اشک می ریزی... آقا جانم... 🔸عبد را هجران مولا تلخ تر از زهر باشد 🔸من تو را عبدم تو مولائی نمی‌دانم کجائی ما که جز در خونه ی شما جایی رو نداریم... آقا... ما که جز شما اهل بیت کسی رو نداریم... یا صاحب الزمان اومدیم بگیم آقا... 🔸مانده بر لب های اصغر همچنان نقش تبسم 🔸تا برای انتقام آئی نمی‌دانم کجائی آقا بیا انتقام شش ماهه ی کربلا رو بگیر... یا بن الحسن... -
🔸یابن الحسن فدای تو و دیدۀ ترت آجرك الله يا صاحب الزمان... امشب کجا زانوی غم بغل گرفتی... برای غربت امام عسکری زار زار گریه می کنی و... اشک میریزی... 🔸یابن الحسن فدای تو و دیدۀ ترت 🔸خون جای اشک می چکد از چشم اطهرت داغ پدر.. خیلی سخته... مخصوصا.. برا کسی که پنج سال بیشتر نداره... مخصوصا.. برای کسی که بابای مهربونی...مثل امام عسکری داره... 🔸داغی نشسته بر جگر داغدار تو 🔸در خون نشسته است دل درد پرورت 🔸قربان آن امام، که در آخرین نفس خدایا امشب خانه امام عسکری چه خبره... 🔸قربان آن امام، که در آخرین نفس 🔸سیراب گشته است به دست مطهرت یکی از سخت ترین لحظات برای فرزند... اون موقعیه که... بابا در بستر احتضار باشه و... فرزند نتونه کاری کنه... امام زمان آمد کنار بابا نشست... هی خیره خیره به صورت قشنگ بابا نگاه میکرد... گریه میکرد... یک وقت امام عسکری فرمودند... پسرم... مهدی جان... تشنه ام بابا... سریع رفتند یک ظرف آبی رو آوردند... خود امام زمان... با دستان مبارک لحظات آخر به بابا آب دادند... پدر رو سیراب کردند... عرضه بداریم... یا صاحب الزمان... خوب شد شما... لحظه آخر کنار پدر بودید... حضرت رو سیراب کردید... نگذاشتید امام عسکری... با لب تشنه از دنیا بره... اما دلها بسوزه برای اون آقایی که کربلا... گودال قتلگاه... با لب تشنه... سر از بدنش جدا کردند... 🔸مگر به کرببلا آب قیمت جان است 🔸چرا نگفته کسی این حسین مهمان است فقط همین رو بگم... وقتی ذوالجناح برگشت به طرف خیمه ها... دختر ابی عبدالله اومد کنار ذوالجناح... صدا زد... ذوالجناح... میدونم بابام رو به شهادت رسوندند... میدونم سر از بدنش جدا کردند... فقط بهم بگو... آیا بهش آب دادند یا نه... یا جَوادَ اَبی هَل سُقِیَ اَبی اَم قَتَلُوهُ عَطشاناً 🔸چرا به تشنه لبان هیچ کس جواب نداد 🔸به کام تشنه شان یک دو جرعه آب نداد
مناجات ۳_ متن روضه ۳ 🔸بیا تا کی نهادی سر به صحرا یااباصالح 🔸بتاب ای آفتاب عالم آرا یااباصالح ای خورشید پشت ابرها... ببین عالم با مصیبت مادرت تاریک شده... بیا و عالم رو روشن کن امام زمان... 🔸صدای غربت مولا ز چاه کوفه می آید 🔸علی تنهاست ای تنهای تنها یااباصالح امام زمان... 🔸بیا ای وارث حیدر که زخم پهلوی زهرا 🔸به شمشیر تو می گردد مداوا یااباصالح ای یادگار علی... بیا انتقام مادر رو بگیر... خدا میدونه با کشتن مادرمون... یک داغی به دلمون گذاشتند... تا شما نیایید... داغ دل ما مرهمی نداره... آقا جان ما دیگه طاقت نداریم... 🔸بیا از قنفذ کافر غلاف تیغ را بستان 🔸که جایش مانده بر بازوی زهرا یااباصالح ___ متن روضه ۳👇 امام صادق فرمودند... ِ وَ کانَ سَبَبُ وَفاتِها أنَّ قُنْفُذاً مَوْلی عُمَرَ لَکَزَها بِنَعْلِ السَیفِ بِأمْرِه (سند:دلائل الامامه ص134) سبب شهادت مادرمون زهرا... ضرباتی بود که قنفذ ملعون زد... بزار این عبارت امام صادق رو ترجمه کنم... بدونی با مادرمون چه کردند... لَکَزَها  به ضربه محکمی میگن که به بدن اصابت کنه... نَعْلِ السیْف  هم به اون قطعه آهن سنگینی میگن که... ته غلاف شمشیر قرار داره... حالا میخوام تصور کنی... یک خانم بارداری که... خودش به سختی راه میره... آیا طاقت غلاف شمشیر رو داره یا نه؟؟😭 آی غیرتی ها... وقتی نانجیب دومی اشاره کرد... گفت قنفذ... بزن زهرا رو... قنفذ بی حیا... چنان با غلاف شمشیر، مادرمون رو زد که... امام صادق میفرماید... فَأسْقَطَتْ مُحسناً وَ مَرِضَتْ مِنْ ذلِکَ مَرَضاً شَدیداً محسنش کشته شد و... از اون به بعد ديگه مادر توی بستر بیماری افتاد... 🔸يکبار، فشار در و ديوار مرا کشت زبانحال مادرمون... 🔸يکبار، فشار در و ديوار مرا کشت 🔸قنفذ بخدا باعث قتل دگرم بود اما آی کربلایی ها... آماده اید بریم کربلا... ناله داری بسم الله... اگه تو مدینه... نانجیب اشاره کرد... گفت قنفذ دست زهرا رو کوتاه کن... بزن زهرا رو... کربلا هم عمر سعد ملعون... اشاره کرد... گفت حرمله چرا آروم نشستی... مگه سفیدی زیر گلوی علی رو نمیبینی... بزن داغش رو به دل حسین بزار... یا زهرا... یکدفعه ابی عبدالله نگاه کرد... دید علی اصغرش... داره بین زمین و آسمان... دست و پا میزنه... تسلای دل امام زمان بگو یاحسین. 🔸کوفیان! این قصد جنگیدن نداشت 🔸این گلوی تشنه بُبریدن نداشت 🔸لاله‌چینان دستتان بُبریده باد 🔸غنچهٔ پژمرده‌ام چیدن نداشت 🔸با سه‌شعبه غرقِ خونش کرده‌اید 🔸گرچه حتی تاب بوسیدن نداشت 🔸گریه‌ام دیدید و خندیدید، وای! 🔸کشتن شش‌ماهه خندیدن نداشت -
مناجات ۵ بسم الله الرحمن الرحیم... السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اللّهِ فِی أَرْضِهِ... السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ اللَّهِ فِي خَلْقِهِ... 🔹کاش مهدی به جهان چهره هویدا می‌کرد ببین حرف دلت هست یا نه... در این ایام فاطمیه... ایام عزای مادرش زهرا... 🔹کاش مهدی به جهان چهره هویدا می‌کرد 🔹گره از مشکل پیچیده ما وا می‌کرد یه مشکلی تمام شیعیان دارند... یه درد دلی همه شیعیان دارند... 🔹کاش می‌آمد و بهر عاشقان زهرا 🔹قبر مخفی شده ی فاطمه پیدا می‌کرد ای کاش امام زمان ما می آمد... قبر مخفی مادر رو نشون می داد... مثل یه همچین شبها و روزهایی... شیعیان می رفتند کنار قبر مادرشون زهرا... برا قبر مادر حرم می ساختند... برا قبر مادر ضریح می ساختند.... کنار ضریح می نشستند... هی زار زار گریه می کردند... خود امام زمان روضه می خوندند... دور تا دور شیعیان می نشستند گریه می کردند... 🔹کاش می آمد و بهر عاشقان زهرا 🔹قبر مخفی شده ی فاطمه پیدا می کرد حالا از سوز دلت صدا بزن... یا بن الحسن... -