eitaa logo
📚📖 مطالعه
62 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
847 ویدیو
65 فایل
﷽ 📖 بهانه ای برای مطالعه و شنیدن . . . 📚 توفیق باشه هر روز صفحاتی از کتاب های استاد شهید مطهری را مطالعه خواهیم کرد... و برخی کتاب های دیگر ... https://eitaa.com/ghararemotalee/3627 در صورت تمایل عضو کانال اصلی شوید. @Mabaheeth
مشاهده در ایتا
دانلود
بعد از وفات حضرت و نیز مقارن با وفات حضرت، مأمورین ریختند خانه ی امام را تفتیش كامل كردند و زنهای جاسوسه ی خودشان را فرستادند كه تمام زنها، كنیز و غیر كنیز را تحت نظر بگیرند، ببینند آیا حامله ای وجود دارد یا نه؟ یكی از كنیزان را احتمال دادند كه حامله باشد، او را بردند تا یك سال نگاه داشتند، بعد فهمیدند كه اشتباه كرده اند و چنین قضیه ای نبوده است. وجود مقدس مادری دارد به نام «حُدَیْث» كه به لقب «جدّه» معروف است؛ چون جدّه ی (عجّل اللّه تعالی فرجه) بودند ایشان را «جدّه» می گفته اند. زنهای دیگری هم در تاریخ هستند كه به اعتبار اینكه شهرتشان به اعتبار نوه شان است اینها را «جدّه» می گویند، از جمله جدّه ی شاه عباس است كه دو تا مدرسه هم در اصفهان به نام «جدّه» داریم. زنی كه شهرتش به نام نوه اش باشد قهراً به نام «جدّه» معروف می شود. این زن بزرگوار به نام «جدّه» معروف شد. ولی تنها جدّه بودن سبب شهرتش نشد، مقامی دارد، عظمتی دارد، جلالتی دارد، شخصیتی دارد كه نوشته اند (مرحوم محدّث قمی رضوان اللّه علیه هم در الانوار البهیّه می نویسد) بعد از امام عسكری علیه‌السلام مفزع الشیعة بود یعنی ملجأ شیعه این زن بزرگوار بود. قهراً در آن وقت - چون امام عسكری علیه‌السلام بیست و هشت ساله بوده اند كه از دنیا رفته اند، علی القاعده مطابق سن امام هادی (علیه‌السلام) هم حساب كنیم- زنی بین پنجاه و شصت بوده است. این قدر زنِ با جلالت و با كمالی بوده است كه شیعه هر مشكلی برایش پیش می آمد به این زن عرضه می داشت. مردی می گوید به خدمت عمّه ی امام عسكری، حكیمه خاتون دختر امام جواد (علیه‌السلام) رفتم، با ایشان صحبت كردم راجع به عقاید و اعتقادات مسأله ی امامت و غیره. ایشان عقاید خود را گفت تا رسید به امام عسكری علیه‌السلام. بعد گفت فعلا امام من فرزند اوست كه الآن مستور و مخفی است. گفتم حال كه ایشان مخفی هستند اگر ما مشكلی داشته باشیم به چه كسی رجوع كنیم؟ گفت به جدّه رجوع كنید. گفتم: عجب! آقا از دنیا رفت و به یك زن وصیّت كرد؟! فرمود: امام عسكری علیه‌السلام همان كار را كرد كه حسین بن علی(علیهماالسلام) كرد. حضرت امام حسین علیه‌السلام وصیّ واقعی اش و وصیّ او در باطن علی بن الحسین(علیهماالسلام) بود ولی مگر بسیاری از وصایای خودش را در ظاهر به خواهرش زینب سلام اللّه علیها نكرد؟ عین این كار را حسن بن علی العسكری (علیهماالسلام) كرد. وصیّ او در باطن این فرزندی است كه مخفی است ولی در ظاهر كه نمی شد بگوید وصیّ من اوست. در ظاهر وصیّ خودش را این زن با جلالت قرار داده است. 🤲 باسمك العظیم الاعظم الاعزّ الأجلّ الأكرم یا اللّه. . . . - پروردگارا ما را قدردان اسلام و قرآن قرار بده. - پروردگارا ما را قدردان پیغمبر اكرم قرار بده، ما را قدردان اهل بیت اطهار قرار بده، انوار محبت و معرفت خودت در دلهای ما بتابان، انوار معرفت و محبت پیغمبر و آل پیغمبر در دلهای ما قرار بده. اموات ما مشمول عنایت و رحمت و مغفرت خودت بفرما. ╭═══════๛- - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth │✨ @Nafaahat │📖 @feqh_ahkam │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
