eitaa logo
فِي الحِکمَة
939 دنبال‌کننده
54 عکس
11 ویدیو
100 فایل
ملخّص و زبده نظريات و ملزومات مباني در ساحتهاي الهي و طاغوتي به انضمام مطالب گوناگونِ مستفاد از منابع مستند. وجود شريعت بي حقيقت و اقامت حقيقت بي شريعت محال ميباشد. نشر بدون درج منبع بقصد "تقرّب" در صورت "توانايي تبيين"،مجزي بل منجّز است. @Mohammadds
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹من مولوی را از ملا صدرا خيلی بالاتر میبينم از يک جهت از ابن‌سينا هم بالاتر است آنچه درنتيجه تفسير نقد وتحليل مثنوی بدست آورده‌ام حدود 500 مساله علمی محض وصدها اصول ومسائل جهان بينی وشناختهای روانی است. #مولوي #مثنوي #علامه_جعفري 🆔 @felhekmat
هدایت شده از فِي الحِکمَة
💢گروه فِي الحِکمَة 🆔http://eitaa.com/joinchat/4043112461Cd441373875 🔸مخصوص مباحث فلسفي و عرفاني و همچنين تبادل اطلاعات بين اعضا.
#آية_الله_محمدجواد_انصاری_همدانی میفرمود: اگر كسی گفت من (در عرفان) به جايی رسيده ام كه ديگر احتياجی به مثنوی ندارم بدانيد كه دروغ مي گويد. و میفرمود: شما قدرت درک مطالب مثنوی را ندارید. #مثنوي #مولوي 🆔 @felhekmat
💠 و : 🔹محقّق مجلسی در کتاب گرانسنگ روضة المتقين (شرح عربی کتاب من لا يحضره الفقيه) صاحب مثنوی را از حکمای الهی برشمرده و مطالعه کتاب مثنوی را مورد سفارش قرار داده و فرموده است: 🔸عن أميرالمؤمنين صلوات الله عليه أنه كان يقول: روّحوا أنفسكم ببديع الحكمة فإنّها تكلّ كما تكلّ الأبدان. 🔹فينبغي أن يصحب في السير من كتب الحكماء الإلهيين من المثنوي و الحديقة وأمثالهما؛ ليكون سيره سفراً إلی الله تعالی، ويتفكّر في آلائه ونعمائه وحسن بلائه؛ ليخرج به عن مشابهة من هم كالأنعام بل هم أضلّ. (روضة المتقين ج 4 ص 278). 🔸و در لوامع صاحبقرانی (شرح فارسی کتاب من لا يحضره الفقيه) فرموده: 🔹در حسن كالصحيح از حضرت اميرالمؤمنين صلوات الله عليه منقول است كه فرمودند كه ترويح كنيد نفوس خود را به حكمت های تازه؛ به درستى كه نفوس را كلال و ماندگی دست می ‌دهد چنان كه بدن را دست می ‌دهد، و از اين جمله است اشعار محقّقان مثل حكيم غزنوی و حكيم رومی و عطار و غير ايشان. (لوامع صاحبقرانی ج 4 ص 566). 🔸گفتنی است که محقّق مجلسی در شرح صحيفه سجاديه حدود 70 بار به اشعار مثنوی و 26 بار به اشعار حديقه سنائی استشهاد و از مولوی با عنوان «حضرت مولانای رومی می فرمايند» و «مولوی معنوی می فرمايد» و از سنائی با عنوان «حضرت حکيم سنائی می فرمايند» ياد کرده است. 📚رياض المؤمنين وحدائق المتقين ص 62، 197، 280، 364. و 111 و 367. 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
🌸🌹🌸🌹🌸🌹 🌸🌹🌸🌹🌸 🌸🌹🌸🌹 🌸🌹🌸 🌸🌹 🌸 🔱{{ألهکم التّکاثر}}🔱 🔷تاويل: يا همان اشتغالتان به لذات حسي و خيالي فاني،از نعمتهاي دنيا،که بواسطه ي آن محتجب شديد و پنداشتيد که کمالتان در اين لذات است و به جهت اين اشتغال از دست داديد پاکي هايي را که مستعد آن بوديد از صفا فطرت و عقل و معقولات در آن و لذات عقليه و کمالات معنويه باقيه و نعمتهاي آخرت را... . 📚تاويلات ،ج2،ص699. ______________________________________ 🔰أقول: ولله إن نکونوا مشغولين بالشواغل النفسانيه من الشهوة و الغضب و الحيل،نحن تابعين ابوسفيان و صهيون من حيث لايشعر و إنا نعبد الله علي حرف،فعلينا بعد الاقرار بالاسلام أن نفعل بمقتضياته و نرفض الانائيت التي رأس کل غفلة و شهوة. 🆔 @felhekmat
💠 و محضر درس (ره): 🔹آن موقع كه ما در قم بودیم آقای خمینی درس حكمت میدادند، ابتدا محلّ درس ایشان یكی از حجرههای فیضیه بود كه ما حدود 10 الی 15 نفر بودیم شركت میكردیم. 🔸آقای خمینی (ره) نزد آقای بروجردی (ره) منزلت زیادی داشت. یک روز دو نفر از حكمای انگلستان به محضر آقای بروجردی (ره) آمده بودند و چند سؤال فلسفی مطرح كرده بودند، آقای بروجردی (ره) آنها را به آقای خمینی (ره) كه آن زمان معروف به "حاج آقا روحاللّه" بود ارجاع داده بود. آقای خمینی (ره) هم در بیت آقای بروجردی (ره) در اطاق دیگری مشغول پاسخگویی به سؤالات آنها شدند. 🔹اتفاقا من هم رسیدم. آقای فاضل قفقازی كه عمده امور مهمّ آقای بروجردی (ره) به دست ایشان انجام میشد و با من خیلی رفیق بود و میدانست كه من از شاگردان آقای خمینی (ره) هستم تا مرا دید به تركی فرمود: "آقاشیخ عزیزاللّه! به این اطاق بیا." مرا به آن جلسه برد. 🔸جلسه جالبی بود. مترجم سؤالات را برای آقا و پاسخ آقا را هم برای آنها ترجمه میكرد و آنها به نشانی قبول سرشان را تكان میدادند. 🔹پس از پایان بحث، یكی از آنها به مترجم گفت: "ما این سؤالات را با فلاسفه مختلف در كشورهای اسلامی و غیراسلامی و حتی در تهران مطرح كردیم؛ ولی در هیچجا اینگونه كه این آقا فرمودند قانع نشده بودیم. اگر ایشان قبول كنند و به انگلستان تشریف بیاورند، ما حاضریم جمع كثیری از فلاسفه اروپا را به محضر ایشان بیاوریم تا از فكر و علم ایشان استفاده بیشتری شود و ما میدانیم كه در آنجا بیش از اینجا مفید واقع میشوند." 🔸وقتی پیشنهاد آنان ترجمه شد. ما منتظر بودیم ببینیم آقای خمینی (ره) چه میفرمایند. من كه مدتی بود در درس ایشان شركت میكردم و لذت بحثهای ایشان را تازه احساس كرده بودم، در دل بسیار نگران شدم كه مبادا ایشان با این پیشنهاد موافقت كند و من از محضر ایشان محروم شوم. 🔹این خیالات از ذهن من میگذشت كه دیدم آقای خمینی (ره) با حالتی خاص رو به مترجم فرمودند: "به این آقایان بگو من یک ساعت محضر درس آقای بروجردی را به حكومت انگلستان نمیدهم." 🔸در آن ایّام آقای خمینی (ره) پس از تدریس خودشان هر روز در درس آقای بروجردی (ره) شركت میكردند. ⭕️آیة الله شیخ عزیزالله خسروی 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
🔹شیخ علی مقدادی اصفهانی: من هربامداد نزد پدر کتاب شرایع میخواندم و شبها بعداز نماز تفسیر صافی برایم تدریس میکردند وسپس یکی دوصفحه مثنوی در حضورشان می خواندم. #مولوي #مثنوي 🆔 @felhekmat
💠 ره: 🔸«جملات فصوص در معنی با ادعیه موافق است منتها حضرت امیر علیه السلام متأدب بوده و توانسته حق بیان را ادا نماید ولی صاحب فصوص (شیخ اکبر محی الدین بن عربی) متأدب نبوده و نتوانسته حق را ایفا کند. (تقریرات فلسفه امام خمینی؛ ج 2، ص 183). 🔹و باز گمان نشو د که حاجی (منظور حاج ملا هادی سبزواری رحمة الله است) و یا حکمای اسلامی این حرفها را از خود در آورده باشند بلکه این حرفها در ادعیه بیشتر از منظومه است و صحیفه سجادیه و نهج البلاغه و قرآن منبع و سرچشمه و مادر این حرفهاست. (تقریرات فلسفه امام خمینی؛ ج 1، ص 88) 🔸البته قول عرفا باطل نيست ولي فهم قول آنها ذوق عرفاني لازم دارد چنانکه کثیرى از ناس شعر مثنوى را جبر مى دانند و حال آنکه مخالف با جبر است و علت آن این است که آقایان معناى جبر را نمىدانند. و چنانکه مرحوم حاجى (مراد امام، حکیم حاج ملا هادی سبزواری است) نیز در شرح خود بر مثنوى نتوانسته در شرح و تفسیر، مرام مولوى را برساند؛ زیرا حکیمى قول عارفى را بیان نموده بدون اینکه حظ وافر از قریحه عرفانى داشته باشد و بلا تشبیه مثل این است که ملحدى، مرام نبى مرسلى را شرح کرده باشد. بیان مرام شخصى، قریب الافق بودن با اعتقاد او را لازم دارد، براى شرح قول عارف رومى، مردى صوفى که یک نحوه کشف ذوقى داشته باشد لازم است که آن هم نه با نثر بلکه با نظمى که از روى ذوق عرفانى برخاسته باشد مانند نسیمى که از سطح آبى برمى خیزد، به شرح آن بپردازد.» (تقریرات فلسفی، ج2، ص198). 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
فِي الحِکمَة
🔹قال عليه السلام: مَن عَشِقَ و عَفّ و ماتَ، ماتَ شهيدا؛(مطلع انوار). 🔸هرکدام از عشق و بلا و شهادت ح
💠هجوم لشکر حُسن به صفات وجودي : 🌸شهسوار ، چون خواهد که مملکت وجود عاشق را مرکز رايات حقايق ايات خود سازد، اولا شمشير جبّاري و قهّاري به دست معشوق داده، با لشکر فتّان حُسن، متوجه آن صوب گرداند تا اگر در اطراف و اکناف آن ديار، عمارت گونه اي باشد از حصونِ رسوم و قلايع عقايد_که محلّ جنود قيود و منزل طغات عادات و مقرّ اشرار اغيار تواند شد_از هجوم طلايع آن لشکر فتّاکِ بيباک منهدم گشته، مواد فتنه و آشوب منقطع گردد. 🔸باز غوغاي او عَلَم برداشت 🔸عشق او خنجر ستم برداشت 🔹هرچه بيراه ديد غارت کرد 🔹و آنچه بر راه بود هم برداشت 🌸چه، بي شک شهرستان باطن عاشق تا محفوف به اسوار قيود، و معمور به صنوف مکارم پسنديده و صفات حميده و انواع نسب مذموم و محمود باشد، چگونه منزل شهسوار عشق تواند شد که((إنّ الملوکَ إذا دَخلوا قريةٍ أفسدوها و جعلوا أعِزَةَ اهلها أذِلةً)). 🌸في الجمله هر رقيقه ي مناسبتي که عاشق را در خارج بوده باشد که بدان در نظر اعتبار اغيار، معظّم و محتشم نمايد، از صدمات ورود آن جنود خونخوار، متلاشي و مستأصل شده، روي انزوا به کنج خمول آورد و معتکف زاويه اختفا گردد؛ ... پيشترک خود مبيّن گشت که مقتضاي ذات عاشق و احکام خاصّه ي او، صفات عدمي و نسب اعتباري است. 🔸به طاعتم طلبند و به عشرتم خوانند 🔸من و غمِ تو، به کاري دگر چه کار مرا؟! 🌸هر تصرفي که در صفت وجودي داشت، از قِبَل معشوق بوده؛ هر آينه چون ماهيچه ي رايات آفتاب اشراق آن حضرت از مطلع حقيفتش سرزد، امثال فرموده ي((إن اللّهَ يأمرُکم أن تؤدّوا الأماناتِ الي أهلها))نموده، ساير اضافات و تصرفات را تسليم بندگانش کرد و روي عزيمت به خرابات فنا و نيستي، که وطن مألوف و مسکن اصلي او بود، نهاد. 🔹مقام اصلي ما گوشه ي است 🔹خداش خير دهاد آنکه اين عمارت کرد 📚شرح نظم الدّر، وصل هفتم. ______________________________________ 🔰اقول: 🌸فثبت أنه (اي ) حرارة، جميع بالمرّة اي مرّةٍ بعد المرة. 🔹آنچنان پر شد فضاي سينه از دوست 🔹که فکر خويش گم شد از ضميرم 🌸 به مانند خزرجي است که عوسي مر عاشق باقي نگذارد و همه را به خاک و خون کشد حتي عاشقو معشوقي باقي نخواهد گذاشت تا جايي که عاشق پس از تام به مقام ولوج نمايد. تو اين همه را زير سَر عشق بين 🔹زحمت گل بلبل کشيدو حصلش را باد برد 🔹کوه بيستون را عشق کندو شهرتش فرهاد برد 🌸پس " " تعبيري است تسامحي چون تو فهميدي که عاشق، خود به دستِ خود تيشه به ريشه ي هستي خود ميزند و وار و مستانه قلم بدست ميگيرد و کوه انائيتش را از جا بر ميکند تا جايي که حتي عاشقو معشوقي نماند. 🔹تا چنانش به خود کند مشغول 🔹که به معشوق هم نپردازد 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat