غزه آری کربلا گشته
#تو_بگو...
🍃اللَّهُمَّ إِنَّا لَا نَعْلَمُ مِنْهُ إِلَّا خَیْرا
✍️ حاج قاسمی که من میشناسم ...
هر چه خواستیم از « تو » حرف بزنیم انگار نمی شد ؛
یک نفر گشت لابلای آیه های قرآن تا شاید بشود از« تو » حرف زد.
🌱 وَ لا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لا هُم یَحزنون ، اینان اولیای خدا هستند که ترسی به دلشان نیست و ناامید و اندوهناک نمی شوند...
🌱 وَ ذَکّرهُم بِایامِ اللّه ، خود را در معرض تقدیر خداوند در تاریخ خودشان قرار می دهند...
🌱 کِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنْ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ ، دوست داشتنی ، شکست ناپذیر ، و کِشَنده به سوی خود هستند
🌱 لَئِن شَکَرتُم لَازیدَنَّکُم ، آن قدر پای یک حقیقت ایستادگی می کنند تا « همه » ، « او » بشوند.
🌱 اشداءُ عَلَی الکُفّارِ رحماءُ بینَهم : دشمنان از نام و یاد تو هراس دارد و دوستان همه امیدشان تویی ...
و باز هم آیه و آیه و آیه .
و انگار باز هم نشد از « تو » حرف بزنیم ، انگار همه اش هستی اما هیچکدامش نه ، نمی شود « تو » را خلاصه کرد به واژه ها . « تو » مثل « همه » ی قرآنی که «کُلَّ یومٍ هُوَ فی شَٱن» است و « همه » باید در معرض این شئون قرار گیرند تا « تو » یا بهتر بگویم«خودشان» باشند.
نمی شود خلاصه بشوی در گوشه ای از تاریخ ، نه ، تو انگار « همه » ی تاریخی ، « همه » ی انسان ها ، « همه » ی آزادگان و اَحرار چشم به تو دارند و نام تو بر سر زبان هاشان است ، « تو » حاج قاسمی ، حاج قاسمی که من هنوز نمی شناسمش اما دوستش دارم ، آنقدر دوستش دارم که هربار چشمانم با بُردن نامش خیس اشک می شوند و اشک ها روی قلبم می ریزند و می برندبا خود هرچه غیر از تو را ....
🍃آن قدر هست که بانگ جرسی می آید.
#حاج_قاسم
#مثل_هیچکس
#طوفان_الاقصى
@gaze_karbala
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
#خبر
حضور عزیزان عراقی درپیادهروی زیارت حاجقاسم
خدا میدونه اومدم یه لحظه بنویسم حضور مردم عراق در کربلا
🇵🇸 @gaze_karbala
غزه آری کربلا گشته
. #خبر حضور عزیزان عراقی درپیادهروی زیارت حاجقاسم خدا میدونه اومدم یه لحظه بنویسم حضور مردم عرا
.
🖋 #سعید_صاعدی
در روزگار ما، در همان دیروز جنگمان ـ جنگ ایران و عراق ـ مردی در لطافت مادرانه شهادتش، قاتل بعثی خویش را اینگونه به آغوش کشید که «...اما تو ای برادر عراقی، اگر چه تو مأموری و قاتل جان من، اما من تو را برادر خودم میدانم. از تو خواهم گذشت. اگر خدا اجازه بدهد، اولین کسی را که شفاعت کنم، تو هستی. آماده باش و غمی به دل راه مده. وحشتی نداشته باش. سینه من آماده است. تو تفنگت را آماده کن... .»
آن روزهای جنگمان، همان اکنونِ مهر و برادریِ ایران و عراق بود که قهر بعث رفت و بعثتی آمد، ولی آن روزها باورمان نمیشد که در آغوش مهر مادریم و با همین مهر مادر است که قهرها میرود و مهرها میآید. سیدمرتضی آوینی در آن ایام که صدام بعثی اهل قهر در اوج قدرت بود، در یکی از روایتهای فتح، چندین بار گفت که صدام آخرین جبار عراق است. آن زمان شاید ما به ذهنمان، خندهدار و باورنکردنی میآمد که صدام و بعثش برود و بعثتی بیاید، اما دیدیم که شد، آنچه شد.
