فقه ولایت
🌌غایت شهود
📝در نزد ارباب معرفت، واضح است که هر دعایی قله و عمودی دارد که مرکز ثقل و قطب آن دعا محسوب میشود.
بر این مبنای رصین، قلهٔ مناجات شعبانیه این عبارت عرشی است:
🤲 «إِلَهِي هَبْ لِي كَمَالَ الِانْقِطَاعِ إِلَيْكَ وَأَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِيَاءِ نَظَرِهَا إِلَيْكَ حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَتَصِيرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِكَ؛ خدایا به من نهایت بریدن به سوی خودت را عنایت کن و چشمهای دلهای ما را به نور دیدنِ خود روشن کن، تا اینکه حجابهای نورانی را بِدَرَد و به معدن بزرگی برسد و روحهای ما به قداست عزیزت بیاویزد» (إقبال الأعمال، ج ۲، ص ۶۸۷).
🔍 انقطاع الی الله چیست و کمال انقطاع به چیست؟! مُسلّم اینکه هر طور این مسئله معنا شود، نیل بدین مقام لازمهاش خَرق حُجُب نورانیه است که انسان را عبد ذات مینماید؛ یعنی عبودیت او به هیچیک از ملاحظات اسمائیه و تجلیات صفاتیه قائم نخواهد بود.
🔹چنین عبد مخلَصی به جنت ذات راه خواهد یافت که فرمودند: «وَادْخُلِي فِي عِبَادِي * وَادْخُلي جَنَّتي؛ و در میان بندگانم درآی و داخل شو در بهشت من» (فجر/۲۹ و ۳۰). عبدی که مُحِبّ ذات است و خداوند سبحان نیز مُحِبّ اوست. بر این اساس جزای عملِ مخلَصین بر مدار عملشان نخواهد بود؛ چراکه اینان نه صاحب نَفْس و نه صاحب عمل و فعل نَفْساند، بلکه چنان ذاتاً در موطن عبودیّت ذاتی مُستقرّند که خود را مملوکِ محض از برای حق تعالی میدانند؛ یعنی هم نَفْس خود را و هم اعمال و افعال و صفات خویش را مِلکِ طِلقِ الهی تلقّی مینمایند؛
📖«وَمَا تُجْزَوْنَ إِلاَّ مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ * إِلاَّ عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ؛ و جزای شما جز همان نیست که عمل میکردید * جز بندگان خالص شدۀ خدا» (صافات/ ۳۹ و ۴۰).
🔖بنابراین، ایشان نه در محضر ربوبی حاضر میشوند و نه به حسابشان رسیدگی میشود: «فَكَذَّبُوهُ فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ * إِلاَّ عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ؛ پس او را تکذیب کردند، پس قطعاً آنان احضار خواهند شد * جز بندگان خالص شدۀ خدا» (صافات/ ۱۲۷ و ۱۲۸).
🔸به عبارت دیگر، عبادِ مخلَصِ ذاتیّین در قیامتِ آفاقی جهت حسابرسی در محضر الهی حاضر نخواهند بود، بلکه حضورشان فوقِ بر حسابرسی عمومی است؛ اَعنی حضورشان اَنفسی و مطلقُ الحضور میباشد. «في مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَليكٍ مُقْتَدِرٍ؛ در جايگاهى حق و پسنديده نزد پادشاهى توانا» (قمر/ ۵۵).
📋دقت شود این مطلب از آن رو نیست که ایشان فاقد عمل صالح باشند، بلکه اعمالشان بر اثر استغراق عبودی، مُنتسب به خودشان نیست؛ لذا به تبع آن، در آخرت و قیامتِ آفاقی جهت حسابرسی حاضر نمیشوند.
🪧 باری، کمال هر چیز در خالص بودن آن به تمامی شئون و مراتب است؛ پس کمال انسانی در مُوطن عبودیت نیز همانا در این است که انسان ذاتاً و صفاتاً و افعالاً خالصاً لِوجه الله باشد، و این همان معنای دقیق مملوکیتِ صِرف است.
✅ حاصل کلام اینکه هر کس عبدِ ذات شد، خود را سراپا جهل و عجز و ذلت و فقر خواهد یافت و حضرت حق تعالی را مالک کل کمالات و مستقل الوجود مییابد و این معنا، ثمرۀ توحید معبود، غایت شهود و مفتاح لقاء ربّ وَدود است.
▫️ما از تو به غیر از تو نداریم تمنا
▫️حلوا به کسی ده که محبت نچشیده است
🖋گزیدهای از مباحث فقهالمعارفی استاد محقق حاج آقای موسوی دامظلّهالوارف
#️⃣ #حدیث_ناب #عمومی #شعبان #مناجات_شعبانیه #فقه_الحدیث
🆔 @feghhevelayat
فقه ولایت
بهاء توحید1️⃣
📝 خلاصهای از تقریرات شرح دعای سحر، فقرۀ اول
مباحث معرفتی: استاد محقق حاج آقای موسوی دامظلّهالوارف/ رمضان المبارک ۱۳۸۱ ش
🔹 بحث ما در این مقام شرحی بر فقرۀ اول دعای عرشی سحر است. قبل از ورود به اصل مطالب، نگاهی اجمالی به مطلق دعا خالی از لطف نیست.
🤲 دعا، در منظومۀ معارف الهیّه از مباحث مغفول و مجهول است، مضاف بر اینکه از عویصات محسوب میشود.
عبودیت که غرض خلقت میباشد، بدون دعا تحققش امکانپذیر نیست؛ زیرا دعا مخ و مغز عبادت است. دعا یعنی اظهار و اقرار پیوسته به رابطۀ تعلقی با خدای سبحان، چه اساساً جمیع موجودات عین تعلق و عین الربط با مبدأ اعلی هستند.
