eitaa logo
گلزار شهدای کرمان
15.4هزار دنبال‌کننده
22.5هزار عکس
9.2هزار ویدیو
32 فایل
✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🗣️ارتباط با ما: @golzar_admin 🔹تلگرام، اینستاگرام، ایتا، سروش، روبیکا و توییتر : @golzarkerman 🔹پیج روبینو https://rubika.ir/golzarkerman1
مشاهده در ایتا
دانلود
گلزار شهدای کرمان
#گلزار_شهدای_کرمان هر دل که شکست، ره به جایی دارد... هر اهل دلی، "قبله نمایی" دارد... با این که ب
🌷 شفاعت از تو : رفاقت از من مروت از تو : نجابت از من شرافت از تو : صداقت از من 💞بیا باهم "هم پیمان" شویم ؛؛ از تو ... از من ... ✨اللهم الرزقنا شہادت فی سبیلك✨ 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللّهـ الرّحمنـ الرّحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_روز_تیغ📖 زندگینامه و خاطراتِ سر
🍃بسمـ اللّهـ الرّحمنـ الرّحیمـ 🍃 🇮🇷 📖 زندگینامه و خاطراتِ سردارشهید والامقام "علی آقا ماهانی" 🔹صفحه : ۱۱۱_۱۱۰ 🔸فصل نهم 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللّهـ الرّحمنـ الرّحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_روز_تیغ📖 زندگینامه و خاطراتِ سرد
🦋 واقعاً سرمایه ای عظیم، و وجود بزرگوارش در همه جا موجب برکت بود . در محیطی که علی آقا بود گناه نبود. هر نقطه ضعفی با نظر او اصلاح می شد. به همین خاطر، آمار _مخابرات ، از همه جا بالاتر بود . قدرت جاذبه عجیبی داشت . دوری از او برابر بود با سستی در و ، سستی در فروتنی یا بعضی اوقات، غیبت . هیچ وقت امر یا نهی نمی کرد . گاهی اوقات که اتفاق یا کاری را برای علی آقا تعریف می کردیم، اگر تبسم می کرد، می فهمیدیم رضای خدا در آن کار بوده یا هست . اگر سرش را پایین می انداخت، متوجه می شدیم که آن کار مشکوک بوده یا درست نبوده است. در عین حال متواضع بود . یعنی نمی گذاشت لغزشی در عملی به وجود بیاید . از تواضع گفتم یاد ادب و نزاکت او افتادم. روزی رفتیم خانه عمه تا علی آقا با مادرش تماس تلفنی بگیرد . حال و احوالی بپرسد . خانه عمه ، خانه ای بود که یک مرد اهوازی آن را در اختیار لشکر گذاشته بود . این خانه شامل چنداتاق متاهلی و مجردی و یک خط تلفن بودکه بچه ها به دلیل راحتی و رفاهی که در این خانه بود، اسمش را خانه عمه گذاشته بودند. آن روز ، علی آقا شماره را گرفت و با مادرش صحبت کرد . من متوجه رفتارش بودم . دو زانو نشسته بود،مثل اینکه مادرش روبه روی اوست . آنقدر هم متواضعانه و آرامش دهنده گفت وگو می کرد که این آرامش ناخودآگاه به من هم منتقل شد . من هیچ وقت این روز را فراموش نمی کنم. که از پشت تلفن با مادرش چنین با ادب و متواضعانه صحبت کرد. این بنده خوب فقط را می دید و عشق به ائمه اطهار داشت . دم دمای غروب بود که رفتم سنگر اپراتوری مخابرات که سری به علی آقا بزنم ، دیدم همان دست مجروح و فلج شده را روی پوتین گذاشته و با نخ و سوزن مشغول وصله کردن آن است . پوتین او همیشه از قسمت پاشنه زود تر از هر جای دیگر آن پاره می شد و ما غافالن تا آخرین لحظات شهادتش هم ندانستیم که او پاشنه پایش را هم از دست داده است . گفتم: « علی آقا ، پوتین نو که هست، چرا اینقدر خودتان را زحمت می دهید؟ چند سال می خواهید این پوتین را بپوشید؟» لبخندی زد و گفت : « فعلا جان دارد تا جان ما را بگیرد . از یکی دوتا وصله هم بدش نمی آید . » ناگاه به یاد قصه امام متقین افتادم که وصله بر وصله می زد. دیدن این صحنه ها ساده نیست . باید ببینی ، که وقتی دیدی ، اگه دلت حلقه ای برای اتصال داشته باشد وصل می شوی . بخاطر همین بود که تا دهان باز می کرد مخلصش می شدی . نمونه های زیادی دیده بودم یکبار بعد از عملیات رمضان، تعدادی از بچه های سیستان و بلوچستان به مخابرات لشکر ملحق شدند . اینها کارمندان شرکت مخابرات بودند که به عنوان بی سیم چی،همراه با رییس اداره به منطقه آمده بودند . بنابر شکل کار ، بین این بچه ها و آقای کردی که ریس اداره کل مخابرات بود، با علی آقا ارتباط برقرار شد . هنوز مدتی نگذشته بود که ایشان یکی از مریدان علی آقا شد . این برای ما طبیعی بود . ما کسی را ندیدیم که دوبار با علی آقا سر یک سفره بنشیند یا شبی را با در محضر او باشد و دچار انقلاب درونی نگردد. 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا @Golzar_Shohaday_kerman
گلزار شهدای کرمان
#مناجات_نامه ✨ يا سَريعَ الرِّضا اِغْفِرْ لِمَنْ لا يَمْلِكُ إلاّ الدُّعاءَ... اى که از بندگانت بس
أَنَا مُذنِبۡ؛ لـٰکِنّے اُحِبُّڪَ یٰا أَباعَبدِاللّٰه♡ حسین جان! چه ڪنم؟😔 گناهڪارم اما.... دوستت دارم🖤 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#سردار_بی_مرز 🦋 🎥 رفیق خوشبخت ما ،، 🔰 #مقام_معظم_رهبری : شهید سلیمانی هم شجاع بود، هم باتدبیر بود
🦋 ♦️سخنان درمورد و شهید سلیمانی: 《در بین شهدا، بعضے از آن‌ها "شهید پرور" بودند. در واقع مے‌توان گفت آن‌ها "سیدالشهدا" بودند. اعتقاد ما این است ڪه شهید باڪرے،سیدالشهداے لشڪر عاشورا بود؛ و شهید سلیمانے هم است. سیدالشهدا شدنِ این عزیزان هم به‌ خاطر فرماندهیشان نبود.❌ از زمانےڪه جنگ هشت سال دفاع مقدس شروع شد، شهید آقا مهدے باڪرے از یڪ خمپاره زدن در جنگ شروع ڪرد؛ اما آقا مهدے در بین رزمندگان، صاحب سبڪ و صاحب ادبیات بود.. باڪرے فرد نبود، بلڪه ادبیات بود! با تمام رفتار، گفتار، حرڪات، سڪنات و برخوردهایش، همواره "شهید" تربیت مے‌ڪرد. و این دقیقاً در حاج قاسم هم بود . 》 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#تابلو_نوشت 🌹 « #شهید_محمد_حسین_عدالتخواه »علاقه خاصی به این شعر داشتند و آن را با دست خط خود در ا
🏷 به خاطـر مشکلاٺ پادگان آموزشے ناراحٺ بودم و با خانواده ام با ٺندے رفٺار مے کردم. نصرالله از این موضوع خبردار شد و به من گفٺ: «هروقٺ احساس ناراحٺے کردے و عصبانے شدے، اول سعے کن به یادخدا باشی و بعد؛ دسٺٺ را روے قلبٺ بگذار و سه مرٺبه سوره "والعـصر" را بخوان؛ آن وقٺ آرامش پیدا مے کنے. » بارها نصیحٺش را تجربه کردم و موفق شدم. 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥سخنرانی کوبنده سید حسن نصرالله تا لحظه‌اے که خون در رگهاے ماست، در برابر اهانـت به پیامبرمان ساکت نخواهیم ماند!👊 و فریادمان بلند است: 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
🌷امروز سالروز شهادتِ #شهید_سید_مصطفی_میر_کمالی ، برادرِ #شهید_سید_مجتبی_میر_کمالی است؛ برادرانی که