اما امروزِ جنگمان هم رسید. مردی آمد که از قضا او هم مردانگیاش در قامت مادری است. همه ما را فرزند خویش میبیند. میخواست چشممان به بهشت قیامتی باز شود که لحظهای باورش نمیکردیم. کارش را هم کرد. به چشممان آورد که میشود و هست و همه در آغوشش هستیم. او این قیامت مهر مادری را چنین نشانمان داد که قاتلش را هم عاشقانه دوست دارد و با تمام خون دلی که از جنس مادری است، میخواهد قاتلش را تا بهشت همراهی کند: «... من به دنبال قاتلم میگردم و چقدر مشتاق دیدارش هستم، او مرا به قله سعادت خواهد رساند. خواهش میکنم بیا، تحملم تمام شد، بیا؛ بیا با تیغ برهنه برنده. گلوی من آماده بریدن و خون من آماده جهیدن از جسم است. بیا و از زندان مرا رها کن، این کلید قفل اسارتم، بیا من مقلد آن آزادهام که گفت، قسم به خدا که اگر مرا شهید کنی، شفاعتت میکنم. خداوندا، تو شاهدی در این بیابانها و شهرها به دنبال چه میگردم. ای عزیز مقتدر، مرا به گمشدهام برسان... .» چنین شهادت و مادرانههایی را ببین که آدم را به طمع طلبی محال میاندازد.
#به_نام_مادر
🇵🇸 @gaze_karbala
غزه آری کربلا گشته
. عرفات غزه 🇵🇸 @gaze_karbala
.
🖋 #نقطهی_جیم
ترو خدا
به هر دینی
عرفات کدومه
عرفات واقعی
اینجا بیابان های حجاز نیست
اینها پول ندادند و از زیر کولر با خیال راحت راهی بیابان نشدند
اینها
وااااااای
مگه میشه گفت این صحنه رو
بیابون نشینان خدا رو ببینید
اینها بلیط برگشت نگرفتند
حج مصنوعی ما کجا
بخدا رسول الله وسط اینها نشسته است
اینها در صدر اسلام و در صدر مسلمینند
وای خلوت بیابان
عرفات رو ببینید و بشناسید
مسلمانیمان را همهمان را در یک کفه بگذارند
مسیحیت مسیحیها را
هرچه هست را بریزید روی یک ترازو و ضرب در هزار کنید
و بگذارید روی میزان و یکی از این هخیمهها را هم
بیآبرو میشویم
این خیمههای سبز سمت راست که چراغ دارند چقدر مثل خیمهی امام حسین در کربلاست
این ایستادگی در برابر همهی کفر
وای که مردم غزه چه ساختند با دستهایشان
یا لیتنی کنا معکم
دعا کنید و ما را نه از دست دشمن که از دست دینداری مسخره مان نجات دهید
چه کهکشانی روی زمین بپا کرده اید
چه زمینی
برای من دعا کنید
چقدر زیبایید
چقدر بزرگید
چقدر خواستنی هستید
همهی ادیان باید بخدای شما ایمان بیاورند
احساس میکنم صدای یارب یارب در هوای شبتان پیچیده است
یا نه حرف های دور همی شما برای خدا از نقل و نبات ذکر شیرین تر است
هان فهمیدم چه بگویم
خدا نشسته است و یک دل سیر تماشایتان میکند
و مباهات میکند به شما و ناز میکند
الحمدلله
ملائکه ذکر میگویند از خوشحالی خدا
شما آنها را به شور آوردهاید تا باز ذکر بگویند و حیران بمانند و از تماشایتان سیر نشوند
به به
خوش بحالتان
هربار این تصویر یادم میاد دلم میخواد از شگفتی و تعجب دو دستی توی سرم بزنم
🇵🇸 @gaze_karbala
غزه آری کربلا گشته
. عرفات غزه 🇵🇸 @gaze_karbala
.
