eitaa logo
فضائل‌ امیرالمومنین‌ علیه‌السلام
521 دنبال‌کننده
508 عکس
100 ویدیو
11 فایل
«ـ﷽ـ» 🚩السلام علیک یا مولای یا امیرالمومنین روحی لک الفداء 🔸قال رسول الله صلي الله عليه و آله: ذكرُ عليٍّ عبادة 📚 فضائل امیرالمومنین علیه‌السلام از منابع معتبر شیعی Admin: @ad_fazaael110
مشاهده در ایتا
دانلود
«ـ﷽ـ» ▫️پنج عنایت ویژه خداوند به امیرالمومنین علیه السلام ...👇👇 🔹شخصی اعرابی به محضر صلی الله علیه و آله شرفیاب شد و عرض كرد: 🔸اى محمّد ؛ به تو ايمان آوردم در حاليكه تو را نديده بودم، و تو را تصديق كردم پيش از آنكه تو را ملاقات كنم، جديداً مطلبى از شما به من رسيده است. 💠 رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمودند: چه مطلبى؟ 🔸عرض كرد: ما را به شهادت دادن به يكتائى پروردگار و رسالت خودت خواندى، اجابت كرديم، فرمودى: بخوانيم، مال خود را بپردازيم، بگيريم، برويم، و در شركت كنيم، همه اينها را پذيرفتيم سپس به اين مقدار راضى و خوشنود نشدى تا اينكه ما را به داشتن پسر عمويت و دوستى با او دعوت كردى، آيا اين تكليفى است كه خودت آن را بر ما واجب كرده اى يا امرى آسمانى است و خداوند آن را واجب نموده است؟ 💠  اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: بلكه خداوند آن را بر اهل آسمانها و زمين واجب كرده است. 🔹عرب همينكه كلام رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم را شنيد عرض كرد: 🔸سمعاً و طاعةً، آنچه فرمودى به جان پذيرفتم و آن حقّ است. 💠 سپس پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: اى برادر عرب ؛ به عليه السلام پنج چيز عنايت شده است كه يكى از آنها بهتر است از دنيا و آنچه در دنيا مي‌باشد، مى خواهى برايت آنها را بگويم؟ 🔸عرض كرد: بلى اى رسول خدا. 1⃣ فرمودند: اى برادر عرب ؛ روز نشسته بودم و جنگ به پايان رسيده بود، فرود آمد و عرض كرد: خداوند تبارك و تعالى به شما سلام رسانده است و مى فرمايد: ♦️اى محمّد ؛ من عهد كرده‌ام و قسم ياد نموده‌ام كه هر كس را دوست داشته باشم دوستى على عليه السلام را به او الهام بخشم و به دل او بيندازم، پس هر كه مرا داشته باشد دوستى على عليه السلام را به او از طريق الهام عنايت كنم، و هر كه را باشم دشمنى على را به دلش بيندازم.  💠 سپس فرمود: اى برادر عرب ؛ عنايت دوّمى را كه به على عليه السلام شده برايت بگويم؟ 🔸عرض كرد: بلى اى رسول خدا. 2⃣ فرمودند: بعد از آنكه ساز و برگ عمويم را فراهم كردم نشسته بودم كه جبرئيل فرود آمد و عرض كرد: اى محمّد ؛ خداوند سلام مى رساند و فرموده است: ♦️من نماز را واجب گردانيدم و آن را نسبت به بعضى از افراد مثل زنانى كه مبتلا به حيض يا نفاس هستند و ديوانگان و كودكان نخواستم، روزه را واجب كردم و آن را از مسافر نخواستم، حجّ را واجب كردم و از كسى كه استطاعت ندارد نخواستم، زكات را واجب كردم و از كسى كه مالى ندارد تكليف را برداشتم. ولى دوستى علىّ بن ابى طالب را به اهل آسمانها و زمين واجب كردم و هيچكس را از آن معاف نكردم، و اجازه ندادم كه كسى نسبت به آن بى تفاوت باشد و تكليف نداشته باشد. 💠 بعد فرمودند: اى برادر عرب ؛ آيا عنايت سوّم پروردگار را برايت بگويم؟ 🔸عرض كرد: بلى اى رسول خدا.  3⃣ فرمودند: خداوند تبارك و تعالى كه مخلوقاتش را آفريد براى هر نوعى از آنها سرور و بزرگى قرار داد، كركس در ميان پرندگان سرور آنها است، گاو سرور چهارپايان است، شير سرور درندگان، روز سرور روزها، سرور ماه ها، سرور فرشتگان، حضرت سرور آدميان، من سرور تمامى پيغمبران، و على عليه السلام سرور همه اوصياء است. 💠 سپس فرمودند: عنايت چهارم را به تو خبر دهم؟ 🔸عرض كرد: بلى اى مولاى من. 4⃣ فرمودند: دوستى علىّ بن ابى طالب درختى است كه ريشه آن در و شاخه هايش در است، هر كس به شاخه اى از آن شاخه‌ها كه در دنياست بياويزد او را به بهشت مى كشاند، و دشمنى علىّ بن ابى طالب عليه السلام درختى است كه ريشه آن در و شاخه هايش در دنيا است، هر كس به شاخه اى از آن بياويزد او را به آتش وارد خواهد كرد. 💠 سپس فرمودند: مى خواهى از پنجمين عنايت پروردگار به على عليه السلام به تو خبر دهم؟ 🔸عرض كرد: بلى اى رسول خدا. 5⃣ فرمودند: هنگامى كه فرا رسد براى من منبرى در طرف راست عرش قرار دهند، بعد براى عليه السلام منبر ديگرى در موازات و راستاى منبر من در همان طرف راست عرش قرار دهند، سپس تخت بلند و برآمده و درخشنده اى كه به تخت كرامت معروف است بين آن دو منبر گذارند.  من و ابراهيم هر كدام روى منبر خود و پسر عمويم على بن ابى طالب بر تخت كرامت قرار گيرد، و چه زيبا است بودن يك دوست در ميان دو يار، كه زيباتر از آن چشمى نديده است. 💠 سپس فرمودند: اى اعرابى ؛ على را دوست بدار، دوستى على عليه السلام حقّ و ثابت است، خداوند تبارك و تعالى دوست او را دوست دارد، على عليه السلام با من در ميان يك قصر خواهد بود. 🔸در اين هنگام عرب گفت: فرمانبردار خدا و رسول او و پسر عمويت على عليه السلام هستم. 📚 بحار الأنوار: ج ۴۰ ص ۴۶ 🆔 sapp.ir/fazaael110 🆔 eitaa.com/fazaael110
