هدایت شده از اشعار ناب آئینے
#وفات_سیدالکریم
ای به شهر ری مزارت رشک جنات النعیم
آیت عظمای حق نجل الحسن عبدالعظیم
آفتاب فاطمه چشم و چراغ اهل بیت
منشأ فضل و کرامت صاحب لطف عمیم
هم شریف ابن شریف ابن شریف ابن شریف
هم کریم ابن کریم ابن کریم ابن کریم
قبلۀ دل کعبۀ اهل ولایی نی عجب
گر زند بیت الحرامت بوسه بر خاک حریم
در پی احیای دل کار مسیحا می کند
بامدادی گر وزد از تربت پاکت نسیم
زائر قبر تو یعنی زائر قبر حسین
خادم کوی تو یعنی خادم حجر و حطیم
شهر ری تا متکی بر آستان قدس تو است
تا قیامت نیستش از فتنۀ بیگانه بیم
نی عجب گر سائل درگاهت از احسان کند
دامن طفل یتیمی را پر از در یتیم
چارمین نجل کریم اهل بیتی میتوان
هشت جنت را ببخشایی به شیطان رجیم
طلعت نورانیت مرآت الله الصمد
طاق ابروی تو بسم الله رحمان الرحیم
مظهر توحیدی و در بیت دل داری مقام
آفتاب عرشی و در شهر ری گشتی مقیم
شاهراه زائرت "انا هدیناه السبیل"
چل چراغ تربتت شمع صراط المستقیم
بر مشام جان دهد در هر نفس عطر حسین
هر کجا آرد نسیم از تربت پاکت شمیم
اینکه من امروز می گردم به دور تربتت
مرغ جانم زائر کوی تو بوده از قدیم
دست من گر کوته است از مرقد پاک حسین
یافتم از تربتت اینجا همان فوز عظیم
هر که در این سرزمین بر خاک تو صورت نهاد
در ثواب زائران کربلا گردد سهیم
خورده از اول دل «میثم» گره بر مرقدت
وصل اجداد تو خواهد از خداوند کریم
🔸شاعر:
#استاد_غلامرضا_سازگار
________________________________
🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
هدایت شده از اشعار ناب آئینے
#حمزه_سیدالشهدا
گمان نمی کنم این روح پیکرم باشد
تنی که مُثله شده در برابرم باشد
گمان نمی کنم این تکه های پخش شده
همان عموی رشید پیمبرم باشد
بدن مگر بدن کیست این چنین شده است؟!
اگر خدای نکرده برادرم باشد...!
چرا عبای پیمبر نمی گذارد تا
دوباره روشنی دیدۀ ترم باشد؟
***
فدای خواهر مظلومه ای که نالان گفت:
کنار کشتۀ گودال مو پریشان گفت:
***
گمان نمی کنم این زیر نیزه افتاده
حسین فاطمه یعنی برادرم باشد
تو را خدا بگذارید بوسه اش بزنم
که قول می دهم این بار آخرم باشد
کفن که نیست عبا نیست، بوریا هم نیست؟!
بد است بی کفن این مرد محترم باشد
برای آن که روی پیکرش بیاندازم
نمی شود بگذارید معجرم باشد؟
🔸شاعر:
#علی_اکبر_لطیفیان
________________________________
🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
هدایت شده از اشعار ناب آئینے
#حمزه_سیدالشهدا
بنويسيم از مسير بهشت
بايد از اين سعود پاک نوشت
بايد از عزتي فرا تر گفت
نه عمو ، ياور پيمبر گفت
تا که آن پير سر بلند آمد
نفس هر که بود بند آمد
آمده عبد عشق خود باشد
مرد رزم آور احد باشد
سمت او تا که هر که مي آيد
لرزه اي حول مکه مي آيد
جهل اعراب را به رزم آورد
قلم اين جلوه را به نظم آورد
گر که الگوي هر نبرد شده
او جوانيست پيرمرد شده
خون کفر از شجاعتش جاري
دين حق در ابهتش جاري
شرح صدرش به قدر اسلام و
شير مردان صدر اسلام و
قدر ظرفش اگر چه ظرفي نيست
چشمه اي از علي ست حرفي نيست
سجده ي عشق او قبول شده
بازوي لشکر رسول شده
دين کجا کار با نفر دارد ؟!!
چه کسي اين وسط جگر دارد !؟
مرد وقتي که نيتش زيباست
در ره حق حميتش زيباست
کشته ي غمزه ي رسول الله
حضرت حمزه ي رسول الله
عشق اينگونه جلوه گر مي شد
حمزه اينگونه خون جگر مي شد
رقص خون در مقابل دلبر
پيش چشمان اشک پيغمبر
خون به مردان رند مي آيد...
و صد افسوس هند مي آيد
بدني پاره پاره واويلا
دل بي راه چاره واويلا
کار اين دل چه چيز جز آه ست
واي من چون صفيه در راه است
از خجالت زمين خجل شده بود
خاک از خون حمزه گل شده بود
خواهرش مي رسيد وا مي ماند
بايد اين نعش پاره را پوشاند
احمد آرام عباش را وا کرد
خار و خاشاک را مهيا کرد
قصه با اين رويه مي گذرد
غصه هاي صفيه مي گذرد
قاتلش آن طرف عرق مي خورد
برگ تاريخ دين ورق مي خورد
صحبت از يک عموي ديگر شد
غم و اندوه شيعه از سر شد
روضه هايي که مو به مو گفتند
کودکاني عمو عمو گفتند
شده اوضاع خيمه ها در هم
دشت و يک مشت مرد نا محرم
تا عمو رفت هي کتک خوردند
بي هوا گوشواره را بردند
کاش اينجا هم اي نبي بودي
فکر اندوه زينبي بودي !!
چه عذابي کشيد اين خواهر
تا به نيزه رسيد اين خواهر
پيش چشمان خواهري مضطر
رفته بر روي ني ز پهلو سر
🔸شاعر:
#مجتبی_کرمی
________________________________
🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
هدایت شده از اشعار ناب آئینے
#وفات_سیدالکریم
@shere_aeini
تو چه کردی که تو را نام نهادند: کریم
مثل بابات حسن ، مرتبه دادند: کریم
تو چه کردی که همه در عوض کرب و بلا
به روی خاک حریم تو فتادند ، کریم
آنچنان مرتبه ای داد به تو هادی دین
که به کس غیر تو این جاه ندادند ، کریم
آن کسانی که ز طومار حسین جا ماندند
شب جمعه ، حرمت ، خیرالعبادند ، کریم
از شلوغی سر کوی تو فهمیدم که…
سائلان تو زیادند ، زیادند… کریم
روز محشر که شود ، از کرم مادرتان
زائران حرم تو ، همه شادند ، کریم
🔸شاعر:
#پوریا_باقری
________________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
هدایت شده از اشعار ناب آئینے
#وفات_سیدالکریم
@shere_aeini
اینجاست خاک ری وَ ملقب به کربلاست
خیلی گران تمام شده ، مُلک خون بهاست
هرگوشه زین دیار اگر هیئتی بپاست
پشت قباله و سندش یک سر جداست
زان روز که معامله شد سرزمین ما
ری نیست نام آن و شده وادی البکاء
ازآن به بعد فاطمه (س) زین خاک رو گرفت
این سرزمین به گریه عشاق خو گرفت
آنقدر گریه شد که کمی شستشو گرفت
از خانه امام حسن (ع) آبرو گرفت
اوضاع را امام حسن (ع) رو به راه کرد
زهرا (س) دوباره جانب ایران نگاه کرد
عبدالعظیم آمد و عبد خداشدیم
با عشق اهل بیت دگر آشنا شدیم
همسایه عزیز دل مجتبی شدیم
درهر طواف زائر کرب و بلا شدیم
پیچیده باز در حرم یار عطر سیب
صلی علی الحسین و صلی علی الغریب
یا ذالکرم عزیز حسن (ع) سید الکریم
امشب زنام توست سخن سید الکریم
پرده زرخ کنار بزن سیدالکریم
سر می نهم به پای تو من سیدالکریم
گریه میان صحن شما مستی آور است
با گریه در حریم حسینی برابراست
پرمی کشیم از حرمت محضر حسین
پرواز می کنیم به دور سر حسین
عمری شدیم با مدد خواهر حسین
شبهای جمعه هم نفس مادر حسین
فریاد یا بُنَیَ به گوش همه رسید
با قد خم به کرب وبلا فاطمه (س) رسید
فریاد می زند پسرمن سرت کجاست
قدت رشید بود بگو پیکرت کجاست
جای لبش که هست ولی خواهرت کجاست
سیمین گلو عزیز دلم حنجرت کجاست
خنجر که کند شد اثرش این گلو شود
مانند گیسوان سرت مو به مو شود
🔸شاعر:
#قاسم_نعمتی
________________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
هدایت شده از اشعار ناب آئینے
#وفات_سیدالکریم
@shere_aeini
ری قبله گشته با حرم سیدالکریم
عزت گرفته با قدم سیدالکریم
عقده گشای قبر خراب حسن شده
صحن و سرای محترم سیدالکریم
عیسای شهر ما نفسش مجتبایی است
اعجازها نموده دم سیدالکریم
از کودکی شفای مرا مادرم گرفت
وقت نماز با قسم سیدالکریم
در روز حشر هم همگی قد علم کنیم
در زیر بیرق و علم سیدالکریم
هر کس که پیر گریه شده از غم حسین
سیراب گشته با کرم سیدالکریم
بیهوده نیست خیل گدا دارد این حرم
حال و هوای کرببلا دارد این حرم
عبدالعظیم آمد و عبد خدا شدیم
با عشق اهل بیت دگر آشنا شدیم
دنیا و آخرت همه ی فخر ماست این
همسایه ی عزیز دل مجتبی شدیم
شکر خدا که صاحب ما با کرامت است
شر خدا که بر سر کویش گدا شدیم
یک بار اتفاقی از این صحن رد شدیم
یک عمر چون نسیم سحر با صفا شدیم
چون ریشه های پرچم سبزش بدست باد
در هر طواف زائر کرببلا شدیم
دانی زچیست این همه شان و مقام او
دانی ز چیست ریزه خور این سرا شدیم
فرمود امام شیعه (( انت ولینا))
عبدالعظیم ما همه از تو رضا شدیم
بیهوده نیست خیل گدا دارد این حرم
حال و هوای کرببلا دارد این حرم
اینجا چونان ملائکه در رفت و آمدیم
مهمان خانواده ی آل محمدیم
پای ضریح حضرت طاها مدینه ایم
پای ضریح حضرت حمزه به مشهدیم
معصوم گفته بر در دیوار این حرم
ما عطر سیب از حرم کربلا زدیم
عشاق این دیار همه گریه کن شدند
ما هم به این امید در این خاک آمدیم
مدیون مهربانی زهرا شدیم ما
ممنون این همه کرم و لطف بی حدیم
جامانده ایم از سفر کربلا ولی
در این دیار بر همه عالم سرآمدیم
شب های جمعه گریه کنان کنج این حرم
انگار صحن کرببلا رو به گنبدیم
بیهوده نیست خیل گدا دارد این حرم
حال و هوای کرببلا دارد این حرم
ای شاه سر بریده عزیز خدا حسین
این سرزمین گرفته شمیم تو را حسین
با هر سلام در حرم سیدالکریم
پر می کشیم تا حرم کربلا حسین
این خاک بوی خون گلو را گرفته است
این سرزمین برای تو شد خون بها حسین
مقتل نوشته روی تنت پا گذاشتند
در زیر دست و پا ، زده ای دست و پا حسین
مقتل نوشته پیکر تو نرم گشته بود
با هر نسیم جسم تو شد جابجا حسین
مقتل نوشته حد حرم را چهل زراع
رفته تن بدون سرت تا کجا حسین
مقتل نوشته ضربه به پهلوی تو زدند
حتما شبیه مادرتان بی هوا حسین
مقتل نوشته راس تو را بد بریده اند
چون از جلو بریده نشد از قفا حسین
مقتل نوشته دست به گیسوی تو زدند
یک عده گرگ های بی حیا حسین
مقتل نوشته دست تو از مچ بریده شد
با خنجری شکسته و با ضربه ها حسین
مقتل نوشته زیر گلو نحر گشته بود
پهنای نیزه شد به گلوی تو جا حسین
هر ضربه را برای رضای خدا زدند
شمشیر ، نیزه ، سنگ و حتی عصا حسین
🔸شاعر:
#قاسم_نعمتی
________________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
هدایت شده از اشعار ناب آئینے
#وفات_سیدالکریم
@shere_aeini
یا سید الکریم که جان ها فدای تو
شد چشم شیعه غرق به خون در عزای تو
در شهر ری که همچو بهشت است در زمین
بر روی خاک تیره نهان شد لقای تو
از جور معتصم چه کشیدی که از وفا
دل های عاشقان شده خونین برای تو
چون آستان توست کلید بهشت ما
قربان گنبد و حرم با صفای تو
هدیه به زائر حرمت اجر نینواست
بوی حسین می دهد این کربلای تو
ای نور چشم فاطمه و پور مجتبی
دست همه به دامن لطف و عطای تو
بیچارگان به سمت حریم تو رو کنند
چون جود مجتباست عیان از سخای تو
دشمن نمی رود ز حریم تو نا امید
محروم کی شود ز درت آشنای تو
گرچه بهشت روی زمین گشته شهر ری
ویرانه هست باز بقیع نیای تو
آتش به جان ما زده ای درد و ای دریغ
گم گشته قبر مادر نیلی لقای تو
با ما بخوان دعای فرج سید الکریم
بهر ظهور مهدی آل عبای تو
🔸شاعر:
#حبیب_الله_موحد
_________________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
هدایت شده از اشعار ناب آئینے
#حمزه_سیدالشهدا
@shere_aeini
نور چشم پیمبری حمزه
چه قدَر مثل حیدری حمزه
اسدالله دیگری حمزه
به خداوند، محشری حمزه
ای مُلقّب به سیّدالشهدا
حامی مُخلص رسول خدا
هم عمو هم برادرش بودی
همه جا یار و یاورش بودی
تو علمدار لشکرش بودی
جنگجوی دلاورش بودی
تا نظر بر سپاه می کردی
روزشان را سیاه می کردی
بین لشگر وجود تو لازم
بین میدان، حریف تو نادم
افتخار قبیله ی هاشم
می نویسم برای تو دائم
می نویسم کمال داری تو
مثل جعفر دو بال داری تو
بی سبب نیست این که سرداری
به علی رفته ای جگر داری
وقت حمله به سینه پر داری
همه دیدند که هنر داری
با دو شمشیر حمله می کردی
وَ دمار از همه در آوردی
مرحبا بر تو ای عموی رسول
که چنین شد سفید، روی رسول
با تو محفوظ چار سوی رسول
کم نگردید با تو موی رسول
کاش حمزه مدینه هم بودی
دور بیت الحزینه هم بودی
بیعتت با نبی چه دیدن داشت
اَشهدت آن زمان شنیدن داشت
عطر اسلام تو وزیدن داشت
رنگ بوجهل هم پریدن داشت
با کمانت سرش ز هم پاشید
از تو و نام حمزه می ترسید
ما پیاده ولی سواره، شما
یکی از راه های چاره، شما
روضه های پر از اشاره، شما
تکّه تکّه و پاره پاره، شما
اهل بیت از تو یاد می کردند
بر تو گریه زیاد می کردند
در کمین بود، نیزه را انداخت
پیکرت را چه بی هوا انداخت
تا نبی روی تو عبا انداخت
همه را یاد بوریا انداخت
اوّلین رکن پنج تن می خواند
روضه ی شاه بی کفن می خواند
ته گودال پیکرش افتاد
جلوی چشم خواهرش افتاد
جای خنجر به حنجرش افتاد
ناله ای زد وَ مادرش افتاد
یا بُنَیَّ ذبیح عطشانم
یا بُنَیَّ قتیل عریانم
🔸شاعر:
#محمد_فردوسی
_______________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
هدایت شده از اشعار ناب آئینے
#حمزه_سیدالشهدا
@shere_aeini
ای کشته ای که بود اُحد کربلای تو
اهل مدینه نوحه گران عزای تو
شیر خدا و شیر رسول خدا تویی
ای نام سیدالشّهدایی سزای تو
قبل از حسین و واقعه ی جانگداز او
زهرا گریست بر تو و بر کربلای تو
هر عضوت از نسیم شهادت چو گل شکفت
در راه دین چو مُثله نشد کس سوای تو
اعضای تو ز تیغ ستم پاره پاره شد
پایان نشد به کشته شدن ماجرای تو
شد خلعت شهادت تو جامه ی رسول
جان ها فدای پیکر در خون شنای تو
ای قامت بلند رشادت به هر زمان
کوتاه بُد ردای رسالت برای تو
ماتم، چرا گیاه به پای تو ریختند
می باید آنکه ریخت سر و جان به پای تو
شعر مؤید است تو را کمترین نثار
ای بهترین درود و تحیّت سزای تو
🔸شاعر:
#استاد_سیدرضا_مؤید
________________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
هدایت شده از اشعار آیینی امام هشت
#اشعار_مناسبت_های_ویژه
#حضرت_حمزه_سیدالشهدا_ع
مرثیه حمزه سید الشهدا -(تو شیر مردی و شیران اسیر تو)
@emam8com
✍ سروده برادر علی صمدی
در رثای حضرت حمزه سید الشهدا:
تو شیر مردی و شیران اسیر تو
از دم یلان کل حجازند حقیر تو
نام تو حمزه است و مقامت زبس بلند
هرگز ندیده هر دو فلک هم نظیر تو
میدان غزوه های نبی نور کامل است
از شدت درخشش بدر منیر تو
از بس که تیر و تیغ و نگاهت کشنده است
انگار گشته قابض الارواح اجیر تو
در هر نگاه نافذت عمق حقایقیست
رزم جامه ی سیاه تو شبهای عاشقیست
پشت و پناه و یاور احمد به هر زمان
ماندی شبیه کوه تا آخرین توان
هر چه که از ابهت تو گفته اند کم است
قاصر بود ز وصف شکوهت زبانمان
فرمانده ی سپاه محمد چه میشود؟
وقتی که با علی به معرکه ها میشوید عیان
بدر و احد حکایتتان را نوشته اند
دیدند زمین زیر پای شما میخورد تکان
گویا که زلزله شده میدان کار و زار
مانده سپاه کفر که لا یمکن الفرار
اما امان ز نیزه ی وحشی که خم نمود
این نازنین عموی پیمبر که بود عمود
افتاد بر زمین و پیمبر کشید آه
تا که رسید به پیکر او هنده ی حسود
خنجر کشید و سینه او را شکافت تا
بیرون کشد جگرش را ولی چه سود
این سینه و جگر پر از عشق محمد است
سنگ می شود به سر امت یهود
اما دوباره سنگ و سر و نیزه و سپس
قلبی که کرده روضه ی مقتل کمی هوس
روز دهم شد و گودال قتلگاه
پر شد ز خون تازه ی ارباب بی گناه
با چکمه روی سینه ی زخمی که پا گذاشت
شد آسمان کرب و بلا ناگهان سیاه
فریاد می زند زنی از روی تل نبر
سر را که مادرمان میرسد ز راه
زینب ز حال میرود و میخورد زمین
طفلک رقیه پس به چه کس میبرد پناه
خیمه میان آتش و معجر کشان عدو
فریاد میزند سکینه که برگرد بیا عمو
شاعر: #علی_صمدی
این مطلب در سایت :
https://emam8.com/article/41215/
جدیدترین و محبوب ترین اشعار را در کانال ما دنبال کنید👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADwQJPg3R9JasGXa5w
هدایت شده از اشعار آیینی امام هشت
#اشعار_مناسبت_های_ویژه
#حضرت_حمزه_سیدالشهدا_ع
شعر مدح و شهادت حمزه سیدالشهدا(ع) -( نور چشم پیمبری حمزه )
@emam8com
نور چشم پیمبری حمزه
چه قدَر مثل حیدری حمزه
اسدالله دیگری حمزه
به خداوند، محشری حمزه
ای مُلقّب به سیّدالشهدا
حامی مُخلص رسول خدا
هم عمو هم برادرش بودی
همه جا یار و یاورش بودی
تو علمدار لشکرش بودی
جنگجوی دلاورش بودی
تا نظر بر سپاه می کردی
روزشان را سیاه می کردی
بین لشگر وجود تو لازم
بین میدان، حریف تو نادم
افتخار قبیله ی هاشم
می نویسم برای تو دائم
می نویسم کمال داری تو
مثل جعفر دو بال داری تو
بی سبب نیست این که سرداری
به علی رفته ای جگر داری
وقت حمله به سینه پر داری
همه دیدند که هنر داری
با دو شمشیر حمله می کردی
وَ دمار از همه در آوردی
مرحبا بر تو ای عموی رسول
که چنین شد سفید، روی رسول
با تو محفوظ چار سوی رسول
کم نگردید با تو موی رسول
کاش حمزه مدینه هم بودی
دور بیت الحزینه هم بودی
بیعتت با نبی چه دیدن داشت
اَشهدت آن زمان شنیدن داشت
عطر اسلام تو وزیدن داشت
رنگ بوجهل هم پریدن داشت
با کمانت سرش ز هم پاشید
از تو و نام حمزه می ترسید
ما پیاده ولی سواره، شما
یکی از راه های چاره، شما
روضه های پر از اشاره، شما
تکّه تکّه و پاره پاره، شما
اهل بیت از تو یاد می کردند
بر تو گریه زیاد می کردند
در کمین بود، نیزه را انداخت
پیکرت را چه بی هوا انداخت
تا نبی روی تو عبا انداخت
همه را یاد بوریا انداخت
اوّلین رکن پنج تن می خواند
روضه ی شاه بی کفن می خواند
ته گودال پیکرش افتاد
جلوی چشم خواهرش افتاد
جای خنجر به حنجرش افتاد
ناله ای زد وَ مادرش افتاد
یا بُنَیَّ ذبیح عطشانم
یا بُنَیَّ قتیل عریانم
شاعر : محمد فردوسی
شاعر: #محمد_فردوسی
این مطلب در سایت :
https://emam8.com/article/17331/
جدیدترین و محبوب ترین اشعار را در کانال ما دنبال کنید👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADwQJPg3R9JasGXa5w
هدایت شده از اشعار آیینی امام هشت
#اشعار_مناسبت_های_ویژه
#حضرت_حمزه_سیدالشهدا_ع
شعر شهادت حمزه سیدالشهدا(ع) -( ای کشته ای که بود اُحد کربلای تو )
@emam8com
ای کشته ای که بود اُحد کربلای تو
اهل مدینه نوحه گران عزای تو
شیر خدا و شیر رسول خدا تویی
ای نام سیدالشّهدایی سزای تو
قبل از حسین و واقعه ی جانگداز او
زهرا گریست بر تو و بر کربلای تو
هر عضوت از نسیم شهادت چو گل شکفت
در راه دین چو مُثله نشد کس سوای تو
اعضای تو ز تیغ ستم پاره پاره شد
پایان نشد به کشته شدن ماجرای تو
شد خلعت شهادت تو جامه ی رسول
جان ها فدای پیکر در خون شنای تو
ای قامت بلند رشادت به هر زمان
کوتاه بُد ردای رسالت برای تو
ماتم، چرا گیاه به پای تو ریختند
می باید آنکه ریخت سر و جان به پای تو
شعر مؤید است تو را کمترین نثار
ای بهترین درود و تحیّت سزای تو
شاعر : استاد سید رضا موید
شاعر: #استاد_سید_رضا_موید
این مطلب در سایت :
https://emam8.com/article/17332/
جدیدترین و محبوب ترین اشعار را در کانال ما دنبال کنید👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADwQJPg3R9JasGXa5w