طرح کلی اندیشۀ اسلامی در قرآن - جلسۀ اول - ایمان 1.mp3
12.33M
🏷 جلسه اول | ایمان (١)
🎙 پای منبر استاد سید علی حسینی خامنه ای مدظله العالی
📻 صوت کامل سلسله جلسات #طرح_کلی_اندیشۀ_اسلامی در قرآن
🗓 پنجشنبه ۲۸شهریور۱۳۵۳ شمسی،
دوم رمضانالمبارک۱۳۹۴ قمری
╭═══════๛- - - ┅┅╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
04_Jalase-1.mp3
7.11M
#صوت_خلاصه جلسه اول
🔸 ایمان (۱)
[ کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن]
📻 استاد سید علی خامنهای
◤ ※∵ [※] ∴ ※ ◢
╭═══════๛- - - ┅┅╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
1_494430302(1).pdf
194.3K
💠 فایل pdf جلسه اول ایمان1
" کسانی خود را بنده خدا میدانند اما بنده فرمان خدا نیستند ..! "
🔺دین نمیگوید نیروهایت را متوقف بگذار! دین میگوید سرعت بگیر هرچه بیشتر، مسابقه بده هرچه زیادتر، اما به سوی چه؟ به سوی چیزی که شایسته توست، نه به سوی یک وجب آب و گل، نه به سوی فلان مبلغ ناچیز، نه به سوی زندگی مادی دنیا که هرچه باشد برای تو کوچک و کم است، ای انسان بزرگ! به سوی چیزی که با عظمت تو، با مقام تو سازگار باشد که انسان، عالیترین موجودات این جهان است. بزرگترین عظمتهای وجود، بعد از پروردگار، در همین کالبد کوچک و محدود است. ای انسان بزرگ! سرعت بگیر، مسابقه بده اما به سوی چه؟ "اِلی مَغفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُم وَ جَنَّة" سرعتت به سوی مغفرت پروردگار باشد، به سوی آن بهشت برین الهی باشد، که همه آسمانها در مقابل او کوچکند، همهی زمین در برابر او اندک است...
◤ ※∵ [※] ∴ ※ ◢
╭═══════๛- - - ┅┅╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
هدایت شده از مباحث
🌼 عزیزی، نیازمند دعای سلامتی است.
🤲 از اعضای محترم کانال درخواست می شود برای سلامتی ایشان یک #حمد_شفا و یک #صلوات قرائت کنند.
🤲 اللهم اشفه بشفائک و داوه بدوائک و عافیه بعافیتک فإنّه عبدُک و إبنُ عبدِک بحرمة الإمام الکاظم علیه السلام
🎧 حدیث شریف کساء
https://eitaa.com/mabaheeth/64184
#حدیث_کساء
╭────๛- - - - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
╰───────────
هدایت شده از آرام جان 🎧
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بوی بهشت می وزد از کربلای تو
ای صد هزار جان گرامی فدای تو
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
#شب_جمعه | #شب_زیارتی
╭────๛- - - - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
╰───────────
هدایت شده از مباحث
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀💔 صلی الله علیک یا اباعبدالله...🏴
#امام_حسین علیهالسلام
#امام_زمان علیهالسلام
#شب_زیارتی
╭────๛- - - - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
╰───────────
هدایت شده از مباحث
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شب_جمعه
#شب_زیارتی
#جان_فدا
📖 اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
🌐 @Mabaheeth
هدایت شده از مباحث
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 #بشنوید
📖 #دعای_کمیل
🎙️ شهید محراب آیتالله حاج سید عبدالحسین #دستغیب رضوان الله تعالی علیه
🕌 مسجد جامع شیراز
🗓️ محرم۱۴۰۲ ه.ق | آبان ۱۳۶۰ ه.ش
📖 مَتْنِ دُعٰایِ کُمَیل
╭───
│ 🌙 @Mabaheeth
╰──────────
#داستانهای_شگفت
۱۹ - توسل به #قرآن و فرج قریب
ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ
جناب حاج محمد حسن ایمانی گفتند زمانی امر تجارت مرحوم پدرشان آقای علی اکبر مغازه ای مختل شد و گرفتار مُطالبات بسیار و نبودن قدرت بر ادا شدند، در آن اوان جناب عالم ربانی مرحوم حاج شیخ محمد جواد بیدآبادی که در داستان اول و چهارم از ایشان ذکری شد از اصفهان به قصد شیراز حرکت نمودند و چون آن بزرگوار مورد علاقه و ارادت مرحوم والد بودند در شیراز منزل ما وارد می شدند.
به مرحوم والد خبر رسید که آقای بیدآبادی به آباده رسیده اند.
مرحوم والد گفت: در این هنگامِ شدتِ گرفتاری، آمدن ایشان مناسب نبود.
چون ایشان به زرقان می رسند، پنج تومان اضافه می دهند و مَرکب تندروی کرایه می نمایند تا اینکه قبل از ظهر روز جمعه به شیراز برسند و #غسل_جمعه را بجا آورند ( چون آن بزرگوار سخت مواظب مستحبات بودند خصوصاً غسل جمعه که از سُنن أکیده است ) و خلاصه پیش از ظهر جمعه وارد منزل شدند و هنگام ملاقات مرحوم والد با ایشان، فرمودند بی موقع و بی مناسبت نیامدم، شما از امشب با تمام اهل خانه سرگرم خواندن سوره مبارکه انعام شوید به این تفصیل که بین الطلوعین مشغول قرائت شوید و آیه : ﴿ وَ رَبُّکَ اْلغَنِیُّ ذُوالرَّحْمَهِ ﴾ را تا آخر، 202 مرتبه تکرار کنید به عدد اسماء مبارکه رب و محمد و علی علیه السلام پس به حمام رفته و غسل جمعه را بجا آوردند و به منزل مراجعت فرمودند و ما از همان شب شروع به خواندن کردیم؛ پس از دو هفته فرج شد و از هرجهت رفع گرفتاریها گردید و تا آخر عمر مرحوم والد، در کمال رفاه و آسایش بودیم.
https://eitaa.com/mabaheeth/45812
╭═══════๛- - - ┅┅╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
#نهج_البلاغه
#توصیه_های_پدرانه | ۹
📜 متن : وَ أَنْ أَبْتَدِئَکَ بِتَعْلِیمِ کِتَابِ اللهِ عَزَّ وَجَلَّ وَ تَأْوِیلِهِ وَ شَرَائِعِ الاِْسْلاَمِ أَحْکَامِهِ وَ حَلاَلِهِ وَ حَرَامِهِ، لاَ أُجَاوِزُ ذَلِکَ بِکَ إِلَى غَیْرِهِ.
ثُمَّ أَشْفَقْتُ أَنْ یَلْتَبِسَ عَلَیْکَ مَا اخْتَلَفَ النَّاسُ فِیهِ مِنْ أَهْوَائِهِمْ وَ آرَائِهِمْ مِثْلَ الَّذِی الْتَبَسَ عَلَیْهِمْ، فَکَانَ إِحْکَامُ ذَلِکَ عَلَى مَا کَرِهْتُ مِنْ تَنْبِیهِکَ لَهُ أَحَبَّ إِلَیَّ مِنْ إِسْلاَمِکَ إِلَى أَمْر لاَ آمَنُ عَلَیْکَ بِهِ الْهَلَکَةَ وَ رَجَوْتُ أَنْ یُوَفِّقَکَ اللهُ فِیهِ لِرُشْدِکَ وَ أَنْ یَهْدِیَکَ لِقَصْدِکَ فَعَهِدْتُ إِلَیْکَ وَصِیَّتِی هَذِهِ.
╭───
│ 🌐 @Mabaheeth
╰──────────
🗞️ #ترجمه_نامه۳۱ :
↓↓↓↓↓↓
📄 ... و چنين ديدم که در آغاز، کتاب خدا را همراه تفسير و اصول و احکامش و حلال و حرام آن، به تو تعليم دهم و تو را به سراغ چيزى غير از آن (که ممکن است منشأ گمراهى شود) نفرستم؛ سپس از اين ترسيدم که آنچه بر مردم بر اثر پيروى هوا و هوس و عقايد باطل مشتبه شده و در آن اختلاف کرده اند، بر تو نيز مشتبه گردد لذا روشن ساختن اين قسمت را بر خود لازم دانستم هرچند مايل نبودم آن (شبهات) را آشکارا بيان کنم ولى ذکر آنها نزد من محبوب تر از آن بود که تو را تسليم امرى سازم که از هلاکت آن ايمن نباشم.
اميدوارم خداوند تو را در طريق رشد و صلاح، #توفيق دهد و به راهى که در خورِ توست هدايتت کند به همين دليل اين وصيتم را براى تو بيان کردم.
╭───
│ 🌐 @Mabaheeth
╰──────────
شرح و تفسیر گرچه این بخش از کلام امام(علیه السلام) (بخش نهم) عطف بر جمله اى است که در بخش قبل آمد، جمله (أنْ یَکُونَ ذلِکَ) و از این نظر مى بایست یک بخش منظور شود; ولى چون امام(علیه السلام) در اینجا بر مسائل مربوط به قرآن و تعلیمات کتاب الله تکیه کرده، آن را به صورت بخش مستقلى قرار دادیم مى فرماید: «و چنین دیدم که در آغاز، کتاب خدا را همراه تفسیرش و اصول و احکامش و حلال و حرام آن به تو تعلیم دهم و تو را به سراغ چیزى غیر از آن (که ممکن است منشأ گمراهى شود) نفرستم»; (وَأَنْ أَبْتَدِئَکَ بِتَعْلِیمِ کِتَابِ اللهِ عَزَّ وَجَلَّ وَتَأْوِیلِهِ، وَشَرَائِعِ(۱) الاِْسْلاَمِ أَحْکَامِهِ، وَحَلاَلِهِ وَحَرَامِهِ، لاَ أُجَاوِزُ ذَلِکَ بِکَ إِلَى غَیْرِهِ).
شک نیست که عالى ترین تعلیمات اسلام از عقاید و احکام و اخلاق، در قرآن است و سنّت پیغمبر و معصومان(علیهم السلام) شرحى است بر فروع و مسائل مربوط به آن، لذا امام(علیه السلام) به هنگام تربیت فرزندش از قرآن شروع مى کند و به همه مسلمانان تعلیم مى دهد که آموزش فرزندان را از قرآن آغاز کنند تا گرفتار وسوسه هاى شیاطین جن و انس نشوند.
منظور از «تأویل» در اینجا تفسیر قرآن است، زیرا در قرآن مطالبى است که گاه به اجمال بیان شده و در اینجا توضیح و تفسیر پیغمبر(صلى الله علیه وآله) و امام(علیه السلام) و آگاهانى را که از قرائن حالیه و مقامیه آگاهند، مى طلبد و منظور از شرایع اسلام در اینجا عقاید اسلامى است به قرینه اینکه احکام بعد از آن ذکر شده است، هرچند شرایع و شریعت به اصول و فروع هر دو اطلاق مى شود و تعبیر به «حَلاَلِهِ وَحَرَامِهِ» توضیحى است براى احکام، زیرا عمده احکام مربوط به حلال و حرام است، هرچند احکام دیگرى از قبیل مستحبات و مکروهات و احکام وضعیه نیز دارد.
جمله «لاَ أُجَاوِزُ ذَلِکَ بِکَ إِلَى غَیْرِهِ» اشاره به این است که من تمام حقایق دین را خالى از هرگونه خطا و اشتباه در قرآن مى بینم، لذا تو را به سراغ راه هاى مشکوک در عقاید و احکام نمى فرستم، زیرا مى دانیم در صدر اسلام بر اثر نفوذ افکار التقاطى بسیارى از مسلمانان جذب مذاهب باطل در اصول و فروع شدند; افکار التقاطى را چسبیدند و آیات قرآن را مطابق خواسته هاى خود تفسیر به رأى کردند و در احکام اسلام به سراغ قیاس و استحسان و اجتهادات ظنى که هیچ کدام پایه محکمى نداشت رفتند و در مسائل فرعى گرفتار اشتباهات و بدعت هایى شدند و جمله هاى بعد از این جمله شاهد و گواه این معناست.
آن گاه امام(علیه السلام) به نکته دیگرى اشاره مى کند و مى فرماید: «سپس از این ترسیدم که آنچه بر مردم بر اثر پیروى هوا و هوس و عقاید باطل مشتبه شده و در آن اختلاف نموده اند، بر تو نیز مشتبه گردد به همین دلیل روشن ساختن این قسمت را بر خود لازم دانستم، هرچند مایل نبودم آن (شبهات) را آشکارا بیان کنم ولى ذکر آنها نزد من محبوب تر از آن بود که تو را تسلیم امرى سازم که از هلاکت آن ایمن نباشم»; (ثُمَّ أَشْفَقْتُ(۲) أَنْ یَلْتَبِسَ عَلَیْکَ مَا اخْتَلَفَ النَّاسُ فِیهِ مِنْ أَهْوَائِهِمْ وَآرَائِهِمْ مِثْلَ الَّذِی الْتَبَسَ عَلَیْهِمْ، فَکَانَ إِحْکَامُ ذَلِکَ عَلَى مَا کَرِهْتُ مِنْ تَنْبِیهِکَ لَهُ أَحَبَّ إِلَیَّ مِنْ إِسْلاَمِکَ إِلَى أَمْر لاَ آمَنُ عَلَیْکَ بِهِ الْهَلَکَةَ).
چکیده کلام امام(علیه السلام) این است که من در این وصیّت نامه خود به نفى آرا و عقاید باطله، با دلیل و برهان پرداختم گرچه طرح عقاید باطله و شبهات منحرفان خوشایند نیست; ولى ضرورت ایجاب مى کند که آنها را طرح کنم و پاسخ آنها را روشن سازم، زیرا این کار بهتر از آن است که بر آن پرده پوشى کنم و یک روز تو گرفتار آن شوى و پاسخ آن را نداشته باشى.
این دغدغه اى است که همه معلمان و مربیان آگاه دارند که اگر شبهاتِ گمراهان را مطرح نکنند بیم آن مى رود که شخصِ مورد تربیت روزى گرفتار آن شود، بنابراین سعى مى کنند آن شبهات را به صورت حدّاقل عنوان کنند و پاسخ قاطع آن را بگویند.
این جمله ممکن است ادامه گفتار امام(علیه السلام) راجع به قرآن مجید و اهمّیّت آن باشد و مى خواهد بفرماید: من از قرآن دلایل بطلان این عقاید فاسد را به تو تعلیم مى دهم تا گرفتار شبهات فاسدان و مفسدان نشوى.
این احتمال نیز وجود دارد که جمله مستقلى باشد; یعنى افزون بر اینکه لازم دیدم کتاب الله و تفسیر آن و احکام حلال و حرام را به تو تعلیم دهم، لازم دیدم به کمک دلیل عقل، به نقد آراى باطله و عقاید فاسده، برخیزم و تو را از افتادن در دام منحرفان رهایى بخشم.
تعبیر به «ثُمَّ أَشْفَقْتُ» با توجّه به کلمه «ثمّ» که اشاره به مطلب تازه اى است، با تفسیر دوم مناسب تر است.
به گفته مرحوم مغنیه در شرح نهج البلاغه خود، تعبیرات امام(علیه السلام) در این بخش از وصیّت نامه بار دیگر بر این حقیقت تأکید مى کند که امام به عنوان امامت و امام حسن مجتبى(علیه السلام) به عنوان جانشین امام(علیه السلام) در اینجا مطرح نیست، بلکه به عنوان پدرى دلسوز در برابر فرزندى نیازمند به تعلیم و تربیت، این سخنان را بیان فرموده، زیرا همان گونه که قبلاً نیز اشاره شد امام حسن(علیه السلام) در آن زمان بیش از سى سال از عمر مبارکش مى گذشت.
آیا امکان دارد که امام(علیه السلام) تا آن زمان به او تعلیم قرآن نداده باشد و از آراى باطله او را آگاه نکرده باشد؟! امام حسن مجتبى(علیه السلام)نخست در آغوش پدر و سپس در کنار او همواره حضور داشت و افزون بر استماع خطبه هاى فصیح و بلیغ پدر از تعلیمات ویژه نیز برخوردار بود.
امام(علیه السلام) در آخرین جمله این بخش، ابراز امیدوارى مى کند که وصایاى او در فرزندش کاملا مؤثر گردد مى فرماید: «امیدوارم خداوند تو را در طریق رشد و صلاح، توفیق دهد و به راه راستى که در خورِ توست هدایتت کند، به همین دلیل این وصیتم را براى تو بیان کردم»; (وَرَجَوْتُ أَنْ یُوَفِّقَکَ اللهُ فِیهِ لِرُشْدِکَ(۳)، أَنْ یَهْدِیَکَ لِقَصْدِکَ(۴)، فَعَهِدْتُ إِلَیْکَ وَصِیَّتِی هَذِهِ).
از این تعبیر امام(علیه السلام) «فَعَهِدْتُ إِلَیْکَ وَصِیَّتِی هَذِهِ» استفاده مى شود که آنچه در این نُه بخش از وصیّت نامه آمده در واقع جنبه مقدماتى داشته است و هدف این بوده که فرزند خود را کاملاً براى پذیرش وصایاى اصلى که بعدا مى آید آماده سازد که بدون آماده سازى، نتایج مطلوب حاصل نخواهد شد.
پاورقی :
۱ . «شرايع» جمع «شريعت» در اصل به معناى محلى است که از آنجا به کنار نهر مى رسند، زيرا معمولا سطح نهرها پايين تر از سطح زمين است، لذا براى دسترسى به آب، کناره نهر را مى شکافند و به صورت شيب دار يا پله درست مى کنند تا مردم به راحتى بتوانند دسترسى به آن پيدا کنند.
سپس اين واژه به آنچه خداوند آن را مقرر دانسته و بيان فرموده اعم از عقايد و احکام و اخلاق، اطلاق شده است و ارتباط آن با معناى اصلى روشن است، زيرا ايمان و تقوا و صلح و عدالت همچون آب حيات است که راه وصول به آن، شريعت الهى است.
۲ . «شفقة» در اين گونه موارد معمولا مرادف با خوف شمرده مى شود در حالى که به گفته بعضى از ادبا معناى اصلى آن توجّه به چيزى است آميخته به ترس يا به تعبير ديگر خوف و ترسى است که با محبّت و احترام و اميد آميخته باشد، زيرا در اصل از ريشه شفق که به معناى روشنايى روز آميخته به تاريکى شب گرفته شده است. منتها هرگاه اين واژه با «من» متعدى شود جنبه خوف در آن غلبه دارد (مانند عبارت بالا) و هرگاه با «فى» و «على» متعدى شود، خوف در آن غلبه دارد. مثل اينکه انسان به دوستش بگويد: اَنَا مُشْفِقُ عَلَيْکَ يعنى من از سرانجام کار تو بيمناکم.
۳ . واژه «رشد» در فارسى امروز به معناى نمو اطلاق مى شود; ولى در اصل لغت، به معناى راه يافتن به مقصد است و جمله «راشداً مَهْدِياً» که دعاى هنگام بدرقه است; يعنى به مقصودت برسى و هدايت شوى.
۴ . «قصد» گاه به معناى نيّت مى آيد و گاه به معناى پيمودن راه راست و معتدل و خالى از افراط و تفريط است و «قَصْدُ السبيل» به معناى جاده اى است که انسان را به مقصد مى رساند.
#شرح_و_تفسیر
همان گونه که از عنوان نامه پیداست امام(علیه السلام) این نامه را در جواب نامه اى نوشته است که از سوى معاویه به آن حضرت بعد از جنگ نهروان و کشتن خوارج خدمت آن حضرت فرستاده شد.
به گفته ابن ابى الحدید امام(علیه السلام) در این نامه تلویحا اشاره به حدیث معروف #پیامبر_اکرم(صلى الله علیه وآله) مى کند که به آن حضرت فرمود: «أُمِرْتُ بِقِتَالِ النَّاکِثِینَ وَ الْقَاسِطِینَ وَ الْمَارِقِینَ; من مأمور شدم به پیکار با پیمان شکنان و ظالمان و از دین خارج شدگان».(۲)
و در بیان دیگرى آمده است: «أَمَرَ رَسُولُ اللهِ عَلِىّ بن ابى طالب بِقِتَالِ النَّاکِثِینَ وَ الْقَاسِطِینَ وَ الْمَارِقِین».(۳)
بنابراین معاویه که از این حدیث باخبر بود با دیدن جنگ هاى جمل و نهروان مى بایست از خواب غفلت بیدار مى شد، چرا که سخن پیامبر درباره على(علیه السلام)و جنگ هاى او کاملا به وقوع پیوسته بود و از این رو امام نامه را چنین آغاز مى کند، مى فرماید: «اما بعد از حمد و ثناى الهى زمان آن فرا رسیده است که تو از مشاهده حقایقِ روشن با چشم بینا بهره مند گردى (و ادعاهاى باطل خود را کنار بگذارى)»; (أَمَّا بَعْدُ فَقَدْ آنَ(۴) لَکَ أَنْ تَنْتَفِعَ بِاللَّمْحِ(۵) الْبَاصِرِ(۶) مِنْ عِیَانِ الاُْمُورِ، فَقَدْ سَلَکْتَ مَدَارِجَ(۷) أَسْلاَفِکَ بِادِّعَائِکَ الاَْبَاطِیلَ).
منظور از «مَدَارِجَ أَسْلاَف» همان برنامه هاى ابوسفیان در مقابله با پیغمبر اسلام و مسلمین و برافروختن آتش هاى جنگ هاى متعدد بر ضد مسلمانان است و همچنین جد مادرى معاویه «عتبة بن ربیعه» و دایى اش «ولید بن عتبه» است که همه از سران کفر، شرک، بُت پرستى🗿 و #نفاق بوده اند.
«ولى (مع الاسف) تو همان مسیر گذشتگان خود را با ادعاهاى باطل و ورود در دروغ و فریب افکنى و اکاذیب مى پیمایى و آنچه بالاتر از شأن توست به خود نسبت مى دهى و به آنچه بدان نباید برسى (و شایسته آن نیستى) دست مى افکنى»; (وَ اقْتِحَامِکَ(۸) غُرُورَ الْمَیْنِ(۹) وَ الاَْکَاذِیبِ، وَ بِانْتِحَالِکَ(۱۰) مَا قَدْ عَلاَ عَنْکَ، وَ ابْتِزَازِکَ(۱۱) لِمَا قَدِ اخْتُزِنَ(۱۲) دُونَکَ).
منظور از ادعاى باطل همان ادعاى خلافت است که معاویه در شام براى خود بیعت گرفت و منظور از ورود در دروغ، فریب افکنى و اکاذیب، ادعاى خون خواهى عثمان و مظلوم بودن طلحه و زبیر و عایشه است و منظور از نسبت دادن چیزى که در شأن او نیست به خود و دست انداختن به آنچه حق او نیست همان حکومت مصر و شام است که انتظار داشت امام آن دو را به او واگذار کند و آن را شرط بیعت قرار داده بود.
و جمله «وَ ابْتِزَازِکَ ...» به گفته بعضى از شارحان نهج البلاغه مى تواند اشاره به بیعتى باشد که معاویه براى خود براى خلافت از اهل شام گرفت.(۱۳)
طبرى در کتاب خود در حوادث سال ۶۰ هجرى نقل مى کند که معاویه از اهل شام در این سال در ماه ذى القعده بعد از پایان کار حکَمین به عنوان خلافت پیامبر بیعت گرفت در حالى که قبلاً براى مطالبه خون عثمان از آنها بیعت گرفته بود.(۱۴)
این احتمال نیز داده شده که منظور امام بیعت گرفتن معاویه نسبت به مطالبه خون عثمان باشد؛ زیرا این کار در حد او نیست; این گونه خون ها را صاحبان خون (در درجه اوّل فرزندان) از امام مسلمانان مطالبه مى کنند;
معاویه 😈 نه از اولیاى دم بود و نه امام المسلمین و در واقع همان طور که امام مى فرماید همه اینها براى فرار از پذیرش حق; یعنى بیعت با امیرمؤمنان على(علیه السلام) بود.
این تعبیراتِ گویا و حساب شده پرده را از روى مغالطه کارى هاى معاویه در نامه اش برمى دارد و هدف نهایى او را که رسیدن به حکومت به ناحق مصر و شام یا حکومت بر قاطبه مسلمانان است برمى دارد.
امام نیّات فاسد واقعى او را آشکار مى سازد، هرچند بر خردمندان نه در آن زمان و نه در این زمان مخفى و پنهان نبوده و نیست.
آن گاه امام دلیل این ادعاى باطل را چنین بیان مى کند و مى فرماید: «همه این کارها براى فرار از حق و انکار چیزى بود که پذیرش آن از گوشت و خونت براى تو لازم تر بود و نیز براى این بود که از چیزى که گوش تو شنیده و سینه ات از آن پر شده فرار کنى»; (فِرَاراً مِنَ الْحَقِّ، وَ جُحُوداً لِمَا هُوَ أَلْزَمُ لَکَ مِنْ لَحْمِکَ وَ دَمِکَ، مِمَّا قَدْ وَعَاهُ سَمْعُکَ وَ مُلِئَ بِهِ صَدْرُکَ).
منظور از فرار از حق و انکار چیزى که از گوشْت و خون براى معاویه لازم تر بوده است همان بیعت عمومى مهاجران و انصار و توده هاى مردم با على(علیه السلام)بود به اضافه مطالبى که معاویه با گوش خود درباره آن حضرت از پیغمبر شنیده بود؛ زیرا او در ماجراى غدیر حضور داشت و نص بر امامت على را از پیغمبر شنید و نیز در غزوه تبوک حاضر بود و حدیث معروف نبوى «أنْتَ مِنّی بِمَنْزِلَةِ هارُونَ مِنْ مُوسى; تو نسبت به من همچون هارون برادر موسى نسبت به موسى هستى» و سخنان دیگرى درباره على(علیه السلام)
ادامه دارد ...