«ـ﷽ـ» 💠 (۴۷) 🔹در کریم اسمها و کلمات زیادی آمده که منظور از آنها حضرت مولی الموحدین عليه السلام و ولایت و محبت ایشان است؛ ان شاءالله به تعدادی از آنها اشاره می کنیم: {۴۷} 👈 « » (پرهیزکارترین) در آیه شریفه ۱۷ سوره مبارکه لیل: «فَأَنذَرْتُكُم نَارًا تَلَظَّى‏(۱۴) لَا يَصْلَاهَا إِلَّا الْأَشْقَى(۱۵) الَّذِى كَذَّبَ وَ تَوَلىَ‏(۱۶) وَ سَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى(۱۷) الَّذِى يُؤْتىِ مَالَهُ يَتَزَكىَ(۱۸)» «پس شما را از آتشى كه زبانه مى‏ كشد بيم مى‏ دهم. (۱۴) [كه‏] جز بدبخت‏ترين(شقی ترین) مردم در آن در نيايند. (۱۵) همان كه [دين را] تكذيب كرد و از آن روى گردانيد. (۱۶) و به زودى پرهيزكارترين [مردم‏] را از آن دور مى‏ دارند. (۱۷) همان كه مال خود را انفاق مى‏ كند تا [مال‏] رشد و نمو كند. (۱۸)» 💠 جابر جُعفي از امام صادق عليه السلام نقل مي كند كه حضرت فرمودند: «لا يَصْلاها إِلَّا الْأَشْقَى» اشقي، است؛ «وَ سَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى» اتقي، عليه السلام و حضرت هستند. تاويل الآيات ص ۷۸۱ @fazaael110
«ـ﷽ـ» ▫️ دشمنی با شیعیان = دشمنی با و اهلبیت علیهم السلام...👇👇👇 🔶  علیه السلام فرمودند: 🔸من عادی شیعتنا فقد عادانا، و من والاهم فقد والانا، 🔹هر که با ما دشمنی نماید، با ما دشمنی نموده است، و هر که با آنان دوستی ورزد با ما دوستی کرده است، 🔸لانّهم منّا، خلقوا من طینتنا، من احبّهم فهو منّا، و من ابغضهم فلیس منّا. 🔹چرا که آنان از ما هستند و از خمیره ی(طینت) ما آفریده شده اند، کسی که آنان را داشته باشد، از ماست، و کسی که آنان را بدارد از ما نیست. 🔸شیعتنا ینظرون بنورالله، و یتقلّبون فی رحمة الله، و یفوزون بکرامة الله. 🔹شیعیان ما با نور خدا می نگرند و در رحمت او غوطه ور می شوند، و به کرامت خدا رستگار می گردند. 🔸ما من احد من شیعتنا یمرض الّا مرضنا لمرضه، و لا اغتمّ الّا اغتممنا لغمّه، و لا یفرح الّا فرحنا لفرحه، 🔹هیچ یک از شیعیان ما بیمار نمی شود جز آن که ما نیز به بیماری او بیمار می شویم، و چون او اندوهناک گردد ما نیز به غم او، اندوهناک می شویم و اگر خوشحال گردد ما نیز به خوشحال او، مسرور می شویم. 🔸و لا یغیب عنّا احد من شیعتنا این کان فی الارض شرقها او غربها، و من ترک من شیعتنا دیناً فهو علینا، و من ترک منهم مالاً فهو لورثته. 🔹هیچ کدام از شیعیان ما از دیدگاه ما پنهان نیستند، چه در شرق زمین باشند یا در غرب آن، اگر یکی از آنان قرضی از خود بجای گذارد ما آن را ادا می کنیم و اگر ثروتی از او باقی بماند، مال ورثه اوست. 🔸ﺷﻴﻌﺘﻨﺎ ﺍﻟﺬﻳﻦ ﻳﻘﻴﻤﻮﻥ ﺍﻟﺼﻠﺎﺓ ﻭ ﻳﻮﺗﻮﻥ ﺍﻟﺰﻛﺎﺓ ﻭ ﻳﺤﺠّﻮﻥ ﺍﻟﺒﻴﺖ ﺍﻟﺤﺮﺍﻡ ﻭ ﻳﺼﻮﻣﻮﻥ ﺷﻬﺮ ﺭﻣﻀﺎﻥ ﻭ ﻳﻮﺍﻟﻮﻥ ﺃﻫﻞ ﺍﻟﺒﻴﺖ ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻭ ﻳﺘﺒﺮّئوﻥ ﻣﻦ ﺃﻋﺪﺍﺋﻬﻢ 🔹شیعیان ما کسانی هستند که را برپا می دارند، را می پردازند، بیت خدا را انجام می دهند، را می گیرند، و اهل بیت (علیه السلام) را پذیرفته و از آنان بیزاری می جویند. 🔸ﺍﻭﻟﺌﻚ ﺃﻫﻞ ﺍﻟﺎﻳﻤﺎﻥ ﻭ ﺍﻟﺘﻘﻲ ﻭﺃﻫﻞ ﺍﻟﻮﺭﻉ ﻭ ﺍﻟﺘﻘﻮﻱ ﻭ ﻣﻦ ﺭﺩّ ﻋﻠﻴﻬﻢ ﻓﻘﺪ ﺭﺩّ ﻋﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﻣﻦ ﻃﻌﻦ ﻋﻠﻴﻬﻢ ﻓﻘﺪ ﻃﻌﻦ ﻋﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻟﺄﻧّﻬﻢ ﻋﺒﺎﺩﺍﻟﻠﻪ ﺣﻘّﺎً ﻭ ﺃﻭﻟﻴﺎﻭﻩ ﺻﺪﻗﺎً. ﻭ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻥّ ﺃﺣﺪﻫﻢ ﻟﻴﺸﻔﻊ ﻓﻲ ﻣﺜﻞ ﺭﺑﻴﻌﺔ ﻭ ﻣﻀﺮ، ﻓﻴﺸﻔّﻌﻪ ﺍﻟﻠﻪ ﺗﻌﺎﻟﻲ ﻓﻴﻬﻢ ﻟﻜﺮﺍﻣﺘﻪ ﻋﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﺰّﻭﺟﻞّ 🔹(آری) آنان اهل ایمان و پرهیز، اهل ورع وتقوا هستند ، هر که آنان را رد نماید در واقع خدا را رد کرده است و هر که بر آنان طعنه زده و ایراد بگیرد در واقع بر خدا طعنه زده است، چرا که آنان بندگان حقیقی خدا و دوستداران درستکار او هستند. 🔹سوگند به خدا! یکی از آنان در روز قیامت قادر است به اندازه نفرات دو قبیله ای همانند ربیعه و مضر [۱] را شفاعت نماید، و خداوند به جهت کرامتی که بر آنان قائل است، شفاعت آنان را می پذیرد. 📚 صفات الشیعة (شیخ صدوق) حدیث پنجم [۱] دو قبیله پر تعداد عرب، که هر وقت بخواهند به تعداد نفرات خیلی زیاد مثال بزنند به این دو قبیله مثال میزنند 🆔 sapp.ir/fazaael110 🆔 eitaa.com/fazaael110
