جلوۀ روی تو در آینه تا پیدا شد
عشق، بی حُسن تو در خاطره، ناپیدا شد
چون «یدالله» که شد جلوه گر از آیۀ عشق
باز در دست خدا، دست خدا پیدا شد
ای دل خلق به زنجیرِ ضریح تو دخیل!
نورِ چشمانِ تو چون شمسِ ضُحی پیدا شد
مثلِ پروازِ بهار از نفسش گل می ریخت
آن که چون غنچه در آغوش رضا پیدا شد
ذرّه شد همسفر شوق، که در بزم وجود
آفتاب رخ تو در همه جا پیدا شد
در دل، ای روشنیِ عاطفه های ابدی!
آنچه گم بود، ز انوار شما پیدا شد
در کلام دل ما رایحۀ عشق نبود
عشق با نامِ تو در دفتر ما پیدا شد
سجده بردیم چو مشرق به سراپردۀ نور
آفتابِ رخت از پنجره تا پیدا شد
#شکوهی
روز پسر و ولادت امام جواد علیه السلام مبارک و تهنیت باد.
📌مجله ادبی گلستان برنا📌
📌@golestan_borna📌
ما همیشه با فروش محصولات طبیعی و حیات وحش مشکل داشتیم. از قورباغههای طلایی بگیر تا افعی و عنکبوت سیاه! میدونید چیه؟ مردم به قدری تنهان که حتی وقتی این موجودات زهردار رو به اونها میفروشیم، باز جذبشون میشن. عجیب اینه که این موجودات هم متقابلاً همون احساس رو پیدا میکنن و نیششون نمیزنن. یه بار، یادت میاد لوکریس؟ یه مشتری زن از این عنکبوتهای قاتل خریده بود. بعد از مدتی سالم به مغازه برگشت! میپرسید سوزن هم داریم یا نه. فکر کردم میخواد قبل از خودکشی چشمای خودشو دربیاره. ولی میخواست برای عنکبوتش چکمههای کوچولو ببافه. تازه اسم هم واسش گذاشته بود: دنسی! یه جوری باهاش دوست شده بود که همیشه توی کیفش بود.
#یه_تیکه_بوک
#مغازه_خودکشی با اندکی تغییر
#ژان_تولی
#ژانر_کمدی_سیاه
📌مجله ادبی گلستان برنا📌
📌@golestan_borna📌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
علی...❤️🩹
#فطرس_مدیا
📌مجله ادبی گلستان برنا📌
📌@golestan_borna📌
💠بخشش فدک به امام کاظم (علیه السّلام)
وقتی هارون برای ظاهر سازی به امام پیشنهاد داد که فدک را به ایشان بازگرداند، امام ابتدا نپذیرفتند و او اصرار کرد؛
ایشان برای اینکه به او بفهماند آنچه غصب شده در واقع ولایت و حکومت است و نه زمین فدک، به او فرمود: در صورتى حاضرم فدك را تحويل بگيرم كه آن را با تمام حدود و مرزهايش پس بدهى!
هارون پرسيد: حدود و مرزهاى آن كدام است؟ امام فرمود: اگر حدود آن را بگويم هرگز پس نخواهى داد. هارون اصرار كرد و سوگند ياد نمود كه اين كار را انجام خواهد داد. امام حدود آن را چنين تعيين فرمود: حد اولش، عدن؛ حد دومش، سمرقند؛ حد سومش، آفريقا؛ و حد چهارم آن نيز مناطق ارمنيه و بحر خزر است.
هارون كه با شنيدن هر يك از اين حدود، تغيير رنگ مى داد و به شدت ناراحت مى شد، با شنيدن حدود چهارگانه، نتوانست خود را كنترل كند و با خشم گفت: با اين ترتيب چيزى براى ما باقى نمى ماند!
امام فرمود: مى دانستم كه نخواهى پذيرفت و به همين دليل از گفتن آن امتناع داشتم!
📌مجله ادبی گلستان برنا📌
📌@golestan_borna📌
🥐 #کروسان
همینطور که پشت ویترین مغازه شیرینیپزی بودم و همان سفارش همیشگی را میخوردم، نگاهم به راهپلههای کنار ویترین پشتی افتاد. خیلی کنجکاو شدم. پس فوراً به سمت راهپلهها رفتم. خیلی سعی کردم که مغازهدار من را نبیند امیدوارم موفق شده باشم. وقتی از پلهها بالا میرفتم استرس شدیدی به جانم افتاد و انگار حق داشتم چون به محض ورود به طبقه بالا با صحنهٔ عجیبی مواجه شدم: دوست قدیمی من کارآگاه امیری درحال کارکردن با یک لپتاپ بود، غرق نور آبی نمایشگر.
گلویم را صاف کردم نگاهش به من افتاد. چشمهایش گرد شده بود. لبخندی زدم و سلام کردم او هم صمیمانه جواب سلامم را داد و همدیگر را بغل کردیم. بعد از چند دقیقه گفتوگو متوجه شدم چیزی موجب نگرانی او شده...
#داستان_زنجیرهای 🔗
#محمدحسن_کیانپور 👱♂
قسمت دو
📌مجله ادبی گلستان برنا📌
📌@golestan_borna📌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ محمد | صابر خراسانی (برسد به گوش جهانیان)
#عید_مبعث❣️🌼
آغاز رسالت رسول مهربانے مبارک
📌مجله ادبی گلستان برنا📌
📌@golestan_borna📌
در دزفول که وارد شدم هر جا میرفتم یک چشم سالم نمیدیدم مثل اینکه تمام اهالی مبتلا به تراخم بودند از این وضع وحشت زده شدم و جرئت نمیکردم با کسی دست بدهم از مأمور اول دولت که در آنجا سمت بخشداری و شهرداری را تواماً بعهده داشت تحقیق کردم معلوم شد حتی یک چشم پزشک ندارند و در بودجه بهداری آنجا فقط یک قابله پیشبینی شده که محل آن هم مدتها است که خالی مانده و مکرر از وزارت کشور که در آن زمان مسئول بهداری هم بود خواستهاند و هنوز کسی را نفرستادهاند در عین حال میگفت مبالغ معتنابهی از درآمد شهرداری جمع شده که منتظر دستور وزارت کشور هستند تا یک خیابان بزرگ در وسط شهر احداث کنند شهری که آب زیر آن حتی زیر کوچهها در طبقه زیرزمین بوده و به همین جهت و علت مستراح در آن شهر روی بامها تعبیه شده و مخرج این مستراحها ناودانهایی از گل پخته نیمدایره رو باز بود که از بام ها به کف کوچه ها اتصال داشت و دائماً قوه باصره و شامه عابرین را نوازش میکرد!؟
📚خاطرات یک نخستوزیر
✍#احمد_متین_دفتری
#یه_تکه_بوک
#دهه_فجر
📌مجله ادبی گلستان برنا📌
📌@golestan_borna📌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میلاد با سعادت آقاجانمان حسین مبارک🥳🎉🎉🎊
📌مجله ادبی گلستان برنا📌
📌@golestan_borna📌
#دعوتنامه
روز پاسدار را در گلستان ادبی پاس میداریم با همخوانی کتاب
🚨 نامزد گلولهها 🚨
با همکاری شورای دانشآموزی مدرسه کارآفرین برنا مسابقه و هدیه آن هم در راه است، ولی لذت کتاب، چیز دیگری است.
📌مجله ادبی گلستان برنا📌
📌@golestan_borna📌