🖋 #مهدی_داوری
اینجا مناست؟
عرفات است؟
شبهای کربلاست؟
خیمه گاه است؟
اینجا کجایِ عالَم است؟
اینجا شبهای تنهاییِ غزّه است
آنجایی که فقط
تو هستی و خدا
همانجا که حسین بن علی
پرده ی حجاب کشیدند و فرمودند:
من پرده ی حجاب کشیدم به حالتی
هر کس که میرود، برود بی خجالتی
فردا قرار است که
تنها آنهایی که قبله ی قلبشان
حسین بن علی است بمانند
تا کربلا قبله ی آزادگان عالم شود
آری اینجا قبله گاه اول مسلمانان است
اینجا همان قبله گاهی است
که بهانه های بنی اسرائیلی
از مسلمانان گرفت و امروز
رشادتهای غزّه
قبله ی دیگری به پا کرد
همانطور که حرم سرّ سیدالشهدا
قبله گاهِ آزادگان جهان شد
آی #غزه ی عزیزم
روزی چند مرتبه سوی تو مایلم
🇵🇸 @gaze_karbala
غزه آری کربلا گشته
. 🖋 #نقطهی_جیم ترو خدا به هر دینی عرفات کدومه عرفات واقعی اینجا بیابان های حجاز نیست اینها پو
.
تا طفلی میگه آب گریهم میگیره
من از اسم رباب گریهم میگیره
همیشه وقتی «بابا آب داد»و
میخونم توو کتاب گریهم میگیره
تا میبینم که بانویی به بچهش
میگه:« مادر بخواب!» گریهم میگیره
اگه مردی جلو روی عیالش
بمونه بیجواب گریهم میگیره
حساب تا میکنم آبی که نوزاد
مینوشه، بیحساب گریهم میگیره
گلوی طفل شش ماهه چقدره؟!
میپرسم، از جواب گریهم میگیره
🇵🇸 @gaze_karbala
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
#خبر
آتش سوزی در تل آویو در نتیجه پرتاب راکت های مقاومت فلسطین از غزه در آغاز سال جدید ۲٠۲۴
@gazae_karbala
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
#خبر
تصاویری از موشکباران سنگین تل آویو در اولین دقایق سال ۲٠۲۴
گردانهای قسام شاخه نظامی حماس تصاویری از موشکباران گسترده تل آویو در اولین دقایق سال نو میلادی را پخش کرد.
🇵🇸 @gaze_karbala
35.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
نسیم عشق دل دریایی ما را نیز به تلاطم کشانده است... سکون صفت مرداب است و حرکت نشانه حیات.
این کدام نسیم است و از کدام جنت قدس وزیدن گرفته...
هر چه هست طوفان نزدیک است. دنیا وارونه است و دیوانهها و قداره بندها بر آن حاکمیت دارند اما چه غم که صالحین و مستضعفین وارث زمین خواهند بود و طلیعه آن از هم اکنون در انقلاب اسلامی ایران ظهور یافته است...
#ببینید
🎥...بشارت باران...
#غزه
@soha_sima
@gaze_karbala
هدایت شده از نقطهی جیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴خبرنگار فلسطینی پس از جانباختن همکارش، روی آنتن زنده جلیقه خبرنگاری را کنار گذاشت
🔹️این خبرنگار گفت: اینها صرفا یک نماد هستند و بود و نبودشان فرقی ندارد و نمیتوانند از جان ما در برابر حملات اشغالگران محافظت کنند! ما همه اینجا منتظریم نوبتمان برسد و یکییکی به شهادت برسیم.
غزه آری کربلا گشته
🔴خبرنگار فلسطینی پس از جانباختن همکارش، روی آنتن زنده جلیقه خبرنگاری را کنار گذاشت 🔹️این خبرنگار
🖋 #نقطهی_جیم
رفیق من
پیش از آنکه پرکشد
خبرنگار بود
خبر چو طفل بود و او چو دایهاش
خبر چو صید و او
صبح و شب پیِ شکار بود
نه یک خبرنگار دست چندم و
نه یک رفیقِ نیمه راه
برای من برادری قدیمی و
رفیق روزگار بود
رفیق بیستسالهام خبرنگار بود
سکوت تا که سایهوار میدوید
میان کوچهها
درون خانهها
زبان که میگرفت بین ترسها
فلاش دوربین او
چو مهشکن
چراغِ شامِ تار بود
الغرض
خبرنگار بود و صید او خبر
پرندهی خیال و فکر او
نداشت لانهای مگر
میانِ حادثه، خبر
ذکر او
خانوادهاش گفتهاند پیش از این
صبح و شام
وقت شام، درون رختخواب
بین خواب
الهی الوطن و یا که
یا وطن و یا وطن
بگذرم
حکایتی است اینکه عاقبت
هرکسی به هر چه زل زده است
شبیه و مثل آن، بلکه مثل سایهاش شده است
حکایتی است گفتهاند:
دوست مثل یار میشود
تکیهی کلام و لحن او
تکان دستها و دستخط او
مذاق او مزاج و حمل بر مبالغه اگر نمیشود
چهرهاش، راه رفتنش، سلیقهاش
آه آدمی
عجیب آفریدهای است!
نقشها پیش پای او و او خوب
اهل بازی است
آب بیند او اگر عجب شناوری است
شبیه هر کسی است جز خودش
شبیهِ نقشهاست !
پشت هم راه میرود
با خودش حرف میزند
دائما نقشه میکشد
نقشههای گونهگون و رنگرنگ
گاه شاعری است
گاه شاهدی است
بگذریم ...
رفیق من
عکس میگرفت
متن مینوشت
بین کار
ناگهان گریهاش گرفت
گفتمش که چیست ماجرا ؟
هیچ جز سکوت
خیره مانده بود روی یک خبر
خبر: باز هم شهید
چشمهای خیس اشک او پر از سوال
خبر شهادتِ شهید و او خبرنگار
داد زد: خبر!
یا که نه
گر چه او داد زد خبر
ولی مراد او همان ای وطن
خوب میشناسمش
ای وطن !
چرا ؟ چقدر فاصله است بین ما؟
چرا مرا نمیبرند مثل تو بروی دستها؟
تن تو زخمی و هنوز سالمم
وطن اگر که میروی ...
درنگ کرد
و باز گریه کرد
گلوله میخوری و من ...
لباس از تنش برون فکند و زد کلاه بر زمین و رفت و آخرش ...
رفیق من شهید گشت و من خبرنگار ...
خبر شهادت رفیق من
درون خانهاش و یا همان وطن
@gaze_karbala
هدایت شده از نقطهی جیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مادر شهید حزبالله: پسرم را به حضرت زهرا سپردم
▪️پدر شهید: مانند مولایش، سرش از تن جدا شد
🔹خبرنگار تسنیم در لبنان با حضور در خانه «شهید بلال عبدالله ایوب» با مادر، خواهر و بستگان وی گفتگو کرد. در این پرتره، تصاویر اختصاصی از سخنان پدر شهید در زمان تدفین و همچنین وصیتنامه تصویری شهید منتشر میشود.
🔹«شهید بلال عبدالله ایوب» (علی حیدر) از ساکنان روستای یحفوفا در منطقه «بقاع» لبنان است که در تجاوزات اخیر رژیم صهیونیستی به جنوب لبنان شهید شد.
🔹این فیلم با تأکید مادر شهید آغاز میشود: من جان فرزندم را به حضرت فاطمه زهرا (س) و حضرت زینب کبری (س) تقدیم کردم.
🔹مادر شهید در مورد نحوه شهادت فرزندش میگوید: یکی از همرزمان، تعریف میکرد؛ پسرت در درگیریهای مرزی با اشغالگران در حال امدادرسانی و مداوای رزمندهای بنام «حلانی» بود که خبر میرسد چند نفر را اشغالگران مجروح کردهاند. بلال بعد از پانسمان اولیه حلانی، دوستانش را رها میکند تا به کمک رزمندگانی برود که زخمی شدهاند. او یکی از مجروحین را به آمبولانس میآورد؛ اما این آخرین صحنه حیات بلال بود همین جا شهید شد.
غزه آری کربلا گشته
مادر شهید حزبالله: پسرم را به حضرت زهرا سپردم ▪️پدر شهید: مانند مولایش، سرش از تن جدا شد 🔹خبرنگا
🖋 #نقطهی_جیم
دیشب نمیدانم
و یا شاید پریشب بود
بهسوی خانهمان میرفتم و
جای خیابان کوچهها یا هر چه نامش جاده یا راه است
در فکرهایم غوطهور بودم
گهگاه برق یک اندیشه چون لبخند
بر کنج لبهایم
میآمد پدید و میدرخشیدند چشمانم
راه روشن بود و مقصد
پیش از این گفتم
بسوی خانمان تنها میان فکرهایم
راه میرفتم
دلم گرم از تماشای دوباره دیدن لبخند مادر بود
بسان آبشاری
بین آغوشش فرو میریختم
در بین دستانش
گرم میکردم
دستان سرد و صورت یخکردهام را
سلام ای نازنینم ایفدایت جسم و همجانم
ای فدایت جان و هم عمرم
کجا بودی ؟ چرا دیر آمدی!؟
گفتم:
نمیدانم دلم پیش تو بود اما از این دوری پشیمانم
راستی مادر !
جان مادر؟
چرا این برگ زرد خانهمان
کوچک قناری
این خوشآواز و قرین زندگانیمان
رها کرده سرودش را
نمیخواند چرا دیگر سرود دلنشینش را؟
و مادر گفت
با صدایی غمگرفته:
دیشب یا پریشب گربهای انگار
نشانش داده با نفرت
تیزیِ دندان نیش و پنجههایش را
و از جایی نمیدانم کجا
جستی زده چالاک و محکم
بروی لانهاش کوبیده دستش را
و آن کوچک قناری
آن زردرو آن باتبآلوده
جسته از سویی به سویی از قفس
کوبیده خود را بر در و دیوار
از بس که ترسیده
زبانبسته زبانش بند آمد
خدا داند که میخواند دگرباره
و شاید هم
فرامُش کرده این جامانده طفلک
[این جدا افتاده از جفتش ]
سرود و ناله روز جدایی را
حزینآواز تلخی را که یادش بود
بسان نغمهای شیرین درون گوش ما میریخت
و میلغزید گام هوشمان انگار ؛
یکی جام می از یک کهنه خمّ چند ساله
بیاد یک غمی بیانتها نوشیدهایم و
میربود از یادمان این زندگانی را
راستی این زندگانی گفتم ای مادر ؟
نه نام این نه
زندگی این نیست مادر جان!
کجا کی دیدهای که مردمان از صبح تا شام
بسان مرغکی لکنت گرفته سخت ترسیده
میکوبند خود را بر در و دیوار
پس از لختی
نمیخواند کسی آواز غربت را
نمیگرید کسی بر حال خود دیگر
همه در فکر خویشند و
نمیخواهد کسی جام محبت را
کجا دیدی؟
حواست هست ؟
[مادرم میگفت]
گفتم گوش من با توست !
بخوان مادر !
بخوان آواز تلخت را
سرود و قصههای قبل خوابت را
و مادر گفت
با چشمانی پر از حیرت و یا شاید کمی ترسیده و شاید کمی نفرت
نم اشکی دوید از گوشهی چشمش
و بغضی چون کلاف درد
میلرزاند آهنگ کلامش را :
نمیشوید خمار خوابها را آب
کجا کو آن کسی که زنده بر عشق است
همه سر در گم و پوچند و میکوبند از سر حسرت
دستها را روی دست و گاه بر سر
نمیمیرد کسی دیگر
همه بازیگران نقش امواتند
نمیخواهد کسی بازندهی این زندگی باشد
نشان از زندگانی نیست
دردی نیست
بسان باغ پاییزی همه بیبرگ و بیبارند
بهسوی غمگنک مرغ سراپازرد و تبآلوده رفتم
بخوان [بر زیر لب گفتم]
نمیخوانی چرا دیگر؟
مگر کار تو خواندن نیست ؟
و آن ترسیده باز از ترس میکوبید
تن زار و نحیفش را به هرجا بر در و دیوار
زبانم بند آمد عقب رفتم
میان فکرهایم میدویدم باز غافل از در و دیوار
باز پیش مادرم رفتم
چرا مادر؟ بگو این گربهی شوم از کجا آمد!
بگو مادر ترا من میدهم سوگند
و مادر گفت با لبخند و با سوگند:
بباز این زندگانی را !
یکی جام عسل در دست و
جامی شیر هم در دست دیگر گیر
عسل را مرگ پندار و دیگر صبر
این دو را با هم بیآمیز و بسان شهد شیرینی بهکامت ریز
و از آن سیر نوش و مبر از خاطرت فرزند من!
ای پارهی جانم مبر از یاد!
ترا من میدهم سوگند
که هر جا میروی هرگام
از ایندو سیر باشی
بنوش این طینت پاک شهادت را
بباز این زندگانی را
که هرکس خواست تا پیروز آن باشد
درنگی کرد و ساکت ماند
نشانم داد با گوشهی ابروش
گربهای تاریک را دیدم
که خود را چابک و چالاک بروی یک قفس انداخت
@gaze_karbala
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بازگشت گسترده فلسطینیها به شمال نوار غزه
🔹الجزیره: اشغالگران با استفاده از اقداماتی مانند انتشار گاز مایع، سعی دارند مانع بازگشت فلسطینیها به شهر غزه و شمال باریکه شوند.
🖋 #نقطهی_جیم
مثل کربلا
ها ! باز هم میان جادهها
مثل اربعین نیست این
لحظههای جاودانهی زندگی ؟
کولهباری بدست مرد و زن
کودک و جوان
سایهها ولی
همآهنگ و همصدا و یکدلند
سایهی قدم زدن سوی قتلهگاه
گوشهای دست و پاست
گوشهای تلّ خاک و
خواهری که هنوز روی آن ایستاده است
بازهم قطار و قافله
مردمان خسته از سکه و طلا
ولی عاشق لحظهای که جان طلا شود
چشمهای خیسِ اشک از (خوشا وصال)
لحظههای ناب دستهای باز
لحظههای دستساز
@gaze_karbala
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺اگر پیامبر اکرم امروز زنده بود چه می کرد؟!
🔸آیت الله شهید مرتضی مطهری
🔹همه ما مسئولیم...
🆔 http://eitaa.com/farhangiesadrbazar
غزه آری کربلا گشته
🔺اگر پیامبر اکرم امروز زنده بود چه می کرد؟! 🔸آیت الله شهید مرتضی مطهری 🔹همه ما مسئولیم... 🆔 http
🖋 #نقطهی_جیم
نوشتن زوری نمیشود
همانطور که هر کار دیگری و ما
صبح تا شب تقلا میکنیم تا کمی خود را خوشحال یا دیندار یا بهر معنی خوشبخت بدانیم
دیدیم که
تا همین دو هفته پیش چقدر پوچ بودیم
و امروز فارغ از دست و پا زدن برای خوب بودن زنده ایم
حالمان بد باشد یا خوب مهم نیست
اینکه گناهکاریم یا هر چه اصلا مهم نیست
آنچه که داریم خوبی است
غم و شادی زشت و زیبا لباس آینده گذشته همه از زندگیمان رخت بسته است
حواشی رفته اند و در متن قرار گرفتهایم
عزیزان
هیچیک از این روزها را فراموش نخواهم کرد
و به خودم خواهم گفت دست و پا نزن فقط منتظر باش
منتظر باش تا خدا بیاید و مرزها با آمدن او پیدا شوند
بعد از آن هر چه خواهی باش
بدون او نه کفرت جهنمیات میکند و نه عبادتت شهادت بتو میبخشد
@gaze_karbala
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بازگشت گسترده فلسطینیها به شمال نوار غزه
🔹الجزیره: اشغالگران با استفاده از اقداماتی مانند انتشار گاز مایع، سعی دارند مانع بازگشت فلسطینیها به شهر غزه و شمال باریکه شوند.
🖋 #نقطهی_جیم
مثل کربلا
ها ! باز هم میان جادهها
مثل اربعین نیست این
لحظههای جاودانهی زندگی ؟
کولهباری بدست مرد و زن
کودک و جوان
سایهها ولی
همآهنگ و همصدا و یکدلند
سایهی قدم زدن سوی قتلهگاه
گوشهای دست و پاست
گوشهای تلّ خاک و
خواهری که هنوز روی آن ایستاده است
بازهم قطار و قافله
مردمان خسته از سکه و طلا
ولی عاشق لحظهای که جان طلا شود
چشمهای خیسِ اشک از (خوشا وصال)
لحظههای ناب دستهای باز
لحظههای دستساز
@gaze_karbala
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#نحن_مقاومون
دختران در دنیای جدید از مادری گریزانند و این شیر دختر غزّه از مادرانگی حرف می زند و می گوید : فرزندانی به دنیا خواهیم آورد که شجاع ترین و قوی ترین مردان خواهند بود.
عجب چشمان نافذی دارد، انگار صدای خمینی کبیر به گوش جانش رسیده که «همیشه با بصیرت و با چشمانی باز به دشمنان خیره شوید و آنان را آرام نگذارید که اگر آرام گذارید، لحظه ای آرامتان نمی گذارند» .
عجب کلام محکم و نافذی ، گویی حاج قاسم است که در زبان این شیر دختر غزه می گوید بمب های شما از دستان ترسو و بزدل شما همچون آب فرود می آید و ما نمی ترسیم.
حتی آوینی هم اینجا به سخن می آید « دشمن با اينكه بارها تجربه كرده است كه با آهن نميتواند بر ايمان ما غلبه كند، اما چارهاي ندارد جز اينكه از همين طريق عمل كند. اگر انسان از مرگ نترسد ديگر دشمن را بر او تسلطی نيست، ما از مرگ نمی ترسیم که مرگ ما شهادت است و شهادت حیات عند ربّ»
#نحن_مقاومون
@gaze_karbala
50.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹مورد هدف قرار دادن یک ماشین زرهی متعلق به اشغالگران صهیونیست با موشک های ضد زره کورنت در شمال شرقی بیت لاهیا.
@gaze_karbala
غزه آری کربلا گشته
🔹مورد هدف قرار دادن یک ماشین زرهی متعلق به اشغالگران صهیونیست با موشک های ضد زره کورنت در شمال شرقی
ولی ما تانک که میزنیم در انتظار الله اکبر نشستهایم!
تا ببینیم الله اکبر هایمان با آتش چه میکنند ؟
راستی با الله اکبر تا کجا میتوان رفت؟
خدا بزرگتر است باز هم خدا بزرگتر است
خدا را هرچه و هرکجا دیدهایم باز بزرگتر است
تا بینهایت فقط گفتم باید دید و بود چقدر مرد راه رفتنیم
فکر کنید لابلای اوهاممان از خدا حسینبن علی میان دو انگشت را باز کند و چیزی را نشانتان دهد
بیخیال همهچیز نمیشوید و هرچا داشتید را رها نمیکنید و قدم در راه جدیدی نمیگذارید؟
خدا بزرگتر است تا آنجا که از او جدا باشی مگر اینکه مثل حسین با او یکی و یگانه شوی
تا حیرت
@gaze_karbala
غزه آری کربلا گشته
🔹مورد هدف قرار دادن یک ماشین زرهی متعلق به اشغالگران صهیونیست با موشک های ضد زره کورنت در شمال شرقی
🖋 #نقطهی_جیم
این اولین تصویری است که از مجاهدت مردان جنگجوی مقاومت فلسطین گذاشتم.
من همهی این فیلمها را چندبار و چندبار مثل بهترین برنامهی تلویزیونی میبینم.
تلویزیون ما البته خانهی بیصفایی است که فقط گاهی به ظاهرش میرسند تا کسی نگوید این خانه ویرانه شده است.
خانهای که جانت با اهالیاش پیوندی نداشته باشد هیچگاه فکر سر زدن آن بخاطرت خطور نمیکند.
و اگر آشنا به آن پا بگذارد دلهره داری که حقش در آنجا ضایع و پایمال ملاحظات و تشریفات آن شود.
تصویر حججی را یادتان هست که انگار بهترین کارگردانان و بازیگران عالم جمع شده بودند تا یک نمای کربلایی بسازند و همهچیز سر جایش بود!
آن فیلم به اصطلاح سینمایی ها در (نمیآمد) مگر با آنکه همه غرق نقش خود شوند و همهچیز جز نقش خود را از یاد ببرند!
تماشاچیان فیلم هم مردمانی که یکسره زندگیشان با فیلم پیوند دارد و پایان فیلم میتواند پایان زندگی آنها را دگرگون کند
غفلت ما از سینما به غفلتمان از حیات تصاویر و صحنهها بر میگردند.
تصاویر درون قصهها زنده میشوند و جان میگیرند و راه میروند و ما منتظر سرنوشت فرمها مینشینیم.
کسی که قصهی روزگار را نفهمد مشغول احیای اموات میشود و سعی میکند تصاویرش را زیر دستگاه اکسیژن زنده نگه دارد. نفسهای مرده زیر دستگاه نفس نیست کش دادن سرنوشت مرده ای است که همه میدانند آیندهای در این جهان نخواهد داشت!
کش دادن جان کندن است!
مثل قصههای فیلم سازان ما و مخاطبان به انتظار قصهای که پایانش را میدانند نمینشینند و قصه و فیلم هر دو در یاد هیچکسی نیستند تا ماندگار شوند!
میگویند یاد، یاد ازلی است و هرچه ماندگار است به آن یاد بر میگردد! من یادی جز غصهی غربت نمیشناسم و هر قصهای میخواهد بماند باید در این یاد بماند
غریبی به ندای غریبی خود پاسخ بلی داد ولی تاب بلای خود را نیاورد و دل به چیز دیگری بست پس از او دور افتاد و باز بخود آمد و در این به خود آمدن آنقدر آه و ناله کرد تا آنکه باز به او رسید.
قصههای روزگار همگی به این قصه باز میگردند و راز ماندگار بودنشان در این است و اگر ما دل به قصهی دیگری بدهیم و پیوندمان را از آن جدا کنیم بیشتر به تصاویر مردهای میمانیم که تقدیرمان مرگ و فراموشی خواهد بود و چنین سرنوشتی را تعداد تغییر نخواهند داد!
ما از صحنههای راهپیمائی و تظاهرات تصاویر خوب نمیگیریم و به آن دل نمیبندیم چرا که نمیدانیم چقدر مردممان مشتاق هرباره دیدن این تصاویراند!
به همین دلیل هم فیلم خوب نمیسازیم و آنها را دست کم میگیریم و در سالن پخش فیلم با جفنگهایمان سر کارشان میگذاریم تا پول بیشتر گیرمان بیاید! و دردا که اگر دردی داشتیم بهتر مینوشتیم و میساختیم و از کار خود غافل نمیشدیم
فیلمسازان بزرگ جهان اما از عداد اینان نیستند با آنکه فیلمهای آنها جهانی شد و فیلم هیچیک از فیلمسازان ما نه به گرد سادگی فیلمشان و نه به پیوند عمیق فیلمشان با جانها نمیرسند واگرنه جهانی نبودند! و مردمان هم چندین و چند بار به تماشای آن نشستهاند
سینما قصه میخواهد و قصه جایی بیرون از ما نیست!
و کسانی که درون قصهای نیستند ناچارند قصهی دیگران را تعریف کنند تا قدری بتوانند از هوای آنها نفس بکشند یا هم به حرفهای مفت پشت سر این و آن و روزگار میافتند!
قصهی روزگار پیش چشم ماست اگر آنرا با توجیهها و بهانهجویی هایمان دور از چشم نمیانداختیم.
قهرمان قصه کسی است که مرد باشد و مردانه پایش بایستد و هرچند مثل مهدی باکری غریب و تنها بیافتد مردانه با غربت و تنهایی اش صفا کند و بماند!
اینها اقتدا به چه کسی میکنند که اگر همهی جماعت به یکسو بروند آنها باز میمانند و سر در چاه زلال گفت و شنود با خود میکنند ؟
ماهم همگام با تکبیر مردان مقاومت هنگام اصابت و انفجار تکبیر میگوئیم و از جان شاد میشویم و گویا آن کار بدست ما ببار نشسته است!
راستی قصد من از شروع متن نوشتن درباره سینما نبود
آمدم تذکر آوینی به خودمان را باز بنویسم!
آوینی میگفت پناه دشمن توپ و تانک و بولدوزر هایش است انگار که ماشینها سوار آدمها هستند و آدم هیچ نیست!
و با تصویر نشانمان میداد که چگونه با انهدام و آتش یک تانک اهالی ابرهه پا به فرار گذاشتند
دشمن غاصب اگر ده برابر دشمن بعث دل به تانک ها و آهن قراضههایش نسپرده باشد کمتر از آن دلسپرده نیست!
@gaze_karbala
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سبحانالله
(جمیل صبر تو بوده ست) گفت
[ پنهانی ]
به زمزمه در گوشم
پیر کنعانی
@gaze_karbala
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رهبر انقلاب درباره سرنوشت جنگ در غزه به اسماعیل هنیئه چه گفتند؟
☫به جمع سربازان گمنام بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/3617980416C11748e2114
غزه آری کربلا گشته
رهبر انقلاب درباره سرنوشت جنگ در غزه به اسماعیل هنیئه چه گفتند؟ ☫به جمع سربازان گمنام بپیوندید👇 htt
🖋 #نقطهی_جیم
این را نگذاشتم که خیال خود را راحت کنم
نه!
زندگی من مثل دشمن با اعداد و ارقام سر و کار دارد و روال پیدا میکند
غزه پیروز است ...
و زندگی من راهی به آن پیدا نمیکند
چرا که نمیدانم اگر با اعداد و ارقام و مناسبات امروز سر نکنم قرار است چهکار کنم ؟
غزه چطور پیروز میشود و این پیروزی چگونه در افق دید رهبرمان مسلم است؟تا من هم از آن پس منتظر شکست حتمی و غیر قابل جبران نباشم؟
و پیروزی را در امروز ببینم
@gaze_karbala