«ـ﷽ـ» ▫️ویژگی هایی که اگر یکی از آنها برای تمام مردم بود برای برتری شان کافی بود! ... 💠 جابر بن عبدالله انصارى می گويد: از صلى الله عليه و آله شنيدم كه مى فرمودند: 🔹إنّ في عليّ خصالاً لو كانت واحدة منهنّ في جميع الناس لاكتفوا بها فضلاً به راستى درباره عليه السلام خصلت هايى است كه اگر يكى از آنها در همه مردم بود به همان برترى اكتفا مى كردند.  ♦️از قبيل اين كه: رسول خدا صلى الله عليه و آله به او فرمود:  «من كنت مولاه فعليٌّ مولاه» هر كه من مولاى او هستم، على مولاى اوست.  ♦️و فرمايش ديگر آن حضرت:  «عليّ منّي كهارون من موسى» على نسبت به من همانند هارون نسبت به است. ♦️و فرمايش ديگر آن حضرت:  «عليّ منّي و أنا منه» على از من است و من از او.  ♦️و فرمايش ديگر آن حضرت:  «عليّ منّي كنفسي، طاعته طاعتي و معصيته معصيتي» على نسبت به من، همانند جان من است. فرمانبرى از او، فرمانبرى از من است و نافرمانى از دستور او، نافرمانى از دستور من است. ♦️و فرمايش ديگر آن حضرت:  «حرب عليّ حرب اللَّه، وسلم عليّ سلم اللَّه» جنگ على عليه السلام، خداست، و صلح على عليه السلام خداست.  ♦️و فرمايش ديگر آن حضرت: «وليّ عليّ وليّ اللَّه و عدوّ عليّ عدوّ اللَّه» دوست على خداست و على دشمن خداست. ♦️و فرمايش ديگر آن حضرت:  «عليّ حجّة اللَّه و خليفته على عباده» على حجّت خدا و جانشين او در ميان بندگانش است. ♦️و فرمايش ديگر آن حضرت:  «حبّ عليّ إيمان و بغضه كفر» دوستى على عليه السلام و كينه او، است. ♦️و فرمايش ديگر آن حضرت:  «حزب عليّ حزب اللَّه، وحزب أعدائه حزب الشيطان» حزب على عليه السلام حزب خداست، و حزب دشمنان او، حزب است. ♦️و فرمايش ديگر آن حضرت:  «عليّ مع الحقّ و الحقّ معه، لايفترقان حتّى يردا عليَّ الحوض» على با حقّ است و حق با على است، اين دو از هم جدا نمى شوند تا در كنار حوض بر من وارد شوند. ♦️و فرمايش ديگر آن حضرت:  «عليّ قسيم الجنّة و النار» على عليه السلام تقسيم كننده بهشت و دوزخ است.  ♦️و فرمايش ديگر آن حضرت:  «من فارق عليّاً فقد فارقني و من فارقني فقد فارق اللَّه عزّوجلّ» هر كس از على جدا شود در واقع از من جدا شده است و هركه از من جدا گردد در واقع از خداى متعال جدا شده است. ♦️و فرمايش ديگر آن حضرت: «شيعة عليّ هم الفائزون يوم القيامة» تنها على عليه السلام در روز قيامت رستگارند. 📚 امالى شیخ صدوق، مجلس ۲۰، ح ۱ ، ص ۸۹ @fazaael110
«ـ﷽ـ» ▫️پنج عنایت ویژه خداوند به علیه السلام... 🔹شخصی اعرابی به محضر صلی الله علیه و آله شرفیاب شد و عرض كرد: 🔸اى محمّد ؛ به تو ايمان آوردم در حاليكه تو را نديده بودم، و تو را تصديق كردم پيش از آنكه تو را ملاقات كنم، جديداً مطلبى از شما به من رسيده است. 💠 رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمودند: چه مطلبى؟ 🔸عرض كرد: ما را به شهادت دادن به يكتائى پروردگار و رسالت خودت خواندى، اجابت كرديم، فرمودى: بخوانيم، مال خود را بپردازيم، بگيريم، برويم، و در شركت كنيم، همه اينها را پذيرفتيم سپس به اين مقدار راضى و خوشنود نشدى تا اينكه ما را به داشتن پسر عمويت و دوستى با او دعوت كردى، آيا اين تكليفى است كه خودت آن را بر ما واجب كرده اى يا امرى آسمانى است و خداوند آن را واجب نموده است؟ 💠  اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: بلكه خداوند آن را بر اهل آسمانها و زمين واجب كرده است. 🔹عرب همينكه كلام رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم را شنيد عرض كرد: 🔸سمعاً و طاعةً، آنچه فرمودى به جان پذيرفتم و آن حقّ است. 💠 سپس پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: اى برادر عرب ؛ به عليه السلام پنج چيز عنايت شده است كه يكى از آنها بهتر است از دنيا و آنچه در دنيا مي‌باشد، مى خواهى برايت آنها را بگويم؟ 🔸عرض كرد: بلى اى رسول خدا. 1⃣ فرمودند: اى برادر عرب ؛ روز نشسته بودم و جنگ به پايان رسيده بود، فرود آمد و عرض كرد: خداوند تبارك و تعالى به شما سلام رسانده است و مى فرمايد: ♦️اى محمّد ؛ من عهد كرده‌ام و قسم ياد نموده‌ام كه هر كس را دوست داشته باشم دوستى على عليه السلام را به او الهام بخشم و به دل او بيندازم، پس هر كه مرا داشته باشد دوستى على عليه السلام را به او از طريق الهام عنايت كنم، و هر كه را باشم دشمنى على را به دلش بيندازم.  💠 سپس فرمود: اى برادر عرب ؛ عنايت دوّمى را كه به على عليه السلام شده برايت بگويم؟ 🔸عرض كرد: بلى اى رسول خدا. 2⃣ فرمودند: بعد از آنكه ساز و برگ عمويم را فراهم كردم نشسته بودم كه جبرئيل فرود آمد و عرض كرد: اى محمّد ؛ خداوند سلام مى رساند و فرموده است: ♦️من نماز را واجب گردانيدم و آن را نسبت به بعضى از افراد مثل زنانى كه مبتلا به حيض يا نفاس هستند و ديوانگان و كودكان نخواستم، روزه را واجب كردم و آن را از مسافر نخواستم، حجّ را واجب كردم و از كسى كه استطاعت ندارد نخواستم، زكات را واجب كردم و از كسى كه مالى ندارد تكليف را برداشتم. ولى دوستى علىّ بن ابى طالب را به اهل آسمانها و زمين واجب كردم و هيچكس را از آن معاف نكردم، و اجازه ندادم كه كسى نسبت به آن بى تفاوت باشد و تكليف نداشته باشد. 💠 بعد فرمودند: اى برادر عرب ؛ آيا عنايت سوّم پروردگار را برايت بگويم؟ 🔸عرض كرد: بلى اى رسول خدا.  3⃣ فرمودند: خداوند تبارك و تعالى كه مخلوقاتش را آفريد براى هر نوعى از آنها سرور و بزرگى قرار داد، كركس در ميان پرندگان سرور آنها است، گاو سرور چهارپايان است، شير سرور درندگان، روز سرور روزها، سرور ماه ها، سرور فرشتگان، حضرت سرور آدميان، من سرور تمامى پيغمبران، و على عليه السلام سرور همه اوصياء است. 💠 سپس فرمودند: عنايت چهارم را به تو خبر دهم؟ 🔸عرض كرد: بلى اى مولاى من. 4⃣ فرمودند: دوستى علىّ بن ابى طالب درختى است كه ريشه آن در و شاخه هايش در است، هر كس به شاخه اى از آن شاخه‌ها كه در دنياست بياويزد او را به بهشت مى كشاند، و دشمنى علىّ بن ابى طالب عليه السلام درختى است كه ريشه آن در و شاخه هايش در دنيا است، هر كس به شاخه اى از آن بياويزد او را به آتش وارد خواهد كرد. 💠 سپس فرمودند: مى خواهى از پنجمين عنايت پروردگار به على عليه السلام به تو خبر دهم؟ 🔸عرض كرد: بلى اى رسول خدا. 5⃣ فرمودند: هنگامى كه فرا رسد براى من منبرى در طرف راست عرش قرار دهند، بعد براى عليه السلام منبر ديگرى در موازات و راستاى منبر من در همان طرف راست عرش قرار دهند، سپس تخت بلند و برآمده و درخشنده اى كه به تخت كرامت معروف است بين آن دو منبر گذارند.  من و ابراهيم هر كدام روى منبر خود و پسر عمويم على بن ابى طالب بر تخت كرامت قرار گيرد، و چه زيبا است بودن يك دوست در ميان دو يار، كه زيباتر از آن چشمى نديده است. 💠 سپس فرمودند: اى اعرابى ؛ على را دوست بدار، دوستى على عليه السلام حقّ و ثابت است، خداوند تبارك و تعالى دوست او را دوست دارد، على عليه السلام با من در ميان يك قصر خواهد بود. 🔸در اين هنگام عرب گفت: فرمانبردار خدا و رسول او و پسر عمويت على عليه السلام هستم. 📚 بحار الأنوار: ج ۴۰ ص ۴۶ @fazaael110
«ـ﷽ـ» 🔰 وقتی که دشمن ، دوست می شود... 💠  صلوات الله عليه فرمودند: (آنگاه كه با پيمان شكنان، جنگ را به راه انداخت، روزى) عايشه گفت: مردى را كه سرسخت عليه السلام است براى من پيدا كنيد تا نزد او بفرستم. 💠 پس چنين مردى را آوردند، در برابر او ايستاد، عايشه سرش را بلند كرد و گفت: دشمنى تو با اين مرد چه اندازه است؟  گفت: اوقات زيادى از پروردگارم مى خواهم كه او و يارانش در چنگ من باشند و من با شمشيرم چنان ضربتى به آنان بزنم كه خون از شمشيرم بريزد. 💠 عايشه گفت: تو شايسته اين كار هستى؟ آنگاه نامه اى به او داد و گفت: اين نامه را ببر و در هر موقعيّتى كه او را پيدا كردى - چه در حال سير و سفر چه در حال اقامت - آن را به او بده، آگاه باش! او را در حالى مى بينى كه سوار بر استر صلى الله عليه و آله است و كمان او را به شانه انداخته و جعبه تيرش را از كنار زينش آويزان نموده، و يارانش پشت سرش در حالى كه گويا پرندگانى هستند، صف كشيده اند. هرگاه تو را به غذا و نوشيدنى دعوت كرد چيزى از آن مخور، چرا كه در آن سِحر است. 💠 قاصد به سوى حضرت على عليه السلام به راه افتاد و آن حضرت را در حال سواره استقبال نمود، نامه را به حضرتش داد.  حضرت مُهر نامه را شكست، آنگاه آن را خواند و به او فرمود: سوگند به خدا! اين كار عملى نيست. 💠 آنگاه حضرت پا از ركاب برداشت و از استر پايين آمد، اصحاب پيرامون حضرتش حلقه زدند، حضرت رو به قاصد كرد و فرمود: چند سؤال از تو بنمايم؟  عرض كرد: آرى.  فرمود: پاسخ مى دهى؟  عرض كرد: آرى. 