eitaa logo
گوهرشاد قم
296 دنبال‌کننده
491 عکس
125 ویدیو
1 فایل
این کانال جهت انتشار اشعار ،بداهه های زیبا و رویداد هایی ایجاد شده که در #انجمن_گوهرشاد قراره اتفاق بیفته. ارتباط با ادمین @somayeh_kheradmand
مشاهده در ایتا
دانلود
دردم همه عـشق است و دوایم همه عـشق جانم به فدای دلِ بانــــــوی دمـشق... https://eitaa.com/khalvatevesal
دلبند علی دلیل لبخند علی ای زینت تا ابد خوشایند علی پیغام رسان کربلایی با اشک مظلومی و مقتدر تو مانند علی @goharshadqom
به نام خدا دوچشم خیس و دل بی قرار کافی نیست وعشق با همه ی اعتبار کافی نیست نوشتن از تو قلم های نور می خواهد تلاش این من غرق غبار کافی نیست چگونه از تو بگویم؟چگونه یا زینب! که هرچه واژه شود سوگوار،کافی نیست به پای تو نرسد،نه نمی رسد یعقوب که صبر او و هزاران هزار،کافی نیست شکوه،هرچه توهستی،جمال،جلوه ی توست برای وصف تو هرگز بهار،کافی نیست حسین، آن که جهان را کشید سمت بهشت به تو اگر نشود دل دچار کافی نیست کمال عشق همان لحظه ی اسارت توست به کربلا بشوی رهسپار کافی نیست اسیر نه که جهان در اسارت غم توست اگر که گریه کند بی شمار،کافی نیست کلام حیدریت معجزات شمشیر است میان جنگ ،مگر ذوالفقار کافی نیست؟ ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
بغض‌اند اگرچه، آخر سر گریه می‌کنند ماه و ستاره، وقت سحر گریه می‌کنند یک چله شد که قاصدکانِ پریده‌رنگ در باد، پابه‌پای خبر گریه می‌کنند با یاد آن مزار غریبانه‌ای که نیست در کوچه‌ها گذر به گذر گریه می‌کنند باران می‌آید و به گمانم فرشته‌ها نم‌نم به حال و روز بشر گریه می‌کنند با من هزار و چند غم نورسیده هست در من هزار و چند نفر گریه می‌کنند بی تو یتیم شد همهٔ شهر، مردمت انگار در عزای پدر گریه می‌کنند فرماندهان فاتح میدان هنوز هم با عکس‌هات کنج مقر گریه می‌کنند این ابرها به باور طوفان رسیده‌اند با خشم رعدوبرق اگر گریه می‌کنند یک روز سهم ما همه خنده‌ست و دشمنان در های‌وهوی «أین مفر؟» گریه می‌کنند | | @fatemeh_arefnejad ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
کجای قصه خندیدم  که خندیدی و باریدی چرا خیره به چشمامی... چی تو چشمای من دیدی .. . چرا انقدر بی تابی ؟چرا انقدر دلگیری.. نفس میگیری از چشمام و بعد اروم میمیری... من و فکر وخیال و خونه و بارون و تنهایی ... تو و رویای دست و شونه و موهای خرمایی من و کابوس شب های بلند و ترس و بی خوابی تو و پرواز تو موج لباس روشن آبی شبیه بچه اهوهای دشتم گیج و حیرونم... تو میبینی و میخندی به این حال پریشونم... . همیشه لحن غمگین غریبی توی گوشامه... دلم لبریز از موجای اقیانوس ارامه نه تو اوجم ، نه رو خاکم ، نه خورشیدم...نه تاریکم... به حس جوجه گنجشکای بی پرواز ، نزدیکم.. . . من لبریز از خاکستری ، از رنگ بیزارم تو گیلانی تو سبزی... من کویرم ..من نمیبارم تو میباری و من هم ابرم و از بغض لبریزم  تو اشک شوق فروردین و من اندوه پاییزم چی میشد قبل ازاین عشق جنون انگیز اجباری  چشامو بسته بودم تا نفهمی دوستم داری ریحانه ابوترابی https://eitaa.com/otaghekonji ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
