eitaa logo
دیوان فضل
270 دنبال‌کننده
317 عکس
248 ویدیو
21 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
علیه‌السلام 🔹مردِ میدان🔹 فتح نزدیک است وقتی مرد میدان حمزه باشد خصم خاموش است وقتی شیر غرّان حمزه باشد شهر تاریک است وقتی نیست یار هم‌زبانی خانه روشن می‌شود وقتی که مهمان حمزه باشد بولهب لب بسته، پنهان می‌شود در خانۀ خود آن زمان که یار اسلام و مسلمان حمزه باشد صف به صف دشمن‌شکن با نیزۀ شیرافکن خود می‌شکافد کوه را وقتی به میدان حمزه باشد زخم تحریم و غم شعب ابی‌طالب چه باشد تا میان شام هجران ماه تابان حمزه باشد؟ با رسول‌الله پیمان بسته با جان و دل خود بر سر پیمان خود تا دادن جان حمزه باشد صف‌شکن، رزم‌آشنا، شیر رسول‌الله حمزه می‌چکد بر پیکرش اشک پیمبر، آه، حمزه :: حمزه را باید زمان جنگ و در میدان ببینی روبروی جهل بوجهلان و بوسفیان ببینی حمزه را باید کنار مرتضی و جعفر، آری حمزه را باید میان لشکر ایمان ببینی حمزه همراه ملائک، خوب‌تر از بدر تابان باید او را پابه‌پای یاسر و سلمان ببینی حمزه دوشادوش مولا با رسول‌الله همره حمزه را باید کنار مرد مردستان ببینی سرنوشت عاشقانت مرگ در بستر مبادا عشق را باید میان خون خود غلتان ببینی حمزه یعنی أیّها الکفّار ایمان جلوه‌گر شد دور شو شیطان که نام نیک انسان جلوه‌گر شد.. :: چشم پیغمبر ز داغ حمزه گریان است امشب عرش اعلا سوگوار فخر مردان است امشب با ردای مصطفی تا عرش اعلا رفت حمزه بند بند پیکرش تفسیر قرآن است امشب کربلا در پیش چشمان رسول‌الله آمد گوییا شرح کتاب داغ انسان است امشب سبحه‌ای از تربت پاک عمویش ساخت زهرا بی‌‌گمان محراب مولا غرق باران است امشب.. خواهری مشق صبوری می‌کند بر داغ سنگین یا صفیّه، زینبی کن، شام هجران است امشب.. بر سر پیمان خود تا پای جان جنگید حمزه جان به جانان داد و بر این وعده جان بخشید حمزه :: یار مولایی اگر، باید که از دل یار باشی جعفر طیّار باشی، میثم تمّار باشی زن اگر هستی، سمیّه، مرد اگر، مانند یاسر تا چراغ راه فرزندی چنان عمّار باشی چون ابوذر پیر عشق حضرت مولا بمانی همچو جابر تا نهایت تشنۀ دیدار باشی رهرو مقداد در راه بصیرت بی‌مهابا یار دین عشق، در رفتار و در گفتار باشی همچو سلمان جان و دل را در ره جانان بخواهی حمزه باشی، تا شهادت دشمن کفّار باشی مرد میدان، شیر غرّان، حمزۀ ما، حاج قاسم یار مولا، همدل و همراه آقا، حاج قاسم 📝 https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی ✅
؛ هر شب جمعه صدای مادر آید از حرم من تمام عمر دنبال صدای مادرم می‌زند ناله بُنَیَّ کو لباس کهنه‌ات؟ کو سرت، کو حنجرت، کو یاورت، کو دخترم؟ بشکند دست کسی که دستْ بر مویت زده گیسویت خاکی شد و من خاک می‌ریزم سرم مثل من پیشانی‌ات با تیزی سنگی شکست درد می‌گیرد کنار تو دوباره پیکرم پیش چشمانم تو را با حوصله سر می‌برند پیکر تو زیر و رو شد پیش چشمان ترم ✍ https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴⚡️پیدا شدن دو پیکر سالم ... 🔺در شهر درعا سوریه پیکر دو شهید مدافع حرم که بیش از ٢ سال پیش در کنار هم و با دست‌های بسته به شهادت رسیده بودند، بصورت کاملا سالم پیدا شد...! https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
672.6K
روضه نمی‌خواهد تنی که سرندارد بانفس محمد اسماعیل فضل الهی خیلی کوتاه
1.02M
روضه حضرت حمزه سیدالشهدا علیه السلام باصدای محمد اسماعیل فضل الهی
1.02M
گریزروضه حمزه سیدالشهدا علیه السلام به مصیبت حضرت زینب سلام الله علیها با صدای فضل الهی
26.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌴شب زیارتی امام حسین(ع) 🍃دنیای منی حسین 🍃از دنیا تورو میخوام 🎙 🌷 🌙 https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی مشهدالرضا
ویژه شبهای جمعه.mp3
9.91M
✨️قلبی که زاره آروم نداره ✨️بازم شب جمعه شد و دل بی قراره 🎤[کربلایی نریمان پناهی] https://eitaa.com/fazlllدیوان فضل الهی 🚩
مشخصات شعر شاعر: قاسم نعمتی قالب شعری: مسمّط و قالب‌های ترکیبی نوع ادبی شعر: اصلی : غنایی - فرعی : مرثیه زبان شعر: معیار و امروزی زمان شاعر: معاصر روضه نمی‌خواهد تنی که سر ندارد شب‌های جمعه نیمه شب‌ها تا سپیده بر روی اسرارش خدا پرده کشیده از راه می‌آید زنی قامت خمیده لب می‌گذارد روی حلقوم بریده   فریادهای یا بنی پا بگیرد حیدر بیاید بازوی زهرا بگیرد   روضه نمی‌خواهد تنی که سر ندارد قربان آن آقا که انگشتر ندارد یک تکه‌ای سالم همه پیکر ندارد جایی برای بوسۀ مادر ندارد   گیسوی خود را ریخته روی گلویش مادر بود اینگونه شکل گفتگویش   گوید بنی، یا بنی، یا بنی برخیز آمد مادرت زهرا، بنی دیدم خودم در عصر عاشورا، بنی افتاده بودی زیر دست و پا، بنی   من بی وضو موی تو را شانه نکردم حالا به دنبال سرت باید بگردم  https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
2.5M
روضهٔ کامل حضرت حمزه سیدالشهدا علیه السلام باصدای محمد فضل الهی
4_6008340019364760707.mp3
18.73M
شور بسیار زیبا https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
گفت احمد به صد بیانِ جلی نرسد کس به گردِ پای علی گرچه پروانه اهل پروا نیست هیچکس را قیاس با ما نیست گرچه شیر خدا علی یکتاست لاجرم نیز، حمزه شیر خداست حمزه از جلوه‌های حیِ جلی‌ست به جلالش قسم که محوِ علی‌ست حکمتِ غزوه‌ی اُحد این‌جاست حمزه از شیعیانِ این مولاست مِیمنه، با علی شناسا بود مِیسره، حمزه را پذیرا بود در اُحد بود، این دو را یک رو هیبتِ هر دو خارِ چشمِ عدو یل یلانِ قریش چون دیدند... حمزه را با علی، هراسیدند تا طنینِ رجز، به جبهه فتاد به بدن‌ها تمام، لرزه فتاد ذوالفقارِ علی، چه غوغا کرد "لا فتی" عرش را مصلا کرد با صدای ندای حیِ وَدود همه‌ی اهلِ آسمان به سجود رزمِ حیدر پر از حماسه‌ی نور رزمِ حمزه سراسرش پرشور از یسار و یمین، جبین می‌ریخت دست و سرها، روی زمین می‌ریخت اتحادِ سپاهِ پیغمبر کار را بُرد تا دَمِ آخر در میان تلاطمی پرشور لشکرِ دین، گرفت زنگِ غرور ناگهان رو به غفلت آوردند رو به سوی غنیمت آوردند چونکه شد لشکرِ خدا سرمست رفت پس، تنگه‌ی اُحد از دست غصه در جانِ مرتضی پیچید خبرِ قتلِ مصطفی پیچید به دروغ از شهادتش گفتند شُبهه را تا به غایتش گفتند همه سو را غبارِ فتنه گرفت چه بگویم که کارِ فتنه گرفت مکرِ دشمن به قلبِ حمزه رسید جگرش را هجومِ نیزه درید در برَش آمده جگرخواری مُثله شد پیکرش ز بَد کاری خبرش جبهه را پریشان کرد مصطفی را ز داغ، گریان کرد جسم را با عبای خود پوشاند روضه‌ی حمزه را خودش می‌خواند کاش این لحظه خواهرش نرسد خواهرش پیش پیکرش نرسد ** من بمیرم، به نینوا چه گذشت؟ بر تنِ شاهِ کربلا چه گذشت؟ وایِ من از برادرِ زینب کشته شد در برابرِ زینب تنِ بی سر فتاده در گودال زیرِ سمِ ستور شد پامال خواهر آمد کنار این پیکر دید جسمِ برادرش بی سر چون به دامن نشد، نهد سرِ او خم شد و بوسه زد به حنجر او گفت جانا، بگو سرِ تو کجاست چقدر جای نعلِ اسب این‌جاست رفت از هوش و خود به هوش آمد ناله‌ی مادرش، بگوش آمد ناله‌ی "یابُنَیَّ" غوغا کرد روضه را تا همیشه برپا کرد ✍ https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
با امام زمان (عج) دلگیرم از تمامی دنیا شتاب کن مجنونم و به خاطر لیلا شتاب کن وقتش رسیده صبح طلوعت فرارسد  پایان بده براین شب یلداشتاب کن در انتظار آمدنت روزها گذشت ای وعده ی قدیمی فردا شتاب کن ای وارث عدالت و صبر و غم علی با ذوالفقار حضرت مولا شتاب کن جانم به لب رسیدازاین روزگار پست آقا به جان حضرت زهرا شتاب کن برآن پدرکه با سر زانو رسیدو دید نقش زمین جوان خودش راشتاب کن برآن پدر که پیکر فرزند خویش را برخاک میسپرد به صحرا شتاب کن برآن تنی که زخمی تیرسه شعبه شد برآن سریکه رفت به نی ها شتاب کن برخانمی که در دم گودال میگرفت با ناله ذکر”وای حسینا” شتاب کن روضه گرفته ایم که شاید نظر کنی روضه برای حضرت سقا شتاب کن جان سه ساله دخترکی که گرفته بود بر روی دامنش سر بابا شتاب کن الزمان(عج)ادرکنی الزمان (عج)اغثنی شاعر: https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
از شیر غیر از شیر بودن بر نمی‌آید یعنی که درپای شما جز سر نمی‌آید از سینه‌ات جز عشقِ احمد در نمی‌آید مثل تو در کل عرب دیگر نمی‌آید تو حمزه‌ای، سنگر شدی حتی پیمبر را اسم تو تار و مار کرده کل لشگر را وقتی که افتادی زمین، دین هم زمین افتاد پای تنت پیغمبر اکرم زمین افتاد حتی امیرالمؤمنین محکم زمین افتاد زهرا میان خانه از این غم زمین افتاد مُثله شدی یعنی عبا لازم شدی دیگر بالاترین داغ بنی هاشم شدی دیگر بالا تنت آمد همین‌که خواهری جان داد حرف عبا شد پا به پایش مادری جان داد با روضه‌های ثانی پیغمبری جان داد شمشیرها آمد علیِ اکبری جان داد یک کوچه وا شد از روی مرکب سوار افتاد کل حرم مثل علی به احتضار افتاد آیات قرآن را روی سرنیزه‌ها بردند سر را جدا بردند و پیکر را جدا بردند کار جوانان شد علی را با نوا بردند با چه عذابی نور را بین عبا بردند عمه اگر بیرون نمی‌آمد پدر میمرد بابا خودش در وقت تشییع پسر میمرد ✍ https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
enc_16831862411072322915825.mp3
3.65M
⏯ احساسی 🍃 دنیای بی کربلا مثل زندونه برام 🎙 https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
یاد آریم اگرسایهٔ امنیست بپا یااگربازشده راه حرم بر روی ما همه ازبرکت ایثارگران وطن است وخلوص عمل و سرخی خون شهدا (اثر محمد اسماعیل فضل الهی)
نام گرامی‌اش اگر عبدالعظیم بود عبد خدای بود و مقامش عظیم بود گر از کرامتش همه کس فیض می‌برد از نسل خاندان امامی کریم بود عطر حدیث آل رسول از لبش چکید در مکتب فضیلت و تقوا فهیم بود تنها نبود پیک خوش‌الحان باغ عشق پرهیزگار و عابد و زاهد، حکیم بود آموخت درس بندگی از اهل‌بیت نور محبوب پیشگاه خدای علیم بود غیر از خدا نداشت نیازی به هیچ‌کس در عمر خویش صاحب طبعی سلیم بود لبخند مهربانی و گرمش چو آفتاب دست نوازشی به سر هر یتیم بود گل‌سیرتان عشق به مدحش سروده‌اند اخلاق او لطیف‌تر از هر نسیم بود پیوسته او به منزل مقصود می‌رسید زیرا صراط زندگی‌اش مستقیم بود هفتاد و نُه بهار ز عمرش گذشت و باز در سایۀ امید و ولایت مقیم بود پروانۀ بهشت به دستش دهد خدا هر کس که زائر حرم این کریم بود هر کس که رو نمود بر این آستانه گفت این بوستان عشق، بهشتی‌شمیم بود عبد حقیرِ اوست «وفایی» اگر چه باز دل در جوار حضرت عبدالعظیم بود ✍ https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
4.36M
قرائت حدیث شریف کساء بانفس: محمد اسماعیل فضل الهی💐 https://eitaa.com/fazlll
امام صادق(ع)-شهادت دل دریایی ام دریای خون شد پر از انّا الیه راجعون شد هوا را از جفا لبریز کردند برای عشق دندان تیز کردند خدایا جای ما را غصب کردند به جایش تخت خود را نصب کردند غضب های خدا را هم خریدند محبت را به مسلخ می کشیدند به پای حرفشان صادق نبودند به خویشاوندی ام لایق نبودند من آنم که نبی را جانشینم برای دست ها حبل المتینم من آنم که فلک غرق تماشاست مَلَک گوید که این فرزند زهراست من آن نورٌ علی نورم که فرمود تمام خلقتم از نور او بود منم گنجینه ی اسرار توحید منم باران، منم دریا و خورشید منی که عالمی را دست گیرم میان بند نااهلان اسیرم دو دست ظلم بر در آتش انداخت همانی که به مادر آتش انداخت درِ آتش گرفته کنده شد باز هوا از بوی دود آکنده شد باز قدم های ستم در خانه وا شد درون خانه هم آتش به پا شد  و اهل خانه آتش را که دیدند از این حجره به آن حجره دویدند یکی از دخترانم دامنش سوخت خودم دیدم یکی از تب تنش سوخت سر سجاده بودم، که کشیدند زمین خوردم، جلالم را ندیدند مرا چون صید تا ویرانه بردند چه گویم، با لباس خانه بردند دو دستم بسته بود و می کشاندند مرا دنبال مرکب می دواندند چرا حرف دواندن پیش آمد پیِ مرکب کشاندن پیش آمد میان کوچه بودم یادم آمد که باد تند روی برگ را زد برای کودکی اینگونه سخت است کبودیِّ به روی گونه سخت است سه ساله گر بُوَد رویش لطیف است نکش نامرد گیسویش لطیف است دو گوش پاره تاوان چه چیزی ست غم سیلی به جبران چه چیزی ست نیندازیدش از مرکب، نحیف است توان استخوان هایش ضعیف است دو قطره آب... خشکیده لبانش کمی رحمی بر این لکنت زبانش ع...ع...عمّه تنم آتش گرفته دا...دا...دا...دامنم آتش گرفته همه پیر و جوان و کودک ما (اسیرِ) ظلم دنیا شد، خدایا !!! حمیدرمی 🌑🌑🌑🌑🌑 @diyanfazl.... دیوان اشعار مذهبی فضل الهی مشهد