🌹 📝 فرازی از وصیتنامه : به امام امت، بت شکن و مردم پرور ایران اطمینان میدهم که تا آخرین قطره خون خود برای دفاع از و با کفّار جنگیده و پیوسته گوش به فرمان امام امت باشم. 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
📢 💠رهبر معظم انقلاب: "رعایت دستورالعمل های بهداشتی را جزو تکالیف شرعی خود بدانید و به آن عمل کنید." با توجه به شیوع موج سوم بیماری در کشور، جهت شرکت در برنامه های در تاریخ هشتم و نهم آبان‌ماه ، تنها به صفحه رسمی گلزار مطهر شهدای کرمان به آدرس: https://instagram.com/golzar_shohada_kerman?igshid=lagxi9197dlw مراجعه نمایید. 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
2646621.mp3
1.83M
🤝 🤝 《نامگذاری هفته وحدت، یک اعتقاد و ایمان قلبی است.》 🎙مقام معظم رهبری 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#سالروز_عروج #شهید_رضا_دادبین 🍃 یڪ بسته گز روے قبر گذاشته و با گلاب، مشغول شست و شوے آن بود. بے آ
🗓 هشتم آبان ماه، است. شایسته است یاد کنیم از نوجوان ۱۴ساله ای که فرمانده دل ها شد.❤️ ؛ دانش آموزی که وقتی فرمان امام(ره) را برای جهاد می شنود، درس و مدرسه را رها کرده و با وجود مخالفت والدینش، برای رفتن به جبهه حق علیه باطل اصرار می‌کند. آری! کرمان ، پر است از این بزرگ مردان کوچکی که "خالصانه" پای بیعت با امام خود ماندند! باشد که ادامه دهنده راهشان باشیم...🌿 (عکس فوق مربوط به قبل از شیوع ویروس است.) 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 حرم، غروب، کرب و بلا خوابِ خوب هر شبم حرم پر از برو بیا ‌ خواب خوب هر شبم 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللّهـ الرّحمنـ الرّحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_روز_تیغ📖 زندگینامه و خاطراتِ سرد
🍃بسمـ اللّهـ الرّحمنـ الرّحیمـ 🍃 🇮🇷 📖 زندگینامه و خاطراتِ سردارشهید والامقام "علی آقا ماهانی" 🔹صفحه : ۱۱۳_۱۱۲ 🔸فصل نهم 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا @Golzar_Shohaday_kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللّهـ الرّحمنـ الرّحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_روز_تیغ📖 زندگینامه و خاطراتِ سرد
🦋 مثل همه رزمندگان، کلنگ به دست می گرفت و با بچه ها همراه می شد . بعد از اینکه ماموریت آنها در تمام شد، ارتباط آقای کردی با علی آقا همچنان ادامه پیدا کرد. دقیقاً با همین رفتار و کردار که از اعتقادش بود، جذب می کرد . خوب یادم هست از زمانی که وارد تیپ شد هیچ وقت به کسی نگفت بیایید کلاس قرآن بگذارم ، یا چرا صبح را به جماعت نمی خوانید . اهل حرف نبود . اما قبل از نماز صبح وارد مسجد می شد و تا وقت صبحانه سرگرم تلاوت قرآن بود . همین حال، بچه ها را دگرگون کرد . مخصوصاً وقتی که دیدند مسجدی که اکثر اوقات به دلیل وضعیت منطقه همیشه پر از گرد و غبار بوده ،حالا از تمیزی برق می زند و بوی خوش آنجا ، دل آدم را جلا می دهد. کم کم نماز جماعت هم با شور و شوق عجیبی برقرار شد . بعد، جلسات قرائت و تفسیر قرآن شروع شد و شکلی به خودش گرفت . این تاثیر را در نماز جماعت رزمندگان هم به شکلی دیدیم . آنچنانکه هر روز نزدیک ظهر، علی آقا قبل از اذان وضو می گرفت و به مسجد می رفت . بچه ها وضو گرفتن او را که می دیدند، می فهمیدند وقت نماز است . شکوه این لحظات ، زمانی بود که می دیدیم قبل از اینکه اذان از بلندگو پخش شود، همه در حاضر بودند. وضعیت ظاهری این مؤمن را هم اگر بخواهم تشریح کنم اینطوری بود که علی آقا به نظافت خیلی اهمیت می داد . وقتی از منطقه به کرمان می آمد، می دیدی لباس ساده سفیدی به تن کرده ، بوی خوش و ملایم عطری از او به مشام می رسید. هیچ وقت ندیدم موی سر و صورتش از یک اندازه مخصوص کوتاه تر یا بلندتر باشد . برای این کار، شانه سه تیغی خریده بود و همیشه خود را مرتب می کرد. حرفهایش هم همیشه ساده و پرمعنا بود. ما می دانستیم علی آقا در عملیات های گذشته یک دستش فلج شده. بنابراین فکر می کردیم روحیه اش برای انجام بعضی کارها مناسب نیست؛ یا حداقل ، دیگر آن تحرک سابق را ندارد . اما روزی دیدم همراه مهدی سخی سوار بر موتور می آید . تعجب کردم ، چون علی آقا از دست چپ ، و مهدی سخی از ناحیه دست راست فلج بود . پرسیدم : «شما با این وضعیت چطور موتور سواری می کنید؟» خندیدند و گفتند: « کلاچ و گاز و ترمز را با همدیگر تقسیم کرده ایم.» گاهی اوقات ما گم می شویم و نمی توانیم جلوی خودمان را ببینیم. بنابراین کارهایی را انجام می دهیم که ازنظرخودمان هم باعث تعجب است . این پیش زمینه را می گویم که ذکر کنم علی آقا اهل اسراف نبود . البته هیچ وقت کسی را با زبان منع نکرد، چون می دانست این بچه ها اگر کم و زیادی هم بکنند ، چون برای خدا می جنگند، نباید با زبان به آنها بگوید . اما خودش موقع غذا، خرده نان ها را با کف دست جمع می کرد و می خورد . عملا نشان می داد که چگونه باید مصرف کرد. روزی چندنفر مهمان به سنگر ما آمدند. ظهر گذشته بود و در قابلمه کوچک ما قدری غذا مانده بود، اما فکر کردم غذا کم است فوری رفتم مخابرات تا شاید بتوانم از تدارکات چند قوطی کنسرو بگیرم . وقتی برگشتم ،دیدم همه از همان قابلمه ای که به چشم ما کوچک بود ، غذایشان را خورده و سیر شده اند . 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا @Golzar_Shohaday_kerman
گلزار شهدای کرمان
#مناجات_نامه أَنَا مُذنِبۡ؛ لـٰکِنّے اُحِبُّڪَ یٰا أَباعَبدِاللّٰه♡ حسین جان! چه ڪن
✨ 🍂خدایا ؛ تو جانم دادی و جانم را خواهی گرفت! مرا در آن صراطی گذار ،که هیچگاه در لحظه جان دادن ، غفلت نخورم. 🍁خدایا ؛ به من نعمتهایی دادی که من ، نه قدرش را دانستم و نه لیاقتش را داشتم... مرا زبانی ده که سپاسگزار تو باشم... 🍂خدایا ؛ به حدی گناه کرده ام و از فرمان تو سرپیچی کرده ام ،که شرمنده توأم.... مرا از بخشیده شدگان درگاه خود قرار بده . 🤲 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
🥀'۱:۲۰ ؛ فرودگاه بغداد🥀 سردار دلها! دشمنانِ جـانْ دوست و بزدلِ تو در دل آن شب جمعه به رفتنت، مُهر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
/1:20' ✈️ هـمــه در خــواب آرمیـده شبے روح تــو بـا خــدا مــلازم شــد تــا بـیایــے دوبــاره بــا منــجے جمعه هامان به وقت قاسم شد 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#سردار_بی_مرز 🦋 ♦️سخنان #مقام_معظم_رهبری درمورد #شهید_مهدی_باکری و شهید سلیمانی: 《در بین شهدا، بع
🦋 خاطرات( شهید حاج قاسم سلیمانی)🌷 حرم شیفت داشتم . نماز عشا را خوانده بودیم که یکی آمد از کنارم رد شد. دیدم حاج قاسم خودمان است! چه ابهتی داشت!🌱 مثل همیشه نجیب بود و سر به زیر ، یک لبخند مهربان روی صورتش بود. رفتم دنبالش. ایستاد گوشه‌ای کنار ضریح ، زیارت نامه خواند و بعد هم نماز. رفتم جلو ، عرض ارادت کردم. از زوار خواستم بروند کنار تا حاجی راحت ضریح را زیارت کند . با مهربانی گفت: «نیازی نیست خودم میرم.» بعد از زیارت رفت سر قبر علما. مردم انگار تازه متوجه شدند‌ که کی امده. می امدند سلام و احوالپرسی!بوسه و عرض ارادت. «حاجی لبخند دلنشینش را هدیه میداد به همه» وقتی خواست برود تا حیاط مسجد اعظم بدرقه‌اش کردم . داشت کفشش را میپوشید. مردم دوباره جمع شدند دورش ، چه ایرانی و خارجی. طرف اهل پاکستان بود. امده بود جلو. میخواست هر طور شده با حاجی عکس بگیرد . نگذاشتم! عربی چند کلامی با حاجی حرف زد. حاج قاسم خندید و گفت: «بذارید عکس بگیرن» بعد هم خدا خافظی کرد و رفت . شیرینی این دیدار خیلی دوام نیاورد، فقط چند روز . تا صبح جمعه که پیامک شهادتش را دیدم. 📚منبع: کتاب سلیمانی عزیز 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
السّلام علیک یا صاحب الزمان🌹 🌸چه ڪنم چه چاره سازم ڪه شوم فدای مهدی 🌸چه ڪنم ڪه من ببینم رخ دلربای مهـــدی 🌸چه خوش‌ست آن زمانی برسد ڪه زنده باشم 🌸منِ بینوای مسڪین شنوم صدای مهـــدی... 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#تلنگر 🍃پای ‌آدم جایی ‌میره‌کـه‌ دلش ‌رفته! دلها رو مواظب ‌باشیم تـا پاها جای بدی نره... #حاج_حسی
🌱 همه کفر نیز در مقابل ما ایستاده‌اند. امروز همه در مسیر امتحان می‌شوند. راه عبور باسلامت ما از همه ناملایمات و تنگناها ، "پیروی ازولایت" است. 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
✨وقتے وارد سنگر دیده‌بانے شدم، او را دیدم.. داشت با دوربین #منطقہ را نگاه مےڪرد. سلام ڪردم، جوابم
#شهیدانه 🕊 ✨گریه می‌کرد و اصرار داشت که به جبهه برود.😭 پدرش گفت: تو هنوز بچه‌ای! جبهه هم جای بازی نیست که تو می‌خواهی بروی.😔 حسن گفت: مگر کربلا قاسم نداشت؟ من هم قاسم می‌شوم.✨ #شهید_حسن_یزدانی 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
Clip-Panahian-BarayeKomakBeZohoorCheKareeMitoonimAnjkamBedeem-128k.mp3
2.36M
🔻برای کمک کردن به ظهور چه کاری باید انجام بدیم؟ ➖از اینجا معلوم میشه که ما برای ظهور آماده هستیم یا نه! #استاد_پناهیان 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸علت اهانت به ساحت مقدس پیامبر(صلی الله علیه و آله) استاد کاشانی🌱 #لبیک_یا_رسول_الله #من_محمد_را_دوست_دارم 🌹 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللّهـ الرّحمنـ الرّحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_روز_تیغ📖 زندگینامه و خاطراتِ سرد
🍃بسمـ اللّهـ الرّحمنـ الرّحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_روز_تیغ📖 زندگینامه و خاطراتِ سردارشهید والامقام "علی آقا ماهانی" 🔹صفحه : ۱۱۵_۱۱۴ 🔸فصل نهم 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا @Golzar_Shohaday_kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللّهـ الرّحمنـ الرّحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_روز_تیغ📖 زندگینامه و خاطراتِ سرد
🦋 هم ما از آن قابلمه غذا خورده بودیم ، هم آنها . همه این ها را به علی آقا گفتم ، توضیح داد هر وقت سر سفره مینشینی ، این زانوهایت را به بغل میگیری ؛ مثل بنده ای که جلوی مولایش نشسته ؟ گفتم :« بله .» گفت : « پس بخاطر ادبت ، به سفره ات برکت میدهد .» چه کسانی را دیدیم خدایا ، هنوز باورم نمیشود . یک روز به برادر میر حسینی که خدا با آقا امام حسین محشورش کند ، گفتم :« ما نفهمیدیم که چطور شد که شما و ، بعد از اینکه گفتید : از شرکت علی آقا در جلوگیری کنید ، دوباره پشیمان شدید ؟!» پاسخ داد :« شب بود و نیرو ها را به ستون یک ، به طرف خط می بردم که دیدم یک نفر عقب تر از همه دنبال ستون می آید . گفتم :« آی برادر بسیجی ، کی هستی ؟! سریعتر ! » همین طور که ستون حرکت میکرد، ایستادم تا ببینم کیست . یکباره چشمم افتاد به علی آقا . خدا می داند تا دیدمش ، زانوهایم سست شد و معذرت خواهی کردم . وقتی دیدم با آن وضع مجروحیت آمده ، پشیمان شدم ، صورتش را بوسیدم و او همراه ما شد . و آن شب علی اقا رفته بود تا به آرزوی خودش برسد . روزی که خبر علی آقا را شنیدم ، گفتم به منزل او بروم و درد دلی بکنم . رفتم و در کنار مادرش که مرد عارف و بزرگی را تحویل داده بود ، نشستم . نمیدانستم از کجا شروع کنم ؛ تسلیت بگویم یا تبریک ؟ علی آقا در زمان حیات خود همه حرف ها را به آخر رسانیده بود . حرف زدن من ، صرفا برای حرف زدن بود ؛ وگرنه در نبود چنین بزرگواری چه میتوانستم بگویم ؟ از طرفی میدیدم که روحیه مادرش بهتر از من است . بغض که گلویم را فشرد ، با ناباوری گفتم :« آخر چه کار کردی ؟ چه کار کردی که علی اقا اینقدر بلند مرتبه شد ؟» ایشان خیلی آرام نگاهم کردند و ساده گفتند :« مزد علی آقا شهادت بود ! اگر نمیشد ، در حقش ظلم شده بود .» دست خودم نبود ، بغضم ترکید . و بنده حقیر و سراپا تقصیری مثل من ، وقتی علی آقا شهید شد تازه فهمیدم چه کسی از دست رفته است . این بزرگوار یکبار هم نگفت :« من قبلا این کار را کرده ام ، آنجا بوده ام ، فلان کس را نجات داده ام ، یاور ضعیفان بوده ام و .... » هر وقت او را میدیدی، انگار طوق گناهی بزرگ را به گردن دارد ، سر به زیر می انداخت و خودش را کمترین میدانست . یکبار نگفت که این کلیه من در زندان ساواک ناقص شده است . رفیق ما پا نداشت ،دست نداشت ، بدن مطهرش پر از ترکش بود و ما بی خبر بودیم ؟! چه نا رفیقی بودیم ما .......... 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا @Golzar_Shohaday_kerman
گلزار شهدای کرمان
#مناجات_نامه ✨ 🍂خدایا ؛ تو جانم دادی و جانم را خواهی گرفت! مرا در آن صراطی گذار ،که هیچگاه در لحظه
✨ 🌸 وَهُوَ مَعَكُم اينَ مَا كُنتُم و او با شماست هرجا که باشید ♥️حدید/۴ می بینی؟! دلم مدام کنار توست ...!!🌈 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman