فِي الحِکمَة
💠 #انسان_کامل: إعلم، أن کل شي طالب لکماله، و کمال کل شي هو اصله، فکل شي طالب لأصله و يرجع اليه. و ا
🌸🌸🌸🌸🌸
🌺🌺🌺🌺
🌸🌸🌸
🌺🌺
🌸
💠#شعر از #مولانا جلال الدين بلخي ره:
🔸آن شاه که با دانش و دين بود علي بود
مسجود ملائک،ساجد و معبود علي بود
🔸خورشيد ضيا گستر و جمشيدِ دو کشور
ماه فلک و موهبت و جود علي بود
🔸آن نکته ي تحقيق حقايق به حقيقت
کز روي يقين مظهر حق بود علي بود
🔸آن بودِ وجودِ دو جهان کز ره معني
بي او نشدي عالمِ موجود علي بود
🔸آن نور مجرد که به او در همه حالت
با موسي و با عيسي و با هود علي بود
🔸آن روح مصفّا که خداوند به قرآن
بنواخت به چند آيت و بستود علي بود
🔸هم صابر و هم صادق و هم قائم مشفق
هم هادي هم شاهد و مشهود علي بود
🔸هم اول و هم آخر و هم ظاهر و باطن
هم موعد و هم وعده و موعود علي بود
🔸با ملک سليمان و با عصمت يحيي
با منزلت آدم و داوود علي بود
🔸وجهي که بفرمود خداوند به قرآن
آن وجه مکرم که بفرمود علي بود
🔸گويند ملک ساجد و مسجود بُد آدم
از من بشنو ساجد و مسجود علي بود
🔸تا صورت و پيوند جهان بود علي بود
تا نقش زمين بود و زمان بود علي بود
🔸شاهي که ولي بود و وصي بود علي بود
سلطان سخا و کرم و جود علي بود
🔸هم آدم و هم شيث و هم ايوب و هم ادريس
هم يوسف و هم يونس و هم هود علي بود
🔸هم موسي و هم عيسي و هم خضر و هم الياس
هم صالح پيغمبر و داوود علي بود
🔸عيسي به زبان آمد و في الحال سخن گفت
آن نطق و فصاحت که بِدو بود علي بود
🔸آن لحمک لحمي بشنو تا که بداني
آن يار که او نفس نبي بود علي بود
🔸موسي و عصا و يد بيضا و نبوت
در مصر که بنمود بفرعون علي بود
🔸آن معني قرآن که خدا در همه قرآن
کردش صفت عصمت و بستود علي بود
🔸اين کفر نباشد سخن کفر نه اين است
تا هست علي باشد و تا بود علي بود
🔸آن قلعه گشائي که در قلعه ي خيبر
برکند به يک حمله و بگشود علي بود
🔸سرّ دو جهان جمله ز پيدا و ز پنهان
شمس الحق تبريز که بنمود علي بود
🔸هارون ولايت ز پس موسي عمران
باللّه که علي بود،علي بود،علي بود
🔸اين يک دو سه بيتي که بگفتم به معما
حقا که مراد من و مقصود علي بود
#طرح_درس #امير_المومنين #حقيقت_علوي #انسان_کامل
💢دفترچه مجازي في الحکمة
🌐 felhekmat.blog.ir
💢کانال فِي الحِکمَة
🆔 @felhekmat
May 11
💠 #معلّم_ثالث:
1⃣حکايت تولد:
پدر ميرداماد، شمس الدين سيد محمد استرآبادي يکي از علما و فقهاي زمان خويش بوده است که در خدمت محقق ثاني شيخ علي عاملي کرکي ميزيسته. در سببِ دامادي وي (پدر ميرداماد) و زناشويي با کريمه ي محقق کرکي، در تواريخ اينطور آمده که محقق کرکي در رؤيا حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السلام را ديد که حضرت به وي فرمود "دخترش را به سيد محمد استرآبادي به زني بدهد، تا از نسل آنها پسري بيايد که وارث علوم انبياء و اوصيا گردد". حکيم ميرداماد حاصل اين تولد است.
2⃣صدرا و ميرداماد:
در حدود پنج نامه فيما بين اين استاد و شاگردِ والا مقام و بلند مرتبه ثبت و منتشر شده است. به زعم نگارنده القاب و اوصافي که شاگرد در اين مکتوبات براي استاد استيعاب فرموده است ضحکة للمتفلسفين و أنيسأ للمتذّکرين و فکّا للمتعلمين، ميباشد؛ گرچه عنوان کردنِ اين عناوين به تنهايي نميتواند موجب شناختِ حکيمي شود که به اعترافِ اساتيدِ شناخته شده و صاحب نظرِ اين فنّ شريف، شناختش اگر متعذّر نباشد متعسّر است؛ لکن القابي که صدرا بتوسط آن ما في الضميرش را اظهار کرده، فکّ و کُدي مَر متعلمين و ايناسِ ربانيّين است:((حلّال مشکلات حقايق/کشّاف معضلات دقايق/چهره گشاي جمال معاني/مبيّن رموز آسماني/مجموعه کمالات انساني/حادي عشر العقول/حاوي الفروع و الاصول/معمار قلوب الأفاضل/استاد البشر/واسطة عقد اساطين المتالهين من نوع الانسان/الحافظ شريعته/مستودع حکمته))؛ همچنين صدرا ميفرمايد که:((اگر پروردگار وي را به عرصه ي وجود نياورده بود چشمه ي علوم ميخشکيد)). صدرا کِرارا اقرار فرموده است که مشکلگشاي وي ميرداماد است و خود را در برابر او قطره اي از اَبْر فضايلِ وي ميداند:
((و ما أنا إلا قطرة مِن سحابه/
و لو أنّني إلّفت ألف کتاب))
همچنين ميفرمايد:((...هرچه اين کمينه را سانح ميگردد از نتايج استفاضات و لمعات اشراقات آن خاطر فيّاض است و بغير از بندگان قدسي مکان، کسي را اطلاع بر کيفيت حقيقت آن و مأخذش و وقوف بر مبدء و حد و مطلعش و ملاحظه ي حال ذي السبب از سببش حاصل نيست...)).
3⃣مقايسه معلم اول و ثاني و ثالث:
حکيم ميرداماد در آثارش از ارسطو (معلم اول) و فارابي (معلم ثاني) با عنوانِ "شريکنا في التعليم" و از ابن سينا با عنوانِ "شريکنا في الرئاسة" و از بهمنيار با عنوانِ "تلميذنا" ياد ميکند. عنوان شريکنا في التعليمْ و شريکنا في الرئاسة به وضوح ظهور در تفوق ميرداماد از معلمين اول و ثاني دارد. به اين بيان که ارسطو و فارابي فقط در مقامِ معلميّت توانسته اند شريک با ميرداماد شوند نه در مواردي چون تهذيب و شهودِ آنچه به قوّتِ برهان و علم اليقين بدان رسيده اند. بماند مقامِ فقاهت و تبحّر ميرداماد در منقول.
4⃣عبارة اخري:
براي وصول به مقامِ اعلي بايد استيفاي جميع مراتب مادون کرد که طفره محال است. بر همين وزان براي شناختِ استاد (ميرداماد) بايد از شاگرد (صدرالمتالهين) گذر کرد. در دست نيافتني بودن و عظمت شاگرد (صدرالمتالهين) همين بس که حدودِ صد سال پس از ارتحالش فقط يک نفر توانست وي را بشناسد و معاني اعجاب آور و ممتنعي که تا قبل از وي در ميانِ اساتيدْ احدي موفق به فهمش نشده بود را کشف و تبيين کند. وقتي صدرا شناس صد سالي يکبار پا به عرصه ي عيان مينهدْ امر درباره ي کسيکه صدرا خود را رشحه و قطره اي از او ميداند چگونه خواهد بود. به بيانِ ديگر عرشِ يافته هاي صدرا فرشِ افاضاتِ ميرداماد است.
بماند اينکه در عصري هستيم که عدمِ آگاهي و جهلِ نوآموزان و متقلسفين تا جايي بالا گرفته و جامعه به حدي منکوسة الرأس شده که ماليس بشيء، حکيم و فيلسوف و... لقب ميگيرد و در همين فضاست که برخي صراحتا خود را از صدرالمتالهين هم بالاتر ميپندارند!
#ميرداماد
💢دفترچه مجازي في الحکمة
🌐 felhekmat.blog.ir
💢کانال فِي الحِکمَة
🆔 @felhekmat
فِي الحِکمَة
💠 #معلّم_ثالث: 1⃣حکايت تولد: پدر ميرداماد، شمس الدين سيد محمد استرآبادي يکي از علما و فقهاي زمان خ
💠 #معلم_ثالث:
🔹 #میرداماد قبل از بلوغ به بیست سالگی شاید بیش از ۱۶ یا ۱۷ سال از عمر او نمیگذشت که در معیت جمعی به کاشان وارد شد، در مجالس علمی هنگام بحث در علوم نقلی و عقلی برهمگان برتری خود را ثابت می نمود و حیرت همه را بر می انگیخت.
تقی الدین کاشی و بعضی دیگر از افاضل نقل کرده اند که در مجالس علمی کاشان نوجوان مراهقی را دیدم که هنگام بحث علمی بر مشایخ فنون غالب می آید، گفتند او نوه شیخ عبدالعالی محقق کرکی صاحب جامع المقاصد است.
در حوزه فلسفی میرداماد، تلاميذ زیادی از برخی ممالک اسلامی از جمله هند و بحرین و قطیف و عراق و احسا حاضر می شدند و بزرگ ترین شاگرد حوزه فلسفی او محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی است که برکلیه حکمای اسلامی در الهیات برتری دارد و آثارش نیز از آثار فلسفی ابن سینا و شیخ اشراق و شارحان کلمات آنان نفیس تر و جامع تر، و با ابداع قواعد فلسفی و رواني تقریر و تحریر مباحث با قلمی بی نظیر آثارش برای تعلیم و تعلم مناسب تر است.
📚منتخباتي از آثار حکماي الهي ايران، ج4، ص16.
💢دفترچه مجازي في الحکمة
🌐 felhekmat.blog.ir
💢کانال فِي الحِکمَة
🆔 @felhekmat
فِي الحِکمَة
💠رابطه ي مستقيمِ تصفيه و تهذيبْ در فهم اصولِ فلسفي: و اعلم أن هذه الدقيقة وأمثالها من أحكام الموجود
🔹وقتي در تمام مملکت "سه نفر" نتوان نشان داد که از عهده فهم يک صفحه از اسفار برآيد...و زماني که در تمام کشور "يک نفر" نتوان نشان داد که از عهده تدريس يک صفحه کتاب شرح فصوص کاشاني يا کتاب تمهيد و ديگر آثار عرفاني برآيد، بحث آنکه بزرگترين عرفا در دوران اسلامي، ايراني بودند چه فايده دارد. (منتخباتي از آثار حکماي الهي ايران، ج4، ص25.)
🔹...در عصر ما استاد وارد در عرفان که از عهده تدريس آثار عرفاني برآيد، وجود ندارد و در حکمت و فلسفه نيز جز عده بسيار معدود کسي باقي نمانده است که محيط موجودْ مستعد و آماده براي پرورش شاگرد نميباشد و اگر بنام درسِ فلسفه و تصوّفْ حوزه اي ديده شود، بايد چيزي شبيه به کاريکاتورِ واقع، تلقي شود. (همان، ص52)
_______________________________
🔰أقول:
🔹حکمت يا هستي شناسي اسلامي (أعني معرفة الحقائق الأشياء حضورا) يکپارچه و غير منطقع است بطوري که در آن، تمامِ تأسيساتِ مختارْ متناظرْ و معاضد و مؤيد و در راستاي يکديگرند چرا که المحبوثُ عنها واحد و يکپارچه است به نحوي که ((اگر يک ذره را برگيري از جاي/همه عالم خلل يابد سراپاي))؛ در همين راستا:
1⃣آنچه مشهور به ديد فلسفي و ممدوح و غرضِ از تعليم و تعلّم اين فنّ ميباشد و اساسا به کار ميآيد و قطعا مايه ي تقرّب خواهد بود، اين نوع از فهم است. لذا برخي اقلّ مراتبِ سعادت (سعادتِ به اصطلاحِ فلسفي نه عرف و عام) را دانستنِ يکدوره فلسفه معرفي فرموده اند.
2⃣في الواقعْ علمِ حکمتْ تصوير صحيح از هستي بر پايه ي برهان است لذا ((هرآنکس ز دانش برد توشه اي/"جهاني" است بنشسته در گوشه اي)). لذا در تعريف فلسفه آورده اند:((الفلسفة هي صيرورة الإنسان عالم عقليا[ذهنيا]مضاهيا للعالم العيني))؛ لکن تصوير صحيح شرطِ "مضاهيا للعالم العيني" و "جهاني است بنشسته در گوشه اي" است؛ و از مشخصاتِ تصوير صحيح تواناييِ تفريع فروع از اصول و استنباطِ اصولِ متعدده _بلکه همه ي اصول_ از يک اصل ميباشد. و اين مسئله اي است که بدونِ شهود و علم حضوري امکان دستيابي به آن هرگز وجود ندارد لهذا مرقاتِ فهم حکمت شهود ميباشد (ماتن منکر تأثير و مدخليّتِ هوش و ذکاء در تصوير صحيح و فهم درست، نيست؛ لکن در مقامِ مقايسه ي بينِ افقِ فهمِ اشراقي و بحثي، دومي را ليس بشيء ميداند و اکيدا قائل است که هوش و ذکاء براي اولي بايسته است به نحوي که هرقدر بيشتر بود، حظّش هم بيشتر خواهد بود_المؤمن کيّس/عاشقي شيوه "رندانِ"بلاکش باشد_). توانايي در مباحثِ استدلالي امرٌ و تصوير صحيح از مستدل امرٌ آخر و غرض از اولي در حکمت نيست جز دومي.
🔹عديم الکشف و مستغرق در البرهانْ نامعتبر و ناقص، و عديم البرهان و ممحّض در کشفْ ناقص است و آنکه بين اين دو جمع کرده باشد نادر است.
💢دفترچه مجازي في الحکمة
🌐 felhekmat.blog.ir
💢کانال فِي الحِکمَة
🆔 @felhekmat
⭕️ #مناجات
🔘 قال الوارد المامور بالتعلیم و التذکیر و التلقین: متی اقلقتک المطالبات أو المعاتبات الاهیه و الکونیه؛ خاطب ربک ناشرا بین یدیه بعض ما انعم به علیک؛ لا مجادلا و لا محجاجا، و قل: یا رب! هذا الذی تراه فیَّ و تصدره منّی، ان کنت جاعله و منشئه فیّ فلا تنسبه الیّ؛ لانّه لایمکن ان یصدر منّی الّا ما اودعته و خزنته فی نسخة وجودی؛ لانّی لا املک لنفسی نفعا و لا ضرا الّا ما شئت اضافته الیّ لما تراه و تریده؛ و ان کان الذی هو فیّ لیس بجعلک مع ثبوت ان لا اله الا غیرک؛ فهو اذن من مقتضی حقیقتی التی تعلق علمک بها ازلا بحسبها؛ دون اثر حاصل او متجدد من علمک فیها؛ و اذ لا یمکننی ان اکون علی خلاف ما یقتضیه حقیقتی؛ فلا تطالبنی بالظهور بما لیس فیّ مجعولا و غیر مجعول؛ و کیف توصف حقیقتی و احکامها بالجعل؟ و حقیقتی عبارة عن صورة علم ربی بی ازلا و ابدا دون زیادة و نقصان، و بحکم وجوب عار عن کل امکان.
📚 النفحات الالهیه
📝 #صدرالدین_القونوی
______________
📜 ترجمه:
🔘 وارد مأمور به تعلیم و تذکر و تلقین گفت: هر گاه مطالبات و معاتبات الهی و وجودی تو را آشفته کرد، پروردگارت را در حالی که در حضورش بعضی از نعمت ها و بخشش ها را که بر تو کرده پراکنده کرده ای و حاضر نموده ای _ نه به صورت مجادله و دلیل آوری _ مورد خطاب قرار ده و بگو: پروردگارا! این را که در من میبینی و از من صادر می گردد، اگر جاعل و به وجود آورنده اش در من تویی، پس آن را به من نسبت مده، چون امکان ندارد که از من چیزی صادر گردد مگر آن که آن را تو در کتاب وجودیم به امانت گذارده و پنهان نموده ای، برای اینکه من اختیاردار سود و زیان خویش نیستم، مگر آن چه را که تو اراده نسبتش را به من خواسته ای و نظر داشته ای، و اگر آن چه که در من است به واسطه جعل تو _ با اثبات اینکه خدایی جز تو نیست _ می باشد، پس، از اقتضای حقیقت من است؛ چرا که علم تو در أزل _ به حسب آن اقتضا_ بدان تعلق گرفته است، یعنی بدون اثری حاصل و یا متجدّد و نو از علم تو در آن (حقیقت من)، و چون امکان آن را ندارم که بر خلاف آن چه که حقیقت من اقتضا نموده، باشم، پس با ظاهر شدن به سبب آن چه که در من مجعول نیست و غیر مجعول است از من مطالبه مکن، و چگونه حقیقت من و احکام آن به واسطه جعل توصیف می شود؟ در حالی که حقیقت من عبارت است از صورت علم پروردگارم به من _ از أزل تا ابد _ بدون زیادی و کمی، و به حکم وجوبی که خالی از هر امکانی است.
💢دفترچه مجازي في الحکمة
🌐 felhekmat.blog.ir
💢کانال فِي الحِکمَة
🆔 @felhekmat
☑️ صلوات خاصه امام کاظم علیهالسلام به نقل از کتاب جمالالاسبوع سیدبنطاووس قدسسره:
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى الْأَمِينِ الْمُؤْتَمَنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ الْبَرِّ الْوَفِيِّ الطَّاهِرِ الزَّكِيِّ النُّورِ الْمُنِيرِ الْمُجْتَهِدِ الْمُحْتَسِبِ الصَّابِرِ عَلَى الْأَذَى فِيكَ اللَّهُمَّ وَ كَمَا بَلَّغَ عَنْ آبَائِهِ مَا اسْتُوْدِعَ مِنْ أَمْرِكَ وَ نَهْيِكَ وَ حَمَلَ عَلَى الْمَحَجَّةِ وَ كَابَدَ أَهْلَ الْغِرَّةِ وَ الشِّدَّةِ فِيمَا كَانَ يَلْقَى مِنْ جُهَّالِ قَوْمِهِ رَبِّ فَصَلِّ عَلَيْهِ أَفْضَلَ وَ أَكْمَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِمَّنْ أَطَاعَكَ وَ نَصَحَ لِعِبَادِكَ إِنَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ.
💢دفترچه مجازي في الحکمة
🌐 felhekmat.blog.ir
💢کانال فِي الحِکمَة
🆔 @felhekmat
Mesbah-o-Sharie.Pdf
1.48M
🔹کتاب شريف مصباح الشريعة با ترجمه و شرح آيت اللّه مصطفوي (ره)
🆔 @felhekmat
💠 #مناجات_شعبانیه:
بسمالله الرحمنالرحیم
🔹دعا، وسیلهی مؤمن و ملجأ مضطر و رابطهی انسان ضعیف و جاهل با منبع فیاض علم و قدرت است، و بشر بیرابطهی روحی با خدا و بدون عرض نیاز به غنی بالذات، در عرصهی زندگی سرگشته و درمانده و هدر رفته است؛ «قل ما یعبؤا بکم ربیّ لولا دعاؤکم».
🔹بهترین دعا آن است که از سرمعرفتی عاشقانه به خدا و بصیرتی عارفانه به نیازهای انسان انشا شده باشد، و این را فقط در مکتب پیامبر خدا (صلّیاللَّهعلیه والهوسلّم) و اهلبیت طاهرین او - که اوعیهی علم پیامبر(ص) و وراث حکمت و معرفت اویند - میتوان جست. ما بحمداللَّه ذخیرهیی بیپایان از ادعیهی مأثورهی از اهلبیت (علیهمالسّلام) داریم که انس با آن، صفا و معرفت و کمال و محبت میبخشد و بشر را از آلایشها پاکیزه میسازد.
🔹مناجات مأثورهی ماه شعبان_که روایت شده اهلبیت (علیهمالسّلام) بر آن مداومت داشتند_یکی از دعاهایی است که لحن عارفانه و زبان شیوای آن، با مضامین بسیار والا و سرشار از معارف عالییی همراه است که نظیر آن را در زبانهای معمولی و محاورات عادی نمیتوان یافت و اساساً با آن زبان قابل ادا نیست.
🔹این مناجات، نمونهی کاملی از تضرع و وصف حال برگزیدهترین بندگان صالح خدا با معبود و محبوب خود و ذات مقدس ربوبی است. هم درس معارف است، هم اسوه و الگوی عرض حال و درخواست انسان مؤمن از خدا.
🔹مناجاتهای پانزدهگانه که از امام زینالعابدین حضرت علیبنالحسین (علیهالسّلام) نقل شده، گذشته از خصوصیت بارز دعایی مأثور از اهلبیت (علیهمالسّلام)، این مزیت را داراست که به مناسبت حالات مختلف مؤمن، مناجاتها را انشا فرموده است.
🔸خداوند به همه توفیق استفاضه و خودسازی به برکت این کلمات مبارک را عنایت فرماید. آمین. ۶۹/۱۰/۱
✍يادداشت وليّ مطلق الهي حضرت آيت اللّه العظمي سيّد علي حسيني خامنه اي ادام اللّه تعالي ظلال سيادته
💢دفترچه مجازي في الحکمة
🌐 felhekmat.blog.ir
💢کانال فِي الحِکمَة
🆔 @felhekmat
⚜...و بالنجم هم يهتدون...⚜
🔹همانطور که بواسطه ي نجومِ ظاهري سلوک ظاهري ميسر است؛ سلوک باطني هم بي نياز از نجم نيست که و بالنجم هم يهتدون، و نجم باطني برهان رباني است که از سماء عقل ميدرخشد و سالک راه را بقوت آن ميپيمايد تا با رجل باطن و قدمِ سلوک که محفوف به سراء و ضراء است ايوبي مشرب رکض نمايد و بعد از قرب به بارگاه قدس و انس با آن به آب حقيقي برسد((ارکض برجلک هذا مغتسل بارد و شراب))که هم مغتسل است و هم بارد و هم شراب. و اين آب باطني هم شوينده ي تنافر ظاهري است و هم از بين برنده ي امراض و اغيار باطني از جان سالک. بعد از اينکه اين ماء از غيب ظهور کرد، سالک محيي ميشود که ((و جعلنا من الماء کل شي حي)) اما اين حياتِ لاحق با حيات سابق متفاوت است و تباينش در طيبه بودنش است که ((...فلنحيينّه حياة طيبة...)).طوبي له و حسن مآب.
📚 #الحان_لاسواط_الهجران
______________________
🔰اقول:
1⃣همانطور که آب ظاهري زير پايِ ظاهري است ماء حقيقي هم(طبق مبنا و شروطِ ماخوذ در متن)زير قدمِ سلوکي است.
2⃣همه ي اشيا من جمله آب ظاهري محيي به ماء حقيقي و نفس رحماني هستند لکن علم بسيط به اين معيت امري است و علم مرکب به آن و انس با آن امرٌ آخر.
3⃣بعد از مشاهده ي مبتلي و ممتحن در متن بلا، بُعد و عدم انس با عالم قدس براي سالک موجب وحشت از مسئلت ميشود لذا ناگريز از صبر بر بلا هست تا با قدمِ سلوکي قرب و مستتبع آن انس حاصل شده و اینگونه سبب اظهار ماء باطني شود.
4⃣در اين سياهه ي ظلماني اگر تو را نوري هست، سزاوار است نظاره کني بين خطابه ي((مسني الشيطان بنصب و عذاب))و اعوذ بک من کربٍ و بلا و اگر نيست ارکض برجلک تا انشااللّه هو يأتيک منها بقبسٍ حتي يوجد علي النار هدي و نظاره گر باشي که:((مريد پير مغانم ز من مرنج اي شيخ_که وعده تو کردي و او بجا آورد)).
#تفسير_انفسي #حيات_طيبه
💢دفترچه مجازي في الحکمة
🌐 felhekmat.blog.ir
💢کانال فِي الحِکمَة
🆔 @felhekmat
💠 #حدوث_نفس:
🔹يكي از عويصاتِ غير قابل ذبّ و رفع بر قول ((روحانية الحدوث و البقاء)) که مختارِ حکماي سلف از مشاء و اشراق، بوده است، ازين قرار ميباشد:
حکما مطلق موجود را تقسيم به فوق التمام، تامّ، مستکفي و ناقص فرموده اند. نادره ي دهر، جامع منقول و معقول، استاد مشايخ العظام، مرحوم ميرزا مهدي آشتياني تغمّد اللّه برضوانه، در کتابِ بي همتاي اسرار التوحيد موجود تامّ را اينگونه توصيف فرموده اند:
...و مراد به تمام موجودي است که در بدو وجود کمالاتِ او بالفعل حاصل، و در وجود و کمال وجود کامل، و از قوه و فقد وجودي منزه، و از حالتِ منتظره مبري باشد؛ ولي از امکانِ ذاتي و فقر وجودي عاري و بري نبوده و فاعل ما منه الوجود و دخيل در افاضه ي فيض وجود و بخشندگي و کمال کلّ موجود نباشد. مانند عقول کليه و قواهر عقليه..._الخ(ص128 و 129)
پس موجود مجرد تام، کمال مفقود ندارد تا در صراط طلب قرار گيرد و مقترن به ماده شود تا با رجوع به اصل خود آن را بيابد؛ چرا که هرچه به امکان عام براي مجردات ممکن باشد به همان امکان ذاتي برايشان محقق است و به اين ترتيب بدو و حشرشان يکي است و لهم مقامٌ معلوم.
#جسمانية_الحدوث_و_روحانية_البقاء #روحانية_الحدوث_و_روحانية_البقاء #نفس
💢دفترچه مجازي في الحکمة
🌐 felhekmat.blog.ir
💢کانال فِي الحِکمَة
🆔 @felhekmat