eitaa logo
فلسفه تابع وحی
265 دنبال‌کننده
41 عکس
41 ویدیو
71 فایل
معرفی اندیشه فلسفه تابع وحی (فتوح) ارتباط با مدیر کانال: @yahyaab
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از احمد فربهی
دنبال‌کردن آثار اهل‌بیت مرحوم خواجه، «تعلیم معقولات» را یکی از فوائد بعثت می‌داند(تجریدالاعتقاد،ص211)، در عین‌حال، آن‌را بر پیامبران الهی واجب نمی‌داند(نقدالمحصل، ص53) چون خودِ عقل می‌تواند آن‌ها ‌را دریافت کند، اما ملاصدرا می‌گوید؛ «این همه اختلاف در بین فلاسفه، نشان می‌دهد انسان‌ها در معقولات هم نیازمند هدایت‌های وحیانی‌‌اند»، «اگر کسی در مدرسه نبوت و ولایت تحصیل نکند، گرفتار تحیر می‌شود». ملاصدرا خودش هم حقیقتا یک وحی‌محور بود او می‌گوید، پس از سال‌ها اشتغال فلسفی، وقتی به قرآن رجوع کردم، دیدم اگر‌چه معلومات فراوانی دارم، اما از علوم حقیقی محروم‌ام، همان علومی که، «لا يُعلَمُ حقيقتُها إلا بتعليم اللّه و لا- ينكشف إلا بنور النبوّة و الولاية»(ملاصدرا، تفسیر، ج1، ص24)، از این رو یقین کردم که باید در آیات و روایات تدبر کنم(همان)، پس در خود، احساس اضطرار کرده و عنایت الهی شامل حالم شد(همان) ایشان مکرر تأکید می‌کند که فلسفه را باید از مشکات نبوت و ولایت گرفت. من اگرچه در این باور که، «علوم فلسفی و انسانی را می‌توان از مشکات نبوت و ولایت گرفت، و ما نیازمند به این‌کار هستیم»، مدیون بزرگانی چون شیخ، خواجه و ملاصدرا هستم، اما سخنان امام هادی علیه‌السلام در زیارت جامعه‌، اولین الهام‌بخش برای من بود، «وَ جَعَلَنِي مِمَّنْ يَقْتَصُّ آثَارَكُمْ وَ يَسْلُكُ سَبِيلَكُمْ وَ يَهْتَدِي بِهُدَاكُم‏»(زیارت جامعه‌) زیرا آغاز طلبگی‌ام، با خواندن زیارت جامعه بود. خدا را شاکرم که مرا با اسم هادی‌اش هدایت کرد و از آغاز بر در خانه‌ی اهل کرامت برد. https://eitaa.com/farbehi
فلسفه تابع وحی
🔊مناظره‌ #جلسه‌دوم 🔹موضوع: حسن و قبح عقلی 🔹با حضور: حجج اسلام برنجکار و واسطی 🔸موضوعات: ➖معنای حس
🔶رابطه ضرورت علیت و اراده استاد واسطی در پاسخ به تنافی ضرورت علیتی و اراده آزاد می فرمایند: اینکه انسان در کدام مسیر ضروری علیتی قرار گیرد به اراده خودش است و این همان مفاد روایت است که حضرت فرمود: اراده انسان، مخلوق است به خلق تقدیری و نه تکوینی، یعنی قرارگرفتن در زنجیره ضروری علیتی به اراده انسان صورت می گیرد. در جواب می توان چنین گفت: ابتدائاً اینکه: گویا پذیرفته اند که « ضرورت » علیتی با اراده آزاد سازگار نیست و هیچ تفاوتی با «جبر» نمی کند و این یک گامِ رو پیش است، اما انتخاب مسیرهای ضروری به اراده انسان واقع می شود. جواب اصلی اینکه، سوال را می بریم روی همان اراده ای که مسیرها را انتخاب می کند، آیا در سلسله علیت قرار دارد یا خیر؟ تخصیص اراده از تحت قانون علیت پاسخ بعض متکلمین به این سوال است که جواب فلاسفه مبنی بر «عدم امکان تخصیص قاعده عقلی» را در پی دارد. همچنین اگر مناط احتیاج به علت را امکان دانستید، آن اراده هم ممکن الوجود است حتماً علتی سابق بر آن بوده که وقتی پدید آمده، این معلول (اراده) نیز ضرورتاً صادر می شود. بنابراین همان اراده ای که قرار است سرنوشت و مسیر علیتی را مشخص کند خودش داخل در سلسله ضروری علیتی است و این یعنی جبر...! نکته پایانی اینکه بسیاری از بزرگان برای پاسخ به این اشکال ساده از مفاهیم دیگری وام می گیرند که از محل بحث خارج می شود، به عنوان مثال حضرت امام در رساله طلب و اراده وقتی همه پاسخ ها را ناکافی می دانند، سعی می کنند با فاعلیت بالتجلی مشکل را حل کنند. در اینجا نیز استاد واسطی از یک مفهوم روایی استفاده می فرمایند درحالیکه سوال اصلی نسبت ضرورت علیتی با اراده است.
مقاله اخلاق بر محور ولایت امام.docx
83.2K
مقاله منتشر نشده «اخلاق بر محور ولایت امام»
فلسفه تابع وحی
دنبال‌کردن آثار اهل‌بیت مرحوم خواجه، «تعلیم معقولات» را یکی از فوائد بعثت می‌داند(تجریدالاعتقاد،ص21
اگر فلسفه نیازمند هدایت وحیانی است، در فلسفه موجود این ارتباط در چه سطحی برقرار شده است؟ جز برخی الهامات و برداشت های گزینشی و بعضاً ذوقی از آیات و روایات؟ آیا بهتر نیست ابتدا به نحو جامع و اجتهادی هستی شناسی، جامعه شناسی، انسان شناسی ، معرفت شناسی را از وحی و روایات به دست آوریم سپس آن را به عرصه فلسفه امتداد دهیم؟ (نظریه فلسفه تابع وحی)
هدایت شده از احمد فربهی
استغنای دین در هدایت مرحوم آقای حکیمی –به‌حق- معتقد بود، اسلام در هدایت و تفهیم پیام خود، وابسته‌ به هیچ مکتب بشری نیست یعنی کامل‌‌ترین مفاهیم هدایت‌گر و بهترین شیوه‌های تبیین و استدلال را در خود دارد، از رو می‌تواند؛ بدون این‌که به ضمیمه‌کردن معارف بشرساخته، نیازی داشته باشد، انسان را از «عقلانیت فطری» به «عقلانیت دینی» تعالی بخشیده و حتی «عقلانیت بشری» را نیز نقد کند. ایشان از این نظریه دو نتیجه گرفتند؛ (1) انسان‌ها برای فهم هیچ‌کدام از لایه‌های دین، نیازی به معارف تخصصیِ بشری؛ فلسفی و غیرفلسفی ندارند.(استغنای بالذات دین) (2) برای فهم دین، هیچ‌یک از معارف بشرساخته را نباید به کار گرفت تا خلوص معارف دینی از بین نرود، اگر‌چه دانستن آن‌ها لازم است.(تفکیک معارف بشری از معارف وحیانی) این نظریه‌ی مرحوم آقای حکیمی بود و نتایجی که آن گرفت. اصل جامعیتِ مفهومی، روشی و ساختاریِ دین، گرچه سخنی به‌غایت صحیح و متعالی است اما نتایج گرفته شده، محل تأمل است. مرحوم علامه‌ی طباطبائی در این زمینه می‌گوید: «این معارف، طریق به فهم دین هستند و طریق غیر از تکمیل است» (بررسی‌های اسلامی ج2 ص85) پس گرچه دین در هدایت، کامل، مستغنی و مکتفی بالذات است اما هم‌چنان‌که مفاهیم عرفی، طریقی به سوی فهم لایه‌‌ی عرفی دین‌اند، مفاهیم تخصصی نیز طریقی به سوی فهم لایه‌ی متعالی دین‌اند، و هم‌چنان‌که مفاهیم عرفی، محتاج به وضع لغات خاصی‌اند(عرف‌عام)، مفاهیم تخصصی نیز محتاج به وضع لغات خاصی‌اند(عرف‌خاص) و هم‌چنان‌که لغات عرف عام، زبان تفاهم عرفی‌اند، لغات عرف خاص نیز زبان تفاهم علمی‌اند و بشر برای فهم دین محتاج به این مبادی است. معارف بشری، طریق فهم دین‌اند، نه ضمیمه‌هایی که دین را تکمیل کنند. خدا ایشان را با اولیاء الهی محشور فرماید. https://eitaa.com/farbehi
فلسفه تابع وحی
استغنای دین در هدایت مرحوم آقای حکیمی –به‌حق- معتقد بود، اسلام در هدایت و تفهیم پیام خود، وابسته‌ ب
در این متن از سه مقوله «عرف، تخصص، دین» و نسبت آنها سخن به میان آمده است و چنین بیان شده که مفاهیم عرفی و تخصصی هردو طریق فهم دین هستند در دو سطح عرفی و تخصصی. این مدعا از جوانب مختلفی قابل بررسی است از جمله اینکه کدام عرف؟ و کدام تخصص؟ کأن پیش فرض این مطلب آن است که یک عرف و یک تخصص بیشتر نداریم و آن هم راه به واقع دارد لذا طریق فهم دین می باشد! اما اگر اثبات شد که هم نظام ادراکات عرفی و هم نظام دانش های تخصصی هردو بر پایه نظام ارزشی خاصی شکل می گیرد و شریعت مقدسه نیز برای خود نظام ارزشی خاصی دارد، نمی بایست نظام ارزشی عرف و متخصصین را بر نظام ارزشی شارع حاکم کرد. (این مطلب را مرحوم حسینی ره در ابتدای دوره مبادی علم اصول طرح می کنند.) از منظری دیگر، عرف و تخصص ها در حال تغییر و تحول است و در سامانه اجتماعی، به نسبتی قابل مدیریت است. اینگونه نیست که عرف و تخصص هزارسال پیش با عصر حاضر یکنواخت و یکسان باشد. این تغییر و تحول، خود بستر تنوع پذیری عرف و تخصص قرار گرفته است و در حال حاضر میان انسان ها، عرف ها و تخصص های گوناگون داریم. حال سوال این است که کدام یک از عرف ها و تخصص ها می تواند طریق فهم دین واقع شود؟ آیا همه مکاتب فلسفی، حتی فلسفه های الحادی طریق فهم دین هستند؟! یا فقط فلسفه اسلامی طریق فهم دین است؟ در اینصورت به مساله انتساب فلسفه به اسلام می رسیم... به عقیده نگارنده، تخصص ها اعم از فلسفه و دیگر دانش ها و علوم، اگر در امتداد دین شکل گرفت، می تواند طریق فهم دین، بلکه طریق بسط دین باشد و الا به میزانی که از معارف دین فاصله گرفته و بر نظام ارزشی و توصیفی دیگری شکل گرفت، مبنا قرار دادن آن در فهم دین، موجب انحراف در دین می گردد. اگر دین و معارف وحیانی، دارای هستی شناسی، انسان شناسی، معرفت شناسی، جامعه شناسی و... است، که هست، ابتدا می بایست این معارف به نحو اجتهادی استنباط شود سپس در دانش های تخصصی، اشراب گردد. بنابراین تنها، تخصص های در امتداد وحی حجت می باشند.
🔶 شخصیت فکری ما طفیلی دیگران بوده 🔸علامه سید محمدحسین طباطبایی ره: هزار سال بود که خاک ایران جسد بوعلی سینا را در بر داشت و تألیفات فلسفی و طبی او در کتاب خانه‌های ما و نظریات علمی وی ورد زبان ما بود و خبری نبود. هفتصد سال بود که کتب ریاضی خواجه نصیرالدین طوسی و خدمات فرهنگی وی نصب‌العین ما بود و خبری نبود، ولی پیرو یادبودهایی که اروپاییان از دانشمندان خود نمودند، ما نیز برای آن هزاره و برای این هفتصدمین سال گرفتیم!! متجاوز از سه قرن بود که مکتب فلسفی صدرالمتألهین در ایران دایر بوده و نظریات فلسفی او مورد افاده و استفاده بود و از یک طرف سال هاست که دانشگاه تهران تأسیس شده و با تشریفات خیره کننده به تدریس فلسفه می‌پردازد، ولی هنگامی که چند سال پیش یک نفر از مستشرقین در دانشگاه طی کنفرانسی ملاصدرا را تمجید کرده و از مکتب فلسفی‌اش تقدیر نمود، غوغای بی سابقه‌ای در دانشگاه در خصوص شخصیت او و مکتب فلسفی وی به راه افتاد. • اینها و نظایر اینها نمونه‌هایی است که به خوبی موقعیت اجتماعی جهانی و هویت شخصیت فکری ما را روشن ساخته و نشان می‌دهد که شخصیت فکری ما دیگران بوده و آنچه از ثروت فکری ما از دزد جا مانده، نصیب رمال گردیده است. •• این حال اکثریت چیز فهم‌های ماست و عده کمی هم که تا اندازهای استقلال فکری خود را حفظ نموده و ثروت مغزی را به کلی به دست تاراج نسپرده‌اند، به تعدد شخصیت گرفتار شده، هم دل باخته افکار غربی و هم سر سپرده افکار مشرقی موروثی خودمان‌اند و با کمال تكلف در صدد این هستند که میان این دو شخصیت متضاد حالت «ازدواج» به وجود آورند. 📚 بررسی‌های‌اسلامی، ج۱، ص۶۶
گفتگوي معرفت شناسي.mp3
18.56M
گفتگو با استاد میرباقری پیرامون برخی مباحث معرفت شناسی؛ نسبت اعتقادات و تفقه/معنای حجیت/نسبت عقل و ولایت/حقیقت احتجاج و اراده/ حسن و قبح و اطلاق آن به افعال الهی
هدایت شده از حسین سعدآبادی
جایگاه خداباوری ... - دکتر گلشنی 1.mp3
44.75M
جلسه امروز (1400/06/08) دکتر گلشنی - جایگاه خداباوری در دهه های اخیر در غرب (نسخه ای برای تعمیق خداباوری در دانشگاه های ایران)
عقل.MP3
47.39M
عقل و عقلانیت- استاد میرباقری / سخنرانی محرم 85. موضوعات: رشد و تکامل عقل در پرتو ولایت/ عقل و محاسبه در مقیاس موازنه جهانی/ عقل در دستگاه حق و باطل/ نقش عقل در فهم حسن و قبح و عدل و ظلم/ عقلانیت اجتماعی حق و باطل