eitaa logo
گلچین شعر
13.6هزار دنبال‌کننده
622 عکس
235 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
در من ریشه زدی از تو جوانه زدم... @golchine_sher
کسی نداند از این دل ، چِها به بَر دارد خدا زِ غُصّه و غمها ی دل خبر دارد فراقِ یار عذابیست که کس نمیداند مگر کسی که غمِ یار خود به بَردارد نصیحتم چه کند آنکه در وصال یار بِسَر بَرَد همی و تاج او به سر دارد وجودمن همه حسرت شده چه میدانید که روز و‌شب به دیار طَلَب گذر دارد دگر دلم شده سیر از جهانِ زندگی و نه ترس مردن و نه از خطر حَذَر دارد نصیحتم مکن ای زاهدِ نکو مذهب کجا نصیحت تو ، بر دلم اثر دارد به خنده لب نگشایدزِ درد و غم(مهدی) ازاین جهت دل خونین و چشم تَر دارد @golchine_sher
در کَرم مثل حسن شهره ی در شهر نبود در مدینه که نه ، در وسعت این دهر نبود کار او بذل و کرم بوده و من معتقدم بی نصیب از کرمش ماهی در بحر نبود او دلی داشت به پهنای همه دریاها... وسعت بخشش او وسعت یک نهر نبود پشت کردند به او خیل مریدان اما او رحیمیست که با هیچ کسی قهر نبود در کجا دیده کسی تشنه لبی زهر دهند پاسخ مِهرِ به همسر بخدا، زهر نبود هم حسن پاره جگر، هم که برادر تشنه آب را مادر سادات مگر مَهر نبود؟ اللهم عجل لولیک الفرج اللهم العن الجبت والطاغوت @golchine_sher
ناگاه دستی خشمگین مشتی به در کوفت. دیوارها در کام تاریکی فرو ریخت، لرزید جانم از نسیمی سرد و نمناک. آنگاه دستی در من درآویخت ! @golchine_sher
نیمه جان چرخ زنان توبه کنان عاشق شد داد و بیداد دلم در رمضان عاشق شد مردم شهر به تسبیح و دعا مشغولند دل من تشنه و تسبیح زنان عاشق شد عشق ای عشق به من جرأت گفتار بده مرد آن است که از راه زبان عاشق شد می توان با دهن روزه چنین مستی کرد می توان پیش نگاه دگران عاشق شد دم افطار سر زلف تو را می بوسم می توان باتو چنین کرد و چنان عاشق شد بی گمان ماه تویی، ماه تَر از ماه تویی آمدی بر لبه ی بام و جهان عاشق شد... @golchine_sher
تو را با غیر میبینم صدایم در نمی آید دلم میسوزد و کاری ز دستم بر نمی آید... @golchine_sher
در چشمِ حسین ، محترم می گردد شایسته ی الطاف و کَرم می گردد شک نیست که محشور شود با عباس هر کس که مدافع حرم می گردد @golchine_sher
چشم بندی گر ز نامحرم ، دگر محرم شوی... چشم ناپاک ای برادر لایق دیدار نیست... @golchine_sher
همیشه دلهره دارم، از این به هم نرسیدن کسی سراغ نداری، تو را به من برساند ؟! ... @golchine_sher
ﺳﺮ ﻭ ﻫﻤﺴﺮ ﻧﮕﺮﻓﺘﻢ ﮐﻪ ﮔﺮﻭ ﺑﻮﺩ ﺳﺮﻡ ﺗﻮ ﺷﺪﯼ ﻣﺎﺩﺭ ﻭ ﻣﻦ ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﭘﯿﺮﯼ؛ ﭘﺴﺮﻡ ﺗﻮ ﺟﮕﺮﮔﻮﺷﻪ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺷﯿﺮ ﺑﺮﯾﺪﯼ ﻭ ﻫﻨﻮﺯ ﻣﻦ ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﻫﻤﺎﻥ ﻋﺎﺷﻖ ﺧﻮﻧﯿﻦ ﺟﮕﺮﻡ ﻣﻦ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻋﺸﻖ ﻧﺮﺍﻧﺪﻡ ﺑﻪ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﻫﻮﺳﯽ ﻫﻮﺱ ﻋﺸﻖ ﻭ ﺟﻮﺍﻧﯿﺴﺖ ﺑﻪ ﭘﯿﺮﺍﻧﻪ ﺳﺮﻡ ﭘﺪﺭﺕ ﮔﻮﻫﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﺭ ﻭ ﺳﯿﻢ ﻓﺮﻭﺧﺖ ﭘﺪﺭ ﻋﺸﻖ ﺑﺴﻮﺯﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻣﺪ ﭘﺪﺭﻡ ﻋﺸﻖ ﻭ ﺁﺯﺍﺩﮔﯽ ﻭ ﺣﺴﻦ ﻭ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﻭ ﻫﻨﺮ ﻋﺠﺒﺎ ﻫﯿﭻ ﻧﯿﺮﺯﯾﺪ ﮐﻪ ﺑﯽ ﺳﯿﻢ ﻭ ﺯﺭﻡ ﺳﯿﺰﺩﻩ ﺭﺍ ﻫﻤﻪ ﻋﺎﻟﻢ ﺑﻪ ﺩﺭ ﺍﻣﺮﻭﺯ ز ﺷﻬﺮ ﻣﻦ ﺧﻮﺩ ﺁﻥ ﺳﯿﺰﺩﻫﻢ ﮐﺰ ﻫﻤﻪ ﻋﺎﻟﻢ ﺑﻪ ﺩﺭﻡ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﻭ ﺩﺭﺵ ﺗﺎﺯﻩ ﮐﻨﻢ ﻋﻬﺪ ﻗﺪﯾﻢ ﮔﺎﻫﯽ ﺍﺯﮐﻮﭼﻪﯼ ﻣﻌﺸﻮﻗﻪﯼ ﺧود ﻣﯽﮔﺬﺭﻡ @golchine_sher
‌در بزم بید و بهار دهان باد را می‌بندد روسریِ حرافِ ترکمنی‌ات... @golchine_sher
