eitaa logo
طب و منطق
306 دنبال‌کننده
19 عکس
6 ویدیو
1 فایل
⭕️کپی باذکر منبع بلا مانع است. ادمین: @Ad_k_e_15 کانال در تلگرام: @noskheh_teb_sonnati سایت: http://as937183.blogfa.com/ ترجمه کتاب طبی ترجمه نسخه های خطی طب سنتی تایپ نسخه های خطی طب سنتی
مشاهده در ایتا
دانلود
: آورده‌اند كه نوبتى ظالم با از دردسر شكايت كرد طبيب گفت بيگاه طعام خوردۀ حجاج گفت چنين است طبيب گفت بفرماى تا طشتى پر از آب گرم حاضر كنند و پاى در آنجا نه در آنجا ايستاده بود بر زبان آورد كه پاى را بسر چه نسبت است امير از درد سر شكايت ميكند و تو ميگوئى پاى در آب نه طبيب جواب داد كه سر را با پاى همان نسبت است كه خايه را با زنخدان كه چون ترا كشيدند موى از تو بيرون نيامد. https://eitaa.com/ghanoonfeteb
شده كه يكى از مردم از نازايى همسرش به پزشك شكايت كرد. پزشك زن را گرفت، و به او گفت: نيازى به داروى زايمان ندارى، و نبض تو دلالت بر اين دارد كه چهل روز ديگر خواهى مرد. زن از اين سخن سخت دچار شد، و زندگى‌اش تلخ و ناگوار گرديد. اموالش را ميان وارثانش قسمت و به آنچه مى‌خواست وصيّت كرد، و از خوردن و آشاميدن دست بازداشت تا مدّت مذكور سپرى شد، امّا زن نمرد، شوهرش به پزشك مراجعه كرد، و به او گفت، او نمرده است، پزشك گفت: اين را مى‌دانم، هم اكنون با او هم بستر شو كه او حامله خواهد شد. مرد گفت: اين چگونه ممكن است، پزشك پاسخ داد: من ديدم زنت چاق و فربه است، و دهانۀ زهدانش را پيه فرا گرفته، و چون مى‌دانستم هيچ چيزى جز ترس از مرگ او را لاغر نمى‌كند. از اين رو وى را بدان طريق ترسانيدم؛ اكنون لاغر شده، ديگر مانعى بر سر باردار شدن او وجود ندارد ؟ @ghanoonfeteb
طب و منطق
#حكايت شده كه يكى از مردم از نازايى همسرش به پزشك شكايت كرد. پزشك #نبض زن را گرفت، و به او گفت: نياز
فلقد حكي أنّ بعض الناس شكا إلى طبيب عقم زوجته و أنّها لا تلد فجسّ الطبيب بنبضها و قال: لا حاجة لك إلى دواء الولادة فإنّك ستموتين إلى أربعين يوما و قد دلّ النبض عليه فاستشعرت المرأة خوفا عظيما و تنغّص عليها عيشها و أخرجت أموالها و فرّقتها و أوصت و بقيت لا تأكل و لا تشرب حتّى انقضت المدّة فلم تمت، فجاء زوجها إلى الطبيب فقال له: لم تمت، فقال الطبيب: علمت ذلك فجامعها الآن فإنّها تلد، فقال: كيف ذلك‌؟ قال: رأيتها سمينة و قد انعقد الشحم على فم رحمها و علمت أنّها لا تهزل إلاّ بخوف الموت فخوّفتها بذلك حتّى هزلت و زال المانع من الولادة @ghanoonfeteb
فلذلك أكثر الأحلام الذي تذكر تختص بالإنسان الذي حلم بها و بمن يليه، و من كانت همته المعقولات لاحت له، و من كانت همته مصالح الناس رآها و اهتدى إليها، كذلك على هذا القياس. و ليست الأحلام كلها صادقة، و بحيث يجب أن يشتغل بها، فإن القوة المتخيلة ليس كل محاكاتها إنما تكون لما يفيض على النفس من الملكوت، بل أكثر ما يكون منها ذلك إنما يكون إذا كانت هذه القوة قد سكنت عن محاكاة أمور هى أقرب إليها. و الأمور التي هى أقرب إليها منها طبيعية، و منها إرادية. فالطبيعية هى التي تكون من ممازجة «3» قوى الأخلاط للروح التي تمتطيها «4» القوة المصورة و المتخيلة، فإنها أول شى‏ء إنما تحكيها و تشتغل بها. و قد تحكى أيضا آلاما تكون فى البدن و أعراضا فيه، مثل ما يكون عند ما تتحرك القوة الدافعة للمنى إلى الدفع، فإن المتخيلة حينئذ تحاكى صورا من شأن النفس أن تميل إلى مجامعتها، و من كان به جوع حكى له مأكولات، و من كان «5» به حاجة إلى دفع فضل حكى له «6» موضع ذلك، و من عرض لعضو منه أن سخن أو برد بسبب حر أو برد حكى له أن ذلك العضو منه موضوع فى نار أو فى ماء بارد. و من العجائب أنه كما يعرض من حركة الطبيعة لدفع المنى تخيل ما، كذلك ربما عرض تخيل ما لصورة مشتهاة بسبب من الأسباب، فنبعث الطبيعة إلى جمع المنى و إرسال الريح الناشرة «7» لآلة الجماع و ربما قذفت المنى، و قد يكون هذا فى النوم و اليقظة جميعا و إن لم يكن هناك «8» هيجان و شبق. (الطبيعيات)، ج‏2النفس، ص: 159