نظر اسلام ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ اما نظر سومی- و به یك اعتبار نظر چهارمی- در اینجا وجود دارد كه می گوید: همه ی اینها نوعی بدبینی به طبیعت و فطرت بشر است. اگر می بینی بشریت امروز از عدالت گریزان است هنوز به مرحله ی كمال نرسیده است. در نهاد بشر عدالت هست. اگر بشر خوب شود، اگر زیردست مربی كامل قرار گیرد، می رسد به جایی كه خودش واقعاً عدالتخواه بشود، واقعاً عدالتِ جمع را بر منفعت فرد خودش ترجیح بدهد و همین طور كه زیبایی را دوست می دارد عدالت را دوست داشته باشد؛ بلكه عدالت، خودش از مقوله ی زیبایی است ولی زیبایی معقول نه زیبایی محسوس. بعد هم برایش دلیل می آورند، می گویند: در مكتب ما كه مكتب دین است، مطلب دلیل دارد: این كه شما می گویید بشر به حسب نهاد خودش عدالتخواه نیست و زور باید عدالت را به او تحمیل كند، یا می گویید عقلش باید برسد به جایی كه منفعت خودش را در آن بداند، یا می گویید [تكامل ] ابزار تولید [خودبه خود عدالت را برقرار می كند] ، ما مواردی به شما نشان می دهیم كه افرادی عادل و عدالتخواه بوده اند در صورتی كه منافعشان هم ایجاب نمی كرده است؛ بر خلاف منافع فردی خودشان، عدالت، ایده، هدف و آرزوشان بوده است، بلكه عدالت را در حد یك محبوب دوست داشته اند و خودشان را فدای راه عدالت كرده اند. اینها نمونه های بشرهای كامل در عصرهای گذشته بوده اند. این نمونه ها نشان داده اند كه بشر را می توان در مسیر عدالت انداخت تا آن طور بشود؛ حال اگر در حد آنها نشود ولی نمونه ی كوچكش می تواند بشود. علی بن ابی طالب (علیهماالسلام) خودش یك نمونه ای است كه همه ی این فلسفه ها را باطل می كند؛ علی و دست پروردگان علی و عده ی زیادی از افراد بشر كه در تمام دورانها بوده اند. حال وقتی ما مثال به حضرت امیر (علیه السلام) می زنیم شاید در بعضی اذهان می آید كه علی یك فرد منحصر است. نه، اینجور نیست. الآن هم در میان متدینینِ واقعی افراد بسیار زیادی هستند كه عدالت را واقعاً دوست دارند، نهادشان با پیوند دارد و چه پیوندی! بشرِ دوره های آینده هم چنین خواهد بود. بسیاری از افراد بشر خیال می كنند كه مسأله ی ظهور (عجّل اللّه تعالی فرجه) یك امری است مساوی با انحطاط دنیا و بازگشت بشر به تقهقر. قضیه برعكس است، رُقاء فكری و اخلاقی و علمی بشر است، به حكم همه ی شواهد و ادلّه ای كه از دین به ما رسیده است. همان دینی كه موضوع ظهور حضرت حجت را و عدل كلی را برای ما ذكر كرده است اینها را هم ذكر كرده است. در حدیث اصول كافی است كه وقتی آن حضرت ظهور می كند خدای متعال دست خود را بر سر افراد بشر می كشد و عقل افراد بشر افزون می شود، فكر و عملشان زیاد می شود. وقتی كه وجود مقدس او ظهور می كند دیگر گرگ 🐺 و گوسفندی 🐑 در دنیا وجود ندارد، حتی گرگها با یكدیگر در صلح و صفا زندگی می كنند؛ كدام گرگها؟ آیا همان گرگهایی كه در بیابان زندگی می كنند؟ یا گرگهای افراد بشر؛ یعنی گرگ دیگر طبیعت گرگی ندارد، طبیعت گرگی از گرگ گرفته می شود. قبل از آنكه قسمتی از قرائن بسیار زیاد دیگری از وضع زمان حضرت را برای شما بخوانم، نكته ای را برایتان عرض بكنم:
مسأله ی عمر علیه‌السلام ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ بسیاری از افراد وقتی موضوع حضرت حجت (علیه السلام) پیش می آید می گویند: «آیا یك بشر حدود هزار و دویست سال كند؟! این بر خلاف قانون طبیعت است. » 💭 اینها خیال كرده اند كه سایر اموری كه در همین دنیا واقع شده است، با قوانین عادی طبیعت - یعنی آن قوانینی كه علم امروز بشر می شناسد- صددرصد سازگار است.😏 اصلا تمام تحولات بزرگی كه در تاریخ حیات و زندگی عموم موجودات زنده- از گیاه و حیوان- پیش آمده تحولات غیر عادی است. 🧐 آیا اولین نطفه ی حیات كه روی زمین بسته شده، مطابق اصول علوم زیستی است؟ اولین بار كه حیات در روی زمین پیدا شد با كدام قانون طبیعی جور درمی آید؟ مطابق فرضیه های علمی ای كه امروز هست و از نظر علم امروز مسلّم است كه در حدود چهل میلیارد سال از عمر زمین می گذرد. در میلیاردها سال پیش، این زمین ما یك كره ی گداخته ☄ بوده كه محال و ممتنع بوده است كه جانداری بتواند روی آن زندگی كند. طبق تخمینهای علمی میلیاردها سال گذشته است تا اولین جاندار در روی زمین پیدا شده است. علم امروز هم می گوید جاندار همیشه از جاندار پیدا می شود، و نمی تواند نشان بدهد كه جانداری از غیر جاندار پیدا بشود. علم هنوز نتوانسته جواب بدهد كه آن اولین جاندار كه در روی زمین پیدا شد، یعنی آن اولین تحول بزرگ، آن نطفه ی اول حیات كه روی زمین بسته شد چگونه بسته شد؟ بعد می گویند: اولین نطفه ی حیات و اولین سلول كه پیدا می شود، تكامل پیدا می كند، به یك مرحله ای كه می رسد دو شاخه می شود: شاخه ی نباتی و شاخه ی حیوانی. شاخه ی نباتی با یك مشخصاتی، و شاخه ی حیوانی با مشخصات دیگری، كه در بعضی قسمتها ضد یكدیگر و مكمل یكدیگرند، و این عجیب است: اگر گیاه نباشد حیوان نیست و اگر حیوان نباشد گیاه نیست، مخصوصاً از جنبه ی گرفتن و پس دادن گازهایی كه در فضا وجود دارد. علم هنوز نتوانسته این را بیان كند كه این مرحله- كه باز یك تحول بزرگی در حیات و زندگی پیدا می شود- چگونه رخ می دهد؟ چطور شد شاخه ی نبات پیدا شد، چطور شد شاخه ی حیوان پیدا شد؟ و همچنین مراحل دیگر در پیدایش خود انسان، پیدایش موجودی با این قدرت، با این عقل و فكر و اراده و اختیار. مگر هنوز علم توانسته این را توجیه كند؟! مگر خود وحی یك امر عادی است؟! مگر خود وحی كه یك بشری برسد به حدی كه دستور از ما وراء طبیعت بگیرد، كمتر است از مسأله ی زنده بودن یك نفر هزار و سیصد سال؟ اصلا این یك امر عادی و طبیعی است، یك چیزی است كه بشر، اكنون دارد دنبالش می رود و شاید قانون طبیعی هم داشته باشد. بشرهای امروز دنبال این می روند كه یك وسائلی درست كنند- با یك دواهایی، با یك فرمولهایی- كه عمر بشر را افزایش دهند. كسی نمی تواند بگوید كه قانون طبیعت این است كه بشر، صد سال یا پنجاه سال یا دویست سال و یا پانصد سال عمر كند. درست است كه سلولهای بدن انسان یك دوره ی حیاتی دارد، ولی این در شرایط محدود است. شاید روزی كشفی بشود كه با یك وسیله ی بسیار كوچك عمر بشر را تا پانصد سال یا بیشتر تطویل كنند. این یك امری نیست كه انسان بخواهد در آن شك كند. این عادی ترین مسائلی است كه در دنیای حیات رخ داده است. همیشه خدای متعال نشان داده است كه وقتی وضع دنیا به یك مراحلی می رسد، مثل اینكه دستی از غیب بیرون می آید، یك تحول ناگهانی رخ می دهد و یك وضعی پیش می آید كه با قانون طبیعت اصلاً قابل پیش بینی نیست. بنابراین؛ این موضوع، بحث ندارد كه انسان بیاید درباره ی آن فكر كند یا العیاذ باللّه دچار شك و تردید شود. دنیای دین برای همین است كه چشم انسان را باز كند و فكر انسان را از محدودیت جریانهای عادی خارج كند. 💫 در آن دوره- كه عرض كردم دوره ی تكامل علم و عقل و اخلاق و اجتماع است- چه پیش می آید؟ قسمتی را به عنوان عرض می كنم.
مهدی موعود (عجّل الله تعالی فرجه الشریف و علیه السلام) ───── • ◆ • ───── بسم اللّه الرحمن الرحیم. الحمد للّه ربّ العالمین، بارئ الخلائق اجمعین، و الصلاة و السلام علی عبد اللّه و رسوله و حبیبه و صفیّه و حافظ سرّه و مبلّغ رسالاته سیدنا و نبینا و مولانا ابی القاسم محمّد صلی الله علیه و آله و سلم و آله الطّیّبین الطّاهرین المعصومین، اعوذ باللّه من الشّیطان الرّجیم: وَعَدَ اَللّهُ اَلَّذِینَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا اَلصّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی اَلْأَرْضِ كَمَا اِسْتَخْلَفَ اَلَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ اَلَّذِی اِرْتَضی لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِی لا یُشْرِكُونَ بِی شَیْئاً [1]. به دنبال بحثی كه در هفته ی گذشته در همین جلسه ی محترم صورت گرفت تحت عنوان «عدل كلی» به مناسبت میلاد مسعود وجود مقدس حجة بن الحسن (عجّل اللّه تعالی فرجه)، این جلسه را هم به بحثی كه مربوط به وجود مقدس ایشان است اختصاص می دهیم و بحث ما بیشتر جنبه ی تاریخی دارد؛ یعنی امشب می خواهم قسمتی از مطالبی را كه از مسلّمات تاریخ اسلام در زمینه ی مهدی موعود است به عرض شما برسانم. بعضی از افراد كه اطلاعی در این زمینه ندارند- مخصوصا اشخاصی كه اعتقادی به اصول و مبانی مذهب تشیع ندارند و برخی از سخنان را در بعضی از كتابها خوانده اند- خیال می كنند كه سابقه ی اعتقاد به ، فقط مثلا از نیمه ی قرن سوم هجری كه دوران ولادت علیه‌السلام است پیدا شده است. می خواهم عرض كنم كه اساسا این موضوع اعم از اینكه كاملا به صورت مشخص بیان شده باشد یا به صورت كلی و اجمال و اشاره، از كجا شروع شده است و چگونه است. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ [1] . نور/55. │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
در قرآن و احادیث نبوی ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ اولاً: در قرآن كریم این مطلب به صورت یك نوید كلی در كمال صراحت هست، یعنی هر كسی كه قرآن كریم را مطالعه كند می بیند قرآن كریم آن نتیجه را كه بر وجود مقدس (علیه‌السلام) مترتب می شود، در آیات زیادی به عنوان یك امری كه به طور قطع در آینده صورت خواهد گرفت ذكر می كند. از آن جمله است این آیه: وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِی اَلزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ اَلذِّكْرِ أَنَّ اَلْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ اَلصّالِحُونَ [1]. خدا در قرآن می گوید كه ما در گذشته بعد از «ذكر» - كه گفته اند یعنی بعد از آنكه در تورات نوشتیم- در زبور هم این مطلب را اعلام كردیم، و ما اعلام كردیم؛ پس شدنی است كه: أَنَّ اَلْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ اَلصّالِحُونَ صحبت منطقه و محل و شهر نیست، اصلا فكر آن قدر بزرگ و وسیع است كه سخن از تمام زمین است: زمین برای همیشه در اختیار زورمندان و ستمكاران و جباران نمی ماند، این یك امر موقت است؛ دولت صالحان كه بر تمام زمین حكومت كند، در آینده وجود خواهد داشت. در مفهوم این آیه كوچكترین تردیدی نیست. 🪧 همچنین راجع به اینكه دین مقدس دین عمومی بشر خواهد شد و تمام ادیان دیگر در مقابل این دین از بین خواهند رفت و تحت الشعاع قرار خواهند گرفت، در قرآن كریم هست، كه این یكی دیگر از آثار و نتایج وجود مقدس مهدی موعود(علیه‌السلام) است: «هُوَ اَلَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَ دِینِ اَلْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی اَلدِّینِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ اَلْمُشْرِكُونَ» [2] این دین را به وسیله ی این پیامبر فرستاد برای اینكه در نهایت امر آن را بر تمام دینهای عالم پیروز گرداند، یعنی همه ی مردم دنیا تابع این دین بشوند؛ و آیات دیگری. چون بحثم درباره ی آیات قرآن نیست به اشاره قناعت می كنم. از آیات قرآن كه بگذریم مسأله ی احادیث نبوی مطرح است. 🤔 آیا پیغمبر اكرم صلی‌الله علیه وآله در این زمینه چه مطالبی فرموده است؟ 🤔 آیا فرموده است یا نفرموده است؟ اگر روایات مربوط به مهدی موعود انحصارا روایات شیعه می بود، برای شكاكان جای اعتراض بود كه: اگر مسأله ی مهدی موعود علیه‌السلام یك مسأله ی واقعی است باید پیغمبر اكرم صلی‌الله علیه وآله گفته باشد و اگر پیغمبر اكرم (صلی‌الله علیه وآله) گفته بود باید سایر فرق اسلامی هم روایت كرده باشند و تنها شما شیعیان روایت نكرده باشید. ✅ جوابش خیلی واضح است: اتفاقا روایاتِ باب مهدی موعود را تنها شیعیان روایت نكرده اند. روایاتی كه اهل تسنن در این زمینه دارند، از روایات شیعه اگر بیشتر نباشد كمتر نیست. 📚 كتابهایی را كه در این زمینه نوشته شده است مطالعه كنید، می بینید همین طور است. در همین سالهایی كه ما در قم بودیم دو كتاب در این زمینه تألیف شد. 📗 یكی را مرحوم آیة اللّه صدر (اعلی اللّه مقامه) البته به زبان عربی نوشته اند به نام المهدی و خیال می كنم چاپ هم شده باشد. در آن كتاب، ایشان هرچه روایت نقل كرده اند، همه، روایات اهل تسنن است. وقتی انسان مطالعه می كند می بیند كه مسأله ی مهدی موعود در روایات اهل تسنن از روایات شیعه بیشتر هست و كمتر نیست. 📙 كتاب دیگری كه خوشبختانه به زبان فارسی است، به امر مرحوم آیة اللّه آقای بروجردی تهیه شده به نام منتخب الاثر، كه یكی از فضلای حوزه ی علمیه ی قم كه الآن هم در قم هستند به نام آقای آقا میرزا لطف اللّه صافی از فضلای مبرّز قم (گلپایگانی) تحت رهنمایی مرحوم آیة اللّه بروجردی [این كتاب را تألیف كردند] ، یعنی ایشان دستور كلی این كتاب را دادند و طرح و شكل و رسم كتاب را تعیین كردند و بعد این مرد فاضل رفت دنبالش و این كتاب را نوشت. 📖 این كتاب را هم مطالعه كنید، می بینید روایات زیادی در این زمینه هست بالاخص از اهل تسنن، به مضامین و تعبیرات مختلف. باز من به جنبه ی روایتی این بحث كار ندارم، همین طوری كه به جنبه ی آیاتش كار زیادی ندارم؛ من از یك جنبه ی دیگری می خواهم مسأله ی موعود اسلام را بحث بكنم و آن اینكه: این مسأله روی تاریخ اسلام چه اثری گذاشته است؟ وقتی كه ما تاریخ اسلام را مطالعه می كنیم، می بینیم گذشته از روایاتی كه در این زمینه از پیغمبر اكرم (صلی‌الله علیه وآله) یا امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) وارد شده است اساساً از همان نیمه ی دوم قرن اول اخبار مربوط به مهدی موعود(علیه‌السلام) منشأ حوادثی در تاریخ اسلام شده است. چون چنین نویدی و چنین گفته ای در كلمات پیغمبر اكرم (صلی‌الله علیه وآله) بوده است احیانا از آن سوء استفاده هایی شده است، و این خود دلیل بر این است كه چنین خبری در میان مسلمین از زبان پیغمبرشان پخش و منتشر بوده است و اگر نبود، آن سوء استفاده ها نمی شد. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ [1] . انبیاء/105. [2] . توبه/33. │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
بیان حافظ ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ من الان نمی دانم كه حافظ آیا واقعاً شیعه است یا سنی، و خیال هم نمی كنم كه كسی به طور قطع بتواند بگوید كه حافظ شیعه بوده است. ولی ما در اشعار حافظ نیز می بینیم [به این مسأله اشاره شده است.] دو مورد الان یادم هست، یكی آنجا كه می گوید: كجاست صوفی دجّال چشم ملحد شكل بگو بسوز كه مهدی دین پناه رسید و دیگر آن غزل معروفی كه چقدر با حال هم گفته است: مژده ای دل كه مسیحا نفسی می آید كه ز انفاس خوشش بوی كسی می آید از غم و درد مكن ناله و فریاد كه دوش زده ام فالی و فریادرسی می آید ز آتش وادی ایمن نه منم خرّم و بس موسی اینجا به امید قبسی می آید كَس ندانست كه منزلگه مقصود كجاست این قدر هست كه بانگ جرسی می آید خبر بلبل این باغ مپرسید كه من ناله ای می شنوم كز قفسی می آید عرایض من در این قسمت كه می خواستم از جنبه ی تاریخی بحث كنم به پایان رسید. حال بعد از زمان علیه‌السلام چه مدعیان كذّابی پیدا خواهند شد، آن هم خودش یك داستانی دارد كه دیگر وارد آن نمی شوم. پایان عرایض خودم را می خواهم به سه مطلب دیگر اختصاص بدهم. اینكه بعد از آنكه دنیا پر از ظلم و جور شد عدل كلی پیدا می شود مسأله ای به وجود آورده است و آن این كه: بعضی از افراد به اتكاء همین مطلب با هر اصلاحی مخالفند، می گویند دنیا باید پُر از ظلم و جور بشود تا یك دفعه انقلاب گردد و پر از عدل و داد بشود.😳 اگر هم به زبان نیاورند، ته دلشان [با اصلاح ] مخالف است. اگر ببینند یك كسی یك قدم اصلاحی برمی دارد ناراحت می شوند. وقتی كه می بینند در جامعه ای در مردم یك علامت توجهی به سوی پیدا شده واقعاً ناراحت می شوند، می گویند نباید چنین چیزی بشود، باید مرتب بدتر شوند تا حضرت ظهور كنند؛ اگر بنا شود ما یك كاری كنیم كه مردم به سوی دین بیایند ما به ظهور حضرت حجت خیانت كرده و ظهور ایشان را تأخیر انداخته ایم.🤭 🤔 آیا واقعاً مطلب از همین قرار است یا نه؟ توضیحی می دهم تا مطلب خوب معلوم شود. │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
ماهیت قیام مهدی علیه السلام ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ برخی حوادث در دنیا وقتی كه واقع می شود تنها جنبه ی انفجار💥 دارد. ← مثل اینكه یك دُمَل در بدن شما پیدا می شود. این دمل باید برسد به حدی كه یك دفعه منفجر شود؛ بنابراین هر كاری كه جلوی انفجار این دمل را بگیرد كار بدی است، اگر هم می خواهید دوا روی آن بگذارید باید یك دوایی بگذارید كه این دمل زودتر منفجر شود. بعضی از فلسفه ها هم كه برخی از سیستمهای اجتماعی و سیاسی را می پسندند طرفدار انقلاب به معنی انفجارند. 🗯 به عقیده ی آنها هر چیزی كه جلوی انفجار را بگیرد بد است. و لهذا می بینید بعضی از روشها و سیستمهای اجتماعی به طور كلی با اصلاحات اجتماعی مخالفند، می گویند: این اصلاحات چیست كه شما می كنید؟! بگذارید اصلاح نباشد، بگذارید مفاسد زیاد شود، عقده ها و كینه ها زیاد شود، ناراحتی و ظلم بیشتر شود، كارها پریشانتر شود، پریشانی و پریشانی تا یك مرتبه از بُن زیر و رو شود و انقلاب صورت گیرد. فقه ما در اینجا وضع روشنی دارد. آیا ما مسلمانان راجع به ظهور علیه‌السلام باید اینجور فكر كنیم؟ باید بگوییم: بگذارید معصیت و گناه زیاد شود، بگذارید اوضاع پریشانتر گردد، پس و نهی از منكر نكنیم، بچه هایمان را تربیت نكنیم، بلكه خودمان هم برای اینكه در ظهور حضرت حجت سهیم باشیم العیاذ باللّه نماز نخوانیم، روزه نگیریم، هیچ وظیفه ای را انجام ندهیم، دیگران را هم تشویق كنیم كه نماز را رها كنید، روزه را رها كنید، زكات را رها كنید، حج را رها كنید، بگذارید همه ی اینها از بین برود تا مقدمات ظهور فراهم شود؟ ✅ خیر، این بدون شك بر خلاف یك اصل قطعی اسلامی است؛ یعنی به انتظار ظهور حضرت حجت علیه‌السلام، هیچ تكلیفی از ما ساقط نمی شود، نه تكلیف فردی و نه تكلیف اجتماعی. شما در شیعه- كه اساسا این اعتقاد از یك نظر، اختصاص به دنیای تشیع دارد- تا چه رسد به اهل تسنن، یك عالِم پیدا نمی كنید كه بگوید انتظار ظهور حضرت حجت یك تكلیف كوچك را از ما ساقط می كند. هیچ تكلیفی را از ما ساقط نمی كند. این یك نوع [تفسیر از ظهور حضرت حجت ] است. 🪧 نوع دیگر این است كه صحبتِ رسیده شدن است نه صحبت انفجار؛ مثل یك میوه در صراط تكامل است. میوه موقعی دارد، چنانكه دُمَل هم موقعی دارد. ولی دمل یك موقعی دارد برای اینكه منفجر شود، و میوه یك موقعی دارد كه برسد، یعنی سیر تكاملی خودش را طی كند و برسد به مرحله ای 🍐🍊🍋🍎🍒🍑🥭كه باید چیده شود. مسأله ی ظهور حضرت حجت بیش از آنكه شباهت داشته باشد به انفجار یك دمل، شباهت دارد به رسیدن یك میوه؛ یعنی اگر ایشان تاكنون ظهور نكرده اند، نه فقط به خاطر این است كه گناه كم شده است، بلكه همچنین هنوز دنیا به آن مرحله از قابلیت نرسیده است؛ و لهذا شما در روایات شیعه زیاد می بینید كه هر وقت آن اقلیت سیصد و سیزده نفر پیدا شد امام ظهور می كند. هنوز همان اقلیت سیصد و سیزده نفر- یا كمتر یا بیشتر- وجود ندارد، یعنی زمان باید آن قدر جلو برود كه از یك نظر هر اندازه فاسد شود، از نظر دیگر آنهایی كه می خواهند حكومت را تشكیل بدهند و به تبع و در زیر لوای ایشان زمامدار جهان شوند پدید آیند. 😔 هنوز چنین مردان لایقی در دنیا به وجود نیامده اند. بله «تا پریشان نشود كار به سامان نرسد»؛ اما پریشانی تا پریشانی فرق می كند. همیشه در دنیا پریشانی پیدا می شود، پشت سر پریشانی سامان پیدا می شود، بعد این سامان تبدیل به پریشانی می شود؛ اما پریشانیِ در یك سطح عالیتر، نه در سطح پایین. بعد آن پریشانی تبدیل به یك سامان می شود، باز در یك سطح عالیتر از سامان اول. بعد آن سامان تبدیل به یك پریشانی می شود، باز پریشانی در یك سطح عالیتر. یعنی این پریشانیِ بعد از آن سامان، حتی بر خود آن سامان برتری دارد. لهذا می گویند حركت اجتماع بشر حركت حلزونی 🐌 است، یعنی حركت دَوری ارتفاعی است، در عین اینكه اجتماع بشر دور می زند، در یك سطح افقی دور نمی زند، رو به بالا دور می زند. بله، مرتب سامانها به پریشانیها می گراید؛ اما پریشانی ای كه در عین اینكه پریشانی است در سطح بالاتر است. بدون شك امروز دنیای ما یك دنیای پریشان و از هم گسیخته ای است، یك دنیایی است كه الآن اختیار از دست زمامداران بزرگ درجه ی اول آن هم بیرون است؛ اما این یك پریشانی است در سطح جهان، با پریشانیِ در دِه از زمین تا آسمان فرق می كند، با سامان یك ده هم از زمین تا آسمان فرق می كند، با سامان یك شهر هم از زمین تا آسمان فرق می كند. بنابراین ما، هم رو به پریشانی می رویم و هم رو به سامان، در آنِ واحد. ما كه رو به ظهور حضرت حجت علیه‌السلام می رویم، در آنِ واحد هم رو به پریشانی می رویم، چون از سامان به پریشانی باید رفت، و هم رو به سامان می رویم، چون پریشانیِ در سطح بالاتر است.
مهدویت، یك فلسفه ی بزرگ جهانی ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ كوشش كنید فكر خودتان را در مسأله ی علیه‌السلام با آنچه كه در متن اسلام آمده تطبیق بدهید. غالب ما این مسأله را به صورت یك آرزوی كودكانه ی یك آدمی كه دچار عقده و انتقام است درآورده ایم. گویی حضرت حجت علیه‌السلام فقط انتظار دارند كه كی خداوند تبارك و تعالی به ایشان اجازه بدهند كه مثلا بیایند ما مردم ایران را غرق در سعادت كنند یا شیعه را غرق در سعادت كنند، آن هم شیعه ای كه ما هستیم كه شیعه نیستیم. نه، این یك فلسفه ی بزرگ جهانی است، چون اسلام یك دین جهانی است، چون تشیع به معنی واقعی اش یك امر جهانی است. این را ما باید به صورت یك فلسفه ی بزرگ جهانی تلقی كنیم. وقتی قرآن می گوید: وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِی اَلزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ اَلذِّكْرِ أَنَّ اَلْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ اَلصّالِحُونَ [1]، صحبت از زمین است، نه صحبت از این منطقه و آن منطقه و این قوم و آن نژاد. ▫️اولاً امیدواری به آینده است كه دنیا در آینده نابود نمی شود. مكرر گفته ام كه امروز این فكر در دنیای اروپا پیدا شده كه بشر در تمدن خودش به مرحله ای رسیده كه با گوری كه خودش به دست خودش كنده است یك گام بیشتر فاصله ندارد. طبق اصول ظاهری نیز همین طور است ولی اصول دین و مذهب به ما می گوید: زندگی سعادتمندانه ی بشر، آن است كه در آینده است، این كه اكنون هست موقت است. ▫️دوم: آن دوره، دوره ی عقل و است. ← شما می بینید یك فرد سه دوره ی كلی دارد: _ دوره ی كودكی كه دوره ی بازی و افكار كودكانه است، _ دوره ی جوانی كه دوره ی خشم و شهوت است، _ و دوره ی عاقله مردی و پیری كه دوره ی پختگی و استفاده از تجربیات، دوره ی دور بودن از احساسات و دوره ی حكومت عقل است. اجتماع بشری هم همین طور است. اجتماع بشری سه دوره را باید طی كند. یك دوره، دوره ی اساطیر و افسانه ها و به تعبیر قرآن دوره ی جاهلیت است. دوره ی دوم دوره ی علم است، ولی علم و جوانی، یعنی دوره ی حكومت خشم و شهوت. به راستی عصر ما بر چه محوری می گردد؟ اگر انسان، دقیق حساب كند می بیند محور گردش زمان ما یا خشم است و یا شهوت. عصر ما بیش از هر چیزی عصر بمب 💣 است (یعنی خشم) و عصر مینی ژوپ است (یعنی شهوت). آیا دوره ای نخواهد آمد كه آن دوره، حكومت، نه حكومت اساطیر باشد و نه حكومت خشم و شهوت و بمب و مینی ژوپ؟ دوره ای كه واقعاً در آن دوره و عدالت و صلح و انسانیت و معنویت حكومت كند؟ چگونه می شود كه چنین دوره ای نیاید؟! مگر می شود كه خداوند این عالَم را خلق كرده باشد و بشر را به عنوان اشرف مخلوقات آفریده باشد، بعد بشر به دوره ی بلوغ خودش نرسیده یك مرتبه تمام بشر را زیرورو كند؟! پس مهدویت یك فلسفه ی بسیار بزرگ است. ببینید مضامینی كه ما در اسلام داریم چقدر عالی است! نزدیك ماه مبارك رمضان است، دعای افتتاح را موفق خواهید بود و در شبهای ماه مبارك رمضان خواهید خواند. قسمت زیادی از آخر این دعا اختصاص به وجود مقدس حضرت حجت دارد كه من همانها را می خوانم و دعای من هم همانها خواهد بود: 🤲 «اَللّهُمَّ اِنّا نَرْغَبُ اِلَیْكَ فی دَوْلَةٍ كَریمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الْاِسْلامَ وَ اَهْلَهُ» [ پروردگارا ما آرزو می كنیم و از تو می خواهیم زندگی در پرتوی یك دولت بزرگواری را كه «تُعِزُّ بِهَا الْاِسْلامَ وَ اَهْلَهُ وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَ اَهْلَهُ» در آنجا اسلام حقیقی را با اهل اسلام عزت خواهی بخشید و نفاقها و دورویی ها را از بین خواهی برد و ذلیل خواهی كرد. «وَ تَجْعَلُنا فیها مِنَ الدُّعاةِ اِلی طاعَتِكَ وَ الْقادَةِ اِلی سَبیلِكَ» این افتخار را به ما می دهی كه ما در آن دوره دعوت كننده ی دیگران به طاعت تو باشیم، راهنما و قائد و پیشرو دیگران در راه تو باشیم. 🤲 خدایا ما را از كسانی قرار بده كه در دنیا و آخرت مشمول رحمت و عنایت تو باشیم. 🤲 خدایا تو را به ذات مقدست و به حقیقت اولیاء كرامت قسم می دهیم كه ما را از كسانی قرار بده كه شایسته ی این آرزوی بزرگ بوده باشیم. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ [1] . انبیاء/105. ╭═══════๛- - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth │✨ @Nafaahat │📖 @feqh_ahkam │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
۸۳ - دادرسی (علیه السلام) ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ جناب شیخ مزبور فرمود در همان سفر به سامرا مشرف شدم. چون خواستم به سرداب مقدس مشرف شوم مغرب گذشته بود و نماز واجب را نخوانده بودم مسجدی که متصل به درب سرداب است دیدم که نماز جماعت است و نمی دانستم که این مسجد به تصرف اهل تسنن است و مشغول نماز عشاء هستند پس به اتفاق فرزندم وارد شبستان شده و در گوشه ای از شبستان مشغول نماز و سجده بر تربت حسین علیه السّلام شدم و چون جماعت فارغ شد از جلو من گذشته و به حالت غضب به من نظر می کردند و ناسزا می گفتند؛ پس دانستم که اشتباه کردم و تقیه نکردم و چون همه رفتند ناگاه تمام چراغهای شبستان را خاموش کرده و در را به روی من بستند و هرچه کردم و فریاد زدم که من غریب و زوارم، به من اعتنایی نکردند و در آن وقت حالت وحشت و اضطراب عجیبی در من و فرزندم پیدا شد و می گفتیم خیال کشتن ما را دارند؛ پس گریان 😭 و نالان با حالت اضطرار به حضرت حجت بن الحسن ( عجّل الله تعالی فرجه الشریف ) متوسل و از پروردگار به وسیله آن بزرگوار نجات خود را خواستیم. ناگاه فرزندم که نزدیک دیوار بود و ناله می کرد گفت پدر بیا که راه پیدا شد و ستونی که جزء دیوار و نزدیک به درب شبستان است بالا رفته؛ پس چون نظر کردم دیدم تقریبا به مقدار دو سه وجب ستون از زمین بالا رفته به طوری که به آسانی از زیر آن می توان خارج شد. من و فرزندم از زیر آن خارج شدیم و چون بیرون آمدیم ستون به حالت اولیه خود برگشت و راه مسدود شد. شکر خدای را بجا آوردم. فردا آمدم همانجا را ملاحظه می کردم، هیچ اثری و نشانه ای از حرکت ستون دیده نشد و سرسوزنی هم شکاف در دیوار نمایان نبود. 🇯‌ 🇴‌ 🇮‌ 🇳 https://eitaa.com/mabaheeth/50870 —— ⃟‌ ———————— 🤲 اللّٰهم عجّل لولیّک الفرج ╭═══════๛- - - ┅┅╮ │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -