#داستان_راستان | ۱۲۴
❒ شکایت از شوهر
╔═ೋ✿࿐
علی علیه السلام در زمان خلافت خود کار رسیدگی به شکایات را شخصاً به عهده میگرفت و به کَس دیگری واگذار نمیکرد.
روزهای بسیار گرم ☀️ که معمولا مردم، نیمروز در خانههای خود استراحت میکردند او در بیرون دارالاماره در سایه دیوار مینشست که اگر احیاناً کسی شکایتی داشته باشد بدون واسطه و مانع شکایت خود را تسلیم کند.
گاهی در کوچهها و خیابانها راه میافتاد، تجسس میکرد و اوضاع عمومی را از نزدیک تحت نظر میگرفت.
یکی از روزهای بسیار گرم، خسته و عرق کرده به مقر حکومت مراجعت کرد.
زنی را جلو در ایستاده دید.
همینکه چشم زن به علی افتاد جلو آمد و گفت شکایتی دارم:
«شوهرم به من ظلم کرده، مرا از خانه بیرون نموده، به علاوه مرا تهدید به کتک کرده و اگر به خانه بروم مرا کتک خواهد زد. اکنون به دادخواهی نزد تو آمدهام.».
بنده خدا! الآن هوا خیلی گرم است، صبر کن عصر هوا قدری بهتر بشود، خودم به خواست خدا با تو خواهم آمد و ترتیبی به کار تو خواهم داد.
اگر توقف من در بیرون خانه طول بکشد، بیم آن است که خشم🤬 او افزون گردد و بیشتر مرا اذیت کند.
علی لحظهای سر را پایین انداخت، سپس سر را بلند کرد در حالی که با خود زمزمه میکرد و میگفت:
«نه، به خدا قسم نباید رسیدگی به دادخواهی مظلوم را تأخیر انداخت. حق مظلوم را حتماً باید از ظالم گرفت و رُعب ظالم را باید از دل مظلوم بیرون کرد تا با کمال شهامت و بدون ترس و بیم در مقابل ظالم بایستد و حق خود را مطالبه کند.»[¹]
بگو ببینم خانه شما کجاست؟
فلان جاست.
برویم.
علی به اتفاق آن زن به در خانهشان رفت، پشت در ایستاد و به آواز بلند فریاد کرد:
«اهل خانه! سلام علیکم.»
جوانی بیرون آمد، که شوهر همین زن بود. جوان علی را نشناخت، دید پیرمردی که در حدود شصت سال دارد به اتفاق زنش آمده است. فهمید که زنش این مرد را برای حمایت و شفاعت با خود آورده است؛ اما حرفی نزد.
علی علیه السلام فرمود:
«این بانو که زن تو است از تو شکایت دارد، میگوید: تو به او ظلم و او را از خانه بیرون کردهای. بعلاوه تهدید به کتک نمودهای. من آمدهام به تو بگویم از خدا بترس و با زن خود نیکی و مهربانی کن.».
به تو چه مربوط که من با زنم خوب رفتار کردهام یا بد؟! بلی من او را تهدید به کتک کردهام؛ اما حالا که رفته تو را آورده و تو از جانب او حرف میزنی او را زنده زنده آتش خواهم زد.
علی از گستاخی جوان برآشفت، دست به قبضه شمشیر برد و از غلاف بیرون کشید.
آنگاه گفت:
«من تو را اندرز میدهم و #امر_به_معروف و نهی از منکر میکنم، تو اینطور جواب مرا میدهی؟!
صریحا میگویی من این زن را خواهم سوزاند؟!
خیال کردهای دنیا این قدر بیحساب است؟!»
فریاد علی که بلند شد مردمِ عابر از گوشه و کنار جمع شدند. هرکَس که میآمد، در مقابل علی تعظیمی میکرد و میگفت:
«السلام علیک یا امیرالمؤمنین.».
جوان مغرور 😧 تازه متوجه شد با چه کسی روبرو است، خود را باخت و به التماس افتاد: یا امیرالمؤمنین! مرا ببخش، به خطای خود اعتراف میکنم. از این ساعت قول میدهم مطیع و فرمانبردار زنم باشم، هرچه فرمان دهد اطاعت کنم.
علی علیهالسلام رو کرد به آن زن و فرمود:
«اکنون برو به خانه خود؛ اما تو هم مواظب باش که طوری رفتار نکنی که او را به اینچنین اعمالی وادار کنی.»[²]
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[۱] . عبارت این است: - «لا و الله، او یؤخذ للضعیف حقه من القوی غیر متعتع.» - این جمله از کلام رسول اکرم صلی الله علیه و آله اقتباس شده است. خود #امیرالمؤمنین علیهالسلام و صحابه دیگر از رسول خدا صلیالله علیه وآله نقل کردهاند که مکرر میفرمود: « - لن تقدس امة حتی یؤخذ للضعیف حقه من القوی غیر متعتع - » (کافی، باب امر به معروف و نهی از منکر؛ ایضا نهج البلاغه، فرمان مالک اشتر) یعنی هرگز ملتی منزه و قابل احترام نخواهد شد مگر اینکه به پآیهای برسد که حق ضعیف از قوی باز ستانده شود بدون آنکه زبان ضعیف در مقابل قوی به لکنت بیفتد.
[۲] . بحارالانوار، جلد 9، چاپ تبریز، صفحه 598
╭─────๛- - - 📖 ┅╮
│📚 @ghararemotalee
│📱 @Mabaheeth
╰───────────
#داستان_راستان | ۱۲۵
❒ کارهای خانه
╔═ೋ✿࿐
علی بن ابی طالب علیهالسلام و زهرای مرضیه سلام الله علیها پس از آنکه با هم #ازدواج کردند و زندگی مشترک تشکیل دادند، ترتیب و تقسیم کارهای خانه را به نظر و مشورت رسول اکرم صلّیعلیه وآله وسلم واگذاشتند، به آن حضرت گفتند:
«یا رسول الله ما دوست داریم ترتیب و تقسیم کارهای خانه با نظر شما باشد.».
پیامبر صلیاللهعلیهوآله کارهای بیرون خانه را به عهده علی علیهالسلام و کارهای داخلی را به عهده زهرای مرضیه علیهاالسلام گذاشت.
❣علی و زهرا علیهماالسلام از اینکه نظر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را در زندگی خصوصی خود دخالت دادند و رسول خدا صلیاللهعلیهوآله با مهربانی و محبت
خاص از پیشنهاد آنها استقبال کرد و نظر داد، راضی و خرسند بودند. مخصوصا زهرای مرضیه سلام الله علیها از اینکه رسول خدا صلیالله علیه وآله او را از کار بیرون معاف کرد خیلی اظهار خرسندی میکرد، میگفت:
«یک دنیا خوشحال شدم که رسول خدا صلیاللهعلیهوآله مرا از سروکار پیدا کردن با مردان معاف کرده است.».
از آن تاریخ کارهایی از قبیل آوردن آب و آذوقه و سوخت و خرید بازار را علی علیهالسلام انجام میداد، و کارهایی از قبیل آرد کردن گندم و جو به وسیله آسیا دستی و پختن نان و آشپزی و شستشو و تنظیف خانه به وسیله زهرا علیهاالسلام صورت میگرفت.
در عین حال علی علیه السلام هر وقت فراغتی مییافت در کارهای داخلی به کمک زهرا سلام الله علیها میپرداخت.
یک روز پیامبر صلیاللهعلیهوآله به خانه آنان آمد و آنان را دید که با هم کار میکنند.
پرسید کدامیک از شما خستهتر هستید تا من به جای او کار کنم؟ علی عرض کرد: «یا رسول الله! زهرا علیهاالسلام خسته است.».
رسول اکرم صلیالله علیه وآله به زهرا سلام الله علیها استراحت داد و لختی خود به کار پرداخت.
از آن طرف هر وقت برای علی گرفتاری یا مسافرت یا جهادی پیش میآمد زهرای مرضیه سلام الله علیها کار بیرون را نیز انجام میداد.
این روش همچنان ادامه داشت؛ علی و زهرا علیهماالسلام کارهای خانه خود را خودشان انجام میدادند و خود را به خدمتکاری نیازمند نمیدیدند.
تا آنکه صاحب فرزندانی شدند و کودکانی عزیز در کلبه محقر ولی روشن و باصفای آنها چشم گشودند. در این هنگام طبعاً کار داخلی خانه زیادتر و زحمت زهرا سلام الله علیها افزون گشت.
یک روز علی علیه السلام دلش به حال همسر عزیزش سوخت، دید رُفت و روب خانه و کارهای آشپزی جامههای او را غبارآلود و دودی کرده، بعلاوه از بس که با دستهای خود آسیا دستی را چرخانیده دستهایش آبله کرده و بند مشک آب که در مواقعی به دوش کشیده و از راه دور آورده روی سینهاش اثر گذاشته است.
به همسر عزیزش پیشنهاد کرد به حضور رسول اکرم صلّی الله علیه وآله برود و از آن حضرت خدمتکاری برای کمک خودش بگیرد.
زهرا سلاماللهعلیها پیشنهاد را پذیرفت و به خانه رسول اکرم صلیالله علیه وآله رفت.
اتفاقا در آن وقت گروهی در محضر رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله نشسته و مشغول صحبت بودند. زهرا علیهاالسلام شرم کرد در حضور آن جمعیت تقاضای خود را عرضه بدارد، به خانه برگشت. رسول اکرم صلیالله علیه وآله متوجه آمد و رفت زهرا سلام الله علیها شد، فهمید که دخترش با او کار داشته و چون موقع مقتضی نبود مراجعت کرده است.
صبح روز بعد رسول اکرم صلیالله علیه وآله به خانه آنها رفت.
💕 اتفاقا علی و زهرا علیهماالسلام در آن وقت پهلوی یکدیگر آرمیده و یک روپوش روی خود کشیده بودند. رسول خدا از بیرون اتاق با آواز بلند گفت:
«السلام علیکم.».
علی و زهرا علیهماالسلام از شرم جواب ندادند.
بار دوم گفت: «السلام علیکم.»
باز هم سکوت کردند.
سومین بار فرمود: «السلام علیکم.».
...
رسول اکرم صلیالله علیه وآله رسمش این بود که هر گاه به خانه کسی میرفت، از پشت در خانه یا درِ اتاق با آواز بلند سلام میکرد، اگر جواب میدادند اجازه ورود میخواست و اگر جواب نمیدادند تا سه بار سلام خود را تکرار میکرد، اگر باز هم جواب نمیشنید مراجعت میکرد.
علی علیه السلام دید اگر جواب سلام سوم پیغمبر را ندهند پیغمبر مراجعت خواهد کرد و از فیض زیارت آن حضرت محروم خواهند ماند، از این رو با آواز بلند گفت:
«و علیک السلام یا رسول الله! بفرمایید.».
پیغمبر وارد شد و بالای سر آنها نشست.
به زهرا علیهاالسلام گفت:
«تو دیروز پیش من آمدی و برگشتی، حتماً کاری داشتی، کارت را بگو!».
علی علیهالسلام عرض کرد: «یا رسول الله اجازه بدهید من به شما بگویم که زهرا علیهالسلام برای چه کاری آمده بود.
من زهرا سلام الله علیها را پیش شما فرستادم.
علتش این بود: من دیدم کارهای داخلی خانه زیاد شده و زهرا سلام الله علیها به زحمت افتاده است، دلم به حالش سوخت. دیدم رُفت و روب خانه و پای اجاق رفتن، جامههای زهرا سلام الله علیها را غبارآلود و دودی کرده، دستهایش در اثر گرداندن آسیادستی آبله کرده، بند مَشکِ آب روی سینهاش اثر گذاشته است؛ گفتم بیاید به حضور شما تا مقرر فرمایید از این پس ما خدمتکاری داشته باشیم که کمک زهرا سلام الله علیها باشد.».
رسول اکرم صلیالله علیه وآله نمیخواست که زندگی خودش یا عزیزانش از حد فقرای امت- که امکانات خیلی کمی داشتند- بالاتر باشد، زیرا مدینه در آن ایام در فقر و احتیاج به سر میبرد. مخصوصاً عدهای از فقرای مهاجرین با نهایت سختی زندگی میکردند. از آن طرف با روحیه دخترش زهرا سلام الله علیها آشنایی داشت و میدانست زهرا علیهالسلام چقدر شیفته عبادت و معنویت است و ذکر خدا چقدر به او نیرو و نشاط میدهد! از این جهت فرمود:
«میل دارید چیزی به شما یاد بدهم که از همه اینها بهتر باشد؟»
بفرمایید یا رسول الله!
هر وقت خواستید بخوابید،
📿 سی و سه مرتبه ذکرسبحان الله
📿 و سی و سه مرتبه ذکر الحمد للَّه
📿 و سی و چهار مرتبه ذکر الله اکبر را فراموش نکنید.
اثری که این عمل در روح شما میبخشد، از اثری که یک خدمتکار در زندگی شما میبخشد بسی افزونتر است.
زهرا سلام الله علیها که تا این وقت هنوز سر را از زیر روپوش بیرون نیاورده بود، سر را بیرون آورد و با خوشحالی و نشاط سه بار پشت سر هم گفت:
«به آنچه خدا و پیغمبر خشنود باشند خشنودم.»[¹]
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[۱] . بحار، ج 10/ ص 24 و 25
╭─────๛- - - 📖 ┅╮
│📚 @ghararemotalee
│📱 @Mabaheeth
╰───────────
31.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⁉️ #سوال:
🗯 فروید میگه: دین هرگز نخواهد توانست که در این جهان نیازهای اساسی مردم را برآورده کند در نتیجه وعده تأمین آنها را در جهان دیگری به مردم میدهد !!! 😳
🎧 #جواب این سوال را #بشنوید...
╭─────๛- - - 📖 ┅╮
│📚 @ghararemotalee
│📱 @Mabaheeth
╰───────────
#نهج_البلاغه
#توصیه_های_پدرانه | ۶
📜 متن : وَ أَلْجِئْ نَفْسَکَ فِی أُمُورِکَ کُلِّهَا إِلَى إِلَهِکَ، فَإِنَّکَ تُلْجِئُهَا إِلَى کَهْف حَرِیز، مَانِع عَزِیز.
وَ أَخْلِصْ فِی الْمَسْأَلَةِ لِرَبِّکَ فَإِنَّ بِیَدِهِ الْعَطَاءَ وَ الْحِرْمَانَ
أَکْثِرِ الاِسْتِخَارَةَ وَ تَفَهَّمْ وَصِیَّتِی وَ لاَ تَذْهَبَنَّ عَنْکَ صَفْحاً فَإِنَّ خَیْرَ الْقَوْلِ مَا نََعَ وَ اعْلَمْ أَنَّهُ لاَ خَیْرَ فِی عِلْم لاَ یَنْفَعُ وَ لاَ یُنْتَفَعُ بِعِلْم لاَ یَحِقُّ تَعَلُّمُهُ.
╭───
│ 🌐 @Mabaheeth
╰──────────