💠 فرمودند: تو را به خدا سوگند مى دهم! آيا عايشه گفت: مردى را كه دشمن سرسخت اين مرد (على عليه السلام) باشد، مى خواهم؟ و تو را نزد او بردند؟ او از تو پرسيد: دشمنى تو با اين مرد چه اندازه است؟ و تو گفتى: بسيار اوقات از خدا مى خواهم كه او و يارانش در چنگ من باشند و من چنان ضربتى بر آنان بزنم كه خون از شمشيرم بريزد؟  سپس فرمودند: تو را به خدا سوگند مى دهم! آيا عايشه به تو نگفت: نامه مرا ببر و در هر موقعيّتى كه او را پيدا كردى - چه در حال سير و سفر و چه در حال اقامت - آن را به او بده، و آگاه باش! تو او را در حالى مى بينى كه سوار بر استر خدا صلى الله عليه و آله است و كمان او را به شانه اش انداخته و جعبه تيرش را از كنار زينش آويزان نموده، و يارانش پشت سرش در حالى كه گويا پرندگانى هستند، صف كشيده اند؟ 💠 گفت: خدايا! (تو آگاهى)، آرى.  حضرت فرمودند: تو را به خدا سوگند مى دهم! آيا به تو نگفت: اگر تو را به غذا و نوشيدنى دعوت كردند، پس چيزى از آن مخور كه در آن سحر است؟  گفت: خدايا! (تو آگاهى)، آرى. 💠 حضرت فرمودند: آيا از من هم به سوى او پيغام مى برى؟  گفت: خدايا! (تو آگاهى)، آرى. چرا كه من وقتى نزد تو آمدم تو دشمن ترين آفريدگان براى من بودى، ولى اينك در اين كره خاكى از تو محبوبتر نزد من نيست، پس هر امرى كه مى خواهى بفرما. 💠 حضرت فرمودند: ادفع إليها كتابي، وقل لها: ما أطعت الله ولا رسوله حيث أمرك بلزوم بيتك فخرجت تتردّدين في العساكر.  نامه مرا به او برسان و به او بگو: از خدا و پيامبر او اطاعت نكردى؛ چرا كه خدا و رسولش به تو دستور دادند كه در خانه ات بمانى و تو از خانه بيرون آمده و در ميان لشكريان رفت و آمد كردى. 💠 بعد فرمودند: و به و بگو: شما در مورد خدا و رسولش با انصاف رفتار نكرديد، چرا كه زنان خودتان را در خانه هايتان گذاشتيد و زن پيامبر خدا صلى الله عليه وآله وسلم را بيرون آورديد. 💠 قاصد حركت كرد و نامه حضرتش را آورد و در برابر عايشه انداخت و پيام آن حضرت را به او رساند، آنگاه به سوى عليه السلام برگشت و از ياران باوفاى حضرتش گشت و در جنگ به شهادت رسيد. 💠 عايشه گفت: هيچ كس را نزد او نمى فرستيم جز آنكه او را بر عليه ما مى شوراند. 📚 الخرائج و الجرائح ج ۲ ص ۷۲۴ (با اندکی تفاوت) @fazaael110
«ـ﷽ـ» ▫️در وادی یابس چه گذشت؟ 🔻شان نزول سوره عادیات🔻 💠 ابوبصیر می‌گوید: از علیه السلام در مورد سوره عادیات پرسیدم؟ 💠 امام علیه السلام فرمودند: این سوره در ماجرای وادی یابس (بیابان خشک) نازل شده است. 💠 پرسیدم: قضیه وادی یابس از چه قرار بود. 💠 امام صادق علیه السلام فرمودند: در بیابان یابس دوازده هزار نفر سواره نظام بودند، با هم عهد و پیمان محکم بستند که تا آخرین لحظه، دست به دست هم دهند و حضرت صلی الله علیه و آله و علیه السلام را بکشند. 💠  جریان را به صلی الله علیه و آله اطلاع داد. حضرت رسول صلی الله علیه و آله نخست ابوبکر و سپس عمر را با سپاهی چهار هزار نفری به سوی ایشان فرستاد که البته بی نتیجه بازگشتند و از دستور رسول خدا سرپیچی کردند. 💠  صلی الله علیه و آله در مرحله آخر علی علیه السلام را با چهار هزار نفر از مهاجر و انصار به سوی وادی یابس رهسپار نمودند 💠  علیه السلام با سپاه خود به طرف بیابان خشک حرکت کردند. به خبر رسید که سپاه اسلام به فرماندهی علی علیه السلام روانه میدان شده اند. 💠 دویست نفر از مردان مسلح دشمن به میدان آمدند. علی علیه السلام با جمعی از اصحاب به سوی آنان رفتند. هنگامی که در مقابل ایشان قرار گرفتند. از سپاه اسلام پرسیده شد که شما کیستید و از کجا آمده اید و چه تصمیمی دارید؟ 💠 علی علیه السلام در پاسخ فرمودند: من پسر عموی رسول خدا، برادر او و فرستاده او هستم، شما را به شهادت یکتایی خدا و بندگی و رسالت محمد صلی الله علیه و آله دعوت می‌کنم. اگر ایمان بیاورید، در نفع و ضرر شریک مسلمانان هستید. 💠 ایشان گفتند: سخن تو را شنیدیم، آماده جنگ باش و بدان که ما، تو و اصحاب تو را خواهیم کشت! وعده ما صبح فردا. 💠 علی علیه السلام فرمودند: وای بر شما! مرا به بسیاری جمعیت خود تهدید می‌کنید؟ بدانید که ما از خدا و فرشتگان و مسلمانان بر ضد شما کمک می‌جوییم: (ولا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم) 💠 دشمن به پایگاههای خود بازگشت و سنگر گرفت. علی علیه السلام نیز همراه اصحاب به پایگاه خود رفته و آماده نبرد شدند. شب هنگام، علی علیه السلام فرمان داد مسلمانان مرکب‌های خود را آماده کنند و افسار و زین و جهاز شتران را مهیا نمایند و در حال آماده باش کامل برای حمله صبحگاهی باشند. 