؟ [علت تنويم افكار] برخى مواقع افكار باعث خواب مى‌شوند ولى نه آنكه ناشى از اين جهت باشد، بلكه چون افكار باعث گرم شدن مغز شده و با گرماى مغز رطوبت‌ها جذب آن شده و مغز پر از رطوبت گرديده و رطوبت خواب مى‌آورد. خواب ناشى از مقصود باطنى آن است كه غذا و رطوبت‌ها گاهى در داخل جمع مى‌شوند، لذا نياز به آن است كه روح بخارى با همۀ حرارت غريزى به آن‌طرف توجه كند، تا وافى به هضم كامل باشد، لذا حواس خارجى معطل باقى مى‌مانند (و خواب مى‌آيد). 🔹و خواب ناشى از خستگى آلات و حواس آن است كه اعصاب از ابخره و اغذيه پر شده و مسدود مى‌گردد، لذا روح بخارى در آن نفوذ مى‌كند تا اين غذاها هضم شوند، يا آنكه روح بخارى از حركت كند شده، زيرا رطوبت شديد گرديده و خواب مى‌آيد. https://eitaa.com/ghanoonfeteb
🔹و آنكه محصور است، قوۀ متخيله محاكات مكان قضاى حاجت مى‌كند و آنكه عضوى از آن به خاطر گرما و سرما در معرض گرما يا سرما قرار گرفت متخيله چنين محاكات مى‌كند كه همان عضو در آتش يا آب سرد است. 🔹 از عجيب آنكه همان‌گونه كه طبيعت براى دفع منى باعث مى‌شود، چه‌بسا اگر از باب اتفاق به علتى از علل مورد محاكات قرار گيرد، طبيعت براى جمع منى دست به كار مى‌شود و بادى را كه آلت جماع را بلند مى‌كند، مى‌فرستد و چه‌بسا منى دفع مى‌شود. 🔹گاهى همين مطلب در خواب و بيدارى اتفاق مى‌افتد، در صورتى كه هيچگونه تحريك و شهوتى در كار نبوده است. 🔹 اما امور ارادى كه متخيله را مشغول مى‌دارند، آن است كه اگر نفس در حال بيدارى در صدد چيزى باشد، نفس به تامل و تدبر در آن منصرف مى‌شود و هنگامي كه خوابيد متخيله، همان چيز يا امور مسانخ با آن را محاكات مى‌كند. اين محاكات از است كه در حالت بيدارى موجود بوده است و اينها (خوابهاى پريشان) است. 🔹گاهى از تأثيرات آسمانى، احلام محاكات مى‌شود. زيرا اجرام به لحاظ مناسبت‌هاشان و مناسبات نفوس‌شان به حسب استعداد، صورى را در خيال مى‌اندازند، اين صور از حقيقى از عالم غيب و انذار، ناشى نشده است. 🔹و اما صور نيازمند به تعبير و تأويل آنهايى هستند كه از اين مناسبت‌ها به دست نيامده باشند، پس از آن مى‌فهميم كه از سبب خارج آمده و داراى معنايى است. 🔹به همين دليل در اوقات خواب و و و و و و كسى كه مزاج دارد و يا در فكر است نمى‌باشد. https://eitaa.com/ghanoonfeteb
و نيز به همين دليل، غالبا، خوابى كه در ديده مى‌شود صحيح است، زيرا خاطرات در اين وقت آرامند و اشباح و تصاوير از حركت ايستاده‌اند. وقتى قوۀ متخيله در حال خواب در مثل چنين وقتى مشغول به بدن نباشد و از حافظه و مصوره نيز مقطوع نگردد و متمكن از آنها باشد؛ پس به خوبى، شايستگى خدمت نفس را براى ديدن خواب صحيح را دارد. زيرا ناچار نفس در لوايحى كه بر آن وارد مى‌شود، نيازمند ترسيم درست صورت آن در اين قوه مى‌باشد، به بيان اينكه خود اين صور را در آن ثبت كند يا محاكات آنرا. https://eitaa.com/ghanoonfeteb
و صحيح‌ترين مردم در رويا آنهايى هستند كه عادت به راستگويى دارند. زيرا عادت دروغ و افكار فاسد حركت‌هايى خيال را بد نموده به گونه‌اى از تصحيح نفس ناطقه اطاعت نمى‌كند، بلكه حال چنين اشخاصى همانند حال خيال كسى است كه مزاجش به حركت‌هاى مشوش فاسد گرديده است https://eitaa.com/ghanoonfeteb
