eitaa logo
گلچین شعر
15.4هزار دنبال‌کننده
967 عکس
327 ویدیو
13 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
پیش از تو جهان نثر بود، آمدی، شعر شد… @golchine_sher
زیر سقفت تا منم، معمار می خواهی چه کار؟ با ستون شانه ام ديوار می خواهی چه کار؟ سرشماری میکنی در سرزمین قلب من یک نفر... تنها تویی! آمار میخواهی چه کار ؟ میکُشی با چشمهای قهوه ای رنگت مرا روی میزت قهوه ی قاجار می خواهی چه کار؟! مثل گلدانی عتیقه اعتبار موزه ای خاک خوردن گوشه ی انبار میخواهی چه کار؟ خنده ی شیرین تو متن خبرهای جهان! در کنارم تلخی  ِ اخبار می خواهی چه کار؟ فصل خرمنکوبی  ِ تبدار آغوشت رسید...! اینهمه خوشه به گندمزار می خواهی چه کار؟ عشق یعنی راهی ِ پیچ و خم " حیران " شدن! همسفر! یک جاده ی هموار می خواهی چه کار؟ @golchine_sher
محبوب من عدالت یعنی هر چیزی، هر کسی سرجای خودش باشد. عدل این است که شما در دلِ ما باشید... @golchine_sher
گریه‌ام جاری‌ست، بارانی که می‌بینی منم چتر وا کن! ابر گریانی که می‌بینی منم ‌ بی‌محابایی چنان رگبار تند نوبهار رحم کن! گنجشک حیرانی که می‌بینی منم! ‌ از کمانداران اَبروی تو کو راه فرار؟ صیدِ از هر سو گریزانی که می‌بینی منم ‌ کُشتی و سهراب در خون خفته را نشناختی بی‌وفا! سرباز بی‌جانی که می‌بینی منم! ‌ اهل امروزم ولی دردی که دارم تازه نیست شاعر هر کهنه‌دیوانی که می‌بینی منم! ‌ @golchine_sher
شاید برسانند به عرضت خبری را یکباره کشانند به آتش جگری را از این نگرانم ،که تو در عمق نگاهت باچشم خود احساس کنی هر خطری را اندیشه ی هر جاده کمین ست که ترسم از قافله دلگیر کند همسفری را در دست پدر باشی و یک لحظه ببینی ناخواسته از دست دهی یک پسری را ای سبز ترین زخم از این دلهره دارم روزی برسانند به جنگل تبری را @golchine_sher
قهوه را بردار و یک قاشق شکر.‌..سم بیشتر پیش رویم هم بزن آن را دمادم بیشتر قهوه قاجاری ام همرنگ چشمانت شده ست می شوم هر آن به نوشیدن مصمّم بیشتر صندلی بگذار و بنشین رو به رویم، وقت نیست حرف ها دارم، صدها راز مبهم ، بیشتر راستش من مرد رویایت نبودم هیچ وقت هر چه شادی دیدی از این زندگی، غم بیشتر ما دو‌ مرغ عشق اما تا همیشه در قفس ما جدا از هم غم انگیزیم ، با هم ‌بیشتر عمق فنجان هر چه کمتر می شود حس می کنم عرض میز بینمان انگار کم کم بیشتر خاطرت باشد، کسی را خواستی مجنون کنی زخم، قدری بر دلش بگذار ، مرهم بیشتر حیف باید شاعری خوشنام بودم در بهشت مادرم حوّا مقصّر بود ، آدم بیشتر سوخت نصف حرفهایم در گلو...اما تو را هر چه می سوزد گلویم دوست دارم بیشتر @golchine_sher
ای فصل غیر منتظر داستان من! معشوق ناگهانی دور از گمان من ای مطلع امید من ای چشم روشنت زیباترین ستاره‌ی هفت آسمان من ای در فصول مرثیه و سوگ باز هم شوقت نهاده قول و غزل بر زبان من با من بمان و سایه‌ی مهر از سرم مگیر من زنده‌ام به مهر تو ای مهربان من! کی می‌رسد زمان عزیز یگانگی تا من از آن تو شوم و تو از آن من @golchine_sher
ما گشته ایم، نیست، تو هم جستجو مکن آن روزها گذشت، دگر آرزو مکن دیگر سراغ خاطره های مرا مگیر خاکستر گداخته را زیر و رو مکن در چشم دیگران منشین در کنار من ما را در این مقایسه بی آبرو مکن راز من است غنچه ی لب های سرخ تو راز مرا برای کسی بازگو مکن دیدار ما تصور یک بی نهایت است با یکدگر دو آینه را روبه رو مکن @golchine_sher
لبخند تو کندوی عسل ، صبح بخیر زیباتری از تاج محل ، صبح بخیر احساس تو حافظیه ی شیراز است چشم تو پر از شعر و غزل،صبح بخیر @golchine_sher
عزیز نازنین من کجایی چرا با آشنایت بی وفایی صبا خوانَد به یادِ تو نگارم چرا از تو نمی آید صدایی @golchine_sher
مشكل اينجاست كه شب ها دقيقاً دلتنگ آن هایی ميشويم كه براى فراموش كردنشان جان كنديم ! @golchine_sher
حال من خوب است اما خوب را معنا نکن انتظار دیدن محبوب را معنا نکن در دلم شور نگاهت حکمرانی می کند لای این دلشوره ها، آشوب را معنا نکن صبر من سرآمد و جانم به لب، اما بمان من صبوری می کنم، ایوب را معنا نکن اشک زانو می زند بر گونه های پنجره بغض سنگین منِ مغلوب را معنا نکن می روم از یاد، اما یاد تو در خاطرم عشق های خالص و مرغوب را معنا نکن ای به قربان دو چشمی که تو را گم کرده است یوسف گمگشته ی یعقوب را معنا نکن @golchine_sher