وای اگر راهبه ی دیرِ "نباید" باشی
دانشآموختهی مکتبِ "شاید" باشی
وای اگر در نظر آراسته باشی ، اما
در خفا آنچه که در ذهن نگنجد باشی
با خودت لج کنی و پنجره را دق بدهی
چشم ، تا کار کند چینه ی ممتد باشی
نور را حس کنی و روزنه پیدا نشود
گرمِ خودباختن و ساختن سد باشی
عمر را با غمِ امّا و اگر سر بکنی
دل به دریا نسپاری و مردد باشی
سر هر هیچ بپیچی به خودت ، پوچ شوی
راه را خسته کنی ، "پشت به مقصد" باشی
عقل ، پیغمبر کفر است ؛ به آتش بکشش
تا که در مملکت عشق سرآمد باشی
فرصت از دست نده بر سر این راه که زود _
میرسد وعده ی روزی که نباید باشی
#محمد_پاکدل
@golchine_sher
باران مرا به یادِ تو آیا میآوَرَد؟
باران تو را به یادِ من اما میآورد
باران چه میهمان عزیزیست، با خودش
انبوه خاطرات به دنیا میآورد
هر روز پشت پنجره، لطفِ خیال تو
دستی به مهربانی بالا میآورد
باران؛ سکوتِ منجمدِ سالهای سال
خود را به پیشِ چشمِ تماشا میآورد
عشق است، عشق، عشق که هر موجِ رفته را
با پای خود دوباره به دریا میآورد
تا دل بَرَد دوبارهتر و عاشقانهتر
امروز میبَرَد دل و فردا میآورد
پژمردهام که بوسه بباری بر این کویر
باران چقدر حال مرا جا میآورد!
#مبین_اردستانی
@golchine_sher
بیا که هست کمی نان و آب تکراری
به خانه نور دهد آفتاب تکراری
اگر که باز به تکرار غصه میخندم
به صورتم زدهام یک نقاب تکراری
همیشه مثل خیالی مقابلم هستی
همیشه میخورم از این سراب تکراری
زدم به هر وجب از این اتاق عکس تو را
تنیده است نگاهم به قاب تکراری
دوباره عشق، مرا پای دار آورده
دوباره میکشدم با طناب تکراری
دمی کنار دل خستهام توقف کن
که هر دو خسته شدیم از شتاب تکراری
سؤال میکنم از تو که دوستم داری؟
تبسم است جوابت؛ جواب تکراری
دوباره صبح تو در این اتاق تابیدی
دوباره دیدهام انگار خواب تکراری
#زینب_نجفی
#راجی
@golchine_sher
قلم به دست،که یارب نوشت درباران
خوشاورق ورق اردیبهشت درباران
کدام دست،خدایاگشوده وقت سحر
تمام پنجره های بهشت درباران
خوشامعاشقه ی ابرهاازآن بالا
میان خطبه ی اردیبهشت درباران
فرشتگان کدامین سپیده دم ناگاه
نوشته اندمراسرنوشت درباران
به کارگاه ازل،دست نقشبند انگار
غبارطینت ما راسرشت درباران
خوش است زمزمه ی شامگاه درویشان
به خانقاه وبه دیروکنشت درباران
هزارنقش کشیدی وداده ای برباد
مزن مزن عبث این قدر،خشت درباران!
بیابه مزرعه برگرد،صبح زود،پدر!
بیاکه اول کارست وکشت درباران!
#محمد_حسین_انصاری_نژاد
#عضوکانال
@golchine_sher
من از عهد آدم تو را دوست دارم
از آغاز عالم تو را دوست دارم
چه شبها من و آسمان تا دم صبح
سرودیم نمنم، تو را دوست دارم
نه خطی، نه خالی! نه خواب و خیالی
من ای حس مبهم تو را دوست دارم
سلامی صمیمیتر از غم ندیدم
به اندازهی غم تو را دوست دارم
بیا تا صدا از دل سنگ خیزد
بگوییم با هم: تو را دوست دارم
جهان یک دهان شد همآواز با ما
تو را دوست دارم، تو را دوست دارم
#قیصر_امین_پور
@golchine_sher
ز شرمِ او نگاهم دست و پا گم کرد چون طفلی
که چشمش وقت گل چیدن به چشم باغبان افتد
#صائب_تبریزی
@golchine_sher
رازی نَهفته دَر پَس حَرفی نَگفته اَست
مَگذار دَردِ دِل کنم و دَردِ سَر شَود!
#فاضل_نظری
@golchine_sher
آرامشی به وسعت صحراست مادرم
اصلاً گمان کنم خودِ دریاست مادرم
مثل ستاره در شب یلدا که بیدریغ
تا صبح میدرخشد و زیباست مادرم
یک سینه درد دارد و آهی نمیکشد
از بس که مثل کوه شکیباست مادرم
هر روز مهربانتر و هر روز تازهتر
مثل نگاهِ ساکت باباست مادرم
چشمش به غنچههای جوانش که میخورد
لبریزِ خندههای شکوفاست مادرم
شبهای بیکسی چه کسی مینوازدم؟
هرجاست اشکهای من، آنجاست مادرم
هر شب پس از نماز، دعا میکند مرا
در فکر روزهای مباداست مادرم
پهلوش مینشینم و لبخند میزند
تنهاییاش در آینه پیداست مادرم
سیراب میشوم به صدایش که میرسم
مانند آبهای گواراست مادرم
بازی کودکانه زمینم اگر زند
باکیم نیست، گرم تماشاست مادرم
از ماجرای هاجر و سارا سؤال کن
در قصههای مریم و حواست مادرم...
رازی است نانوشته الف لام میم عشق
حرفی که تا همیشه معمّاست مادرم
«آهسته باز از بغل پلّهها گذشت»
اما کسی ندید چه تنهاست مادرم
#مهدی_جهاندار
@golchine_sher
برای کشتن من دشنه و تفنگ نیاور
مرا به نام صدا کن که در جواب بمیرم
#سجاد_حیدری_قیری
#عضوکانال
@golchine_sher
نمیمیرد دلی کز عشق میگوید
و دستانی که در قلبی، نهال مهر میکارد
نمیخوابد دو چشم عاشق نور و طلوع روشن فردا
و خاموشی ندارد، آن لبان آشنا، با ذکر خوبیها
نخواهد مُرد آن قلبی که در آن عشق جاوید است
تو میمانی
در آواز پرستوهای آزاد و رها
آن سوی هر دیوار
تو میخوانی
بهاران با ترنمهای هر باران
تو میبینی
گل زیبای باورهای نابت، غنچه خواهد کرد
نهال پاک ایمانت، دوباره سبز خواهد شد
نسیم صبح،
عطر آن سلام مهربانت هدیه خواهد داد
و با امواج دریا
بوسه بر دستان ساحل میزنی با عشق
تو را با مرگ کاری نیست
تو، خاموشی نخواهی یافت
الهی روح زیبا در بدن داری
تو نامیرای جاویدی
تو در هر شعله میمانی
تو در هر کوچه باغ عاشقی
با مهر میخوانی
و آواز تو را
حتی سکوتت را
لبان مردمان شهر، میبوسد
دوباره عشق میجوشد
تو چون نوری
سیاهی میرود،
اما تو میمانی..
#کیوان_شاهبداغی
@golchine_sher
می خواهمت همیشه و امّا نمیشود
بسیار میزنم در و در وانمیشود
ای کاش تیغ تیز غمت خیر میگذشت
حالا نهال خم شده سرپا نمیشود
صدها گره زدی به گلویم که نوش من
خود کرده زخمیام که مداوا نمیشود
بی هیچ گفتگو دل پر خون سکوت کن
از قطره قطره های تو دریا نمیشود
از گفتنم که چشم براه توام چه سود
این قیل و قال کوچه تماشا نمیشود
رفتی بگویمت به مدارا نرو بمان..!
با بغض خون گرفته مدارا نمیشود..
دلخوش نشستهام که تو شاید گذر کنی
لعنت به شایدی که مهیّا نمیشود
هر چند میروی، به سلامت نمان برو
این عشق دل گرفته به دنیا نمیشود..
#علی_نیاکوئی_لنگرودی
@golchine_sher