eitaa logo
کشکول فکر و علم
94 دنبال‌کننده
48 عکس
13 ویدیو
21 فایل
این کانال جهت طرح نکات متفرقه‌ای است که یا منتهی به تقویت قوه فکر در مخاطب و خصوصاً طلاب می‌شود و با بر داشته‌های علمی ایشان می‌افزاید. بخشی از این نکات، پاسخ‌های ما به تمارین کانال دیگرمان یعنی کانال کاربرد علوم حوزوی است. ارتباط با ما: @abdulahad
مشاهده در ایتا
دانلود
النحو العربى- إبراهيم إبراهيم بركات.pdf
71.2K
اخیرا در پاسخی که برای تمرین های 474 و 601 خدمتتان ارائه گشت بحثی مطرح شد در مورد منع حذف منعوت اگر نعت، جمله و شبه جمله باشد. بعدا مطلبی را در برخی منابع دیدم که جهت تکمیل بحث آن دو محتوا مفید است اگرچه ظاهرا در پاسخ تمرین اثری ندارد. آن مطلب را برای دوستان ارسال می کنم. گمانم در منابع درسی ادبیات حوزه، این نکته نیست.
استعمال کلمه گفت در شعر فارسی مطابق معنای عرفا از ماده ق و ل یعنی ابراز ما فی الکمون
https://fa.wikifeqh.ir/%D8%A7%D8%AF%D8%A7%D8%AA_%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%82%D8%A8%D8%A7%D9%84 مطلب مفیدی است خصوصا جمع بندی از موارد مستقبل شدن فعل مضارع که جای دیگر سراغ نداشتم
♻️ الفصل الخامس في أن الشي‏ء ما لم يجب لم يوجد (بداية الحكمة، ص: 47) ♻️ صفت چهاردهم: عجب و خود بزرگ بينى و مذمت آن‏ و آن عبارت است از اينكه: آدمى خود را بزرگ شمارد به جهت كمالى كه در خود بيند، خواه آن كمال را داشته باشد يا نداشته باشد. و خود همچنان داند كه دارد. و خواه آن صفتى را كه دارد و به آن مى‏بالد في الواقع هم كمال باشد يا نه. و بعضى گفته‏اند: عجب آن است كه صفتى يا نعمتى را كه داشته باشد بزرگ بشمرد و از منعم آن فراموش كند. و فرق ميان اين صفت و كبر، آن است كه: متكبّر آن است كه خود را بالاتر از غير ببيند و مرتبه خود را بيشتر شمارد. ولى در اين صفت، پاى غيرى در ميان نيست بلكه معجب آن است كه كه به خود ببالد و از خود شاد باشد و خود را به جهت صفتى، شخصى شمارد و از منعم اين صفت فراموش كند. پس اگر به صفتى كه داشته شاد باشد از اين كه نعمتى است از خدا كه به او كرامت فرموده و هر وقت كه بخواهد مى‏گيرد و از فيض و لطف خود عطا كرده است نه از استحقاقى كه اين شخص دارد، عجب نخواهد بود. (معراج السعادة، متن، ص: 265) ❇️ با استفاده از جهان‌بینی فلسفی فوق برای علاج رذیله عجب نسخه استنباط کنید.
