eitaa logo
فرقه های عجیب و جهان ماوراء
6.3هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
1.5هزار ویدیو
192 فایل
آشنایی با فرقه های عجیب ادیان و مذاهب – عرفان های کاذب مهدویت – مدعیان دروغین مهدویت آئین ها– جشنها و مراسم عجیب عجایب جهان باستان- فرازمینیها و اتفاقاتی که توضیحی بر تبادل 👇👇 @jh1397 ❌کپی مطالب و فیلم های کانال فقط با ذکر لینک و آیدی کانال مجاز است❌
مشاهده در ایتا
دانلود
قانون جذب با واقعیت‌های زندگی بسیار فاصله دارد 🧲🔻 قسمت (پایانی) 2️⃣ ♦️ در این‌جا نمونه‌ای از داستان‌سرایی‌هایی را که در کتاب و فیلم راز مطرح شده، بررسی می‌کنیم. 🔷 راوی داستان جان آساراف است. او تصویر خانه‌ی دلخواه خود را روی تخته‌ی آرزوهایش نصب کرده و هر روز به آن می‌نگریسته و خود را در آن تجسم می‌کرده است. 🔶 اما بعد از پنج سال وقتی که فرزندش او را وادار می‌کند تا یک جعبه‌ی قدیمی را باز کند و داخلش را ببیند، جان متوجه می‌شود که اکنون در خانه زندگی می‌کند که پنج سال پیش تصویر آن را در تابلوی آرزوهای خود قرار داده بوده است و ماجرای این عکس‌ها و قانون جذب را برای فرزندش تعریف می‌کند.[1] 🔷 آیا این داستان می‌تواند واقعی باشد❓یعنی کسی پس از آشنایی با قانون جذب برود و تصویر خانه رؤیایی خود را تهیه کند و در برابر چشمش قرار دهد و مدتی هر روز به آن بنگرد و با تخیل و تجسم احساس کنند که آن خانه مال او شده است. و چنان قدرتمندانه این کار را انجام دهد که پس از پنج سال به آن خانه برسد. و پس از بازدید، خرید، تعمیرات، اسباب کشی و اقامت در آن متوجه نشود که این خانه‌ای بوده که پنج سال پیش آرزوی داشتنش را داشته است ❓ 🔶 ذهن و حافظه‌ی انسان‌های معمولی که نمی‌توانند در پنج سال خانه‌ی مورد علاقه خودشان را جذب کنند، بهتر از ذهن جان آساراف کار می‌کند. 🔷 وقتی یک تصویر با هیجانات همراه می‌شود ماندگاری بیشتری در ذهن پیدا می‌کند و هنگامی که تکرار ارتباط از طریق حواس، مثل دیدن یا شنیدن به آن اضافه می‌شود، بسیار ماندگار می‌شود. 🔶 یعنی جان آساراف به محض دیدن آن خانه باید متوجه می‌شد که این خانه‌ی آرزوهایش بوده است. اساسا اگر قانون جذب را قبول داشته، نباید سراغ خانه‌ای غیر از خانه آرزوهایش می‌رفته و برای خرید آن اقدام می‌کرده است. 🔷 بسیاری از داستان‌های نقل شده در فیلم‌ها و کتاب‌های تبلیغاتی قانون جذب مثل همین مورد، به راستی محل تردید است و به نظر می‌رسد که برای برانگیختن مخاطب ساخته شده است. 🔶 بررسی این داستان نشان می‌دهد که قانون جذب با واقعیت‌های زندگی بسیار فاصله دارد و اگر نمونه‌های واقعی برای قانون جذب وجود داشت، همان‌ها در فیلم‌ها و کتاب‌ها گفته می‌شد. 🔷 مروّجان قانون جذب می‌خواهند با این داستان‌ها، نمونه‌های تجربی برای اثبات قانون جذب ارائه دهند. بر فرضِ صحت این داستان‌ها، آیا با چند خاطره، داستان و ماجرا زندگی می‌توان به یک اَبَرقانون حاکم بر کائنات و زندگی انسان دست یافت و آن‌را اثبات کرد❓ 🔶 استفاده علمی از شواهد عینی برای اثبات قانون جذب به شرطی امکان‌پذیر است که دو گروه از افرادی که به لحاظ هوش و موقعیت اقتصادی و اجتماعی برابرند، انتخاب شوند؛ به یک گروه قانون جذب آموزش داده شود (گروه آزمون) و گروه دیگر به طور معمولی به زندگی ادامه دهند (گروه شاهد). 🔷 هر دو گروه آرزوهای خود را مشخص کنند که در پایان، رسیدن یا نرسیدن به آن‌ها قابل سنجش باشد. سپس باید گروه آزمون هر روز به برنامه قانون جذب، یعنی خواستن از طریق تصویرسازی ذهنی عمل کنند. 🔶 سرانجام پس از یک دوره زمانی، مثلا پنج سال یا ده سال، این افراد با هم مقایسه شوند. در صورتی که میزان دست‌یابی گروه آزمون به اهدافش تفاوت معناداری داشته باشد، قانون جذب می‌تواند درست باشد. تکرار این آزمایش در شرایط مختلف به تدریج موجب اثبات این قانون خواهد شد. ♦️ اما تاکنون در هیچ جای دنیا یک آزمایش کنترل شده و علمی برای اثبات قانون جذب انجام نشده است. 🔻 پی‌نوشت: [1]. راز، راندا برن، 1386، نشر پیکان، تهران، ص 109، 110. [2]. برای اطلاع بیشتر: نگاهی متفاوت به قانون جذب، مظاهری سیف به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
