eitaa logo
حوزه علمیه تمدن ساز
4.5هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
527 ویدیو
89 فایل
فضایی طلبگی برای نگاهی راهبردی‌تر و عمیق‌تر ... ✏نقد تحجر ✏نقد التقاط @amin_dehghani ◾صوت @s_feghheakbar
مشاهده در ایتا
دانلود
💎 نامه آیت الله العظمی به یک نشریه ی ضد فلسفی بسم الله الرحمن الرحيم هيئت محترم تحريريه ی .... سلام الله عليكم و رحمة الله توفيقات همگان را در تبليغ اسلام ناب، به شيوه ي تشيع واقعي از خداوند متعال خواهانم. نشريه ي عزيزان به دستم رسيد تا آنجا که وقت، اجازه مي داد مطالعه کردم. تمام مقالات، حاکي از نيت پاک نويسندگان آن است که واقعاً مي خواهند جامعه را از انديشه هاي خرافي برهانند و چهره ي واقعي اسلام را نشان دهند. 🔴 ولي اين نکته مانع از آن نيست که اموري را تذکر دهم: ⭕️ ۱. در يکي از مقالات، ... اين انديشه ي شاذّ بر خلاف اجماع تمام علماي اسلام است که يکي از جهات اعجاز را زيبايي الفاظ و شيوه ي بيان غير قابل معارضه ي آن مي دانند. گذشته از اين، سخن ياد شده بر خلاف فرمايش (عليه السلام) است که مرحوم کليني در کافي .... شکي نيست که معارف بلند قرآن يکي از جهات مهم اعجاز آن است، ولي اين جهت از اعجاز، از آن خواصّ است که فهم معارف بلند قرآن را دارند. در حالي که عموم مردم، از چنين فهمي برخوردار نيستند، در اين صورت، نتيجه اين مي شود که اعجاز قرآن تنها از آن گروه برتر باشد، نه توده ي مردم و عامه ي خلق. ⭕️ ۲. از مجموع مقالات به دست مي آيد که هدف، خط بطلان کشيدن بر حکمت اسلامي است که گويا سراسر سراب و کشک است!! چنين برخوردي با دانشي که هزاران روي آن کار کرده اند، نقد منصفانه نيست، بلکه تعصّب آميز است. شايسته است هيئت تحريريه، مسائل را از هم جدا سازد و سره را از ناسره تفکيک نمايد، آنگاه به نقد آنچه از نظر وي باطل است، بپردازد. در دنياي امروز که حکمت اسلامي مورد توجه بزرگان علمي است، نبايد با اين شيوه با آن مبارزه کرد. راه صحيح اين است که پس از جداسازي مسائل، حق و باطل را از هم جدا نمود. مثلاً تقرير برهان امکان در فلسفه ي اسلامي، باطل است؟ اثبات تجرّد روح که محقّق عينيّت بدن عنصري اخروي با بدن عنصري دنيوي است باطل است؟ ⭕️ ۳. دور از ادب است که بگويم آقايان بار ديگر برگردند و را مطالعه کنند. خطب ( عليه السلام) و کلمات و صادق (عليه السلام) سراسر و حکمت است، با اين تفاوت که آن حضرت، اين انديشه هاي بلند را از سرچشمه ي زلال، برگرفته اند. اما حکماي اسلام در پرتو و انديشه به آن رسيده اند. ⭕️ ۴. بزرگاني از شيعه مانند و علامه و و همچنين ديگر شخصيت ها، پي افکنان حکمت اسلامي بوده اند، و مرحوم علّامه، کتاب هاي متعددي در اين مورد نگاشته است.  آيا اين حق شناسي است که ما مجموع معارف آن ها را سست و بي پايه و به تعبير بعضي از بزرگان «کشک» بخوانيم؟ ⭕️ ۵. هيچ مکتب انساني، مانند مکتب و دربست قابل قبول نيست، زيرا به حکم اينکه فاقد عصمتند، نمي توان در بست آن را پذيرفت. تنها مکتب است که در بست مورد پذيرش است، ولي با اين اعتراف در لابلاي مکتب آن ها حقايقي به دست مي آيد که مي تواند روشنگر باشد، مثلاً تعلّق عالم امکان به عالم بالا به سان تعلق معني حرفي به اسمي است. اين بحث گسترده روشنگر ي مبارکه است که مي فرمايد:  ((وَ هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ ما كُنْتُم)) [آیه ۴ ]   يا بيانگر گفتار است که فرمود: ((داخل في الأشياء لا بالممازجه عنها لا بالمباينه)) (قريب به اين مضمون). ⭕️ ۶. ساليان درازي با پيروي از ، آن را چهارمين دليل، در شريعت و عقيده دانسته و از مکتب و دوري جسته است. اين شيوه سخن گفتن دوستان و عزيزان يادآور مکتب حنابله است که حتي در به عمل مي کنند و براي خدا جهت و حرکت ثابت مي نمايند و را هر سال ميان زائران خانه ي خدا پخش مي کنند. ⭕️ ۷. ما به روان پاک کليه ي اساتيد خود درود فرستاده و همگان را تقدير مي کنيم، ولي اين مانع از آن نيست که در مسائلي اظهار نظر نماييم و اگر اساتيد ديرينه ي ما امروز در قيد حيات بودند، فشار قلم خود را روي ، ، و بي دينان متمرکز مي کردند. در اين مدت کم صدها هزار کتاب ضد ، از مرز کشور وارد شده و در خانه ها ايجاد تفرقه نموده است، شايسته ي همت والاي عزيزان اين است که به اين قسمت هم توجه کنند. کشور ما کشور ولايت است و حفظ ولايت براي ما اولويت دارد. باز در پايان توفيقات همگان را از خداوند متعال خواهانم. اميد است اين نامه در هيئت تحريريه قرائت شود تا آنجا که سخن را درست و پابرجا يافتند، در نشريه رعايت کنند. با تقديم احترام - جعفر سبحاني - ۱۳۸۸/۴/۷ ♦️ کانال حوزه و فلسفه: ✅ @feghheakbar
💎 جهان بینی مشاء ( ) از منظر امام خمینی و مقایسه آن با فلسفه و صدرائیون و عرفاء : هر کس رجوع کند به معارفی که در ادیان عالم و نزد فلاسفه بزرگ هر دین رایج است و مقایسه کند در معارف و با معارفی که در دین حنیف اسلام و نزد حکماء بزرگ اسلامی و شامخ این ملت است، درست تصدیق می کند که این معارف از نور معارف شریف و احادیث نبی ختمی و او علیهم السلام است که از سرچشمه نور قرآن استفاده و اصطلا نموده اند. آن وقت می فهمد که حکمت و اسلامی از و یونانیین نیست، بلکه اصلا شباهت به آن ندارد. بلی، بعضی از حکمای اسلام به منوال حکمت یونانی مشی نموده، مثل ؛ ولی حکمت شیخ در بازار اهل معرفت در باب معرفةالربوبیه و مبداء و معاد رونقی ندارد و در پیشگاه اهل معرفت ارزشی از برای آن نیست. بالجمله، فلسفه امروز حکمای اسلام را و معارف جلیله اهل معرفت را به حکمت یونان نسبت دادن، از بی اطلاعی بر کتب قوم - مثل کتب فیلسوف عظیم الشأن اسلامی، قدّس سره و استاد عظیم الشأنش محقق قدّس سره و تلمیذ بزرگوار او قدّس سره و تلمیذ عظیم الشأن فیض، عارف جلیل ایمانی، قاضی سعید قمی قدّس سره- و نیز از بی اطلاعی به معارف صحیفه الهیه و معصومین سلام الله علیهم است؛ پس هر حکمتی را به نسبت داده و حکمای اسلامی را تابع حکمت یونان انگاشته اند. 📔 آداب الصلوة، ص ۳۰۴ ♦️ کانال حوزه و فلسفه: ✅ @feghheakbar
💢 به بهانه‌ی "تنفر از شفاء" 🔸 یکی از اساتید محترم و محبوب فلسفه اخیرا فرمودند: "کار کم دیگر از فلسفه گذشته است. از شما چه پنهان که فلسفه برای من تمام شده است. تصمیم گرفته‌ام به طور کلی کتاب شفا را کنار بگذارم. اگر صفحات باقیمانده خطابه شفا و منظومه را تمام کنم، بعدش می‌خواهم «تفسیر مجمع‌البیان» را تدریس کنم. البته تا امروز یک جلد از آن را درس گفته‌ام؛ اگر عمری باشد، ۹ جلد دیگر را هم خواهم گفت و قصد دارم که دروس تفسیر و حدیث را جایگزین فلسفه کنم ... تمام این درس‌هایی که ما می‌خوانیم مقدمه‌ای هستند برای این ذی‌المقدمه؛ یعنی قرآن و حدیث. عمر من در مقدمه گذشته است و هنوز به ذی‌المقدمه نرسیده‌ام. همواره دعا کرده‌ام که: خدایا من را به این راه منتقل کن. الآن دیگر به شفای بوعلی فکر نمی‌کنم. فکر می‎‌کنم خدا اول تنفر شفا را به من داد، بعد به این طرف علاقه‌مندم کرد (متن کامل)" ❇️ صرفا نکاتی به بهانه گفتار فوق خدمت سروران عرض کنم: ۱. اول اینکه انسان باید آرام آرام برای خودش هدف لحاظ کند، وگرنه بعد از مدتی سرخوردگی رخ خواهد داد. ۲. فلسفه در بستر اسلام، مانند هر علمی در حال تکامل بوده است. همانطور که فیزیک مراحل گالیله و نیوتن و انیشتین را طی کرده و به کوانتوم رسیده، فلسفه نیز فارابی و ابن سینا و سهروردی را طی کرده و به صدرا رسیده است. از این رو اگر فلسفه سینوی را تاریخ فلسفه بدانیم، سخنی به دور از تحقیق نخواهد بود. ۳. جایگاه بین فلسفه صدرایی با فلسفه سینوی و نیز رابطه وثیق فلسفه ملاصدرا با قرآن را با عبارات برخی بزرگان می توان به خوبی بیان کرد: ◽️ الف: : هر کس رجوع کند به معارفی که در ادیان عالم و نزد فلاسفه بزرگ هر دین رایج است و مقایسه کند در معارف و با معارفی که در دین حنیف اسلام و نزد حکماء بزرگ اسلامی و شامخ این ملت است، درست تصدیق می کند که این معارف از نور معارف شریف و احادیث نبی ختمی و او علیهم السلام است که از سرچشمه نور قرآن استفاده و اصطلا نموده اند. آن وقت می فهمد که حکمت و عرفان اسلامی از و یونانیین نیست، بلکه اصلا شباهت به آن ندارد. بلی، بعضی از حکمای اسلام به منوال حکمت یونانی مشی نموده، مثل ؛ ولی حکمت شیخ در بازار اهل معرفت در باب معرفةالربوبیه و مبداء و معاد رونقی ندارد و در پیشگاه اهل معرفت ارزشی از برای آن نیست. بالجمله، فلسفه امروز حکمای اسلام را و معارف جلیله اهل معرفت را به حکمت یونان نسبت دادن، از بی اطلاعی بر کتب قوم - مثل کتب فیلسوف عظیم الشأن اسلامی، قدّس سره و استاد عظیم الشأنش محقق داماد قدّس سره و تلمیذ بزرگوار او فیض کاشانی قدّس سره و تلمیذ عظیم الشأن فیض، عارف جلیل ایمانی، قاضی سعید قمی قدّس سره- و نیز از بی اطلاعی به معارف صحیفه الهیه و احادیث معصومین سلام الله علیهم است؛ پس هر حکمتی را به نسبت داده و حکمای اسلامی را تابع حکمت یونان انگاشته اند. / آداب الصلوة، ص ۳۰۴ ◽️ ب: علامه : کافی است که ذخایر علمی اهل بیت علیهم السلام را با کتب فلسفی که با مرور تاریخ نوشته بسنجیم؛ عینا خواهیم دید که روز به روز فلسفه به ذخایر علمی نام برده نزدیک تر می شد تا در قرن ۱۱ هجری [ عصر ] تقریبا به همدیگر منطبق گشته و فاصله ای جز اختلاف تعبیر در میان نمانده است. / شیعه در اسلام، ص۱۳۷ ◽️ ج: علامه : حکیم‌ عظیم‌الشأن‌ و فیلسوف‌ متفکر و متعبد ما ملاصدرالدین‌ شیرازی‌ أعلی‌ الله درجته‌ هرجا در کتبش‌ بالاخص در «أسفار أربعه‌» مطلبی‌ را از محیی‌الدین‌ نقل‌ می‌کند، نام‌ وی‌ را در کمال‌ عظمت‌ و جلالت‌ و منزلت‌ می‌آورد؛ و اگر مطلبی‌ را از بوعلی‌ سینا نقل‌ می‌کند کأنه‌ او را فیلسوف‌ نمی‌داند. / روح مجرد، ص ۴۳۱ ۴. البته برای فهم فلسفه صدرا باید مقداری به فلسفه ابن سینا آگاهی داشت و اساسا ابن سینا یک نابغه‌ی تمام عیار بوده و در آخر در حد بضاعت خود به عرفان منتهی می شود و حتی برخی اکابر فلسفه برای نظم ذهنی به توجه به آثار ابن سینا توصیه کرده اند ولی باید به جایگاه نسبی فلاسفه نسبت به هم و نیز توانایی آنان در وحدت برهان با قرآن توجه ویژه نمود. ۵. در نهایت به مطالعه کتب تفسیر اساتید بزرگ فلسفه مانند علامه به جدّ توصیه می‌کنم. به عنوان مثال در تفسیر موضوعی ایشان، جمع بین قرآن و برهان و عرفان را عیان خواهید یافت (ببینید). ✍ امین دهقانی ♦️ حوزه علمیه تمدن ساز: ✅ @feghheakbar
💢 فلسفه مشاء () از منظر امام خمینی و مقایسه آن با فلسفه و صدرائیون و عرفاء : هر کس رجوع کند به معارفی که در ادیان عالم و نزد فلاسفه بزرگ هر دین رایج است و مقایسه کند در معارف و با معارفی که در دین حنیف اسلام و نزد حکماء بزرگ اسلامی و شامخ این ملت است، درست تصدیق می کند که این معارف از نور معارف شریف و احادیث نبی ختمی و او علیهم السلام است که از سرچشمه نور قرآن استفاده و اصطلا نموده اند. آن وقت می فهمد که حکمت و اسلامی از و یونانیین نیست، بلکه اصلا شباهت به آن ندارد. بلی، بعضی از حکمای اسلام به منوال حکمت یونانی مشی نموده، مثل ؛ ولی حکمت شیخ در بازار اهل معرفت در باب معرفةالربوبیه و مبداء و معاد رونقی ندارد و در پیشگاه اهل معرفت ارزشی از برای آن نیست. بالجمله، فلسفه امروز حکمای اسلام را و معارف جلیله اهل معرفت را به حکمت یونان نسبت دادن، از بی اطلاعی بر کتب قوم - مثل کتب فیلسوف عظیم الشأن اسلامی، قدّس سره و استاد عظیم الشأنش محقق قدّس سره و تلمیذ بزرگوار او قدّس سره و تلمیذ عظیم الشأن فیض، عارف جلیل ایمانی، قاضی سعید قمی قدّس سره- و نیز از بی اطلاعی به معارف صحیفه الهیه و معصومین سلام الله علیهم است؛ پس هر حکمتی را به نسبت داده و حکمای اسلامی را تابع حکمت یونان انگاشته اند. 📔 آداب الصلوة، ص ۳۰۴ ✅ @feghheakbar