📖 از کریمۀ: «وَقالَ رَبُّكُمُ ادْعُوني أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرينَ؛ و پروردگارتان فرمود: مرا بخوانيد تا شما را اجابت كنم. در حقيقت، كسانى كه از پرستش من كبر مىورزند به زودى خوار در دوزخ درمىآيند» (غافر/ ۶۰) استفاده میشود که اصل و حقیقت جمیع عبادات همانا دعا است؛ بهعبارتی، همۀ عبادات یک نوع دعا میباشند.
🔍 و نیز از کریمتین: «ادْعُوني أَسْتَجِبْ لَكُمْ» و: «أُجيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ؛ و دعاى دعاكننده را به هنگامى كه مرا بخواند اجابت مىكنم» (بقره/ ۱۸۶) استظهار میگردد که دعای مستجاب مقید به یک قید اعظم است و آن، فقط خدا را خواندن است.
📋 به بیان روشنتر، وعدۀ استجابت دعا مقید به این قید شده است که هرگاه مرا بخوانید، «اُدْعُوني»، دعاهایتان را مستجاب میکنم. پس نکتۀ بسیار دقیق و مهم اینکه این قید «إِذا دَعانِ» چیزی جز خود مقید نیست؛ یعنی فقط و فقط در مقام دعا مرا بخوانید که در این صورت به قید عمل شده و استجابت حتمی خواهد بود. در غیر این صورت، اصلاً دعایی محقق نشده تا استجابت بر آن مترتب شود، در واقع سالبه به انتفاء موضوع است.
فقط خدا را خواندن، یعنی مضطر شدن، که آیۀ اضطرار شرح و تفسیر آیۀ «اُدْعُوني» است.
✔️حالت اضطرار، همانا انقطاع از ما سِوَی الله و تمام دارِ اسباب میباشد و به اضطرار، تمام حُجُب بین داعی و مدعوّ خرق میشود و در این حال، دعوت و خواندن خدا محقق میگردد و با اتصال به حضرت مُسبِّبُالاسباب، استجابت قطعی است.
▫️ادامه دارد...
#️⃣ #ماه_رمضان #بهاء_توحید #تقریر #فقه_الحدیث #دعای_سحر
🆔 @feghhevelayat
فقه ولایت
بهاء توحید2️⃣
📝 خلاصهای از تقریرات شرح دعای سحر، فقرۀ اول
مباحث معرفتی: استاد محقق حاج آقای موسوی دامظلّهالوارف/ رمضان المبارک ۱۳۸۱ ش
📖 به حکم محکم و اصل اولیّۀ: «قُلْ مٰا يَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّي لَوْ لاٰ دُعٰاؤُكُمْ؛ بگو: اگر دعاى شما نباشد، پروردگارم هيچ اعتنايى به شما نمىكند» (فرقان/ ۷۷) دعا مقتضی اجابت است، اما فعلیت این اقتضاء به فَقد موانع و جمع شرایط نیاز دارد، مگر اینکه علت تامه در کار باشد. و علت تامه در استجابت دعا، همانا اتصال به اسم أعظم الهی است؛ حال چه اسم أعظم لفظیه و چه اسم اعظم کَونیه باشد.
🔖مهم اینکه حضرات ائمۀ هُدیٰ علیهمالسلام، به حسب مقام بشریّت، حامل اسم أعظم لفظیه و به حسب مقام نورانیت، عین و متحد با اسم أعظم کَونیه خواهند بود.
📋در مقام عظمت دعا، کلام لطیف جناب زکریای نبی علیهالسلام را تدبّر فرمایید:
«ذِكْرُ رَحْمَتِ رَبِّكَ عَبْدَهُ زَكَرِيَّا * إِذْ نادى رَبَّهُ نِداءً خَفِيًّا * قالَ رَبِّ إِنِّي وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّي وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْباً وَلَمْ أَكُنْ بِدُعائِكَ رَبِّ شَقِيًّا؛
اين يادى است از رحمت پروردگار تو نسبت به بندهاش زكريّا علیهالسلام * هنگامى كه پروردگارش را با دعايى پنهان خواند، * گفت: پروردگارا! به راستى استخوانم سست شده و موىِ سرم از پيرى سپيد گشته، و پروردگارا! هيچگاه دربارۀ دعا به پيشگاهت محروم و بىبهره نبودم» (مریم/ ۲ تا ۴).
🔍در عبارت «وَلَمْ أَكُنْ»، حرف «لم» بر سر فعل مضارع آمده که دلالت بر نفی ماضی میکند؛ یعنی خدایا، تاکنون نشد که دعایم را رد کنی و مُستجاب ننمایی و اینگونه سخن گفتن، حائز حلاوت عجیبی است که رموز آن را در خزینه سینۀ انبیا و اولیا به ودیعه نهادهاند.
▫️بر ضیافتخانۀ فیضِ نوالت ، منع نیست
▪️در گشاده است و صلا درداده، خوان انداخته
🔹اوج مطلب در مقام دعا، میرسد به دعای بعد از زیارت امام رضا علیهالسلام که عرضه میداریم: «أَسْأَلُكَ بِالْقُدْرَةِ النَّافِذَةِ فِي جَمِيعِ الْأَشْيَاءِ وَقَضَائِكَ الْمُبْرَمِ الَّذِي تَحْجُبُهُ بِأَيْسَرِ الدُّعَاءِ؛ از تو درخواست میکنم به قدرت نافذی که در تمامی اشیا جریان دارد و به قضای حتمی و حتمشدۀ تو که آن را با کمترین دعا برمیگردانی» (بحار الأنوار، ج ۹۹، ص ۵۵).
📃طبق روایات معتبره، در محاسبات نظام طولی، تحقق یک امر عینی و خارجی نیاز به طی مراحل مختلف دارد. بهعبارتی، هر چه که از مرحلۀ علم بخواهد به حیطۀ عین برسد، مراحلی مانند أُمّالکتاب، کتاب مبین، علم، اذن، اراده، مشیت، قَدَر، قضاء و در نهایت امضا و اجرا را باید بگذارند.
🔸مرحلۀ قضاء، مرتبۀ مسلّمیت در تحقق وجودی است: «وَإِذا قَضى أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ؛ و هرگاه امری را حتمی بداند، تنها به آن میگوید: باش! پس موجود شود» (بقره/ ۱۱۷).
✅ مهم اینکه: چیزی که در مقام اجرا به مرحلۀ قضاء مُبرم، یعنی مقام کن فیکونی رسیده، به کمترین حد از دعا برطرف میشود. و این است تملک حقیقی بندگان خدای منّان، چنانکه امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند: «لَا يَمْلِكُ إِلَّا الدُّعَاءَ؛ جز دعا چیزی در اختیار ندارد» (مصباح المتهجد، ج ۲، ص ۸۵۰).
🔹باری، لُبّ اللُباب مسألۀ دعا، همانا فقط خدای متعال را خواندن و نیز فقط او را خواستن است؛ چه اصل، در غایت ذاتی خلقت، بر وحدانیت کبری و وحدت حقۀ حقیقیۀ ذاتیّۀ الهیّه است.
▫️ادامه دارد...
#️⃣ #ماه_رمضان #بهاء_توحید #تقریر #فقه_الحدیث #دعای_سحر
🆔 @feghhevelayat
فقه ولایت
🌱ریشۀ کرامت
🔹 بر اهل دقت در معارف والای رمضانیه پوشیده نیست که خداوند سبحان در ماه مبارک رمضان از میهمانان خود به دو شیء عظیمالقدر پذیرایی کریمانه میفرماید که ارتباط تنگاتنگی با قلبِ ماه مبارک رمضان دارند. این ماه دو قلب دارد:
🔸یکی به حسب ظاهر، مُلک و زمان و دیگری به حسب باطن، ملکوت و روحِ زمان. قلب باطنی ماه مبارک رمضان، لیلة القدر است که خداوند متعال در آن شب با قرآن کریم از میهمانان خویش پذیرایی میفرماید. اما قلبِ ظاهری و مُلکیِ رمضان، میانۀ ماه و پانزدهمِ آن است که با کرامتِ خود و میلاد کریمِ آلِ طاها علیهمالسلام از مؤمنین پذیرایی به عمل میآورد.
▫️مؤمنین بلکه کُمّل اولیای الهی همچنان که از درک شب و روز قدر عاجز و واماندهاند، از درک شب و روزِ میلاد پر سعادت امام مجتبی علیهالسلام نیز درماندهاند. ای بسا که خداوند منان با قراردادن میلاد امام مجتبی علیهالسلام در قلب ظاهریِ ماهِ کرامت، این را قصد نموده است که بر همگان هویدا شود که اصل، ریشه و بطنِ کرامت، سیّد شباب اهل جنّت، حسن بن علی علیهماالسلام است و از همین روی جدِّ بزرگوار ایشان بنا بر نقلِ «ابن شاذان» و «سیّد هاشم بحرانی» در تفسیرِ البرهان فرمود:
📜 «بِالْحَسَنِ أُعْطِيتُمُ الْإِحْسَانَ؛ تنها به واسطۀ حسن است که به شما احسان میشود» (مائة منقبة، ص ۲۲ ؛ البرهان، ج ۳، ص ۲۳۲). «باء» در این حدیثِ شریف برای سببیت بوده و بدین معنا است که هر نوع احسانی که از سویِ توحیدِ حق به سمتِ بندگان فرود میآید، بهوسیله و بهسبب آن حضرت بر مؤمنین عطاء میشود.
🔖از طرفی تقدّم جار و مجرور «بِالْحَسَنِ»، تقدیم مَاحَقُّهُالتَّأخِیر است که افادۀ حصر میکند و این بدان معناست که احسان تنها و تنها از مجرای وجودی امام مجتبی علیهالسلام به ممکنات نازل و واصل میگردد.
📝گزیدهای از مباحث فقه المعارفی استاد محقق حاج آقای موسوی دامظلّهالوارف/ رمضان المبارک ۱۴۰۲
#️⃣ #حدیث_ناب #امام_مجتبی #فقه_الحدیث #ولادت
🆔 @feghhevelayat
فقه ولایت
بهاء توحید3️⃣
📝 خلاصهای از تقریرات شرح دعای سحر، فقرۀ اول
مباحث معرفتی: استاد محقق حاج آقای موسوی دامظلّهالوارف/ رمضان المبارک ۱۳۸۱ ش
روایت دعای پرفیض سحر، نیازی به مُداقۀ رجالی ندارد، زیرا در روایات معارفی، متن قوی و بلندای مضامین آن، گویای صحّت سند و بر فرض اشکال سندی، جابر بر ضعف خواهد بود.
این دعای شریف، همان دعای مباهله است که «جبرئیل امین» برای رسول خدا صلّیاللهعلیهوآله در جریان مباهله با نصارای نجران آورد و عرض کرد: «تَخْرُجُ أَنْتَ وَوَصِيُّكَ وَسِبْطَاكَ وَابْنَتُكَ وَبَاهِلِ الْقَوْمَ وَادْعُوا بِهِ؛ تو به همراه وصیات، دو سبطت و دخترت خارج شو و با آن قوم مباهله کن و این دعا را بخوان» (إقبال الأعمال، ج۱، ص۵۱۷).
