eitaa logo
گلچین شعر
14هزار دنبال‌کننده
761 عکس
267 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
انتظار نشسته بود لابلای کتابهایی که کلامشان عطر مهدی داشت و چشیدم طمع خوش لذت انتظار را @golchine_sher
کاش چون دریا جهانی رو به ساحل داشتم! بگذریم از آرزوهایی که در دل داشتم از نگاهت شرم می‌بارید و من درویش‌وار کنج دیوار غمت یک عمر منزل داشتم پیش هرکس می‌نشستم حرف چشمان تو بود من نه با تو، با تمام شهر مشکل داشتم زندگی با طعنه‌های دوستان آسان نبود کاش من هم دشمنانی صاف و یکدل داشتم لطف بودن با تو از من شاعری دیوانه ساخت ورنه من در خود هزاران مرد عاقل داشتم @golchine_sher
جمعه جمعه، ماه پشت ماه، سال و سال رفت روزگارِ غایب از مهدی بر این منوال رفت عاشقان بی دیدنش مردند و چشمان شد سفید لیک هر کس بود در راهش یقین خوشحال رفت @golchine_sher
اگرچه لحظه‌ای از غم جدا نبوده دلم پُر است چهره‌ام از خنده های تزئینی @golchine_sher
بگردم دور تو ، دور نگاهت ، دور باطل ها مرا دیوانه می خوانند، امثال تو عاقل ها پری رویی ، نه زیباتر ، سر زیبایی ات بحث است به طرزی که کم آوردند توضیح المسائل ها حسادت می کنم با هر که دستش "لای موهایت" حسادت می کنم حتی به این موگیر ها ... تل ها مرا از دور میدیدی ، خودت را جمع می کردی بیا یک بار دیگر هم، شبیه آن "اوایل ها" و من معنی بعضی شعرها را دیر می فهمم "که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها" @golchine_sher
بر کنگره ی عرش معلّی بنویسید با بال ملک با خط خوانا بنویسید مایی که فقط دلخوش لبخند حسینیم مجنون شده ی زاده ی لیلا بنویسید @golchine_sher
همیشه بادۀ عشق تودرسبو دارم به آبروی توعمریست آبرو دارم توپشت پرده یِ غیبت نهان و من عمری قرار وصل تورا دردل آرزو دارم به سان کودک گم گشته دردل صحرا به هر زمان ومکان از تو پرس وجو دارم به غیر یاد توهرگزسخن نخواهم گفت  به وصف  ومدح توعمریست گفت گو دارم به شوق دیدن رویت نماز می خوانم به اشک دیدۀ خود دم به دم وضو دارم بیا که آخرعمراست ودر دلم با تو هزارنکتۀ ناگفته مو به مودارم اگرچه نیستم آن گونه ای که می خواهی خوشم که چون تو امامی شکفته رودارم @golchine_sher
در هیجان عاشقی چه باکی از محاکمه عشق اگر وکیل شد ادله جور می کند... @golchine_sher
شاخ خشکیم به ما سردی عالم چه کند؟ پیش ما برگ و بری نیست که سرما ببرد @golchine_sher
کمر خم کرد هرکس بُرد بار عشق را بر دوش جوان شد پیر، گل شد سربه‌زانو، بید شد مجنون @golchine_sher
به این دلیل که در ناز، عشق پنهان است جواب نامه‌ی ما پاره‌کردن آن است به قیمت دل و جان خواستار آن شده‌ایم که نرخ خنده‌ی محبوب ما دوچندان است خوشا دلی که به دنبال عشق می‌گردد در این زمانه که هرکس فقط پِیِ نان است دلم معلم خوبی‌ست در کلاس وفا که خود شکسته، ولی پای عهد و پیمان است عزیز مصر دل دیگران نخواهد شد مگر کسی که خریدار چاه و زندان است به شرح حال دل خسته مصرعی کافی‌ست اگرچه صحبت از آن کار چند دیوان است "به رغم مدعیانی که منع عشق کنند" هنوز جمعیت عاشقان فراوان است @golchine_sher @Mojtaba_khorsandi
هرلحظه با تمام توان در کمین ماست ماری به نام نفس که در آستین ماست بیهوده نیست این عرق شرم بی‌امان بار گناه عمر به دوش جبین ماست باید چگونه رد شد از این عرصه‌ی مجاز؟ حالا که شکّ‌و‌شبهه عصای یقین ماست آن را به نرخ سوزش دل حفظ کرده‌ایم این آتشی که در کف دست است، دین ماست اسرار با گذشت زمان فاش می‌شوند وقتی که جز خدا کس دیگر امین ماست دنیا همیشه جمع نقیضین می‌شود زندان مومن است و بهشت برین ماست وقتی که نامه‌ی عمل ما سیاهه شد دیگر چه بحث دست یسار و یمین ماست با این وجود در گذر از پیچ‌وتاب حشر حبل‌المتین فاطمه حصن حصین ماست @golchine_sher @Mojtaba_khorsandi
✍مجتبی خرسندی ۲۱ مهر ۱۳۷۲ در شهرستان بروجرد استان لرستان متولد شد. وی دانشجوی کارشناسی‌ارشد زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه قم است. بیشتر فعالیت مجتبی خرسندی در حوزه شعر آیینی است و علاوه بر شعر کلاسیک، در عرصه نوحه‌سرایی نیز فعالیت می‌کند. وی همچنین برگزیده‌ی بیش از ۱۴۰ کنگره‌ی ملی و بین‌المللی شعر و داستان بوده است. کتاب «جمع مفرد» برگزیده تک‌بیت‌های علوی توسط او گردآوری شده است. از او تا کنون ۳ مجموعه شعر نیز به نام‌های «تیغ ۷۲ دم»، «نقطه ضعف» و «امتحان» به چاپ رسیده که به تازگی با کتاب امتحان برگزیده‌ی جایزه کتاب سال شعر جوانان کشور شده است. جدیدترین مجموعه‌ی شعر او نیز به نام «ماه آخر» شامل ۴۰ غزل مهدوی است که به زودی چاپ و رونمایی خواهد شد. کانال شعر ایشون: @golchine_sher @Mojtaba_khorsandi
تبسم ڪردے و صبحم چه زیبا شد، دل افروزم خوشا چشمے ڪه صبح او، به لبخند تو وا گردد... @golchine_sher
هرکه با پاکدلان صبح و مسایی دارد دلش  از  پرتو  اسرار  صفایی  دارد زهدبا نیت پاک است نه با جامه پاک ای بس  آلوده که پاکیزه ردایی دارد @golchine_sher
اندر دل بی‌ وفا غم و ماتم باد آن را که وفا نیست ز عالم کم باد... @golchine_sher
دوبیتی های پر دردم رفو کن مرا در عمق قلبت جستجو کن اقامه کرده ام عشقت عزیزم بیا با شعر هایم گفتگو کن @golchine_sher
در آتش این فاصله باید که بسوزم یا یک کفن از خاطره های تو بدوزم جادوگر پیری شده ام بی تو که حتی لو رفته میان همگی رمز و رموزم تقصیر تو است اینکه به هم ریخته حالم حتی غزل و قافیه و وزن و عروضم حرفی نزدم از غم دوری تو اما ... ای کاش بدانی که چه آورده به روزم هر کس که مرا بعد تو دید از نفس افتاد یک مرثیه هستم که پر از غصه و سوزم @golchine_sher
من بر پیاله ی دگری لب نمی زنم تَه مانده ی شراب خودت را به من بده @golchine_sher
توکه نیستی دلم لبریزازدعاست برای نگاه خورشید گونه ات بیا استجابت شو @golchine_sher
خورشیدِ پشتِ پنجره‌ پلک‌های من! من خسته‌ام! طلوع کن امشب برای من می‌ریزم آن‌چه هست برایم به پای تو حالا بریز هستی خود را به پای من وقتی تو دل‌خوشی، همه‌ی شهر دل‌خوشند خوش باش هم به جای خودت هم به جای من تو انعکاسِ من شده‌ای… کوه‌ها هنوز تکرار می‌کنند تو را در صدای من آهسته‌تر! که عشق تو جُرم است، هیچ‌کس در شهر نیست باخبر از ماجرای من شاید که ای غریبه تو همزاد با منی من… تو… چه‌قدر مثل تو هستم! خدای من @golchine_sher
ساحِـل جَـوابِ سَـرزَنِــشِ مـوج را نَــداد گاهی فَقَط سُکوت سِزایِ سَبُک‌سَری‌ست... @golchine_sher
آسمان بر سر ذوق آمد و مهتاب شکفت از دل بحر ولا گوهر نایاب شکفت خنده شوق نشست بر لب عشاق حسین که گل سرسبد گلشن ارباب شکفت به جوانان برسان مژده که در باغ ادب سرور عهد شباب اسوه آداب شکفت اشبه الناس دو عالم به پیغمبر عشق زینت مسجد و سجاده و محراب شکفت باز تفسیر حق از آیه تطهیر رسید روی هر واژه آن غنچه اِعراب شکفت حی علی عشق علی اکبر لیلا و حسین که به فردوس برین فاتح الابواب شکفت آمده تا بزداید غم هجران نبی که به دامان پدر سرخوش و شاداب شکفت (سمن) @golchine_sher
تنها نه همین آمدنت روز جوان است هم روز جوان بوده و هم روز اذان است هر دل که گرفته‌ست، به لب ذکر تو دارد نام تو به دل‌های شکسته ضربان است ای آمدنت روشنی خانه‌ی دل‌ها ای آن‌که بدون تو جهان بی‌هیجان است ممسوس خداوندی و در فهم نگنجی تعریف همه از تو فقط وهم و گمان است سود است هرآن‌چه رسد از دست کریمان هرکس که گدای تو نشد اهل زیان است وقتی که کرامت سر خوان تو نشسته‌ست در محضر لطف تو چه‌حاجت به‌بیان است تو "ذبح عظیمی، وَ فدیناهُ بِه" از توست این عهد خداوند تو با پیرمغان است ای کاتب ارباب برای من بی‌تاب در روز جزا نامه‌ی تو خطّ امان است. @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا