eitaa logo
گاه نوشته‌هایم
188 دنبال‌کننده
387 عکس
69 ویدیو
3 فایل
یک دوست یک پسر یک برادر یک همسر یک پدر یک صاحبدل از نوع محمدرجاء اینجا می‌شنوم: @MRAJAS اینجا از دیده‌ها و شنیده‌ها و فکرهایم می‌نویسم: https://eitaa.com/gahnevis
مشاهده در ایتا
دانلود
یادم نمی‌آید در این دو سال کتابی اینچنین رعشه بر تنم انداخته باشد. دومین کتاب از بود که خواندم. شاید بعداً از این کتاب نوشتم. ۱۵ از ۷۲ @gahnevis
۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
شبی که بعد از کلی بالا و پایین کردن، عدد ۷۲ را برای تعداد کتابهای ۴۰۳ انتخاب کردم فکر نمی‌کردم، پانزدهمین‌ کتابش را اینقدر دوست داشته باشم. یک دوست‌داشتن عجیب؛ دوست داشتن عجین با ترس، دوست داشتن پیچیده با غم. پانزدهی که رویدادهای ادبی کشور، یک جایزه به آن بدهکارند. @gahnevis
۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
وقتی به تو فکر می‌کنم سال من نو می‌شود توی قلبم توپ در می‌کنند و ماهی قرمز تُنگ بلور پشتک می‌زند برای خنده‌هات ص۹۶ @gahnevis
۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
هدایت شده از [ هُرنو ]
#چند_از_چند چیست و چرا؟.mp3
31.19M
چگونه در یک سال صد کتاب بخوانیم؟ یا چیست و چرا؟ ✅ اگر جزو یکی از سه دستهٔ زیر هستید، احتمالا شنیدن این صوت برایتان مفید باشد. در غیر این صورت پیشنهاد می‌کنم رهایش کنید. :) ۱. کسانی که به کتاب‌خوان شدن هستند. ۲. کتاب‌خوان‌ها ۳. همراهان یا همان 🎧 اگر این ۳۵دقیقه را شنیدید و احساس کردید ممکن است شنیدنش برای افراد دیگری هم مفید باشد، برایشان بفرستید. ارادتمند؛ مصطفا جواهری @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
و تو انگار کن که هرگز نبوده‌ایم و من هرگز به نبودن تو بودن را چنین حقیر نینگاشته‌ام ص۴۵ @gahnevis
۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
استاد پترزبورگ، ستوان بازنشسته مهندس داستایفسکی؛ هر جا می‌روم، هستی. راضی‌ام ازت. یادش بخیر؛ از شکارهای ۹ از ۷۲ @gahnevis
۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
هدایت شده از مهجور
هو الباقی
« یک دفترچه یادداشت دارم که هر وقت برای چیزی دلم تنگ می‌شود، آن را توی دفتر می‌نویسم. طی این سال‌ها توی دفتر بارها و بارها نوشته‌ام « دیدن و شنیدن دوبارهٔ خندهٔ بابا.» » 📚 آمیخته به بوی ادویه‌ها: مریم منوچهری @maahjor
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
اگر بهخوان دارید و دوست دارید یک یادداشت بخوانید، ارجاع‌تان می‌دهم به این نوشتۀ حبیبۀ جعفریان. https://behkhaan.ir/post/1c9e9836-0193-4d4c-9a29-0f67c94ca995?inviteCode=4xSOOAed2Y1J @gahnevis
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
13.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
معلم بودن را همیشه دوست داشتم؛ بازی بچگی‌ام بود. برای شاگرد خیالی معلمی می‌کردم. خدا را شکر که معلم‌های خوب زندگی‌ام کم نبودند ولی از معلم بودن هم همیشه ترسیده‌ام؛ چرا که با خودم فکر کرده‌ام اگر خط و خَشی به روح یک دانش‌آموز انداختم چه! روز معلم، بر همه آنهایی که دقیقه‌دقیقه روی پا ایستادن‌هایشان را با خدا معامله می‌کنند و از او بخواهند که «مُبَدِّلَ السَّیِئات بِالْحَسَناتْ» باشد، مبارک. بعدالتحریر: فیلم از اینجا @gahnevis
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
مغز ما عجیب است. او به ما دستور می‌دهد چطور فکر کنیم، چطور ببینیم، چطور رفتار کنیم. می‌گویید نه؟ پاسخ شما این عکس. در این عکس هیچ رنگ قرمزی وجود ندارد و همه‌اش سیاه و سفید و آبی است؛ مغز دارد تصمیم می‌گیرد که آن بخش را قرمز درک کنیم. زوم کنید متوجه می‌شوید. کاش خواسته‌هایمان را برای مغزمان جا بیندازیم. @gahnevis
۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