eitaa logo
دیوان فضل
271 دنبال‌کننده
326 عکس
251 ویدیو
22 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کانون مداحان
بوی خون آید از دل صحرا خاک عالم به سر چه رخ داده بین لشگر به پاشده غوغا حمزه دیگر ز پای افتاده  مصطفی را خبر کنید آید تاکه دستان هنده(لع) را گیرد دیراگر آیداز تماشای بدن پاره پاره می میرد  یوسفی گیر گرگ افتاده وای بر حال پیکر حمزه فکرپوشاندن تن او باش آید از راه خواهر حمزه  زخم این سینه را به هم آور بر دعا دست خویش بالا کن زود بر پیکرش عبا انداز فکر گیسوی خواهرش را کن  سرزمین احد غبار آلود گرچه از شور و گریه ها غوغاست حمزه و هر بلا سرش آمد گوشه ای از غروب عاشوراست  کی به پیش نگاه این خواهر تشنه لب سر ز تن جدا کردند بهر تشییع پیکری بی سر ده نفر نعل تازه آوردند 🔸شاعر : _______________________________ ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان
هدایت شده از کانون مداحان
بنويسيم از مسير بهشت بايد از اين سعود پاک نوشت بايد از عزتي فرا تر گفت نه عمو ، ياور پيمبر گفت تا که آن پير سر بلند آمد نفس هر که بود بند آمد آمده عبد عشق خود باشد مرد رزم آور احد باشد سمت او تا که هر که مي آيد لرزه اي حول مکه مي آيد جهل اعراب را به رزم آورد قلم اين جلوه را به نظم آورد گر که الگوي هر نبرد شده او جوانيست پيرمرد شده خون کفر از شجاعتش جاري دين حق در ابهتش جاري شرح صدرش به قدر اسلام و شير مردان صدر اسلام و قدر ظرفش اگر چه ظرفي نيست چشمه اي از علي ست حرفي نيست سجده ي عشق او قبول شده بازوي لشکر رسول شده دين کجا کار با نفر دارد ؟!! چه کسي اين وسط جگر دارد !؟ مرد وقتي که نيتش زيباست در ره حق حميتش زيباست کشته ي غمزه ي رسول الله حضرت حمزه ي رسول الله عشق اينگونه جلوه گر مي شد حمزه اينگونه خون جگر مي شد رقص خون در مقابل دلبر پيش چشمان اشک پيغمبر خون به مردان رند مي آيد... و صد افسوس هند مي آيد بدني پاره پاره واويلا دل بي راه چاره واويلا کار اين دل چه چيز جز آه ست واي من چون صفيه در راه است از خجالت زمين خجل شده بود خاک از خون حمزه گل شده بود خواهرش مي رسيد وا مي ماند بايد اين نعش پاره را پوشاند احمد آرام عباش را وا کرد خار و خاشاک را مهيا کرد قصه با اين رويه مي گذرد غصه هاي صفيه مي گذرد قاتلش آن طرف عرق مي خورد برگ تاريخ دين ورق مي خورد صحبت از يک عموي ديگر شد غم و اندوه شيعه از سر شد روضه هايي که مو به مو گفتند کودکاني عمو عمو گفتند شده اوضاع خيمه ها در هم دشت و يک مشت مرد نا محرم تا عمو رفت هي کتک خوردند بي هوا گوشواره را بردند کاش اينجا هم اي نبي بودي فکر اندوه زينبي بودي !! چه عذابي کشيد اين خواهر تا به نيزه رسيد اين خواهر پيش چشمان خواهري مضطر رفته بر روي ني ز پهلو سر 🔸شاعر: ________________________________ ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان
هدایت شده از کانون مداحان
گمان نمی کنم این روح پیکرم باشد تنی که مُثله شده در برابرم باشد گمان نمی کنم این تکه های پخش شده همان عموی رشید پیمبرم باشد بدن مگر بدن کیست این چنین شده است؟! اگر خدای نکرده برادرم باشد...! چرا عبای پیمبر نمی گذارد تا دوباره روشنی دیدۀ ترم باشد؟ *** فدای خواهر مظلومه ای که نالان گفت: کنار کشتۀ گودال مو پریشان گفت: *** گمان نمی کنم این زیر نیزه افتاده حسین فاطمه یعنی برادرم باشد تو را خدا بگذارید بوسه اش بزنم که قول می دهم این بار آخرم باشد کفن که نیست عبا نیست، بوریا هم نیست؟! بد است بی کفن این مرد محترم باشد برای آن که روی پیکرش بیاندازم نمی شود بگذارید معجرم باشد؟ 🔸شاعر: ________________________________ ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان
هدایت شده از اشعار ناب آئینے
گمان نمی کنم این روح پیکرم باشد تنی که مُثله شده در برابرم باشد گمان نمی کنم این تکه های پخش شده همان عموی رشید پیمبرم باشد بدن مگر بدن کیست این چنین شده است؟! اگر خدای نکرده برادرم باشد...! چرا عبای پیمبر نمی گذارد تا دوباره روشنی دیدۀ ترم باشد؟ *** فدای خواهر مظلومه ای که نالان گفت: کنار کشتۀ گودال مو پریشان گفت: *** گمان نمی کنم این زیر نیزه افتاده حسین فاطمه یعنی برادرم باشد تو را خدا بگذارید بوسه اش بزنم که قول می دهم این بار آخرم باشد کفن که نیست عبا نیست، بوریا هم نیست؟! بد است بی کفن این مرد محترم باشد برای آن که روی پیکرش بیاندازم نمی شود بگذارید معجرم باشد؟ 🔸شاعر: ________________________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
هدایت شده از اشعار ناب آئینے
بنويسيم از مسير بهشت بايد از اين سعود پاک نوشت بايد از عزتي فرا تر گفت نه عمو ، ياور پيمبر گفت تا که آن پير سر بلند آمد نفس هر که بود بند آمد آمده عبد عشق خود باشد مرد رزم آور احد باشد سمت او تا که هر که مي آيد لرزه اي حول مکه مي آيد جهل اعراب را به رزم آورد قلم اين جلوه را به نظم آورد گر که الگوي هر نبرد شده او جوانيست پيرمرد شده خون کفر از شجاعتش جاري دين حق در ابهتش جاري شرح صدرش به قدر اسلام و شير مردان صدر اسلام و قدر ظرفش اگر چه ظرفي نيست چشمه اي از علي ست حرفي نيست سجده ي عشق او قبول شده بازوي لشکر رسول شده دين کجا کار با نفر دارد ؟!! چه کسي اين وسط جگر دارد !؟ مرد وقتي که نيتش زيباست در ره حق حميتش زيباست کشته ي غمزه ي رسول الله حضرت حمزه ي رسول الله عشق اينگونه جلوه گر مي شد حمزه اينگونه خون جگر مي شد رقص خون در مقابل دلبر پيش چشمان اشک پيغمبر خون به مردان رند مي آيد... و صد افسوس هند مي آيد بدني پاره پاره واويلا دل بي راه چاره واويلا کار اين دل چه چيز جز آه ست واي من چون صفيه در راه است از خجالت زمين خجل شده بود خاک از خون حمزه گل شده بود خواهرش مي رسيد وا مي ماند بايد اين نعش پاره را پوشاند احمد آرام عباش را وا کرد خار و خاشاک را مهيا کرد قصه با اين رويه مي گذرد غصه هاي صفيه مي گذرد قاتلش آن طرف عرق مي خورد برگ تاريخ دين ورق مي خورد صحبت از يک عموي ديگر شد غم و اندوه شيعه از سر شد روضه هايي که مو به مو گفتند کودکاني عمو عمو گفتند شده اوضاع خيمه ها در هم دشت و يک مشت مرد نا محرم تا عمو رفت هي کتک خوردند بي هوا گوشواره را بردند کاش اينجا هم اي نبي بودي فکر اندوه زينبي بودي !! چه عذابي کشيد اين خواهر تا به نيزه رسيد اين خواهر پيش چشمان خواهري مضطر رفته بر روي ني ز پهلو سر 🔸شاعر: ________________________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
هدایت شده از اشعار ناب آئینے
@shere_aeini نور چشم پیمبری حمزه چه قدَر مثل حیدری حمزه اسدالله دیگری حمزه به خداوند، محشری حمزه ای مُلقّب به سیّدالشهدا حامی مُخلص رسول خدا هم عمو هم برادرش بودی همه جا یار و یاورش بودی تو علمدار لشکرش بودی جنگجوی دلاورش بودی تا نظر بر سپاه می کردی روزشان را سیاه می کردی بین لشگر وجود تو لازم بین میدان، حریف تو نادم افتخار قبیله ی هاشم می نویسم برای تو دائم می نویسم کمال داری تو مثل جعفر دو بال داری تو بی سبب نیست این که سرداری به علی رفته ای جگر داری وقت حمله به سینه پر داری همه دیدند که هنر داری با دو شمشیر حمله می کردی وَ دمار از همه در آوردی مرحبا بر تو ای عموی رسول که چنین شد سفید، روی رسول با تو محفوظ چار سوی رسول کم نگردید با تو موی رسول کاش حمزه مدینه هم بودی دور بیت الحزینه هم بودی بیعتت با نبی چه دیدن داشت اَشهدت آن زمان شنیدن داشت عطر اسلام تو وزیدن داشت رنگ بوجهل هم پریدن داشت با کمانت سرش ز هم پاشید از تو و نام حمزه می ترسید ما پیاده ولی سواره، شما یکی از راه های چاره، شما روضه های پر از اشاره، شما تکّه تکّه و پاره پاره، شما اهل بیت از تو یاد می کردند بر تو گریه زیاد می کردند در کمین بود، نیزه را انداخت پیکرت را چه بی هوا انداخت تا نبی روی تو عبا انداخت همه را یاد بوریا انداخت اوّلین رکن پنج تن می خواند روضه ی شاه بی کفن می خواند ته گودال پیکرش افتاد جلوی چشم خواهرش افتاد جای خنجر به حنجرش افتاد ناله ای زد وَ مادرش افتاد یا بُنَیَّ ذبیح عطشانم یا بُنَیَّ قتیل عریانم 🔸شاعر: _______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
هدایت شده از اشعار ناب آئینے
@shere_aeini ای کشته ای که بود اُحد کربلای تو اهل مدینه نوحه گران عزای تو شیر خدا و شیر رسول خدا تویی ای نام سیدالشّهدایی سزای تو قبل از حسین و واقعه ی جانگداز او زهرا گریست بر تو و بر کربلای تو هر عضوت از نسیم شهادت چو گل شکفت در راه دین چو مُثله نشد کس سوای تو اعضای تو ز تیغ ستم پاره پاره شد پایان نشد به کشته شدن ماجرای تو شد خلعت شهادت تو جامه ی رسول جان ها فدای پیکر در خون شنای تو ای قامت بلند رشادت به هر زمان کوتاه بُد ردای رسالت برای تو ماتم، چرا گیاه به پای تو ریختند می باید آنکه ریخت سر و جان به پای تو شعر مؤید است تو را کمترین نثار ای بهترین درود و تحیّت سزای تو 🔸شاعر: ________________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
هدایت شده از کانون مداحان
نیزه ای آمد به قلب حمزه، آن شوکت شکست آن صلابت، آن شجاعت، آن همه هیبت شکست دور از چشم نبی، افتاد علمدارش زمین آن شکوه و هِیمنه، در موجی از حیرت شکست ناگهان پیچید در دشتِ اُحد این مرثیه تک سوارِ یل، یلِ پیغمبر رحمت شکست در یمینِ جبهه میجنگید حیدر، یک تنه در یسارِ جبهه یک سردار ، یک امّت شکست فرصتَش را مغتنم دید و جگرخواره، رسید سینۀ شیر رسولُ الله، بی مُهلت شکست چون جگرخواره دلِ آن شیر، بر دندان کشید مُثله شد آن قامتِ چون سَرو، آن عزت شکست تا به بالین عمو آمد پَیمبر آه آه بر کمر دستی گرفت و گفت: این قامت شکست یادم آمد از علمدار رشید کربلا از غمش پشت حسین آنروز با شدّت شکست بی علم، بی دست، با صورت، زمین افتاده بود گفت آقاجان؛ غرورم پیش این ملت شکست من شنیدم سنگ بارانت کنند این کوفیان خوب شد پیشانی اَم پیش از تو با ضربت شکست من نباشم تا ببینم زینبت را میزنند وای از آندم که حریم بانوی عصمت شکست وای اگر گویند؛ حمله بر حرم آزاد شد آه از آن ساعت که دشمن در حرم حرمت شکست گوشواره، دستبند، خلخال، اینها جای خود حرمت معجر شکست و حرمت عترت شکست یا ز غم باید بمیرم، یا رَود از دیده خون مهدیا!!! بازآ که دیگر حرمت غیرت شکست 🔸شاعر: ________________________________ ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان
هدایت شده از کانون مداحان
ای کشته ای که بود اُحد کربلای تو اهل مدینه نوحه گران عزای تو شیر خدا و شیر رسول خدا تویی ای نام سیدالشّهدایی سزای تو قبل از حسین و واقعه ی جانگداز او زهرا گریست بر تو و بر کربلای تو هر عضوت از نسیم شهادت چو گل شکفت در راه دین چو مُثله نشد کس سوای تو اعضای تو ز تیغ ستم پاره پاره شد پایان نشد به کشته شدن ماجرای تو شد خلعت شهادت تو جامه ی رسول جان ها فدای پیکر در خون شنای تو ای قامت بلند رشادت به هر زمان کوتاه بُد ردای رسالت برای تو ماتم، چرا گیاه به پای تو ریختند می باید آنکه ریخت سر و جان به پای تو شعر مؤید است تو را کمترین نثار ای بهترین درود و تحیّت سزای تو 🔸شاعر: ________________________________ ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان
هدایت شده از کانون مداحان
تو شیر مردی و شیران اسیر تو از دم یلان کل حجازند حقیر تو نام تو حمزه است و مقامت زبس بلند هرگز ندیده هر دو فلک هم نظیر تو میدان غزوه های نبی نور کامل است از شدت درخشش بدر منیر تو از بس که تیر و تیغ و نگاهت کشنده است انگار گشته قابض الارواح اجیر تو در هر نگاه نافذت عمق حقایقیست رزم جامه ی سیاه تو شبهای عاشقیست پشت و پناه و یاور احمد به هر زمان ماندی شبیه کوه تا آخرین توان هر چه که از ابهت تو گفته اند کم است قاصر بود ز وصف شکوهت زبانمان فرمانده ی سپاه محمد چه میشود؟ وقتی که با علی به معرکه ها میشوید عیان بدر و احد حکایتتان را نوشته اند دیدند زمین زیر پای شما میخورد تکان گویا که زلزله شده میدان کار و زار مانده سپاه کفر که لا یمکن الفرار اما امان ز نیزه ی وحشی که خم نمود این نازنین عموی پیمبر که بود عمود افتاد بر زمین و پیمبر کشید آه تا که رسید به پیکر او هنده ی حسود خنجر کشید و سینه او را شکافت تا بیرون کشد جگرش را ولی چه سود این سینه و جگر پر از عشق محمد است سنگ می شود به سر امت یهود اما دوباره سنگ و سر و نیزه و سپس قلبی که کرده روضه ی مقتل کمی هوس روز دهم شد و گودال قتلگاه پر شد ز خون تازه ی ارباب بی گناه با چکمه روی سینه ی زخمی که پا گذاشت شد آسمان کرب و بلا ناگهان سیاه فریاد می زند زنی از روی تل نبر سر را که مادرمان میرسد ز راه زینب ز حال میرود و میخورد زمین طفلک رقیه پس به چه کس میبرد پناه خیمه میان آتش و معجر کشان عدو فریاد میزند سکینه که برگرد بیا عمو 🔸شاعر: _________________________________ ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان
هدایت شده از کانون مداحان
دنیا مثال حمزه علمدار دیده ؛ نه! پیغمبر شبیه تو غمخوار دیده ؛ نه! کوه احد ز خویش قوی تر ندیده بود مانند تو امیر قلندر ندیده بود وقتی که تو مدافع آزادگی شدی روح شُکوه مردی و مردانگی شدی تو راستی برای پیمبر سپر شدی روزی که این به شیعه جگر بی جگر شدی مُثلِه شدن نصیب کسی می شود که او سرتا به پا مطیع رسول است مو به مو تو عاشق تمام عیار پیمبری شش دُنگ تحت پوشش فرمان حیدری یک ذره اَم ارادت اعدا نداشتی بالاتر از اراده ی زهرا نداشتی آری تو عبد صالح درگاه ایزدی تنها به نام فاطمه شمشیر می زدی در صحنه ی نبرد علیِِ مجسمی شیر خدا و شیر رسول مکرمی از بس که پاره پاره شد از تیغ تو ستم شد پاره پاره پیکرت ای صاحب علم ای آن که طعم نیزه و خنجر چشیده ای آیا تَن امام ، به گودال دیده ای؟ حمزه ، امام بی کفن آیا شنیده ای؟ آیا شده به نیزه شوی قاری سپاه؟ یا که کُنی ز نیزه علمداری سپاه؟ آیا شده عمود به فرقت فرو رود؟ 🔸شاعر : ؟؟؟ _______________________________ ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان
هدایت شده از کانون مداحان
شیر نبی و شیرخدایی حمزه همسنگر ختم الانبیا یی حمزه بازوی توانگر تو یار اسلام تو یاور دین مصطفایی حمزه با دوستی و محبت آل الله از لطف خدا غرقِ ولایی حمزه همسنگر خاتم نبوت احمد همراه علی مرتضایی حمزه با این همه ایثار و جوانمردی تو ممدوح رسول دو سرایی حمزه در وصف کمال تو چه گویم مولا برتر تو ز هرمدح و ثنایی حمزه این گفته خاتم رسولان باشد تو شافع امت به جزایی حمزه ای روشنی دیده ختم مرسل تو روشنی قلوب مایی حمزه بر جمله محبان نبی و آلش از مرحمتت نما دعایی حمزه هرچند شکسته دشمنت حرمت تو داری تو حریم باصفایی حمزه چون لحظه به لحظه در کنارش بودی با درد محمد آشنایی حمزه در جنگ و ستیز بهر یاری نبی با دشمن غافل از خدایی حمزه با بذل همه هستی و ایثار جان در راه خدا شدی فدائی حمزه ای خفته به خون در ره دین اسلام توسید جمع شهدایی حمزه در جنگ احد برای یاری نبی تو نقش زمین و بی صدایی حمزه از کینه ی آن هند جگر خواره پست تو مثله به دست اشقیایی حمزه با حیله و تزویر غلامش وحشی تو کشته کینه و جفایی حمزه تا آن که نبیند بدنت را خواهر پوشاند تنت را به عبایی حمزه آمد صفیه خواهر غمدیده تو دارد به لبش شور و نوایی حمزه از بهر تو ای حامی دین و قرآن بگرفته نبی بزم عزایی حمزه سوزدهمه عمر به یاد غم تو درحشرشفیع این( رضائی )حمزه 🔸شاعر: _________________________________ ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان