eitaa logo
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
454 دنبال‌کننده
36.2هزار عکس
11.9هزار ویدیو
188 فایل
ڪانال رسمے شهید مدافـع حـرم مداح سردار خلبان جانباز اهل بيت فرمانده قاسـم{مهدی}غریـب مسافر شام برگرفته از وصيت نامه باحضور همرزمان و خانواده شهيد ارتباط با خادم 👇 @khademshahidanam 2
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻 چرا غربال‌ها در صدر اسلام، بعد از ظهور و بعث پیامبر بود، اما در آخرالزمان، قبل از ظهور است؟ 🔻اگر منافقین قبل از ظهور، غربال نشوند در حکومت امام‌زمان هم درگیری داخلی ایجاد می‌کنند 🔴 و - جلسه چهاردهم ➖امام‌زمان(ع) از نظر طولانی‌شدن دورۀ غربت، به نوح(ع) تشبیه شده. خداوند مؤمنین به نوح را امتحان کرد و به آنها وعدۀ فرج داد و فرمود: این هفت دانه خرما را بکارید، وقتی درختش ثمر داد زمان فرج می‌رسد. ➖بعد از چندسال که نخل‌ها ثمر داد خدا فرمود: وعدۀ فرج به تأخیر افتاد، دوباره هفت دانۀ خرما بکارید و... عده‌ای از یاران نوح، مرتد شدند. این اتفاق چند بار تکرار شد و هربار عده‌ای مرتد شدند(کمال‌الدین/2 /355) ➖چرا خدا این امتحان را از آنها گرفت؟ خدا به مؤمنین وعده داده بود جانشینان زمین بشوند، لذا به نوح فرمود: وقتی وعدۀ الهی رسید، اگر هنوز منافقین بین شما باشند به‌طمع حکومت، نفاق‌شان محکم می‌‌شود، پس آنها باید غربال بشوند و فقط افراد خالص بمانند. ➖اگر بعد از فرج، منافقان در جامعه باشند، برای رسیدن به ریاست، جنگ داخلی بین مؤمنین راه می‌‌اندازند، همان‌طور که بعد از رسول‌خدا و زمان خلافت امیرالمؤمنین، این‌ درگیری‌ها بر سرِ حکومت، بین مؤمنین رخ داد. ➖برای اینکه حکومت حق به‌طور کامل تحقق یابد و «لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّه‏» محقق شود، خدا باید مؤمنین را غربال کند تا نفاق باقی نماند و الّا منافقین در آن حکومت هم جنگ و درگیری راه می‌‌اندازند. ➖بعد از استقرار حکومت امام‌زمان، کسانی که با دیدن قدرت حکومت حضرت، نفاقشان محکم‌تر شده و عاملی برای تضعیف حکومت حضرت خواهند شد، باید در فتنه‌ها و امتحان‌های قبل از ظهور، غربال بشوند. 👈🏻صوت و متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/6783 🌱 @gharibshahid | 🇮🇷
﴿۱۱﴾ یَا عُدَّتِى عِنْدَ شِدَّتِى، یَا رَجَائِى عِنْدَ مُصِیبَتِى، یَا مُؤْ نِسِى عِنْدَ وَحْشَتِى، یَا صَاحِبِى عِنْدَ غُرْبَتِى، یَا وَلِیِّى عِنْدَ نِعْمَتِى، یَا غِیاثِى عِنْد کُرْبَتِى، یَا دَلِیلِى عِنْدَ حَیْرَتِى، یَا غَنائِى عِنْدَ افْتِقارِى، یَا مَلْجَئِى عِنْدَ اضْطِرارِى، یَا مُعِینِى عِنْدَ مَفْزَعِى. (١١) ای توشه‌ام در سختی، ای امیدم در ناگواری، ای همدمم در وحشت، ای همرهم در غربت، ای سرپرستم در نعمت، ای فریادرسم در گرفتاری، ای رهنمایم در سرگردانی، ای توانگری‌ام در تنگدستی‌، ای پناهم در ناچاری و درماندگی، ای مددرسانم در هراس و دل‌نگرانی. 🕊فرازی از دعای جوشن کبیر به نیابت از قاسم غریب، مهدی ایمانی و محمدرضا الوانی است التماس دعا 🌱 @gharibshahid | 🇮🇷
فرداشب شهادت قمری آقا قاسم... نمی دونم چه جور دعا کرده در این شب ها که خدا خریدتش ختم به شهادت که الکی نیست. آقاقاسم من از شما میپرسم چه جور دعا کردی نه نه چه کاری کردی که خریده شدی؟ میشه برای ما هم دعا کنی؟ میشه در کنار رفقای عزیز برای ما هم دعای شهادت کنی؟ دعای خیر کنی؟ در شفاعت شهدا دست درازی دارند عکسشان را بنگر چهره نازی دارند ما به یادآوری خاطره ها محتاجیم ورنه آنان به من و تو چه نیازی دارند... است عزیز، التماس دعا😭🕊 🌱 @gharibshahid | 🇮🇷
شمار شهدایی امشب 23 ماه رمضان 1400 هجری قمری ششمین سالروز شهادت فرمانده بی ریا ، جانباز رشید، پایدار اسلام و اهل بیت مداح اهل بیت ع شهید مدافع حرم سردار قاسم( مهدی) غریب (ساعت شهادت 1 بامداد ۲۴ رمضان ) 🇮🇷 😷 تلگرام ⬅️ @gharibshahid ایتا ⬅️ https://eitaa.com/gharibshahid سروش sapp.ir/gharibshahidg اینستاگرام https://www.instagram.com/tv/CLYtfv1JwWi/?igshid=sa0tj4gfj28r 21/4/1394 ت ش
‍ ‍ ‍ ‍ اول تصویر {مهدی}🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑 بخش اول 👉 نامه نام ونام خانوادگی : قاسم (مهدی) غریب تولد : ۱۳۶۱/۱/۱ 🌷محل تولد : شهرگرگان روستای سیدمیران 🕊تاریخ شهادت : ۱۳۹۴/۴/۲۱ شهادت : سوریه؛ تدمر؛ کوههای پالمیرا ✴️ آدرس مزار : گلزار شهدای دفاع مقدس روستای سیدمیران ؛ از توابع شهرستان گرگان ؛ ایران درجه : سرهنگ تمام پاسدار 🇮🇷 تخصص : تکاور( شامل سخت ترین آموزشهای نظامی نیروهای مخصوص صابرین ) خلبان سابقه نظامی : 1- فرماندهی محور . در منهدم کردن گروهک ملعون پژاک ( منطقه سردشت تپه جاسوسان) 2- منهدم کردن گروه منافقین دست نشانده آمریکایی اسرائیلی (عبدالمالک ریگی ملعون) 3- مشارکت در سرکوبی فتنه داخلی سال 1388 (به عنوان سرباز گمنام امام زمان عج ) 4 - به عنوان فرمانده ی نیروهای دفاع وطنی و بسیجی و گروه فاطمیون و نیروهای ارتش سوریه در جنگ سوریه منطقه تدمر؛ و شرکت کردن ودخالت مستقیم در جنگ سوریه -طی چند مرحله موفقیت آمیز و آزادسازی شهر تاریخی تدمر 5 - عنوان جانشین فرماندهی گردان تکاوری سپاه نیوای استان گلستان؛ و تعلیم نیروهای گردان تکاوری سپاه و تکاوری ارتش 6 - سرکوبی کلیه آشوبهای منافقین و تروریستها در مناطق مختلف داخلی و خارجی به فرماندهی (شهید سردار محمد جعفر خانی ) پایان بخش اول ... 👉 ادامه دارد .... 👉 🛑⭕️🛑🌷 🛑⭕️🛑🌷 🇮🇷 😷 تلگرام ⬅️ @gharibshahid ایتا ⬅️ https://eitaa.com/gharibshahid سروش sapp.ir/gharibshahidg اینستاگرام https://www.
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
‍ ‍ 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷 ⭕️ 🛑⭕️🛑🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ 🛑⭕️🛑🌷 🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 🌷🛑 🛑⭕️🛑🌷 🌷⭕️🛑 ⭕️🛑⭕️🌷 🌷⭕️⭕️🛑 🌷🌷🌷🌷 🌷⭕️⭕️⭕️🛑 🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑 بخش دوم 👉 قاسم غریب در سال ۱۳۶۱ در روستای سیدمیران به دنیا آمد. بستر رشد اجتماعی این شهید بزرگوار طبقه کشاورز و زحمتکشی بود که با نان حلال شیرمردی چون قاسم غریب را تحویل جامعه داد. او فرزند خانواده ای بود که سه برادر و یک خواهر را در خود جای داده بود. غریب پدر شهید قاسم غریب در حالی که زمین زراعی زیادی نداشت با سختی و مشقت فراوان فرزندان خود را تربیت کرد. شهید مدافع حرم غریب دوران تحصیلات ابتدایی را در دبیرستان شهید "صادق تازیکه سیدمیران" گذراند و دوره راهنمایی را نیز در همان روستا به مدرسه آزادگان رفت. او برای تحصیل در مقطع دبیرستان عزم گرگان کرد و در دبیرستان شهید رجایی گرگان مشغول به تحصیل شد. غریب در سال ۱۳۷۹ پس از اخذ مدرک دیپلم در کنکور دانشکده افسری دانشگاه امام حسین(علیه السلام) شرکت و در آزمون ورودی قبول شد و رسما به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آمد و ۵ سال بعد در سال ۱۳۸۴در شهر با خانم اعظم السادات حسینی خادم افتخاری مسجد جمکران کرد که حاصل این ازدواج دو پسر۶ و ۸ ساله به نامهای امیرعباس و محمدامین بود. او بعد از ازدواج به شهر مقدس قم رفت و تا دو سال پیش در این شهر زندگی کرد. طی این سالها، او در رزم با گروههای انحرافی و داخلی مجاهدانه جنگید تا اینکه یک خود را از دست داد و ۴ ترکش در بدنش از این مبارزات به یادگار ماند. بعد از شدن از ناحیه چشم، به توصیه پزشک که باید برای حفظ چشم دیگر، مناطق مرطوب را برای ادامه کار انتخاب کند، وی به گلستان آمد و مدتی در سپاه استان و بعد از آن نیز به گردانهای تکاور تیپ مردم پایه نیوا پیوست. اما این موجود پرخروش و رزمنده شجاع را یارای دوری از نبرد و میدان رزم نبود و با درک صحیح از شرایط روز و عربده کشی تکفیری های مزدور اسراییلی، آهنگ کرد و داوطلبانه برای دفاع از حرم حضرت (سلام الله علیها) به این کشور رهسپار شد. شهید غریب بعد از انتقال همسر و فرزندان و زندگی خود به شهر قم، به سوریه رفت و به مبارزه با تکفیری ها پرداخت و این مرحله ای بود که او برای دفاع از حریم حضرت زینب (سلام الله علیها) به سوریه می رفت و آخرین باری بود که وطن رامی دید. وی در 21 تیرماه سال ۹۴ در ارتفاعات تلمور سوریه برای همیشه از میان ما پر کشید و 24 تیرماه پس از تشییع باشکوه توسط مردم شهیدپرور گرگان، در گلزار شهدای روستای سیدمیران به خاک سپرده شد . 🛑⭕️🛑🌷 🛑⭕️🛑🌷 🛑⭕️🛑🌷 پایان بخش دوم ... 👉 ادامه دارد ...👉 🇮🇷 🇮🇷 😷 تلگرام ⬅️ @gharibshahid ایتا ⬅️ https://eitaa.com/gharibshahid سروش sapp.ir/gharibshahidg اینستاگرام https://www.instagram.com/tv/CLYtfv1JwWi/?igshid=sa0tj4gfj28r 21/4/1394 ت ش
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
‍ ‍ ‍ ⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ 🛑⭕️🛑🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 🌷 🛑⭕️🛑🌷 🌷🛑 ⭕️🛑⭕️🌷 🌷⭕️🛑 🌷🌷🌷🌷 🌷⭕️⭕️🛑 بخش سوم 👉 👇 ➖ ادامه زندگی نامه و خاطرات قاسم{مهدی} غریب🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑 برای اولین بار در شب 21 بهمن 83 با دو نفر از دوستانش به خواستگاری آمد. خوب به یاد دارم ساعت 9 شب بود. در پیروزی انقلاب اسلامی غریو الله‌اکبر مردم به گوش می‌رسید. از آن موقع به بعد هر وقت غریو الله‌اکبر را می‌شنوم، یاد شب می‌افتم و خاطره شیرین آن شب برایم زنده می‌شود. خیلی اتفاقی رخ داد و ماجرای جالبی دارد. شهید قاسم غریب متولد 1361 در روستای گرگان بود اما محل خدمتش در یگان تهران بود. یکبار که برای به می‌آید، دوستش که در قم سکونت داشت به ایشان گفته بود شما قصد ندارید؟ هم گفته بود اگر سید و مؤمنی باشد تمایل به ازدواج دارم. دوست شان از همسرش می‌خواهد تا کسی را به قاسم معرفی کند که ایشان هم از دوستانش که مسجد جمکران بود سؤال می‌کند و در نهایت به معرفی می‌شوم. پاسدار بود و دوره را می‌گذراند. عاشق بود و عاقبت سیمرغ آسمان شهادت شد. ابتدا از اعتقادات و ایمانشان و بعد هم از شغلش برایم صحبت کرد. قاسم از سختی راهی که در پیش داریم حرف زد، از پیش رو و از زندگی‌ای که امکان دارد شهر به شهر بچرخیم. اصرار داشت تا من با اطلاع از همه این شرایط، مسائل و سختی‌ها تصمیم خودم را بگیرم. من هیچ شناختی در مورد شغلش نداشتم. دوست داشتم شرط هر دوی مان صداقت باشد و هرگز در هیچ شرایطی به هم دروغ نگوییم. در همان جلسه از احتمال برایم گفت. می‌گفت : که شهادت است و من در جواب گفتم من دوست دارم زندگی‌ام قشنگ باشد. مهم نیست. پایان بخش سوم .. 👉 ادامه دارد ...👉 🛑⭕️🛑🌷 🛑⭕️🛑🌷 🛑⭕️🛑🌷 🇮🇷 😷 تلگرام ⬅️ @gharibshahid ایتا ⬅️ https://eitaa.com/gharibshahid سروش sapp.ir/gharibshahidg اینستاگرام https://www.instagram.com/tv/CLYtfv1JwWi/?igshid=sa0tj4gfj28r 21/4/1394 ت ش
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
‍ ‍ ⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ 🛑⭕️🛑🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 🌷 🛑⭕️🛑🌷 🌷🛑 ⭕️🛑⭕️🌷 🌷⭕️🛑 🌷🌷🌷🌷 🌷⭕️⭕️🛑 🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑 بخش چهارم👉 🌷ادامه زندگی نامه و خاطرات قاسم{مهدی} غریب ✨منظورم این است که یک زندگی مشترک بیشتر برایم اهمیت داشت. در اطرافم می‌دیدم افرادی را که فقط در کنار هم زندگی می‌کنند و هیچ عشقی در میان نیست. ⚡️دوست داشتم زندگی‌ام با عشق همراه باشد، هر کوتاه. به خاطر همین وقتی همسرم از شهادت صحبت می‌کرد می‌گفتم ارزش دارد آدم کنار یک نفر خوب زندگی کند هر چند کوتاه باشد. از مراسم با خودم می‌گفتم را دوست دارد اما کو جنگ! جنگی در میان نیست که او شهید شود. 🍁اما بعد از عقد وقتی عکس‌های همسرم را ورق می‌زدم تازه متوجه شرایط کاری و شدم. برای همین بعد از آن هر زمانی که به مأموریت می‌رفت من استرس زیادی را تا بازگشتش تحمل می‌کردم. ⏺ برای آرام شدنم ایشان را زمان کردم و هر ماه مبلغی را به مسجد می‌دادم و بیمه را خودشان شعبان سال 1394 دو هفته قبل از به دادند. من و روز دوشنبه پنجم اردیبهشت 1384 عقد کردیم و بعد از عقد به حرم حضرت (سلام الله علیها) رفتیم. چون شب مبعث بود، برای من خواند. او نذر کرده بود اگر شدیم اسمش را بگذاریم. فردای عقد به او گفتم شما به حضرت عباس "سلام الله علیها" ارادت داری. من هم خاصی به امام زمان(عجل الله تعالی فرجه شریف) دارم. می‌توانم شما را مهدی صدا کنم. فکر کرد و گفت : غریب! خیلی قشنگ است و از آن روز به بعد من ایشان را مهدی صدا کردم. و ششم بهمن سال 1384 مشترکمان را در تهران آغاز و دو سال بعد به قم مهاجرت کردیم. 10 سال و سه ماه با هم زندگی کردیم و زندگی مشترکمان فرزند است؛ امیرعباس متولد بهمن ماه 1386 و محمدامین متولد اسفندماه 1388. پایان بخش چهارم 👉 ادامه دارد ...👉 🛑⭕️🛑🌷 🛑⭕️🛑🌷 🛑⭕️🛑🌷 🇮🇷 😷 تلگرام ⬅️ @gharibshahid ایتا ⬅️ https://eitaa.com/gharibshahid سروش sapp.ir/gharibshahidg اینستاگرام https://www.instagram.com/tv/CLYtfv1JwWi/?igshid=sa0tj4gfj28r 21/4/1394 ت ش
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
‍ ‍ ‍ ⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ 🛑⭕️🛑🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 🌷 🛑⭕️🛑🌷 🌷🛑 ⭕️🛑⭕️🌷 🌷⭕️🛑 🌷🌷🌷🌷 🌷⭕️⭕️🛑 🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑 بخش پنجم 👉 ادامه زندگی نامه و خاطرات مدافع حرم {مهدی} غریب قاسم(مهدی) در همه کارها به می‌کرد. را در هر شرایطی وقت می‌خواند. زیادی به و می‌گذاشت و هر کاری از دستش بر می‌آمد برایشان انجام می‌داد و هرگز کوتاهی نمی‌کرد. اهل نبود و اگر کسی در جمعی غیبت می‌کرد، حتماً متذکر می‌شد. من گوش به فرمان بود و پشتیبان ولایت فقیه، به طوری که در به همه تأکید کرده است که باشید و از خط ولایت فاصله نگیرید. 🍁 ایشان آرام و قرار نداشت و آنقدر از بود که می‌گفت: در هر چی از خدا بخواهی می‌دهد. قبل از اعزامش گفت: من برای ثبت‌نام کرده‌ام که اگر نیازی به من بود بروم. گفتم ندارد؟! گفت : نه من برای آموزش تخریب می‌روم آنقدر به خودش و توانایی‌هایش اعتماد داشتم که رفتنش برایم قابل قبول بود. ⚡️🍃 با اینکه ایشان به خاطر از رزم بود اما آنقدر کارش را دوست داشت که با جان و دل تلاش می‌کرد. ❣بعضی وقت‌ها می‌گفتم: قدر جانت را بدان به خودت استراحت بده اما ایشان می‌گفت: وقت برای استراحت زیاد است. 💜 (مهدی) در با گروه‌های انحرافی و داخلی فعال بود و چهار در بدنش داشت. چپش را هم سال 1391 در یکی از عملیات‌ها از دست داده بود. 🛑⭕️🛑🌷 🛑⭕️🛑🌷 🛑⭕️🛑🌷 پایان بخش پنجم ..👉 ادامه دارد .. 👉 🇮🇷 😷 تلگرام ⬅️ @gharibshahid ایتا ⬅️ https://eitaa.com/gharibshahid سروش sapp.ir/gharibshahidg اینستاگرام https://www.instagram.com/tv/CLYtfv1JwWi/?igshid=sa0tj4gfj28r 21/4/1394 ت ش
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
‍ ‍ ⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ 🛑⭕️🛑🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 🌷 🛑⭕️🛑🌷 🌷🛑 ⭕️🛑⭕️🌷 🌷⭕️🛑 🌷🌷🌷🌷 🌷⭕️⭕️🛑 🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑 بخش ششم 👉 ادامه نامه و مدافع حرم {مهدی} غریب اول دو روز قبل از نوروز 1394 راهی شد و بعد از 45 روز بازگشت و دوم هم در تاریخ 26خرداد ماه عازم شد. 〽️ مرتبه دوم وقتی می‌خواست برود به ایشان گفتم: آقا همه به من می‌گویند به همسرت اجازه نده که برود ولی من می‌سپارم به خودت اگر یک درصد احتمال خطر در سوریه می‌دهی، نرو و مأموریت دومت را که در ایران است، انتخاب کن. گفت: خانم خطری برای ما نیست اگر هم افتاد این را خوب بدان که برای ما خیلی دارد. ♻️ امروز خانم زینب(سلام الله علیها) تنهاست. 💠 این حرف را که زد هیچ چیزی نگفتم. گفت: چقدر خوب است که تو اینقدر زود راضی می‌شوی، : من در اهل‌بیت " علیهم السلام" حرفی برای گفتن ندارم فقط این‌بار از برای ما شیرینی بیاور، شیرینی‌های آنجا بسیار خوشمزه است. 👇 می‌دانستند پدرشان سوریه می‌رود و چون همیشه در مأموریت بود، برایشان عادی شده بود و من تا آن زمان نمی‌دانستم که در هم شهید داده‌ایم. 💠 دوم وقتی اولین تماس را گرفت به من گفت: من نباشید شاید برنگردم. 😔😔 : آقامهدی لطفاً زنگ می‌زنی از این حرف‌ها نزن ناراحت می‌شوم (شرایط در سوریه تغییر کرده بود.) مهدی در این مأموریت محور شده بود و چون شرایط را می‌دید احتمال برگشت نمی‌داد. 🍃 ولی من هر بار می‌گفتم: تو اگر بخواهی سالم برمی‌گردی. ❣ آخر شب شهادت امام علی (علیه السلام) گرفت من در مراسم شب قدر بودم. : برایم دعا کن براتم را بگیرم. : آقا مهدی الان زود است به فکر باشی، به شما احتیاج دارند. گفت: خدای بچه‌ها خیلی بزرگ است، شما را به خدا می‌سپارم . 😔😭😭 🛑⭕️🛑🌷 🛑⭕️🛑🌷 🛑⭕️🛑🌷 پایان بخش ششم 👉 ادامه دارد ..👉 🇮🇷🇮🇷 🇮🇷 😷 تلگرام ⬅️ @gharibshahid ایتا ⬅️ https://eitaa.com/gharibshahid سروش sapp.ir/gharibshahidg اینستاگرام https://www.instagram.com/tv/CLYtfv1JwWi/?igshid=sa0tj4gfj28r 21/4/1394 ت ش
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
‍ ‍ ‍ ⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ 🛑⭕️🛑🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 🌷 🛑⭕️🛑🌷 🌷🛑 ⭕️🛑⭕️🌷 🌷⭕️🛑 🌷🌷🌷🌷 🌷⭕️⭕️🛑 بخش هفتم 👉 ادامه نامه و شهید مدافع حرم قاسم {مهدی} غریب 🌷 🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑 مرتبه آخر قبل از رفتن کیف مدارکش را نشانم داد و گفت: خانم اگر من برنگشتم، مدارک را از کیفم بردارید، این شوخی‌ها برایم عادی شده بود. گفتم ان‌شاءالله به سلامتی برمی‌گردی. آقامهدی کفش‌هایش را می‌پوشید، به مادرم گفت: حاج‌خانم اگر برنگشتم مواظب زن و بچه‌ام باش. مامان گفت: ان‌شاءالله خودت برمی‌گردی میایی مواظبشان هستی. از زیر قرآن رد شد با همه روبوسی کرد و به من گفت: خداحافظ. گفتم آقامهدی آنقدر خجالت می‌کشی که حتی با من دست هم نمی‌دهی، دستم‌ را بردم جلو باهم دست دادیم. خنده‌اش گرفت، خندید و رفت. آقامهدی آنقدر راضی و خوشحال بود مثل اینکه برای اولین بار به سفر زیارتی می‌رفت. 21 ماه رمضان ساعت 12شب با صدای تیر‌اندازی آنها در حالی که غافلگیر شده بودند، از مقر خارج شدند. مهدی{قاسم} که محور بودند چند باری برای روحیه بچه‌ها یا (سلام الله علیها) می‌گوید و به جلو می‌رود تا بچه‌ها هم قوت قلب بگیرند. یک نیمه شب در بیسیم آقامهدی را صدا می‌کنند ولی ایشان شده بود و درگیری تا ساعت 3نیمه شب ادامه پیدا می‌کند و بعد از چند ساعت شهید غریب را پیدا می‌کنند و می‌بینند که هیچ خونی بر زمین ریخته نشده است اما وقتی پیکر شهید را از روی زمین بلند می‌کنند، خون از مبارکشان سرازیر می‌شود.😔😭😭 🛑⭕️🛑🌷 🛑⭕️🛑🌷 🛑⭕️🛑🌷 پایان قسمت هفتم 👉 ادامه دارد ..👉 🇮🇷🇮🇷 🇮🇷 😷 تلگرام ⬅️ @gharibshahid ایتا ⬅️ https://eitaa.com/gharibshahid سروش sapp.ir/gharibshahidg اینستاگرام https://www.instagram.com/tv/CLYtfv1JwWi/?igshid=sa0tj4gfj28r 21/4/1394 ت ش
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
‍ ‍ ⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ 🛑⭕️🛑🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 🌷 🛑⭕️🛑🌷 🌷🛑 ⭕️🛑⭕️🌷 🌷⭕️🛑 🌷🌷🌷🌷 🌷⭕️⭕️🛑 🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑 قسمت هشتم 👉 ادامه نامه و قاسم {مهدی} غریب 🌷 آقا شنبه شب به رسید و من شهادتشان را روز از زبان عمه همسرم شنیدم. 🍂 ابتدا باور نمی‌کردم ولی وقتی خبر را شنیدم به یاد افتادم که خودم و دیده بودیم. که با مهدی تعبیر شد. ⏺ ایشان در روستای گرگان است {قاسم} همیشه می‌گفت: است، کارم است و از شهری . ↩️ هرگز فکر نمی‌کرد شهادتش هم در باشد ❇️ مراسم تشییع با شکوه بود و مردم از اکثر شهرها آمده بودند و با حضورشان سنگ‌‌تمام گذاشتند. من می‌خوردم به همسرم که با این درجه به رسید. 🥀 21 تیر 1394در ارتفاعات تدمر به آرزویش رسید. در انتهای همه جمله «شهادت آرزومه» را می‌کرد و آخرش هم به این مقام نائل شد. یادم است همسرم در یکی از جلسات خواستگاری گفت: 😔 دیده در بیابانی است و حسین(علیه السلام) به ایشان می‌فرمایند: ✨ هل من ناصر ینصرنی و مهدی در جواب می‌گویند: من شما را یاری می‌کنم و تنها نمی‌گذارم. 🌸این همسرم با رفتن به جمع حرم تعبیر شد؛ ❇️حرف از جاسوسان سال 90 می شد سرشو می نداخت پایین و خیس می شد رفقای زیادی رو اونجا از دست داده بود آرام وقرار نداشت تا سال بعد در معرکه شام به پیوست . 🛑⭕️🛑🌷 🛑⭕️🛑🌷 🛑⭕️🛑🌷 پایان قسمت هشتم 👉 ادامه دارد ..👉 🇮🇷 😷 تلگرام ⬅️ @gharibshahid ایتا ⬅️ https://eitaa.com/gharibshahid سروش sapp.ir/gharibshahidg اینستاگرام https://www.instagram.com/tv/CLYtfv1JwWi/?igshid=sa0tj4gfj28r 21/4/1394 ت ش
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
‍ ‍ ⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ 🛑⭕️🛑🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 🌷 🛑⭕️🛑🌷 🌷🛑 ⭕️🛑⭕️🌷 🌷⭕️🛑 🌷🌷🌷🌷 🌷⭕️⭕️🛑 🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑 بخش نهم 👉 ادامه نامه و {مهدی} قاسم غریب بعد از آنکه برای بار به صورت داوطلبانه به اعزام شده بود بسیار تلاش کرد تا موافقت فرمانده خود را برای اعزام مجدد به سوریه بگیرد. ❣ غریب همواره در عملیات‎ها بر علیه گروه‎های و حضور داشت و قبل از آنکه برای بار به منطقه عملیاتی اعزام شود ✅در مدت 20 تا 25 روز کارهای معوقه خود را انجام داد. بعد از آنکه در عملیاتی از شد را می‎خورد و آرزوی شهادت داشت. شهید غریب با اعزام مجدد شهید غریب موافق نبود و غریب با اصرار فرمانده خود را مجاب کرد که با رفتن داوطلبانه به سوریه موافقت کند. 🌷 غریب، در چند شب عملیات‎های موفقیت آمیز زیادی را با نیروهایش بر علیه داعش انجام داد و هر روز نیروهای مدافعان حرم نسبت به مواضع داعش پیشروی‎هایی داشتند و برای جلوگیری از پیشرویی ها و پیروزی‎ها با تجمع نیرو خودشان را برای شکستن خط آماده کرده بودند. شهید داشت که شهید قاسم غریب در با شب‎های دیگر بود 🍂 « در شب سوم ساعت 24 شب نیروهای داعش به ما حمله کردند و غریب ساعت یک بامداد با اصابت به قلب مبارک و ترکش بر سر مبارکش به رسید..😔 ↩️ و در طی این یک ساعت برای روحیه نیروهایش بارها و بارها در بین خط حرکت می‎کرد با لبیک یا رجز می‎خواند. از شهادت شهید غریب فشار زیادی برای شکستن خط داشت و به دنبال ربودن شهدا و پیکر شهید غریب بودند اما موفق نشدند .... 🛑⭕️🛑🌷 🛑⭕️🛑🌷 🛑⭕️🛑🌷 پایان قسمت نهم 👉 ادامه دارد ...👉 🇮🇷 😷 تلگرام ⬅️ @gharibshahid ایتا ⬅️ https://eitaa.com/gharibshahid سروش sapp.ir/gharibshahidg اینستاگرام https://www.instagram.com/tv/CLYtfv1JwWi/?igshid=sa0tj4gfj28r 21/4/1394 ت ش
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
‍ ‍ ⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ 🛑⭕️🛑🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 🌷 🛑⭕️🛑🌷 🌷🛑 ⭕️🛑⭕️🌷 🌷⭕️🛑 🌷🌷🌷🌷 🌷⭕️⭕️🛑 قسمت دهم 👉 🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑 نامه و شهید مدافع حرم {مهدی} غریب ❇️ آوازه این آن سوی مرزها در جبهه و برای سرکردگان داعش خیلی آشنا بود . های جاسوسی نام یک سپاهی ایرانی را به سرکردگان این گروهک تکفیری دادند که خط مقدم نبرد با داعش و 3 هزار نیروی سوری و داوطلبین مبارزه با تکفیری ها را بر عهده دارد . ⚜ داعش فهمیده بود تا غریب در خط مقدم می جنگد و می کند، مبارزه با سپاه وی سخت و طاقت فرساست برای همین برای سر وی جایزه تعیین کردند؛ 🔰 و تدمر شهری که در نزدیکی حلب قرار دارد این شبها ناآرام بود ، هنوز شهر تاریخی تدمر یا پالمیرا بدستان تکفیری های داعش نیفتاده بود ، 🌷 چون غریب سرسختانه از این شهر دفاع می کردند 〽️ اما دو ماه بعد از قاسم غریب بدست داعش افتاد و این شهر تاریخی و باستانی توسط داعش تا حدود زیادی ویران شد . 🔆🔆 🕊 شهادت قاسم غریب را با و شب های عملیات مقدس مقایسه کرده اند ، شور و حالی وصف نشدنی در ایجاد شده بود ، صدای گلوله تا پاسی از شب قطع نمی شد ، شب بود و هر لحظه اش حساس ، ها برای دلسرد کردن رزمندگان جبهه مقاومت کردند شان یعنی غریب کشته شده ↩️ اما مدام به خط سر می کشید و فریاد یا زهرا و یا حسین و لبیک یا زینب س سر می داد و با این کار روحیه نیروها را بالا می برد ؛ 🥀 نیمه های شب بود که فرمانده شد و دیگر صدایی نیامد ، 🕸 اوضاع هم آرام بنظر می رسید ، دم که زده شد قاسم غریب در کنار صخره ای پیدا شد ، 🕊🌹 آری فرمانده به کشیده بود 🍂 و این آرزویی بود که او را برای دفاع از مرزهای معنوی وار برای حمایت از زینب" سلام الله علیها" از روستایی در 5 کیلومتری گرگان فرسنگ ها دورتر به سوریه کشانده بود . 🛑⭕️🛑🌷 🛑⭕️🛑🌷 🛑⭕️🛑🌷 پایان قسمت دهم ...👉 ادامه دارد ..👉 🇮🇷 😷 تلگرام ⬅️ @gharibshahid ایتا ⬅️ https://eitaa.com/gharibshahid سروش sapp.ir/gharibshahidg اینستاگرام https://www.instagram.com/tv/CLYtfv1JwWi/?igshid=sa0tj4gfj28r 21/4/1394 ت ش
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
‍ ‍ ‍ ⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ 🛑⭕️🛑🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 🌷 🛑⭕️🛑🌷 🌷🛑 ⭕️🛑⭕️🌷 🌷⭕️🛑 🌷🌷🌷🌷 🌷⭕️⭕️🛑 🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑 قسمت یازدهم 👉 شهید مدافع حرم قاسم {مهدی} غریب 🌷 ☢شبکه العربیه بلافاصله بعد از قاسم غریب با خوشحالی خبر کشته شدن دو سپاه پاسداران ایران در سوریه را گزارش می دهد . ❌ گفت : خبرگزارى هاى ایران طى روزهاى گذشته از کشته شدن افسر سپاه به نامهاى کریم غوابش و قاسم غریب در منطقه زبدانى در حومه دمشق ، و منابع سوری نیز از کشته شدن یک سرهنگ ایرانی خبر دادند. 💠 بنا به گزارش ایران ، غوابش متولد ۱۳۴۸و بازنشسته سپاه و جانباز ۵۰ درصدى جنگ ایران وعراق بود و و از آغاز جنگ به اعزام شده بود. وى روز شنبه توسط یک تله انفجاری در زیر خودروی حامل وى منفجر کشته شده است. ✅ سورى نیز از کشته شدن یک ایرانی - که ذکر نشده - در روستای دورین در حومه لاذقیه در شمال غرب سوریه، علاوه بر ده سرباز ارتش سوریه و چند عضو حزب الله لبنان عصر دیروز یکشنبه توسط عملیات یک گروه از ارتش آزاد ، خبر داده اند. ✴️ به گزارش خبرگزارى " دفاع پرس" وابسته به نیروهاى مسلح ایران، خلبان غریب مخصوص صابرین سپاه قدس و گردان تکاور تیپ مردم پایه سپاه نیوای استان گلستان بوده که روز شنبه در ارتفاعات تلمور(تدمر) سوریه به رسید . ✳️ سایت " گلستان ما " نیز گزارش داده که غریب سپاهى کشته شده از استان گلستان و از اهالى روستای سیدمیران بود. پیش از این غلامعلی تولی از تیپ ۶٠ زرهی گنبدکاووس وسید احسان حاجی حتم لو از پاسداران تیپ ۴۵جوادالائمه گرگان ، در نزدیکی شهر حلب کشته شدند. 〽️ بنا به گزارش این سایت ، به عنوان" داوطلب مدافع حرم زینب سلام الله علیها " برای دومین مرحله عازم ماموریت به شده بود. 🌷 آری اینگونه بود که قاسم غریب موجب خوشحالی و حامیان رسانه ای اش چون العربیه شد 💠 اما جایزه ای که برای مبارک قاسم غریب تعیین شده بود باعث شد تا حتی بعد از وی نیز دست از سر او بر ندارند . ✴️ یکی از نزدیکان شهید می گوید : شب تدفین شهید و روزهای بعد از آن شاهد حضور افرادی مشکوک در اطراف منزل و گلزار شهدای محل دفن شهید بودیم که بلافاصله موضوع را به مراجع امنیتی گزارش دادیم . ⏺⏺ احتمالات نشان می دهد آن عده هنوز به دنبال این شجاع بودند که شاید برای آنها هزاران دلار می ارزید . 🛑⭕️🛑🌷 🛑⭕️🛑🌷 🛑 پایان قسمت یازدهم👉 ادامه دارد ..👉 🇮🇷 😷 تلگرام ⬅️ @gharibshahid ایتا ⬅️ https://eitaa.com/gharibshahid سروش sapp.ir/gharibshahidg اینستاگرام https://www.instagram.com/tv/CLYtfv1JwWi/?igshid=sa0tj4gfj28r 21/4/1394 ت ش