عشق یک شیشه‌ی انگور کنار افتاده است که اگر کهنه شود مست‌ترت خواهد کرد @golchine_sher
سالها رفت و هنوز ؛ یک نفر نیست بپرسد از من که تو از پنجرهِ عشق چه ها می خواهی؟ صبح تا نیمه ی شب منتظری ، همه جا می نگری گاه با ماه سخن می گویی گاه با رهگذران ؛ خبر گمشده ای می جویی راستی گمشده ات کیست؟ کجاست؟ @golchine_sher ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
هم، حال بدی یکسره دارم، تو نداری هم، بغض در این حنجره دارم تو نداری من بافته ام از غم و دردی متراکم در هر گرهی صد گره دارم تو نداری تکرارم و بیزارم از این کارم و بسیار هی دایره در دایره دارم تو نداری من بى خبرم از تو و تو بى خبر از من سخت است كه من دلهره دارم تو ندارى از پنجره ى رو به خيابان اتاقت آنقدر كه من خاطره دارم تو ندارى @golchine_sher ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
بیا بیا که دل و جان من فدای تو باد سری که بر تن من هست خاک پای تو باد دلم به مهر تو صدپاره باد و هر پاره هزار ذره و هر ذره در هوای تو باد @golchine_sher
کجا روم؟که دلم پایبند مهر کسی ست سفر کنید رفیقان که من گرفتارم... @golchine_sher
هر چند نمی‌رسد به دستت، دستم یاد تو عجیب می‌کند سرمستم من عاشقم و فلسفه‌ی من این است: دارم به تو فکر می‌کنم؛ پس هستم! @golchine_sher
بیا که بی تو نباشد مرا بهار ایدوست بیا که بی تو ندارم دگر قرار ایدوست توئی بهارِ من و لاله زارِ من ، زینرو چه حاجتی به بهارست ولاله زار ایدوست بیا و لطف و کَرَم کن از این دیارِ فنا مرا بِبَر به دیار خود ای نگار ایدوست به چشمِ منتظر و پُر زِ آبِ من اکنون بیا و چهره ی خود را کن آشکار ایدوست تو را زِ روی ارادت به وقتِ شام و سحر صدا زدم که بیایی ، هزار بار ایدوست بیا که دل زِ فراقت به خون نشسته بیا ببین که دیده به هجرت شداشکبارایدوست طَلَب مکن تو ز (مهدی) سرودنغز وروان که رفته ذوق سرایش ،دراین بهار ایدوست @golchine_sher
آخرین منزل ما کوچه‌ی سرگردانیست در به در در پی گم کردن مقصد رفتیم @golchine_sher
انار آرزوهایم به خاک حسرت افتاده ست ندارم چاره ای دیگر به غیر خون دل خوردن @golchine_sher
نظر به اینکه دلم بی قرار دیدن توست کسی نمانده به جز تو ؛ تمام من، منِ توست تو نیستی و شده خسته از زمستان، قم دلم گرفته شبیه قطار تهران-قم عزیزم! آنکه اسیر نگاه توست، منم اسیر چشم تو از لحظه‌ی نخست، منم چه تلخ می‌گذرد هفته‌های سخت جهان که پنجشنبه مرا گشته پایتخت جهان قسم به ابر به باران تو سرنوشت منی به احتمال فراوان خودت بهشت منی چرا اسیر تو گشتم؟ جواب لازم نیست همین که چشم تو باشد شراب لازم نیست همین که چشم تو باشد مقابلم کافی است برای داشتن تو دلایلم کافی است لبم هنوز پر از حسرت دهان بوسی است ببخش اگر که قطار دلم اتوبوسی است دلم گرفته شبیه قطار تهران-قم تو نیستی و شده خسته از زمستان، قم @golchine_sher
تقدیر بود !  پای کسی در میان نبود آن روزها که صحبتی از این و آن نبود می شد زمانه وار بخواهم تو را ولی وصلی چنین که لایق عشقی چنان نبود یک روز رنج بی پر و بالی مرا شکست یک روز بال بود ولی آسمان نبود وقتی که دوست آینه ام را شکست و رفت هیچ انتظار دیگری از دشمنان نبود از خنده ی ترحم مردم که بگذریم با من کسی به غیر غمت مهربان نبود @golchine_sher
هر که یاری از کنارش رفته می داند که من پشت هر بیتی چه میزان خون ز چشمم می رود.. @golchine_sher
آن عشق که در پرده بماند به چه ارزد؟ عشق است و همین لذت اظهار و دگر هیچ... @golchine_sher
وجودم رفت و مهرت همچنان هست... @golchine_sher