آیا ذهن می‌تواند همان‌طور که مروّجان قانون جذب می‌گویند عمل کند⁉️🧲🔻 قسمت (پایانی) 3️⃣ 🔻 تأثیر ذهن بر کار و زندگی 🔷 افکار منفی به راستی آثاری منفی را در زندگی و کار ما به دنبال می‌آورند. اگر کسی فکر کند که نمی‌تواند کسب و کار خوبی داشته باشد. با شکست اقتصادی روبه‌رو خواهد شد، کسی که فکر کند، بیمار است، بیمار خواهد شد، کسی که گمان کند، دوستان و نزدیکانش او را رها خواهند کرد، طوری رفتار می‌کند، که به همین نتیجه می‌رسد. 🔶 این امور در ادبیات دینی با عنوان وسوسه شناخته می‌شوند و نه فکر. وسوسه‌ها از سوی شیطان است معمولا به صورت ناامیدی و ترس[2]، دشمنی و جدایی[3]، بی‌تابی[4] و ناکامی [5] در دل‌های ضعیف افکنده می‌شود. 🔷 توصیه‌ی روایات این است که در این موارد نگذارید زنگار وسوسه‌ها به فکرتان بنشیند[6] و آن را بر ذهن و زبان جاری نسازید.[7] البته با نگاهی دقیق به نظر می‌رسد که این مورد در حقیقت همان تأثیر ذهن بر عواطف و احساسات است که در رفتارهای ارادی ما اثر می‌گذارد و با یک عملکرد نادرست و ناتمام، نتایج ناخوشایند را به بار می‌آورد. 🔶 وقتی من به این فکر می‌کنم که نمی‌توانم خطاط یا سخنران خوبی باشم، ناخواسته به گونه‌ای عمل می‌کنم که در این کارها ناکام بمانم. همین طور در فعالیت‌های اقتصادی وقتی با نگاه منفی و احساس شکست وارد می‌شویم، پیشنهادهایی که به من می‌شود و فرصت‌هایی که برای کسب و کار به وجود می‌آید، به نظرم بی‌اهمیت می‌رسد و فرصت استفاده و بهره برداری از آن‌ها را از دست می‌دهم. 🔷 همان‌طور که از مثال‌ها بر می‌آید، این بُعد از تأثیر ذهن در جهت منفی است. ممکن است این پرسش پیش آید که اگر ذهن در جهت منفی اثر می‌گذارد، درجهت مثبت هم می‌تواند اثر بگذارد. 🔶 توضیح این‌که در جهت منفی نگرش، احساس و رفتار فرد به تنهایی برای ناکامی او و ناتوانی‌اش در استفاده از فرصت‌ها، امکانات و روابط مفید، کافی است. اما در جهت مثبت تنها با نگرش و احساس مثبت کار پیش نمی‌رود، بلکه باید فرصت، امکانات و روابط مفیدی باشد که بتوان از آن‌ها استفاده کرد. ♦️ به بیان دیگر برای خراب شدن یک نتیجه کافی است که یکی از عوامل آن درست عمل نکند، اما برای به دست آمدن نتیجه درست، لازم است همه عوامل به درستی عمل کنند. 🔻پی‌نوشت: [1]. فوق طبیعت، لیال واتسن، 1388 ، امیر کبیر، ص 259. [2]. آل عمران، آیه 157. [3]. مائده، آیه 91. [4]. اعراف، آیه 176. [5]. فرقان، آیه 29. [6]. نهج البلاغه، سید رضی، ترجمه شهیدی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، خطبه 91. [7]. کنزالعمال، متقی هندی، بیروت، مؤسسه الرساله ، ح 1709. برای اطلاع بیشتر: نگاهی متفاوت به قانون جذب، مظاهری سیف، صهبای یقین، ص 33. به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2 ادامه دارد....🔻🔻
یکی از انحرافات فرقه اکنکار چندخدایی بودن است 🔻 قسمت (پایانی) 3️⃣ 🔻 نقد و برسی : 🔷 یکی از براهین متقن و خلل ناپذیر که در قرآن نیز آمده است و بر وحدانیت خداوند عالم تأکید دارد، برهان تمانع است که از آیه‌ی «لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا ۚ فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ.[انبیاء/22] اگر در آسمان و زمین، جز «اللّه» خدایان دیگری بود، فاسد می‌شدند (و نظام جهان به هم می‌خورد)! منزه است خداوند پروردگار عرش، از توصیفی که آنها می‌کنند!» استفاده می‌شود. در این‌جا دو نکته حایز اهمیت است: 🔶 نکته اول: باید توجه داشت که غرض اصلی این برهان، اثبات توحید ربوبی خدا و یگانه بودن مدبّر عالم است، نه اثبات یکتایی و یگانگی در توحید خالقیت خداوند متعال. 🔷 نکته دوم: مقصود از «آلِهَةٌ» در آیه، «معبودان مدبّر» است؛ زیرا الوهیت فرع بر ربوبیت و خالقیت است. مانند «إله» در آیه «وَقَالَ فِرْعَوْنُ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ مَا عَلِمْتُ لَكُمْ مِنْ إِلَٰهٍ غَيْرِي.[قصص/38]فرعون گفت: «ای جمعیت اشراف! من خدایی جز خودم برای شما سراغ ندارم.» زیرا فرعون خود را یگانه معبود مدبّر قوم خویش می‌دانست؛ نه واجب الوجود و خالق عالم.[3] 🔶 با توجه به هماهنگی و انسجام غیر قابل انکاری که بر آحاد پدیده‌های جهان هستی حاکم است، اگر فرض شود پروردگار آسمان و زمین بیش از یکی است و چندین مدبّر، جهان و انسان و ارتباط این دو را تدبیر می‌کنند، حتما باید خدایانِ مدبّر و ارباب مدیر در ذات و وجود خود مستقل از یکدیگر باشند، وگرنه با خدا بودن آنان ناسازگار خواهد بود. 🔷 همچنین باید در حقیقت و جوهر ذات و حقیقت وجود از هم متمایز باشند، باید صفات ذاتی آنان نیز متفاوت باشد؛ چون صفات ذاتی خداوند عین ذات اوست. در نتیجه، علم و اراده‌ی هریک از خدایان غیر از علم و اراده‌ی دیگری است و نظام علمی و مقام تدبیر هرکدام غیر از آن یکی. 🔶 بنابراین، باید به تعداد خدایان مفروض، نظام‌های عینی جدای از هم و جهانیان پراکنده و متباین و جوامع بشری ناهماهنگ در خارج موجود باشند؛ زیرا از چند خدای مستقل و متفاوت، با علم و اراده‌ی متمایز، جز چند نظام عینی ناهماهنگ انتظار نمی‌رود. 🔷 در حالی که قرآن کریم در توصیف نظم جهان و نداشتن ناهماهنگی و تباین می‌فرماید: «الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا ۖ مَا تَرَىٰ فِي خَلْقِ الرَّحْمَٰنِ مِنْ تَفَاوُتٍ ۖ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَىٰ مِنْ فُطُورٍ.[ملک/3] همان کسی که هفت آسمان را بر فراز یکدیگر آفرید؛ در آفرینش خداوند رحمان هیچ تضادّ و عیبی نمی‌بینی! بار دیگر نگاه کن، آیا هیچ شکاف و خللی مشاهده می‌کنی؟!» ♦️ با این بیان، روشن می‌شود که فرض تعدد مدبر و کارگردان در مقام الوهیت، مساوی است با فرو ریختن نظام هستی و فساد در آن.[4] 🔻پی‌نوشت: [1]. شریعت کی سوگماد، پال توئیچل، ترجمه هوشنگ اهرپور، بی‌تا، بی‌جا، ص 390. [2]. نقد و بررسی جریان‌های مدعی معنویت، علی محمدی، نشر ذکری، 1396، قم، ص 186. [3]. توحید در قرآن، عبدالله جوادی آملی، انتشارات اسراء، ص 74. [4]. نقد و بررسی جریان‌های مدعی معنویت، علی محمدی، ذکری، قم، ص 188. به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
آیا می شود « قانون جذب » را با آموزه‌های اسلامی تطبیق داد ❓🧲🔻 قسمت (پایانی) 2️⃣ ♦️ مدعیان قانون جذب بدون در نظر گرفتن سخنان و ادعاهای بزرگان و لیدرهای قانون جذب، که در حال حاضر کتاب‌های آنان در بازار موجود است، صرفاً با استناد به معنی عمومی برخی آیات به دنبال اثبات قانون جذب هستند. 🔷 غافل از این‌که آیات و روایات اسلامی، به هیچ وجه تایید کننده ادعاها و سفارشات مروجان اصلی قانون جذب نبوده، بلکه در نهایت ایمان به خدا و عقلانیت الهی است. 🔶 (قانون جذب) یا (قانون راز) که در حال حاضر برخی به ترویج آن می‌پردازند، برخواسته‌ی از تفکرات اومانیستی و مادی‌گرایانه برخی رهبران به اصطلاح معنوی غرب است. 🔷 در کشور ایران نیز این فرضیه، در قالب گفت‌وگوهایی مانند (کارگاه‌های موفقیت)، (خانواده خلاق) و ... مطرح ‌شده و طرفدارانی نیز پیدا کرده است. 🔶 آن‌چه مشخص است این‌که در قانون جذب تنها تأثیر ذهن بر انسان و یا حتی تأثیر عادی ذهن بر نحوه به وجود آمدن سایرپدیده‌ها مطرح نیست: 🔷 بلکه بالاتر از آن، مروجان این قانون ادعای خَلق و آفرینندگی ذهن نسبت به وقایع دنیای خارج را مطرح می‌کنند؛ و تنها ابزاری که برای خلق و به وجود آوردن به شدت بر آن تاکید می‌کنند، عملی ذهنی به نام تمرکز و تجسم ذهنی است[2]، که برخواسته از خواسته‌ها و اراده‌های انسان است. ♦️ یعنی انسان این قدرت را دارد که خالق خواسته‌های خود بوده و به تنهایی حوائج خود را برآورده کند. 🔷 در این قانون گفته می‌شود: «عمل تجسم، تو را به هر چه بخواهی، متصل می‌کند. تجسم خواسته‌ات، نیروی مغناطیسی ایجاد می‌کند و این نیرو، خواسته‌ات را به سوی تو جذب‌ می‌کند‌.»[3] 🔶 یا همین طور در آثار مدعیان قانون جذب آمده است: «تو همه چیز را به طرف خود جذب می‌کنی: مردم، شغل، شرایط زندگی، وضع سلامتی، ثروت، قرض، شادی، ماشینی که بر‌ آن‌ سوار می‌شوی و اجتماعی که در آن زندگی می‌کنی. 🔷 مثل آهن‌ربا همه این‌ها را به طرف خویش جذب می‌کنی. به هر چه فکر کنی، همان اتفاق می‌افتد. کل زندگی تو‌ تجلی‌ افکاری‌ است که در ذهنت جریان‌ دارند‌.»[4] 🔶 تمام ادعای قانون جذب را می‌توان در این جمله خلاصه کرد، تمام چیزهایی‌ که‌ انسان می‌تواند تصور کند، به سوی او جذب خواهند شد؛ و این جذب صرفاً توسط انسان و به صورت مستقل صورت می‌گیرد. 🔷 جالب این‌جاست که مدعیان قانون جذب در کشور ما، بیشترین تمرکز خود را بر خلق ثروت و و رسیدن به لذات و آرزوهای مادی انسان آن‌هم در حد فوق تصور گذاشته و غالب مخاطبان خود را از این طریق به سمت کارگاه‌ها و سمینارهای خود می‌کشانند. ♦️ سوالی که در این‌جا ذهن انسان را درگیر می‌کند این‌که، این همه کتاب و سمینارهایی که برگزار شده است، صرفاً سرکردگان و برگزار کنندگان آن را به نان و نوایی رسانده است. 🔷 آیا این قبیل افراد بدون اخذ مبالغ هنگفت، می‌توانند به ثروت‌های کلانی که فقط خودشان از وجود آن لذت می‌برند برسند❓ آیا آنان به آرزوهای خود، فقط با خلق ذهنی و بدون تلاش رسیده‌اند❓ 🔶 البته مباحثی از قبیل امید داشتن در راه رسیدن به هدف، اصرار بر خواسته‌ی مشروع و عقلانی خود، (منظور از عقلانی سنجیدن زمینه‌ها و وضعیت موجود است)، دارای شعور دانستن کائنات، در قرآن و روایات اسلامی مورد اشاره و حتی تاکید هم قرار گرفته است. 🔷 ولی موضوع اصلی این است که تفکرات و دیدگاه بزرگان قانون جذب این قبیل مباحث نیست، بلکه در سخنان آنان به صراحت، خلق آرزوها و خواسته‌ها صرفاً توسط ذهن انسان بوده و رسیدن به خواسته‌ها بدون کمترین تلاش و کوششی قابلیت تحقق دارد. ♦️بنابراین قانون جذبی که مدعیان و برخی پیروان از آن سخن می‌گویند، هرگز مورد تایید قرآن و آموزه‌های دینی نبوده، بلکه در تناقض و تضاد با آن‌ها قرار دارد. 🔻پی‌نوشت: [1]. محمدی ری شهری، میزان‌الاحکمة، جلد2، ص857 [2]. شریفی دوست، حمزه، قانون جذب، مجله مطالعات معنوی، بهار 1391 - شماره 3، ص 151. [3]. راندا برن، قدرت، ترجمه نفیسه معتکف، ص 68. [4]. راندا برن، راز، ترجمه نفیسه معتکف ،ص 32. به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
سرکردگان عرفان‌های کاذب، با معرفی چهره‌ای خشک از دین ، به دنبال جذب افراد هستند 🔻 قسمت (پایانی) 2️⃣ ♦️ بنابراین دین اسلام (که کامل‌ترین دین الهی است) نیز بر همین محور بوده و آسان گیری و نرمش، با احکام و قوانین آن همراه است. 🔷 این حقیقت در کلام پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به زیبایی مطرح شده است. آن حضرت در اعتراض به رفتار یکی از اصحاب به نام عثمان بن مظعون که روزها به روزه و شب‌ها به عبادت می‌پرداخت و به زندگی خود توجه نمی‌کرد و این امر، شکایت همسر او را در پی داشت فرمود: 🔶 «ای عثمان! خداوند متعال، مرا به رهبانیت (گوشه گیری از مردم و ترک دنیا) نفرستاده است؛ بلکه مرا به شریعت و دینی که مستقیم و سهل و آسان است، مبعوث کرده است».[2] 🔷 قرآن کریم نیز، اصل سهولت و آسان گرفتن را مبنای تشریع احکام خویش قرار داده است. بدین جهت، هنگامی که آیات جهاد نازل می‌شود (آن هم در شرایط سختی که مسلمانان عصر پیامبر اکرم به سر می‌بردند)، افرادی که توانایی مشارکت در جنگ را نداشتند استثنا می‌شوند. 🔶 «لَیْسَ عَلَی الضُّعَفاءِ وَ لا عَلَی الْمَرْضی وَ لا عَلَی الَّذینَ لا یَجِدُونَ ما یُنْفِقُونَ حَرَجٌ إِذا نَصَحُوا لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ ما عَلَی الْمُحْسِنینَ مِنْ سَبیلٍ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ [توبه/91]، بر ضعفاء و بیماران و بر کسانی که چیزی برای خرج کردن ندارند، درصورتی که برای خدا و رسولش خیرخواهی نمایند، تکلیف و حرجی نیست، برنیکوکاران طریقی برای شماتت وجود ندارد و خدا آمرزنده و مهربان است» 🔷 علت آن را هم، برداشته شدن سختی و مشقت از روی دوش آنها می‌داند؛ یعنی چون جهاد برای آنها خیلی سخت است پس این حکم الهی از آنها خواسته نمی‌شود.[3] 🔶 آیات دیگری هم دلالت بر سهل گرفتن و سهولت احکام الهی و دینی دارد که به خاطر طولانی شدن از ذکر آنها اجتناب می‌شود. 🔷 بنابراین، روح احکام اسلامی با سهولت و آسان گیری همراه است و همین، راز اقبال گسترده ملت‌های مختلف به اسلام بود. دین اسلام از آغاز ظهورش همواره با مبارزه‌های کوچک و بزرگ و بدعت گزاری ها و مکتب بافی های گوناگون مواجه بوده است. و هیچ برهه‌ای از زمان نبوده است که اسلام با دشمنی روبه رو نشده باشد. 🔶 با این حال، سهولت و فطری بودن اصول و عقایدش از یک طرف و سهولت و عقلانی بودن احکام و تکالیفش ضامن دفاع نیرومند و جدّی اسلام از خود بوده و عامل گسترش آن در گذرگاه تاریخ گشته است.[4] 🔷 متاسفانه سرکردگان عرفان‌های کاذب، با ساختن و معرفی چهره‌ای خشک از دین اسلام، به دنبال جذب افراد غافل از این طریق هستند وجوانان امروزی به خاطر لطافت طبعی که دارند، از دین خشک و جامد دوری کرده وبه سمت عرفان‌های نو ظهور و کاذب روی گردان می‌شوند. 🔶 در نتیجه باید گفت: در دین اسلام برای رسیدن به مقامات و معنویات، نیازی به روی گرداندن از دنیا و ترک لذات آن نیست، بلکه می‌توان در عین حال که از نعمات مادی خداوند بهره‌مند هستیم، به مقامات عرفانی و معنوی هم رسید. ♦️ به همین خاطر است که رسول گرامی اسلام در خطاب به مردم مدینه فرمودند: چرا برخی از اصحاب من از خوردن گوشت و استعمال بوی خوش و ارتباط با همسرانشان اجتناب می‌کنند، همانا من خودم هم گوشت می‌خورم و هم بوی خوش استعمال می‌کنم و هم با همسرانم ارتباط دارم، و هر کس از سنت من روی گرداند از من نیست.[5] 🔻پی‌نوشت: [1]. آیت الله مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 16، ص 418. [2]. الفروع من الکافی، ج 5، ص 494. [3]. علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، ج 9، ص 489. [4]. شرح نهج البلاغه، محمدتقی جعفری، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1378، ص 280. [5]. غرر الحکم حدیث 7675 به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
عرفان های کیهانی نقطه مقابل شریعت 🕉☯️🔻 قسمت (پایانی) 2️⃣ ♦️ برای بررسی هر عرفان و مسلک نوظهوری باید مطالب زیر را در نظر داشته باشیم: سه مقوله شریعت، عقل و عرف، پدید آورنده سیستم متعارف بشری و شکل دهنده جهان بیرونی و این سویی ما است، با توجه به ماهیت فراروند و ظاهر گریز عرفان، با دو وضعیت روبرو خواهیم بود: 🔷 در نسبت با شریعت از سویی با عرفانی روبروییم که هم، پا را فراتر از حریم دین و شرع می‌گذارد و هم ملتزم به آن باقی می‌ماند و در عین حفظ ظاهر به باطن راه می‌برد و از سویی دیگر با عرفانی که خود را از شریعت می‌رهاند و التزام بدان را از دست می‌دهد. 🔶 در حالت نخست، عرفان به معنای تعمیق شریعت و پیوند ظاهری دین با باطن آن است و در حالت دوم، عرفان از مرز شریعت عبور می‌کند و دین را وا می‌نهد و پیوند با ظاهر را به قیمت کسب باطن از کف می‌دهد. 🔷 در نسبت با عقل از سویی با عرفانی مواجهیم که فراتر از عقل و احکام آن است؛ ولی به این معنا که آن را تعمیق می‌بخشد و مرزهای ظاهر آن را می‌گسترد و با ظاهر به فراسوی باطن پر می‌گشاید. 🔶 از سویی با عرفانی که خود را از قید و بند عقل و لوازم آن رها کرده، از حریم ظاهری آن می‌گریزد و در واقع با انکار منطق و عقل متعارف، خود را به طوری ورای طور عقل می‌کشاند. 🔷 در نسبت با عرف و عادت نیز از سویی با عرفانی که به قواعد عرف و آداب ظاهری و هنجارهای فردی و اجتماعی گردن می‌نهد مواجهیم؛ گرچه به فراسوی آن‌ها نیز می‌رود و از سویی با عرفانی روبروییم که با بی‌اعتنایی به قواعد و آداب عرف و عادت پا به وادی عرف ستیزی، سهل انگاری و اباحی مسلکی می‌نهد. 🔶 همان‌گونه‌ که ملاحظه شد، عرفان در حالت نخست، عرفانی حقیقی و متعادل است؛ زیرا ظاهر و باطن را توأمان خواستار است و یکی را به قیمت دیگری از دست نمی‌نهد و التزام به یکی را بدون پاسداشت دیگری نمی‌طلبد، ولی در حالت دوم، عرفان آسیب دیده و آسیب‌رسان است که در قوی‌ترین حالت، ضد شریعت، عقل، عرف، عادت و در ضعیف‌ترین حالت، گریزان از این مقولات است. 🔷 پس عرفان اصیل و حقیقی یا همان چیزی که در معنای واقعی کلمه می‌توان آن‌را عرفان خواند، عرفانی دشوار، دیریاب و ناب است و کار سهل انگاران و خوش نشینان نیست. 🔶 در مقابل، عرفان‌های بدلی یا شبه عرفان‌ها هستند که بی‌اعتنا به شریعت، عقل و عرف‌اند؛ از این‌رو هم متعددند، هم سهل الوصول و هم جاعلانه و حامیان آن بسیارند. 🔷 البته همان‌گونه که درباره پدیده‌های عرفانی گذشت، همین شبه عرفان‌ها نیز به نسبت قربشان به حقیقت عرفان، از این حقیقت بهره می‌برند و در نزد بسیاری مطلوب و جاذب می‌افتند و در عین حال به مقدار بعدشان از این حقیقت، مجازی و میان تهی تلقی می‌شوند که هم آسیب می‌بینند و هم آسیب می‌زنند. 🔻 از آن‌چه گذشت می‌توان اصولی را برگرفت و در راه اصلاح و تعدیل رویارویی با شبه عرفان‎ها و شبه عرفانی‌ها به کار بست: 🔷 عرفان‌ها باید به اصول و متون دینی بازگشت کنند که در آن‌ها وجود خدای مطلق و متعالی مفروض گرفته می‌شود. 🔶 عرفان‌ها باید طریقت و شریعت را باهم مقرون کنند و آن‌را با هم و نه جدا از هم بخواهند. 🔷 باید بر پایه‌های عقل سلیم و مبانی نظری قوی توجیه شوند. عرفان نظری و عملی را باید با هم دانست و با هم خواست. 🔶 عرفان‌های غیردینی باید با عرفان‌های دینی قیاس شوند، تا صحت و سقم آن‌ها معلوم گردد، زیرا روح و جوهر اصلی عرفان‌ها که همان وحدت‌گرایی و بیان‌ناپذیری است، تنها با عرفان دینی قابل تفسیر و توجیه است. 🔷 همه پدیده‌های روانشناختی و فراروانشناختی مرتبط با تجارب عرفانی باید با محک‌ها و معیارهای تجربه عرفانی دینی سنجیده و صحت و سقم آن‌ها باز نموده شود. 🔶 همه تجارب شبه عرفانی چه در حالت‌های تعادل روحی و روانی و چه در موارد ناهنجاری‌های روانشناختی و مرضی باید شبه عرفان یا عرفان مجازی تلقی شوند و چند و چون آن‌ها باید تنها با مرجع قرار گرفتن تجربیات اصیل دینی سنجش شود. ♦️ این پدیده‌ها شامل طیفی وسیع از طالع بینی‌های هندی، چینی، خورشیدی تا انرژی درمانی، عرفان درمانی، عشق درمانی، روح پژوهی، طریق دارما، عرفان اکنکار، یوگا، بودا و آثار کسانی از قبیل: کاستاندا، کوئلیو، کریشنا، سیلور استاین، پل توئیچل، راد استایگر، اشو، اریک فروم، جک کینفیلد و دیگران می‌شود. به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
آیا « قانون جذب » با « دعا » یکی است ❓🔻 قسمت (پایانی) 2️⃣ ♦️ دعا در یک لحظه ناب نورانی از سوز و عشق و نیاز به نتیجه می‌رسد، ولی ادعا این است که قانون جذب با استمرار تصور برخورداری و بی‌نیازی و انتقال انرژی خوشی و شادی به تخیلات نتیجه بخش خواهد بود. 🔶 بنابر قانون جذب یک شخص باید آرزویی را که با توان تخیل و تجارب خود در دلش پدید آمده به روشنی تصور کند و آن را تجسم بخشد و در نهایت به همان برسد. 🔷 اما در دعا به تصور و تجسم شفاف و بسته‌ای از دعا نیاز نداریم. بلکه دعا می‌تواند بسیار مبهم و کلی باشد. 🔶 در قانون جذب، انسان کانون عالم است و فرمان می‌دهد و محقق می‌شود، کائنات غلام حلقه به گوش و غول چراغ جادو هستند و انسان باید مثل فرمانروای نیرومندی آرزوهای خود را بدست آورد. نیروی برآوردن آرزوها، قدرت تصور و تجسم اوست و آن‌چه انسان بخواهد، همان خواهد شد. 🔷 اما در دعا خداوند کانون هستی است. فرمان، فرمان اوست و اراده، اراده او. کائنات به اذن او عمل می‌کند و انسان فروتنانه و نیازمندانه از او درخواست می‌کند. هرچه خداوند بخواهد همان خواهد شد و بعد از دعا انسان با همه امیدواری و اعتمادی که به قدرت و مهربانی و بخشندگی خداوند تعالی دارد، تسلیم خواست خدا می‌شود، تا در صورت صلاح بودن دعایش مستجاب و آرزویش برآورده شود. 🔶 دعا از انسان عبد می‌سازد و از ره‌گذر رابطه بندگی با آفریننده و فرمان‌روای عالم، انسان را بر پدیده‌های هستی و کائنات مسلط می‌کند، ولی قانون جذب انسان را به فرمان روای تخیلی کائنات تبدیل می‌کند. 🔷 دعا انسان را به فضایل تقوا، تواضع، بخشایش، بندگی، مهربانی و ... می‌آراید، اما قانون جذب انسان را در تخیل رویاهای رنگارنگ و آرزوهای دراز غرق می‌کند و خودمحوری و منفعت‌طلبی و لذت‌جویی را نیرومندتر می‌سازد. 🔶 این تفاوت‌ها و نتایج و آثار دورکننده از ارزش‌های اخلاقی فارغ از درستی یا نادرستی قانون جذب به دنبال عمل کردن بر آساس آن به وجود خواهد آمد. 🔷 اگر نادرستی قانون جذب مورد توجه قرار گیرد این ناکامی‌ها انسان را هرچه بیشتر در آرزوها و رویاهای خود فرو می‌برد و بیشتر و بیشتر پیامدهای اخلاقی آن را پرورش می‌دهد. 🔶 گذشته از همه این‌ها قانون جذب در مقایسه با دعا بسیار محدود‌کننده است و با فرض درستی و کارآیی از ظرفیت کمتری برای کام‌بخشی برخوردار است. 🔷 بنابر قانون جذب یک شخص باید آرزویی را که با توان تخیل و تجارب خود در دلش پدید آمده به روشنی تصور کند و آن را تجسم بخشد و در نهایت به همان برسد. 🔶 اما در دعا به تصور و تجسم شفاف و بسته‌ای از دعا نیاز نداریم. بلکه دعا می‌تواند بسیار مبهم و کلی باشد. ما در دعا به جای تصورات محدود خود لطف و رحمت بی‌کران خداوند را معیار قرار می‌دهیم و او بیش از خواسته و تصورما می‌بخشد و عطا می‌فرماید. 🔷 قانون جذب سرچشمه کامیابی را در تخیلات محدود جستجو می‌کند، در حالی که دعا کامیابی را به بخشندگی نامحدود خداوند می‌پیوندد. 🔶 با قانون جذب چنان که ادعا می‌شود، شما به چیزی که می‌دانید چیست و می‌خواستید می‌رسید و این موضوع بسیار تجربه شده است که انسان وقتی به خواسته‌اش می‌رسد، احساس ناکامی می‌کند و در طول این رسیدن ایده‌های فراتری در تخیلش نقش می‌بندد، که موجب می‌شود، لحظه دست‌یابی به رویای گذشته، شادمانی و لذتی کمتر از آن‌چه در آغاز احساس می‌کرد، پیدا کند. 🔷 در دعا اما با توجه به عدم تصور و تجسم خواسته با عطای خداوند به اوج شامانی می‌رسد، بخشش الاهی هر چه باشد، پیش‌بینی نشده و غیر منتظره است و این شرایط از کوچک‌ترین رویدادها و پدیده‌ها بزرگ‌ترین شادمانی‌ها را می‌آفریند. ♦️ با این توضیحات معلوم می‌شود که همانند انگاری قانون جذب با دعا اشتباهی است که ما را از درک ارزش گنجی نامحدود غافل کرده و با تخیلات محدود سرگرم می‌کند. به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
اصطلاح شیفتینگ در معنویت‌های نوظهورچیست ❓🔻 قسمت (پایانی) 2️⃣ ♦️ آیا محیط دیگر (جهان موازی) یک محیط زندگی ایده‌آل است یا محیطی مشخص است که انسان در آن بالاجبار باید چیزهایی ببیند، بچشد و...❓ 🔷 این افراد مدعی هستند که وقتی به جهانی دیگر شیفت می‌کنند، هیچ رنج و ناراحتی در آنجا وجود ندارد و هر آنچه باب میل است در آن جهان وجود دارد. 🔶 این افراد می‌گویند: شما با تخیلات خودتان صُور ذهنی دلخواهی ساخته و در آن زندگی می‌کنید. باید از این افراد پرسید آیا دنیای این‌چنینی وجود دارد❓ 🔷 در فلسفه اسلامی نظریه‌ای وجود دارد که غیر از عالم مادی که زندگی می‌کنیم و عالم مجردات که‌ کاملاً غیرمادی (قیامت) است، دنیای سومی نیز وجود دارد که همانند دنیای مادی که ما در حال حاضر روی کره زمین زندگی می کنیم و همانند دنیای مجردات، غیرمادی صرف نیست، بلکه این عالم سوم، حد وسط دو عالم دیگر است؛ طول، عرض، ارتفاع، حجم و صورت‌ دارد، ولی جسمانی نیست، که اصطلاحاً به این عالم، عالم مثال یا خیال منفصل می‌گویند. 🔶 آنچه باید بررسی کرد این است که ارتباط این عالم خیال منفصل(عالم مثال) با خیال متصل(مصداقاً خواب) چیست❓ 🔷 ملاصدرا از فیلسوفان نامدار اسلامی در این باره نظر خاصی دارد: «دیدگاه صدرالمتالهین در مورد ادراک خیالی دیدگاهی متمایز از سایر اندیشمندان است. وی برخلاف ابن سینا ادراک خیالی را حاصل تجرید و تقشیر نمی‌داند و تحت تاثیر سهروردی و ابن عربی، قائل به نشئات سه گانه وجود (عالم عقول مجرده، عالم مثال یا خیال منفصل و عالم مادی) بوده، خیال منفصل را حد وسط و برزخ میان دو عالم مذکور می‌داند و ادراک خیالی (خیال متصل) را متناظر با آن به شمار می‌آورد. 🔶 ملاصدرا برخلاف سهروردی که نفس را مظهر صور مثالیه در خیال منفصل می‌داند و قائل به خیال متصل نیست، معتقد است که نفس آدمی با خلاقیت خداگونه‌اش، صور خیالی را همانند صور حسی انشاء و ابداع می‌کند و مشاهده عالم مثال و مثل معلقه، تنها نفس آدمی را مهیای خلق صور خیالی می‌گرداند. وی علاوه بر اعتقاد به برزخ نزولی، قائل به برزخ صعودی نفس از طریق حرکت جوهری است و از طریق آن حشر نفوس و تجسم اعمال و ... را تبیین فلسفی می‌کند».[1] 🔷 با توجه به نظر ملاصدرا، جهانی موازیِ این عالم، به‌نام عالم مثال وجود دارد و این عالم مثال یک حقیقت واقعی دارد که با تصورات ذهنی ما آن عالم تغییر نمی‌کند، بلکه نفس آدمی با الهام و مشاهده آن عالم، صورت‌های جدیدی در ذهن خلق می‌کند. البته این جهان موازی، جهان خیالات صرف نیست و لذا کسانی که ادعای زندگی در جهان موازی ایده‌آل و مطابق تصورات خیالی خود دارند، وارد این عالم مثال نمی‌شوند. 🔶 با این تبیین، تعریف شیفتینگ به معنای تغییر زندگی از جهانی به جهان دیگر، به‌صورت واقعی، تلقی اشتباهی است. شیفتینگ فقط و فقط نوعی فعالیت و عملیات ذهنی است. 🔷 البته از این نکته نیز نباید غافل شد که این خواب و شیفتینگ و... در قوه خیال متصل (ذهن) محقق می‌شود و این خیال متصل، دریچه‌ای برای اتصال با عالم خیال منفصل(غیب و عالم مثال) است و برخی افراد از همین مسیر مشاهداتی در عالم خیال منفصل داشته‌اند. ♦️ کسی که انسان ناپاک و اهل فسق و فجور باشد، عالم خیال منفصل وحشتناکی دارد؛ چون آن عالم متناسب با اعمال این فرد ساخته می‌شود(برزخ صعودی) و وقتی این فرد مدعی است که به جهان دیگر رفته و همه چیز در آنجا باب میل او بوده و هیچ رنج و مشکل و... نداشته است، این نشان می‌دهد که وی از عالم مثال گزارش نمی‌دهد، بلکه غرق توهمات و خیالات ذهنی خودش است. 🔻پی‌نوشت: [1]. جایگاه خیال متصل و منفصل در فلسفه صدرالمتالهین، حوران اکبرزاده و محسن کدیور، نشریه مقالات و بررسی‌ها، دوره 41، سال 1387، شماره دفتر90(ویژه فلسفه و کلام اسلامی)، صفحات 11 تا 24 به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
فرقه های انحرافی یکی از معضلات دامن‌گیر جامعه ما 🕉☯️🔻 قسمت (پایانی) 2️⃣ ♦️ در سال‌های اخیر شاهد افزایش فعالیت بی‌سابقه عرفان‌های کاذب در قالب سمینار، همایش، برگزاری دوره، توزیع کتاب، برشور و ... در داخل کشور هستیم. 🔷 فرقه‌هایی که تعداد آن‌ها کم نیستند؛ فرقه‌های شرقی و غربی و بومی که بالغ بر صد فرقه و جریان فکری در کشور در حال یارگیری هستند. 🔶 از جمله‌ی معنویت‌های کاذبی که آزادانه در کشور در حال فعالیت هستند می‌توان به ریکی (انرژی درمانی)، اصول تفکر نوین (تفکرات پیامبران عصر جدید) و یوگا (معنویت شرقی) اشاره کرد. 🔻 متأسفانه مردم نیز بدون هیچ آشنایی با خواستگاه این فرقه‌ها یا جریانات وارد این عرصه می‌شوند و کم کم جذب و حتی مبلغ این جریانات می‌شوند. به عنوان نمونه تعداد اندکی از این فعالیت‌ها را خواهیم آورد: ♦️ ریکی یا انرژی درمانی؛ نوعی آیین برای عشق ورزیدن به خدایان و رشد معنوی روح و میراث 3000 ساله راهبان و روحانیون هندی می‌باشد و از متون سوتراهای بودایی استخراج شده است. 🔻 تفکر نوین: در این نوع از شبه‌معنویت‌ها از چند اصل مهم تبعیت می‌شود؛ آن‌ها از اصل‌هایی مانند؛ قانون جذب، تجسم خلاق، تفکر مثبت و... بحث به میان می‌آورند. 🔷 اصل‌هایی که آن‌ها مطرح می‌کنند با بررسی آن‌ها انسان را به پرتگاه ضلالت و گمراهی می‌کشانند. اصل‌هایی که به شخص «مادی‌گرایی»، «خود خدایی»، «نهی پیروی از دین حَق» و... را می‌آموزند. 🔶 متأسفانه دیده می‌شود، این سمینارها تحت نظر اُرگان‌های دولتی و بعضا مذهبی برگزار می‌شود! ♦️ عموم مردم یوگا را به عنوان یک ورزش می‌شناسند، این درحالی است که یوگا در واقع طریقت عرفان هندوئی و مرامِ معنویِ مشرکانه است. 🔷 طبق نظر پژوهش‌گران و حتی خود بنیان‌گذاران و مروجین اصلی یوگا، یوگا یک ورزش نیست بلکه طریقت عملی عرفان هندوئیسم است که با عقاید و باورهای خرافی و شرک آلود فراوانی گره خورده است. 🔶 چیزی که در ترویج عرفان‌های نوظهور در کشور ما تقریبا در همه‌ی آن‌ها مرسوم است، رنگ و لعاب دینی دادن به این تفکرات است. ♦️ آن‌ها سعی می‌کنند برای این‌که در بین مردم این نوع عرفان‌ها مسموم خوب جا بیفتد؛ این نوع تفکرات را با بعضی آیات و روایات اسلامی تطبیق داده و برای آن‌ها بیان می‌کنند. به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2