♻️ قوله: «ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَيْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ» بيان لما يصنعه بهم و قد كمن لهم قاعدا على الصراط المستقيم، و هو أنه يأتيهم من كل جانب من جوانبهم الأربعة. و إذ كان الصراط المستقيم الذي كمن لهم قاعدا عليه أمرا معنويا كانت الجهات التي يأتيهم منها معنوية لا حسية و الذي يستأنس من كلامه تعالى لتشخيص المراد بهذه الجهاد كقوله تعالى: (يَعِدُهُمْ وَ يُمَنِّيهِمْ وَ ما يَعِدُهُمُ الشَّيْطانُ إِلَّا غُرُوراً»: النساء: 120، و قوله: «إِنَّما ذلِكُمُ الشَّيْطانُ يُخَوِّفُ أَوْلِياءَهُ»: آل عمران: 175 و قوله: «وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ»: البقرة: 168، و قوله: «الشَّيْطانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَ يَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشاءِ»: البقرة 268 إلى غير ذلك من الآيات الكثيرة هو أن المراد مما بين أيديهم ما يستقبلهم من الحوادث أيام حياتهم مما يتعلق به الآمال و الأماني من الأمور التي تهواه النفوس و تستلذه الطباع، و مما يكرهه الإنسان و يخاف نزوله به كالفقر يخاف منه لو أنفق المال في سبيل الله أو ذم الناس و لومهم لو ورد سبيلا من سبل الخير و الثواب. و المراد بخلقهم ناحية الأولاد و الأعقاب فللإنسان فيمن يخلفه بعده من الأولاد آمال و أماني و مخاوف و مكاره فإنه يخيل إليه أنه يبقى ببقائهم فيسره ما يسرهم و يسوؤه ما يسوؤهم فيجمع المال من حلاله و حرامه لأجلهم، و يعد لهم ما استطاع من قوة فيهلك‏ نفسه في سبيل حياتهم. و المراد باليمين و هو الجانب القوي الميمون من الإنسان ناحية سعادتهم و هو الدين و إتيانه من جانب اليمين أن يزين لهم المبالغة في بعض الأمور الدينية، و التكلف بما لم يأمرهم به الله و هو الذي يسميه الله تعالى باتباع خطوات الشيطان. و المراد بالشمال خلاف اليمين، و إتيانه منه أن يزين لهم الفحشاء و المنكر و يدعوهم إلى ارتكاب المعاصي و اقتراف الذنوب و اتباع الأهواء. (الميزان في تفسير القرآن، ج‏8، ص: 31) ❇️ با استفاده از تمارین فکری ارتباط «بَيْنِ أَيْدِيهِمْ» و «خَلْفِهِمْ» و «أَيْمانِهِمْ» و «شَمائِلِهِمْ» را با تطبیقات مرحوم علامه توضیح بدهید.
♻️ حيث ان كل مفهوم منعزل بالذات عن المفهوم الآخر بالضرورة فوقوع المفهوم على المصداق لا يختلف عن تحديد ما للمصداق بالضرورة و هذا ضروري للمتأمل و ينعكس إلى أن المصداق الغير المحدود في ذاته وقوع المفهوم عليه متأخر عن مرتبة ذاته نوعا من التأخر و هو تأخر التعين عن الإطلاق. و من المعلوم أيضا أن مرتبة المحمول متأخر عن مرتبة الموضوع و حيث أن الوجود الواجبي صرف فهو غير محدود فهو أرفع من كل تعين اسمي و وصفي و كل تقييد مفهومي حتى من نفس هذا الحكم فلهذه الحقيقة المقدسة إطلاق بالنسبة إلى كل تعين مفروض حتى بالنسبة إلى نفس هذا الإطلاق فافهم. و معنى ما ذكرناه في الفصول السابقة متكرر في الكتاب و السنة فمنها الآيات الكثيرة الدالة على ان للّه ما في السموات و الأرض و للّه ملك السموات و الأرض و له ما سكن في الليل و النهار (الرسائل التوحيدية، ص: 6) ❇️ ارتباط دلالت این چند آیه را با آن مدعای فلسفی با استفاده از تمارین فکری تبیین کنید.
برای روشن شدن بهتر جواب این فایل را گوش کنید http://nomov.ir e-n-8
گزیده مباحث مربوط به فکر در جلسات آبعلی.pdf
763.9K
متن پیاده شده سخنرانی های حاج آقای علیپور با محوریت فکر
جاء رجل إلى على بن حسين فسأله عن رجل قال ان تزوجت فلانة فهي طالق قال ليس بشي‏ء بدأ الله‏ بالنكاح‏ قبل الطلاق فقال‏ يا أيها الذين آمنوا إذا نكحتم المؤمنات ثم طلقتموهن‏ ❇️ احتجاج امام سجاد علیه السلام به آیه با اسالیبی که ما در منطق و اصول خوانده ایم، مطابقت دارد یا خیر؟
في الدر المنثور، أخرج ابن سعد عن صالح بن كيسان قال": نزل حجاب رسول الله على نسائه في ذي القعدة سنة خمس من الهجرة. به نظر می رسد اصطلاح حجاب اینجا به معنای رایج یعنی پوشش در مقابل نامحرم نیست بلکه به معنای محرومیت و محدودیت ازدواج مردان با همسران رسول الله صلی الله علیه و آله بعد ایشان است.
✅حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: 🔹خدا می‌داند که بعضی ابتلائات، شرط بعضی افاضات است. 🔸 شخصی می‌گفت: «به فلان مشکل مبتلا شدم، خیلی بر معلوماتم افزوده شد». 📚در محضر بهجت، ج١، ص٢١۴ ☑️ کانال حضرت قدس‌سره ✅ @bahjatf
اگر این ابتلائات 👆 از سنخ مشکلاتی باشد که دوستان خودی بر سر انسان می‌آورند و انسان بتواند نرنجد و سینه را چون آیینه از کینه پاکیزه نگاه دارد، بهره‌ها می‌برد و از آن بهره‌ها، علوم صحیحه است.
از مباحث مهم در فقه تعیین اخبار صادره به جهت تقیه است که اجمالا می دانیم بسیار محل ابتلای ائمه بوده است. یکی از مسایل مهم در این زمینه این است که فضای صدور خبر بین عوام و امرا و حکام و قضات عامه چه بوده است و صرف وجود یک فتوا بین عامه موجب ملاحظه‌کاری ائمه نمی تواند دانسته شود چنانچه برخی گفته اند که فتاوای ابوحنیفه در زمان خودش و امام صادق علیه السلام موجب تقیه برای حضرت نمی شده است. به هرحال باید در این موضوع کار گسترده پژوهشی شود. متنی را از جواهرالکلام که مناسب است نقل می کنیم: و ل‍ صحيح محمد بن عبد الجبار «2» المتقدم سابقا المرجح غيره عليه بالمشافهة التي هي أقوى من الكتابة باعتبار شدة احتمال وقوعها في يد أعدائهم، و قد كان أحمد بن حنبل المعاصر للرضا (عليه السلام) يحكم بعدم جواز الصلاة في الحرير المحض، و باشتراط كون الشعر و الوبر مأخوذا من حي أو مذكى، بل في أحد قوليه: النجاسة إذا أخذ‌ ‌من ميت، و قد اشتهر مذهبه و مذهب الشافعي في زمن العسكري (عليه السلام)، و لذا اشتدت التقية فيه جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام، ج‌8، ص: 85
سندی از بحث اجماع نزد برخی از محدثین.pdf
102.4K
در این فایل مرحوم محدث بحرانی که از معتدلین اخباریین به حساب می آیند نکاتی را در باب و فرموده اند که جهت و مقایسه محضرتان تقدیم می شود.
💠 تفاوت استفاضه روایات (تواتر اجمالی) با حساب احتمالات ✅ حضرت استاد شب زنده دار «دام ظله» در درس خارج فقه فرمودند: 🔹 در تواتر اجمالی (استفاضه) با توجه به اینکه گروه‌های مختلفی در مکان‌های مختلف روایت را نقل کرده‌اند، این احتمال که همه توافقی کرده و دروغی را جعل کنند، احتمالی غیر عقلایی است. در نتیجه تواتر اجمالی پدید می‌آید که بعضی از روایات صادر شده است و قطع به صدور خبر یا اخباری داریم که در آن‌ها این موجود می‌باشد. 🔸 اما در حساب احتمالات با صرف نظر از ، هر کدام از اخبار دلالت بر مطلب می‌کند. بنابراین هر کدام به خودی خود درصدی از احتمال موافقت با واقع را ایجاد می‌کنند، ولو این درصد کم بوده و به تنهایی حجت نمی‌باشد. مثلاً روایت اول درصدی احتمال موافقت با واقع ایجاد می‌کند، با روایت دوم درصد موافقت با واقع بیشتر می‌شود و در نهایت تراکم این روایات ایجاد کننده احتمال موافقت و نفی‌کننده مخالفت با واقع سبب اطمینان یا علم انسان می‌شود. این همان حساب احتمالات در ریاضیات است که در اصول نیز کاربرد دارد و شهید (ره) در باب اجماع و تواتر از آن استفاده کرده است. (بحوث في علم الأصول 4: 309) 🔹 تفاوت این دو در این است که در توجه به مضمون نمی‌شود. یعنی حتی اگر مضمون واحد نباشد، احتمال اینکه در جمع کثیری از روایات هیچکدام صادر نشده باشد، وجود ندارد و به یکی غیر معین استناد می‌کنیم، اما در هر کدام از روایات بخشی از احتمال را در نفس ایجاد می‌کند و از تراکم این احتمالات اطمینان حاصل می‌شود. 📚درس خارج فقه«1394» 🔗 @book_feghahat
سخن استاد مددي درباره نوادر.mp3
2.5M
▪️ تفاوت میان دو تعبیر نجاشی «کتاب النوادر» و «کتاب نوادر» 🔸 🔸درس خارج مکاسب 14 مهر 1388 - جلسه 7 🔸موضوع : واژه نوادر در کتب فهرستی 🔸حجم: 2:38 مگابایت (فايل صوتي با فرمت mp3) •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• https://eitaa.com/rejal_shobeiri https://t.me/rejal_shobeiri
قال ابن ميثم في الشرح 1 295 : خطبها بالمدينة لما قتل عثمان و بويع له . الى أن قال : و اعلم أنه قد كان عثمان أقطع جماعة من بنى أمية و غيرهم من أصحابه كثيرا من أرض بيت المال ، و كذلك فعل عمر ذلك مع قوم لهم وقائع مشهورة في الجهاد في سبيل اللّه و ترغيبا في الجهاد ، لكن لما اختلف غرضا الامامين لم يرد علي عليه السلام الا ما أقطعه عثمان . و باللّه التوفيق . انتهى قال ابن ميثم في الشرح 1 295 : خطبها بالمدينة لما قتل عثمان و بويع له . الى أن قال : و اعلم أنه قد كان عثمان أقطع جماعة من بنى أمية و غيرهم من أصحابه كثيرا من أرض بيت المال ، و كذلك فعل عمر ذلك مع قوم لهم وقائع مشهورة في الجهاد في سبيل اللّه و ترغيبا في الجهاد ، لكن لما اختلف غرضا الامامين لم يرد علي عليه السلام الا ما أقطعه عثمان . و باللّه التوفيق . انتهى تأمل بشود که دقیقا چرا با اینکه فعل هر دو خلیفه، فعل خلیفه جور و درنتیجه نامشروع بوده است اما امیرمؤمنان ع فعل اولی را رد نکرده و دومی را رد کرده است.
قَدِ اِتَّخَذُوا ذَا اَلْعَرْشِ ذَخِيرَةً لِيَوْمِ فَاقَتِهِمْ این فقره از خطبه اشباح در نهج البلاغة اثباتگر چه نکاتی در باب ملائکه و معاد است؟
ادعای نویسنده مقاله است و جای تأمل دارد اما به عنوان اینکه مفید است برای آشنایی با در مرحله بدوی اولاً و برای انگیزه جهت بیشتر در این باب ثانیاً ارسال می کنم.
12 💠 وقوع راوی در کتاب تحف العقول 🔹 آیت الله قمی (رحمه الله): ابن أبي شعبة حراني مؤلف کتاب در مقدمه کتاب می‌نویسد: «خذوا ما ورد إليكم عمّن فرض الله طاعته عليكم وتلقّوا ما نقله الثقات عن السادات بالسمع والطاعة والانتهاء إليه والعمل به». 🔸 ایشان دعوت به شنیدن و اطاعت و عمل به روایاتی کرده که از ثقات نقل شده است. با توجه به عدم نقل سند روایات در کتاب «تحف العقول»، راهی برای تشخیص روایاتی که از ثقات نقل شده وجود ندارد و اگر ایشان می‌خواهد بفرماید که آن چه در این کتاب روایت شده مشتمل بر روایات ثقات بوده، ولی همه آن‌ها ثقات نیستند، فایده‌ای ندارد؛ زیرا همه موارد شبهه مصداقیه می‌شود و دعوت ایشان به عمل به روایات محقق نخواهد شد. بنابراین دعوت ایشان تنها در صورتی صحیح می‌باشد که ایشان بفرماید تمام آنچه در این کتاب نقل شده از ثقات می‌باشد تا شبهه مصداقیه نشود و کتاب از هدفی که برای آن تدوین شده ساقط نشود. (الولاية الإلهیة أو الحکومة الإسلامیة 3: 397) 🔹 استاد : این یک بحث اصولی است که اگر ثقه‌ای گفت که ثقه دیگری به من خبری داد، ولی نام آن ثقه را نبرد، آیا چنین خبری حجت است؟ این بحث در دوره‌های اصول قبل از معاصر مطرح شده و یکی از بحث‌های بسیار لازم و خوب است که در «معالم» و «فصول» و «قوانین» مطرح شده و در کتب بعد از آن‌ها حذف شده است. (معالم الدين وملاذ المجتهدين 207؛ الفصول الغروية في الأصول الفقهية 304؛ القوانين المحكمة في الأصول (طبع جديد) 2: 516) 1️⃣ یک نظر عدم حجیت چنین روایتی است؛ زیرا نام آن ثقه برده نشده است، لذا اولاً ممکن است که فرد دیگری آن راوی را جرح کرده باشد؛ ثانیاً اماره بعد از فحص از معارض حجت است و بیان او برای ما تنها اماره بر وثاقت است، ولی قدرت بر فحص از معارض وجود ندارد. مانند این که در مکانی فقط کتاب «کافی» در دسترس باشد، در چنین شرایطی نمی‌توان به یک روایتی که در کتاب کافی وجود دارد فتوا داد؛ زیرا ممکن است که در «تهذیب» معارضی داشته باشد. 2️⃣ در مقابل، عده‌ای این مقدار را کافی دانسته و روایت را حجت می‌دانند؛ زیرا در این موارد بنای عقلا بر فحص نیست؛ چون اگر بگوید که یکی از دوستان ثقه که نامش را نمی‌خواهم ببرم چنین حرفی به من زد، به او نمی‌گویند که نام آن فرد را بگو تا ما فحص کنیم که او چطور آدمی است و شاید کس دیگری بگوید که او ثقه نیست. 🔸 استاد علی : از مقدمه تنها یک نصیحت کلی به دست می‌آید که ای شیعه به روایات راویان ثقه عمل کنید. نه اینکه من روایات کتاب را از ثقات نقل کرده‌ام؛ زیرا نویسنده می گوید: از آنجا که بیشتر روایات کتاب آداب و مستحبات بود من سندها را حذف کردم. پس شاید از باب تسامح در ادلّه سنن یا موثوق الصدور بودن متن روایات یا شهرت کتاب یا محفوف به قراین بودن روایات آنها را آورده باشد. (وأسقطت الأسانيد تخفيفا وإيجازا و إن كان أكثره لي سماعاً ولأن أكثره آداب وحكم تشهد لأنفسها ولم أجمع ذلك للمنكر المخالف، بل ألفته للمسلم للأئمة العارف بحقهم الراضي بقولهم الراد إليهم وهذه المعاني أكثر من أن يحيط بها حصر وأوسع من أن يقع عليها حظر وفيما ذكرناه مقنع لمن كان له قلب وكاف لمن كان له لب). 📚 برگرفته از دروس خارج استاد (1394ش) و استاد علی همدانی (دام ظلهما) (1391ش) •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• https://eitaa.com/rejal_shobeiri https://t.me/rejal_shobeiri
از همین مقاله