خبر آمد که می آید، مدینه چشم در راهش شب چادر به سر سر می رسد با نی نی ماهش صدای گریه ی نوزادی از بیت علی آمد چه نوزادی! که می آید صدای قل هو الله ش دل دنیا برای خنده هایش ضعف خواهد رفت اگر آروغ بگیرد مادر از دل درد گهگاهش مگر پشت علی را می شود خم کرد با چیزی؟ پدر باشی خبر داری، فقط کافی است یک آهش کنار صبر او وقتی بلا از راه می آید خجالت می کشد کوه احد با قد کوتاهش فدک تا کربلا، این سال ها را ساده نشماری اسیر پنجه ی آه است و می خوانند پنجاهش کسی چیزی به جز لبخند دیده بر لب عمه!؟ برادر زاده است و ناز و بازی های دلخواهش صدایش می زنند از روز اول "زینب کبری" بمیرم من، چه غم های بزرگی هست در راهش.. ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
دل می بری ولی ضربانت نمی شوم تو آتشی حریف زبانت نمی شوم ای رونق نداشته! وقت مرا نگیر اینجا نمان که روغن نانت نمی شوم بار تو روی دوش جماعت چه می کند؟ در من چه دیده ای چمدانت نمی شوم پس می زنم تنفس مصنوعی تو را من زنده ام، دهان به دهانت نمی شوم آه ای همیشه تشنه! ز چشمان من برو بازیچه سراب روانت نمی شوم دیدی؟! میان مشت تو هرگز گلی نبود؟ پوچی که من پر از هیجانت نمی شوم سردی، طلاق عاطفی از تو گرفته ام دنیا برو دوباره از آنت نمی شوم صامره حبیبی ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
دلشوره دارم، جمعه از دیدار بنویسم؟ یا باز هم از قصه‌ی تکرار بنویسم؟ از جمعه‌ای پاییزی و بغضی زمستانی از حسرتم با دیده‌ای خونبار بنویسم؟ معلوم شد، این هفته هم تجدید آوردم وقتی نشد از لذ‌ّ‌ت دیدار بنویسم معلوم شد، دستان من این بار هم خالیست حالا چگونه از غم دلدار بنویسم؟ دنیا فریبم داد مثل سیب،حو‌ّا را آدم شدم، باید از او بسیار بنویسم جای تمام شعرها این هفته را باید با گریه، دائم مشق استغفار بنویسم شاید اگر اینبار با اصرار بنویسم از مادر و از کوچه و مسمار بنویسم قسمت شود تا صبح جمعه شعر زیبایی با دلخوشی از لحظه‌ی دیدار بنویسم(ان شاالله) ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
شانزدهمین نشست شاعرانه موضوع: مؤمن قریش؛ جناب ابوطالب علیه السلام سخنران: حجت الاسلام والمسلمین عباسی شعرخوانی شعرای ارجمند: حجت‌الاسلام محمدحسین انصاری‌نژاد محمود شریفی «کمیل» از کاشان جواد هاشمی «تربت» از تهران مجتبی تاجیک از ورامین مهدی رضایی از اصفهان محسن غلامحسینی از اصفهان جواد جامی از اصفهان سید مصطفی عبدالهی از اصفهان اسماعیل شمس دکتر قدرت‌الله شفیعی(شاعر روشندل) زمان: یکشنبه ۱۴۰۳/۸/۲۰ ساعت ۱۷:۳۰ همزمان با اقامه نماز مغرب مکان: قم، تقاطع بلوار سمیه و بلوار پیامبر اعظم، خیابان شهیدین، پلاک ۵۲، 🆔 @Bonyad_Emamat 🆔 @emamateradat
چه غمی! پُشتِ دفترم تا شد منم و یک جهان پریشانی تو بگو... می شود مگر مادر؟ از غمت بگذرم به آسانی قلم از دست من زمین افتاد آه! پایش قلم شود ای کاش او که با پای خود به در می‌زد پای حیدر ولی تو می‌مانی زیر و رو کردن دلِ عالم یکی از معجزات مادری‌ات واژه ها در تحیّر اند از تو با صلابت که خطبه می‌خوانی گریه کردی فراق بابا را گریه کردی امام تنها را تا که با قطره قطره‌ی اشکت ریشه‌ی ظلم را بخشکانی مادر! این سنگ‌ها که می‌دانند پشت دَر بار شیشه داری تو هیزم آورده اند!؛ با آهت، کاش این قوم را بسوزانی و علی حق و حقِ اویی تو حق او گرچه زیر پا مانده مانده آه تو نیز... بی پاسخ اثری نیست از مسلمانی واژه‌ها از سکوت بیزارند پُرِ دردند و سخت بیمارند واژه‌ها از خجالتت دارند، عرقِ شرم روی پیشانی! من هم این روزها عزادارم در هوای غم تو می‌بارم دم آخر بیا به دیدارم حال و روز مرا که می‌دانی... ✍ ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
نتایج بداهه گویی انجمن گوهرشاد در شب شنبه مثل آن اشکی که روز وصل از چشمم چکید خود نمی‌دانم که از چشمت چرا افتاده‌ام ⚘️🌿 ⚘️🌿 ⚘️🌿 ⚘️🌿 ⚘️🌿 تکیه‌گاهم سست شد پا در هوا افتاده‌ام برگم از چشمِ تمامِ شاخه‌ها افتاده‌ام باد هم گَرد مرا در آسمان پیدا نکرد گم شدم از خویش هم ، در ناکجا افتاده ام توی پیچاپیچ عمامه دلم را بسته‌ام روی دوش مهربانش چون عبا افتاده‌ام تا هوای روی تو کردم دلم بی تاب شد این هوا آمد که من هم بی هوا افتاده ام گهگداری سفره سلطانی ات را باز کن من که در دربار تو همچون گدا افتاده ام محرم دیدار صحن با صفایت نیستم یک غریبه در زمین نا کجا افتاده ام کربلا در دوری ات اشکم دمادم می چکد آه از درد فراق ،از تو جدا افتاده ام داشتم رد می‌شدم از کوچه‌ی تنها‌یی‌ام ناگهان دیدم در آغوش شما افتاده‌ام عشق تو تنها دلیل هستیِ جان من است با وجود نور تو دور از فنا افتاده ام دوست دارم درمیان روستا باشم ولی در کلانشهری پر از بوق وصدا افتاده ام کعبه دل کارگاه بت تراشیها شده از خلیل عقل خود گویا جدا افتاده ام کاروان عشق، ما را تا کجا ها می برد باز هم در دام موزون بلا افتاده ام در وطن هستم ولی چون دورم از کرب و بلا در خیالم در بیابان بلا افتاده ام گنبد زیبای مولایم امیرالمومنین...آه بی تابم که دور از آن هوا افتاده ام حرف مادر را نکردم گوش و نفرینش گرفت مادری بیچاره ام گیر شما افتاده ام دشمنان گاهی به حال من ترحم کرده اند درد جانکاهیست گیر آشنا افتادم از نفس افتاده‌ام ای هم‌نفس ای هم‌قفس دست‌هایم را بگیر از دست و پا افتاده‌ام دست در دستت که بگذارم برایم کافی‌است سردی‌‌اش فهمانده گیر بی‌وفا افتاده‌ام من خوشم در این قفس پرواز می‌خواهم چکار ای قناری‌ها که از چشم شما افتاده‌ام از زبان فرش حرم: حال من از حال کل هر دو دنیا بهتر است گرچه در ظاهر به زیر دست و پا افتاده ام بهترین فرش جهان هم کی به پایم می رسد؟! من چه خوشبختم در این صحن و سرا افتاده ام پختهٔ این روزگارم ته‌نشینم، ته نشین در کف آرام‌پز چون لوبیا افتاده‌ام دائما دنبال خود می‌گردم اما نیستم! بس که گشتم هرکجا از دست و پا افتاده‌ام وقت خواب است و من و درس و سکوت این اتاق نیمه شب من یاد فیلم کیمیا افتاده ام! بار سنگینی است عشق و زندگی بر دوش من از مصیبت مثل یک صاحب عزا افتاده‌ام بهتر از من نیست در دنیای ما یک بنده ای باز وقت امتحان یاد خدا افتاده ام. مثل خفاش شبم از روشنی‌ها بی خبر مست غم در رختخوابم روزها افتاده‌ام باز بیدارم شبیه جغدِ روی شاخه ای باز هم از خوابِ شب هایم جدا افتاده ام نیمه شب هم بارش شعرم پر از عیب است و نقص باز هم در دام ناز واژه ها افتاده ام دست های ربنا در خواب سنگین رفته است خواب رنگین دیدم از یاد خدا افتاده ام روزگاری پولدار مملکت بودم ولی چشم خوردم از سر بام غنا افتاده ام.. باغبان گرمِ هَرَس در خِش‌خِشِ پاییز بود باغ اما گفت:دیگر از صفا افتاده‌ام باغ سبزم ذبحِ یک طوفان پاییزی شده سهره ی عشقم که در ماتم‌سَرا افتاده ام مانده ام در کنح خانه شعر می بافم زیاد آنقدر که در کلاف بادها افتاده ام شد توهم این که عنقایم امیر کوه قاف یا پری هستم که از بال هما افتاده ام ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
نمی‌ترسی بمیرم پیش از آنکه بگذرم از تو؟ بترس از آن شکایت‌ها که با خود می‌برم از تو چه دارم؟ از تو دارم نیمهٔ تاریک عمرم را شبم از تو غمم از تو و بالشت ترم از تو مرا سوزاندی و روشن رها کردی نترسیدی؟ بگیرد انتقامم را تب خاکسترم از تو؟ توی ظالم که عمری بر غرورم سروری کردی بترس از روز مظلومان که آنجا من سرم از تو که آنجا آه می‌گیرد چه آهی در گلو دارم خودم یک صورِ رستاخیزسازِ محشرم از تو همیشه دیر فهمیدی همیشه دیر برگشتی زمانی یاد گلدان می‌کنی که پرپرم از تو پشیمان گریه خواهی کرد روزی بر سر قبرم دوباره دیر و من از هر زمان کفری‌ترم از تو ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
سیرم از دنیا که با تحقیر سیرم می‌کند لقمه نانی می‌دهد، عمری اسیرم می‌کند من ملک بودم که فردوس برین را دیده‌ام آدمیزادی، گرفتار کویرم می‌کند در به در، بی بادبان، با باد همسو می‌شوم من گریزانم از او، او ناگزیرم می‌کند طائری از گلشن قدسم که این آب و هوا با پرستوهای دنیا هم مسیرم می‌کند از تماشا می‌هراسم، چشم اما یار نیست از خودم می‌ترسم اما دل، دلیرم می کند دل، همین سنگی که دل‌تنگی به بار آورده است دل، همین سیبی که فرمان ناپذیرم می‌کند می‌کشد بیرون مرا از خلوتِ خلدِ برین در شلوغی‌های دنیا گوشه‌گیرم می‌کند سیرم از دنیا ولی دنیای سیری ناپذیر  تا که می‌بیند گلوگیرم، حقیرم می‌کند روزی از این روزها، دل می‌کنم از زندگی روزی از این روزها هر روز پیرم می‌کند ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این جمله برای ما زنان دارد اُفت این نکته ی ظاهراً ظریف، اما مُفت یکبار دگر چاهِ دهانش وا شد از جنبش زن، زندگی، آزادی گفت ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
نتایج بداهه سرایی جمع گوهرشاد سه شنبه ۲۲ آبان روی دیوار دلم سایه ای از قامت توست مثل تنهایی من قد بلندی داری 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 آسمانا! تو هم از غصه من با خبری ؟ که چنین باهمه وسعت خود میباری تو که سرگرم دودوتای جهانت هستی میتوانی غم چشمان مرا بشماری؟ نقشه ی قالی عشقت سر دار است هنوز می شود رج به رج درد مرا بشماری؟ فکرم این بود میایی که غمی برداری! خودت اما سر این جانِ خراب آواری خزر از دیدنِ تو کاش که هندی بشود تنِ ساحل بکند پارچه‌هایِ ساری نازَکم! حیف نکن روغنِ بادامِ هرات نکن ای دخترکِ خوبِ مزاری، زاری بغل و لعل لب و غمزه‌ی چشمان سیاه سفر عشق چنین نیست که می‌پنداری ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 ایـّام عزای جان پیغمبر شد یاس نبوی، عشق علی پرپر شد پرچم بزنید بر درِ خانه تان هنگام اقامه‌ی غم مادر شد ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
میان گفتگو در باب انسان پی آن جانِ شفاف‌ ِدرخشان من و تنهایی‌ام یک‌ریز رفتیم خیابان تا خیابان زیر باران @azam_saadatmand ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
به نام خدا تقدیم به ساحت مقدسه ی حضرت صدیقه کبری ،حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘🌑🌑🌑🌑🌑🌑🌑🌑🌑🌑🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌑🌑🌑🌑🌑🌑🌑🌑🌑🌑🌑 به نام تو نه که باید بهار سجده کند که خلق باید وبا افتخار سجده کند جهان به گردش دستاس توست، چشمانش که با توقف تو،وقت کار سجده کند برای توست،خدا هرچه را پدید آورد فرشته هرچه که هم بی شمار سجده کند دلیل رویش باغ انار!،می خواهد به شوق روی توباغ انار سجده کند ولی چه شد همه ی لطف ناب هردوجهان!؟ که در به سمت تو امد که، زار سجده کند که رفت میخ در و آتش و ببخشایم به سینه رفت که بس بی گدار سجده کند وآه می کشم از انکسار پهلویت که واژه گریه کند،بی قرار سجده کند نسیم امد و از داغ فاطمیه گذشت که نخل گریه کند،هر منار سجده کند رسیده بود به غم،کوچه ی بنی هاشم نبود غیر حرم،کوچه ی بنی هاشم و کودکان، دم در، ناگهان خبر امد نسیم دلکشی از باغ پشت در امد صدا شکست و جهانی شکست در پهلوش غم میان دو چشمش،رسید تا ابروش صدای پای علی امد از هیاهوها وریخت اشک غم از هر نگاه آهوها جهان هوار کشید و مدینه ای کر بود واه! قلب علی !این نگاه آخر بود برای قلب علی ، اف بر این جفا دنیا برای فاطمه اش بعدها عفی دنیا برای قلب علی روزگار خواهد مرد و از فراق وبه غم ها دچار خواهد مرد علی تمام غمش را به چاه خواهد گفت به اشک چاه و به تصویر ماه خواهد گفت که عاشقانه ترین خلقت خدا زهراست دلیل بودن دریا و جنگل و صحراست که عاشقانه ترین راز عشق را کشتند چقدر ضربه پیاپی؟چقدر؟ تا کشتند بخواب فاطمه جان او همیشه بیدارست علی که از همه دنیای بی تو بیزارست زهرا سلیمی https://eitaa.com/shabenoghreie ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هنوز داغ کهنه ای مرا به خانه میکشد هنوز شعله های فتنه ای زبانه میکشد هنوز صورت کبودِ در کسوف کاملت مرا به لحظه های درد تازیانه میکشد   ببین چگونه خواهرم پس از تو بی نوازشت به روی گیسوی غمش به بغض شانه میکشد سکوت کرده شهر  در جواب بی عدالتی غمت مرا به کوچه ها به این بهانه میکشد میان قحطی سحر ببین که آفتاب را به روی دوش ، آسمان چرا شبانه میکشد؟ صدای هق هقی مرا به سمت چاه میبرد پدر چگونه غربت تورا به شانه میکشد پس از گذشت سالها کسی درست مثل تو میان قتلگاه آه مادرانه می کشد ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
-303554813_-254995737.mp3
3.52M
*🔸 گل چادر گلدارت 🎤 حاج تو که پریشونی، دلخوشی کدومه برای علی بعد از تو همه چی تمومه ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا فاطر بحق فاطمه(سلام الله علیها) تا گفت السلام علی...، روضه پا گرفت قلب رئوف حضرت صاحب عزا، گرفت ازمیخ گفت و از در و دیوار و دود گفت از گرد و خاک چادر و روی کبود گفت از دست بسته‌ی یل‌خیبر، میان خلق افتادن عمامه حیدر میان خلق لرزید شانه‌های قرار و امان ما بی‌تاب شد ز گریه امام زمان ما از روضه‌خوان بخواه سخن مختصر کند آری بگو رعایت حال پسر کند از شهر غربت پدرش زود بگذرد نام مغیره را به زبان کمتر آورد ... قدری درنگ کرد و از آنجا گریز زد از فاطمه به زینب‌کبری گریز زد از کوچه‌ی مدینه گذشت و به شام رفت با کاروان به کوچه‌ی پر ازدحام رفت یابن الحسن! به خاطر مادر ظهور کن آقا تو را به زینب مضطر ظهور کن ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
دیشب که چشم شهر مست خواب شیرین بود زینب کنار مادرش تا صبح غمگین بود دست دعا در ربنای خانه می‌لرزید انگار لکنت بر زبان سرخ آمین بود با جان پیغمبر چه می‌کردید ای مردم آیا مودت با ذوی القربای او این بود؟ با زخم بازو، زخم پهلو، زخم ابرویش من شک ندارم درد او تنهایی دین بود من شک ندارم درد او تنهایی حیدر در التهاب لحظه‌های سخت تدفین بود حیف دعا! حیف غم الجار ثم الدار! این شهر تنها مستحق چوب نفرین بود درد یتیمی درد سنگینی‌ست این یعنی مادر میان بستر خود نیز تسکین بود ✍ ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
روزی علی در سنگر خود یار و یاور داشت حالا ولی یاس کبودی کنج بستر داشت خانه پر از امن یجیب عرشیان می شد ام ابیها هر زمان که حال مضطر داشت ای کاش با دستان مادر وا نمی شد در وقتی که آتش کینه از آیات کوثر داشت مسمارِ خونی دیده که آلاله پشت در با شعله ی آتش نبردی نابرابر داشت دستاس بی تاب و تنور سرد میدانند این خانه قبل از ماجرای کوچه مادر داشت آنقدر از آیات کوثر بی خبر ماندند تا عطر الرحمان تمام شهر را برداشت حق داشت که پنهان نگه دارد مزارش را از آن همه دشمن که در شهر پیمبر داشت ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
هنوز کودکان تو برای جای خالی‌ات در انزوای جای جای خانه گریه می‌کنند یکایک حروف در کتابها هنوز هم بدون هر اشاره و نشانه گریه می‌کنند چه خوانده چشمهای تو که خیس مانده آستین میان کوچه ها مگر چگونه خورده‌ای زمین چگونه باز پا شدی ،چگونه بی صدا شدی که مردها برای تو زنانه گریه می‌کنند چه بود سر مخفی ِخسوف چند ماهه‌ات چه بود راز گریه و سکوت گاه گاهه‌ات چه بود راه کودکت ،چه شد سپاه کوچکت که پا به ماه ها  به این بهانه گریه می‌کنند هزار کوه زخم را به دوش می کشیدی و هزار زهر  طعنه را به گوش می شنیدی و تمام بردبار ها ،تمام کوهسار ها به پات با تکان تکان ِشانه گریه می‌کنند سیاه ماند چهره‌اش پس از تو روزگار شهر پر از مزار شد شبی پس از تو هر کنار شهر پس از به شانه رفتنت  پس از شبانه رفتنت برات یا کریم ها شبانه گریه می‌کنند 🕊 @kaftarchahiemamreza 🕊 ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom