eitaa logo
دیوان فضل
271 دنبال‌کننده
325 عکس
250 ویدیو
22 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ساقیِ معراج... تيغ ابرويت غزل را در خطر انداخته پیشِ پايت از تغزل بسكه سر انداخته مرد اين ميدانِ جنگِ نابرابر نيستم تيرِ مژگانت ز دستِ دل سپر انداخته بنده ای؟ پروردگاری؟ این شکوهِ لایزال شاعرانت را به اما و اگر انداخته! نامی از ميخانه ها نگذاشت باقی نام تو باده را چشم خمارت از اثر انداخته ساقیِ معراج، عرش گنبد خضرایی ات جبرئيل مست را از بال و پر انداخته کار ديگر از ترنج و دست هم، يوسف گذشت تيغ، سرها را به اظهارنظر انداخته سود بازار نمک انگار چيز ديگری ست! خنده ات رونق ز بازار شكر انداخته عاشق و معشوق ها ازهجر رويت سوختند عشق تان آتش به جانِ خشک و تر انداخته این تنورِ داغ مدح چشمهایت؛ مهربان نان خوبی دامنِ اهل هنر انداخته مهربانیِ نگاهت، ای صبورِ سربه زير دولت شمشير را از زور و زر انداخته تا سبكباریِ دل، چوبِ حراجت را بزن چين زلفت در سرم شوقِ سفر انداخته https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی مشهد الرضاعلیه السلام
هدایت شده از °•○☆فضل الهی☆○•°
https://eitaa.com/fazlll به مناسبت ۲۷ رجب اشعار زیبا در دیوان فضل الهی مشهدمقدس 🌷🌴🌷🌴🌷🌴🌷 ❆〰❆〰❆〰❆〰❆〰❆〰❆ امشب قلم زدند پریشانی مرا با تو رقم زدند مسلمانی مرا قرآن بخوان و راه خدا را نشان بده توحید را نشان زمین و زمان بده قرآن بخوان و با نفس آسمانی ات این مرده‌های روی زمین را تکان بده قرآن بخوان و بال مرا از قفس بگیر اندازه شعور پرم آسمان بده آخر چه قدر قوم پسر دار می‌شوند دختر به دست دامن این مادران بده جز با صدای عشق مسلمان نمی‌شوم پس لطف کن خودت درِ گوشم اذان بده  قرآن بخوان بگو که خدا واحد است و بس هر که ادلّه خواست علی را نشان بده تو آسمان مکه‌ای و ماه تو علی ست تنها دلیل روشنیِ راه تو علی ست مکه گرفته بوی خدا از دعای تو پیچیده در زمانِ همیشه صدای تو پایین بیا ز کوه دخیلی بیاورند دست توسل همگان بر عبای تو امشب فرشته‌ها همه پرواز می‌کنند اطراف آستانه غار حرای تو از این به بعد چشم تمام قنوت‌ها ایمان می‌آورند به یا ربّنای تو از این به بعد شمس و قمر روی دست تو از این به بعد مُلک و مکان زیر پای تو پرواز با دو بال میسر شود، بلی قرآن برای توست، علی هم برای تو احمد شدی کتاب شدی مصطفی شدی حالا تمام دار و ندار خدا شدی علی اکبر لطیفیان ❆〰❆〰❆〰❆〰❆〰❆〰❆ شعر اگر از تو نگوید همه عصیان باشد زنده در گور غزلهای فراوان باشد نظم افلاک سراسیمه به هم خواهد ریخت نکند زلف تو یک وقت پریشان باشد سایه ابر پی توست دلش را مشکن مگذار این همه خورشید هراسان باشد مگر اعجاز جز این است که باران بهشت زادگاهش برهوت عربستان باشد چه نیازی ست به اعجاز، نگاهت کافی ست تا مسلمان شود انسان اگر انسان باشد فکر کن فلسفه خلقت عالم تنها راز خندیدن یک کودک چوپان باشد چه کسی جز تو چهل مرتبه تنها مانده از تحیر دهن غار حرا وا مانده عشق تا مرز جنون رفت در این شعر محمد نامت از وزن برون رفت در این شعر محمد شأن نام تو در این شعر و در این دفتر نیست ظرف و مظروف هم اندازه یکدیگر نیست از قضا رد شدی و راه قدر را بستی رفتی آنسوتر از اندیشه و در را بستی رفتی آنجا که به آن دست فلک هم نرسید و به گرد قدمت بال ملک هم نرسید عرش از شوق تو جان داده کمی آهسته جبرئیل از نفس افتاده کمی آهسته پشت افلاک به تعظیم شکوهت خم شد چشم تو فاتح اقلیم نمی دانم شد 👇👇👇👇👇👇
آنچه نادیده کسی دیدی و برگشتی باز سیب از باغ خدا چیدی و برگشتی باز شاعر این سیب حکایات فراوان دارد چتر بردار که این رایحه باران دارد حمیدرضا برقعی ❆〰❆〰❆〰❆〰❆〰❆〰❆ الا محمد «اِقرء و ربُّک الاکرم» بخوان به نام خداوندگار لوح و قلم بخوان بخوان که تویی منجی همه عالم بخوان که پیشتر و برتری تو از آدم بخوان که خوانده خدایت پیمبر اکرم بخوان که هر سخن توست آیتی محکم بخوان به نام خدایی ‌که آفرید تو را بخوان بنام کریمی ‌که برگزید تو را الا که سیطره کفر از این خبر شکند صف سپاه شب از نیزه سحر شکند اگر چه کوه بوَد خصم را کمر شکند به تیغ عدل تو بازوی زور و زر شکند تبر به دست، بتان را به یکدگر شکند کمان گرفته ز بوجهلِ فتنه سر شکند خبر دهید که دیو غرور و مستی مُرد رسید لشکر توحید و بت پرستی مُرد محمد ای دو جهان زیر بار منت تو مبارک است به خلق و خدا نبوت تو خجسته باد به عالم ظهور دولت تو تمام نور بود از چراغ حکمت تو بود حقیقت توحید درس وحدت تو درود بر تو و دین و کتاب و عترت تو چراغ عترت و قرآن یکی است یااحمد به این دو عزت ما متکی است یااحمد دو ثقل زنده تو اهل بیت و قرآنند دو قطعه نور ز یک مشعل فروزانند دو سوره‌اند که مانند نور و فرقانند دو آفتاب که از یک سپهر تابانند دو گوهرند که از یک صدف درخشانند دو نخل نور که محصول یک گلستانند به اتفاق، دو تصویر از جمال خداست هرآنکه گشت جدا ازیکی، ز هردو جداست تو آفتاب جهانی، جهان تو را دارد امیر قافله‌ای، کاروان تو دارد نشسته‌ای به زمین،آسمان تو را دارد تو باغبان جنانی،جنان تو را دارد زمان به طول تمام زمان تو را دارد مکان به وسعت کل مکان تو را دارد چه مقبلان که همه مورد قبول تواند رسول مایی و پیغمبران رسول تواند کسی که در همه جا در کنار توست علی است کسی که دست تو و ذوالفقار توست علی است کسی که تا ابدالدهر یار توست علی است کسی که شیر تو و کردگار توست علی است کسی که جان تو و جان نثار توست علی است کسی که فاتح پروردگار توست علی است کسی که حافظ قرآن و دین توست علی است کسی که گفته خدا جانشین توست علی است سلام بر تو و قدر و جلال و عنوانت! سلام چار کتاب خدا به قرآنت! سلام بر تو و یاسین و نور و فرقانت! سلام بر تو که سلمان بود مسلمانت! سلام بر شرف و اقتدار سلمانت سلام مکه و غار حرا به پیمانت سلام بر تو و مولا علی برادر تو یگانه فاتح بدر و حنین و خیبر تو بشر رسید به آیین راستین امشب خدا نمود برون،دست از آستین امشب رسید حلقه، توحید را نگین امشب طلوع کرد رخ آفتاب دین امشب بتان کعبه! بیفتید بر زمین امشب خدای را بستایید از همین امشب ظهور مکتبِ «خیرالورا» مبارک‌باد طلوع نور ز غار حرا مبارک باد بشارت ای، همه دختران زنده به گور محمد آمده، پایان گرفته سلطه زور به گور گشت نهان، دیو کبر و جهل و غرور فروغ دوستی از کوی دوست کرده ظهور به شام تیره شبیخون