و نیز امام ششم علیهالسلام به نقل از پدر بزرگوارشان روایت میکند که فرمودند: «اگر بگویم در این دعا اسم اکبر نهفته است، راست گفتهام؛ و اگر مردم از استجابتی که در این دعا نهفته است آگاه بودند، با تمام توان میکوشیدند تا آن را بیاموزند. من در مواقع حوائجم آن را میخوانم و خواستهام برآورده میشود، و آن دعای مباهله است» (همان).
و همچنین امام صادق علیهالسلام فرمودند: «فَإِذَا دَعَوْتُمْ فَاجْتَهِدُوا فِي الدُّعَاءِ فَإِنَّ مَا عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ وَأَبْقَى مِنْ كُنُوزِ الْعِلْمِ فَاشْفَعُوا بِهِ وَاكْتُمُوهُ مِنْ غَيْرِ أَهْلِهِ السُّفَهَاءِ وَالْمُنَافِقِينَ؛ پس هنگامی که دعا میکنید، در دعا کوشش کنید، زیرا آنچه که نزد خداست، از گنجهای علم بهتر و پایدارتر است. با آن شفاعت کنید و آن را از غیر اهلش، یعنی سفهاء و منافقین، پنهان کنید» (همان).
جناب شیخ طوسی ق نقل میکند که امام رضا علیهالسلام در مقام سؤال از صحت دعای سحر فرمودند:
«هُوَ دُعَاءُ أَبِي جَعْفَرٍ بِالْأَسْحَارِ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ قَالَ أَبِي قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ لَوْ يَعْلَمُ النَّاسُ مِنْ عِظَمِ هَذِهِ الْمَسَائِلِ عِنْدَ اللَّهِ وَسُرْعَةِ إِجَابَتِهِ لِصَاحِبِهَا لَاقْتَتَلُوا عَلَيْهِ وَلَوْ بِالسُّيُوفِ وَاللَّهُ يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشاءُ وَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ لَوْ حَلَفْتُ لَبَرَرْتُ أَنَّ اسْمَ اللَّهِ الْأَعْظَمِ قَدْ دَخَلَ فِيهَا فَإِذَا دَعَوْتُمْ فَاجْتَهِدُوا فِي الدُّعَاءِ فَإِنَّهُ مِنْ مَكْنُونِ الْعِلْمِ وَاكْتُمُوهُ إِلَّا مِنْ أَهْلِهِ وَلَيْسَ مِنْ أَهْلِهِ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُكَذِّبُونَ وَالْجَاحِدُونَ وَهُوَ دُعَاءُ الْمُبَاهَلَةِ؛
این دعا، دعای ابو جعفر علیهالسلام است که در سحرهای ماه رمضان میخواندند. پدرم گفت: ابو جعفر علیهالسلام فرمود: اگر مردم از عظمت این مسائل در نزد خدا و سرعت اجابت آن برای صاحبش آگاه میشدند، برای آن به جان هم میافتادند و حتی با شمشیرها با یکدیگر میجنگیدند. و خداوند رحمت خود را بر هر که بخواهد اختصاص میدهد. ابو جعفر علیهالسلام فرمود: اگر قسم میخوردم، راست میگفتم که اسم الله الاعظم در این دعا نهفته است. پس هنگامی که دعا میکنید، در دعا کوشا باشید، زیرا این دعا از علم نهانی است. آن را جز به اهلش ندهید، و اهل آن منافقان، تکذیبکنندگان و منکران نیستند. و این همان دعای مباهله است» (إقبال الأعمال، ج۱، ص۷۶).
از اهل فطانت و فقاهت پوشیده نیست که اصل در این مقام، همانا بر متن دعای مُباهله است که امام باقر علیهالسلام دعای سحر را از آن اقتباس فرمودند. نسبت این دو متن در واقع نسبت بین عموم و خصوص مطلق است و یا میتوان به دعای سحر کبیر و صغیر تقسیم کرد.
بههرحال، عصاره و جوهرۀ دعای مُباهله را امام باقر علیهالسلام در بهترین ماهها، که ماه رمضان است، و در بهترین ساعات آن، که سحرگاه باشد، قرار دادهاند و خود نیز بدان التزام عملی داشتهاند.
ناگفته نماند که باطن ماه مبارک و سحرگاه مُتعلّق به وجود نازنین حضرت زهراء علیهاالسلام است و این دعای شریف همانا تطوّر در مقامات نوریّه و عالیّۀ آن نوریّۀ سماویّه میباشد.
به بیان دیگر، میتوان گفت: در سحرگاه، که هنگامۀ مَشی و سیر الیالله است، با این دعا، مقام نورانیّتِ بالتعیّنِ ائمۀ معصومین علیهمالسلام که همان وحدت نورانی و نورانیّتِ وحدانی است، به محوریت صدیقۀ کبری علیهاالسلام زیارت میشود، چنانکه فرمودهاند:
«بِنَا وُحِّدَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَتَعَالَى؛ به واسطۀ ما، خداوند یگانه دانسته میشود» (الکافي، ج۱، ص۱۴۵). «هُمُ... الْوَحْدَانِيَّةُ الْكُبْرَى؛ ایشان وحدانیت کبرای حقاند» (بحار الأنوار، ج۲۵، ص۱۷۲).
باری، این دعای عرشی، گنجی از گنجینههای علوم غیبی و اسرار توحیدی اهلبیت علیهمالسلام است که برای نیل به معارف باطنی آن، باید به سحر و صاحب سحر متوسل شد و در کاروان سحرخیزان قرار گرفت تا بابی مفتوح گردد.
▫️ادامه دارد...
#️⃣ #بهاء_توحید #تقریر #فقه_الحدیث #دعای_سحر
🆔 @feghhevelayat
فقه ولایت
🕊 بطنِ ذکر یونسی در کلام رضوی 🌌 تخاطب سبوحی/ ۱ 💬امام رضا علیهالسلام در ضمن روایتی طولانی فرمودند:
ادامۀ پست قبلی...👆🏻
🔸عمود بحث در این مقام، این است که چرا امام صادق علیهالسلام در این حدیث نفرمود «قال الله عزّوجلّ» بلکه فرمودند: «فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا»؟!
اشارتی بر اهل بشارت، اینکه این ذکر، در مقام تخاطب اُلوهی است. جناب یونس علیهالسلام نفرمود: «لا اله الا هو» یا «لا اله الا الله»، بلکه فرمود: «لا اله الا انت»؛ لذا شأن امامت مطلقۀ حضرت صادق علیهالسلام اقتضا میکند که به تناسب مقام تخاطب بفرماید: «فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ».
🔹بر اهل معرفت پوشیده نیست که بدون تخاطب قوی، قرب به ساحت قدس ربوبی، استجابت دعوات و نیز توّجه تامّ، محقّق نمیشود. حلّ تمام مشاکل سلوکی و توحیدی، همانا اصرار ورزیدن بر تخاطب به مقام اُلوهی است؛ زیرا حضرت اِله سبحانه و تعالی، در تمامی مَجالی و مَظاهر، با همۀ اشیاء، معیت قیّومیه و حضور تامّه دارد،
📖چنانکه فرموده: «وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ ما كُنْتُم؛ و او (خداوند) با شماست، هر کجا که باشید» (حدید/ ۴) قرب او به همه علی السّویّه است. «الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى؛ خداى رحمان بر تخت فرمانروايى و تدبير امور آفرينش چيره و مسلّط است» (طه/ ۵) در کلمۀ «الرَّحْمن» که دلالت بر رحمت عامّه دارد، دقّت شود.
📢 مهم درک این حضور و قرب است تا که شاید به این مقام نائل شویم که شما با او باشید: «وَأَنْتُمْ مَعَهُ».
🔖 و این اصل محقّق نمیشود مگر با تخاطب قوی و بل اقویٰ که قوام جمیع توجهات همین است و بس.
📋به بیان روشنتر اینکه: قوت تخاطب، نقش بسیار مهمی را در توجه تامّ به حضرت حق تعالی را ایفا میکند؛ یعنی همانگونه که با دیگران صحبت میکنیم و آنان را مخاطب قرار میدهیم و حاضرشان میدانیم، به طریق اَولیٰ و اقویٰ، حضرت حق سبحانه را در مقابل خود بدانیم و خود را حاضر در محضر بیمثالش بیابیم و با همان نحو، با حضرتش تخاطب کنیم.
🔸به هر حال چون او را بعید و در دوررس میدانیم، با جنابش مخاطبه نمیکنیم، و اگر هم تخاطبی باشد، آن هم بسیار ضعیف است که موجب انقلاب درون نمیگردد.
🌅نکتۀ نهایی اینکه تخاطب قوی و حضور شایانِ او، در ساحت درون و موطن خویشتن ما است. اگر چنین مخاطبهای فعال شد، بیتردید آثار مترتّبۀ آن در نَفْس ناطقه، بیشتر خواهد گردید. و اینجاست که سلطان معرفت طلوع میکند و وجدان مینمایی و متوجه میشوی که حقیقت او، در اُفق نفْس خودت بوده که فی الحال، مُتجلّی شده است.
🔹سالها دل طلبِ جامِ جم از ما میکرد
🔸وآنچه خود داشت ز بیگانه تمنّا میکرد
🔹گوهری کز صدفِ کون و مکان بیرون است
🔸طلب از گمشدگانِ لبِ دریا میکرد
🔹بیدلی در همهاحوال خدا با او بود
🔸او نمیدیدش و از دور خدایا میکرد
🖋اقتباس از مباحث فقهالمعارفی استاد محقق حاجآقای «موسوی طهرانی» دامظلّهالوارف
#️⃣ #امام_رضا #ولادت #حدیث_ناب #فقه_الحدیث
🆔 @feghhevelayat
فقه ولایت
🌌 تخاطب سبوحی ۲ 📝جناب «دیلمی» در کتاب شریف ارشاد القلوب، باب ۴۹، چنین روایت میکند که خدای سبحان در
🔹در واقع، فعل و وظیفۀ ما بندگان را او انجام میدهد؛ از بیادبیِ ما میگوید، اما مؤدبانه میفرماید، تا که شاید ما نیز مؤدّب شویم و ادب معالله را در محضرش رعایت نماییم.
🔸در این مقام، از این نکتۀ سامیّه غفلت نشود که: در تخاطب اُلوهی، جنبۀ سُبُوحی نیز باید لحاظ شود، تا کسی به دام مرتبۀ تشبیهِ صِرف گرفتار نیاید. چنانکه در ذکرِ یُونُسیّه این مهم دیده میشود؛ یعنی بعد از «لا إلهَ إلّا أَنتَ» که ظهور در تخاطب اُلوهی دارد، بلافاصله میفرماید: «سُبحانَکَ» تا شبهۀ تشبیه در تخاطب القاء نشود.
🔹پس، تشبیه با تنزیه تنظیم میگردد، و در واقع، لُبّ این ذکر که کلمۀ «سُبحانَکَ» است، به تخاطبِ سُبُوحی جلوه مینماید. لذا بعض از اهل معنا فرمودهاند: به حیث معرفتی، لازم است در مقام تلفّظ، بر سرِ کلمۀ «أَنتَ» وقف نشود، بلکه بر سر کلمۀ «سُبحانَکَ» وقف انجام پذیرد.
🌿جانِ کلام، اینکه: تخاطبِ سُبُوحی، همان جمعِ بینِ مقامینِ تشبیه و تنزیه است، هرچند که مقامِ ذاتِ اقدسِ ربوبی را مرتبۀ فوقِ تشبیه و تنزیه میباید.
📖همانگونه که کریمۀ «وَهُوَ الَّذي فِي السَّماءِ إِلهٌ وَفِي الْأَرْضِ إِلهٌ؛ و اوست كه در آسمانها معبود و در زمين نیز معبود است» (زخرف/ ۸۴) مؤیّد همین معنا میباشد، به این تقریر که: حق تعالی ـ یعنی مرتبۀ غیبِ الهویّه ـ در عین متعال بودن از ماده و مجرد، ولی در هر دو جهتِ صعودی و نزولیِ دارِ وجود، با سمتِ اعظمِ اُلوهیّت، حضور تامّه دارد.
🔸و در واقع، هویّتِ غیبیّه در مرآتِ اُلوهی، بدون خروج از موطنِ ارفعِ ذاتی و محیطِ اعظمِ وجوبی، امتداد یافته است؛ چه «هو»، باطنِ «الله» و «الله»، ظاهرِ «هو» میباشد؛ و نسبت این دو اسم مقدّس، همانا نسبت ظهور و بطون است.
📃 باری، در مقامِ تخاطبِ سبوحی و جمعِ میانِ مقامینِ تشبیه و تنزیه، در این عبارات دقت شود:
▫️«يَا مَنْ دَنَا فِي عُلُوِّهِ يَا مَنْ عَلَا فِي دُنُوِّهِ؛ ای آنکه در بلندمرتبگیاش نزدیک است؛ ای آنکه در نزدیکیاش بلندمرتبه است» (البلد الأمين، ص ۴۰۹).
▫️«الدَّانِي فِي عُلُوِّهِ، وَالْعَالِي فِي دُنُوِّهِ؛ نزدیک است در بلندمرتبگیاش، و بلندمرتبه است در نزدیکیاش» (الصحيفة السجادية، ص ۲۱۰).
🖋اقتباس از مباحث فقهالمعارفی استاد محقق حاجآقای «موسوی طهرانی» دامظلّهالوارف
#️⃣ #امام_رضا #فقه_الحدیث #حدیث_ناب #کلام_ناب
🆔 @feghhevelayat
فقه ولایت
❤️سلطان آل عصمت 🕋نظر به اینکه ۲۵ ذیالقعده روز دَحوالأرض، یعنی روز گسترش زمین از زیر کعبۀ معظمه اس
ادامۀ پست قبلی...👆🏻
💬چنانکه جناب سلطان مبین، حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند: «العِلْمُ سُلْطانٌ، مَنْ وَجَدَهُ صَالَ بِهِ، وَمَنْ لَمْ يَجِدْهُ صِيلَ عَلَيْهِ؛ علم، قدرت است. هر کس آن را بیابد، پس توانایی حمله پیدا میکند و غالب میشود؛ و هر کس آن را نیابد، بر او چیره میشوند و مغلوب خواهد شد» (شرح نهج البلاغه ابن أبي الحديد، ج ۲۰، ص ۳۱۹).
🔢 از این رو، به حساب جمل ابجدی، عدد «سلطان» و «علیم» ۱۵۰ است؛ پس سلطنت واقعیّهٔ امام هشتم علیهالسلام، همانا در سلطهٔ علمی معنا میشود، و به سلطهٔ علمی، حقیقت قدرت جلوه میکند.
📚مؤید این مطلب، همانا عنوان منصوص عالِم آل محمد صلیاللهعلیهوآله است که حضرت صادق بارها امام رضا علیهماالسلام را بدین مقام مُعَنون فرمودند. متن روایت چنین است:
📜«أنَّ مُوسىٰ بْنَ جَعْفَرٍ كانَ يَقُولُ لِبَنِيهِ: هٰذا أَخُوكُمْ عَلِيُّ بْنُ مُوسىٰ الرِّضا عالِمُ آلِ مُحَمَّدٍ، فَسَلُوهُ عَنْ أَدْيانِكُمْ، وَاحْفَظُوا ما يَقُولُ لَكُمْ، فَإِنِّي سَمِعْتُ أَبِي جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ غَيْرَ مَرَّةٍ يَقُولُ لِي: إِنَّ عالِمَ آلِ مُحَمَّدٍ لَفِي صُلْبِكَ، وَلَيْتَنِي أَدْرَكْتُهُ، فَإِنَّهُ سَمِيُّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيٍّ؛
این برادر شما، علی بن موسیالرّضا علیهماالسلام، عالِم خاندان محمّد صلیاللهعلیهوآله است؛ پس دربارۀ دینتان از او بپرسید و آنچه را که به شما میگوید، حفظ کنید. زیرا من از پدرم، امام جعفر بن محمّد علیهماالسلام بارها شنیدم که به من میفرمود: همانا عالِم خاندان محمّد صلیاللهعلیهوآله در صلب توست، و ای کاش او را درک میکردم، چرا که او همنام امیرالمؤمنین علی علیهالسلام است» (إعلام الورى، ص ۳۲۸).
🕊ناگفته نماند که صورت مثالیّهٔ سلطهٔ علمی امام رضا علیهالسلام، در غالب عِمامه معرفی شده است: «الْعِمَامَةُ فَسُلْطَانُ اللَّهِ تَعَالَىٰ عَزَّ وَجَلَّ؛ عمامه، نشانۀ سلطنت و فرمانروایی خداوند بلندمرتبه و بزرگوار است» (عیون أخبار الرضا علیهالسلام، ج ۱، ص ۲۵) که بیشک این تعبیر، ظهور در علمیّت امام علیهالسلام دارد.
🪐محصل کلام اینکه: زمین گسترش یافته تا سکوی عروج انسان واقع شود، و خروج از این گستردگی کثرات و تعیّنات، جز با سلطهٔ علمی سلطان علم و حکمت شدنی نیست.
✨پس در روز دحوالأرض، با زیارت سلطان سریر علم و قدرت، عالِم آل محمد، حضرت رضا علیهالسلام که تجلی تمامیت اسم أعظم است، رو به سماء وحدت نموده و با تمام وجود به اصل اصیل خودمان رجوع مینماییم.
🌹وَإِيَابُ الْخَلْقِ إِلَيْكُمْ، وَحِسَابُهُمْ عَلَيْكُم.
🖋گزیدهای از مباحث فقه المعارفی استاد محقق، حاج آقای «موسوی طهرانی» دامظلّهالوارف
#️⃣ #امام_رضا #حدیث_ناب #دحوالارض #فقه_الحدیث
🆔 @feghhevelayat
فقه ولایت
✨تهلیلات علویّه
📿در نزد اهل معنا و معرفت، یکی از پرفضیلتترین ایام سال، دهۀ اول ذیالحجه است؛ و آنچه در این مقام، محیّرالعقولِ کُمّلِ اولیاء میباشد، اینکه کریمۀ «وَلَيالٍ عَشْر» (فجر/۲) بر شبها، و نیز کریمۀ «وَيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ في أَيَّامٍ مَعْلُومات؛ و نام خداوند را در روزهای معیّنی یاد میکنند» (حج/۲۸) بر روزهای آن تطبیق داده شده است.
🔸در نتیجه، اهل سلوک معنوی در شب و روز این دهه، باید به ذکر اسم مقدّسِ الله جلّ جلاله، مراقبت تامّه داشته باشند.
🌟در این ایام، برنامههای ذکری متعددی وجود دارد، ولکن یکی از مهمترین اذکار، همانا ذکر تهلیلات علویّه است که از محتوای بسیار بلند و وزین برخوردار میباشد، به این تقریر که:
🕊مولا علی علیهالسلام، ذکر تهلیل را در ده فقره، معدود به عدد فرمودند، اما عددی بالا و بلکه نامعدود؛ تا حاکی از این معنا باشد که حقیقت شمس توحید، چنان از خلوتِ غیب به جلوتِ شهود طالع شده که تمام مراتب طولیّه و عَرضیّۀ نظام کیهانیِ جهان و کیانیِ انسان را تا نفخ صور در برگرفته است. بنابراین از منظر توحید صمدی گسترۀ بینهایت هستی تجلیگاه تهلیل خواهد بود.
🌌 البته شایان ذکر است که جریان انوارِ اُلوهی در مَجالیِ آفاقی و مظاهرِ اَنفسی، غیر از محیطِ اعظمِ ذات وجوبی است؛ چرا که ذات اقدس اله، بما هو ذات، در حوزۀ محسوسات، مخیّلات و موهومات و نیز معقولات وجدان نمیشود، بلکه آن حقیقت، فوقِ طورِ عقلانیت و تجردِ انسان است.
🕯باری، عصارۀ تهلیل، کلمۀ جلالۀ الله، و جوهرۀ اسم مقدّس الله، همانا اسم اعظم «هو» است؛ که بر اثر مداومتِ کامل و مراقبتِ تام، آن حقیقت را میتوان در تهلیلِ تخاطبیِ تسبیحِ یونسـیّه درک نمود.
✔️مهم اینکه بزرگان اهل معنا در نحوۀ بیان این ذکر چنین نظر دارند که در تلفظ این ذکر، به کلمۀ «أنت» وقف نشود، بلکه وقف در کلمۀ «سبحانک» محقق شود؛ البته با در نظر گرفتن این نکتۀ سامیه که در تاءِ «أنت» عزّ ربوبیت، بدون توهم و تخیّل لحاظ گردد، و در یاءِ «إنّی» ذُلّ عبودیت، بدون تجسّم و تجسّد نیّت شود؛ چه انسانِ مجرد از تمثّلات مادّی و مثالی؛ یعنی بدون در نظر گرفتن قیود و تعلقاتِ منفصله و متّصله، راحتتر متوغّل در بحر توحید میشود و از ظلمات کثرت به نور وحدت نائل میآید.
🏞 اساساً نیل به حَظیرة القُدسِ توحید برای انسان، به طریق خویشتنِ خویش است؛ پس باید جدول وجودیِ خود را لایروبی کند تا به قلّۀ موحّدینِ کُمَّل برسد، چرا که به حکمِ محکمِ کریمۀ «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ» (بقره/ ۱۵۶) هویّتِ حقیقیِ انسان، بما هو انسان، همانا ساحتِ أُلوهىّ «مِنهُ و إلیه» است؛ که حُکما آن را «الهیّات به معنی الأخص» گویند.
🔍بهعبارتی میتوان گفت: «مَنِ» حقیقیِ انسان، همان روحِ الهی است که شعاعی از حقیقتِ ائمۀ هُدی علیهمالسلام میباشد؛ و اقتضای این لطیفۀ الهیّه این است که شائق به کمالِ مطلق و طالبِ بینهایتی است. لذا توجّهِ تامّ او به اسمِ مقدّسِ الله جلّ جلاله، او را بدین مهم دلالت میکند.
💠و چه نیکوست که این تهلیلاتِ شریفه، به طریقِ نیابت و تبعیّت از انفاسِ قدسیِ علوی یعنی با همدم و همنَفَس شدن با حضرت مولا انجام پذیرد؛ که مجرای جریانِ توحید در عالمِ امکانی، نَفْسِ نفیسِ ولیّ الله الأعظم است. و از این جهت، حقیقتِ ماههای سال و ساعات روز، و نیز تعدادِ حروفِ تهلیل، به عددِ ائمّۀ اثنیعشر علیهمالسلام خواهد بود؛ چنانکه در زیارتِ جوادیّه میخوانیم:
🕰 «السَّلَامُ عَلَى شُهُورِ الْحَوْلِ وَعَدَدِ السَّاعَاتِ وَحُرُوفِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ فِي الرُّقُومِ الْمُسَطَّرَاتِ؛ سلام بر ماههای سال و شمارِ ساعات و حروفِ «لا إله إلا الله» در شمارشِ نوشتهها» (بحار الأنوار، ج ۹۹، ص ۵۴).
🖋اقتباس از مباحث فقهالمعارفی استاد محقق حاجآقای «موسوی طهرانی» دامظلّهالوارف
#️⃣ #ذی_الحجه #امیرالمومنین #فقه_الحدیث #کلام_ناب
🆔 @feghhevelayat
فقه ولایت
✨تهلیلات علویّه 📿در نزد اهل معنا و معرفت، یکی از پرفضیلتترین ایام سال، دهۀ اول ذیالحجه است؛ و آن
🔰بر کرانۀ تهلیل
🔍 نکاتی توحیدی و ولایی پیرامون ذکر شریف «لاإلهإلّاالله» به قلم استاد محقق حاج سید ابراهیم موسوی دامظلّهالوارف که در سالهای گذشته در کانال قرار گرفته است، به تناسب دهۀ اول ماه ذیالحجه بار دیگر در دسترس اعضای محترم قرار میگیرد.
👇 با لمس هر شماره به متن آن دسترسی خواهید یافت.
🔸برکرانۀ تهلیل 1
🔹برکرانۀ تهلیل 2
🔸برکرانۀ تهلیل 3
🔹برکرانۀ تهلیل 4
🔸برکرانۀ تهلیل 5
🔹برکرانۀ تهلیل 6
🔸برکرانۀ تهلیل 7
🔹برکرانۀ تهلیل 8
🔸برکرانۀ تهلیل 9
🔹برکرانۀ تهلیل 10
#️⃣ #ذی_الحجه #فقه_الحدیث #کلام_ناب #برکرانۀتهلیل #فهرست
🆔 @feghhevelayat
رسالۀ شریفۀ هویّت نَفَسی در تهلیلات علوی.pdf
حجم:
1.1M
✨رسالۀ شریفۀ هویّت نَفَسی در تهلیلات علوی
🕊پیرامون عظمت کلمۀ طیبّۀ «لاالهالاالله»
📘مبتنی بر فقه المعارف
🖋 به قلم استاد محقق حاج آقای موسوی طهرانی دامظلّهالوارف
📃فهرست عناوین:
🔹لیلة القدر فاطمی، یوم الغدیر علوی
🔸عظمت ذکر تهلیلات علویّه
🔹تهلیل، کلمۀ طیّبۀ توحید
🔸توحید، باطن ولایت
🔹شکوه تهلیل در طوفان جناب نوح علیهالسلام
🔸مرتبۀ وجودی نَفَس رحمانی در نظام احسن وجود
🔹عظمت هویت نَفَسی در تعیّن نوحی علیهالسلام
🔸هیمنه و تطبیق نَفَس نوحی با نَفَس علوی
🔹ولیّ، مجرای جریان توحید در آفاق و انفس
🔸هاء هویت در انفاس انسانی
🔹ترسیم هندسۀ عیدَین قربان و غدیر
🔸فهرست منابع
#️⃣ #امیرالمومنین #فقه_الحدیث #ذکر_تهلیل #رساله
🆔 @feghhevelayat
💬امام باقر علیهالسلام میفرماید:
📃قتِلَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ وَعَلَيْهِ جُبَّةُ خَزٍّ دَكْنَاءُ.
😭حسین بن علی علیهماالسلام در حالی کشته شد که پیراهنی از جنس خز و به رنگ سیاه بر تن داشت.
📚الكافي، ج ۶، ص ۴۵۲
🔍بیان:
📢بر اهل دقت در معارف وَلَویه پوشیده نیست که تمام مراتب متصله و منفصلۀ وجود نازنین سیّدالشّهداء علیهالسلام در روز عاشوراء توحید ذاتی پروردگار را فریاد میزد و یکی از مراتب منفصلۀ آن حضرت پیراهن سیاهی است که در آن روز بر تن داشت.
🖤انتخاب این پیراهن با رنگ سیاه از جانب سیّدالشّهداء علیهالسلام بلا شک از روی همین دلیل بوده است، چرا که رنگ سیاه مظهر توحید ذاتی خداوند سبحان است، کما اینکه امیرالمومنین علیهالسلام با اشاره به این مطلب، اَعلی درجۀ توحید ذاتی را مُظلمه و تاریک معرفی میفرماید:
📜«فَلَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ أَضَاءَ بِنُورِهِ كُلَّ ظَلَامٍ وَ أَظْلَمَ بِظُلْمَتِهِ كُلَّ نُورٍ؛ معبودی جز خداوند سبحان نیست که هر تاریکی را به نور خود روشن ساخته و هر نوری را با ظلمت ذات خود تاریک کرده است» (نهج البلاغة، خطبۀ ۱۸۲، ص ۲۶۲).
🌌سرّ سیاه پوشی سیّدالشّهداء علیهالسلام در میدان رزم به این حقیقت عظمی باز میگردد که نه تنها وجود نوری آن حضرت غرق در توحید ذاتی خدای سبحان بوده است، بلکه این معنا به مراتب منفصله و خارجی آن حضرت نیز سرایت کرده و پیراهن حضرت مظهر تجلی ظلمت ذاتی خداوند متعال قرار گرفته است.
🖋اقتباس از مباحث فقهالمعارفی استاد محقق حاجآقای موسوی طهرانی دامظلّهالوارف
#️⃣ #سید_الشهداء #امام_حسین #فقه_الحدیث #کلام_ناب
🆔 @feghhevelayat