eitaa logo
گلچین شعر
15.4هزار دنبال‌کننده
957 عکس
322 ویدیو
13 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
کارِ عشق ست نمازِ من اگر کامل نیست آخر آنگاه که در یادِ توام در سفرم @golchine_sher
امروز که محتاج توام جای تو خالیست فردا که می‌آیی به سراغم نفسی نیست @golchine_sher
سیزده نوروز گشت و باز پُر غوغا شدم فارغ از باغ و گلستان با خودم تنها شدم آنقَدَر پرسیده شد ، از غیبتِ من در چمن تا میانِ مردمانِ بوستان رسوا شدم من چگونه پا نهم بر بوستانِ بی نگار بوستان بود و نگاری که بر او شیدا شدم سیزده نوروز گشت و باز در تنهائی اَم من جدا از مردمان و دامن صحرا شدم شاد باشید و بخندید ای عزیزانِ چمن بی خیالِ من اگر که همدمِ غمها شدم از منِ ( مهدی ) مدان این نکته های نغز را اوبه دردانداخت من راکه چنین شیواشدم @golchine_sher
ما گشته ایم، نیست، تو هم جستجو مکن آن روزها گذشت، دگر آرزو مکن دیگر سراغ خاطره های مرا مگیر خاکستر گداخته را زیر و رو مکن در چشم دیگران منشین در کنار من ما را در این مقایسه بی آبرو مکن راز من است غنچه ی لب های سرخ تو راز مرا برای کسی بازگو مکن دیدار ما تصور یک بی نهایت است با یکدگر دو آینه را روبه رو مکن @golchine_sher
كی می شود پرنده شوی آسمان شوم در چشمهای خيس تو رنگين كمان شوم ها!دور مانده ام زخودم سال های سال چيزی نمانده است كه يك بی نشان شوم اين چهره ی هميشگی من نبوده، نه! از من بعيد بود كه نامهربان شوم از من بعيد بوده كه با اين همه اميد بازيچه ی شرارت جادوگران شوم ای بهترين بهانه ی دلتنگی ام غزل فرصت بده كه شعله ی آتشفشان شوم می ترسم از تظاهر و ابراز عاشقی می ترسم اينكه مضحكه ی اين وآن شوم "از سنگ روی يخ شدنم هيچ شكوه نيست" آماده ام كه هرچه بخواهی همان شوم... @golchine_sher
بـه هرکسی نتوان گفت شرحِ قصهٔ خویـش ... @golchine_sher
لبخند می زنند خزان ها به خاری ام تقویم چارفصلِ پر از بی بهاری ام گم کرده ام به ساحل تو راه و چاه را رودم ولی به دامن مرداب جاری ام مثل پرنده عاقبتم دام می شود هر وقت که به حال خودم می گذاری ام آدینه ها و عقربه ها شاهدند که من هرچه نیستم همه چشم انتظاری ام دارم میان غصه و غم کم می آورم وقتش رسیده است بیایی به یاری ام باید خودت بیایی و کاری کنی، که من- جانِ به لب رسیده ام و زخم کاری ام این بار را به جای تو من گریه می کنم محبوب من.. بخند اگر دوست داری ام... @golchine_sher
نخواندن راه خوبی نیست؛ تاوانی اگر مانده است به پا کن این نمازت در تو ایمانی اگر مانده است نرفتن فکر خوبی نیست؛ باید رفت باید رفت که مصنوعی تو را یک پای لنگانی اگر مانده است امیدی نیست جز لطف تو بين پاره آجرها میان سفره ها یک لقمه ی نانی اگر مانده است فقط عشق است رحم آورده این خشم زلیخا را برای یوسف این شهر زندانی اگر مانده است بیا از کوه بالاتر و خورشیدپیامد باش! به روی شانه ها رد مسلمانی اگر مانده است سری بشکسته روی نیزه ها در سنگباران ها به پیشانی تو رد مسلمانی اگر مانده است ببین فرسایش دیروز بر آسایش حالا؛ سری برنیزه ها رفته است سامانی اگر مانده است برو شاعر! بخواه از ابر بارانی بباراند! میان چشم هایت بوی بارانی اگر مانده است @golchine_sher
دیدنت باعث دلتنگی من خواهد شد بعد هر آمدنت رفتن اگر هست،نیا! @golchine_sher
من تا سحر به گریه و او تا سحر به خواب دردا که قدر خواب سحر دوستم نداشت... @golchine_sher
آن قدر از مقابل چشم تو رد شدم تا عاقبت ستاره شناسی بلد شدم   منظومه‌ای برابر چشمم گشوده شد آن شب که از کنار تو آرام رد شدم   گم بودم از نگاه تمام ستارگان تا این که با دو چشم سیاهت رصد شدم   شاید به حکم جاذبه، شاید به جرم عشق در عمق چشم‌های تو حبس ابد شدم   دیدم تو را در آینه و مثل آینه من هم دچار- از تو چه پنهان؟! ـ حسد شدم   شاعر شدم همان که تو را خوب می‌سرود مثل کسی که مثل خودش می شود شدم   در حیرتم چگونه، چرا در نگاه تو دیروز خوب بودم و امروز بد شدم   @golchine_sher
گذشتم از سر عالم، کسی چه می داند که من به گوشه ی خلوت، چه عالمی دارم... @golchine_sher