💠 وقتی که سپیده سحر نمایان گشت، علی علیه السلام با اصحاب نماز خواندند و به سوی دشمن حمله بردند. دشمن آن چنان غافلگیر شد که تا هنگام درگیری نمی فهمید مسلمین از کجا بر آنان هجوم آورده اند. 💠 حمله چنان تند و سریع بود، قبل از رسیدن باقی سپاه اسلام، اغلب آنان به هلاکت رسیدند. در نتیجه، زنان و کودکانشان اسیر شدند و اموالشان به دست مسلمین افتاد. 💠 جبرئیل امین، پیروزی علی علیه السلام و سپاه اسلام را به پیامبر صلی الله علیه و آله خبر دادند. آن حضرت بر منبر رفتند و پس از حمد و ثنای الهی، مسلمانان را از فتح مسلمین باخبر نموده و فرمودند که تنها دو نفر از مسلمین به شهادت رسیده اند! 💠 پیامبر صلی الله علیه و آله و همه مسلمین از مدینه بیرون آمده و به استقبال علی علیه السلام شتافتند و در یک فرسخی مدینه، سپاه علی علیه السلام را خوش آمد گفتند. 💠 حضرت علی علیه السلام هنگامی که پیامبر را دیدند از مرکب پیاده شده، پیامبر صلی الله علیه و آله نیز از مرکب پیاده شدند و میان دو چشم (پیشانی) علی علیه السلام را بوسیدند. مسلمانان نیز مانند پیامبر صلی الله علیه و آله، از علی علیه السلام قدردانی می‌کردند و کثرت غنایم جنگی و اسیران و اموال دشمن که به دست مسلمین افتاده بود را از نظر می‌گذراندند. 💠 در این حال، جبرئیل امین نازل شد و به میمنت این پیروزی سوره (عادیات) به رسول اکرم صلی الله علیه و آله وحی شد: (والعادیات ضبحا، فالموریات قدحا، فالمغیرات صحبا، فأثرن نفعا فوسطن به جمعا... ) 📚 بحارالانوار ج ۲۱ ص ۶۷ ، خلاصه حدیث ۲ @fazaael110
«ـ﷽ـ» ❗️حدیثی مهم 🔰 بوی را استشمام نخواهد کرد... 💠 قَالَ رَسُولُ الله صلی الله علیه و آله‏: يَا عَلِيُّ لَوْ أَنَّ عَبْداً عَبَدَ الله مِثْلَ مَا قَامَ نُوحٌ فِي قَوْمِهِ وَ كَانَ لَهُ مِثْلُ أُحُدٍ ذَهَباً فَأَنْفَقَهُ فِي سَبِيلِ الله 🔹 اى على! اگر بنده ‏اى به اندازه سالهای تبلیغ در ميان قوم خود خدا را عبادت كند و به سنگينى كوه احد، طلا در راه خدا انفاق كند 💠 وَ مُدَّ فِي عُمُرِهِ حَتَّى حَجَّ أَلْفَ حِجَّةٍ ثُمَّ قُتِلَ بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ ثُمَّ لَمْ يُوَالِكَ يَا عَلِيُّ لَمْ يَشَمَّ رَائِحَةَ الْجَنَّةِ وَ لَمْ يَدْخُلْهَا 🔹و آن قدر عمر وى طولانى شود كه هزار ، پياده انجام دهد، سپس در بين صفا و مروه در حال مظلوميّت كشته شود و با اين همه اعمال، تو را نپذيرفته باشد و از رهبرى تو تمرّد نمايد، بوى بهشت را استشمام نمى ‏كند و راهى به آن نخواهد يافت. 💠 أَ مَا عَلِمْتَ يَا عَلِيُّ أَنَّ حُبَّكَ حَسَنَةٌ لَا يَضُرُّ مَعَهَا سَيِّئَةٌ وَ بُغْضَكَ‏ سَيِّئَةٌ لَا يَنْفَعُ مَعَهَا طَاعَةٌ 🔹آیا نمی دانی ای ! که تو حسنه ای است که هیچ گناهی به آن ضرر نمی رساند، و بغض و دشمنی با تو گناهی است که هیچ طاعتی همراه با دشمنی تو نفع نمی رساند. 💠 يَا عَلِيُّ لَوْ نَثَرْتَ الدُّرَّ عَلَى الْمُنَافِقِ مَا أَحَبَّكَ وَ لَوْ ضَرَبْتَ خَيْشُومَ الْمُؤْمِنِ مَا أَبْغَضَكَ 🔹ای علی ! اگر بر دُرّ و مروارید نثار کنی تو را دوست نخواهد داشت، و اگر بینی را بشکنی هرگز با تو نشود 💠 لِأَنَّ حُبَّكَ‏ إِيمَانٌ‏ وَ بُغْضُكَ نِفَاقٌ وَ لَا يُحِبُّكَ إِلَّا مُؤْمِنٌ تَقِيٌّ وَ لَا يُبْغِضُكَ إِلَّا مُنَافِقٌ شَقِي‏ 🔹 زیرا محبت تو است و دشمنی با تو ، و تو را دوست ندارد مگر مؤمن پرهیزکار و تو را دشمن نخواهد داشت مگر منافق شقی. 📚 بحار الأنوار، ج‏ ۳۹، ص ۲۸۰ ح ۶۲ @fazaael110
«ـ﷽ـ» 🔰 دوست خدا کیست؟ دشمن خدا کیست؟ 🔻روایت بسیار مهم🔻 💠 علیه السلام از اجداد طاهرینش علیهم السلام نقل می کنند که: 💠 روزى به بعضى از اصحاب خود فرمودند: 🔸«يا عبدالله أحبب في الله، و أبغض في الله، و وال في الله، و عاد في الله، فإنّه لاتنال ولاية الله إلّا بذلك، و لا يجد رجل طعم الإيمان و إن كثرت صلاته و صيامه حتّى يكون كذلك» 🔹اى بنده خدا، در راه خدا دوستى كن، و در راه خدا دشمنى كن، علاقه ات و ارتباطت در راه خدا باشد، ترك رابطه و عداوتت در راه خدا باشد كه از پروردگار جز از اين راه و اين عمل بهره مند نمى شوى. و هيچكس طعم را نمى چشد گرچه و اش زياد باشد تا اينگونه باشد! 🔹ولى امروز دوستى هاى مردم و روابطى كه باهم دارند بر محور دنيا است، به خاطر دنيا دوستى مى كنند و به خاطر آن با هم دشمنى مى نمايند، و اين عمل به آنها هيچ سودى نمى بخشد. ⁉️ یکی از اصحاب عرض كرد: اى رسول خدا ؛ چگونه مى شود بفهمم كه من در راه خدا دوستى و دشمنى كرده ام؟ و كيست تا او را دوست بدارم، و چه كسى است تا با او دشمنى كنم؟ 💠 رسول خدا صلى الله عليه و آله و اشاره به عليه السلام كردند و فرمودند: 🔸«وليّ هذا وليّ الله فواله، و عدوّ هذا عدوّ الله فعاده، و وال وليّ هذا و لو أنّه قاتل أبيك و ولدك، و عاد عدوّه و لو أنّه أبوك و ولدك. 🔹دوست اين شخص خداست، او را دوست بدار و دشمن او خداست با او دشمن باش، 🔹👈 دوست او را دوست داشته باش گرچه قاتل پدر يا فرزندت باشد و با دشمن او دشمنى كن گرچه پدر يا فرزندت باشد.👉 📚 تفسير امام حسن عسكرى عليه السلام، ص ۴۹ @fazaael110
🔰 دوست خدا کیست؟ دشمن خدا کیست؟ 🔻روایت بسیار مهم🔻 💠 علیه السلام از اجداد طاهرینش علیهم السلام نقل می کنند که: 💠 روزى به بعضى از اصحاب خود فرمودند: 🔸«يا عبدالله أحبب في الله، و أبغض في الله، و وال في الله، و عاد في الله، فإنّه لاتنال ولاية الله إلّا بذلك، و لا يجد رجل طعم الإيمان و إن كثرت صلاته و صيامه حتّى يكون كذلك» 🔹اى بنده خدا، در راه خدا دوستى كن، و در راه خدا دشمنى كن، علاقه ات و ارتباطت در راه خدا باشد، ترك رابطه و عداوتت در راه خدا باشد كه از پروردگار جز از اين راه و اين عمل بهره مند نمى شوى. و هيچكس طعم را نمى چشد گرچه و اش زياد باشد تا اينگونه باشد! 🔹ولى امروز دوستى هاى مردم و روابطى كه باهم دارند بر محور دنيا است، به خاطر دنيا دوستى مى كنند و به خاطر آن با هم دشمنى مى نمايند، و اين عمل به آنها هيچ سودى نمى بخشد. ⁉️ یکی از اصحاب عرض كرد: اى رسول خدا ؛ چگونه مى شود بفهمم كه من در راه خدا دوستى و دشمنى كرده ام؟ و كيست تا او را دوست بدارم، و چه كسى است تا با او دشمنى كنم؟ 💠 رسول خدا صلى الله عليه و آله و اشاره به عليه السلام كردند و فرمودند: 🔸«وليّ هذا وليّ الله فواله، و عدوّ هذا عدوّ الله فعاده، و وال وليّ هذا و لو أنّه قاتل أبيك و ولدك، و عاد عدوّه و لو أنّه أبوك و ولدك. 🔹دوست اين شخص خداست، او را دوست بدار و دشمن او خداست با او دشمن باش، 🔹👈 دوست او را دوست داشته باش گرچه قاتل پدر يا فرزندت باشد و با دشمن او دشمنى كن گرچه پدر يا فرزندت باشد.👉 📚 تفسير امام حسن عسكرى عليه السلام، ص ۴۹ @fazaael110
🔰 ویژگی هایی که اگر یکی از آنها برای تمام مردم بود برای برتری شان کافی بود! ... 💠 جابر بن عبدالله انصارى می گويد: از صلى الله عليه و آله شنيدم كه مى فرمودند: 🔸إِنَّ فِي عَلِيٍّ خِصَالاً لَوْ كَانَتْ وَاحِدَةٌ مِنْهَا فِي جَمِيعِ اَلنَّاسِ لاَكْتَفَوْا بِهَا فَضْلاً 🔹به راستى درباره عليه السلام خصلت هايى است كه اگر يكى از آنها در همه مردم بود به همان برای برترى اكتفا مى كردند.  🔸از قبيل اين كه: رسول خدا صلى الله عليه و آله به او فرمود:  «مَنْ كُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاَهُ» 🔹هر كه من مولاى او هستم، على مولاى اوست.  🔸و فرمايش ديگر آن حضرت:  «عَلِيٌّ مِنِّي كَهَارُونَ مِنْ مُوسَى» 🔹على نسبت به من همانند هارون نسبت به است. 🔸و فرمايش ديگر آن حضرت:  «عَلِيٌّ مِنِّي وَ أَنَا مِنْهُ» 🔹على از من است و من از او.  🔸و فرمايش ديگر آن حضرت:  «عَلِيٌّ مِنِّي كَنَفْسِي طَاعَتُهُ طَاعَتِي وَ مَعْصِيَتُهُ مَعْصِيَتِي» 🔹على نسبت به من، همانند جان من است. فرمانبرى از او، فرمانبرى از من است و نافرمانى از دستور او، نافرمانى از دستور من است. 🔸و فرمايش ديگر آن حضرت:  «حَرْبُ عَلِيٍّ حَرْبُ اَللَّهِ وَ سِلْمُ عَلِيٍّ سِلْمُ اَللَّهِ» 🔹جنگ على عليه السلام، خداست، و صلح على عليه السلام خداست.  🔸و فرمايش ديگر آن حضرت: «وَلِيُّ عَلِيٍّ وَلِيُّ اَللَّهِ وَ عَدُوُّ عَلِيٍّ عَدُوُّ اَللَّهِ» 🔹دوست على خداست و على دشمن خداست. 🔸و فرمايش ديگر آن حضرت:  «عَلِيٌّ حُجَّةُ اَللَّهِ وَ خَلِيفَتُهُ عَلَى عِبَادِهِ» 🔹على حجّت خدا و جانشين او در ميان بندگانش است. 🔸و فرمايش ديگر آن حضرت:  «حُبُّ عَلِيٍّ إِيمَانٌ وَ بُغْضُهُ كُفْرٌ» 🔹دوستى على عليه السلام و كينه او، است. 🔸و فرمايش ديگر آن حضرت:  «حِزْبُ عَلِيٍّ حِزْبُ اَللَّهِ وَ حِزْبُ أَعْدَائِهِ حِزْبُ اَلشَّيْطَانِ» 🔹حزب على عليه السلام حزب خداست، و حزب دشمنان او، حزب است. 🔸و فرمايش ديگر آن حضرت:  «ِعَلِيٌّ مَعَ اَلْحَقِّ وَ اَلْحَقُّ مَعَهُ لاَ يَفْتَرِقَانِ حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ اَلْحَوْضَ» 🔹على با حقّ است و حق با على است، اين دو از هم جدا نمى شوند تا در كنار حوض بر من وارد شوند. 🔸و فرمايش ديگر آن حضرت:  «عَلِيٌّ قَسِيمُ اَلْجَنَّةِ وَ اَلنَّارِ» 🔹على عليه السلام تقسيم كننده بهشت و دوزخ است.  🔸و فرمايش ديگر آن حضرت:  «مَنْ فَارَقَ عَلِيّاً فَقَدْ فَارَقَنِي وَ مَنْ فَارَقَنِي فَقَدْ فَارَقَ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ» 🔹هر كس از على جدا شود در واقع از من جدا شده است و هركه از من جدا گردد در واقع از خداى متعال جدا شده است. 🔸و فرمايش ديگر آن حضرت: «شِيعَةُ عَلِيٍّ هُمُ اَلْفَائِزُونَ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ» 🔹تنها على عليه السلام در روز قيامت رستگارند. 📚 امالى شیخ صدوق، مجلس ۲۰، ح ۱ ، ص ۸۹ @fazaael110
🔰 وقتی که دشمن ، دوست می شود... 💠  صلوات الله عليه فرمودند: (آنگاه كه با پيمان شكنان، جنگ را به راه انداخت، روزى) عايشه گفت: مردى را كه سرسخت عليه السلام است براى من پيدا كنيد تا نزد او بفرستم. 💠 پس چنين مردى را آوردند، در برابر او ايستاد، عايشه سرش را بلند كرد و گفت: دشمنى تو با اين مرد چه اندازه است؟  گفت: اوقات زيادى از پروردگارم مى خواهم كه او و يارانش در چنگ من باشند و من با شمشيرم چنان ضربتى به آنان بزنم كه خون از شمشيرم بريزد. 💠 عايشه گفت: تو شايسته اين كار هستى؟ آنگاه نامه اى به او داد و گفت: اين نامه را ببر و در هر موقعيّتى كه او را پيدا كردى - چه در حال سير و سفر چه در حال اقامت - آن را به او بده، آگاه باش! او را در حالى مى بينى كه سوار بر استر صلى الله عليه و آله است و كمان او را به شانه انداخته و جعبه تيرش را از كنار زينش آويزان نموده، و يارانش پشت سرش در حالى كه گويا پرندگانى هستند، صف كشيده اند. هرگاه تو را به غذا و نوشيدنى دعوت كرد چيزى از آن مخور، چرا كه در آن سِحر است. 💠 قاصد به سوى حضرت على عليه السلام به راه افتاد و آن حضرت را در حال سواره استقبال نمود، نامه را به حضرتش داد.  حضرت مُهر نامه را شكست، آنگاه آن را خواند و به او فرمود: سوگند به خدا! اين كار عملى نيست. 💠 آنگاه حضرت پا از ركاب برداشت و از استر پايين آمد، اصحاب پيرامون حضرتش حلقه زدند، حضرت رو به قاصد كرد و فرمود: چند سؤال از تو بنمايم؟  عرض كرد: آرى.  فرمود: پاسخ مى دهى؟  عرض كرد: آرى. 💠 فرمودند: تو را به خدا سوگند مى دهم! آيا عايشه گفت: مردى را كه دشمن سرسخت اين مرد (على عليه السلام) باشد، مى خواهم؟ و تو را نزد او بردند؟ او از تو پرسيد: دشمنى تو با اين مرد چه اندازه است؟ و تو گفتى: بسيار اوقات از خدا مى خواهم كه او و يارانش در چنگ من باشند و من چنان ضربتى بر آنان بزنم كه خون از شمشيرم بريزد؟  سپس فرمودند: تو را به خدا سوگند مى دهم! آيا عايشه به تو نگفت: نامه مرا ببر و در هر موقعيّتى كه او را پيدا كردى - چه در حال سير و سفر و چه در حال اقامت - آن را به او بده، و آگاه باش! تو او را در حالى مى بينى كه سوار بر استر خدا صلى الله عليه و آله است و كمان او را به شانه اش انداخته و جعبه تيرش را از كنار زينش آويزان نموده، و يارانش پشت سرش در حالى كه گويا پرندگانى هستند، صف كشيده اند؟ 💠 گفت: خدايا! (تو آگاهى)، آرى.  حضرت فرمودند: تو را به خدا سوگند مى دهم! آيا به تو نگفت: اگر تو را به غذا و نوشيدنى دعوت كردند، پس چيزى از آن مخور كه در آن سحر است؟  گفت: خدايا! (تو آگاهى)، آرى. 💠 حضرت فرمودند: آيا از من هم به سوى او پيغام مى برى؟  گفت: خدايا! (تو آگاهى)، آرى. چرا كه من وقتى نزد تو آمدم تو دشمن ترين آفريدگان براى من بودى، ولى اينك در اين كره خاكى از تو محبوبتر نزد من نيست، پس هر امرى كه مى خواهى بفرما. 💠 حضرت فرمودند: ادفع إليها كتابي، وقل لها: ما أطعت الله ولا رسوله حيث أمرك بلزوم بيتك فخرجت تتردّدين في العساكر.  نامه مرا به او برسان و به او بگو: از خدا و پيامبر او اطاعت نكردى؛ چرا كه خدا و رسولش به تو دستور دادند كه در خانه ات بمانى و تو از خانه بيرون آمده و در ميان لشكريان رفت و آمد كردى. 💠 بعد فرمودند: و به و بگو: شما در مورد خدا و رسولش با انصاف رفتار نكرديد، چرا كه زنان خودتان را در خانه هايتان گذاشتيد و زن پيامبر خدا صلى الله عليه وآله وسلم را بيرون آورديد. 💠 قاصد حركت كرد و نامه حضرتش را آورد و در برابر عايشه انداخت و پيام آن حضرت را به او رساند، آنگاه به سوى عليه السلام برگشت و از ياران باوفاى حضرتش گشت و در جنگ به شهادت رسيد. 💠 عايشه گفت: هيچ كس را نزد او نمى فرستيم جز آنكه او را بر عليه ما مى شوراند. 📚 الخرائج و الجرائح ج ۲ ص ۷۲۴ (با اندکی تفاوت) @fazaael110