🔹🔹🔹بايد دانست كه درست‌ترين براى مردمى است كه داراى امزجه مى‌باشند. ✅ زيرا آنكه مزاجى دارد ولو خوب تصوير را حفظ مى‌كند؛ ولى خوب نمى‌پذيرد و آنكه مزاجى رطب دارد ولو سريع قبول مى‌كند؛ ولى به زودى از دست مى‌دهد، مثل اينكه اصلا قبول نكرده و حفظ ننموده است. https://eitaa.com/ghanoonfeteb
كيفيّت وقوع حوادث طبيعى مشاهد همه است، ولى حوادث قبل از پياده شدن در مواطن و كتب و خزاين ديگر موجودند، كه همان ملائكه و يا عوالم الهى است. اين مطلب در فلسفۀ اولى يعنى الهيات مورد بحث قرار مى‌گيرد و در اين‌جا به طور اصل موضوعى بايد آن را پذيرفت تا در محلش بحث گردد. 🔹 اما بايد دانست كه آنچه در طبيعت پياده مى‌شود، اصلى دارد كه در عوالم گوناگون مطابق آن نشئآت وجود دارد. بر طبق نشئه طبيعت هر حادثه‌اى داراى ماده و طول و عرض و عمق و زمان و مكان مى‌باشد. همين واقعيت در موطنى قبل از طبيعت در عالم مثال بوده و هست، ولى در آنجا حالت مادى ندارد، ولى طول و عرض و عمق و جهات دارد. همين موجود مثالى در عالم بالاتر ريشه دارد، ولى در آن عالم يعنى عالم عقلى طول و عرض و عمق و جهات ندارد. 🔹لذا همان‌گونه كه حواس ما اشيا را ادراك مى‌كنند و به تجريد خيالى و عقلى مى‌رسانند و تجريد حقايق در قوس صعود صورت مى‌گيرد، همچنين حوادث وقتى از عوالم بالا بخواهد پياده شود، منشرح شده و بسط مى‌يابد و از اجمال بيرون آمده و در عالم مثال به صورت مذكور و در عالم طبيعت نيز به صورت مشهود پياده مى‌شود؛ 🔹و چون عالم بر طبق علم عنائى حق سبحانه اداره مى‌شود، همه حوادث به طور اتفاقى پديد نمى‌آيند، بلكه در مواطن قبل به نظم و ترتيب وجود دفعى دارند و كم‌كم در عالم تدريج پياده مى‌شوند، ✅لذا نفوس بشرى كه مناسبت با عوالم بالا دارند و از سنخ آنجا هستند و در حقيقت ارتباط و تدبير ماده امرى عارضى براى وى مى‌باشد، در صورت تشديد مناسبت به وسيله ارتباط و علاقه‌هاى طبيعى مى‌تواند، به خزانه‌هاى قبلى دست پيدا كند و حوادث گذشته و آينده و حال را كه در آن موطن به طور اجمال در عالم عقول و يا به طور تفصيل در عالم مثال بيابد و بفهمد. 🔹بنابراين، اصل بر ديدن امور ماوراى طبيعت و غيب است و به قول حضرت استاد روحى فداه: نديدن پرسش دارد كه چرا چشمان ما باز نيست، ولى ديدن مطابق اصل است. https://eitaa.com/ghanoonfeteb
🔹در هرصورت نفس ممكن است با حوادث و صور بى‌شمارى روبرو شود، ولى آن حوادثى را در خود ضبط و نگهدارى مى‌كند كه مربوط به خود وى يا بستگان و همشهريان و يا اهل مملكت وى باشد؛ 🔹 زيرا معمولا انسان به سرنوشت خويش و يا بستگانش حساس است و علاقمند به دانستن آنهاست. به همين خاطر به محض برخورد با آنها، آن صور را در خود ضبط مى‌كند، ولى از ديگر صور مشاهد كه به آنها علاقه‌اى ندارد مى‌گذرد. ✅چنان‌كه در بيدارى انسان با صحنه‌هاى بسيارى مواجه مى‌شود، تنها صحنه‌اى كه اندكى غرابت دارد و يا در چهره‌هاى مشاهد چهرۀ دوست و يا خويشى موجود است، در خاطر وى مى‌ماند. علاوه آنكه مناسبت و قابليت در رائى نيز دخيل است، ✅ پس هركس نمى‌تواند هرمطلبى را در خود ضبط كند. نظير آن در اين‌جا برخورد هركس با حوادث اطراف خود مى‌باشد هركس از اجتماع و برخورد اشخاص، يك مطلب مناسب با فهم و شغل و مقام و موقعيت اجتماعى خود مى‌گيرد، به همين علت هركس مجذوب آنچه كه به آن علاقمند است مى‌شود، در آنجا نيز چنين است؛ چون نه از آن‌طرف حجابى است و نه بخلى. ✅ بلكه از نفوس و قوابل است كه به دليل فرورفتن در اجسام و به عوارض آن نفوسشان ماده را گرفته و زمينى شده و طالب ملاقات با آن طرف نيست. https://eitaa.com/ghanoonfeteb
🔹سپس شيخ فرمود: «همه خوابها راست نيست " ✅توضيح آنكه: قوۀ متخيله را تاكنون شناختيم و دانستيم كه محاكات آن چگونه انجام مى‌گيرد، با شناخت منشأ محاكات آن تحليل خوابهاى درست از نادرست، آسان است، زيرا منشأ محاكات آن اگر اتصال نفس با مخازن الهى باشد، خواب صحيح است. ✅ولى اگر منشأ آن طبيعت و يا ارادۀ خود شخص در تفكر مطلبى خاص باشد، در اين صورت خواب پريشان خواهد بود و داراى تعبير نيست. https://eitaa.com/ghanoonfeteb
اولين امرى كه جلوى قوۀ متخيله را مى‌گيرد و آن را به خود مشغول مى‌سازد، حالات روح بخارى است كه مطيه و سوارى قوۀ متخيله و مصوره، يعنى خيال است، قوۀ متخيله نخست تحت تأثير حالات آن قرار گرفته و صورى را كه مناسب آنست، مى‌سازد، آنگاه شيخ مواردى را در كلام خويش مى‌آورد كه محتاج به توضيح نيست. دردها و آرزوها و تمايلات باعث به كار افتادن قوۀ متخيله و ساختن صورى مطابق آنها مى‌شود. اما امور ارادى كه قوۀ متخيله را به خود مشغول مى‌دارد، مثل اينكه انسان در مطلبى فكر مى‌كند و در پيرامون آن مطالعه مى‌نمايد قوۀ متخيله در خواب همان را تجزيه و تحليل مى‌كند و چه‌بسا آن صور را نمايش داده و حتى همين فعاليت قوۀ متخيله به حلّ آن منجر مى‌شود. بنابراين در اين موارد وارد الهى در نفس جاى نگرفته است، بلكه صورت از خود نفس در نفس سان داده شده است. چنان‌كه اجرام آسمانى و نفوس فلكى بر اثر مناسبت‌ها صورى را القا مى‌كنند كه متخيله آن را محاكات كرده و خواب ديدن صورت مى‌گيرد. اين نوع خوابها نيز پريشان است. و هرگاه قوه متخيله از قيد و بند اين عوامل اشتغال‌زا، آزاد شود، ارتباطى را كه نفس حاصل نموده و معانى را كه دريافت كرده، منعكس مى‌كند و آنها را به صور مناسب درآورده و خواب صحيح پديد مى‌آيد. https://eitaa.com/ghanoonfeteb
🔹اگرچه عواملى ديگر نيز براى تصوير صحيح و صورتگرى مناسب قوۀ متخيله دخيلند. يعنى با آنكه نفس متوجه و قوۀ متخيله در اختيار نفس است و هردو متوجه عالم ملكوتند، ولى همينكه وارد آسمانى به نفس رسيد، نفس آن را به قوۀ مى‌دهد و قوۀ متخيله آن را به صورتى درمى‌آورد، اين تصوير قوۀ متخيله را كه دايما نيازمند اشتغال است به ياد تصوير ديگرى مى‌اندازد و وى آن را محاكات مى‌كند، به همين صورت سلسله‌اى از تصاوير تشكيل مى‌شود كه وقتى انسان بيدار شد، از اين زنجيرۀ تصاوير، سرگردان مى‌شود و نمى‌داند كه مطلب دريافتى چه بوده و به همين خاطر خواب احتياج به دارد، ✅مع الوصف اگر اين پرش‌ها معقول و از انسان راستگو باشد، دريافت بارقۀ آسمانى چندان مشكل نخواهد بود و معبّر مى‌تواند، انسان را به سرچشمۀ اين خواب يعنى وارد الهى راهنمايى كند، ولى اگر شخص باشد، يعنى در نزد وى اندك مناسبتى كافى است تا چيزى را به چيز ديگر تشبيه كند و يا باشد، يعنى حوادث را تحريف مى‌كند و يا انسان بدى باشد و مست و مريض و مغموم و يا داراى سوء مزاج و يا در فكر چيزى باشد، وارد الهى تحريف شده و پى‌بردن به آن دشوار، بلكه محال خواهد بود. با اين وجود، بهترين خوابها در زمانى است كه افكار روزانه و تصاوير اين سوئى آرام گيرند و قوۀ متخيله اندكى آزاد شود و اين زمان سحرگاه است كه هوا آرام و لطيف و محيط بدون آلودگى صدا و نفس بدون خاطرات روزانه است وارد الهى يا خود بدون تغيير ضبط مى‌شود و يا با صورت مناسب ترسيم و محفوظ مى‌شود. بنابر ادلّۀ فوق كسانى كه مزاجى معتدل دارند، خوابهايى درست دارند و مزاجهايى كه به نحوى از اعتدال خارجند، خواب را تحريف مى‌كنند و يا در ضبط و حفظ آن ناتوانند. https://eitaa.com/ghanoonfeteb/852
ناشى از آن است كه بخارى كه در جايش با آن آشنا خواهى شد، به رفته و شده و لذا قدرت بر ندارد؛ بنابراين به فرومى‌رود و قواى هم از آن تبعيت مى‌كنند. اين گاهى ناشى از هاى بدنى و گاهى ناشى از و در برخى اوقات ناشى از است؛ زيرا هم باعث مى‌شود، بلكه گاهى ترس باعث مى‌شود. https://eitaa.com/ghanoonfeteb/852
[مراتب مردم در تذكر و علل آن] براى عده‌اى از مردم تعلم و يادگيرى آسان‌تر از تذكر و يادآورى است، زيرا سرشت تعلم بر انتقال ضرورى و حتمى به مطلوب است. عده‌اى برعكس ايشانند. عده‌اى ذكرى قوى، ولى تذكرى ضعيف دارند، زيرا داراى مزاجى مى‌باشند، لذا آنچه مى‌گيرند نگه مى‌دارند، ولى ايشان داراى نفسى چابك كه ماده‌اى تابع افعال تخيل و سان دادنهايش باشد، ندارند و عده‌اى عكس اين گروهند. مردم در تذكر فطن‌ترين آنها در فهم اشاراتند. زيرا اشاره‌ها شخص را از محسوسات به معانى غير محسوس منتقل مى‌كند. پس آنكه در اشارات فطن باشد، سرعت تذكر دارد، عده‌اى از مردم فهمى قوى دارند، ولى ذكر و حافظه آنها ضعيف است. تقريبا شأن فهم و ذكر متضاد است. زيرا فهم نيازمند ماده‌اى براى صور باطنه است كه خوب قبول نقش كند و رطوبت كمك آنست. ولى ذكر نياز به ماده‌اى دارد كه صور متصور و متمثّل در آن به سختى از آن زايل شوند و آن ماده‌اى مى‌خواهد، به همين خاطر اجتماع هردو دشوار است. بيشتر كسانى كه ، آنهايى هستند كه حركات ايشان زياد نيست و مقاصد آنها متفنن نمى‌باشد. آنكه مقاصدى گوناگون و حركاتى فراوان دارد، خوب به ياد نمى‌آورد. بنابراين ذكر علاوه بر مادۀ مناسب نياز به آن دارد كه نفس با ولع به صورت و معناى مورد حفظ روى آورد و به سبب اشتغال به چيز ديگر از آنها منقطع نشود. به همين خاطر كودكان با آنكه مزاجى رطوبتى دارند، خوب حفظ مى‌كنند، زيرا نفوس آنها همانند بزرگسالان مشغول نيست، لذا آنچه را كه مورد اقبالشان است به سبب امور ديگر فراموش نمى‌كنند، ولى جوانان به خاطر حرارت و حركات گوناگون و با مزاج خشكى كه دارند، همانند يادآورى كودكان و نوجوانان نيست. پيران به خاطر غالب، آنچه را كه مشاهده مى‌كنند به ياد نمى‌آورند. https://eitaa.com/ghanoonfeteb/852
🔹🔹تربت امام حسین(علیه‌السلام) برای دفع بیماری‌ها🔹🔹 استفادۀ از تربت هم برای دفع بیماری‌ها، خیلی مؤثر است با که وجود دارد و بنده خیلی دارم؛ حتی بیماری‌های که نیاز به شیمی‌درمانی داشتند، استفاده از تربت شد حتی میکروب از بدنشان دفع شده بود و پزشک هم کرد. موارد متعدد بوده است. در عین حال ما تسلیم مصلح الهی هم هستیم؛ اما در عین حال توصیه می‌کنم غافل نباشید از تربت سیدالشهدا(علیه‌السلام) طبق روایتی که دارد. این تربت را در حدود لیتر آب آشامیدنی بریزید و سورۀ ، الکرسی، سورۀ، سورۀ ، سورۀ ، سورۀ ، سورۀ ، و هر کدامش را مرتبه به آب می‌خوانید و آب را می‌بندید مجاور هوا نباشد و بعد به ، خیلی زیاد از این آب مرتب استفاده می‌کنید و هیچ دیگر نمی‌خورید یعنی تمام آبی که میل می‌کنید حتی چای شربت، آب غذایتان به وفور از این آب بخورید. از به بعد عجیبی را در خودتان احساس می‌کنید و در پایان هفته روایت دارد بیماری‌ها از بدنتان دفع می‌شود. این‌ها برای آرامش جسمی و روحی است. هرچه می‌توانید خودتان را به خدای متعال وصل کنید، به حجت الهی خودتان را وصل کنید. جسمتان را به مسجد انس بدهید. تعظیم شعائر، این‌ها هر کدامش دل‌ها را شاد می‌کند و آن شادی ظاهری ان شاء الله زندگی خوب و با نشاطی را برای خودتان رقم بزنید. http://www.abolhasanmahdavi.ir/news/show/5066/%D9%85%D8%B4%D8%B1%D9%88%D8%AD-%D8%AE%D8%B7%D8%A8%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%86%D9%85%D8%A7%D8%B2-%D8%B9%DB%8C%D8%AF%D9%82%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D9%86-31-%D9%85%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%AF-1397/ https://eitaa.com/ghanoonfeteb
🔹«محمد بن يعقوب عن عدة من اصحابنا عن احمد بن محمد عن ابن محبوب عن رفاعه قال: «قلت لابي عبد الله(ع): اشتري الجارية فربّما احتبس طمثها من فساد دم او ريح في رحم فتسقي دواء لذلك فتطمث من يومها، افيجوز ذلك و انا لا أدري من حبل هو او غيره؟ فقال لي : لا تفعل ذلك، فقلت له : انّه انّما ارتفع طمثها منها شهراً ولو كان ذلك من حبلٍ انّما كان نطفةً كنطفة الرجل الذي يعزل، فقال لي : انّ النطفة اذا وقعت في الرحم تصير الي علقةٍ ثم الي مضغة، ثم الي ما شاء الله و إنّ النطفة اذا وقعت في غير الرحم لم يخلق منها شي‌ء، فلا تسقها دواء اذا ارتفع طمثها شهراً و جاز وقتها الذي كانت تطمث فيه»[3] . ✅ترجمه: سؤال از است كه زمان او به تأخير افتاده و نمي‌داند در اثر است يا در اثر ، آيا وي مي‌تواند استفاده كند و در نتيجه استفاده از دوا عادت وي برگردد؟ 🔹حضرت مي‌فرمايند : اين كار را نكند. 🔹سائل مجدداً مي‌پرسد عادت وي فقط يك ماه به تأخير افتاده است و اگر باشد از بين بردن نطفه مانند كسي است كه با عزل، نطفه را از بين مي‌برد ]كانّ چطور عزل را جايز مي‌دانيد ولي اين مورد را جائز نمي‌شماريد 🔹[ حضرت مي‌فرمايند : ]اين مورد با عزل تفاوت دارد چرا كه[ نطفه هنگامي كه در رحم واقع مي‌شود امكان تبديل به مضغه و سپس به علقه و سپس به آنچه خدا بخواهد، دارد؛ ولي نطفه‌اي كه در غير رحم ريخته مي‌شود قابليت ايجاد چيزي را ندارد، پس چنين كسي حق استفاده از دوا را ندارد. (ط - الإسلامية)، ج‌3، ص: 108. https://eitaa.com/ghanoonfeteb
عزیزانی که اهل مطالعه هستید نیم ساعت سه ربع که مطالعه می‌کنید خسته می‌شوید. برای اینکه خسته نشوید راهش این است هر یک ربعی یک استکان پهلویتان بگذارید هر یک ربعی که گذشت نصف آب بزنید به صورت و دوباره مطالعه‌تان را ادامه بدهید. 🔹بعد که دارم این است گاهی ۵ ساعت تا ۷ ساعت هرچه می‌خواهید تا شب، تا صبح مطالعه می‌کنید و اصلاً خسته هم نمی‌شوید. خیلی عجیب است این آبی که به صورت زده می‌شود ظرفیت بدن را خیلی زیاد می‌کند و گاهی ۱۵ ساعت خود من کار می‌کنم و هیچ‌وقت خسته هم نمی‌شوم و یک دلیلش هم همین است که آب را انسان به صورتش که می‌زند خیلی راحت می‌رود جلو بدون اینکه هیچ استراحتی بکند. بیشترش هم بوده، من گاهی تا ۱۹ ساعت ۲۰ ساعت پشت سر هم یعنی یک سره کار داشتم، حالا کار خاصی مثلاً رانندگی بوده است. در حد نزدیک به ۲۰ ساعت یک سره اینکه هیچ بکنم رانندگی داشتم؛ برای اینکه جایی کار داشتم. خودم رانندگی کردم و بدون استراحت رفتم. این راهش همین است. اینکه انسان مرتب آب به صورتش بزند اصلاً نمی‌شود. اخیراً نیروی انتظامی یاد گرفته‌اند که می‌گویند هر دوساعتی مثلاً یک ربع نیم ساعت استراحت بکنید. این هم خوب است؛ اما بهتر از آن این است. افراد هنوز این را نمی‌دانند که این شستن صورت چه آثار و برکاتی دارد https://eitaa.com/ghanoonfeteb
جوان باید این‌ها را بداند و آن این است که پیامبر ما علاوه بر اینکه خصوصی بود هر موقع که از بیرون می‌آمدند و خودشان را خشک می‌کردند، بلافاصله حوله را . در این خیلی نکات مهمی است. این‌ها را پزشک‌ها باید بیایند بنشینند و این برنامه را ببینند که این چه است و روی این روایت‌ها بنشینند بررسی بکنند که ولو حوله از کسی دیگر هم نیست؛ اما همان بدن خودتان عرقی که بیرون می‌آید که خودتان متوجه نیستید، چون بدن خیس است و از حمام بیرون آمدید بالاخره عرق فراوانی بدن دارد می‌کند. می‌ایستید بدن را می‌خشکانید. این را سعی کنید ولو با آب ساده، نیاز نیست حالا با پودر و این‌ها بشویید، همان با آب ساده فوری بشویید و حوله را روی بند بیندازید. این‌ها نکات خیلی مهمی است که... .
نشستن در جای مرطوب دوم «وَ الْقُعُودُ عَلَى النَّدَاوَةِ»؛ نشستن روی جای مرطوب، این هم خیلی بد است که هم رطوبت به بدن کشیده می‌شود. همین که الآن گفته می‌شود نتیجۀ همین است یا کمر درد. ✅ ما جوان بودیم در برای می‌رفتیم. آن‌وقت ماه را به آنجا می‌رفتم. آن اتاقی که در حوزۀ علمیه بود؛ البته طلبه نداشت. در حوزه‌اش می‌رفتیم، طلبه نداشت. ما شب‌ها آنجا استراحت می‌کردیم و روزها به مساجد برای تبلیغ می‌رفتیم. آن‌وقت اتاقی که در آن استراحت می‌کردیم خیلی داشت. ما هم نمی‌دانستیم. آن موقع کسی این‌ها را به ما نمی‌گفت. ما هم هر سال یک چند سال ماه رمضان را به آنجا می‌رفتم هر سالی که می‌رفتم از روز هشتم به بعد که می‌شد کمر درد می‌گرفتم و نمی‌دانستم علتش هم چیست. خب سال اول فکر کردیم حالا یک کمر درد پیدا کرده‌ایم و بالاخره دیگر مدام هم شدید می‌شد و دیگر حالا بعد معالجه کردیم. سال بعد که رفتیم دوباره همین‌طور شد. دقیقاً یادم آمد که از روز اول تا هشتم متوجه نمی‌شدم؛ یعنی بدن تأثیر می‌گرفت. این‌طور نیست که از شب اول یک مرتبه این‌طور بشود. یک دفعه شب هشتم نهم که می‌شد کم‌کم می‌دیدم کمر درد دوباره شروع شد. سال بعدش که تکرار شد فهمیدم، مدام نشستم و فکر کردم که علتش چه است. دیدم مال نمی است که داخل اتاق بود. این است که روایت را ببینید چقدر زیبا می‌فرماید که نشستن روی جای مرطوب این هم پیری می‌آورد. https://eitaa.com/ghanoonfeteb
✅كلامى بلند در بلكه وقتى نفوس قوى شريف، همانند مبادى عاليه باشند، مادۀ موجود در عالم از آنها فرمان مى‌برد و اثر مى‌پذيرد و در ماده، صورت متخيّل آنها پديد مى‌آيد؛ زيرا همانطور كه بيان خواهيم كرد، نفس انسانى در ماده‌اش منطبع نيست ولى همت آن به بدنش مصروف است. پس اگر اين نوع از ارتباط به وى قدرت دگرگونى عنصر بدنى از مقتضاى طبيعى‌اش مى‌دهد عجب نيست كه نفس شريف بسيار قوى تأثيرش از ماده بدنى خويش تجاوز كند، در حالى كه غريق تمايلات شديد به آن بدن نباشد. علاوۀ بر آن اين نفس در طبقۀ خود عالى رتبه و در سلطنتش بر آن قوى باشد، پس چنين نفسى مى‌تواند را شفا دهد و را بيمار كند و به تبع آن طبايعى را منهدم كند، طبايعى را تقويت كند و عناصر را براى آن طبايع استحاله نمايد به گونه‌اى كه غير آتش، آتش شود و غير ارض ارض شود و به ارادۀ اين نفس باران ببارد و فراوانى پديد آيد. چنان‌كه باعث زمين‌گرفتگى (و خسف) و وبا شود، همه اين حوادث با عقلى مدلل است. https://eitaa.com/ghanoonfeteb
✅آنگاه امر به تأمل و انديشه مى‌كند و مى‌فرمايد: ✅بيمار با تخيّل صحت از بستر برمى‌خيزد و سالم با تخيّل بيمارى بيمار مى‌شود. در كتب مثال بچه‌هاى مكتبى و تلقين بيمارى به معلم‌شان براى تعطيلى مكتب‌خانه آمده است كه القاى تصور بيمارى از طرف شاگردان، استاد را بيمار كرده است. اثر روانى تلقين و ايجاد صور دلخواه در اشخاص مورد تصديق دانشمندان امروز است. ✅امروز براى معالجه انواع بيمارى‌ها و ديگر مقاصد گوناگون اين روش به طور وسيع به كار مى‌رود و روزبه‌روز در چگونگى استفاده از راههاى مختلف آن پيشرفت حاصل مى‌شود و همانطور كه فرمود: 🔹استفاده از اين روش براى درمان، بسيار موثرتر از دارو است. ديگر بر تأثير صور تخيّلى و وهم، رفتن بر روى تنۀ درختى كه بر روى پرتگاه قرار دارد مى‌باشد، تصور سقوط شخص را به داخل پرتگاه مى‌اندازد، يعنى تصور با تمكّن در نفس باعث عكس العمل قواى عامله شده و تعادل شخص به هم مى‌خورد و سقوط مى‌كند. ✅اكنون كه اين موارد روشن شد، تأثير نفوس اشخاص در ديگران و يا مواد ديگر را به ميان مى‌كشد و مى‌فرمايد: تأثير شورچشمان و وهم عامل در ديگران واضح است و هركس مشهودات و تجاربى در اين زمينه دارد. بنابراين نفوس انسانى به دليل اينكه منطبع در ماده نيست، بلكه مجرد مى‌باشد و از سنخ مبادى عاليه مى‌شود، همانند ايشان مى‌توانند مواد اين عالم را لباس صورت بپوشانند و حتى مواد اين عالم بهتر از ايشان قبول صورت مى‌كنند، تا از اضدادشان. به همين خاطر قوت نفوس اين دسته از اشخاص باعث بيرون آمدن از حيطۀ بدن و تأثير در ديگران و مواد ديگر است و همين منشأ معجزات و كرامات است. 😳😳😳 😳😳😳 https://eitaa.com/ghanoonfeteb
در نظامي عروضي سمرقندي آورده است كه حكيم و طبيب بزرگ كه حاذق‌ترين طبيب عصر خود بوده است، براي درمان سينه فضل‌بن يحيي دست به معالجه برد و هر‌ چه در اين باب بود انجام داد ولي نكرد در آخر گفت:"مگر از تو است پدر را خشنود كن تا من اين علت از تو ببرم". پس از كسب رضايت پدر، جاثليق به همان روش و داروها ايشان را درمان كرد. وقتي فضل از ايشان مي‌پرسد چگونه علت را فهميدي، حكيم جاثليق مي‌گويد: "من هر معالجتي كه بود بكردم، سود نداشت. گفتم اين مرد بزرگ، از جايي خورده است. بنگريستم هيچ كس نيافتم... تا خبر يافتم كه پدر از تو بيازرده است و ميان تو و او نقاري(نزاعي) هست، من دانستم كه از آن است...". https://eitaa.com/ghanoonfeteb
حضرت حسن‌زاده در كتاب طب و طبيب و تشريح مي‌فرمايند: جناب بوعلي در قانون(كتاب چهارم) در بيماري سرطان گويد« كه سرطان را مجروح نكنند كه قطع عضو سرطان گرفته موجب زيادتي شرّ مي‌شود و در عضو ديگر پديد مي‌آيد» كه اين دستور هنوز تا امروز در حدّي به قوّت خود باقي است. https://eitaa.com/ghanoonfeteb
طبيب حاذق طبيبي است كه حكيم روحاني هم باشد و از تأثير امراض روحي بر جسم به خوبي واقف باشد بلكه اصلي برخي از امراض را در آنجا جستجو نمايد تا در درمان توفيق يابد. 🔹آيات و روايات زيادي مؤيد بر اين مطلب مي‌باشند. به ذكر يك آيه و دو روايت بسنده مي‌كنيم: 🔹ومَا أَصَابَكُم مِّن مُّصِيبَةٍ فَبمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَيَعْفُو عَن كَثِيرٍ (سوره شوري آيه 30). ✅رسول اكرم صلي‌الله‌و‌عليه‌و‌آله مي‌فرمايد: 🔹بابان معجّلان عقوبتهما في الدنيا، البغي و‌العقوق (دو چيز است كه كيفر آن را در دنيا به سرعت مي‌دهند: ظلم و بد‌رفتاري با پدر و مادر). https://eitaa.com/ghanoonfeteb
پس اگر طبيب چشم باطن بين عارف را ندارد نبايد بكلي اين بعد را منكر گردد يا رها كند بلكه با و جو علت را دريابد البته توجه به حق و عدم پرد‌ه‌دري و حفظ بيمار هم داشته باشد و در مواردي كه در درمان توفيق نمي‌يابد و علت را هم نمي‌يابد را به بيمار واگذار نمايد و از وي بخواهد كه از خود و كند و ببيند كه احياناً چه را شكسته يا چه عمل از او سر زده تا به اين گرفتار شده است https://eitaa.com/ghanoonfeteb
✅ﻋﻠﻰ ﺍﻟﺠﻤﻠﻪ ﺳﺒﺐ ﻧﺎﺑﻮﺩﻥ ﺷﻬﻮﺕ 1️⃣ ﻳﺎ ﺧﻠﻄﻰ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺪ ﺍﻧﺪﺭ ﻣﻌﺪﻩ ﻭ ﺭﮒ‌ﻫﺎ 2️⃣ ﻳﺎ ﻣﺮﺩﻩ ﺷﺪﻥ ﻗﻮﺕ نفسانی https://eitaa.com/ghanoonfeteb
✅باب دهم از گفتار نهم از كتاب معالجات ✅ اندر علت ‏ اين علّت را جوع البقرى از بهر آن گويند كه گاو را بسيار افتد، و 1️⃣اين علّت از پس افتد و اين گرسنگى همه اندام ها باشد و معده طعام نخواهد و طبع نرم باشد و رگها بدان سبب تهى گردد و برود و بيمار مى‏گردد. 2️⃣و گاه باشد كه سبب بيهوش گشتن بيمار باشد ‏طعم، را گرانى كند و مزاج او را تباه كند و از كار باز دارد و را بميراند و بدان سبب اندامها بماند؛ و بسبب گرسنگى اندامها و ناخواستن معده طعام را، قوت ساقط شود و افتد. الطبية و المباحث العلائية، ص: 414 https://eitaa.com/ghanoonfeteb
قال الفخر الرازي في السرّ المكتوم: «التجربة و القياس يشهدان بأن التصوّرات قد تكون مبادي‏ء لحدوث الكيفيّات في البدن: فانّ الغضب القوي قد يفيد السخونة في البدن، و كذا الاوهام على ما ثبت من نهي المرعوف عن النظر الى الاشياء الحمر، و المصروع عن النظر الى الاشياء القوية اللمعان و الدوران، و ما ذلك إلّا لأن النفس خلقت مطيعة للأوهام». https://eitaa.com/ghanoonfeteb