🌑🌑🌑🌑🌑 مخصوص این ایام اثرمحمد اسماعیل فضل الهی 👇👇👇👇👇👇 هرکس که به نفس خویشتن فائق بود دروصل تقرب به خدا لایق بود راهی که امام و شهدا طی کردند احیای دروس مکتب صادق بود 🌑🌑🌑🌑🌑 دیوان اشعار مذهبی حاج محمد اسماعیل فضل الهی مشهد الرضا علیه السلام https://eitaa.com/fazlll
دهان شیرین به قول قال صادق می‌شود گاهی حدیثت نقل استادان حاذق می‌شود گاهی برای روشنی بخشی به دنیا هستی اما حیف که ابری سد راه صبح صادق می‌شود گاهی هوای بین گیسویت تنفس‌گاه خوش‌بوییست اگر هر حزب بادی هم موافق می‌شود گاهی رییس مذهبی و هادی راه و بنی آدم سزاوارخلایق هرچه لایق می‌شود گاهی تنور نان این خانه محب‌ات را نسوزاند که از نان محبت نار عاشق می‌شود گاهی همیشه سفره‌ی روضه کنار منبرت پهن است که از روضه دلی با دین مطابق می‌شود گاهی اگر در چنگ دشمن جانمازت مانده طوری نیست متاع قیمتی اقبال سارق می‌شود گاهی مسیر روضه‌ات از معبر کوچه گذر کرده در و دیوار هم‌رنگ شقایق می‌شود گاهی اگر حتی نسوزد مادری پشت در از هیزم نصیب از احتراق بیت هق‌هق می‌شود گاهی زغالی سرخ و میخی گر گرفته باز هم‌دست‌اند در چوبی اگر آیینه‌ی دق می‌شود گاهی https://eitaa.com/fazlll
14010305eheyat-rasouli-roze.mp3
3.9M
|⇦•به‌ منبر می رود دریا... و توسل ویژهٔ شهادت امام صادق علیه السلام اجرا شده سال ۱۴۰۱ به نفس حاج مهدی رسولی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ امام صادق علیه‌السلام فرمود: به دوستت اعتمادِ مطلق مکن، زیرا، زمین‌خوردن و ازپاى‌درآمدن بر اثر دلباختگى و اعتماد همه‌جانبه، درمان و جبرانى ندارد. 📚تحف‌العقول، ص۳۵۷ https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
هدایت شده از °•○☆فضل الهی☆○•°
867.3K
مخصوص امشب شب جمعه فضل الهی کوتاه
دارم هوای تربت شیخ الائمه چشمم به دست رحمت شیخ الائمه منت خدایی را که ما را خلق کرده از خاک پای حضرت شیخ الائمه اسلام ناب جعفری سرمایه ی ماست جانم فدای نهضت شیخ الائمه شاگردهای مکتبش روزی گرفتند از بحث و علم و حکمت شیخ الائمه هرکس نمازش را سبک دارد بداند بی بهره است از رحمت شیخ الائمه کونوا لنا زینا...” ولی ای وای بر من یک عمر گشتم زحمت شیخ الائمه با این که سربارش شدم دیدم کریم است آقا شدم با عزت شیخ الائمه یک روز دسته می برم در کوچه هایش تحت لوای هیئت شیخ الائمه وقتش رسیده باز هم روضه بخوانم از دردها و غربت شیخ الائمه دیروز حیدر دست بسته... بی عمامه...‌ امروز آمد نوبت شیخ الائمه پای برهنه پشت مرکب ها دویدن...‌ ...برده توان و طاقت شیخ الائمه بر مو سفیدان ناسزا گفتن روا نیست کردند هتک حرمت شیخ الائمه صاحب عزای روضه های کربلا بود در روضه خم شد قامت شیخ الائمه شکر خدا که دخترش این جا ندیده در بین مقتل غارت شیخ الائمه شکر خدا که اهل بیتش را نبردند بازی نشد با غیرت شیخ الائمه...‌ https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
3.04M
شهادت امام صادق علیه‌السلام باصدای محمد اسماعیل فضل الهیhttps://eitaa.com/fazlll
هدایت شده از °•○☆فضل الهی☆○•°
وقتِ ناله ست و آهِ طوفانی فرصتِ گریه های بارانی وقتِ تکرارِ چند جمله شده باز بر بیتِ وحی حمله شده خاطراتِ هجوم تازه شدند واردِ خانه بی اجازه شدند باز دیوار و در، سپس آتش ریخت بر هم کسی مناجاتش دود و آتش دوباره شعله کشید وسطِ کوچه کارِ قبله کشید وای از اِزدحام، در کوچه شد قنوتِ امام، در کوچه قلبِ دین را دوباره افسردند رهبری را ز خانه می‌بردند سَرورِ شیعه در اسارت شد سخت دشمن پیِ جسارت شد باز در ریسمان، دو دستِ ولی است صادقِ فاطمه، شبیهِ علی است شد دوباره امامِمان بی یار بی عبا، بی عمامه، بی دستار روضه تکرار شد دوباره چرا؟ او پیاده، عدو سواره چرا؟ پیرِ هفتاد ساله، جا می‌ماند پا برهنه، سه ساله را می‌خواند گرچه، اُمُ الائمه را خوانده زیرِ سمّ ستور کِی مانده اهلِ بیتش به سرزنان، اما کس نزد تازیانه بر آنها هتکِ حرمت ز او فراوان شد لیک آخر، رها ز عدوان شد بود اگر ناله ی حزینه ی او نَنِشستند روی سینه ی او نَرُبودند کهنه پیرهنش نشده هیچ نیزه در دهنش □ □ □ بود اما شبیهِ جدِ غریب بی مددکار و بی معین و حبیب با وجودیکه بود گِرداگِرد پای درسش، هزارها شاگرد هیچکس یاری اَش به او نرسید در گرفتاری اَش به او نرسید آنهمه گفته بود، از تاریخ از غمِ زخمِ سینه و سرِ میخ گفته بود از امامِ کَت بسته از تهاجم، به مادری خسته گفته بود از سقیفه و شورا از علی، تا امامِ عاشورا گفته بود از حرامیانِ سخیف از نظر، بر مخدراتِ شریف گفته بود از غمِ پس از گودال از خیام و ربودنِ خلخال باز هم ماند این ولی تنها مثلِ مظلومِ دین علی تنها □ □ □ عبرت امروز هم همانگون است کربلا، کربلای گردونَ است چرخِ گردون، رسانده نوبتِ ما کربلا هست و درسِ عبرتِ ما بشنو از مکتبِ سلیمانی حرف حق از لبِ سلیمانی ای عزیزان من، حرم اینجاست دوستان! اَرضِ محترم اینجاست این زمین در خودش حرم دارد این حرم صاحبِ کرم دارد این دیار از شلمچه تا به دمشق صد هزاران شهید داده ز عشق طاعت از رهبرِ جمارانی هست تا سید خراسانی نگذارید او شود تنها در میانِ هجومِ دشمن ها امتحانی سترگ در پیش است پس جهادی بزرگ در پیش است جبهه را میتوان به دست و زبان یار باشیم تا امامِ زمان تا ظهور این جهاد، تمرین است درسِ عبرت ز روضه شیرین است همه جا غرقِ روضه باید شد تا سفیر حسین، شاید شد خطی از انتظار باید داد روضه را انتشار باید داد یارِ مهدی ببین که چون گِریَد همچو او جای اشک، خون گِریَد ایکه گویی حسین نعم الامیر زینبِ او هنوز مانده اسیر https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
در بین سر و صدا کجا می بردند هیزم به کدام کربلا می بردند رفتند به عرش بی وضو نا اهلان جایی که سلامی از خدا می بردند در سوخت و یاد مادری افتادم انگار… دوباره مرتضی می بردند بر خورده به غیرتش، نمیدانستند؟ با بی ادبی نام که را می بردند؟ ارثیه ی زینب ست اگر او را هم با پای برهنه بی عبا می بردند یک پیر پیاده ظالمی بر مرکب با خاطره ی سلسله ها می بردند هم روضه ی کوچه ست هم کرببلاست گویا که مصیبت همه آل عباست اصحاب تواییم میثم تماریم آماده ی سینه چاک هر پیکاریم هم طایفه ی جناب سلمانیم و جا پای قدومتان قدم برداریم ما کیسه ی از مال تهی داریم و با جان سبب رونق این بازاریم هر کس که تویی امام او با اوییم از هر که نشد محبتان بیزاریم تا هست خدا، خدا به ولله قسم در سینه حدیث قال صادق داریم از خاک ره علی و اولاد علی مدیون تواییم اگر که سر برداریم از کرده ی خویش و لطف تو خوشحالم بر شیعه ی جعفری شدن میبالم امروز اگر محب قرآن شده ام پابند اصول و فقه و ایمان شده ام عبد علی و رسول و زهرایم اگر یا سینه زن دم حسن جان شده ام آشفته ی روضه های ثارللهم چون ابر بهار غرق باران شده ام در هر محنی به آل حیدر سوزم از داغ جگر خراش گریان شده ام گر شیعه ی اثنا عشری هستم من گر بنده ی سلطان خراسان شده ام این موهبت امام صادق باشد در مکتب جعفری مسلمان شده ام هر بار هوای کربلا کردم من بر شیخ الائمه اقتدا کردم من هر کس که شکسته دل در این ماتم شد فرموده که با مادر ما محرم شد فردوس کند جهنم آن چشمی که اندازه بال مگسی هم نم شد هر کس به حسین ناله ای سر داده از بار گناه بی شمارش کم شد بر هر نفسش عبادتی بنویسند آن دل که به یاد کربلا پر غم شد ولله که دوزخ ندهد آزارش آن چهره که در غربت ما درهم شد با این همه نقل قول فهمیدم که آدم به چه علت است اگر آدم شد رحمت به کسی که میکشد بر او آه لا یوم کیومک اباعبدالله 🔴https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
1.14M
روضه امام صادق علیه‌السلام باصدای محمد اسماعیل فضل الهی_(۴دقیقه) https://eitaa.com/fazlll دیوان فضل
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 زمینه شهادت امام صادق علیه السلام 💠 ای وای ای وای خدا برای هیچکسی نیاره دشمنی که رحمی به دل نداره شبونه توی خونه پا بزاره آتیش زدن ، نیمه شب تموم آشیونمو زنده کنن ، خاطرات مادر جوونمو آتیش و دود، کینه و هجوم لشکر حسود کاش مادرم، پشت درب خونمون نرفته بود ای داد بیداد ، مگه میره از یاد ، مادرم از نفس افتاد ای داد بیداد ، زهرا شکست و ، شده حیدر دشمن شاد آه و واویلا ای وای وای دنبال مرکب منو میکشوندن برهنه پا تو کوچه ها دووندن دیگه نفسهامو به لب رسوندن برهنه پا ، یادم اومد خاطرات کربلا رقیه و ، پای پر آبله تو بیابونا پرش کبود ، شبیه فاطمه پیکرش کبود از دست زجر ، شده حتی رنگ معجرش کبود اشک دونه دونه ، شده باز روونه ، طفلی قامتش کمونه دیگه‌جای سالم ، رو تنش نموند از ، ضربه های تازیونه "آه و واویلا" ای وای ای وای خیلی مصیبت سر من آوردن با زهر کینه تنمو آزردن اما به نیزه سرمو نبردن غریب حسین ، بی کفن رو خاک گرم کربلا غریب حسین ، آخرم کفن شده تو بوریا غریب حسین ، کشته شد پیش چشای مادرش غریب حسین ، رو نیزه ها شکسته شد سرش سر بدون پیکر ، تن رو خاکا بی سر ، خنده های تلخ قاتل نه فقط عمامه ، حتی کهنه پیرهن ، شده قسمت اراذل "آه و واویلا" ✍ امیر قربانی فر https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی