eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
280 دنبال‌کننده
2هزار عکس
262 ویدیو
90 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بعدازرسول آنچه که باور نبود شد آتش گرفت هستی او سوخت دود شد پهنای آسمان به خودش رنگ غم گرفت وقتی که یاس خانه‌ی حیدر کبود شد دست پلید شب زد و آیینه را شکست نسبت به جایگاه علی تا حسود شد درپیش چشم کودک خود بضعه‌النبی افتاد بر زمین و قیامش قعود شد زهرا میان کوچه علی را رها نکرد قنفذ رسید و آنچه که باور نبود شد
کارکردهای معنا - زیبایی شناختی تقطیع سطرها در شعر آزاد (۲) همانطور که گفته شد، تقطیع در شعر آزاد افزون بر قواعد عروضی یا موسیقیایی خاص، تابع مقاصد معنا - زیباشناسانه‌ی هنری است. گاه شاعر مصراعی/ سطری را به کلمه‌ای منفرد و مستقل اختصاص می‌دهد تا تأمل و تمرکز خواننده را بر روی آن کلمه برانگیزد و او را به اندیشیدن درباره‌ی ابعاد معنایی آن کلمه در بافت کلی شعر وادارد یا اینکه مفهومی یا حسی را به او القا کند. مثلاً در انتهای شعر کتیبه" اثر اخوان ثالث: مکید آب دهانش را و گفت: "آرام نوشته بود همان کسی راز مرا داند که از این رو به آن رویم بگرداند شاعر، "همان" را در جایگاه سطری مستقل نشانده است. چرا؟ اگر شعر کتیبه را دقیق و عمیق بخوانیم و به ژرفای درونمایه‌اش راه ببریم در می‌یابیم که نقطه‌ی رمزگشایی از ماجرا و گرانیگاه پیام شعر، همین است: همان.  یعنی تکرار همان صحنه همان وعده، همان حرکت، همان رخداد، همان تاریخ، همان... آنگاه به هوشمندی و بلاغت ذهن و زبان شاعر وقوف می‌یابیم که با تمایز بخشی به این کلمه، چه ادراک و احساس ژرف و شگرفی را انتقال داده است. احمد شاملو در بخشی از یک شعر منثور سروده است: شغالی گر   ماه بلند را دشنام گفت ... تک افتادگی حرف "گر" افزون بر معنای رایجش (اگر)،  در پیوند با شغال، بیماری پوستی (گر،  جَرب، مو ریختگی) را تداعی می‌کند که غیر مستقیم، پاسخی است به دشنام شغال به ماه. در اینجا زیبایی ماه در برابر زشتیُ شغال گَرگین  متصور می‌شود و به داوری حسی و شناختیِ خواننده درباره‌ی این دو می‌انجامد. شاملو در انتهای شعر "مرثیه" (برای فروغ) می‌گوید: و ما همچنان   دوره می‌کنیم شب را و روز را هنوز را در اینجا کلمه‌ی "هنوز" با خروج از جایگاه دستوری‌اش (قید) و قرار گرفتن در موقعیت مفعول، هم بارزتر و برجسته‌تر جلوه‌گر شده و هم قافیه‌ای پر تپش آفریده و هم مفهوم رکود و ایستایی را به خوبی نشان داده است. به کشش صوتی مصوت "او" در این کلمه دقت کنیم: هنو.....ز شاملو در انتهای شعر منثور "تمثیل" نیز "وگرنه مرداران" را جدا نویسی کرده است: فریادی شو تا باران وگرنه مرداران! تا هم با کوبشی آوایی، تکیه و تامل بر روی کلمه‌ی مرداران را دوچندان سازد  و هم، خوار و زمین‌گیر شدن چون مردار را القا و آینگی کند. در بند پایانی شعر "بی تو خاکسترم" از م. آزاد:   بی تو این خانه، تاریک و تنهاست بی تو ای دوست خفته بر لب سخن‌هاست بی تو         ای دوست سطر "بی تو ای دوست" که در سراسر شعر، ترجیح وار تکرار شده، به شکلی دو پاره نگاشته شده است تا تاکید، حسرت و اندوه شاعر را با طنینی رساتر به خواننده منتقل کند. شفیعی کدکنی در این بخش از شعر نیمایی "حلاج": وقتی تو روی چوبه دارت                             خموش و مات بودی، ما انبوه کرکسان تماشا   با شحنه‌های مامور مامورهای معذور همسان و هم‌سکوت ماندیم در حالی که می‌توانست بگوید: ما خیل کرکسان تماشا کلمه‌ی "ما" را تک و تنها در قاب یک سطر نشانده است؛ هم به اقتضای وزن و هم برای القای این نکته که در واقع، ما تماشاچیان کرکس‌وارِ این صحنه‌ی فجیع، تنها بودیم و حلاج به تنهایی "تن‌ها"،  ما کم بودیم و او فراوان، ما هیچ بودیم و او همه. ادامه دارد... 🍁🍁 C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═‌
مقتل نوشته بود تو را بی‌هوا زدند ...😢😭 مقتل! بگو که مادر ما را چرا زدند؟! آتش به روی قامت در بود و یک نفر ... آری هجوم چند نفر بود و یک نفر ! قرآن به روی نیزه که نه! زیر دست و پاست کوچه پر از ارازل شر بود و یک نفر ...😔😭 فرصت نکرد علی را صدا کند فضه گواه داغ پسر بود و یک نفر ....
اگر من شاعری شیرین سخن بودم برای فاطمه دُردانه ی یکتای خلقت شعر می گفتم تمام واژه های هر الفبا را نثار وصف آن ریحانه می کردم و جامی از می عرفان از آن دریای بی پایان به کام ساغر و پیمانه می کردم و عشاق تمام کهکشانها را به دور شمع جانش هاله و پروانه می کردم اگر من شاعری شیرین سخن بودم غبار غربت از آیینه های صاف آیات الهی پاک می کردم نمایان چهره ی انسیه ی افلاک می کردم سفر تا سرحد لولاک می کردم همان جایی که از خشت گل احمد بنای آدمی آراست جهان پیراست آشکارا شد خدا بر خاست اگر من شاعری شیرین سخن بودم حلول آفتاب دین سرمد را و آئین محمد را ز حرّای دل آئینه ها تکثیر می کردم جهان را از همه آلودگی تطهیر می کردم اگر من شاعری شیرین سخن بودم برای تک تک شب های آن چله نشین وادی لاهوت بدور از فتنه های فاسد جالوت تمام رقعه های نور را مسطور می کردم فروغ جاودان زهره را منشور می کردم شعاعی در اساس و ریشه ی آن ابتر منفور می کردم اگر من شاعری شیرین سخن بودم گوهر ثقل رسالت را چشمه ی جوشان حکمت را و قرآن و امامت را شاه بیت شعرهای هر غزل پرداز می کردم غزل آغاز می کردم تمام باب های معرفت را باز می کردم اگر من شاعری شیرین سخن بودم پر و بال صبا را پر ز عطر یاس می کردم مگر عطر بهشتی را از او احساس می کردم تمام واحد دلدادگی را پاس می کردم اگر من شاعری شیرین سخن بودم ز باغ سبز طوبا خوشه های معرفت انبار می کردم و شعرم را ز عطر هل اتی پر بار می کردم ز اقیانوس ایمان یک سبو نذر دل زوار می کردم اگر من شاعری شیرین سخن بودم ز حج آخرین و آن کلام آخرینِ آخرین منجی !!!! آه!!!!! از سقیفه کلبه تاریک پر ابهام از نفاق یا از شکاف دین ز مظلومی آن یکه سوار تنگه های هول فاتح بدر و حنین و خندق و خیبر از آن قرآن ناطق ، نفس پیغمبر و از آن نامدار فاتح بطحا و از گنجینه ی اعجاز سرّالله علی عالی اعلا سخن بسیار می گفتم و دُر بسیار می سفتم اگر من شاعری شیرین سخن بودم از غریبی علی ، تنهایی زهرا و از آن کوچه ها ی شهر خاموشان ز ظلم چکمه ی بیداد از نفیر شعله ها در باد و از یاس شکسته پشت در بشکستن حیدر غنچه های پرپر صدیقه ی اطهر ز یلداهای بی صبح علی از ضجه های در گلو خاموش ز اشک چاه ز آه ماه ز هرم آه و از تاریخ سرد فرقه ی گمراه می گفتم اگر من شاعری شیرین سخن بودم از آن شق القمر در مسجد و محراب می گفتم از آن تشت پر از خوناب می گفتم از آن گرداب می گفتم از آن هفتاد و دو مه در شب مهتاب می گفتم ز مشک آب و از آن قصه های خواهر بی تاب می گفتم و می گفتم و می گفتم اگر من شاعری شیرین سخن بودم.🖤🖤🏴🏴 😭😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از محفل شعر قند پارسی
سلام قابل توجه دوستان عزیز شاعر و نویسنده جشنواره ی کتابخوانی رضوی در دو موضوع حضرت امام رضا علیه السلام و حضرت محمد صلوات الله علیه (ویژه) با جوایز فراوان و البته ارزنده. جلسه آینده محفل هم شعرهای این موضوع اولویت خواهد داشت.
محفل شعر قند پارسی
سلام قابل توجه دوستان عزیز شاعر و نویسنده جشنواره ی کتابخوانی رضوی در دو موضوع حضرت امام رضا علیه
📣📣📣📣📣📣 با سلام قابل توجه دوستان عضو محفل ادبی قند پارسی عزیزانی که مایلند در جلسه بعدی محفل سه شنبه 20 آذر 1403، ساعت 16 در محل کتابخانه ی شهید دستغیب واقع در خیایان طالقانی شرکت نمایند لطفا به همراه نام خود یک قطعه عکس پرسنلی، به جناب کیوانی یا سرکار خانم بنی ایمان ارسال کنند، تا در پوستر برنامه درج شود. مهلت تا ساعت 24 روز جمعه 16 آذر. محفل ادبی قند پارسی
دقت بفرمایید کتابخانه ی شهید دستغیب خیابان طالقانی پارکینگ کتابخانه نیز درخدمت دوستان خواهد بود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همیشه هست اسیر کتاب دانشجو گرفته توی پژوهش شتاب دانشجو مطالعات زیادش نتیجه داد آخر کره گرفته ز مولکول آب دانشجو به تخمِ مرغ اگر که نمی دهد پاسخ سه وعده میل نموده کباب دانشجو علاقه مندی جدی به جَبر موجب شد که از جَدَل بکند اجتناب دانشجو مرور می کند از ابتدا دروسش را ندارد آخر ترمش عذاب دانشجو برای نمره گرفتن نبوده اِی استاد! اگر که گفته ات عالیجناب دانشجو! چهار واحد درسی گرفت و هی افتاد گلایه دارد از آن انتخاب دانشجو هزینه های پدر را برای دانشگاه بهانه کرد و نمود اعتصاب دانشجو حلول کرده درونت ابو علی سینا فقط نکرده به رویَت حساب دانشجو همیشه بوده مسیرت به «کوی دانشگاه» ولی نمی روی از «انقلاب» دانشجو رسیده ای به فراسوی علم می دانم به جان شوهرِ عمَّت رباب دانشجو! به جای این همه کوشش بیا و یک مدت برو کنار بخاری بخواب دانشجو !
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نه مثلِ ساره‌ای و مریم نه مثل آسیه و حوا فقط شبیه خودت هستی، فقط شبیه خودت زهرا اگر شبیه کسی باشی، شبیه نیمه شب قدری شبیه آیه تطهیری، شبیه سوره اعطینا شناسنامه تو صبح است، پدر تبسم و مادر! نور سلام ما به تو ای باران، درود ما به تو ای دریا کبود شعله‌ور ِ آبی سپیده طلعت مهتابی به خون نشستن تو امروز، به گــُل نشستن تو فردا بگیرآب و وضویی کن به چشمه سار فدک امشب نماز عشق بخوان فردا، به سمت قبله ی عاشورا شعر: علیرضا قزوه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ‍ ۱۶ آذر زادروز پرویز خائفی (زاده ۱۶ آذر ۱۳۱۵ شیراز -- درگذشته ۲۵ شهریور ۱۳۹۸ شیراز) شاعر او نوه میرزا اسماعیل خائف شاعر و ادیب معاصر شوریده شیرازی است. میرزا اسماعیل همانند شوریده شیرازی از نعمت بینایی محروم بود، او به زبان فرانسه تسلط داشت و فلسفه ملاصدرا را تدریس میکرد و صاحب دیوان شعر نیز بود. خائفی میگوید: پدرم قاضی دادگستری بود ولی از شدت علاقه‌اش به شعر و ادبیات فارسی، خانه ما همیشه محفل انس با بزرگان ادب معاصر بود. او تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در زادگاهش به پایان رسانید و برای ادامه تحصیل وارد دانشکده ادبیات شد و پس از دریافت لیسانس در رشته زبان و ادبیات فارسی، به تدریس در دبیرستانهای شیراز مشغول شد. او برای ادامه تحصیل عازم تهران شد و پس از گرفتن مدرک دوره فوق لیسانس علوم اجتماعی، به سمت مسئول تبلیغات و انتشارات کمیته پیکار با بیسوادی منصوب شد. وی از آن پس در وزارت فرهنگ و هنر به خدمت پرداخت و مدتی هم ریاست کتابخانه ملی فارس را عهده دار شد و همزمان در دانشگاه شیراز تدریس می‌کرد. پس از انقلاب ضمن تدریس در دانشگاه آزاد و پیام نور، در شیراز و چند شهر استان فارس، سرپرستی مرکز حافظ‌شناسی در آرامگاه حافظ را عهده دار شد. وی شعر و شاعری را در دوران دبیرستان آغاز کرد و از سال ۱۳۲۹ با مطبوعات به همکاری پرداخت. نخستین مجموعه شعرش در سال ۱۳۴۲ با عنوان "حصار" منتشر شد، این مجموعه شعر توجه محافل ادبی را به خود جلب کرد، به گونه‌ای که شفیعی کدکنی در نقدی بر این کتاب نوشت: "حنجره ای تازه بعد از توللی در شیراز به صدا درآمده است" و این آغاز تاکنون ادامه دارد. حاصل فعالیت پنجاه ساله او بشرح زیر است: -- حصار (شعر ۱۳۴۲) -- از لحظه تا یقین (شعر) -- این خاک تابناک طربناک (شعر) -- باز آسمان آبی است (شعر) -- بازگشت (داستان برای نوسوادان) -- یادنامه میرزای کاظمی -- پند سعدی -- حافظ در اوج (مجموعه مقالات) -- حصار (شعر) -- مقاله‌ها و  زبان ساده برای نوجوانان  ۱۳۶۷ -- کی شعر تر انگیزد (مجموعه شعر ۱۳۷۳) -- پیرانه پار و پیرار (مجموعه شعر ۱۳۷۸) -- گزیده پنج کتاب در یک کتاب (گزیده اشعار ۱۳۷۹) -- یاد و باد (مجموعه اشعار ۱۳۸۲) -- آخرین آغاز (مجموعه اشعار ۱۳۸۴) -- کنار لحظه‌های عمر (مجموعه اشعار ۱۳۸۹) -- مجمع پریشانی (مجموعه مقالات حافظ‌شناسی ۱۳۹۰) -- آواز های آویزان (مجموعه اشعار ۱۳۹۳) خائفی معتقد بود: در شعر من زایش خودجوش بوده است، با شناخت ادب پربار فارسی به این تجربه رسیده‌ام که با نوآوری با پشتوانه شناخت عمیق این نوآوران عصر خود، می‌توان به آن گونه ابزار و سرمایه فرهنگی دست یافت که با شهامت و جرئت به نو اندیشی رسید. همیشه گفته‌ام و نوشته‌ام: که شعر را هرگز در ژانر و قالب ساختاری، توجیه ویژه نکرده‌ام، بلکه تشکل یک واحد واژگانی که برانگیزاننده حس تاثیر پذیرنده باشد، شعر است و پنجاه سال است که رفتگان، زندگان، پیر و جوان کار مرا در همین معیار، ارتباط و فراز و نشیب‌های خوب و بد آن پذیرفته‌اند شیراز: شیراز دو قدم بیشتر نیست از خانه تا خواب حافظیه از حافظیه تا خانه،  تا سماع اما در این دو قدم انگار جغرافیای شعر جهان را با سایه‌ات قدم زده‌ای تنها انگار  دیوان شعر خدا را در خود ورق زده ای یکجا                             بهمن ۱۳۷۶
زخم فدک هر سو شعاع گنبد ماه تمام توست در کوه و در درخت، شکوه قیام توست در هر بهار زخم فدک تازه می‌شود در هر گل محمّدی آهنگ نام توست چشمی که در جزیرۀ مجنون به خون نشست دیگر شهید گم‌شدۀ صبح و شام توست وقت نماز شب که دل آهسته بشکند سوگند می‌خورم که به طوف مقام توست بین دعای ندبۀ چشمم ظهور کیست؟ دستی به تیغ شعله‌ور انتقام توست... ✍🏻 🏷 |
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
861.8K
شعر فعل مجهول🌹🌹🌹 از خوانش: ع. ک. گزینه‌ی اشعار سیمین بهبهانی، ص ۱۰۷-۱۱۰.
گرفتم مدرك و غرق غرورم ليسانس سازه از پيغام نورم زلطف بي دريغ شهرداري خدا را شكر حالا يك سپورم 🌾🌹 رييس كل دانشگاه آزاد الهي كه شود با غ تو آباد ز لطف و مهر تو در فصل گرما خودم را می زنم با مدركم باد 🥀🌿 سه تا مدرك گرفتم در رياضي شدم از خود هزاران بار راضي پس از سگ دو زدن از بابت کار در ِ كوزه نهادم روز ِ ماضي 💐🌺 با مدرك( پي اچ دي) خود حاليدم صد بار به فكر و هوش خود باليدم هر جا که برای کار رفتم اما مدرک به کنار ،پاچه را مالیدم * 🌸🪴 به هر جا بنگرم کوه و در و دشت نماد و آرم دانشگاه بینم نمی دانم چرا در پشت آن آرم به جای مهد دانش چاه بینم؟! 🌷🌺 به دانشگاه نخبه پروریدیم چه محنت ها و جوری که کشیدیم ولی با لطف دولت شد فراری ز نخبه پروری خیری ندیدیم از آرشیو سال های قبل روز دانشجو مبارک 16 آذر 1403 طنزپرداز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"پیام" دنبال یک زمان جدیدم، محتاج یک مجالِ مجدّد باید به اوج رفت و رها شد، از بند این زوال مجدّد عمری است در توّهم رویا، در حسرت خیال تو هستم ای‌کاش باز، پیش تو باشم، یک خواب و یک خیال مجدّد من آن پرنده‌ام که همه‌عمر در این قفس دچار سکوتم هر صبح..‌. انتظار پیاپی، هر عصر... بال‌بال مجدّد هرشب میان بسترِ تردید، زل می‌زنم به پرسش ساعت می‌خوابم و شروعِ دوباره... صبح است و صد سوال مجدّد این زندگی بدون تو ای خوب! چیزی به‌جز ملال و خطر نیست پس، بعدِ مرگ... زنده‌شدن چیست؟: تکرار یک ملال مجدّد سالی گذشت و سال نو آمد، تحویلِ سال، معنی‌اش این بود: پایان یک جدالِ قدیمی، آغاز یک جدال مجدّد * ای دوست! ای عزیزِ صمیمی! قطع است اتّصال درونم ای‌کاش این پیامِ تو باشد: در حال اتّصالِ مجدد... https://eitaa.com/mmparvizan
‍ ۱۷ آذر زادروز محمدرضا اصلانی (زاده ۱۷ آذر ۱۳۲۲ رشت) شاعر، سینماگر، هنرپژوه و فارغ‌التحصیل رشته نقاشی او از شاعران فعال و مطرح موج‌نو دهه چهل بود که اشعارش امیدی در میان هواداران شعر مدرن برانگیخته بود و از جمله کسانی بود که بعدها بیانیه شعر حجم - شکل به‌سامان‌ رسیده موج نو - را زیر نظر یداله رؤیایی امضاء کرد. از جمله آثارش «شب‌های نیمکتی، روزهای باد» (۱۳۴۴) در شرایطی منتشر شد که هنوز جسارت چاپ و پخش این نوع شعر معمول نبود. سه سال پیشتر، احمدرضا احمدی با چاپ مجموعه شعر «طرح» در ۵۰۰ نسخه این جریان را آغاز کرده بود. پیوستن فروغ فرخزاد و سهراب سپهری به جریان موج‌نو هرچند بدون تأیید بود اما شاکله زیبایی‌شناسی آثار آنان را تغییر داده بود. با این وجود، او یک شاعر محفلی نبود و چندان ارتباطی هم با این گروه نداشت؛ هرچند که دوستشان داشت. در حقیقت، وی با گروهی از دانشجویان دانشکده هنرهای تزئینی همراه بود و سپس هم جدا شدند و همین گروه بودند که کتاب «شب‌های نیمکتی، روزهای باد» را منتشر کردند. این افراد مهدی سحابی، حسین رسائل، منوچهر صفرزاده، فرشید ملکی و قدسی قاضی‌نور بودند. به گفته وی: «نفری صد تومان گذاشتند و این کتاب منتشر شد» طرح جلد «شب‌های نیمکتی، روزهای باد» هم از مهدی سحابی بود و این برای اولین‌بار بود که نوشته نام کتاب، تبدیل به گرافیک جلد می‌شد. در آن زمان کتابی نبود که چنین طرح جلدی داشته باشد. او که در دانشکده هنرهای تزئینی به‌جای آشنایی با هرنوع هنر کلاسیک، مستقیم به نقاشی مدرن پرداخته بود، به مطالعه کتاب‌های هنر مدرن پرداخت و با آشنایی با معماری مدرن به مفهوم بافت‌ها حساس گشته و چنین نگاهی به جهان مسئله او شد. در واقع موج نویی‌ها همچون کاندینسکی معتقد بودند سبک هر نقاش "اینجا شاعر" برحسب سودایی و ضرورتی باطنی که در وجود خود حس می‌کند تعیین می‌شود. کتاب‌شناسی: (۱۳۴۴) دفتر شعر: شب‌های نیمکتی، روزهای باد، نشر تهران (۱۳۵۴) دفتر شعر: بر تفاضل دو مغرب (۱۳۵۷) دفتر شعر: سوگنامه سال‌های ممنوع، شرکت انتشارات زردیس (۱۳۷۸–۱۳۸۹) آراء و نظریات سینمایی: دگرخوانیِ سینمای مستند، نشر رونق؛ مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی شامل: طرح و تشریح ماهیت فلسفی، ادبی و زیبایی‌شناختی سینما است. «دگرخوانی» پس از کتاب «واقعیت‌گرایی فیلم» نوشته فریدون رهنما به سال ۱۳۵۰، دومین کتاب تألیفی به قلم یک سینماگر ایرانی است که به تفکر و بازاندیشی در بنیان‌های نظری سینما می‌پردازد. بهرام صادقی، نشرقصه‌ (۱۳۹۷) گفتگو با محمدرضا اصلانی: هستیِ آیینه "به اهتمام آرش سنجابی" نشر اختران شامل: مجموعه گفتگو درباره کارنامه و آراء و نظرات هنری محمدرضا اصلانی.