باز شدن چشمانم
هر روز صبح
یعنی خدا دوست داشتنت را تمدید کرده
قدرش را میدانم
#علی_قاضی_نظام
@golchine_sher
ای دل! برای آن که نگیری چه میکنی؟
با روزگار دوری و دیری چه میکنی؟
بی اختیار بغض که می گیردت بگو
در خود شکست را نپذیری چه میکنی؟
با این اتاق تنگ و شب سرد و گور تنگ
تو جای من؛ جز این که بمیری چه میکنی؟
ای عشق! ای قدیمترین زخم روزگار!
در گوشهی دلم سر پیری چه میکنی؟
دست تو را دوباره بگیرم چه میشود؟
دست مرا دوباره بگیری چه میکنی؟
#اصغر_معاذی
@golchine_sher
روی گرداندی و بر ما یک نگاه انداختی
روی گرداندی و ما را یاد ماه انداختی
روی گرداندم ببینم شب سر بام کهای
کی به جز من را به این روز سیاه انداختی
خیل مژگان و کمان ابرو و تیر نگاه…
تا رسیدی لرزه بر قلب سپاه انداختی
شاد و غمگین، مستم و هشیار، آباد و خراب
خوب میدانی چه آشوبی به راه انداختی
“با دل خونین لب خندان بیاور همچو جام”
بعد از این، حالا که ما را در گناه انداختی
آن شب قدری که می گفتند خلوت با تو بود
زاهدان را هم ببین در اشتباه انداختی
خواستم دل پس بگیرم از تو، کمتر یافتم
آه از این سوزن که در انبار کاه انداختی
#مژگان_عباسلو
@golchine_sher
خیال پنجره را باز آب و جارو کرد
همان که نام قشنگش جناب باران است
همان که لحظه به لحظه به فکر عابرها
همان که مایه ی آرامش خیابان است
همان که رد شده از شعر شاعران قدیم
همان که می چکد از شعر شاعران جدید
همان که همدم سرو چَمان حافظ بود
همان که دست کشیده به روی شعر سپید
دوباره با خودش آورده مهربانانه
طنین خاطره ی خوب آسمان ها را
و با ترانه ی شورآفرین شُر شُر خود
دوباره می شکند بغض ناودان ها را
قدم به چشم زمین می گذاری ای باران!
دوباره از دل کوه اشک می شود جاری
سخاوت تو زبانزد شده ست حالا که
به جان اهل جهان بی دریغ می باری!
#سارا_رمضانی
#عضوکانال
@golchine_sher
هرچه گفتیم جُز حکایت دوست
در همه عمر از آن پشیمانیم...
#سعدی
@golchine_sher
هی میرویم و جاده به جایی نمیرسد
قولی که عشق داده، به جایی نمیرسد
چون کوه، پای حرف خودم ایستادهام
کوهی که ایستاده، به جایی نمیرسد!
دریا هنوز هست ولی ماندهام چرا
این رود بی اراده به جایی نمیرسد؟!
دنیا همیشه عرصهی پیچیده بودن است
دنیا که صاف و ساده به جایی نمیرسد!
تاریخ را ورق زدم و مطمئن شدم
هرگز کسی پیاده به جایی نمیرسد
ما را برای در به دری آفریدهاند
هی می رویم و جاده به جایی نمیرسد
من حاضرم قسم بخورم مست نیستم
این چند جرعه باده به جایی نمی رسد
#حسین_طاهری
@golchine_sher
خدا کشیده در او چند حُسن نیکو را
دل هما، پر طاووس، چشم آهو را
گل همیشه بهار من است و میدانم
که برده است دل یاس و ناز و شببو را
غبار دلهرهها را تکانده از دل من
همین که دست گرفته دوباره جارو را
قرار شد بگذاریم سر به شانهی هم
نخواستیم اگر بالش پر قو را
لبی به خنده گشود و علاج دردم شد
که امتحان نکنم خیل قرص و دارو را
برای بردن غمهای سخت از دل من
همین بس است که بالا گرفته ابرو را
مرا تمام جهان دوست داشتند، ولی
من از تمام جهان دوست داشتم او را
#مجتبی_خرسندی
#عضوکانال
#همسر
#عشق
@golchine_sher
این روزها که میگذرد، غرق حسرتم
مثل قنوتهای بدون اجابتم!
بستهست چشمهای مرا غفلت گناه
تو حاضری! منم که گرفتار غیبتم!
یک گام هم به سوی شما برنداشتم
ای مرحبا به این همه عرض ارادتم!
خالیست دست من، به چه رویی بخوانمت؟
دل خوش کنم به چه؟ به گناهم؟ به طاعتم؟
من هر چه دارم از تو، از این دوستیِ توست
خیری ندیدهای تو ولی از رفاقتم
بگذر ز رو سیاهی من، أیها العزیز!
حالا که سویت آمدهام غرق حاجتم
بگذار با نگاه تو مانند حُرّ شوم
با گوشهچشم خود بِرَهان از اسارتم
آن روز میرسد که فدایی تو شوم؟
من بیقرار لحظۀ ناب شهادتم
#یوسف_رحیمی
#امام_زمان_عج_مناجات
@golchine_sher
من حدیث عشق را خواندم مفصل بارها
هیچ معشوقی در آن
چون خود ندیدم پای بند
#صدیقه_شاداب_نیک
#عضوکانال
@golchine_sher
تاریخ لای چرخ زمان گیر میکند
تقویم روی فصل خزان گیر میکند
وقتی کنار حوض وضو تازه میکنی
در سینهی مناره اذان گیر میکند
این قدر ابروان خودت را گره نزن!
آرش میان این دو کمان گیر میکند
هربار پلک میزنی انگار ناگهان
دریا درون قطرهچکان گیر میکند
در کوچه ها بدون هدف راه میروم
از راه میرسی و زبان گیر میکند
از شهر کوچ میکنی و لقمههای نان
یکباره در گلوی جهان گیر میکند
در پارکها مجسمهها پیر میشوند
در پخشها نوار بنان گیر میکند
هرشب برای عطر تنت آه میکشد
پیراهنی که در چمدان گیر میکند .....
#عبدالحسین_انصاری
@golchine_sher
من دلت را بدون دام و تفنگ ، بی هیاهو شکار خواهم کرد
بعد از آن هم از این که صیادم ، به خودم افتخار خواهم کرد
گرچه دیر آمدی بدست اما ، زود از دست من نخواهی رفت
عشق دیرینه ! خوب شاهد باش ، با وجودت چکار خواهم کرد
مثل بی تابی کلاغان در ، غربت روزهای پائیزی
روی هر شاخه ی درخت بلوط ، بی سبب قار قار خواهم کرد
آنقدر روی شاخه های درخت ، منتظر می شوم که برگردی
سوز و سرمای این زمستان را ، با سماجت بهار خواهم کرد
آسمان را خیال خواهم بافت ، توی ذهن پرنده های جهان
تا کمی در هوات پر بزنند ، همه را بی قرار خواهم کرد
تا برای سرودن از تن تو ، بیت نابی به ذهن من برسد
همه ی شعر های حافظ را ، توی ذهنم قطار خواهم کرد
قصد پیکار دارم و این بار ، با تمام سپاه آمده ام
برد یا باخت ... هر چه باداباد ، زندگی را قمار خواهم کرد
نَفَسَش کور هر که میگوید ،که دو عاشق نمی رسند به هم
من از این حرف های تکراری ، از حقیقت فرار خواهم کرد
با تمام وجود می خواهم ، که به دستت بیاورم ، یعنی
همه ی شهر با خبر بشوند ، که چه آشی به بار خواهم کرد
#مهتاب_یغما
@golchine_sher
هدایت شده از احمد ایرانی نسب
کسی که خواسته ایمانمان سقوط کند
پِی چه بود؟ که ایرانمان سقوط کند
چقدر خواسته غم را به چهره بنشاند
که شادی از لب خندانمان سقوط کند
چنانچه سر ببُرد دل نمیبُریم از عشق
اگرچه سر به گریبانمان سقوط کند
به سربریده ترین نخل هایمان سوگند
گمان مبر تنِ بی جانمان سقوط کند
اگر شهید شویم ایستاده میمیریم
مباد پرچمِ دستانمان سقوط کند
اگرچه سوخت و گاهی به نیزه ها هم رفت
خدا نخواست که قرآنمان سقوط کند
به بید فتنه بفهمان ظهور نزدیک است
دمی که با دَم طوفانمان سقوط کند
بگو که آرزویش را به گور خواهد برد
کسی که خواسته ایرانمان سقوط کند
#احمد_ایرانی_نسب
@ahmadiraninasab
هدایت شده از گلچین شعر
گلچینی از زیباترین اشعار تک بیتی و رباعی👌✨
Join-https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
هدایت شده از رباعی_تک بیت
بر گــونه ی من بوسه دوتایی بگـذار
در صحنـــه ی جرم ، ردّپایی بگذار
از سکّه ی بوسه هـــای من هم بردار
آن را به حســــاب آشنایی بگذار
#محمد_علی_نیکومنش
#عضوکانال
@robaiiyat_takbait
لبخند تو ماجرای صبح است سلام
نام تو فقط صدای صبح است سلام
خورشید برای دیدنت می آید
دیدار تو ابتدای صبح است سلام
#محمود_عباسی_عقدا
#م_بیرنگ
@golchine_sher
دلم گرفته از این برزخ زمستانی
بیا که بر تن سردم غزل بپوشانی
تمام پیکر من انجمادِ بهمن سرد
چگونه ذوب شوم در دلت به آسانی
همیشه در عطش واژههای ملتهبم
ببار بر منِ تشنه ، هوای بارانی !
کجای حادثه بودی ، کجای قصهی من !
که از تو زاده شده لحظههای طوفانی
من و شقایق و شب درد مشترک داریم
شهود ِ وسوسه در بسترِ پریشانی
تو فرق میکنی اما ، شبیه آینهها
پر از تبسم یاسی ، زلال و روحانی
ببخش اجازه ندارم که عاشقت باشم
منی که عاشقم و بیاشاره میدانی
شبیه نبض ِ سراسیمه بیقرارِ توام
تو بیخیال نشستی و شعر میخوانی ؟
#پروین_نوروزی
@golchine_sher
آرام بگیر!
گاهی باید یک دایره بکشی
و بنشینی درونش،
بگذار به حال خودش زندگی را
و هیاهوی آدم ها را...
بنشین کنار سکوتت
و یک فنجان چای به خودت تعارف کن.
#معصومه_صابر
@golchine_sher
از پنجره، از آسمان، از ماه میترسم
از هرچه یاد از عشق دارد، آه... میترسم
دل بسته ی هرچیز باشی، از تو میگیرند!
از عشق، از آن حسرت دلخواه میترسم...
من چشم میبندم، به چشمانت می اندیشم
تو سر به زیری و از این اکراه میترسم!
میپرسم از تو تا کجاها دوستم داری؟
از مکث تو، این لحظه ی کوتاه میترسم...
کفشم اذیّت میکند...این جاده طولانی ست...
تنهایم و از انتهای راه میترسم!
#راضیه_مظفری
@golchine_sher
همیشه مثل گل باش
حتی کاکتوس هم
روزی
گل خواهد داد
امیدی هست
تو فقط
گل باش
بهار با تو
معنا پیدا میکند
فقط با تو
#محمد_رضا_فتحی
#عضوکانال
@golchine_sher
کجایی جانِ دلبندم کجایی
به رویت آرزو مندم کجایی
تو اهل ناکجا من اهلِ کاشان
بعشق خود چه خرسندم کجایی
#صبا_کاشانی
#عضوکانال
@golchine_sher
پس چه هستی ای فلک، گر دور باطل نیستی
چیستی ای عمر، گر زهر هلاهل نیستی
زهر نوشاندن هم ای تقدیر بیآداب نیست
من به قسمت راضیام اما تو عادل نیستی
در وفاداری ندیدم هیچکس را مثل تو
ای غم از حال دلم یک لحظه غافل نیستی
گریه کن بر حال خویش ای موج از دریا ملول
لحظهای دیگر تو در آغوش ساحل نیستی
هر که با من بود روزی دل برید از من، تو نیز
دل به رفتن میسپاری، گرچه مایل نیستی
گفت: روزی بازمیگردم، فراموشم مکن
گفتمش: در بیوفایی نیز کامل نیستی
#فاضل_نظری
@golchine_sher
باران به شوق رسیـــــدن به صحن یار
رقصنده با نسیم به طواف حرم رسید
#حمید_جهانگیر_فیضآبادی
#عضوکانال
#امام_رضا_ع
@golchine_sher
شب عروسی ساقی دو چشم مست بیاور
بریز لب به لبش کن، هر آن چه هست بیاور
شب است و تار به چنگت، به زخمه و به درنگت
مرا به بزم شرنگت، به ناز شست بیاور
بزن به شور طرب ها، أنالحق است به لبها
برای مستی این تاک داربست بیاور
سماع خون شده بر پا، شب جنون شده بر پا
سر بریده ی ما را، به روی دست بیاور
شراب کهنه چه داری؟ بیا به دفع خماری
برای تاک نشین ها می الست بیاور
هنوز چشم به راهم، خماری است گواهم
قماربازترینم، نگو بس است، بیاور!
#علی_اصغر_شیری
#عضوکانال
@golchine_sher
رازداری کن و از من گِله در جمع مکن
باز بازیچه مشو، بارِ سفر جمع مکن
با حضور تو قرار است مرا زجر دهند
خویش را مایهی دلگرمی هر جمع مکن
به گناهی که نکردم، به کسی باج مده
آبرویی هم اگر هست بخر، جمع مکن
ترسم آسیب ببیند بدنت، دورِ خودت
این همه هرزهی آلوده نظر جمع مکن
آخرین شاخهی تو، سهم عقابی چو من است
روی آن چلچله و شانه بسر جمع مکن
تا برآمد نفسم، جمعِ هوادارت سوخت
روبروی منِ دیوانه، نفر جمع مکن...
#کاظم_بهمنی
@golchine_sher