eitaa logo
گلچین شعر
14.6هزار دنبال‌کننده
875 عکس
305 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
من بی خیال ِ ابر ، از توفان نمی ترسم در زیر چتر عشق از باران نمی ترسم بگذار قایق بشکند با سیلی امواج من عاشقی دریادلم از جان نمی ترسم مرز یقین و کفر یک مو بود می دانم با عشق از نابودی ایمان نمی ترسم اصلا فریب سیب در عقلم نمی گنجد وقتی خدا را دارم از شیطان نمی ترسم بیهوده از هر باد بنیان کن نمی لرزم در آزمون سخت از میدان نمی ترسم من یک زنم اما دلم دریاست باور کن کوهم که از پیدا و از پنهان نمی ترسم در هر رگم خون نجابت می شود جاری اهل یقینم هرگز از عصیان نمی ترسم @golchine_sher
در رگ رگمان عشق امام و وطن است این عطر بهار از گلِ یاسمن است فردا بنویسیم به هرکوی و گذر: «این جشن ظهور حجه بن الحسن است» @golchine_sher
بیقرار و خسته ام! صلح و صفا گم کرده ام یارِ دیرین و رفیقِ با وفا گم کرده ام بی تو نابینایم و دارم هراس ِ چاه را بر زمین می افتم انگاری عصا گم کرده ام حاجتِ روزانه ام در حسرت آدینه ماند برنگشتی! باز هم مشکل گشا گم کرده ام میگرفتی کاش گاهی یک سراغی از من و کاش میگفتی خداوندا گدا گم کرده ام دوست دارم که نمازم را بخوانم رو به تو کعبه یک سنگ است! من قبله نما گم کرده ام یک نفر ایکاش می فهمید از بی‌تابی ام دردمندم! خیمهٔ دارالشفا گم کرده ام حالِ خوبِ سابقم را در کدامین معصیت؟! عهد و پیمان با تو را آیا کجا گم کرده ام؟!... چشم ها را بستم و در محضرت زانو زدم در خیالاتم دوباره دست و پا گم کرده ام دستهایم را بگیر و باز پیدا کن مرا در شلوغی های این دنیا تو را گم کرده ام @golchine_sher
وقتی دلم به سمت تو مایل نمی‌شود باید بگویم اسم دلم، دل نمی‌شود دیوانه‌ام بخوان که به عقلم نیاورند دیوانه‌ی تو است که عاقل نمی‌شود تکلیف پای عابران چیست؟ آیه‌ای از آسمان فاصله نازل نمی‌شود خط می‌زنم غبار هوا را که بنگرم آیا کسی ز پنجره داخل نمی‌شود؟ می‌خواستم رها شوم از عاشقانه‌ها دیدم که در نگاه تو حاصل نمی‌شود تا نیستی تمام غزل‌ها معلق‌اند این شعر مدتی‌ست که کامل نمی‌شود @golchine_sher
مرا میانِ دلِ گوشه گیرِ خود جا کن من از حواشی و گوشه کنار می‌ترسم... @golchine_sher
‍ ‍ چگونه یادِ تو از دلم برون کنم وقتی خیالِ عشقِ تو در سینه تار و پودِ من است.. @golchine_sher
تنم بپوسد و خاکم به باد ریزه شود هنوز مهر تو باشد در استخوان؛ ای دوست! @golchine_sher  
منت گذاشت آهوی من را رها نکرد طوری کمان کشید که تیرش خطا نکرد زخمی نشاند روی دل درددیده‌ام داروم بود و درد دلم را دوا نکرد با این و آن نشست و نیاز مرا ندید یک شب مرا به خلوت وصلش صدا نکرد این چشم‌های ملتمس بی‌قرار را یک بار با نگاه خودش آشنا نکرد می‌خواستم که جان خودم را بغل کنم اما دریغ! آینه آغوش وا نکرد دل بسته‌‌ام به او که وفایش زبانزد است عیب از من است اگرکه به قولش وفا نکرد می‌خواستم که پر بزنم در هوای دوست زنجیر خاک، بال دلم را رها نکرد @golchine_sher
عاشقت بودم و این را به هزاران ترفند سعی کردم که بفهمانم و فهمیده نشد @golchine_sher
دریا اگر سر می زند بر سنگ ٬ حق دارد تنها دوای درد عاشق ناشکیبایی اســـــت @golchine_sher
‏اين بوی زلف کیست که جان می‌دهد به من ؟ @golchine_sher
کار دل تو نیست که جنگ و جدل کند بگذار این معادله را عشق حل کند هرگز دلت حریف دل من نمی شود وقتی که گفتگو به زبان غزل کند من را عجیب نیست کند دلبخواه تو عشقی که سرکه را بتواند عسل کند مانند آفتاب درخشان که سنگ را با لطف خود به لعل بدخشان بدل کند سرما،سکوت،بی کسی و من ...خلاصه تو باید کسی بیاید و من را بغل کند باید هر آنکه مثل تو دل می برد عزیز! فکر هزار درد سر محتمل کند چشمت به هیچ قول و قرارش عمل نکرد چشمت بگو به قول وقرارش عمل کند لیلای من ! حکایت مجنون تمام شد کو شاعری که قصه ی ما را مثل کند @golchine_sher