زده است لشکر نور محمد آمده، چشم بد از جمالش دور رسید مژده که در ظلِّ احمدید همه از این به بعد،کنار محمدید همه قسم به ذات خداوندگار حیِ قدیر دو عید ماست یکی، این دو، بعثت است و غدیر جهانیان همه دانید از صغیر و کبیر فقط علی است پس از مصطفی به خلق، امیر به شهریار پیام آوران کسی است وزیر که علم دارد و اخلاص دارد و شمشیر هزار مرتبه میثم اگر روی سر دار ز دامن علی و اهل بیت دست مدار غلامرضا سازگار ❆〰❆〰❆〰❆〰❆〰❆〰❆ ای ثناگوی تو رب العالمین آفریدت بهر اهداف برین برد جسمت مسجد الاقصای دور جان پاکت تا به دریاهای نور سینه ات بشکافت و قلبت بشست از غم و از کینه‌ها وز رای سست گفت در غار حرا آن پیک وحی بهر خواندن با لبت بنما تو سعی یک به یک خواندی تو آن آیات نور حکمت حق در دلت کردی ظهور گفت اقرا ای رسول پاک ما ای تو زینت بخش این افلاک ما پس بخوان با نام رب العالمین آنکه انسان را بدادش علم و دین آن که انسان آفرید از خاک و گل سینه اش پر کرد از احساس و دل بعد از آن بگذاشت در دستش قلم سرنوشتت خود نگار بی بیش و کم هرچه بنویسی همان خوانش کنی بس بکوش تا جان خود پایش کنی گرنگاری باقلم افکار زشت می نشاید پانهی اندر بهشت ای محمد ای رسول دین مهر گو به خلقم یک پیامی از سپهر کی همه ابناء آن اول بشر پی نگیرید حرف آن استاد شر تن کنید تقوای حق همچون لباس بازبان دل بگوییدم سپاس جان خود لبریز از ایمان کنید نفس خود قربانی جانان کنید حسین رهنمایی ❆〰❆〰❆〰❆〰❆〰❆〰❆ روز مبعث روز فخر انبیاست   مصطفیٰ نورٌ عَلیٰ نور خداست   عید مبعث وعده گاه کبریاست   رستگاری، مژدگانی خداست   عید مبعث وعده قالو بَلیٰ ست سرّ مکنونات هستی بر مَلاست   بر دل کعبه  طنین  این  نواست یا  رسول  الله  لفظ  کیمیاست    روز مبعث مبدأ عشق و صفاست   جلوه گاه  مظهر  نور  هُداست   یا رسول الله ذکر ما سواست   وعده گاه عشق بازی با خداست  💐💐💐💐💐💐  https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی فضل
چه کاری با حرا کردی محمد حرا را کبریا کردی محمد فدای تو که با اسلام نابت جهان را با صفا کردی محمد کتاب عشق را شیرازه کردیم که اسلامِ تو ، پُر آوازه کردیم لباسِ فاخرِ پیغمبری را به قدّ و قامتت اندازه کردیم به کوه نور تابیدی چنان ماه مخور غصه که پیروزی در این راه رسول ما خیالت جمع باشد که همراه تو می گردد یدالله اساس شرک از بنیان شکستند سران فتنه و طغیان شکستند زمانی پرچمت افراشتی تو ابوجهل و ابوسفیان شکستند به حق ، چشم ترت هم یاعلی گفت خدیجه همسرت هم یا علی گفت زمانی دین خود ابلاغ کردی قویّاً حیدرت هم یا علی گفت تو را مُهر نبوت بر جبین خورد به دردِ تو امیرالمومنین خورد علی وقتی که با تو کرد بیعت نظام کفر یکجا بر زمین خورد درِ فیضت همیشه بازِ باز است همیشه پیرو تو سرفراز است خدا میخواهد این را تا قیامت همیشه پرچمت در احتزاز است 🔹 https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
جلوه ای از رخ معشوق به ما تابیده نوری از جنس خدا در همه جا تابیده مکه روشن شده، خورشید حرا تابیده ای خدیجه پدر فاطمه آمد، صلوات دست پر آمده امروز محمد صلوات آمد از سمت حرا، نور نبوت به جبین آمد از سمت حرا، قاری قرآن مبین آمد از سمت حرا، مرد پیام آور دین او که مسرور می آید، شده پیغمبرمان أشهَدُ أَنَّ محمد شده پیغمبرمان او که از روز نخستین و ازل احمد شد او که در غار حرا، منتخب ایزد شد شد حرا میکده اش، مست می سرمد شد جبرییل آمده و جام نبوت در دست تا که با خواندن قرآن نبی گردد مست نزد او چهره ی ابلیس حضیض است چقدر وحی از غنچه ی لبهاش لذیذ است چقدر این نبی نزد خداوند عزیز است چقدر خاص بوده که به او سوره ی کوثر دادند خوش بحالش، که به او حیدر صفدر دادند او رسول است و شده حرف حسابش قرآن هدیه اش بر همه توحید پرستان، ایمان آمده تا که بسازد ز گِل ما انسان ما اگر ماه خدا، ماه محرم داریم از سر سفره ی پیغمبر خاتم داریم مصطفایی که به جز زجر ز کفار ندید از یَد بولهب مکه کم آزار ندید دور خود یار، به جز حیدر کرار ندید روی غمهاش به جز فاطمه مرهم نگذاشت سنگ دشمن به لبش خورد، ولی کم نگذاشت آمده تا که بتی قبله ی مردم نشود کعبه از لات و هبل، غرق تألم نشود کعبه خود سنگ نشانیست که ره گم نشود به خداوند، به قرآن و به جان ثقلین قبله ی اصلی عشاق جهان است حسین زینت دوش نبی کیست، أباعبدالله دین ناب نبوی چیست، أباعبدالله غیر حق فانی و باقیست، أباعبدالله این حسین کیست که عالم همه دیوانه ی اوست این چه شمعی است که جانها همه پروانه ی اوست https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی 💐🌴🌺🌷🌻☀️
آیه آیه همه جا عطر جنان می آید وقتی از حُسن تو صحبت به میان می آید جبرئیلی که به آیات خدا مانوس است بشنود مدح تو را با هیجان می آید مي رسي مثل مسيحا و به جسم کعبه با نفس هاي الهي تو جان می آید بس که در هر نفست جاذبه‌ی توحیدی است ریگ هم در کف دستت به زبان می آید هر چه بت بود به صورت روی خاک افتاده‌ ست قبله‌ی عزت و ايمان به جهان مي آيد با قدوم تو براي همه‌ی اهل زمين از سماوات خدا برگ امان مي آيد نور توحيدي تو در همه جا پيچيده ست از فراسوي جهان عطر اذان مي آيد عرشِ معراج سماوات شده محرابت ملکوتی ست در این جلوه‌ی عالم تابت خاک از برکت تو مسجد رحمانی شد نور توحید به قلب بشر ارزانی شد خواست حق، جلوه کند روشني توحیدش قلب پر مهر تو از روز ازل بانی شد ذکر لب های تو سرلوحه‌ی تسبیحات است عرش با نور نگاه تو چراغانی شد قول و افعال و صفاتت همه نور محض اند نورت آئينه‌ی آئين مسلماني شد به سراپرده‌ی اعجاز و بقا ره یابد هر که در مذهب دلدادگی ات فانی شد خواستم در خور حسن تو کلامی گویم شعر من عاقبتش حسرت و حیرانی شد اي که مبهوت تو و وصف خطي از حسنت «از ازل پرتو حسنت ز تجلي دم زد عشق پيدا شد و آتش به همه عالم زد» جنتی از همه‌ی عرش فراتر داری تو که در دامن خود سوره‌ی کوثر داري دیدن فاطمه ات دیدن وجه الله است چه نیازی است که تا عرش قدم بر داری جذبه‌ی چشم تو تسخیر کند عالم را در قد و قامت خود جلوه‌ی محشر داری عالم از هيبت تو، شوکت تو سرشار است اسداللهی چون حضرت حيدر داری حسنين اند روی دوش تو همچون خورشید جلوه‌ی نورٌ علي نور ، مکرر داری اهل بیت تو همه فاتح دل ها هستند روشني بخش جهان، قبله‌ی دنيا هستند اي که در هر دو سرا صبح سعادت با توست رحمت عالمي و نور هدايت با توست چشم امید همه خلق و شکوه کرمت پدر امتي و اذن شفاعت با توست با تو بودن که فقط صرف مسلماني نيست آنکه دارد به دلش نور ولايت، با توست بي ولاي علي اين طايفه سرگردانند دشمني با وصي ات، عين عداوت با توست بايد از باب ولاي علي آيد هر کس در هواي تو و در حسرت جنت با توست سالياني ست دلم شوق زيارت دارد يک نگاه تو مرا بس، که اجابت با توست کاش مي شد سحري طوف مدينه آنگاه نجف و کرب و بلا و حرم ثارالله https://eitaa.com/fazlll
"به روزگار سیاهی که شب حصار نداشت جهان جزیرۀ سبزی در اختیار نداشت گلوی خاک پر از دردهای بغض‌آلود و انجماد زمین، رنگی از بهار نداشت از این کویر نسیمی سر عبور نداشت به غیر تیرگی این‌جا کسی حضور نداشت صدای عشق به گوش زمین نمی‌آمد در آن سیاهی سنگین، ستاره نور نداشت سیاه‌چال زمین جای بت‌پرستی بود فراز دیده نمی‌شد تمام، پستی بود نه شوق پرزدنی، پرگشودنی، سفری نه کورسوی چراغی به بام هستی بود نه آفتاب به باغ جهان صفا می‌داد نه ماه جاذبۀ خاک را صلا می‌داد نه اختران به قناری سلام می‌گفتند نه باغ، مژدۀ صبحی به شام ما می‌داد به ‌ناگهان گل وحی از حرا شکوفا شد به کوه لرزه درافتاد و پُر ز آوا شد به گوش‌های محمّد صدا صدا پیچید «بخوان به نام خدا» خواند و خواند و گویا شد بخوان به نام خدایی که آفرید تو را میان آینه و آب برگزید تو را بخوان به نام خدایی که با عنایت خاص برای زینت گلدان خویش چید تو را به نام او که قلم را به دست انسان داد بدین‌ وسیله به اندیشۀ نهان، جان داد تو را ودیعۀ پیغمبری عطا فرمود بدین مقام تو را عزّت فراوان داد بخوان که عالم اندیشه پر ز نور شود تمام کوچه پر از جلوۀ حضور شود بخوان که عطر خدا در جهان شود جاری بخوان که قلب جهان غرق در سرور شود و خواندی آن‌ همه آیات کبریایی را پیام‌های روان‌پرور خدایی را تو آمدی و به پرواز آشنا کردی تمام سوخته‌بالان استوایی را تو آمدی و بر این خاکدان بهار شدی طلوع کردی و خورشید ماندگار شدی کتاب نور به دست تو داده است خدا که نوربخش شب تار انتظار شدی تمام زنده‌دلان، سرخوش از سبوی تواند همیشه سرخوش آیات مُشک‌بوی تو‌اند از آسمان و گل و نور آنچه می‌بینم تمامشان متأثر ز خُلق ‌و خوی ‌تواند به کائنات! که خورشید کائنات تویی به جسم مُردۀ عالم گل حیات تویی قسم به لوح و قلم! عرش و فرش می‌دانند به روز واقعه، آیینۀ نجات تویی" https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
"حی علی الفلاح که گل کرده بعثتش باید نماز بست نمازی به قامتش این نور از کجاست که همواره روشن است این شعله چیست در دلمان جز محبتش جاری شده‌ست چشمۀ آیات در حجاز گل‌ها شکفته‌اند برای تلاوتش حسن ختام و نقطۀ آغاز دهر بود حسن ختام بود شروع نبوتش از آسمان غار حرا نور می‌رسید نوری که داد مژده برای رسالتش دستان اتحاد نباید جدا شوند آری امید داشت به دستان اُمّتش" https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
💐🌷🌺🌴🌻☀️ بر گوش میرسد ز حرا بانگ یا علی باشد شب زیارت شیر خدا علی پر میکشد دلم شب مبعث سوی نجف در حیرتم نبی شده مبعوث یا علی یک نور بوده اند از اول دو تا شدند این مصطفی محمد و این مرتضی علی پس میروی اگر به نجف زیر لب بگو یا مرتضی محمد و یا مصطفی علی 🔸شاعر: _________________________ 🌻 ناشر: دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
@g فضل ✍https://eitaa.com/fazlll بانگ تکبیر ز امواج فضا می‌آید گوش باشید که آوای خدا می‌آید بوی عطر از نفس باد صبا می‌آید نفس باد صبا روح فزا می‌آید پیک وحی است که در غار حرا می‌آید به محمد ز خداوند ندا می‌آید ای خلایق همه این طرفه ندا را شنوید گوش‌های شنوا حکم خدا را شنوید بت و بتخانه همه ذکر خدا می‌گویند سخن از اقرأ و از غار حرا می‌گویند حمد حق، مدح رسول دو سرا می‌گویند خلق عالم همه تبریک به ما می‌گویند حکم توحید به ما و به شما می‌گویند همگی با نفس روح فزا می‌گویند بشریت چه نشستی که مسیحت آمد حکم توحید به آوای فصیحت آمد این چراغی است که تا شام ابد جلوه‌گر است این یتیمی است که بر عالم خلقت پدر است این نجات همه در دامن موج خطر است این رسولی است که از کلّ رُسُل خوب‌تر است پیشتر از همه بعد از همه پیغامبر است تا صف حشر طرفدار حقوق بشر است چشم بد دور ز آیینۀ رخسارش باد تک و تنهاست خداوند نگهدارش باد آی انسان‌ها فرمان پیمبر شنوید گوش تا از سخن خلق فراتر شنوید روح گردید و از آن روح مطهر شنوید همه با هم سخن خالق داور شنوید بانگ تهلیل شنیدید مکرر شنوید همه را با هم در عدل برابر شنوید دورۀ کفر و زر و زور به اتمام آمد اهل عالم همه آماده که اسلام آمد عید آزادی زن‌های اسیر است امروز عید خلق است و خداوند قدیر است امروز دامن مکه پر از مشک و عبیر است امروز بشریت را فرمان خطیر است امروز حق بشیر است بشیر است بشیر است امروز جاودان باد چراغی که منیر است امروز ذکر بت‌ها همه لا نعبد الا ایاه همه گویند ولا قوه الا با الله تا به کی چهرۀ خورشید عدالت مستور تا به کی سلطۀ بیدادگران با زر و زور با من امروز بخوانید همگی این منشور منجی کل جهان آمده با مشعل نور عید بعثت شده یا عید جهانگیر ظهور تهنیت باد بر آن دخترک زنده به گور دور دختر کشی و جهل به پایان آمد سر تسلیم بیارید که قرآن آمد مکه آهنگ، به گلواژۀ اقرأ بنواز کعبه از جا کن و تا غار حرا کن پرواز یا محمد سخن خویش ز لا کن آغاز خیز از جا به بت و بتگر و بت خانه بتاز بشریت را با مکتب توحید بساز سر این رشته دراز است دراز است دراز خیز تا عرصۀ بیدادگران تنگ کنی سینه در حین تبسم سپر سنگ کنی ای به راه تو تمامی ملل را دیده ای که جبریل امین دور سرت گردیده ای به قلب بشر از غار حرا تابیده ای خدا پیش‌تر از پیش تو را بگزیده ای سحاب کرمت بر همگان باریده خیز از جای خود ای جامه به تن پیچیده چشم عالم به ره مکتب روشنگر توست منجی کل بشر دین علی پرور توست گر چه فوجی پی آزار تن و جان توأند فکر بشکستن پیشانی و دندان توأند روزی آید که همه خلق مسلمان توأند خاک مقداد تو عمار تو، سلمان توأند سر فرو برده به تسلیم به فرمان توأند پیرو دین تو و عترت و قرآن توأند عالم کفر به اسلام تو تبدیل شود به تولای علی دین تو تکمیل شود تو و آل تو چراغان هدایید همه چارده آینه از وجه خدایید همه چارده صورت توحید نمایید همه چارده قبلۀ ارباب دعایید همه چارده نوح به طوفان بلایید همه چارده مهر عیان در همه جایید همه چارده طور به سینای وسیع دل‌ها چارده عقده گشا در همۀ مشکل‌ها عزت امت تو در گرو وحدت توست وحدت امت تو پیروی از عترت توست طاعت عترت تو، طاعت حق، طاعت توست در رگ قلب حسین بن علی غیرت توست تا خدایی خداوند به پا دولت توست شیعه آن است که هر لحظۀ او بعثت توست شیعه در حکم تو نور ازلی را دیده شیعه در غار حرا با تو علی را دیده بعثت شیعه ز آغاز غدیر است و حراست بعثت سوم او واقعۀ عاشوراست پدر شیعه علی، مادر شیعه زهراست شیعه جان و تنش از آب و گل کرببلاست به خدایی خدایی که جهان را آراست شیعه بودن شرف و عزت و آزادی ماست شیعه تا خون به رگش موج زند یار علی است ((میثما))شیعه همان میثم تمار علی است 💚💦💚💦💚💦💚💦 https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
(( به مناسبت ۲۶ ماه رجب سالروز رحلت حضرت ابوطالب پدر بزرگوار مولا علی علیه السلام و عموی گرامی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم )) ( حضرت  ابوطالب ) عبد خالق یکتا  ، حضرت ابوطالب  با وقار و با تقوا ، حضرت ابوطالب پرده دار بیت الله ، سرور بنی هاشم ای سخنور دانا ، حضرت ابوطالب یاور رسول الله ، ای عموی پیغمبر با بصیرت و آقا ، حضرت  ابوطالب افتخارتان باشد سرپرستی احمد ای دلاور والا ، حضرت ابوطالب افتخار بالاتر ،  بر علی پدر هستی حیدرت شده مولا ، حضرت ابوطالب ای معلم حیدر ، حامی مسلمانان شاعر سخن آرا ، حضرت ابوطالب در شعب ابی طالب با قصیده ی نابت مشرکین شده رسوا ، حضرت ابوطالب بر پیمبر خاتم‌ تا به پای جان یاور عاشقانه در هر جا، حضرت ابوطالب سفره دار و بخشنده ، از ازل مسلمانی بهر حاجیان سقا ، حضرت ابوطالب می رسد غدیر خم ، میبرد نبی آنجا دست حیدرت بالا ، حضرت ابوطالب سال رحلتت گردید سال غصه عام الحزن بزم ناله شد بر پا ، حضرت ابوطالب در عزای جان سوزت گریه کرده پیغمبر ای به عشق حق معنا ، حضرت ابوطالب بر غریبی نامت ، بر حسین مظلومت گریه می کند نجوا ، حضرت ابوطالب ------------------------------------- سروده ی غلامرضا ابوالقاسمی نجوا ۴۰۲/۱۱/۱۶ مشهد مقدس https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی 🌷🌷🌷🌷🌷🌷 گل داد وقتی شاخه تمرین کرد نام‌ات را باران به خود پوشاند لحنی از کلام‌ات را دنیا پر از فهم جدیدی از شنیدن شد بلبل که اجرا کرد ضربآهنگ گام‌ات را خوش‌بو شد و در خود نگنجید و وزید آخر آری نسیم احساس کرد عطر مشام‌ات را آب از تو معنای طراوت را گرفت و رفت تا در زمین جاری کند جان سلام‌ات را کوه از خدا آغوش دل‌خواه حرا را خواست ورنه خدا می‌ساخت بالاتر مقام‌ات را دل در دل پیله رهایی را نمی‌دانست پروانه شد پیدا کند درک پیام‌ات را وقتی محمد(ص) در اذان گفتیم پس باید الگو بگیریم از قعودت تا قیام‌ات را دنیای ما حتما پر از لبخند خواهد شد آدم اگر مشق خودش سازد مرام‌ات را هربار می‌گویی علی (ع)خورشید می‌تابد هر روز می‌تابی به ما مهر مدام‌ات را گفتی اگر با یاعلی از گور برخیزد انسان علاجی دارد اندوه قیامت را 🔸شاعر: ====================== https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی